کانال رسمی نشر نایش هدف اصلی «نشر نایش» انتشار کتابهای مرتبط با سنجشگرانهاندیشی و تفکر انتقادیست
💢 نقدی به اینستاگرام
✍️ مهدی خسروانی
♻️ این پست حاوی مطلب تازهای نیست و احتمالاً همهی کسانی که هدفشان از حضور در اینستاگرام چیز غیر از «جذب مخاطب به هر قیمت» است به آن واقفاند؛ اما به سهم خودم لازم میدانم دستکم اشارهای به آن داشته باشم. مستقیم میروم سر اصل مطلب:
.
♻️ شکل کنونی گزارش تخلف (ریپورت) در اینستاگرام، بهشدت با عقلانیت در تعارض است، زیرا صفحههای اینستاگرامی و پستهای آنها، صرفاً به دلیل گزارش چند نفر، بدون بررسی کافی محتوا و دلیل، محدود یا حذف میشوند.
.
♻️ شکل کنونی گزارش تخلف، مشوق جهالت و کینهورزی کور است: افرادی که از مخالفت مستدل با محتویات صفحهها ناتواناند، بهراحتی میتوانند انگیزهی خودشان را با گزارش تخلف فروبنشانند و درنتیجه روزبهروز به سمت کینهورزی کور بهجای اندیشیدن سوق داده میشوند.
.
♻️ بدتر از همه، این شکل از گزارش تخلف غیرمنصفانه نیز هست؛ چراکه هر کسی بهصرفِ در اختیار داشتن پول، میتواند افرادی را برای ریپورتکردن محتویاتی که دلخواه او نیستند اجیر کند و این چیزی جز نقض شدید آزادی بیان نیست. این بیانصافی آنجا تشدید میشود که اینستاگرام خودش را از وظیفهی پاسخگویی در قبال اعتراض (خصوصاً در مورد محدودسازی پستها) معاف میداند و نه دربارهی دلیل محدودیت پستها و نه دربارهی کسانی که ریپورت کردهاند توضیحی ارائه نمیکند و حتی فاقد سازوکاری برای مشخصشدنِ این موضوع است که کدام محتویات محدود شدهاند.
.
♻️ شیوهای که اینستاگرام در پیش گرفته، همانند شیوههای سانسور در حکومتهای غیردموکراتیک و مخالف آزادی بیان، افراد عضو این شبکهی اجتماعی را به سمت خودسانسوری سوق میدهد که مطمئناً مصداق نقض کرامت انسانی است.
.
♻️ آنچه من گفتم فقط نشاندهندهی بخشی از کاستیها و پیامدهای نامطلوب سیستم گزارش تخلف اینستاگرام بود. گرفتار این توهم نیستم که نوشتهی من تأثیر خاصی داشته باشد اما اگر شما هم عضو اینستاگرام هستید و، مثل من، نفس «سکوت نکردن» را ارزشمند میدانید دعوت میکنم دلایل خودتان را در کامنت آخرین پست اینستاگرام من (اینجا) بنویسید و اکانت خود اینستاگرام را در کامنت تگ کنید. از کجا معلوم، شاید دستکم ریپورتهای صفحهی من را بررسی کرد
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
آزمایش اثبات علمی زندگی پس از زندگی
@maghzonaghz
کپشن از دکتر امیرحسین مدبرنیا،
روانپزشک و دکترای علوم اعصاب، استادیار دانشگاه در بیمارستان ماونت ساینای نیویورک
"تجربه نزدیک به مرگ، پدیدهای است که در درصدی از افرادی اتفاق میافتد که به دلایلی همچون ایست قلبی، بدون کمکهای پزشکی مرگشان تقریبا حتمی است. این افراد از تجربیاتی وصفناپذیر صحبت میکنند که ممکن است شامل احساس آرامش و گرمای درونی، نزدیکی به نور، رسیدن به بینشی عمیقتر درباره زندگی، خروج از بدن و ملاقات از دست رفتگان باشد. این تجربیات برای فرد بسیار واقعی به نظر میرسند و در بسیاری از موارد به عنوان مدرکی برای وجود جهان پس از مرگ و وجود روح و مستقل بودن ذهن از فرآیندهای درون مغزی مطرح میشوند. علاوه بر جهانبینی مذهبی-عرفانی، این تصور بر پیشفرضهایی استوار است مثل اینکه این پدیده برای فرد بسیار واقعی به نظر میرسد و یا اینکه حین تجربیات نزدیک به مرگ، فعالیت مغزی متوقف میشود و بنابراین نمیتواند منشا این پدیده باشد. اما اشکالاتی جدی متوجه این پیشفرضهاست... ادامه در زیر
@maghzonaghz
مغزونغز را در اینستاگرام هم دنبال کنید.
۳. عباس موزون میگوید:
"خب [ای کسی که میگویی حرفهای ما علمی نیست] ببینیم مدرک شما رو؟ چقدر ارتباط به پزشکی داره؟ سطحش چیه؟ از کدوم دانشگاه گرفتید؟"
نقد: مصداق علمی بودن یا نبودن یک مدعا را جامعه علمی تعیین میکند و معیار علمی بودن یا نبودن را روششناسان و فیلسوفان علم بر اساس کارهای علمی دانشمندان در قالب یک نظریه مشخص و مستدلی در فلسفه علم، صورتبندی میکنند. حال اگر کسی مدعی علمی بودن یا نبودن یک مدعا است باید نشان دهد که آیا آن مدعا طبق آن نظریه و معیار مشخص (مثلا ابطالپذیری و تکرارپذیری)، مصداق علمی بودن است یا نه. آنچه که سخن او را موجه میکند استدلال اوست نه مدارک تحصیلی اوست و نه مدارج علمی او. چه بسا یک دانشمند با مدرک و درجه علمی عالی درباره علمی بودن یک مدعا پرت و پلا بگوید و مثلا هومیوپاتی را علمی بداند اما یک فرد با مدرک دیپلم با استناد درست به متدولوژی علوم یا فلسفه علم سخن معقول و موجهی درباره علمی بودن یا نبودن یک مدعا به زبان آورد. بیتوجهی به این نکته و رد مدعای شخص به جرم نداشتن مدرک تحصیلی و درجه علمی، نوعی "شخصی کردن" یا "حمله به شخص" است.
۴. عباس موزون میگوید:
" اتهام چرا میزنید به هموطن؟ این ۱۱۰ نفر هر کدوم چندین نفر دور و برشون شهادت داده اند، پزشک، پرستار این تجربهگر دروغ میگه؟ پول بهش دادیم؟ بیمارستان چمران تهران مگه یه نفر دونفر بوده؟"
نقد: این بخش از صحبتهای ایشان طولانیتر و در عین حال مغلطیتر است. اولین مغالطه، پهلوان پنبه کردن است. تقریبا هیچ نقد جدی و مهمی به این برنامه تلوزیونی بر دروغگو بودن افراد تجربهگر تاکید نکردهاند. چرا که اساساً نقد به این شواهد، از منظر شناختی و روششناختی است نه اخلاقی. تردیدها و نقدها اغلب این است که اشخاص تجربهگر و مجری برنامه و همکاران یا متوجه فریبکاریهای ذهن و خطاهای سیستماتیک و ناخودآگاه ذهن نیستند یا آنها را دستکم میگیرند. دومین مغالطه در این بخش "ماهی دودی" کردن یا "منحرف کردن" است. چون مهمترین و بیشترین نقدها به این برنامه این است که عوامل برنامه و روحباوران متوجه خطاهای شناختی، مغالطات و متدولوژی علم و نهاد علم نیستند یا آن را دست کم میگیرند، اما آقای موزون بحث را منحرف میکنند و بیشترین توضیحات را درباره صداقت تجربهگران و عوامل برنامه میدهند و توضیح میدهند که دروغ در این ابعاد ممکن نیست؛ بنابراین اتهام دروغ وارد نیست و بنابراین ادعای تجربهگران و مجری درست است. در اینجا علاوه بر منحرف کردن بحث، ما شاهد یک دوراهی کاذب هم هستیم: مدعای تجربهگران یا دروغ است یا واقعیت دارد؛ دروغ نیست پس واقعیت دارد! در حالیکه یک مدعا ممکن است در عین صادقانه بودن، مطابق با واقع نباشد.
۵. آقای موزون میگوید:
"برنامه آقای ایمان عبدالمالکی سکوت میکنید. فرار میکنید از مواجهه. از محاجه."
نقد: اتفاقا گزیدهای از برنامه آقای ایمان عبدالمالکی را من در دو قسمت و با دقت نقد کردهام و نشان دادهام که چه خطاهای روششناختی مهمی در آن رخ داده و بنابراین فاقد ارزش و اعتبار علمی است.
۶. عباس موزون میگوید:
"ایبن الکساندر جراح مغز و اعصاب، مدرک از آمریکا داره، استاد دانشگاه از هاروارده، چندتا کتاب در دفاع مینویسه."
