خانه دوست كجاست؟
در فلق بود كه پرسيد سوار
آسمان مكثی كرد
رهگذر شاخه نوری كه به لب داشت
به تاريكی شن ها بخشيد و به انگشت
نشان داد سپيداری و گفت
نرسيده به درخت
كوچه باغی است كه از خواب خدا
سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
ميروی تا ته آن كوچه
كه از پشت بلوغ سر به در می آرد
پس به سمت گل تنهايی می پيچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاويد اساطير زمين می ماني
و تو را ترسی شفاف فرا می گيرد
در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی:
كودكی می بينی
رفته از كاج بلندی بالا
جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست كجاست
#سهراب_سپهری
آیدای خودم، آیدای احمد .!
شریک سرنوشت و رفیق راه من...
در همه ی چشم انداز اندیشه
و خیال من، جز تصویر چشم های زنده
و عاشق خودت هیچ چیز نیست .!
#احمد_شاملو
@nononamak
میگن آدمی رو که خوابیده میشه بیدارش کرد
ولی آدمی که خودشو به خواب زده رو هرگز نمیشه بیدار کرد...
الهی که بین زندگی هیچ کسی ،
هیچ آدمی خودشو به خواب نزنه!
که دیگه نبینه ،
نشنوه و
نفهمه و نفهمه و نفهمه...
#مریم_روزبهانی
گرنباشد حیا و درک و شعور
آدمی طعنه میزند به ستور
جان انسان که تربیت نشود
آدمی گاو می شود به مرور...
درو سی چی بی تو خراوه حالم
تا صو دلم بیاره وا خیالت.....
اهنگ لری
@nononamak
پر پروازم یا
شوق بوسیدن نور؟
چیستم من ؟
کیستم من؟
شاید آن عابر شبهای بلند
یا چراغی خسته از بادِ زرنگ!
گیج و گم بودم تا
کودکی گفت مرا :
" دیدمت در خوابم ،
تو همان شاپرکی هستی که،
محض خندیدن گل!
رفت و از دستِ خدا نوری چید."
#مریم_روزبهانی
بخت بی فروغ و بد اقبال شده
دل آشوبه ها بر دوش زمان سنگینی می کند
کاش؛ کسی ازجنس نجات؛
حصار فاصله ها را بشکند و
چشم لحظه ها را به حضورت روشن کند.
#مریم_روزبهانی
@nononamak
خندیدی و
طوفان شد و
تندیس تنم
تابه خدا رفت!
بیچاره دلم بود
که همراه تنم ،
بهر شما رفت... .
#مریم_روزبهانی
میگن آدمی رو که خوابیده میشه بیدارش کرد
ولی آدمی که خودشو به خواب زده رو هرگز نمیشه بیدار کرد...
الهی که بین زندگی هیچ کسی ،
هیچ آدمی خودشو به خواب نزنه!
که دیگه نبینه ،
نشنوه و
نفهمه و نفهمه و نفهمه...
#مریم_روزبهانی
#داستانک
"خودشیفته"
نمیدونم شما هم مثل من تاحالا جوگیر شدین یانه؟
یادمه چندسال قبل که بازار آموزشهای انگیزشی داغ بود با هزار خواهش و تمنا پدرمو راضی کردم تا از همین کلاسها که حالا میفهمم بیشتر تمرین توهم زایی بود،ثبت نامم کنه.
خلاصه که تامدتها بعد از تموم شدن کلاسم
تو جو عجیبی بودم و طبق تمرینهای استاد عزیز
هرصبح میرفتم جلوی آیینه دستشویی و باصدای نسبتا بلندی از خودم تعریف میکردم
که عجب صورت ماهی دارم
وای که چقدر چشمام درشت و قشنگه
الهی که قربون دماغ عملیم بشم
دست دکترم درد نکنه که خوشگل ترم کرد
خدایا شکرت که تونستم تناسب اندامم رو حفظ کنم
و کلی تعرف و تمجید و خودستایی که پشت سرهم بلغور میکردم و ته دلمم حسابی قند آب میشد.اما یه روز نفهمیدم چی شد که یهو صدای عصبانی پدرم از پشت در دستشویی مثل برق منوگرفت و بساط سرخوشیم رو بهم زد:
که خانم سوفیا لورن اگه کارت تموم شد زودتر بیا بیرون....
