1695
#خیر‌مقدمـــ 🌹
مستان
خرابات ز خود بی خبرند
جمعند
و ز بوی گل پراکنده ترند
ای زاهد
خودپرست باما منشین
مستان
دگرند و خودپرستان دگرند
📚#رهى‌معيریــ🍃🌾🍃
هرچه غم
هست خدایا به دل من بفرست
که بلای
دل ما از کم و بسیار گذشت
📚#عماد‌خراسانیــ🍃🌾🍃
از غم
گریزم نیست چنان غمگینم
که گرچه
میکوشم به هیچ نیندیشم
سنگینی
همین هیچ هم مرا از پای
در می افکند
📚#شکسپیرـــ🍃🌾🍃
چه حکمت
است ندانم که در پیاله‌ی قسمت
شراب تا
نشود خون نمـــی‌رود به گلویم
📚#طالب‌آملیــ🍃🌾🍃
مرغ محبتم
من كی آب و دانه خواهــم
با من
يگانگی كن يار يگانه خواهم
📚#معینی‌کرمانشاهیـ🍃🌾🍃
👌👌👌
طالب وصلیم
ما را با تسلّی کار نیست
ناله گر از پا
نشینداشک می افتد به راه
📚#بیدلـ🍃🌾🍃
به هرکس
دل ببندم بعد از این خود نیز
می دانم
به جز انـــدوه دل کندن ندارد
حاصلی دیگر
📚#فاضل‌نظریـ🍃🌾🍃
باز آمدی
ای شمع که با جمع نسازی
بنشین و
به پروانه بدهِ سوز و گدازت
📚#شهریارــ🍃🌾🍃
يك بار شده
بر جگرم زخـــــم نكاری
يك بار شده
روی لبم بغـــض نــپاشی
از شوق هم
آغوشي و از حسرت ديدار
بايست
بميريم چه باشی چه نباشی
📚#حامد‌عسکریـ🍃🌾🍃
دلم
گویی چو موج
از
خود گریزان است
📚#مهدی‌اخوان‌ثالثـ🍃🌾🍃
چون قدم
رنجه کند دوست به پرسیدن
من
خانه تاریک و دلم تنگ کُجا
بنشیند
#امیرخسرو‌دهلویـ🍃🌾🍃
به آتَش
میکشم امشب
تمام
بی تو بودن را
📚 #مهدی‌رمضانیــ🍃🌾🍃
از
دور تو را دوست دارم
بی هيچ
عطری
آغوشی
لمسی
يا حتی بوسہ ای
تنها دوستت دارم از دور
📚#جمال‌ثرياـــ🍃🌾🍃
بی تو
من می‌مانم با سازی که همیشه
ناکوک است
عجب نـت‌های سختی داشــت
عشق تو
📚#علیرضا‌اسفندیاریــ🍃🌾🍃
نمی دانم چه
افسونی گریبان گیر مجنون است
که وحشی
می کند چشمانش آهوان صحرا را
📚#فاضل‌نظریـ🍃🌾🍃
غم فرستاده ی
عشق است عزیزش داریــد
که غریب
است و زِ اقلیم وفا می آید
📚#طالب‌آملیـ🍃🌾🍃
هر كه آمد
در غم آباد جهان چون گرد بــاد
روزگارى خاك
خوردآخر به خود پيچيد و رفت
📚#صائب‌تبريزیــ🍃🌾🍃
از گفتگو و یادِ
جفا کردنم چه سود
او بود بی‌وفا و
در این گفتگو نبود
📚#شهریارـــ🍃🌾🍃
گر
با همه‌ای چو بی‌منی
بی همه‌ای
📚#مولاناـــ🍃🌾🍃
تشنگانِ
مِهر محتاج ترحم نیستند
کوشش
بیهوده درعشق از گدایی
بهتر است
📚#فاضل‌نظریـ🍃🌾🍃
هزار شکوه
جانسوز داشتم در دل
مرا به نیم
نگه شرمسار خود کردی
📚#صائب‌تبریزیـ🍃🌾🍃
حياط
خلوت من از سکوت سرشار
است
کجاست
نغمه ی غمگينت ای چکاوک
من
📚#سعید‌بیابانکیــ🍃🌾🍃
چه بی تابانه
روی سردی خاکستر عشقت
من از اوج غزل
با واژه های خستـــه افتادم
📚#ارغوان‌حیدریـ🍃🌾🍃
ما را
تو با گرفتن جان امتحان نکن
از جان
خود عزیزتـــری داشتیم رفت
📚#سیدمهدی‌ابوالقاسمیـ🍃🌾🍃
صنما
عشق تو با جان بدر آید ناچار
چون فرو
رفت غم عشق تو با شیر مرا
#عبید‌زاکانیـ🍃🌾🍃
جانَم
از جامِ لَبَش گشت
به
یِک جُرعه خَرَاااااب
📚#خواجوى‌‌كرمانیـ🍃🌾🍃
همیشه
آرزو داشته‌ام
روی برف
شعر بنویسم
روی برف
عاشق شوم
و دریابم که عاشق
چگونه با آتش ِ برف می‌سوزد
📚#نزار‌قبانیــ🍃🌾🍃
در من
نفس می‌کشی شعر می‌گویی
می‌خندی
می‌رقصی
و عاشقم می‌شوی
چه قدر سخت است بگویند
سال‌هاست
رفته‌ای
📚#بهنام‌محبی‌فرــ🍃🌾🍃
اگر عاشق بودنم را
از زبانم
از نگاهم
یا از لمس دستانم نمی فهمی
بگذار این
بار عشق را به لب بیـاورم
📚#علی‌رجبیـ🍃🌾🍃
شبی با بید
می رقصمٖ شبی با باد می جنگم
که من چون
غنچه های صبحدم بسیار دلتنگم
📚#حسین‌منزویـ🍃🌾🍃