هر کسی باید در روز یک شعر خوب بخواند ارتباط با مدیران @sohiltanha @ehsanmotaali
عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست
عشق آن دلدار ما را ذوق و جانی دیگرست
سینههای روشنان بس غیبها دانند لیک
سینه عشاق او را غیب دانی دیگرست
بس زبان حکمت اندر شوق سرش گوش شد
زانک مر اسرار او را ترجمانی دیگرست
@navayesher
چون برگ که میل پر گشودن دارد
چون باد که شوق دل ربودن دارد
با طعم انار و خش خش پرسه ی تو
زیبایی پاییز، سرودن دارد
#شهراد_ميدرى
@navayesher
چه کند خونِ جهان با جگر تشنهی عشق؟
نکند شبنمِ گُل ريگِ روان را سيراب...
#صائب_تبریزی
@navayesher
وقتی که تو، لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مژگان بلندت را
می خوابانی
آه، وقتی که تو چشمانت،
آن جام لبالب از جان دارو را
سوی این تشنهء جان سوخته، می گردانی
موج موسیقیِ عشق
از دلم می گذرد...
#فریدون_مشیری
@navayesher
.
صبح به یک نفس جهان...
روشن از آن همی کند...
کز سر صدق هر نفس...
با تو برآورد دمی...
#عطار_نیشابوری
@navayesher
نه کسی منتظر است،
نه کسی چشم به راه…
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه!
بین عاشق شدن و مرگ
مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری
غیر از آه...!
#فریدون_مشیری
@navayesher
تابحال ، از عسل ِ چشم کسی مَست شدی ؟
تا بحال ، عاشق ِ دیـوانـه ی سرمست شدی ؟
من همان عاااشق ِ دیوانه ی سرمست ِ توأم
تـو بـه اندازه ی من پای کسی مست شدی؟
وقتی از خلسه ی آغوش ِ تـو بر می گردم
تـو هم آشفته ی آن بوسه ی بی مرز شدی ؟
من که از دوری تـو تـار ِ دلم می لـرزد
تو هم اندازه ی من این همه دلتنگ شدی ؟
هوس ِ خواستنت ، مثل ِعسل شیرین است
تو بگو ، عاشق ِ این قلب ِ پُر از درد شدی ؟
#فریدون_مشیری
@navayesher
لکنت شعر و پریشانی
و جنجال دلم...؛
چه بگویم که کمی
خوب شود حال دلم؟
کاش میشد که شما
نیز خبردار شوید!
لحظهای از من و از
دردِ کهنسال دلم...
#نجمه_زارع
@navayesher
ای گل زده بر مخمل گیسوی شراب
ای نغمه گر خوش خبر مستی ناب
صبح آمده، برخیز و به یمن قدمش
خورشید شو و به قصر آیینه بتاب
#شهراد_میدری
@navayesher
زلف به انگشت پریشان مکن
روی بدان خوبی پنهان مکن
طرهٔ مشکین سیه رنگ را
سایهٔ خورشید درافشان مکن
از سر بیداد سر سروران
در سر آن سرو خرامان مکن
عاشق دل سوخته را دست گیر
جان و دلم بی سر و سامان مکن
چون بر ما آمدهای یک زمان
حال دل خسته پریشان مکن
در بر ما یک نفس آرام گیر
از بر ما قصد شبستان مکن
بی رخ خود عالم همچون بهشت
بر من دل سوخته زندان مکن
بر تو چو عطار جفایی نکرد
آنچه ز تو آن نسزد آن مکن
#عطار
@navayesher
من بر می خیزم!
چراغی در دست
چراغی در دلم...
زنگارِ روحم را صیقل می زنم
آیینهای برابرِ آینهات میگذارم
تا با تو ابدیتی بسازم...!
#احمد_شاملو
@navayesher
تاثیر قرآن در اشعار حافظ
قرآن در زندگی حافظ تاثیر فراوان داشته است و در سراسر دیوان حافظ به ابیاتی برمی خوریم و تاثیر قرآن در آن را می بینیم :
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
و یا
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن زبر بخوانی با چارده روایت
و یا
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری.
@navayesher
؛ شمس الدین محمد ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که در حدود سال 726 ه.ق در شهر شیراز به دنیا آمد است. شهرت اصلی حافظ و رمز پویایی جاودانه آوازه او به سبب غزلسرایی و سرایش غزل های بسیار زیباست.
نام پدرش حافظ بهاء الدین بوده که در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه رفت و به یادگیری علوم نزد علما و فضلای زادگاهش پرداخت.
او در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی تسلط یافت و قرآن را حفظ نمود و در دهه بیست زندگی به یکی از مشاهیر علم و ادب دیار خود تبدل شد و به خاطر حفظ بودن قرآن تخلص حافظ را برگزید.
در دوران جوانی حافظ سلسله محلی اتابکان فارس افول و این ایالات مهم به تصرف خاندان اینجو در آمده بود. حافظ مورد توجه و امرای اینجو قرار گرفت و نزد شاه شیخ جمال الدین ابواسحاق حاکم فارس جایگاه والایی داشت.
