nimaasakk | Unsorted

Telegram-канал nimaasakk - دومان

168

ارتباط با ادمین @Nimaasak

Subscribe to a channel

دومان

صنم

سارنگ و ارژنگ سیفی‌زاده

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

شاه‌نامه و مثنوی، یک دم بر ترازو

این که یک اثر فرهنگی را با ترازوی صفر یا صد، وزن کنیم، خود راهی به بیراهه است. هیچ اثری از این دست نه مقدس و کامل است نه آن اندازه نامبارک و ناتمام که بشود به راحتی بر آن خط ِ خطا، کشید.
شاه‌نامه و مثنوی، هر دو آیینه‌دار ذهن و زبان دیروز و امروز مردم ایران هستند. این که شاه‌نامه را نماینده خرد و حکمت بخوانیم و مثنوی را نشان‌دهنده حقارت و حماقت، پیداست با بدیهیات حاکم بر متن‌های نمادین، بیگانه‌ایم.
شاه‌نامه همان قدر در شناسایی روح ایرانی، کارگشاست که مثنوی، دیوان حافظ، مثنوی‌های عطار، نظامی و ...
ایرانیان در درازنای تاریخ در هوای استبداد دم زده اند و در زیر چتر بیداد، زیسته‌اند.  از این رو زبان‌شان کنایی و تمثیلی است.  برای شناخت آثار تمثیلی باید نخست با نماد و نشانه و راز و رؤیا و استعاره و استحاله‌های معنایی و تمثیل و تفسیر و تأویل آشنا شد سپس به داوری نشست.
مولانا می گفت:
ای برادر قصّه چون پیمانه‌ای‌ست
معنی اندر وی به سان دانه‌ای‌ست

دانه‌ی معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل


همین معنا را فردوسی در دیباچه شاه‌نامه چنین آورده:
تو این را دروغ و فسانه مدان!
به یکسان روِشن ِ زمانه مدان!

ازو هرچه اندر خورد با خِرَد
دگر بر ره ِ رمز، معنی بَرَد


شاه‌نامه و مثنوی به یک اندازه در مبارزه با خودخواهی و خودبینی و زیاده‌خواهی شمشیر کشیده‌اند. فردوسی با دیو سپیدی که در بیرون به چشم می‌آید در می‌افتد و مولوی با دیو سیاهی که در درون با ما به ستیز برخاسته است.
یکی نفس را در بیرون برهنه پیش چشم می‌آورد و دیگری در درون.
یک نکته را نباید فروگذاشت و آن این که شاه‌نامه همان دم که روح ایران را گزارش و تفسیر و تشریح می‌کند، راوی تاریخ مردم ما هم هست. پیداست که مولانا تاریخ‌نگار نیست و مثنوی از این بابت، با شاه‌نامه نباید سنجیده شود.
دکتر میرجلال‌الدین کزازی که از شاه‌نامه‌شناسان بنام است، در سخن سنجیده‌ای می‌گوید: مثنوی معنوی مولوی را باید جلد دوم شاه‌نامه خواند.
نکته دیگری را نیز بد نیست به پیوست بیاورم  و آن این که نباید دشمنی با انیرانیان، شاه‌نامه را به عرش ببرد و آثار دیگر را به فرش. پیداست که داوری کردن در باره این دو اثر بزرگ ( شاه‌نامه و مثنوی ) در این کوتاهه نمی‌گنجد. ایرانیان به کنایه دیری‌ست به تحدّی ( مبارز طلبی ) مثنوی را به مصاف کتاب‌های آسمانی برده و گفته اند:
مثنوی معنوی مولوی
هست قرآن زبان پهلوی


ایران زمین، فرشی نفیس و فرهنگی است که نقشه‌اش با پاره‌های شاه‌نامه، دیوان رودکی، آثار سنایی، مثنوی‌های عطار و نظامی، دیوان حافظ و آثار سعدی و صائب و تاریخ بیهقی و نامه‌های عین‌القضات و ... درست می‌شود. هریک از این آثار، استانی از ایران است . بدون هر یک از این ها، ایران و شناخت دنیای درون و بیرون مردمش نیز ناتمام.
برکشیدن شاه‌نامه و برانداختن مثنوی، کاری‌ست خطرناک . تجزیه ایران است.

