navayesher | Unsorted

Telegram-канал navayesher - نوای شعر

202

هر کسی باید در روز یک شعر خوب بخواند ارتباط با مدیران @sohiltanha @ehsanmotaali

Subscribe to a channel

نوای شعر

مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناه کیست که من با توام تو با دگران

اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن

به جستجوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبه‌اند برایم تمام رهگذران

نهان چگونه نگه‌دارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران

عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد
از این گدازۀ آتشفشان در فوران

خموش باش که با دیگران نمی‌گویند
رموز تجربۀ وحی را پیامبران

#فاضل_نظری
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

رونقی کان دین پیغامبر گرفت

از امیرمؤمنان حیدر گرفت

چون امیر نحل شیر فحل شد

ز‌آهن او سنگ موم نحل شد

میر نحل از دست و جان خویش بود

زانکه علمش نوش وتیغش نیش بود

گفت اگر در رویم آید صد سپاه

کس نبیند پشت من در حرب گاه

روستم گر اهل و گر نااهل بود

چون ز زالی یافت مردی سهل بود

مردی او از خدای لایزال

وان رستم یا ز دستان یا ز زال

شیر حق با تیغ حق دین پروری

همچو زال و رستم دستان گری

او دو مغز است از حسین و از حسن

بل دو مغز است او ازین هر دو سخن

لافتی الا علیش از مصطفاست

وز خداوند جهانش هل اتی است

ازدو دستش لافتی آمد پدید

وز سه قرصش هل اتی آمد پدید

آن سه قرص او چون بیرون شد براه

سرنگون آمد دو قرص مهر و ماه

چون نبی موسی علی هارون بود

گر برادرشان نگوئی چون بود

هر دو هم تخماند و هم دم آمده

موسی و هارون همدم آمده

او چو قلب آل یاسین آمدست

قلب قران یا و سین زین آمدست

قلب قرآن قلب پر قرآن اوست

وال من والاه اندر شأن اوست

ناقة اللّه بود در سنگ ای عجب

سنگ شق شد ناقه آمد در طلب

چون علی فزت و رب الکعبه گفت

ناقة اللّه شیر حق را بر گرفت

گر بحق میگوئی الحق بود خوش

اشتر حق شیر حق را بارکش

گر شتر شد ریسمانی در دهن

با حسین طفل از خلق حسن

آنکه اشتر گشت از بهر پسر

او فرستاد اشتر از بهر پدر

اشتر حق کشته اشقی الاولین

شیر حق را کشته اشقی الاخرین

#عطار
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

تو در من زنده ای
من در تو
ما هرگز نمی میریم !

#هوشنگ_ابتهاج
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

‌نوش جان کن مرا حلال توام...

#علیرضا_آذر
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

.
.
و باز... شُرشُر باران میان دلتنگی
و باز... هدفون مشکی و باز آهنگی

و باز... بی تو نشستن کنار تصویرت
و باز... گریه به لبخندهای دلگیرت

و باز... هجمه‌ی یادت کنار شب‌بوهام
و باز... جای تو خالی میان بازوهام

و باز... گریه‌ی یک مرد و سینه‌ی دیوار
و باز... یک شب پر دردِ تا سحر بیدار

و باز... شورش یک بغضِ در گلو خفته
و باز... درد دل و حرف‌های ناگفته

و باز... حسرتِ تکرارِ آخرین دیدار
و باز... یک پُکِ سنگین به اولین سیگار...

#هخا_هاشمی

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

دو ماه پهلوی همدیگرند بر در عید

مه مصور یار و مه منور عید

چو هر دو سر به هم آورده‌اند در اسرار

هزار وسوسه افکنده‌اند در سر عید

ز موج بحر برقصند خلق همچو صدف

ولیک همچو صدف بی‌خبر ز گوهر عید

ز عید باقی این عید آمده‌ست رسول

چو دل به عید سپاری تو را برد بر عید

به روز عید بگویم دهل چه می‌گوید

اگر تو مردی برجه رسید لشکر عید

قراضه دو که دادی برای حق بنگر

جزای حسن عمل گیر گنج پرزر عید

وگر چو شیشه شکستی ز سنگ صوم و جهاد

می حلال سقا هم بکش ز ساغر عید

از این شکار سوی شاه بازپر چون باز

که درپرید به مژده ز شه کبوتر عید

تو گاو فربه حرصت به روزه قربان کن

که تا بری به تبرک هلال لاغر عید

وگر نکردی قربان عنایت یزدان

امید هست که ذبحش کند به خنجر عید

#مولانا
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

کارِ چراغ خلوتیان باز درگرفت

آن شمعِ سرگرفته دگر چهره برفروخت

وین پیرِ سالخورده جوانی ز سر گرفت

آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت

وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت

زنهار از آن عبارتِ شیرینِ دلفریب

گویی که پستهٔ تو سخن در شکر گرفت

بارِ غمی که خاطرِ ما خسته کرده بود

عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت

هر سروقد که بر مَه و خور حسن می‌فروخت

چون تو درآمدی پیِ کاری دگر گرفت

زین قصه هفت گنبدِ افلاک پرصداست

کوته‌نظر ببین که سخن مختصر گرفت

حافظ تو این سخن ز که آموختی؟ که بخت

تعویذ کرد شعرِ تو را و به زر گرفت
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

.
.
میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت

گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست
خوش تقاضا می‌کنی پیش تقاضا میرمت

عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاست
گو که بخرامد که پیش سروبالا میرمت

آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او
گو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت

گفته‌ای لعل لبم هم درد بخشد هم دوا
گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت

خوش خرامان می‌روی چشم بد از روی تو دور
دارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت

گر چه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست
ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت

حافظ

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

به کامِ دل نفَسی با تو التماسِ من است...