نقد: علاوه بر نقدهایی که در بالا، یعنی بند ۲، مطرح شد، من قبلا در سه قسمت نشان دادهام چرا ایبن الکساندر شخصیت علمی ذیصلاحی نیست و چرا دلایلش منطقی و موجه نیست.
سخن پایانی:
آقای موزون بارها ادعا کرده است که مدعیات این برنامه بر اساس پژوهشهای علمی و شواهد علمی و بررسی دقیق و علمی گواهی تجربهگران است. در حالیکه سراسر آن یا استناد به شواهد حکایتی (anecdotal) است، یا ارجاع به منابع و مقالات شبهعلمی و اشخاص نامعتبر است، یا صرفا با مراجعه و ارجاع یکطرفه به آراء اقلیت است، یا بر اساس تفاسیر و تعابیر تحریف شده و نقل قولهای ناقص است، یا بر اساس داستانها و اقوال مهیجی است که گرچه ممکن است تسلیبخش و امیدبخش باشند اما به هیچ وجه راستیآزمایی دقیق علمی نشدهاند یا از بوته آزمایش دشوار علمی سالم بیرون نیامدهاند. بنابراین برنامه "زندگی پس تز زندگی" صلاحیت وصف علمی بودن را ندارد.
در جامعه علمی مرتبط با NDE، اقلیتی مثل دکتر سام پرنیا، پیم ون لومل، بروس گریسون و پنی سارتوری، قائل به مدل معنوی یا استعلایی (transendental) هستند که حتی آنها هم بسیاری از استنتاجها و القائات این برنامه تلوزیونی را نخواهد پذیرفت.
منصفانهترین کار این است که در این برنامه از دو متخصص نقاد یا دو خبرنگار علمی نقاد در این حوزه دعوت کنید تا درباره این تجربیات از دو منظر علمی (و بخصوص فیزیکالیستی) و معنوی دفاع کنند و نتیجه گیری را به بینندگان واگذار کنید. (رجوع به نقد هشتم)
💢 تخفیف ویژه نوروزی برای کتاب «هنر حرف حساب زدن»
بخشی از یادداشت من در ابتدای کتاب:
❇️ بعضی وقتها مشکل ما در اقناع دیگران این است که گرچه سخنمان معقول است، نمیتوانیم سخن معقول خودمان را به شکلی شایسته بیان کنیم و، درنتیجه، حتی کسانی که گوششان به حرف حساب باز است نظرمان را نمیپذیرند (یا فقط از سر تعارف، وانمود میکنند که پذیرفتهاند). پس چارهای نیست جز اینکه قواعد سخنگفتن مستدل را بیاموزیم و رعایت کنیم.
بعضی وقتها هم سخن ما با معیارهای استدلال صحیح انطباق ندارد.
❇️ همین انطباقناپذیری قاعدتاً باید به ما بفهماند که ایراد مهمی در سخن و نظرمان وجود دارد و باید در آن بازنگری کرده، برای انطباق آن با معیارهای معقولیت و استدلال صحیح بکوشیم. این انطباق گاه با تغییراتی جزئی امکانپذیر میشود و گاه مستلزم اعمال تغییرات عمده است؛ البته شاید هم به این نتیجه برسیم که نظرمان از اساس نادرست است و باید آن را کاملاً کنار بگذاریم (که نتیجهگیری خوشایندی نیست، اما بهتر از این است که نظرمان را بگوییم و بعد مجبور به پسگرفتنش شویم یا، بدتر، برای دفاع از حرفی که خودمان از نامعقولبودنش مطلعیم دستوپا بزنیم).
❇️ کتاب هنر حرف حساب زدن به برطرفساختن هر دو مشکل کمک میکند: به خواننده کمک میکند تا اولاً نظراتش معقولتر شوند و ثانیاً آن دیدگاهها را در قالب سخن مستدل بریزد.
🔰 برای تهیه کتاب با تخفیف ویژه نوروزی به سایت ناشر مراجعه کنید:
https://arishpublication.com/
🌐 کانال «پارادوکس»:
🆔 @paradoxizer
💢 نشر نو و توان بیمرز بیحرمت دیدن دیگری
✍️ مهدی خسروانی
1️⃣ کاملاً طبیعی است که گاه از خصلتهایی که در آدمها میبینیم متعجب شویم، اما برخی آدمها ما را با نوع جدیدی از تجربهی «شگفتزدگی» آشنا میکنند. برای نمونه، همهی ما با پدیدهی «دروغگوییِ سیاستمداران» آشنا بودیم، ولی با ظهور احمدینژاد بود که مجبور شدیم در تصور خودمان از دروغگویی بیشرمانه بازنگری کنیم. در این یادداشت، میخواهم از پدیدهای حرف بزنم که اساساً گمان نمیکردم بتوان در دستهی پدیدههای «شگفتیآفرین» قرار داد، اما بهواسطهی کارکردن با «نشر نو» (این ناشر ظاهراً خوشنام) با وجه بهتآور آن آشنا شدم: «توان بیحرمت دیدن دیگری».
.
2️⃣ نزدیک پنج سال است کتابی با عنوان «شفاف اندیشیدن» را به «نشر نو» تحویل دادهام. در این کتاب (که درسنامهی تفکر نقادانه است) سعی کردهام با صرفِ وقتی بسیار بیشتر از حد معمول، یکی از کمبودهای اصلیِ منابع تفکر نقادانه به زبان فارسی را برطرف کنم.
توضیح: از آنجا که افراد علاقهمند به یادگیری تفکر نقادانه، معمولاً به کلاسهای تفکر نقادانه دسترسی ندارند، علاوه بر کوشش در جهت ترجمهای دقیق و روان، خودم – با تکیه به رشتهی تحصیلیام (منطق فلسفی) و تجربهی ترجمه و بازنویسی چندین کتاب در زمینهی تفکر نقادانه – پاسخ تمرینها (بیش از سیصد تمرین) را به پایان کتاب اضافه کردهام تا خوانندهای که به استاد دسترسی ندارد بتواند از آن به عنوان خودآموز استفاده کند. آمادهسازی این کتاب بهنحوی که نیاز به هیچ ویرایشی نداشته باشد تقریباً یک سال از وقت من را گرفته است اما ناشر، این کتاب (که به اعتراف خودش نیاز به ویرایش نداشته) را هنوز بعد از نزدیک به پنج سال منتشر نکرده است. یعنی هم خواننده از مطالعهی این کتاب محروم مانده و هم مترجمی که هیچ منبع درآمدی جز حقالترجمهی کتابهایش ندارد و وضعیت اقتصادیاش علیالقاعده شکننده است پنج سال بعد از به انجام رسیدنِ کارش هنوز از مزایای مادی و معنوی کتاباش محروم است.
.
3️⃣ من در دانشگاه تهران فلسفه خواندم. فلسفه را دوست داشتم، چون آن را عرصهی آزادانهترین جولان اندیشه و نیز عرصهی مشق آزادگی میدانستم. اما در همان ماههای اول ورود به این رشته فهمیدم که اگر خواهان آزادی و آزادگی مطلوبِ خودم باشم باید قید استخدام در مؤسسات آموزشی و پژوهشی برای گذران زندگی را بزنم. نمیتوانستم روبهروی فلان مسئول گزینش یا کسی از دفتر نمایندگی ولی فقیه در فلان دانشگاه بنشینم و خودم را، حتی بهظاهر، معتقد به چیزهایی که آنها میپسندیدند نشان دهم. به همین دلیل، راهِ امرار معاش از طریق ترجمه را، با وجودِ همهی زجرهایش انتخاب کردم. اما خبر نداشتم که دریدهکرداری فقط در هیولاهای دولتی و حکومتی دیده نمیشود. غافل بودم از قابلیت عظیم دورویی برخی افراد در جایگاه «ناشر» که خودشان را قهرمانان زنده نگهداشتن راه تنفس فرهنگ و اهالیِ فرهنگ جا میزنند، اما برای وقت و زندگی مترجم (که جزء آسیبپذیرترین فعالان فرهنگی است) حتی به اندازهی میرغضبهای شکنجهگاههای سلاطین هم حرمت قائل نیستند؛ کسانی که مترجم را چیزی جز بردهی دمودستگاه پولپاروکنی خودشان نمیبینند و بنابراین سر سوزنی برایشان مهم نیست که یک مترجم در حالی که برای تأمین حداقلهای زندگیاش جدال میکند، پنج سال پس از تحویل نتیجهی تلاشاش به آنها، هنوز به حقالترجمهاش و نیز حقوق معنویاش نرسیده باشد («عمر و ارزش کار مترجم کیلویی چند؟ فدای سر ما قدیسان عرصهی فرهنگ!»). میخواستم خودم را در دام موقعیتهای ناسالم و تحقیرآمیزی که در محیطهای آموزشی و پژوهشیِ دولتی پیش میآیند نیندازم، غافل از آنکه در این سوی ماجرا گرفتار کسانی میشوم که تحقیر و بیحرمت دیدن دیگران مشق وجودشان است.
