یادداشتهایی درباره فرهنگ و هنر، دین و جامعه. آیدی ادمین: @abouznab
خبر اومده:
«زمین خورد وارث سپاه زینب»
مرد آسمون غیرت
رفت به خیمهگاه زینب
تضعیف جنایت است
توجیه حماقت است
و تکمیل رسالت.
علی صفایی حائری
@Nucleader
شکوائیهی حضرت زهرا سلامالله علیها از زنان مهاجر و انصار
بعد از آنکه حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها در بستر افتادند، زنان انصار و مهاجر به دیدار ایشان آمدند. ایشان در خطبهای انصار و مهاجرین را مذمت کرد.
بعد از تعریف اوصاف ایشان، به تعریف امیرالمومنین علی علیهالسلام میپردازند:
آنها چه ایرادى را بر ابوالحسن على علیهالسلام داشتند؟
والله آنها بر شمشیر برنده او ایراد مى گرفتند، و بىاعتناییش در برابر مرگ در میدان نبرد، و قدرت او در جنجگویى، و ضربات درهم شکنندهاش بر دشمن!
آرى!
بخدا سوگند اگر امر خلافت با او بود، هر گاه مردم از جاده حق منحرف مىشدند و از پذیرش دلیل روشن سرباز مىزدند، آنها را با نرمى و ملایمت به سوى منزل مقصود سیر مىداد سیرى که هرگز آزار دهنده نبود، نه مرکب ناتوان مىشد، و نه راکب خسته و ملول.
و سرانجام آنها را به سرچشمه آب زلال و گوارا وارد مىساخت، نهرى که دو طرفش مملو از آب بود، آبى که هرگز ناصاف نمىشد سپس آنها را پس از سیرابى کامل باز مىگرداند و سرانجام او را در پنهان و آشکار خیرخواه خود مىیافتند.
آرى!
او هرگز از دنیا بهره نمیگرفت، و از آن سودى جز سیراب کردن تشنه کامان و سیر نمودن گرسنگان نداشت.
و در اینجا دنیاپرست از زاهد، و راستگو از دروغگو، براى همه آنها روشن مىشد.
@Nucleader
پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل
یامرتضیعلی! پسری داشتی، چه شد؟
#شب_زیارتی
جنبش فواحش فقط این زامبیهایی که در خیابانهای تهران و دانشگاه شریف و اتوبان کرج دیدیم نبودند. یک چشمه دیگرش هم اینها هستند.
شما در تهران با دستور علی کریمی و اینترنشنال برید آدم بکشید و پای دار برید، ما در خارج میرقصیم که آخوندها بلرزند.
@Nucleader
و لا تیأسوا من روحالله.
ما بارها باختیم، اما دوباره ایستادیم.
در این بازی فوتبال پشت ما مستضعفینی بودند که دوست داشتند در دوگانه ایران و آمریکا، پرچمی بلند شود که در برابر ظلم و تکبر ایستاده.
نشد.
برای پیروزی در زمین فوتبال خوب تلاش نکردیم.
ولی ما هنوز ایرانیم و پشتمان به مستضعفین عالم دلگرم است.پشت آنها هم به ما.
چه در بازی فوتبال و چه در جدال با دنیای تکبر و استعمار، میدانیم یک روز ورق برمیگردد و وارث زمین خواهیم شد.
پ.ن: ما واماندیم. مثل این زن و مرد. اما باز پرچم سه رنگ را با نام الله در دست داریم. برای روزی که خواهد آمد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
تا پای جان، برای ایران.
به کوری چشم بدخواهان ایران، پیروزیم و خوشحال.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بابت پخش این تصاویر از شما عذرخواهی میکنیم
ولی این فیلم ها منتشر میکنیم تا مردم بفهمند با چه داعشیهایی طرف هستند فردا پس فردا که جنازههایشان آمد تروریستهای سعودی نشنال برایشان عزا نگیرد
پیرانشهر دیشب،غارت کامل خانههای مردم توسط تروریستها
@BisimchiMedia
مردمی، حکومتی، جاش
همان فریب بعد از ۴۰ سال
در اوایل انقلاب، گروهکهایی مثل کومله، دموکرات، و... در کردستان آدم میکشتند، از مردم به زور پول میگرفتند، و در هزینه کردن همان پولهای غارت شده تمام هم و غمشان تثبیت پایههای قدرت خودشان و کشتن هر مخالفی بود.
