nimaasakk | Unsorted

Telegram-канал nimaasakk - دومان

168

ارتباط با ادمین @Nimaasak

Subscribe to a channel

دومان

🎼 #بارون_دلتنگی 🎼

               🎤 #نیما_مسیحا

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان


و من
در طلوع گل یاسی
از پشت انگشت‌های تو
بیدار خواهم شد...!

#سهراب_سپهری
تصویر: طلوع صبح بر فراز قله زو
مشهد/دوشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۴

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

نگاه تو
با صدای ستار

تصاویر:
مشهد/قله زو
شنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

کنار منی، من کنار توام
غرور سهندم، قرار توام

تو پشت سرم تکیه‌گاه منی
دماوندمی تو، پناه منی

سرت روی امنیت شانه‌ام
در آغوش اهوازِ تو خانه‌ام

تو بودی، خدا بود و چیزی نبود
تویی ذهن زایای زاینده‌رود

تماشای جاری! تِجِن جان تو
چه رشتی‌ست در عطر باران تو

چه بالا بلندی! خروشان گُرد
سنندج تمنای من! شهرکرد!

تنت داغ، مرداد دشت کویر
دل ساده‌ات زاهدان دلیر

بیا تا گُلِ فرش کرمان من
رصد کن مرا، چشم زنجان من!

به روی لبم وِرد شد نام تو
فدای بلندای ایلام تو

به تبریزِ چشمانِ من تب بریز
نسیم خنک، اردبیل عزیز!

ارومیه‌ای در گس بوسه‌ات
چه خرّم شده شهر سمبوسه‌ات

تو بوشهر داری به پیراهنت
که سرخ‌ است شمشیرِ کیش‌آهنت

هوایت شب خرم‌آبادی است
سرت تا لب برج آزادی است

بروجرد‌رخ! بیرجندآسمان!
کلات پر از گنج! زردرگهان!

ای آتشگه یزد فانوس تو!
چه‌شعری‌ست در دفتر توس تو!

دهان‌دامغانیِ شیرازخو!
خراسانی‌ابرویِ نوشهررو!

چه‌ خوب‌است در عشق، جاری منم
سروری که در توست ساری، منم

سپاهان آبی‌طلایی من!
اهورای نیک نکایی من!

تو جان منی و جهان منی
تو تهران فخرالزمان منی

فدای سرت باد این جان من
تو را دوستت دارم ایران من

#مریم_حسین‌زاده

🍁🍁🍁

دلاور در این خطه یک کُرد نیست
که همخون مردان بجنورد نیست
!

#بداهه
#قاسم_فرخی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

بنا بود نعش وطن جان بگیرد
بنا بود اوضاع سامان بگیرد
  
بنا بود آن پیرِ برنا بیاید
غبار از دل ما جوانان بگیرد!

بریدی امیدی که در خلق دیدی
که ترسیدی آوازشان جان بگیرد
  
که ترسیدی انبوهشان جمع گردد
ز تو خرده‌های فراوان بگیرد

نترسیدی اما که توفانِ آهی
به سویت بیاید، به دامان بگیرد

دلت خوش که شاهی و مُشتی ملیجک
کمر بسته تا از تو فرمان بگیرد 
 
درِ قلعه را بسته‌ای تا وزیرت
ذلیلانه اِذن از نگهبان بگیرد!

چه جشنی بگیرند گرگان صحرا
سگ گلّه گر پای چوپان بگیرد

شبی خواهد آمد که صبحی ندارد
اگر دور خورشید پایان بگیرد

چنان سخت سوزم که آتش بگیری
چنان تلخ گریم که باران بگیرد

جهان را به ما سخت کردی، بعید است
خداوندِ ما بر تو آسان بگیرد

#محمدرضا_طاهری

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

ديرآشنا! نگاه تو  بيگانه‌پرور است

داغم از اين كه با تو چرا آشنا شدم
 
#اسير_اصفهانی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

خوش‌بینی
با صدای معین

تصاویر:
بجنورد/کوهستان دوبرار
سه‌شنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

کویر
با صدای محمد معتمدی

تصاویر:
بجنورد/ارتفاعات تیمورتاش
جمعه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند

چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند

به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟

هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

شعر:
#مولانا

دکلمه:
#عبدالجبار_کاکایی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کَند ما یک‌لاقبایان را

رهِ ماتم‌سرای ما ندانم از که می‌پرسد
زمستانی که نشناسد درِ دولت‌سرایان را

به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می‌آید
که لرزاند تنِ عریانِ بی‌برگ‌و‌نوایان را

به کاخِ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد
ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را

طبیبِ بی‌مروّت کی به بالینِ فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بی‌دوایان را

به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده‌مرد این بی‌صفایان را

به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یارب دست آن مشکل‌گشایان را

نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را

به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلتید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را

به کام مُحتَکِر روزیِ مردم دیدم و گفتم
که روزی سفره خواهد شد شکم، این اژدهایان را

به عزّت چون نبخشیدی به ذلّت می‌سِتانَندَت
چرا عاقل نیندیشد هم از آغاز پایان را

حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس
که می‌گیرند در شهر و دیار ما گدایان را
 
#شهریار

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

و آن پرنده‌ی‌ كوچک
كه رويای من و تو بود
در دهانش برگی‌ گذاشتند
تا سكوت كند ...!