امیر مبارزه الدین مؤسس سلسله آل مظفر در سال 754 ه.ق بر امیر اسحاق چیره گشت اما سلطنت امیر مبارز الدین مدت زیادی به طول نیانجامید و در سال 759 ه.ق دو تن از پسران او شاه محمود و شاه شجاع پدر را از حکومت خلع کردند. این دو امیر نیز احترام فراوانی به حافظ می گذاشتند.
شغل حافظ
در دوران شاه شیخ ابواسحاق حافظ به دربار راه یافت و شغل دیوانی پیشه نمود . حافظ علاوه بردربار شاه ابواسحاق در دربار شاهان دیگر مانند شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته است. امرار معاش حافظ از طریق شغل دیوانی بوده و شاعری پیشه اصلی او نبوده است.
همسر و پسر حافظ :
حافظ یک بار ازدواج کرد و او تنها یک فرزند داشت که او هم در دوران جوانی در راه سفر نیمه کاره به هند همراه پدرش، فوت کرد . حافظ پس از درگذشت همسرش دیگر ازدواج نکرد.
شیخ حافظ شیرازی درجوانی در نانوایی کار می کرد و نان را به منطقه ثروتمندنشین شهر می رساند. در همین بحبوحه او با شاخه نبات دختر زیبای که مسحور زیبایی و کمالات او شد، آشنا شد . او برای رسیدن به وصال یار، 40 شبانه روز در آرامگاه بابا کوی شب زنده داری کرد و به دعا پرداخت . سپس به وصال یار دست یافت و با شاخه نبات ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک فرزند بود.
گروهی نام همسر حافظ را شاخ نبات و گروهی دیگر بر این اعتقاد هستند که نام همسر حافظ، نسرین بوده و حافظ شیرین زبانی معشوقش را به شاخ نبات تشبیه کرده است.
وفات حافظ و ماجرای دفن حافظ
چنانچه در نمناک میخوانید مرگ حافظ در سال 792 ق روی داده است و حافظ در گلگشت مصلی که منطقه ای زیبا و با صفا بود به خاک سپرده شد . آرامگاه حافظ چ امروزه این مکان یکی از جاذبه های مهمّ گردشگری به شمار می رود. حافظ بیشتر عمر خود را در شیراز گذراند و تنها یک سفر کوتاه به یزد و یک مسافرت نیمه تمام به بندر هرمز داشت.
روایت است زمان دفن حافظ ، عده ای به علت اشعار او که درباره می گساری بوده با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند اما برخی دیگر حافظ را مسلمان و معتقد می دانستند. به علت ایجاد دو دستگی تفالی به دیوان خود حافظ زدند که این بیت آمد:
قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ که گرچه غرق گناه است، می رود به بهشت
این شعر تأثیر زیادی در ساکت کردن بدخواهان حافظ داشت.
حافظ چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان دارد به طوریکه ایرانیان، رفتن به حافظیّه را معادل با زیارت آرامگاه حافظ می دانند و رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسوم مذهبی همچون وضو گرفتن همراه می کنند و در کنار آرامگاه حافظ به نشان احترام، کفش خود را از پای بیرون می آورند.
آثار حافظ :
دیوان حافظ دارای 500 غزل، 42 رباعی و چندین قصیده می باشد . حافظ به طور متوسط در هر سال فقط 10 غزل سروده و او دیوان خود را در طول 50 سال سروده است. دیوان حافظ بیش از چهارصد بار به زبان فارسی و زبان های دیگر در دنیا به چاپ رسیده است.
تعداد نسخه های خطّی ساده یا تذهیب شدهٔ آن در کتابخانه های ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتیکشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر است . نکتهٔ خاصی که در دیوان حافظ وجود دارد، کثرت نسخه هایی با مفردات و واژه های گوناگون است که این ویژگی سبب بروز تصحیحات متعدد و گاه متناقض هم در بین مصححان می شود.
چندین رباعی نیز به حافظ نسبت داده شده که هرچند مانند غزل های او از ارزش ادبی والایی برخوردار نیستند، اما در انتساب برخی از آن ها تردید زیادی وجود ندارد.
ویژگی های شعر حافظ
شعر حافظ بسیار رمزآلود است . قدرت تاویل پذیری شعر حافظ طوری است که هر کس دیوان حافظ را باز می کند و غزلی می خواند، با توجه به شرایط روحی و حال و هوای خود برداشت خاصی از شعر خواهد داشت، گویی حافظ آن شعر را فقط برای حال آن لحظه او سروده است!در شعر حافظ تناسبات هنری دقیق و ظریف رعایت شده است .