وقتی میگفتند شما دارید مردم را میکشید میرفتند سراغ یکی از کشتهها و میگفتند نه این مردم نبود، این پاسدار بود و از شیراز آمده بود. این از بندرعباس آمده بود. این مشهدی بود. حضور کسی که اهل کردستان نباشد را در استانهای کردنشین عملا به عنوان جرم به ذهن مخاطب قبولانده بودند.
وقتی که کار برایشان سختتر شد و گروههایی از مردم کرد هم علیه آنان وارد معرکه شدند، یک اصطلاح برای آنان به کار گرفتند؛ اینها کرد نیستند جاش هستند. جاش یعنی کرد قلابی. قلابی یعنی چه؟ یعنی پدر و مادرش کرد نیستند؟ چرا. هستند. یعنی او طرفدار حزب دموکرات و گروه کومله و... نیست.
به همین راحتی. گفتند و در ذهن مردم جا انداختند که هر کس با ما نیست جاش است، مزدور است، مردم نیست. و بعد از شما میخواستند خودتان ببینید که هیچ یک از مردم نیست که همراه آنان نباشد.
همین اتفاق امروز هم دارد میافتد. همین تکنیک را به کار میبرند. در مهاباد خانه آتش زدهاند، یعنی اول غارت کردهاند و بعد آتش زدهاند، اما با گفتن این که صاحبخانه مزدور بوده، جاش بوده، کلا او و خانهاش را از نقطهی حساسیت دید شما خارج میکنند.
بعد از ورود نیروهای انتظامی به شهر گروهی از مردم شهر به پیشواز این نیروها میروند، برایشان شادی میکنند، آنان را در آغوش میگیرند، فیلم جلوی چشم شما است، اما شما آنها را نمیبینید. چرا؟ چون از قبل ذهن شما را شرطی کردهاند. مردم همانها هستند که با حزب دموکرات هستند. مردم همانها هستند که قاسملو قاسملو میکنند. همانها که قاسملو را صدا میکنند که در جنگ صدام علیه ایران از صدام سلاح میگرفت تا فرزندان این کشور را بکشد. در این تفکیک که به شما قالب کردهاند هر کردی که از استقرار امنیت علیه این مهاجمان خوشحالی کند مردم نیست.
ماجرا ساده است، اگر تکنیکی قبل از این جواب داده، به دوباره امتحان کردن میارزد. اما ما هم میخواهیم در عصر اینترنت به اندازهی سال ۶۰ ساده باشیم و گول بخوریم؟
🔷 لطفا اگر قصد دارید از ایران دفاع کنید، کار را دنبال کنید و دوستان خود را تشویق کنید که ما را دنبال کنند.
پاینده ایران 🇮🇷
زیست مجازی چه اینستاگرامی یا توییتریش احمق میکند.
گروهی سه روز رو برای اعتصاب سراسری مشخص میکنند و تصورشون اینه که سرتاسر کشور اعتصابه. درحالیکه واقعا خبری نیست. یک سری شعبون بیمخ میدانی دارند که بخاطر همراه نبودن مردم میریزند سنگ میزنند، شیشه میشکنند که باید به اجبار تعطیل کنید.
اینها از قضا عمدتا مرفهاند و فهم نمیکنند که دو روز بستن برای یک کارگر یعنی چی.
اصلا جنبشی که راه انداختند هم هیچ نسبتی با مسائل اقتصادی و بدنه مردم نداره. که اگر داشت یک شعار باربط پیدا میشد.
بخشی از طرف مقابل که از قضا ما هم جزئی از اون محسوب میشیم (از جهت طیفی، والا خیلیهامون اختلاف داریم)، سه روزه در شبکههای اجتماعی مینویسند که ما خریدهامون رو این سه روز میکنیم. خریدای اینترنتیمون رو انجام میدیم و...
اینها هم باز نفهمیدند اون خیل عظیم مردم که واقعا مردم هستند و میشن آحاد یک جامعه، ذهنشون درگیر این مسخرهبازیها نیست. اصلا پول ندارند که بخوان خرید اینترنتی کنند یا نه.