#گروس_عبدالملکیان

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

اعجاز
با صدای گوگوش

تصاویر:
بجنورد/دره زیبای نرگسلو
چهارشنبه ۴ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

ز من در شِکوه آن شوخِ بلا بوده‌ست دانستم
رقیبان را سر جنگ از کجا بوده‌ست دانستم

به مجلس صحبت او با رقیبان گرم بود امشب
به ایشان پیش‌ ازین هم آشنا بوده‌ست دانستم

در آغاز محبّت چند روزی کز وی آسودم
فریبش مانع جور و جفا بوده‌ست دانستم

رقیبان در تماشا بوده‌اند از دور و من غافل
تغافل‌های امروز از کجا بوده‌ست دانستم

نشد تغییر در اطوار آن غیرآشنا پیدا
قبول التماسم از حیا بوده‌ست دانستم

رقیبان حیله‌گر، او ساده‌دل، من تهمت‌آلوده
ز من بیگانه تا غایت چرا بوده‌ست دانستم

به مجلس باز آمد یار بعد از رفتن میلی
ازآن رفتن چه او را مدّعا بوده‌ست دانستم

#میلی_مشهدی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

ایران

شعر و صدا:
#حسین_منزوی

پالایش و تنظیم:
#شهروز

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

مرا ببخش که ترس از تکان پنجره دارم
که زیر موشک و پهپاد با تو خاطره دارم

شبیه مینِ به جا مانده از تهاجم دشمن
چه بغض‌های عمیقی میان حنجره دارم

بیا قرار بغل پشت تانک‌ها بگذاریم
به من نخند اگر فکرهای مسخره دارم

نگو چه می‌شود این جنگ و چیست آخر قصه؟
که داستان تو را دوست بی‌مُٶخره دارم

گریستی که پدافند اگر عمل نکند چه؟
هنوز خاطر تلخی از آن محاوره دارم

همین که بین دو بازوم می‌فشارمت انگار
هر آنچه را که نیاز است زیر سیطره دارم

تو را عروس خودم می‌کنم قسم به همین شب
که زیر موشک و پهپاد با تو دلهره دارم

#سعید_مبشر

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

🎼 #صدسال_تنهایی 🎼

               🎤 #روزبه_بمانی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

پریشان گشت گیسویش، من از گیسو پریشان‌تر
پریشان بودم از دیدارش اما او پریشان‌تر

کدامین صید می‌میرد به‌شوق دام صیادش؟
پلنگ من! کجا دیدی از این آهو پریشان‌تر؟

دهان پل پر از خونابه‌ی سیل و در این آشوب
من از امواج دریا، زورق از پارو پریشان‌تر

دلم دالان تاریکی پر ازبغض است و تنهایی
نگاهم از شبِ این بغضِ تودرتو  پریشان‌تر

مگر گیسوت پیچیده ست در دامان گل‌ها که
عسل از گُل، گُل از شیدایی کندو پریشان‌تر!

پریشان می‌زند نبضم، نَفَسم‌هایم پریشان است
بگو کافی‌ست، یا باشم از این؛ بانو! پریشان‌تر؟

به دست موج گیسوی تو داده هستی خود را
بگو دریا کجا دیده از این جاشو پریشان‌تر!؟

مرا با قهوه ی چشم خودت آشفته کن امشب!
که روحم می‌شود از خوردن دارو پریشان‌تر

شعر:
#امین_شیرزادی 

دکلمه:
#قاسم_فرخی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

بی‌سامان
با صدای علی‌رضا افتخاری

تصاویر:
قله سرآخور/روستای سراب قوچان
جمعه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

خزان
با صدای ایرج مهدیان

تصاویر:
بجنورد/چشمه خورخوری
پنج‌شنبه ۱۹ تیر ۱
۴۰۴

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

اینجا خاورمیانه است
ما با زبان تاریخ حرف می‌زنیم
خواب‌های تاریخی می‌بینیم
و بعد
با دشنه‌های تاریخی
سرهای همدیگر را می‌بُریم

از شام تا حجاز
از حجاز تا بغداد
از بغداد تا قسطنطنیه
از قسطنطنیه تا اصفهان
از اصفهان تا بلخ
بر سرزمین‌های ما
مرده‌ها حکومت می کنند

اینجاخاورمیانه است
و این لکنته که از میان خون ما می‌گذرد
تاریخ است!

اینجاخاورمیانه است
سرزمین صلح‌های موقت
بین جنگ‌های پیاپی
سرزمین خلیفه‌ها، امپراتوران، شاهزادگان، حرمسراها
و مردمی که نمی‌دانند
برای اعدام یک دیکتاتور
باید بخندند
یا
گریه کنند!

