navayesher | Unsorted

Telegram-канал navayesher - نوای شعر

202

هر کسی باید در روز یک شعر خوب بخواند ارتباط با مدیران @sohiltanha @ehsanmotaali

Subscribe to a channel

نوای شعر

چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟

که جاودانه ترین لحظه ی تماشایی ...

#حسین_منزوی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

گر در دل تو گل گذرد ، گل باشی
ور بلبل بی قرار ، بلبل باشی

تو جزوی و حق کل است و گر روزی چند
اندیشهٔ کُل پیشه کنی ، کُل باشی

#جامی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

#عطار
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

زنده یاد منوچهر طاهرزاده
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

می‌رسد غمهای بی پایان به پایان غم مخور...

#صائب
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم

چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم

دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نه
دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتانم

تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گرنه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم

رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی
خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم

به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم

فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم

مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی
شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل حیرانم

شبان آهسته می‌نالم مگر دردم نهان ماند
به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم

من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم

#سعدی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

تا دهان بسته ام از نوش لبان میبرم آزار
من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار

تا بهار است دری از قفس من نگشاید
وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار

هرگز این دور گل و لاله نمی خواستم از بخت
که حریفان همه زار از من و من از همه بیزار

هر دم از سینه این خاک دلی زار بنالد
که گلی بودم و بازیچه گلچین دل آزار

گل بجوشید و گلابش همه خیس عرق شرم
که به یک خنده طفلانه چه بود آنهمه آزار

چشم نرگس نگرانست ولی داغ شقایق
چشم خونین شفق بیند و ابر مه آزار

ابر از آن بر سر گلهای چمن زار بگرید
که خزان بیند و آشفتن گلهای چمن زار

شهریارست و همین شیوه شیدایی بلبل
بگذارید بگرید بهوای گل خود زار

#شهریار
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

ای که پرسی تا به کی، دربند دربندیم ما
تا که آزادی بود، دربند دربندیم ما

خوار و زار و بیکس و بیخانمان و دربدر
با وجود اینهمه غم، شاد و خرسندیم ما

جای ما در گوشه‌ی صحرا بود مانند کوه
گوشه گیر و سربلند و سخت پیوندیم ما

#فرخی_یزدی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر
من از او گر بکشی جای دگر می‌نروم ...!

#مولانا
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

من چه می دانم سرانگشتش چه کرد
در میان خرمن گیسوی من

آن قدر دانم که این آشفتگی
زان سبب افتاده اندر موی من...


#فروغ_فرخزاد
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

تقصیر عشق بود که خون کرد بی‌شمار

باید به بی گناهی دل اعتراف کرد...!

#قیصر_امین_پور
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

در هفت آسمان چو نداری ستاره ای
ای دل کجا روی که بود راه چـاره ای

ای ابـر غـم ببار و دل از گـریه باز کن
ماییم و سرگذشت شب بی ستاره ای

#هوشنگ_ابتهاج


@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

ما شاهد سقوط حقیقت

ما شاهد تلاشی انسان

ما صاحبان واقعه بودیم

چندی به ضجر شعله کشیدیم

وینک درون خاطره دودیم

گفتند رو به اوج، روانیم

دیدیم سِیر، سوی هبوط است

شعر سپید نیست که خوانیش

این جعبۀ سیاهِ سقوط است.


#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

اکبر گلپایگانی ۱۰ بهمن سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. گلپایگانی در پنج سالگی مادر خود را از دست می‌دهد و این حادثه در آن زمان تأثیر بدی بر روحیه وی گذاشته بود.

در سال ۱۳۱۸، گلپا وارد دبستان فرهنگ شد و به عنوان قاری قرآن در کلاسش برگزیده شد. پس از این فعالیت‌ها، وی با آشنایی با تعزیه خوان محله شان و کار کردن زیر نظر او اصول اولیه آوازخوانی را آموخت. در سال ۱۳۲۰ وی به‌طور جدی و منظم تعلیم موسیقی و دستگاه‌ها را نزد پدر آغاز کرد. در سال ۱۳۲۶ نخستین تجربهٔ حضور در یک ارکستر و گروه کر را کسب کرد و در سال ۱۳۲۷ در انجمن موسیقی مدرسه نظام عضو شد. او از سال ۱۳۲۸ به بعد با هنرمندان سرشناسِ موسیقی آشنا شد و آموزش را زیر نظر آنان آغاز کرد.
در سال ۱۳۳۵ سازمان یونسکو اکبر گلپایگانی، نورعلی برومند و علی‌اصغر بهاری برای اجرای آواز و موسیقی ایرانی دعوت به عمل آورد.
استاد گلپایگانی عصر امروز 13 آبان در سن 89 سالگی به دیار باقی شتافت
کانال نوای شعر این ضایعه بزرگ را به تمام هنرمندان و هنردوستان تسلیت میگوید
روحش شاد یادش گرامی🏴🏴🏴
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

عمرْ دست اوست،
اما جان تو جان من است

با تو پیمانے ڪه بستم،،
ذوق پنهان من است...