.
4️⃣ اگر جزء آن دسته افرادی باشید که مسالمتجویی را در جایگاهی بالاتر از حقخواهی مینشانند، ممکن است بگویید چنین قضاوتی دربارهی یک ناشر به خاطر تأخیر در چاپ کتاب یادشده دقیق نیست یا دستکم بهتر بود برخی تعابیر را به کار نبرم.
اول اینکه، از دید من، چنین رفتاری حتی دربارهی یک کتاب بخشودنی نیست. هر کسی که بیحرمتی به وقت و کار خودش را چشیده باشد بیدرنگ تصدیق میکند که معطل گذاشتن ثمرهی کار یک انسان به مدت پنج سال هیچ توجیهی ندارد.
دوم اینکه، مسئله فقط این کتاب نیست. شش کتاب دیگری که نشر نو از من منتشر کرده نیز همگی با تأخیر فراوان و با پیگیریهای ویژه (ازجمله از طرف اتحادیهی ناشران) منتشر شدهاند.
ادامه در پست بعد (اینجا )
🌐 کانال «پارادوکس»:
🆔 @paradoxizer
💢 وظیفهی سنجشگرانه (نقادانه)ی فلسفه
برگرفته از جستار «فلسفه تحلیلی؛ چیستی، خاستگاه، و چشم انداز»
♻️ وظیفهی سنجشگرانهی فلسفه بهراستی سیزیفی است، زیرا خلطهایی که ممکن است گرفتارشان شویم حدی ندارند. بهعلاوه، با رخدادن اکتشافات جدید (برای مثال، پیشرفتهای معاصر در روانشناسی نوروـفیزیولوژیک) و مطرحشدن نظریههای جدید (مثلاً نظریهی نسبیت) و نوآوریهای جدید – خواه نوآوریهای پیشینی (مانند ابداع حساب منطق جدید) خواه نوآوریهای عملی (مانند ابداع کامپیوتر) – منابع جدیدی از خلط مفهومی و افسانهپردازی فکری ظهور میکنند، پارادایمهای جدیدِ تبیین در دسترس قرار میگیرند و، همان طور که میتوان انتظار داشت فراتر از حدود مجازشان به کار بسته میشوند، و پرسشهای جدیدی مطرح میشوند که در برابر روشهای آزمایشی و نظریهسازی علوم مقاومت میکنند.
♻️ آنها که میکوشند به بالای کوه برسند باید بدانند که دستاوردهایشان ممکن است فقط برای نسل خودشان و متناسب با مسائلی باشند که در زمان خودشان مطرحاند. برخی به قله میرسند. آنجا نور شدید است و کسانی که به قله رسیدهاند میتوانند از چشماندازی واضح با معاصرانشان سخن بگویند. شدت نور و وضوح چشمانداز ممکن است تسلیبخش باشد، اما آنها میدانند که احتمالاً ابرها آن سوی افق در حال انباشتهشدن اند.
▪️ برگرفته از جستار «فلسفه تحلیلی؛ چیستی، خاستگاه، چشم انداز» نوشته پی.ام.اس هکر، ترجمه مهدی خسروانی. بها: 35 هزار تومان
▪️ برای دریافت فایل این جستار و دیگر جستارها و کتابهایی که به صورت «پرداخت اختیاری» منتشر می شوند (اخلاق زدگی، نقد فلسفی یالوم، و چگونه درباره سکس بیشتر بیندیشیم) به آیدی مترجم پیام بدهید:
@Mkhosravani
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند
🔹 درسگفتار:سرنوشت علم در مهندسی ایران
🔸 با حضور حسن بلورچی
مهندس شیمی امیرکبیر، دکتری مهندسی شیمی دانشگاه تکنولوژی کمپین فرانسهUTC,فوق دکترا علوم مواد و نانو کوتینگ دانشگاه ویندزر کانادا.
🕒 زمان جمعه ۳ آذر ماه ،۱۴۰۲
" ۲۴ نوامبر ۲۰۲۳"
ساعت ۲۲ بوقت تهران
❣️ از همراهی شما سپاسگزاریم...
لینک کانال,دکتر بلورچی
🔗 لینک حضور:
/channel/+kNTrH-rWkmk0MzA0
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
💢 چاپ سوم کتاب «هنر حرف حساب زدن» منتشر شد.
❇️ بخشی از کتاب:
🔰 صادقانه بگویم، اگر طرف مقابل شما پیوسته به روشهای حقیرانه متوسل میشود، بدانید که احتمالاً در این کار بسیار ورزیدهتر، مجهزتر، و دریدهتر است. اینجا میدان بازی شما نیست؛ شما در این بازی برنده نمیشوید. پس بازی را به زمینی که در آن دست بالا را دارید (یعنی استدلال خوب) بکشانید. اولاً کار درست همین است و ثانیاً، حالا که کتاب «هنر حرف حساب زدن» را خواندهاید، در این کار برتری دارید.
🔰 پس، استدلال خودتان را به سرراستترین و فکورانهترین شکلی که میتوانید عرضه کنید. چیز مثبتی عرضه کنید. نظر طرف مقابل را بهخوبی بشنوید و به بهترین شکلی که میتوانید به او پاسخ دهید و ارتباط برقرار کنید. اما توجه داشته باشید که نمیتوانید نقطة پایان بر بحث بگذارید؛ مباحثه ادامه خواهد داشت. عمر کوتاه است و بحث دراز. از یک جایی به بعد، لازم است کنار بروید و بگذارید طرف مقابل و مخاطبان مباحثه به آنچه شنیدهاند بیندیشند.
🔰 با مراجعه به این لینک و ارائه کد تخفیف در مرحله آخر خرید، میتوانید کتاب را با 15 درصد تخفیف خریداری نمایید. کد تخفیف: khosravaanii
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
💢 یک معرفی خوب از کتاب
«هنر حرف حساب زدن»
🔰 با مراجعه به این لینک و ارائه کد تخفیف در مرحله آخر خرید، میتوانید کتاب را با 15 درصد تخفیف خریداری نمایید. کد تخفیف: khosravaanii
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
💢 اخلاقزدگی چیست؟
✍️ مهدی خسروانی
🔰 در زبان فارسی، واژهی «اخلاق» تقریباً همیشه با احترام و حتی تقدیس به کار میرود. بنابراین، روبهرو شدن با واژهی «اخلاقزدگی» (که خواننده را بهدرستی به یاد پدیدههایی همچون کپکزدگی، زنگزدگی، دزدزدگی، فلکزدگی، و ... میاندازد) احتمالاً خلاف عادت است. به همین دلیل، شاید توضیحی کوتاه دربارهی آن برای کسانی که میخواهند بدانند جستار «اخلاقزدگی»، نوشتهی جولیا درایور، اساساً دربارهی چیست، سودمند باشد.
🔰 اخلاقزدگی ترجمهی عبارت انگلیسی مورالیزم (moralism) است. این واژه در زبان انگلیسی هم کاربرد مثبت دارد (که در این صورت معمولاً «اخلاقگرایی» ترجمه میشود) و هم کاربرد منفی. در سالیان اخیر، معنای منفی این واژه در ادبیات انگلیسی فلسفهی اخلاق بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و مقالات و کتابهای بیشتری دربارهی آن به نگارش در آمدهاند. شاید بتوان هستهی مرکزی مفهوم اخلاقزدگی (کاربرد منفی مورالیزم) را چنین تعریف کرد: «توجه نابهجا و بیش از اندازه به اخلاق و ملاحظات اخلاقی».
🔰 برای ترجمهی این اصطلاح، تا جایی که اطلاع دارم، تاکنون از اصطلاحات فارسی همچون «اخلاقپرستی»، «اخلاقمآبی»، «وسواس اخلاقی» و ... استفاده شده است. من معتقدم عبارت «اخلاقزدگی» اصطلاح بهتری برای اشاره به این مفهوم است؛ از جمله به این دلیل که عناصری همچون «بیمارگونگی» و توجه «بیش از اندازه» به اخلاق و ملاحظات اخلاقی را بهتر منتقل میکند.
🔰 جولیا درایور در جستار «اخلاقزدگی» دربارهی سه نوع اخلاقزدگی بحث میکند. از آنجا که اشاره به این سه نوع نیز میتواند به ملموستر شدن مفهوم اخلاقزدگی کمک کند، یادداشت کوتاهم را با ذکر این سه نوع به پایان میبرم:
1: مطلقانگاری اخلاقی
2: پرتوقعی اخلاقی [از دیگران] و معیارهای افراطی [عمدتاً هنگام داوری اخلاقی دربارهی دیگران یا تعیین تکلیف اخلاقی برای دیگران]
3: اخلاقی جلوهدادن ملاحظات غیراخلاقی
.
