.
.
دلفروشی مست هستم، قلب صادق می خری ؟
خسته از عشقم،بگو این قلب عاشق می خری؟
شاعری دریاییم، دل را به دریا می زنم
غرق دارم میشوم، پاروی قایق می خری؟
گل فروشی می کنم ،گلدانِ «گل با شاعری»
یک کلامم؛ «شاعری» را با شقایق میخری ؟
چون تلف شد زندگی ،ساعت نمی بندم به دست
سالها را می فروشم،با دقایق می خری؟
سادگی بسیار دارم ،می کنم ارزانیت
با صداقت میفروشم ،با حقایق می خری ؟
با غزل ها می شود هر درد را درمان کنی
مرهمش را می فروشم، طبع ِحاذق می خری؟
کوه غم را می شکافد دردهای شاعری
شاه بیتی می فروشم،طبع خالق می خری؟
بهناز سمیعی نژاد
@navayesher
به بهانه چهلمین روز درگذشت بانوی آواز کردستان
«فتانه ولیدی» بعد از سالها مریضی و گوشه نشینی سه شنبه سوم مهرماه در سن ۷۱ سالگی درگذشت
فتانه ولیدی در سال 1332 در سنندج دیده به جهان گشود، از همان کودکی پیدا بود که او خواننده با استعداد و خوش صدایی میشود. سپس در هنرستان عالی موسیقی تهران درس خواند و پس از آن در رادیو کودک تهران مشغول به کار شد
زیبایی صدایش که نوجوانی بیش نبود بسیاری از بزرگان موسیقی آن زمان را متحیر کرد و با تنی چند از آنان نیز در ادامه فعالیت هنریش همکاری کرد آهنگهای «صبری گل فروش»، «ئامان شیرین گیان» «ئهی یاری نازداری»، «دیدهی گریان»، «له سه ر کانی» و «لایه لایه» از جمله مشهورترین آهنگهای وی بشمار میآیند
وی در سن 21 سالگی بهعلت بیماری روحی ناشی شکست در ازدواج که برایش پیش آمد برای همیشه از دنیای هنر دور شد و او سالهاست که در کنج تنهایی خودش با پدرش در روستای حسن آباد سنندج روزگار میگذراند و از گذشته هنریاش جز عکسها و آثاری که از باقی مانده چیزی دیگری را نمیتوان پیدا کرد.
علاوه بر بیماری روحی که دچار آن شده است متأسفانه طی چند سال اخیر نیز به بیماری گواتر مبتلا شد.
@navayesher
کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار، خوار
در ره عشق تو اندر کوچه و بازار، زار
در جهان عیشی ندارم بی رخت ای دوست، دوست
جز تو در عالم نخواهم ای بت عیّار، یار
از دهانت کار گشته بر من دلتنگ، تنگ
با لب لعل تو دارد این دل افگار، کار
هر چه میخواهی بکن با من تو ای طنّاز، ناز
گر دهی یک بوسهام زان لعل شکربار، بار
ساقیا! زان آتشین می ساغری لبریز، ریز
تا به مستی بر زنم در رشتهٔ زنار، نار
مطربا! بزم سماع است و بزن بر چنگ، چنگ
چشم خواب آلودگان را از طرب بیدار، دار
ای صبوحی شعر تو آرد به هر مدهوش، هوش
خاصه مدهوشی که گوید دارم از اشعار، عار
#شاطر_عباس_صبوحی
@navayesher
یاد آن که جز به روی منش دیده وانبود
وان سست عهد جز سری از ماسوا نبود
امروز در میانه کدورت نهاده پای
آن روز در میان من و دوست جانبود
کس دل نمی دهد به حبیبی که بی وفاست
اول حبیب من به خدا بی وفا نبود
دل با امید وصل به جان خواست درد عشق
آن روز درد عشق چنین بی دوا نبود
تا آشنای ما سر بیگانگان نداشت
غم با دل رمیده ما آشنا نبود
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی
با چون منی بغیر محبت روا نبود
گر نای دل نبود و دم آه سرد ما
بازار شوق و گرمی شور و نوا نبود
سوزی نداشت شعر دل انگیز شهریار
گر همره ترانه ساز صبا نبود
#شهریار
@navayesher
اِنَّ القُلوبٌ فُرِجَت
اِنَّ النُفوسٌ زُوِّجَت
اِنَّ الهُموم اُخرِجَت
در دولت مولای ما ...