@navayesher
برای تو اشک نریختم
حتی آه هم نکشیدم
من عاشق تو هستم
وهیچ پدیده ای نمی تواند تو را از من رها کند
زندگی
مرگ
زندان
و تمام جهان هم که بگویند تو نیستی
من شهادت می دهم که حضور داری
پس آرام روبروی تو می نشینم
و به تو فکر می کنم
منی که عاشق تو هستم
#نزار_قبانی
@navayesher
مروت نیست جرم بوسه دزدان را نبخشیدن
که بس باشد قصاص این گناه سهل، لرزیدن
@navayesher
#صائب_تبریزی
دلتنگَم از نبودنت
در آیینه ی تنهایيام
تو را به رنگ خیال میبینم
با مرور خاطراتت
پولڪ سفید اشڪ
بر دامڹ گیسوهایم میچکد
ببخش مرا که خیالم
همیشه از تو تر است
@navayesher
لذت و صل نداند مگر آن سوختهای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر
که خزان دیده بود پس به بهاری برسد
#امیر_خسرو_دهلوی
@navayesher
سنگ در برکه میاندازم و میپندارم
با همین سنگزدن ماه بههم میریزد
آه! یکروز همین آه تورا میگیرد
گاه یک کوه به یک کاه بههم میریزد
#فاضل_نظری
@navayesher
زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری
من هم از آن زلف دارم یادگاری بیقراری
روزگاری دست در زلف پریشان توام بود
حالیا پامالم از دست پریشان روزگاری
گر نمی آئی بمیرم زانکه مرگ بی امان را
بر سر بالین من جنگ است با چشم انتظاری
#شهریار
@navayesher
.
به جان عشق و بر جان تو سوگند ...
خیالت را خیالم ...
دوست دارد ،
#راحم_تبریزی
@navayesher
پرسیدم از گل سرخ ..در سینه ات چه داری..؟
برگونه های سرخت ..داغ غم که داری..؟
خوش میتراود از تو..عطر هوای مستی..!!
من عاشق تو هستم..تو عاشق که هستی..؟
گل با تبسمی گفت..ای یار دل شکسته..!!
این شرم سرخ عشق است..بر گونه ام نشسته
شادابم از محبت...از عطر مهربانی...!!
بی رحمت بهاران...پژمرده ام به آنی...!!
این راز شرم عشق است..یک راز جاودانی..!!
بی عاشقی حرام است... یک لحظه زندگانی..!
@navayesher
بوسه از کنج لب یار نخورده ست کسی
ره به گنجینهی اسرار نبردهست کسی
من و یک لحظه جدایی ز تو آنگاه حیات؟
اینقدَر صبر به عاشق نسپردهست کسی
#صائب_تبریزی
@navayesher
ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﻤﺮﺩ، ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ.
ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﺭﺳﻴﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺳﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﺨﺎﻙ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ:
ﺍﻯ ﻗﺎﺿﻰ، ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴﺘﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ
ﻗﺎﺿﻰ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻭﺻﻴﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﺕ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺪﻫﻢ و ﺳﮓ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻨﻚ ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ.
ﻗﺎﺿﻰ ﺑﺎ ﺗﺎﺛﺮ ﻭ ﺗﺎﺳﻒ ﮔﻔﺖ:
ﻋﻠﺖ ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻭﺻﻴﺖ ﻧﻜﺮﺩ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺍُﺧﺮﻭﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻨّﺖ ﻧﻬﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮو، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻭﺻﺎﻳﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺎ بدان ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ ...
#عبیدزاکانی
@navayesher
آن که رُخسار تو را، رَنگِ گُل و نَــــسرین داد
صَــبر و آرام تواند، بِه مَنِ مِــــــسکین داد
وان که گیسوی تو را، رَسمِ تَـطاول آموخت
هم تواند کَرَمَــــش، دادِ منِ غَــــمگین داد
من همان روز ز فــــرهاد طَــــمَع بُبریدم
که عِنانِ دِل شــــیدا، بهِ لبِ شــــیرین داد
#حافظ
@navayesher
دکترم بعد از عمل روزی سه نوبت لب نوشت
آنتی اکسیدان میان میوه های قر مز است ...!
@navayesher
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
@navayesher
ویژگی های شعر حافظ
شعر حافظ بسیار رمزآلود است . قدرت تاویل پذیری شعر حافظ طوری است که هر کس دیوان حافظ را باز می کند و غزلی می خواند، با توجه به شرایط روحی و حال و هوای خود برداشت خاصی از شعر خواهد داشت، گویی حافظ آن شعر را فقط برای حال آن لحظه او سروده است!در شعر حافظ تناسبات هنری دقیق و ظریف رعایت شده است . به این تناسبات "مراعات النظیر" می گویند.حافظ لحنی خاص را برای شروع غزلهای خود در نظر گرفته ، این لحنها گاهی حماسی و شورآفرین و گاهی رندانه و طنزآمیز و اندوهناک است.در شعر حافظ ، زبان طنز نیز به کار رفته و حافظ به کمک طنز، ناگفته ها را بیان کرده است.شعر حافظ، شعر ایهام و ابهام است، مبهم بودن شعر حافظ سبب شد تا او بتواند ناگفته ها را بیان و از فتنه های زمان در امان بماند.
@navayesher
دانی از دولت وصلت چه طلب دارم هیچ
یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم
به وفای تو کز آن روز که دلبند منی
دل نبستم به وفای کس و در نگشادم
#سعدی
@navayesher