محمد ریحانی          ۱۴۰۴/۵/۷

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

ای ز بهار تازه‌تر، تازه‌بهار کیستی؟
وه! چه نگار طُرفه‌ای! طُرفه‌نگار کیستی؟

هست رخ تو ماه نو، کوکبه‌ی تو شاه حُسن
ماه کدام کشوری؟ شاه دیار کیستی؟

لاله و سرو این چمن منفعلند پیش تو
سرو کدام گلشنی؟ لاله‌عذار کیستی؟

خسته‌ی رنج فُرقتم، کشته‌ی درد حیرتم
من به میان محنتم، تو به کنار کیستی؟

چیست، هلالی این همه محنت و دردِ عاشقی؟
حال تو زار شد، بگو: عاشق زار کیستی؟
 
#هلالی_جغتایی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

با من از ایران بگو
با صدای داریوش

تصاویر:
بجنورد/دره زیبای تیمورتاش
دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

سر در خمار، شب به کنار که بوده‌ای؟
لب‌ها فگار، همدم و یار که بوده‌ای؟

سنبل به تاب رفته و نرگس به خواب ناز
شب تا به روز باده‌گسار که بوده‌ای؟

شمع مراد من نشدی یک شبی تمام
ماه تمام، در شب تار که بوده‌ای؟

با چشم آهوانه که شیران کند شکار
ای آهوی رمیده! شکار که بوده‌ای؟

سروت هنوز هست در آغوش خاستن
ای سرو نیم‌رسته! بهار که بوده‌ای؟

زان رو که جوی چشمه‌ی خورشید خون گرفت
خونابه‌شوی گریه‌ی زار که بوده‌ای؟

کارت چنین که پرده‌ی دل‌ها دریدن است
امشب به پرده محرم کار که بوده‌ای؟

ما را زِ اشک، صد جگرِ پاره در کنار
تو پاره‌ی جگر، به کنار که بوده‌ای؟

بر ریش خسروت نمکی هم دریغ بود؟
مرهم‌رسان جانِ فگار که بوده‌ای؟

#امیرخسرو_دهلوی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی
من عاشق توأم تو بگو یار کیستی

بستی میان به فتنه، کشیدی زِ غمزه تیغ
جان‌ها فدات، در پی آزار کیستی

دارم دلی زِ هجر تو هر دم فگارتر
تا خود تو مرهم دل افگار کیستی

هر شب من و خیال تو و کنج محنتی
تو با که‌ای و مونس و غمخوار کیستی

تا چند گِرد کوی تو گردم، گهی بپرس
کاین جا چه می‌کنی و طلبگار کیستی

جامی! مدار چشم خلاصی زِ قید عشق
اندیشه کن ببین که گرفتار کیستی

#جامی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

🎼 #صدسال_تنهایی 🎼

               🎤 #روزبه_بمانی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

پریشان گشت گیسویش، من از گیسو پریشان‌تر
پریشان بودم از دیدارش اما او پریشان‌تر

کدامین صید می‌میرد به‌شوق دام صیادش؟
پلنگ من! کجا دیدی از این آهو پریشان‌تر؟

دهان پل پر از خونابه‌ی سیل و در این آشوب
من از امواج دریا، زورق از پارو پریشان‌تر

دلم دالان تاریکی پر ازبغض است و تنهایی
نگاهم از شبِ این بغضِ تودرتو  پریشان‌تر

مگر گیسوت پیچیده ست در دامان گل‌ها که
عسل از گُل، گُل از شیدایی کندو پریشان‌تر!

پریشان می‌زند نبضم، نَفَسم‌هایم پریشان است
بگو کافی‌ست، یا باشم از این؛ بانو! پریشان‌تر؟

به دست موج گیسوی تو داده هستی خود را
بگو دریا کجا دیده از این جاشو پریشان‌تر!؟

مرا با قهوه ی چشم خودت آشفته کن امشب!
که روحم می‌شود از خوردن دارو پریشان‌تر

شعر:
#امین_شیرزادی 

دکلمه:
#قاسم_فرخی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

بی‌سامان
با صدای علی‌رضا افتخاری

تصاویر:
قله سرآخور/روستای سراب قوچان
جمعه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

خزان
با صدای ایرج مهدیان

تصاویر:
بجنورد/چشمه خورخوری
پنج‌شنبه ۱۹ تیر ۱
۴۰۴

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

اینجا خاورمیانه است
ما با زبان تاریخ حرف می‌زنیم
خواب‌های تاریخی می‌بینیم
و بعد
با دشنه‌های تاریخی
سرهای همدیگر را می‌بُریم

از شام تا حجاز
از حجاز تا بغداد
از بغداد تا قسطنطنیه
از قسطنطنیه تا اصفهان
از اصفهان تا بلخ
بر سرزمین‌های ما
مرده‌ها حکومت می کنند

اینجاخاورمیانه است
و این لکنته که از میان خون ما می‌گذرد
تاریخ است!

