هرروز سراغ دردسر می گردم
با عشق به دنبال خطر می گردم
گفتی که: (برو), چشم, ولی چون خورشید
شب می روم و سپیده برمی گردم
#بیژن_ارژن
@navayesher
دام دگر نهــادهام تا که مگر بگیرمش
آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش
آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش
دل بگداخت چون شکر بازفسرد چون جگر
باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش
راه برم به سوی او شب به چراغ روی او
چون برسم به کوی او حلقه در بگیرمش
درد دلم بتر شده چهره من چو زر شده
تا ز رخم چو زر برد بر سر زر بگیرمش
گر چه کمر شدم چه شد هر چه بتر شدم چه شد
زیر و زبر شدم چه شد زیر و زبر بگیرمش
تا به سحر بپایمش همچو شکر بخایمش
بند قبا گشایمش بند کمر بگیرمش
خواب شدست نرگسش زود درآیم از پسش
کرد سفر به خواب خوش راه سفر بگیرمش
#مولانا
@navayesher
گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش...
معشوقه بودن است و بریز و بپاش ها...
#حسین_زحمتکش
@navayesher
آورده است چشم سیاهت یقین به من
هم آفرین به چشم تـو هم آفرین به من
من ناگزیر سوختنم چون که زل زده ست
خورشید تیــــز چشم تـو با ذره بین به من
بـــــر سینه ام گذار سرت را کــــه حس کنم
نازل شده ست سوره ای از کفر و دین به من
یاران راستین مرا می دهد نشـــان
این مارهای سرزده از آستین به من
تا دست من به حلقه ی زلفت مزین است
انگار داده است سلیمان نگیـــن بــــه من
محدوده ی قلمرو من چیـــــن زلف توست
از عرش تا به فرش رسیده ست این به من
جغـــرافیــــای کوچک من بازوان تــــوست
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من ...
#علیرضا_بدیع
@navayesher
دام دگر نهــادهام تا که مگر بگیرمش
آنک بجست از کفم بار دگر بگیرمش
آنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمش
گر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمش
دل بگداخت چون شکر بازفسرد چون جگر
باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش
راه برم به سوی او شب به چراغ روی او
چون برسم به کوی او حلقه در بگیرمش
درد دلم بتر شده چهره من چو زر شده
تا ز رخم چو زر برد بر سر زر بگیرمش
گر چه کمر شدم چه شد هر چه بتر شدم چه شد
زیر و زبر شدم چه شد زیر و زبر بگیرمش
تا به سحر بپایمش همچو شکر بخایمش
بند قبا گشایمش بند کمر بگیرمش
خواب شدست نرگسش زود درآیم از پسش
کرد سفر به خواب خوش راه سفر بگیرمش
#مولانا
@navayesher
ندانم کان مه نامهربان، یادم کند یا نه
فریبانگیز من، با وعدهای شادم کند یا نه
خرابم آنچنان، کز باده هم تسکین نمییابم
لب گرمی شود پیدا، که آبادم کند یا نه
صبا از من پیامی ده، به آن صیاد سنگین دل
که تا گل در چمن باقی است، آزادم کند یا نه
من از یاد عزیزان، یک نفس غافل نیم اما
نمیدانم که بعد از این، کسی یادم کند یا نه
رهی، از نالهام خون میچکد اما نمیدانم
که آن بیدادگر، گوشی به فریادم کند یا نه
#رهی_معیری
@navayesher
گرمِ کسی بمان ، که خودش استوار بود
خورشید ، پشتِ کوه درآمد، نه هرکسی!
#سجاد_شهیدی
@navayesher
نه مرا طاقتِ غربت نــه تو را خاطــرِ قُربت
دل نهادم به صبوری که جز اين چاره ندانم
#سعدی
@navayesher
آهوی حرم در وسط این همه گرگ
باید چه کند بی نگه شیر عباس؟!