📚 شیوهی انتشار این جستار به صورت پرداخت اختیاری است (همانند کتاب چگونه درباره سکس بیشتر بیندیشیم)
◀️ توضیحات بیشتر درباره جستار اخلاق زدگی را میتوانید اینجا مشاهده کنید.
◀️ یادداشت مترجم در ابتدای جستار اخلاق زدگی را میتوانید اینجا مطالعه کنید.
📚 برای تهیه متن کامل جستار «اخلاق زدگی»، به آیدی مترجم پیام بدهید:
@Mkhosravani
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
شرکت در این وبینار به شکل آنلاین برای همه علاقمندان رایگان است .
شرح بیشتر و لینک ثبت نام در :
https://m0h.ir/3pg4px
💢 منتشر شد:
هنر حرف حساب زدن (50 قاعده اساسی برای گفتن و نوشتن مستدل و مؤثر)
✍️ نویسنده: آنتونی وستن
مترجم: امیرحسین بهرام نژاد
ویرایش و بازنویسی: مهدی خسروانی
📚 ناشر: اریش
◀️ برای خواندن معرفی کوتاهی از کتاب اینجا را کلیک کنید.
🔰 با مراجعه به این لینک و ارائه کد تخفیف در مرحله آخر خرید، میتوانید کتاب را با 15 درصد تخفیف خریداری نمایید. کد تخفیف: khosravaanii
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
🌐 دو نکته دربارهی کتاب فلسفهورزی دربارهی دین
1️⃣ با توجه به اینکه این کتاب شامل نگاه فلسفی به «دین» است، طبیعتاً این نگرانی برای خوانندهی ایرانی پیش میآید که شاید کتاب به نحو گسترده و تأثیرگذاری سانسور شده است. لازم است اشاره کنم که در کل کتاب فقط یک عکس (به دلیل برهنگی) و چند عبارتِ کوتاه حذف شدهاند که حذفشان مطلقاً لطمهای به فهم کتاب نمیزند و کتاب، در مجموع، استدلالهای به سود یا به زیان باورهای دینی را به شکل منصفانهای بیان میکند. (البته کتاب در ابتدا مشمول سانسور گسترده شده بود اما پس از پیگیری و چند ماه تاخیر، به شکل کنونی منتشر شد).
2️⃣ موجودی چاپ اول کتاب در سایت ناشر تمام شده، اما تعدادی از نسخههای کتاب در برخی سایتهای فروش کتاب، با قیمت قدیم موجود است (کمتر از نصف قیمت احتمالی چاپ جدید). چهار لینک زیر:
یک ، دو ، سه ، چهار
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
❇️تخفیف استثناییِ 50 درصدیِ آخرِ سال❇️
برای ارتقای هر چه بیشتر سطح سواد انگلیسی در جامعه، تخفیف بسیار ویژه و استثناییِ 50درصدی را برای تهیهی هشتبستهی دورهی ناهمزمانِ «افزایش واژگان، درک مطلب و تحلیل متن انگلیسی» - تا پایان روز شنبه (۲۰ اسفند) اعلام میکنم.
🟪 این بستهها ویژهی کسانی تالیف و تدوین شده است که قصد جدی دارند انگلیسیِ عمدتاً نوشتاری را (در سطح متوسطه تا پیشرفته) عمیق بفهمند و با لایههای تودرتویِ معناییِ انبوهی از واژگان، اصطلاحات و ترکیبات آشنا شوند.
🟨 دوستانی که طی چندماه اخیر به کانال پیوستهاند این فرصت طلایی را از دست ندهند.
🟪 همچنین دوستانی که قبلاً تعدادی از بستهها را تهیه کردهاند، برای تکمیل بستههای خود این فرصت طلایی را از دست ندهند.
🟦 اگر فکر میکنید زمان آن رسیده است که دنیای ترجمهها را پشت سر بگذارید و خود مستقیم وارد اقیانوس منابع انگلیسی شوید، نقطهی شروع و حرکت همین جاست. درنگ نکنید.
✅ برای آشنایی با ساختار این بستهها اینجا را ببینید.
✅ برای خواندن نظرات دوستانی که از این بستهها استفاده کردهاند، اینجا را ببینید.
✅ درس اول از بستهی اول را بهطور کامل و رایگان اینجا گوش دهید.
✅ این بستهها چگونه به تواناییِ ترجمهی شما کمک میکنند؟ برای پاسخ، اینجا را ببینید.
✅ این بستهها چگونه به تواناییِ شما در گذر از آزمونهایی مانند آیلتس یا تافل کمک میکنند؟ برای پاسخ، اینجا را ببینید.
🟨 برای کسب اطلاع از چگونگیِ دریافت این بستهها به پیوی من پیام بدهید:
@abdorrezashahbazi
ارادتمند
عبدالرضا شهبازی
مدرّس و مترجم زبان انگلیسی
...............
🟠 فقط تا پایان روز شنبه (۲۰ اسفند) برای استفاده از این تخفیف ویژه فرصت هست.
➖➖➖➖➖➖
@Englishnutsbolts
🔰 متن خوانی کتاب «راهنمای اندیشوران برای استدلال مهندسی بر اساس مفاهیم و ابزارهای تفکر نقادانه»
⚜ نویسندگان: ریچارد پل، رابر نیوانر، لیندا الدر؛ ترجمه دکتر حست بلورچی
🔱 با متن خوانی سارا قزلباش
2⃣ جلسه دوم: استاندارد، عناصر و نتایج تفکر نقاد
«در این راهنما، ما یک الگو یا چارچوب برای تفکر را به کار می بریم؛ یک معماری که هدف آن به تجزیه و تحلیل و بررسی تفکرات کمک می کند و بهبود افکار ما را ممکن می سازد.نگاهی مختصر به راهنماهای دیگر متفکران آشکار می سازد که تنها تغییراتی بر تأکیدها لازم است تا این الگو برای علوم،انسانیت و یا هنر بهکار برده شود».
/channel/H_Bolourtchi
⚜️ t.me/Metahistorical 𓁈
🔹جنبش های سیاسی و اخلاق🔹
✍️جنبش های سیاسی در پی دستیابی به قدرتاند و، بیشتر وقت ها، آرمان های اخلاقی را برای رسیدن به این هدف قربانی می کنند. سپس، برای توجیه کارشان به دلیل تراشی متوسل شده و اقدام های غیر اخلاقی را «ضرورت اجتناب ناپذیر» جلوه میدهند. مثلاً مدعی میشوند که اقدام های غیر اخلاقی را مخالفانشان به آنها تحمیل کردهاند و البته نیازی به گفتن نیست که پروپاگاندای برنامه ریزی شده ابزار اصلی آنها برای این توجیه ها و دلیل تراشی ها و حرکت بیشتر در مسیر تامین منافعشان است.
📗کتاب تفکر نقادانه دربارهٔ مسائل اخلاقی(صفحهٔ ۴۹)
👤ریچارد پل و لیندا الدر-ترجمه مهدی خسروانی
📖 #یک_فنجان_کتاب
🌐 اینستاگرام | تلگرام
💢 مغالطهی «ی» نکره
✍️ مهدی خسروانی
♻️ گرچه با نامگذاری مغالطهها و ادعای «کشف مغالطه» بدون اینکه قبلاً مبنای نظریاش مشخص و مستدل شده باشد موافق نیستم، اما در این پست قصد دارم، با پیشفرض گرفتن دیدگاهی که داگلاس والتون در کتاب «نظریهای پراگماتیک دربارهی مغالطهها» به آن اشاره میکند، مغالطهای به نام «ی» نکره را معرفی کنم.
دیدگاه مورد اشارهی داگلاس والتون: مغالطهها «اقسامی از خطاها یا تاکتیکهای فریبکارانهی استدلالی اند که معمولاً موجب گولخوردن یا گمراهشدن مشارکتکنندگان در استدلالورزی در انواع گوناگون بحثهای روزمره میشوند».
♻️ مغالطهی «ی» نکره هنگامی رخ میدهد که ایرادهایی بزرگ و جدی در عملکرد کسی وجود دارند اما او (که عملکرد پرایرادش به دلایلی مثل بیکفایتی یا برای تأمین منفعتاش استمرار پیدا کرده) میکوشد با کاربرد «ی» نکره مشکل را کوچک یا کماهمیت جلوه دهند.
♻️ برای مثال، بارها از زبان سیاستمداران کشور خودمان شنیدهایم که (پس از توصیف دستاوردهای خودشان با لحنی غرورآمیز)، این جمله را هم اضافه کردهاند که «البته مشکلات"ی" هم وجود دارند که انشاءالله با همت مسئولان برطرف خواهد شد» یا «فسادها "یی" وجود دارد که البته بزرگ یا سیستماتیک نیستند». جملههای اینچنینی معمولاً با تغییر تُن صدا گفته میشوند (بهنحوی که انگار میخواهند به نکتهای کماهمیت و فرعی اشاره کنند) و گاه با عبارتهایی غیر از «ی» نکره (اما معادل با آن) بیان میشوند؛ مثلاً اینکه: «البته "یک سری" مشکلات هم وجود دارد که ...» یا «البته ”برخی" فسادها هم "گاه" دیده میشوند که ...».