اینجاخاورمیانه است
سرزمین صلح‌های موقت
بین جنگ‌های پیاپی
سرزمین خلیفه‌ها، امپراتوران، شاهزادگان، حرمسراها
و مردمی که نمی‌دانند
برای اعدام یک دیکتاتور
باید بخندند
یا
گریه کنند!

#حافظ_موسوی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

در اشتیاقت کسی نیست، از من به تو آشناتر

سوی کدامین غریبه، زین آشنا می‌گریزی

#حسین_منزوی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

همسفر باد
با صدای علی‌رضا افتخاری

تصاویر:
بجنورد/اسدلی، ابتدای جاده گریوان
شنبه ۱۴ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

دروغه
با صدای علی‌رضا افتخاری


تصاویر:
بجنورد/دره زیبای دهگاه

پنج‌شنبه ۱۲ تیرماه ۱۴۰۴

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

چون نقطه اگر ساکن یک جای شوی
چون دایره گر محیط‌پیمای شوی

از قسمت خویش پای بیرون ننهی
گر چون سر پرگار همه پای شوی

منسوب به:
#خواجه‌نصیرالدین_توسی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

صنم

سارنگ و ارژنگ سیفی‌زاده

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

دوست و همکار عزیزم آرش جعفری این کلیپ را برایم فرستاده و نظر مرا راجع به آن جویا شدند. پاسخی ارتجالی به ایشان دادم و در کنار آن نظر استاد گران‌قدرم دکتر محمد ریحانی را در این خصوص جویا شدم که عین مطلب ایشان را به اشتراک می‌گذارم.

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

امشب تو باز چشم و چراغ که بوده‌ای؟
جانم بسوخت، مرهم داغ که بوده‌ای؟

ای باغ نوشکفته کجا رفته‌ای چو ابر؟
ای سرو نورسیده به باغ که بوده‌ای؟

من چون چراغ چشم به راه تو داشتم
ای نور هردو دیده چراغ که بوده‌ای؟

دارم هزار تفرقه در گوشه‌ی فراق
کز فارغانِ بزمِ فراغِ که بوده‌ای؟

ای گل که جان ز بوی خوشت تازه می‌شود
مُردم ز رشک، عطر دماغ که بوده‌ای؟

باز این غبار چیست، هلالی، به روی تو؟
در کوی مهوشان به سراغ که بوده‌ای؟
 
#هلالی_جغتایی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

چنانی تو مرا درخور که شیرین بود خسرو را
چنانم من تو را عاشق ‌که خسرو بود شیرین را

لبت مرجان شیرین است و چون با من سخن‌ گوید
دهد مرجان شیرینت حلاوت جان شیرین را

#امیرمعزی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی
از غم عشق تو فریاد و فغانی داشتی

بستر راحت نخواهم ای خوش آن شب‌ها که من
بر درت بالین ز خاک آستانی داشتی

داشتی معذور ناصح، بی‌خودی‌های مرا
گر چو من دل در کف نامهربانی داشتی

سرو را با قد رعنای تو بودی نسبتی
گر ز گل، رخسار و از غنچه، دهانی داشتی

گر به نقد جان توانستی خریدن وصل دوست
طالب وصل تو بودی هر که جانی داشتی

من به بیماری خود خوش بودمی گر زانکه تو
گوشه‌ی چشمی به حال ناتوانی داشتی

با دو روزه زندگی جامی نشد سیر از غمت
وه چه خوش بودی که عمر جاودانی داشتی

#جامی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

🎼 #بارون_دلتنگی 🎼

               🎤 #نیما_مسیحا

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان


و من
در طلوع گل یاسی
از پشت انگشت‌های تو
بیدار خواهم شد...!