#سعدی‌
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

عاشقان را بوسه پیغام سازد تشنه تر...

#صائب
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

در شادی و غم دَمی مرا وا نگذاشت
یک لحظه به روی دوستی پا نگذاشت

مدیون مرام سایه ی خود هستم
در جاده ی دوستی مرا جا نگذاشت

#خلیل_جوادی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

تویی آرام دل من مبر ای دوست قرارم ...

#مولانا
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

.

می‌خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می‌جویمت چنان که لب تشنه آب را

محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده‌دمان آفتاب را

بی‌تابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را

بایسته‌ای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنان که بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی، می‌آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را!

ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را

#قیصر_امین_پور

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد
وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد
آن کس که دلی دارد آراسته‌ی معنی
گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد
گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد
ور تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد
آخر نه منم تنها در بادیه‌ی سودا
عشق لب شیرینت بس شور برانگیزد
بی بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت
بی‌مایه زبون باشد هر چند که بستیزد
فضل است اگرم خوانی عدل است اگرم رانی
قدر تو نداند آن کز زجر تو بگریزد
تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم
جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد
سعدی نظر از رویت کوته نکند هرگز
ور روی بگردانی در دامنت آویزد
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

تمام قافیه هایم فدای آمدنت ...

بیا ردیف کن این جمعه های درهم را

#علی_سلطان_وش
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

مولای ما نمونهء دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

#حمید_رضا_برقعی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

دریغ می کنی از من نگاه را حتی
و نیز زمزمه ی گاه گاه را حتی

من و تو ره به ثوابی نمی بریم از هم
چرا مضایقه داری گناه را حتی؟

تو اشتباه بزرگ منی، ببخشایم
به دیده می کشم این اشتباه را حتی

به من که سبز پرستم چه گفت چشمانت؟
که دوست دارم - بخت سیاه را حتی!

به دیدن تو چنان خیره ام که نشناسم
تفاوت است اگر راه و چاه را حتی

اگر چه تشنه ی بوسیدن توأم - ای چشم!
بخواه، می کُشم این بوسه خواه را حتی

بیا تلالؤ شعرم بر آب ها - امشب
تراش می دهد الماس ماه را حتی

#محمدعلی_بهمنی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

اینکه میخواهم تو را احساسِ باد آورده نیست

عشق را چون نان بازويم بدست آورده ام…

#شیدا_صیادی_پور

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

.
روزهایی که بی تو می‌گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه‌هاش
آرزو باز می‌کشد فریاد :
در کنار تو می‌گذشت، ای کاش !

#فریدون_مشیری

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

ذبح منا کنیم ما تا ببریم از او لقا

نیست برای عاشقان، بهتر از این تجارتی

فیض کاشانی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

نزدیکی ام آموخت که از دیده معشوق

هر قدر شوی دور، همان‌قدر عزیزی...!!!

#فاضل_نظری


@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

یادت جهان را پر غم می‌کند...

#سهراب_سپهری
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

ندانم کان مه نامهربان، یادم کند یا نه

فریب‌انگیز من، با وعده‌ای شادم کند یا نه

خرابم آنچنان، کز باده هم تسکین نمی‌یابم

لب گرمی شود پیدا، که آبادم کند یا نه

صبا از من پیامی ده، به آن صیاد سنگین دل

که تا گل در چمن باقی است، آزادم کند یا نه

من از یاد عزیزان، یک نفس غافل نیم اما

نمی‌دانم که بعد از این، کسی یادم کند یا نه

#رهی_معیری
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

گر من به خیال تو نباشم به چه کارم...؟

#بیدل
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

برایم بگو آسمانَ شب تو چه شکلی دارد؟
مخملی پُراز دانه های نقره ای ؟؟
خوشبحالت ....
اگر ازرنگ آسمان شب من بپرسی، خاکستری از ابرهای بی باران است ....

بهاره جواهری پور
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

گذشتی از من و گفتی صلاح‌مان دوری‌ست

بخیر نیست شبم بعد خیرخواهی تو...

#سحر_هادیان

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

.
.
سال‌ها شعر نگفتم که تو شاعر باشی
شهرآشوب غزل‌های معاصر باشی

خواستم در شب پرواز غزل گریه کنی
خواستم بغض پرستوی مهاجر باشی

زیر لب زمزمه کردی: «غزلی در راه است»
جاده می‌خواست که اندوه معابر باشی

جاده می‌خواست قدم‌های تو را بشمارد
جاده می‌خواست غریبانه مسافر باشی

سال‌ها شعر نگفتم که غزل گریه کنی
سال‌ها هم‌قدمم باشی و شاعر باشی

علی اصغرشیری

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

قسم به قطره‌ی اشکم ، درون آیینه
که مبتلای توام ، ای رفیق دیرینه !

به خون نشسته‌ی عشقم ، اسیر "شعر و غمم"
که از تو مانده برایم ، همین دو گنجینه !

کنار من که نباشی ، تمام هفته یکیست ...
چه صبح شنبه‌ی تلخم ، چه عصر آدینه

تو آهِ سرد منی ، روی شیشه‌ی عمرم !
که سهمم از تو فقط " آه " بود ، در سینه

مسیر زندگی‌ام ، ماجرای عاشقی‌ام
چه بود ماحصلش ، جز دلی پر از کینه ؟

خطای رُستم اگر سرنوشت سهراب است
بگو به شانه نبندد نشانه ، تهمینه !

#محسن_نظری
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

خدایا از گناه عاشقی دل کندن آسان نیست

اگر بگذاری از او کم کم استغفار خواهم کرد...

#انسیه_سادات_هاشمی
@navayesher

Читать полностью…
Subscribe to a channel