پیشانی تو ماه بنی هاشم بود
شق القمر کیست به شمشیر عباس ؟!
دستان تو دست عالمی را بگرفت
بی دست بیا و دست من گیر عباس
#سینا_عباسی
@navayesher
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وا دارم؟
#فاضل_نظری
@navayesher
هنوز مثل زمین در طواف خورشیدم
ولی زمین نشدم،گرد خود نچرخیدم
حکایت من و باران که میگریست یکیست
از آسمان به زمین کرده اند تبعیدم
مرور میکنم این سالهای هجری را
پر از تلاقی ماه محرم و عیدم
بگو به باد که من آفتابگردانم
جز آفتاب به ساز کسی نرقصیدم
گل محمدی ام من،سلامم و صلوات
ولی سراپا تیغم اگر بچینیدم!
ستارگان سحر پیشمرگ خورشیدند
ستاره سحرم پیشمرگ خورشیدم
#محمدمهدی_سیار
@navayesher
در سینه برای حرف هایم جا نیست
افسوس، زبان واژه ها گویا نیست
وقتی که تو در خیالمی، در چشمم
منهای تو هیچ دختری زیبا نیست
#خلیل_جوادی
@navayesher
این شب تاریک، این چشم سیاهش را نگاه!
در شب دل بردن از مردم، نگاهش را نگاه!
گیسوانش جنگجویان شب و مژگان او
نیزهدارانند، غوغای سپاهش را نگاه!
نیمهشب دل میربود از من که چشمش بسته شد
پلک خسته، این رفیق نیمهراهش را نگاه!
آسمان دریای خون شد، ابر زیر گریه زد
حالِ دورافتادگان از روی ماهش را نگاه!
با رقیبان گفت : "آه ، از دوریش ناراحتم"
چشمک رندانۀ او بعدِ آهش را نگاه!
#سجاد_سامانی
@navayesher
اگر چه نزد شما تشنهٔ سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ میشود آری:
همیشه بیخبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلامهایم را
هر آنچه شیفتهتر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگیها را؟
اشارهای کنم, انگار کوهکن بودم!
من آن زلالپرستم در آب گند زمان
که فکر صافی آبی چنین لجن بودم
غریب بودم, گشتم غریبتر امّا:
دلم خوش است که در غربتِ وطن بودم
#محمدعلی_بهمنی
@navayesher
آییی... خلقت!
آییی... زندگانی!
تو را نفهمیدم.
تو را نچشیدم،
مگر به طعم مرگ.
نبوییدم،
مگر با بوی مرگ و امید گندم
نفهمیدمت،
نفهمیدمت!
نه دانستم از کجا میآیم؛
نه دانستم به کجا میروم!
به من رو نشان ندادی.
به من رو نشان ندادی.
هزار چشم هم اگر میداشتم،
به من رو نشان نمیدادی...
محمود دولت آبادی
«برشی از کلیدر، ج ۶، فرهنگ معاصر، ۱۳۶۸، ص ۱۶۵۸»
@navayesher
نمی دانم چرا دست از سر من بر نمی داری
چرا اینگونه ای در خواب من تا صبح بیداری
به محض اینکه پلکم رفته رفته می شود سنگین
برایم شعر می خوانی برایم چای می آری
بهم می ریزم از چیزی که رنگی دارد از رفتن
نباید آخر هر جملهء خود نقطه بگذاری
چنان لبریزم از گفتن که بر پبراهنم حتی
تورا فریاد کرده جوهر خودکارم انگاری
پریشانیِ گیسویت مرا آرام تر کرده
چه هنجاری برایم ساختی با نابهنجاری
برایم نیمه شب تک بیت صائب می فرستی باز
رگ خواب من افتاده به دست مردم آزاری
#حمیدرضا_برقعی
@navayesher
گویند : - " چرا تو دل به ایشان دادی؟ "
- " والله که من ندادم ؛ ایشان بردند! "
« ابوسعید ابوالخیر »
@navayesher
ما برای باتو بودن ، عُمرِ خود را باختیم
بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی
#فاضل_نظری
@navayesher
بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت!