#افشین_یدالهی

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

خاطر بی آرزو از رنج یار آسوده است
خار خشک از منت ابر بهار آسوده است

گر به دست عشق نسپاری عنان اختیار
خاطرت از گریه بی اختیار آسوده است

هرزه گردان از هوای نفس خود سرگشته اند
گر نخیزد باد غوغا گر غبار آسوده است

پای در دامن کشیدن فتنه از خود راندن است
گر زمین را سیل گیرد کوهسار آسوده است

کج نهادی پیشه کن تا وارهی از دست خلق
غنچه را صد گونه آسیب است و خار آسوده است

هر که دارد شیوه نامردمی چون روزگار
از جفای مردمان در روزگار آسوده است

تا بود اشک روان از آتش غم باک نیست
برق اگر سوزد چمن را جویبار آسوده است

شب سرآمد یک دم آخر دیده بر هم نه رهی
صبحگاهان اختر شب زنده دار آسوده است

#رهی_معیری
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

این چنین زیر و زبر
عالم نمی‌ماند مدام

می‌نشاند چرخ هر کس را
به جای خویشتن!!....

#صائب_تبریزی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

بوس از تُـــو ....

              و جان از مَـــن ...!

       بازار چنین خوشـــتر ....؟؟؟

#خاقانی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

در خش خشی از رنگ،  صدا پیچیده

بر    بال     نسیم،    اقاقیا    پیچیده

صبح  آمده  با ‌ نم نم  پاییزی  و  باز

عطر   گل   باران   به   هوا    پیچیده


#شهراد_میدری
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

تاجر عشقیم و کالای وفا داریم ما
اصلا ای اهل عالم کیمیا داریم ما
بارش مهریم بر درمانده ها و دردمند
چشم یکسانی بر فقر و غنا داریم ما
سرو ایستاده بپائیم تا بخوابد مهر و ماه
چشم ما نرگس ندارد ادعا داریم ما
شام تاریک است و درد سنگین و ما درد آشنا
اندر آن تاریکی ظلمت خدا داریم ما

با صدای پای ما خورشید برخیزد ز خواب
با نماز صبح بیماران صفا داریم ما

مونس ما آه یلدا و حدیث درد و رنج
همنشینی با نوای بی نوا داریم ما

پای هر تختی دمی درد دلی باید شنید
گوش عادت کرده ای با لهجه ها داریم ما
نیستی ای دوست تا اشکش ببینی در سپاس
ما چنین دردانه را اشک خدا داریم ما
این سجایا را پرستار از برای خود نگفت
این اقلی بود در تقدیر ایشان که رجا داریم ما                                           #شبتاب_همدانی

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روز پرستــار، روز جاری عاطفه ها
روز درخشیـدنِ ایمان در قلب های مهربان،
روز افتخـار انسان به انسانیّت
پیشاپیش مبــارک باد"
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

اشک مهتاب با صدای بیژن صادقی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

تمامِ این پاییز را
صرف گردآوری کلمه خواهم کرد
که وقتی زمستان رسید
طولانی‌ترین قصیده‌ی عاشقانه را
برایت بنویسم ...!

شیرکو بیکس
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

شبيه مِه شده بودی
نه مي شد در آغوشت گرفت
و نه آنسوي تو را ديد
تنها مي شد
در تو گم شد
که شدم

#رویا_شاه_حسین_زاده
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم
وگر به خشم روی صدهزار سال ز من
به‌ عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش‌ جهان مشو راضی
که نقش‌بند سراپردهٔ رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صَفات منم
نگفتمت که چو مرغان به‌ سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که تو را ره‌ زنند و سرد کنند
که آتش و تبش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند
که گم کنی که سرِ چشمه صفات منم
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد و خلّاق بی‌جهات منم
اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست
وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم
 
#مولانا
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

دوش یارم زد چو بر زلفِ پریشان شانه را
مو به مو بگذاشت، زیر بار دلها شانه را

نیست عاقل را خبر از عالم دیوانگی
گر ز نادانی ملامت می کند، دیوانه را

#فرخی_یزدی
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

شعر بازگردان کردی موسی و شبان😊
@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

ﺑﺎﯾﺰﻳﺪ ﺑﺴﻄﺎﻣﻲ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ:
ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﻴﺰ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﭼﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻱ؛
ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﮔﻔﺖ؟
ﺑﺎﻳﺰﻳﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻭﻗﺘﻲ ﻓﻘﻴﺮﻱ ﺑﺮ ﮐﺮﻳﻤﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻴﺸﻮﺩ،
ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻤﻲﮔﻮﻳﻨﺪ ﭼﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻱ...
ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﭼﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻲ...؟

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

آوازه خوان خسته ام که از همه گسسته ام
طنین بغض گریه ام که ره به سینه بسته ام
ببین که نای خسته ام چه دل شکسته میزند
برای خواب چشم تو نوای خسته میزند
شمعم و راه واپسین ز عشق تو شعله می کشم
طفلم و گریه می کنم منتظر نوازش ام
شبی که ماه عاطفه اسیر ابر کینه شد
برای مرگ باغ عشق سکوت گل ضمینه شد
شبی که باد فتنه ها تگرگ لاله ها وزرید
ز چشم لاله اشک غم به دامن چمن چکید
من آن شمعمم که از سر تا به پا پیوسته می سوزم
من آن گویای خاموشم که لب از شکوه می دوزم
من آن مرغ اسیرم ناگزیرم ناگزیرم
برای تو بخوانم تا بمیرم تا بمریم
من آن یک مشت خاکم خاک پاکم خاک پاکم
برای واقعی ها هلاکم من هلاکم

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

@navayesher

Читать полностью…

نوای شعر

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری

دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه‌ی سر منزل عشقی

بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

#ابتهاج
@navayesher

Читать полностью…
Subscribe to a channel