♻️ در اینگونه مواقع، اگر کسی با وضعیت کشور آشنا نباشد ممکن است تصور کند که کشور در حال پیشرفتهای بزرگ است، اما پارهای ایرادهای قابل چشمپوشی نیز وجود دارند که قاعدتاً نباید بر قضاوت ما دربارهی عملکرد مسئولان کشور تأثیری بگذارند. اما چنانکه میدانیم استفاده از این تاکتیک بههیچوجه به معنای کوچک بودن مشکلات در عالم واقع نیست، بلکه یک شگرد تکراری است که در همه حال تکرار میشود؛ چه زمانی که تورم ده درصد باشد و بیکاری پنج درصد، چه زمانی که تورم پنجاه درصد باشد و بیکاری سی درصد؛ چه زمانی که رقم اختلاسها چند میلیون تومانی باشد، چه زمانی که چند میلیارد دلاری باشد! و خوب میدانیم که حتی اگر کار به ابرتورمهای چندصد درصدی برسد و دزدیهای چند ده میلیارد دلاری به امری عادی تبدیل شوند، باز هم مسئولان کشور از کاربرد «ی» نکره به هنگام سخنگفتن از مشکلات و فسادها صرفنظر نخواهند کرد.
♻️ به همین دلیل است که احتمالاً همهی ما، وقتی این «ی» نکره را میشنویم آرزو میکنیم کاش در ایرانی که معضلاتاش با استفاده از این «ی» نکره بیان میشوند زندگی میکردیم، چون ظاهراً چنین معضلاتی ناگزیر در آزادترین و مرفهترین کشورها هم وجود دارند و خللی در زندگی خوب ایجاد نمیکنند.
♻️ نکتهی آخر اینکه، مغالطهی «ی» نکره، همانند مغالطههای دیگر، مختص سیاستمداران نیست. برای مثال، در مناسبات کاری میان افراد و سازمانهای خصوصی، هیچ بعید نیست که یکی از طرفین بهشکل سیستماتیک به تعهدات خودش بیتوجهی کند و حقوق طرف مقابل را در جهت تأمین بیشتر منافع خودش نادیده بگیرد، اما پس از مواجهشدن با اعتراض به گفتن جملهای شبیه به این اکتفا کند:
«ما آگاه ایم که قطعاً قصورها و نارساییها"یی" داریم و در حد توان در رفع عیبها میکوشیم».
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
✡️ @sanjeshgaraneh
مهمترین مدعای برنامه "زندگی پس از زندگی" این است که ما علاوه بر بدن، چیزی داریم به نام "روح" و این روح پس از مرگ باقی میماند و در جهانی دیگر به زندگی خود ادامه میدهد.
البته به نظر میرسد که اثبات این مدعا، هدف نهایی و اصلی این برنامه تلوزیونی نیست و احتمالاً قرار است از آن نتایج دیگری هم گرفته شود. از جمله این که دین و بهطور مشخص مذهب تشیع و قرائت رسمی از آن حق است و حقیقت دارد و راه نجات است.
اما مدعای کلیدی آن، همانطور که گفتم، این است که مرگ پایان زندگی نیست و روح ما در جهانی دیگر به حیات خود ادامه خواهد داد.
مهمترین دلیل هم ظاهرا گواهی کسانی است که مردهاند و زیستن در آن جهان دیگر را مدت کوتاهی تجربه کرده و بازگشتهاند.
نقدهای زیادی به این برنامه وارد است. اخیراً عباس موزون، سازنده این برنامه، باز به این نقدها واکنش نشان داده است. حالا سعی میکنم با مرور دلایل او و با اشاره به نقدهایی که قبلا نوشتهام، نشان دهم که هیچ کدام از این دلایل ایشان، موجه نیست.
۱. آقای موزون میگوید:
" برادر عزیز که میگی اینها علمی نیست، آکادمی علوم آمریکا را قبول داری؟ یا میگی اونا هم بیسوادند و علمی نیستند."
نقد: آکادمی علوم آمریکا (NAS) هیچ موضعی درباره بقای روح پس از مرگ ندارد. بنتبراین احتمالا منظور ایشان انتشار مقاله یا مقالاتی در نشریه این آکادمی یعنی "مجموعه مقالات آکادمی علوم آمریکا" (PNAS) است که به زعم ایشان، این مقالات مدعی اثبات بقای روح یا اثبات وجود روح مفارق از بدن شدهاند.
اما وقتی به آرشیو مقالات این نشریه مراجعه میکنیم چنین مقالهای پیدا نمیشود.
وقتی به سایتها و گروههای همسو با روحباوران، مثل انجمن مطالعات NDE مراجعه میکنیم متوجه مدعای مشابهی میشویم مبنی بر اینکه آکادمی علوم آمریکا علمی بودن وجود روح را اثبات کرده است و با تحقیق بیشتر سر از مقاله خانم جیمو بورجیگین و همکارانش (۲۰۲۳) در میآوریم با عنوان:
"سیلان اتصالدهندههای عصبی فیزیولوژیکی و نوسانات گاما در مغز انسان در حال مرگ"
Surge of neurophysiological coupling and connectivity of gamma oscillations in the dying human brain, Jimo Borjigin, PNAS, 2023
اما حتی در این مقاله نیز حداکثر چیزی که گفته شده این است که "برای مدتی بعد از قطع همه علائم حیات، مناطقی از مغز همچنان ممکن است فعال باشد". آن هم با تاکید این نکته که نمونه شواهد به اندازهای نیست که بتوان تعمیم داد.
همانطور که ملاحظه میشود از این مدعای خانم بورجیگین و همکارانش تا مدعای عباس موزون و همکارانش، فاصلهای عظیم و نپیموده وجود دارد و حتی میتوان گفت که هیچ ربطی به هم ندارند. بنابراین میتوان گفت که در این جا آشکارا دو مغالطه "تحریف" و "نقل قول ناقص" رخ داده است.
۲. عباس موزون میگوید:
"کسی که سه مدرک مختلف دکتری از دانشگاههای آمریکا داره بیسواده و غیرعلمی حرف میزنه؟"
نقد: اولا بسیار اتفاق میافتد که کسی با چند مدرک مختلف دانشگاهی معتبر نظرات نادرستی ارائه میدهد. به همین خاطر است که اگر شخص الف از قول شخص ب مدعایی را بیان کند و در توجیه آن بگوید چون شخص ب دارای مدارک عالی تحصیلی است، او مرتکب مغالطه "توسل به مرجع" شده است. بخصوص اگر مدعایش عجیب و مناقشهآمیز باشد. البته "ارجاع دقیق و معین به نهاد علم" را نباید با "توسل به مرجع" خلط کنیم. در توجیه مدعیات علمی ناظر به امر واقع، ارجاع به هیچ شخصی با هر مدرک و درجه علمی، فینفسه حائز اهمیت نیست. حتی اگر بعدا مشخص شود حق با آن شخص بوده است. چرا که تا دلایل و شواهد موضوع نقد و ارزیابی همتایان قرار نگرفته و تایید نشده باشد، تفاوتی با نظر شخصی افراد ندارد.
ثانیاً دانشمندان نه تنها دچار خطای فکری و محاسباتی میشوند بلکه گاهی دچار نوعی هذیان (delusion) میشوند و بدیهات علمی را بدون هیچ استدلال منطقی و معقولی رد میکنند و نظرات نامعقولی ارائه میدهند. نوعی بیماری پیش روندهی فکری و روانی که حتی گریبانگیر دانشمندان شاخص هم میشود! به آنها "دانشمندان بیمار" یا "بیماران نوبلی" (Nobel disease) میگویند. مثل لوک مونتانیه، ویروسشناس فرانسوی و برندهٔ نوبل فیزیولوژی (کاشف ویروس ایدز). او به هومیوپاتی باور دارد، ضد واکسن است و معتقد است دیاِنایِ کودکان اوتیست اشعهی غیرطبیعی دارد!
بنابراین باید توجه کنیم که نظرات عجیب و متناقض و مخالف با جریان اصلی علوم، حتی اگر از دهان یک برنده نوبل خارج شود، فینفسه حجت نیست و باید ادله متقن و شواهد علمی از آن حمایت کنند؛ و این همترازان آن دانشمند و بطور کلی این نهاد علم است که باید متقن بودن ادله و علمی بودن شواهد را تایید کنند، نه فلان ژورنالیست یا مجری تلوزیونی یا حتی استاد دانشگاه.