سر خُمّ می سلامت، شکند اگر سبویی💔
#فصیح_الزمان_شیرازی
@navayesher
چه فرقی میکند اهل کجای این جهان باشی
وطن آغوش امنِ آدمی که دوستش داری ست
#سجاد_صفری_اعظم
@navayesher
به گریه هام اگر شانه ات امان می داد
جهان دوباره به من روی خوش نشان می داد
هزار و یک غزل عاشقانه می شد گفت
به ما هم عشق اگر قدرت بیان می داد
من و تو پیچ و خم راه را بلد بودیم
اگر زمانه کمی بیشتر زمان می داد
چه دردها که غزل می شدند و می خواندی
به زخم هایم اگر زندگی زبان می داد
چه ضربه ها که نزد عشق و دیر فهمیدم
تمام عمر دلم داشت امتحان می داد
صبورتر شده ام،مثل سنگ، مثل سکوت
منی که بار غمم کوه را تکان می داد
که لال ماندم و دیدم چگونه این دنیا
«تویی که سهم منی را به دیگران می داد»*
تویی که رفتی و لج کرده ام به باغ و شدم
پرنده ای که تبر دست باغبان می داد
#راضیه_صابریان
@navayesher
رسمَست هرکه داغ ِ جوان دید، دوستان
رأفت برند حالت ِ آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی ِ او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشکِ دیده را
آن دیگری بر او بِفشانَد گُلاب و شَهد
تا تقویت کند دلِ مِحنِت چَشیده را
یک جمع دَعوَتَش به گُل و بوستان کنند
تا بر کنندش از دل خارِ خَلیده را
جمعِ دگر برای تسلّایِ او دهند
شرح ِ سیاه کاریِ چرخِ خمیده را
القصّه هر کَسی به طریقی ز روی ِ مِهر
تسکین دهد مصیبتِ بر وی رَسیده را
آیا که داد تسلیتِ خاطرِ حسین؟
چون دید نعشِ اکبرِ در خون تپیده را
آیا که غمگساری و اَندُه بَری نمود
لیلایِ داغ دیدهٔ زَحمت کَشیده را
بعد از پسر دلِ پدر آماجِ تیر شد
آتش زدند لانهٔ مرغِ پریده را
#ایرج_میرزا
@navayesher
قربان مردمکهای بیقرار چشمهایت بروم،
قربان غم و شادیات بروم
تو چه هستی که جز با تو آرام نمیگیرم.
حتی جای پایی از تو در خاک
برای من کافیست.
کافیست که بتوانم اعتماد کنم.
بتوانم بایستم، بتوانم باشم.
کافیست که صدایم کنی، بگویی فروغ!
و من به دنیا بیایم و درختها و آفتاب
و گنجشکها با من به دنیا بیایند.
دوستت دارم و دلم
تاب تحمل اینهمه عشق را ندارد.
دلم از سینهام بزرگتر میشود.
دلم مرا به بیقراری میکشاند
(از نامه های فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان)
@navayesher
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
#محتشم_کاشانی
@navayesher
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآید
زآتش وادی ایمن نه منم خُرّم و بس
موسی آنجا به امید قبسی میآید
هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست
هرکس آنجا به طریق هوسی میآید
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی میآید
جرعهای دِه که به میخانهٔ ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی میآید
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بران خوش که هنوزش نفسی میآید
خبر بلبل این باغ بپرسید که من
نالهای میشنوم کز قفسی میآید
یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی میآید
@navayesher
"کوچه»
خواننده :کوروش تیمورزاده
شعر :زنده یاد محمد رضا فتاحی
آهنگساز:کوروش تیمورزاده
تنظیم:سهیل خوارزمی
نوازنده دودوک:سعدی کرد بهمنی
@navayesher