#حافظ_موسوی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

در اشتیاقت کسی نیست، از من به تو آشناتر

سوی کدامین غریبه، زین آشنا می‌گریزی

#حسین_منزوی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

همسفر باد
با صدای علی‌رضا افتخاری

تصاویر:
بجنورد/اسدلی، ابتدای جاده گریوان
شنبه ۱۴ تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

دروغه
با صدای علی‌رضا افتخاری


تصاویر:
بجنورد/دره زیبای دهگاه

پنج‌شنبه ۱۲ تیرماه ۱۴۰۴

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

چون نقطه اگر ساکن یک جای شوی
چون دایره گر محیط‌پیمای شوی

از قسمت خویش پای بیرون ننهی
گر چون سر پرگار همه پای شوی

منسوب به:
#خواجه‌نصیرالدین_توسی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

به آغوشم کشیدی
اما؛
سایه‌ات را دیدم
که دست‌هایش توی جیبش بود…!

#گروس_عبدالملکیان

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

نقطه‌ پایان
با صدای گوگوش

تصاویر
بجنورد/قله سالوک
جمعه چهارم تیرماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

شیشه‌های شکسته می‌دانند، آخرین حرف سنگ شوخی نیست
زیر بارانِ آتش و باروت، لحظه‌ای هم درنگ شوخی نیست

ما همین مردمان معمولی، از مزارِ کبوتری گمنام
با تمام وجود حس کردیم، که سرانجامِ جنگ شوخی نیست

ما بدون دلیل فهمیدیم  بغض‌های  شکسته‌ی اروند
اشک‌های همیشه‌ی کارون، بر مزار نهنگ شوخی نیست

شاهد ما همیشه تاریخ است، شاهدی که دقیق می‌داند
آتشی که به جانمان افتاد، از دهان تفنگ شوخی نیست

بعد یک انفجار پی‌درپی، پشت نی‌زار ، توی یک دره
وقتی از اوج قله‌ها افتاد، ناله‌های پلنگ شوخی نیست

ما پلنگان زخمیِ دوران، حرف‌های نگفته‌مان این است
صحبت از جنگ ، صحبت از حتی، پوکه‌های فشنگ شوخی نیست

با شمایم شما که می‌دانید زخم‌های عمیق‌مان جدی‌ست
کاش در یادتان بماند که، طبل و شیپورِ جنگ شوخی نیست

#موسی_عصمتی

/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

 صمد بهرنگی
به روایت خودش


«قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نَمی بود، به خود کشیدم؛ کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم… مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان. پدرم می‌گوید: اگر ایران را میان ایرانیان تقسیم کنید، از همین بیشتر نصیب تو نمی‌شود.»

۲ تیرماه
زادروز صمد بهرنگی گرامی


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

همزاد
با صدای گوگوش

تصاویر:
دره آبشار/روستای سراب قوچان
جمعه ۳۰ خردادماه ۱۴۰۴


/channel/nimaasakk

Читать полностью…

دومان

بگیر دست مرا بی‌دریغ و فکر نکن
به سایه‌ای که قسم خورده انتحار کند
ببوس روی مرا باشتاب و هیچ نترس
از آتشی که می‌آید مرا غبار کند

قرین پوست من باش بااجازه‌ی خود
نمی‌روم به شفاخانه ‌بی‌جنازه‌‌ی خود
تو احتیاط کن از قلب تُرد و تازه‌ی خود
که گفته‌ام به خدا جنگ را مهار کند

چه شهر روح‌نداری! مگر به عطسه‌ی تو
بدل شوند به طاووس، تانک‌های کریه
چه روشنایی پوکی، مگر اشاره‌ی تو
چراغ‌ جنگی طیاره را انار کند

بگیر دست مرا پیش از آن‌که پیر شویم
و ابرهای خیابان به کوه برگردند
بگیر دست مرا پیش از آن‌که نارنجک
میان صحبت ما قصد انفجار کند

قسم بخور!، به چه اما؟ خودت که می‌دانی
رها نمی‌شوم از گیسوان بافته‌ات
به زخم رود قسم لحظه‌ای که می‌خواهد
برهنه‌تن گذر از سیم‌ِ خاردار کند

درون آینه تاریک می‌کنم خود را
به دست‌های تو نزدیک می‌کنم خود را
بمان بهار! که شلیک می‌کنم خود را
به هر رونده که امشب تو را سوار کند

گوزن تاخته از راه برنمی‌گردد
مِه است و باخبرم ماه برنمی‌گردد
به هیچ سحر و فسون _آه_ برنمی‌گردد
زنی که باچمدان گریه در قطار کند

بمان و حافظه‌ام باش خاکِ مادری‌ام
که من به فکر تو و داستان دیگری‌ام
نخواه با تو بیایم، نمی‌توانی دید
که رودخانه‌ای از بسترش فرار کند

بیا و تلوزیون را ببند و حرف بزن
که جنگ بند بیاید بدون خون‌ریزی
که دست مشرقی‌ات با فشار چند کلید
درخت این‌همه پاییز را بهار کند

و بعد زندگی‌ام وقف دیدنت باشد
و بعد لحظه‌ی با من دویدنت باشد
و بعد باد بپیچد به جامه‌های تنت
تو را برای من آن‌گاه آشکار کند

#سعید_مبشر

/channel/nimaasakk

Читать полностью…
Subscribe to a channel