#مولانا
@navayesher
شانه ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
آه ای گنجشکهای مضطرب شرمنده ام
لانه ی بر شاخه هـــای لاغرم را باد برد
من بلوطی پیــر بـودم پای یک کــوه بلند
نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد
از غزل هایم فقط خاکستری مانده بـه جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه ، همین معمولی ساده بساز
دیـــر کردی نیمـه ی عاشق ترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بـــال و پـرم را باد بـرد
#حامد_عسکری
@navayesher
هر قماری را که شرطی نیست ذوقی نیز نیست
از لب تو بوسه ای از ما گریبان باختن...
#نظیری_نیشابوری
@navayesher
نظر خدای خواهم که تو را به من رساند
به دعا چه خواهمت من
که همه تو رام داری
#مولانا
@navayesher
جنگ آغاز شده من به کجا بگریزم ؟
شهر آغوش تو را دشمن اگر فتح کند !
#فائزه_مومیوند
@navayesher
قدسیان می دمند نای ترا
تا خدا بشنود نوای ترا
آسمان پهن کرده گوش که باز
بشنود بانگ ربنای ترا
#سایه
@navayesher
جان،دردِ تو یادگار دارد بیتو
اندوهِ تو در کنار دارد بیتو
بااینهمه من زِ جان بهجانآمدهام
جان در تنِ من چهکار دارد بیتو؟
#انوری
@navayesher
و من هنوز هم
با شعرهایم گریه میکنم
برای تو
برای خودم
و برای تمام روزهایی که گذشت
و من هنوز هم
غمگینترین شاعر جهانم
وقتی که پشت پنجرهی خیس از نستعلیق باران
به مینیاتور برگهای پاییزی خیره میمانم
و صدای قار قار خشدار کلاغها را
با قهوه ی تلخم مینوشم
و من هنوز هم
آرام ندارم
قرار ندارم
تاب ندارم
درخت ندارم
سیگار برگ ندارم
و تله کابینی برای فرشتگان دریاچهی موسیقی ندارم
اما هنوز هم میان همهی این نداشتنها
تو را دارم
که هزار سال است با پرستوها رفته ای...
کاش دنیا را زیباتر میساختند
تو را مهربانتر
مرا صبورتر
و سمفونی عشق را پرشر و شورتر...
این بار که راهت را کج کردی و
یکراست به خوابم آمدی
با پیراهن گلهای بنفشه و
با لبخندهای غبار نگرفته ی کودکانه ات بیا
و با کفشهایی که بوی نرفتن میدهد
میخواهم پای دیوار شب
دو دست کوچکت را برایم قلاب بگیری
که بالا بروم
و آنقدر خوشه های نوبر ستاره بچینم
و آنقدر نور به تمام مردمان زمینی ببخشم
که بعد از این
شب هیچ دیوانه ای
چون شبهای تنهایی من
اینهمه
تیره و خیره به نیمهی تاریک مااااه نماند...
#شهراد_میدری
@navayesher
به دورانها چو من عاشق
نرست از مغرب و مشرق
بپـرس از پیـر گردونـی
که چون من پشت خم دارد
#مولانا
@navayesher
روسری سر کن و نگذار که در حومه شهر
مردگان شایعه سازند که محشر شده است...
#سجاد_شهیدی
@navayesher
آه از این غربت نزدیک و از آن حسرت دور
عشق در سینهی من هست و در آغوشم نیست!
#اصغر_معاذی
@navayesher
عشق
طوفانی ست در حوالیِ
پنجره هایی پوسیده از تکرار
که
با هر وزش لرزه می اندازد
اندامِ نحیف
انتظار های ممتد را....
#الهه_محقق
@navayesher
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خود میبری و زحمت ما میداری
#حافظ
@navayesher
خمار آمده بودم خمار تر رفتم
اگر بناست نبوسی قرار هم نگذار...
#سجاد_صفری_اعظم
@navayesher
بیا و مرا ببر...
دیگر نه آفتاب گرگرفته زبانم را روشن می کند،
نه بال بال شب پره ای جانم را می شکافد
و نه شبنمی در قلبم آب می شود...
بیا دستم را بگیر
و خرده ریز این کلمات تباه شده را
از پیشم جمع کن...
#شمس_لنگرودی
@navayesher
بازم ایران عزیز یکی دیگر از ستارهای آسمان موسیقی را از دست داد
استاد امین اله رشیدی به دیار باقی شتافت
روحش شاد
@navayesher
۲۰ مهرماه روز بزرگداشت حافظ شیرازی به همه علاقمندان شعر و ادب پارسی مبارک باد🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@navayesher
جهان پیوسته تا کِی بر مدار ظلم میگردد؟
مگر بر هم بریزد رادمردی این توالی را...
#فاضل_نظری
@navayesher
دل بی حوصله صد بار فرو ریخته بود
زیر این سقف نمی زد اگر آن آه ستون…
#فاضل_نظری
@navayesher