💢واشکافی بخشی از رنج مترجمان
✍️ مهدی خسروانی
1️⃣ چه زمانی یک رنج کشنده میشود؟ وقتی که عامل یا عاملهایی حتی مجال ابراز یا بیاناش را هم بگیرند: بیش از اندازه محرمانه باشد، آنچنان پیچیده باشد که قادر به واشکافی آن حتی برای خودت نباشی، یا آنچنان پرجزئیات باشد که کسی حوصلهی شنیدناش را نداشته باشد.
2️⃣ مسائلی که مترجمان در وضعیت امروز نشر ایران با آن دستبهگریبان اند، از همین سنخ اند. وقتی از ظلم برخی ناشران به مترجمان حرف میزنیم، بیشتر کسانی که ماجرا را از دور میبینند ذهنشان فقط سمت «حقالترجمه» میرود و تنها مشکلی که برایشان ملموس است عدم پرداخت یا تأخیر در پرداخت حقالترجمه است. اما واقعیت این است که برخی ظلمهای دیگری که در حق مترجمان میشود حتی از تأخیر در دریافت حقالترجمه ویرانگرتر و سوزندهتر اند: مثلاً اینکه به مترجم بیاحترامی شود، قراردادهای نامناسب به او تحمیل شود، در متن ترجمهاش اعمال سلیقههای مخرب شود، کتاب بهموقع چاپ نشود، بهشکل آشکارا نامناسبی چاپ شود، ناشر حتی از امکاناتِ خودش برای معرفی کتاب استفاده نکند، کتاب پس از نایابشدن بهموقع تجدید چاپ نشود، و شاید موارد دیگر.
3️⃣ حالا اگر دو سه دقیقه وقت داشته باشید، میخواهم در ادامهی پست قبلیام دربارهی عملکرد توهینآمیز نشر نو، فقط به برخی از مشکلاتی که یکی از این موارد (تأخیر در انتشار کتاب) برای مترجم ایجاد میکنند اشاره کنم. وقتی ناشر کتابی را منتشر نمیکند، مترجم ممکن است مجبور شود برای گذران زندگی، به ترجمهی متون دیگر که با علاقه و تواناییاش سازگار نیستند (یا کمتر سازگار اند) تن بدهد و از آنجا که کار ترجمه معمولاً زمانبر است، حتی یکی از این کارها میتواند چندین ماه یا چندین سال از وقت او را در کاری که برایش اولویت ندارد هدر بدهد؛ مترجم مجبور میشود به فروش قطعی آثارش تن دهد تا لازم نباشد برای دریافت حقالزحمهاش تا زمان انتشار کتاب صبر کند (و این بدان معناست که درآمد چاپهای بعدی صرفاً نصیب ناشر میشود و مترجم از آن سهمی نخواهد داشت)؛ پایین آمدنِ احتمال چاپ بهموقع کتاب (که کاهش احتمال درآمدزایی آن را در پی دارد) مترجم را به افزایش تعداد کتابها بهقیمت کاهش کیفیت آنها وامیدارد؛ مترجم از حقوق معنوی خودش (مثل دیدهشدن کارش) نیز محروم میماند و درنتیجه توان و انگیزهی ادامهی کار را بهتدریج از دست میدهد؛ منتشرنشدن ترجمه، احتمالِ دستدوم یا چندم شدن آن را افزایش میدهد، زیرا ممکن است ترجمههای دیگری از همان کتاب منتشر شوند.
غیر از اینها، در مواردی مثل ماجرای من با نشر نو (که قرارداد چند کتاب در قالب یک مجموعه تنظیم شده است) مترجم حتی حق «ترجمهی کتابها به قصد انتشار» را نیز عملاً از دست میدهد، زیرا از یک طرف، کتابها تحت قرارداد آن ناشر نابکار اند و نمیتوان برای چاپشان با ناشر دیگری همکاری کرد و از سوی دیگر مترجم هیچ اطمینانی ندارد که، در صورت اختصاص وقت به ترجمهی آن کتابها، ترجمههای جدیدش هم به سرنوشت کتاب یا کتابهای قبلی دچار نشوند.
تحملناپذیرتر از همه، درد «توهین» است. شاید درد هیچیک از مواردِ گفتهشده به اندازهی این توهین عمیق نباشد که یک نفر به عنوان مدیر نشر، به واسطهی کوه پولی که بر آن جلوس کرده یا اعتبار مسمومی که به هم زده (دربارهی این «اعتبار مسموم» در آینده بیشتر توضیح خواهم داد) با دریدگی تمام، صریح یا ضمنی، به یک انسان بگوید که «من داور ارزش وقت و عمر تو ام و حکم میکنم که وقت و عمر تو ارزشی ندارد».
.
4️⃣ شما چند دقیقه وقت گذاشتید، این نوشته را خواندید، شاید از پیگیری جزئیاتاش خسته شدید، شاید هم درد پشت آن را برای لحظاتی احساس کردید. اما بدانید: بسیاری از مترجمان و نویسندگان در ایران این رنجها را در کل عمرشان «لحظه به لحظه» زندگی و دریافت میکنند؛ آن هم نه از طرف حکومت، بلکه از طرف کسانی که خودشان را قربانی حکومت و قهرمانان مقاومت فرهنگی در برابر حکومت معرفی میکنند. جرممان چیست؟ عشق جنونآمیز به نوشتن یا ترجمهکردن.
.
5️⃣ این داستان ادامه دارد.
🌐 کانال «پارادوکس»:
🆔 @paradoxizer
📌مرکز شناخت برگزار میکند:
🔸کارگاه تفکر نقادانه (۳)
علم، شبهعلم و روانشناسی زرد
▪️مدرسین کارگاه:
👤 دکتر جواد حاتمی
🔹عضو هیئت علمی دانشکدهی روانشناسی دانشگاه تهران و پژوهشکده علوم شناختی
👤 احمد لطفی
🔹مدیر بخش آموزش مرکزشناخت _ کارشناسی ارشد علومشناختی، دانشگاه تهران
🔺حضوری و آنلاین🔺
🗓 تاریخ برگزاری: ۳ اسفند ساعت ۱۶ تا ۲۰ و ۴ اسفند ساعت ۱۵ تا ۱۸
🔅 هزینه: ۴۰۰ هزار تومان
👈لینک ثبت نام
💢 ثبتنام گروهی (۳ نفر به بالا) شامل بیست درصد تخفیف خواهد بود. لطفا برای دریافت لینک ثبتنام گروهی به آیدی @shenakhtsupport پیام بدهید.
✔️ظرفیت حضوری محدود
📍مکان: تهران – خیابان شریعتی – روبروی حسینیۀ ارشاد – کوچۀ شمشک (هدیه) – پلاک ۱۰ – واحد ۸
#کارگاه #جواد_حاتمی #احمد_لطفی #تفکر_نقادانه
#مرکز_شناخت #مرکزشناخت
#مجموعه_مهارتهای_زندگی
Instagram
@shenakhtcenter
www.shenakhtcenter.com
💢 منتشر شد:
📚 دو شمارهی جدید از مجموعهی «جستارنامه» منتشر شدند.
.
✅ جستار «نقدی فلسفی به یالوم»، نوشتهی شلومیت شوستر، که جزء دستهی «جستارهای آبی» است و مخاطبش عموم علاقهمندان به مطالعه، خصوصاً آثار روانشناختی، و بهویژه آثار اروین یالوم است.
و
✅ جستار «فلسفهی تحلیلی؛ چیستی، خاستگاه، و چشمانداز»، نوشتهی پی.ام.اس هکر (اسلاید دوم) که جزء دستهی «جستارهای قرمز» است و فلسفهورزان حرفهای و علاقهمندان جدی فلسفه میتوانند از آن بهره بگیرند.
.
♻️ این دو جستار نیز همانند جستار اخلاق زدگی فعلاً به صورت پیدیاف و در دو فرمت منتشر میشوند: فرمت موبایل (با فونت درشت، برای مطالعه روی موبایل) و فرمت لپتاپ (با فونت عادی، برای مطالعه روی لپتاپ و پرینت روی آ.چهار).
شیوهی انتشار این جستارها، همانند کتاب چگونه درباره سکس بیشتر بیندیشیم به صورت «پرداخت اختیاری» است: یعنی فایل جستار ابتدا برای خواننده ارسال میشود و خواننده میتواند هزینه آن را هر زمان که مایل است و با هر میزان تخفیف که مایل است پرداخت نماید. بهای فایل پیدیاف جستار «فلسفهی تحلیلی ...» 35 هزار تومان و بهای فایل «نقدی فلسفی به یالوم» 20 هزار تومان است.
.
‼️ برای دریافت فایلها به آیدی زیر پیام بدهید:
/channel/Mkhosravaanii
ناشر: کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
💢 جلسه معرفی و بررسی کتاب دنیای سارا؛ تفکر نقادانه برای کودکان
✍️ نوشته: لیندا الدر
✍️ ترجمه و بازنویسی: مهدی خسروانی
📚 ناشر: کرگدن
⏱ زمان و محل برگزاری: جمعه 19 آبان، ساعت 22، گروه «خانه آگاهی» در تلگرام
🌐 لینک گروه خانه آگاهی:
/channel/Khaneh_Agahi1
⭕️ برای تهیه کتاب با کد تخفیف 15 درصد به سایت ناشر (اینجا) مراجعه نمایید.