#سهراب_سپهری
تصویر: طلوع صبح بر فراز قله زو
مشهد/دوشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۴

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

نگاه تو
با صدای ستار

تصاویر:
مشهد/قله زو
شنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

کنار منی، من کنار توام
غرور سهندم، قرار توام

تو پشت سرم تکیه‌گاه منی
دماوندمی تو، پناه منی

سرت روی امنیت شانه‌ام
در آغوش اهوازِ تو خانه‌ام

تو بودی، خدا بود و چیزی نبود
تویی ذهن زایای زاینده‌رود

تماشای جاری! تِجِن جان تو
چه رشتی‌ست در عطر باران تو

چه بالا بلندی! خروشان گُرد
سنندج تمنای من! شهرکرد!

تنت داغ، مرداد دشت کویر
دل ساده‌ات زاهدان دلیر

بیا تا گُلِ فرش کرمان من
رصد کن مرا، چشم زنجان من!

به روی لبم وِرد شد نام تو
فدای بلندای ایلام تو

به تبریزِ چشمانِ من تب بریز
نسیم خنک، اردبیل عزیز!

ارومیه‌ای در گس بوسه‌ات
چه خرّم شده شهر سمبوسه‌ات

تو بوشهر داری به پیراهنت
که سرخ‌ است شمشیرِ کیش‌آهنت

هوایت شب خرم‌آبادی است
سرت تا لب برج آزادی است

بروجرد‌رخ! بیرجندآسمان!
کلات پر از گنج! زردرگهان!

ای آتشگه یزد فانوس تو!
چه‌شعری‌ست در دفتر توس تو!

دهان‌دامغانیِ شیرازخو!
خراسانی‌ابرویِ نوشهررو!

چه‌ خوب‌است در عشق، جاری منم
سروری که در توست ساری، منم

سپاهان آبی‌طلایی من!
اهورای نیک نکایی من!

تو جان منی و جهان منی
تو تهران فخرالزمان منی

فدای سرت باد این جان من
تو را دوستت دارم ایران من

#مریم_حسین‌زاده

🍁🍁🍁

دلاور در این خطه یک کُرد نیست
که همخون مردان بجنورد نیست
!

#بداهه
#قاسم_فرخی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

بنا بود نعش وطن جان بگیرد
بنا بود اوضاع سامان بگیرد
  
بنا بود آن پیرِ برنا بیاید
غبار از دل ما جوانان بگیرد!

بریدی امیدی که در خلق دیدی
که ترسیدی آوازشان جان بگیرد
  
که ترسیدی انبوهشان جمع گردد
ز تو خرده‌های فراوان بگیرد

نترسیدی اما که توفانِ آهی
به سویت بیاید، به دامان بگیرد

دلت خوش که شاهی و مُشتی ملیجک
کمر بسته تا از تو فرمان بگیرد 
 
درِ قلعه را بسته‌ای تا وزیرت
ذلیلانه اِذن از نگهبان بگیرد!

چه جشنی بگیرند گرگان صحرا
سگ گلّه گر پای چوپان بگیرد

شبی خواهد آمد که صبحی ندارد
اگر دور خورشید پایان بگیرد

چنان سخت سوزم که آتش بگیری
چنان تلخ گریم که باران بگیرد

جهان را به ما سخت کردی، بعید است
خداوندِ ما بر تو آسان بگیرد

#محمدرضا_طاهری

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

ديرآشنا! نگاه تو  بيگانه‌پرور است

داغم از اين كه با تو چرا آشنا شدم
 
#اسير_اصفهانی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

خوش‌بینی
با صدای معین

تصاویر:
بجنورد/کوهستان دوبرار
سه‌شنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

کویر
با صدای محمد معتمدی

تصاویر:
بجنورد/ارتفاعات تیمورتاش
جمعه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند

چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند

به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟

هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

شعر:
#مولانا

دکلمه:
#عبدالجبار_کاکایی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند ما یک‌لاقبایان را

رهِ ماتم‌سرای ما ندانم از که می‌پرسد
زمستانی که نشناسد درِ دولت‌سرایان را

به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می‌آید
که لرزاند تنِ عریانِ بی‌برگ‌و‌نوایان را

به کاخِ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را

طبیبِ بی‌مروّت کی به بالینِ فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بی‌دوایان را

به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده‌مرد این بی‌صفایان را

به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکل‌گشایان را

نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را

به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را

به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم، این اژدهایان را

به عزّت چون نبخشیدی به ذلّت می‌سِتانَندَت
چرا عاقل نیندیشد هم از آغاز پایان را

حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس
که می‌گیرند در شهر و دیار ما گدایان را
 
#شهریار

/channel/nimaasakk

Читать полностью…
Subscribe to a channel