به قلم : #مریم_روزبهانی
همچو تشنه ای محبوس به بیابان
که روزی تصمیم گرفت مقابل هیچ سرابی
سر خم نکند و بیشتر نرود و تشنه تر نشود!
سراسر رنج و حسرت از نرسیدنها
عاقبت چاره اش را در" صبر" یافت.
که شاید آسمان اجابتش کند و ناگهان ببارد.
و حالا من ؛ در میانه ی پر سراب زندگی؛
مثل همان تشنه!
صبر و سکوت پیشه میکنم
؛به امید اجابت؛
که شاید ببارد و شاید بشود ....
شعر وصدا:
#مریم_روزبهانی
حال لحظه ها خوب نیست
بیا از تمام نبودنها عبور کنیم و
تا همیشه دور دلتنگی خط بکشیم... .
#مریم_روزبهانی
@nononamak
آلبرت انیشتین از دانشگاه اخراج شد ولی فیزیک را با فرضیه هایش دگرگون کرد.
ونگوک در سراسر زندگی اش حتی یک تابلو هم نفروخت اما امروز آثارش میلیون ها دلار ارزش دارد.
گابریل گارسیا مارکز برای نوشتن رمان صد سال تنهایی سه سال در را بر روی خودش بست،
در این سه سال همسرش برای آنکه از گرسنگی نمیرند حتی پلوپز خانه را هم فروخت اما در نهایت اثری بی مانند خلق شد و برای نویسنده اش جایزه ی نوبل ادبیات را به ارمغان آورد.
این آدمها هیچ نبوغ خاصی نداشته اند، نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بوده است.
نبوغ آنها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشان بوده است. نبوغ آنها در تواناییشان در جور دیگری فکر کردن و نپذیرفتن " قوانین بعنوان یک اصل غیر قابل تغییر" بوده است...
نبوغ آنها در شهامت رو برو شدن با...
@nononamak
شما میگین «فراموشش کن» ولی مولانا میگه:
اوست نشسته در نظر
من به کــجا نظر کنم؟
اوست گرفته شهرِ دل
من به کـجا سفر کنم؟
@nononamak
ریمیکس ترکیبی احساسی 🌹 آرامشبخش ویژه قرارهای عاشقانه 💎❤️
@nononamak
لب جاده ی تقدیر
زنی خیره به قدمهای دور کسی،
رفتن تلخی را باور نمیکند .
ودر هراس بی پناهی اش
دم به دم غصه ها را میشمارد و
قدم به قدم جانش می رود.
#مریم_روزبهانی
همچو تشنه ای محبوس به بیابان
که روزی تصمیم گرفت مقابل هیچ سرابی
سر خم نکند و بیشتر نرود و تشنه تر نشود!
سراسر رنج و حسرت از نرسیدنها
عاقبت چاره اش را در" صبر" یافت.
که شاید آسمان اجابتش کند و ناگهان ببارد.
و حالا من ؛ در میانه ی پر سراب زندگی؛
مثل همان تشنه!
صبر و سکوت پیشه میکنم
؛به امید اجابت؛
که شاید ببارد و شاید بشود ....
#مریم_روزبهانی
پشت دیوارهای سکوت
صدای رنجور و خسته ی مردی تنها را میشنوم
نام زنانه ای از گذشته ها؛عاشقانه؛ بندِ زبانش شده.
گویا زمان در التماسهای بی جوابش بی عبور مانده.
کاش برای دردهایش،
دستهای آسمان میشدم
که اجابتش میکردم
به عشق ، به رسیدن!
به عبور سریع زمان در همه ی غمهایش....
#مریم_روزبهانی