کد تخفیف: K-Sara15
❇️ کانال خانه آگاهی:
/channel/Khaneh_Agahi
💢 امشب ساعت 10
🔰 جلسه معرفی و بررسی کتاب هنر حرف حساب زدن، نوشته آنتونی وستن، ترجمه امیرحسین بهرام نژاد، ویرایش و بازنویسی مهدی خسروانی، ناشر: اریش
برگزارکننده: آکادمی فلسفی مارزوک
محل برگزاری: گروه آکادمی
شرکت در جلسه آزاد و رایگان است.
برای شرکت در جلسه از طریق لینک زیر به گروه آکادمی بپیوندید:
/channel/+kNTrH-rWkmk0MzA0
🔰 با مراجعه به این لینک و ارائه کد تخفیف در مرحله آخر خرید، میتوانید کتاب را با 15 درصد تخفیف خریداری نمایید. کد تخفیف: khosravaanii
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
💢 منتشر میشود:
دورهی دوجلدی دنیای سارا (تفکر نقادانه برای کودکان) راهی چاپخانه شد و به زودی توسط نشر کرگدن منتشر خواهد شد.
.
یک جلد از این دوره مخصوص کودکان است و یک جلد از آن (راهنمای آموزگاران و والدین)، چنانکه از اسماش پیداست، آموزگاران و والدین را راهنمایی میکند که چهطور تفکر نقادانه را به کودکان آموزش دهند.
.
ردهی سنی کتاب: 8 تا 14 سال
نویسنده: لیندا الدر
ترجمه و بازنویسی: مهدی خسروانی
تعداد صفحات دورهی دوجلدی: 236 صفحه
بهای دوره: 190 هزار تومان
.
پیشخرید کتاب از هماکنون با تخفیف ویژه در سایت نشر کرگدن امکانپذیر است.
قیمت کتاب در ایام پیشخرید: 161 هزار تومان
لینک پیشخرید کتاب با تخفیف ویژه:
https://www.kargadanpub.com
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
💢 منتشر شد:
جستار «اخلاقزدگی»
اولین جستار از مجموعهی «جستارنامه»
✍️ نویسنده: جولیا درایور
✍️مترجم: مهدی خسروانی
❓ موضوع: اخلاقزدگی (برای آشنایی با مفهوم «اخلاق زدگی» میتوانید این مطلب را مطالعه کنید)
🔰 شیوهی انتشار: پرداخت اختیاری (همانند کتاب چگونه درباره سکس بیشتر بیندیشیم)
📚 برای تهیه متن کامل این جستار به آیدی مترجم پیام بدهید:
@Mkhosravani
◀️ بهای فایل برای هر خواننده 25 هزار تومان (برای پرداخت دلاری: 1 دلار) است. خواننده میتواند بهای فایل را در زمانی که برایش مناسب است بپردازد و، در صورت تمایل به تخفیف، هزینه را با هر میزان تخفیف که به نظر خودش مناسب است پرداخت کند.
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
💢 عدد و رقم به تنهایی هیچ چیز را ثابت نمیکند
برگرفته از کتاب هنر حرف حساب زدن
❇️ امروزه آدمها، خصوصاً آنهایی که دنبال حرف حساب میگردند، عاشق عددند و به این نکته توجه نمیکنند که وجود عدد در یک سخنرانی یا مقاله یا کتاب لزوماً نشانهی خوبی از معقولبودن آن نیست؛ کافی است در استدلالی عدد (هر عددی!) ببینند تا نتیجه بگیرند که آن استدلال قاعدتاً استدلال خوبی است. به نظر میرسد آمارها هالهای از فصلالخطاببودن یا تعیینکنندگی دارند (راستی آیا میدانستید 88 درصد پزشکان با این حرف من موافقاند؟).
❇️ واقعیت این است که اعداد و ارقام نیز، به اندازهی شواهد دیگر، باید از مرحلهی سنجشگرانهاندیشی عبور کنند. پس هنگام مواجهه با اعداد، مغزتان را به مرخصی نفرستید.
[...]
❇️ نکتهی دیگر اینکه باید مراقب اعدادی که بهراحتی دستکاری شدهاند بود. کسانی که نظرسنجی میکنند بهخوبی میدانند که نحوهی پرسیدن یک سؤال میتواند نحوهی پاسخدهی به آن را شکل دهد. این روزها حتی شاهد «نظرسنجیهایی» هستیم که هدفشان تغییر نظر مردم دربارهی برخی موضوعات – مثلاً نامزدهای انتخابات – از طریق مطرحکردن پرسشهای جهتدار است («اگر مطلع شوید که فلان نامزد دروغگو و متقلب است، اطلاع از این موضوع چگونه بر رأی شما در انتخابات تأثیر میگذارد؟).
[...]
❇️ نمونهای دیگر:
اگر نرخ تماشای تلویزیون در میان بچهها به همین ترتیب افزایش یابد، تا سال 2025 بچهها دیگر فرصتی برای خوابیدن نخواهند داشت!
.
درست است؛ و با این روند، تا سال 2040 تعداد ساعتهایی که بچهها صرف تماشای تلویزیون میکنند به سی و شش ساعت در روز خواهد رسید! بعضی وقتها تخمین ریاضیاتی کار آسانی است، اما از یک جایی به بعد دیگر سودمند نخواهد بود.
.
🔰 برگرفته از کتاب هنر حرف حساب زدن، نوشته آنتونی وستن، ترجمه امیرحسین بهرام نژاد، ویرایش و بازنویسی: مهدی خسروانی
🔰 با مراجعه به این لینک و ارائه کد تخفیف در مرحله آخر خرید، میتوانید کتاب را با 15 درصد تخفیف خریداری نمایید. کد تخفیف: khosravaanii.
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
اولین کتاب آموزش تفکر نقادانه برای مهندسان منتشر شد؛
💢 راهنمای اندیشوران برای استدلال مهندسی
بر اساس مفاهیم و ابزارهای تفکر نقادانه
⚜️ نویسنده: ریچارد پل، رابر نیوانر و لیندا الدر
⚜️ مترجم: حسن بلورچی , ویراستار: انسیه جلالوند
ترجمه از:
The Thinker's Guide to Engineering Reasoning (Based on Critical Thinking Concepts and Tools), Second Editions, Reissued 2019
موضوع: آموزش مهندسی، توسعۀ صنعت، تفکر نقادانه، استدلال مهندسی، تصمیمگیری و حل مسئله، فلسفه / منطق
ناشر: انتشارات علوم نوین، تلفن: ۶ -۶۶۴۸۵۰۱
چاپ اول: ۱۴۰۱
شابک: ۸-۶۸-۵۳۰۴-۶۰۰-۹۷۸
شماره کتابشناسی ملی: ۸۷۶۸۲۵۱
۶۰ صفحه، قطع وزیری
تیراژ: ۱۱۰۰
قیمت: ۳۵۰۰۰ تومان
🔱 برای دانلود نسخه کامل پی دی اف کتاب راهنمای اندیشوران برای استدلال مهندسی اینجا را کلیک گنید. 🌴 برای داونلود نسخه انگلسی کتاب اینجا را کلیک کنید.
🌝 عرضه مستقیم کتاب: خ حافظ روبروی خ سمیه جنب درب اصلی دانشگاه امیرکبیر , فروشگاه کتاب دانشگاه امیرکبیر, تلفن تماس : ۶۶۴۶۵۳۹۲ – ۶۶۹۵۰۹۸۱
😐 عرضه در فروشگاه اینترنتی جهاد دانشگاهی واحد صنعتی دانشگاه امیرکبیر 😐 عرضه در فروشکاه اینترنتی ایران کتاب
😑عرضه در فروشگاه اینترنتی آدینه بوک 🌸
💢 دیدگاه فروید دربارهی دین
▪️ برگرفته از کتاب «فلسفهورزی دربارهی دین؛ درآمدی نقادانه به فلسفهی دین»، نوشتهی ادوین تِیت و دیگران، ترجمهی مهدی خسروانی
♻️ فروید معتقد بود که ساختمان ذهن، و تحول شخصیت انسان، به تعارضهای درونی عمیقی منجر میشوند که همواره ماهیت جنسی دارند (البته باید توجه داشت که وقتی فروید از واژهی جنسی استفاده میکند مقصودش میل به تنآمیزی نیست.) ذهن، برای رفع چنین آسیبهایی، آنها را در ذهن ناآگاه حبس میکند. این «حبسکردن» موفقیتآمیز نیست و آسیب بعداً بار دیگر به صورت دین پدیدار میشود.
♻️ فروید روی بیماران مبتلا به هیستری کار کرده بود و همین فعالیت او را به این نتیجه رساند که ذهن، علاوه بر بخشهای آگاه، بخشهای ناآگاهی نیز دارد که در شرایط عادی نمیتوانیم به آنها دسترسی پیدا کنیم.
♻️ کاری که فروید روی بیماران مبتلا به هیستری انجام داد ثابت کرد که خاطرههای ناخوشایندی که در بخش ناآگاه انباشته شدهاند میتوانند بعداً به صورت رفتار هیستریک ظاهر شوند. این امر غالباً به صورت اختلالهای وسواسی فکریـعملی همچون شستن وسواسگونهی دست نمودار میشود.
♻️ فروید چگونه این امر را به دین ربط داد؟ او متوجه شد که میان رفتار بیمارانش در قبال منبع وسواس و رفتار افراد مذهبی در قبال آنچه میپرستند شباهتهایی وجود دارند. او دریافت که، برای مثال، هر دو گروه رفتار آیینی بسیار خاصی را انجام میدهند. در هر دو مورد، این رفتارهای آیینی برای کسی که آنها را انجام میدهد سرشار از معناهای نمادیناند، در حالی که برای دیگران کاملاً بیمعنا به نظر میرسند. در هر دو مورد، کوتاهی در انجام یک عمل خاص به احساسِ گناه شدیدی منجر میشود که برای دیگران قابل فهم نیست و، در هر دو مورد، افراد با متعَلَقِ توجه خودشان برخوردی همراه با دوسودایی دارند (یعنی نسبت به آن احساسها و نگرشهای متعارض دارند).
فروید از این مطلب نتیجه گرفت که دین صورتی از رفتار رواننژندانه است که، همچون هیستریهای دیگر، معلول آسیبهایی است که در اعماق روان وجود دارند. ویژگی محوری، و شاید تکاندهندهترین ویژگی سخن فروید، این است که آسیب مورد بحث همواره ماهیت جنسی دارد. او در کتاب خاستگاهشناسی هیستری میگوید:
در زیر همهی هیستریها یک یا چند تجربهی جنسی پیش از موقع وجود دارد؛ تجربههایی که به نخستین سالهای کودکی بازمیگردند.
♻️ دلیلش این بود که، از دید فروید، رانهی جنسی، یا لیبیدو، بنیادیترین تمنای بدن است و، به همین سبب، بیشترین قابلیت را برای ایجاد مشکلات روانشناختی در خلال تحول فرد دارد.
♻️ آسیبی که در پس رفتار رواننژندانه قرار دارد نتیجهی مشکلات موجود در تحول جنسی کودک است. مشکل اصلی مربوط به آن چیزی است که فروید عقدهی ادیپ مینامد. در حالی که کودک شیرخوار تنها به توجه مادرش خو دارد، هنگامی که لیبیدو به اندامهای جنسی منتقل میشود رقیبی به شکل پدر وجود دارد. احساسهای حسادت و نفرت شدید با احساس احترام و ترسی که از قبل نسبت به پدر وجود داشته ترکیب میشود. به این ترتیب، پدر با دوسودایی نگریسته میشود. [به عبارت دیگر، کودک احساسهای دوگانه و متعارضی به پدر پیدا میکند.]
♻️ این تمایل به تملک مادر و دوسودایی نسبت به پدر همان عقدهی ادیپ است. فروید در ادامه میگوید «در شرایط تمدن ما چنین چیزی به طور حتم پایانی هولناک دارد». کودک که نمیتواند خواستههایش را تحقق بخشد این تعارض را به اعماق ذهن ناآگاه واپس میراند.
♻️ البته سازوکار واپسرانی تنها تا حدودی کارایی دارد. در حالی که ممکن است به نظر برسد که میل یا رویداد واپسرانده مدتهاست فراموش شده است، ذهن همچنان برای جلوگیری از پدیدارشدن آن میل یا رویداد در بخش آگاه ذهن در تلاش است. در نتیجهی این تعارض، رویداد یادشده به صورت دردنشانهای رواننژندانه بروز میکند. یکی از این دردنشانها دین است که فروید آن را «رواننژندیِ وسواسیِ فراگیر نوع بشر» مینامد.
📚 برگرفته از فصل «چالشهای روانشناسی و جامعهشناسی برای دین»، نشر نی / تهیهی اینترنتی
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
💢 ترجمهای جدید از «اعلامیهی جهانی حقوق بشر»
یکی از پیوستهای کتاب تفکر نقادانه دربارهی مسائل اخلاقی «اعلامیهی جهانی حقوق بشر» است. هنگام ترجمه و بازنویسی کتاب، وقتی که به بخش «اعلامیهی جهانی حقوق بشر» رسیدم، قاعدتاً خوشحال شدم که زحمت ترجمهی این بخش از دوشم برداشته شده، چون گمان میکردم که مطمئناً ترجمهای بینقص از این سند مهم بینالمللی به زبان فارسی در دست است. ولی هیچیک از ترجمههای موجود، حتی ترجمهی موجود در سایت سازمان ملل، رضایتم را جلب نکردند. به همین دلیل، بر آن شدم که ترجمهای به زعم خودم بهتر و دقیقتر از این متن مهم عرضه کنم.
فارغ از آنکه اعلامیهی جهانی حقوق بشر را مناقشهناپذیر بدانیم یا خیر، موضوعات مطرح شده در آن از اهمیت منحصربهفردی برخوردارند؛ بهویژه برای ما ایرانیان که در موقعیتی تعیینکننده از جهت بازبینی حقوق و ارزشهای برسازندهی فردای خودمان قرار داریم. به همین جهت، این بخش از کتاب را به صورت یک فایل پیدیاف در کانال تلگرام «پارادوکس» (اینجا) قرار دادهام.
ضمناً، با توجه به «بازنویسی» بودن بقیهی بخشهای کتاب «تفکر نقادانه دربارهی مسائل اخلاقی» لازم است اشاره کنم که قاعدتاً این بخش خاص از کتاب، با توجه به ماهیتش، مشمول بازنویسی نشده و طابقالنعلبالنعل ترجمهی متن اصلی است.
پینوشت: قضاوت من دربارهی کیفیت ترجمههای موجود، مبتنی بر ترجمههای موجود در اینترنت در زمان ترجمهی کتاب است
✍🏻 #مهدی_خسروانی
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
💢 موانع تفکر صحیح
(برخی از گرایشهای فکری که مانع تفکر صحیح میشوند)
برگرفته از کتاب تفکر نقادانه دربارهی مسائل اخلاقی
1️⃣ حافظة خودمدارانه: گرایش طبیعی به فراموشکردن دلیلها و شواهدی که با اندیشهها یا شیوة اندیشیدن شما سازگاری ندارند و به ذهن سپردن و یادآوری دلیلها و شواهدی که با اندیشهها یا شیوة اندیشیدن شما سازگاری دارند و آنها را پشتیبانی میکنند؛
.
2️⃣ نزدیکبینی خودمدارانه: گرایش طبیعی به تفکر مطلقگرایانه در چارچوبی بهشدت تنگنظرانه؛
.
3️⃣ خودبرحقپنداری: گرایش طبیعی به اینکه خودمان را مالک «حقیقت» بدانیم؛
.
4️⃣ دوروییِ خودمدارانه: گرایش طبیعی به نادیدهگرفتن ناـیکدستیِ فاحش باورهایی که مدعیشان هستیم با باورهای واقعیمان (که با توجه به اعمالمان میتوان به آنها پی برد)؛ یا، ناـیکدستی استانداردهایی که برای خودمان به کار میبریم با استانداردهایی که برای دیگران به کار میبریم؛
.
5️⃣ بیشسادهسازیِ خودمدارانه: گرایش طبیعی به نادیدهگرفتن پیچیدگیهای واقعی و مهم در جهان، به این علت که توجه به پیچیدگیهای یادشده ما را مجبور به بازنگری در باورها یا ارزشهایمان میکند؛
.
6️⃣ کوریِ خودمدارانه: گرایش طبیعی به نادیدهگرفتن واقعیتها و شواهدی که ارزشها یا باورهای عزیز ما را نقض میکنند؛
.
7️⃣ دمدستیگراییِ خودمدارانه: اصالتدادنِ خودمدارانه به احساسهای دمدستی؛ گرایش طبیعی به تعمیم اغراقآمیز احساسها و تجربههای دمدستیمان. این گرایش موجب میشود که پس از رخدادن یک یا چند رویداد مطلوب یا نامطلوب در زندگیمان احساس کنیم که کل زندگی مطلوب یا نامطلوب است؛
.
8️⃣ بیمنطقیِ خودمدارانه: گرایش طبیعی به نادیدهگرفتن برآیندهای غیرمنطقی و یاوة طرز فکرمان
متن پشت جلد کتاب
🌐 برای تهیهی اینترنتی کتاب اینجا را کلیک کنید
🌐 کانال «سنجشگرانه اندیشی»:
🆔 @sanjeshgaraneh