کسی که لنگ یک کیلو گوشت و گرونی مسکنه، براش این اعتصابها و واکنشهای ضداعتصابی هیچ مفهومی نداره.
رسانههای جدید خیلی وقته انسان رو محدود و بعد احمق میکنه.
@Nucleader
ما معمولا در بحرانها به ذهنی سرد و قلبی گرم نیاز داریم، بهمحض اینکه برعکس شود، به هرج و مرج تبدیل خواهد شد.
@Nucleader
در مورد اتفاقات این مدت بیاندازه حرف برای گفتن دارم و مثل همیشه از بسیاری از کارهای اینطرف ماجرا که از قضا خودم را جزئش میدانم بیزارم. بیزار.
اما
دو تصویر حالم را عجیب دگرگون کرد.
یکی تصویر آن بسیجی که داشتند به زور انگشترش را درمیآوردند.
و دیگری آرمان علیوردی که دورهاش کرده بودند.
من روضه زیاد شنیدهام، ولی تصویر دوره کردن و فحش دادن را تازه دیدم.
برنامه ایام، شبکه دو
یک بخش برنامه توییتخوانی است.
بالاخره توییتر خوبه یا بد؟ اگر بده، فیلتره، چرا پیامهای توییتری در این برنامه، در ۲۰:۳۰ و برخی برنامههای دیگر پخش میشه؟
@Nucleader
بعد از ۲۵ روز سکوت، کمکم خانهها و سازمانها و استودیوهای ارگانی و متصل به نفت، دارن زنده میشن.
Читать полностью…سحرگاهی بین راه کوفه در خواب دید
که سگی پیس به سینهاش جهید
و گردنش را درید.
ویرانهایست این جهان.
عمر کفاف نمیدهد که آباد کنیم و غیرت رخصت نمیدهد که رها کنیم.
اینگونه رها کردن نشانهی رذالت، پس آبادسازی یک گوشهی گُم جهان به دست ما، آبادسازی کل عالم است به دست همگان.
نادر ابراهیمی
@Nucleader
من خواهشم شده است که زهرای من بمان
تو با اشاره گفتی: علی جان، نمیشود.
درست در بحبوحه جنگ، آنگاه که شریفترین و پاکترین فرزندان این مرز و بوم برای برپایی حق، به خاک و خون میغلطیدند، مدعیان روشنفکری و هنر در پای بساط روشنکفرانه و هنرمندانه خویش مستغرق در توهماتی بودند که با سکر خمر در خونشان میدوید و با دود تریاک و هروئین بر لوح فاسد خیالشان نقش میبست.
با هر قطره خونی که بر خاک تاریخ میریخت، آنها پیمانهای تازه برمیگرفتند و یا بوسهای دیگر بر لب شیرین وافور میزدند و در آسمان خیالشان که از دود آکنده بود، در میان ستارگان سینما شلنگتخته میانداختند.
بعضیها هم که خود را در خیال فاسد خویش، پهلوانپنبه میدیدند و قهرمان مبارزه با اختناق آخوندی(!)، هرچه میخواستند میگفتند و هر نسبت دروغ که میشد میدادند و برای آزادی اشک تمساح میریختند. کسی هم نبود بپرسد:
«اگر اختناق است، پس چرا شما هر غلطی که میخواهید، میکنید و هرچه میل دارید میخورید و هیچکس هم هیچچیز نمیگوید؟» آن هم در شرایطی که حزبالله از این همه آزادی و ولنگاری که در این کشور برای ضد انقلابیون وجود دارد، سخت گلهمند است و از برخورد بسیار باز حضرات مسئولین ایدهمالله تعالی، دل خوشی ندارد.
مرتضی آوینی، جنگ در آیینه مصفای نقاشی متعهد
@NucLeader
در این شب سیاهم، گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی، ای کوکب هدایت
روز عاشورا وقتی در مقابل لشکر یزید قرار گرفت، صحبتها کرد و بعد این آیه را خواند:
«و إنی عذت بربی و ربکم أن ترجمون
و من پناه میبرم به خدای خود و خدایتان از اینکه سنگبارانم کنید.»
@Nucleader
□
گفتم: "الجزایر که در جام جهانی نیست؟" گفت "این اولین باری است که میزبان جام یک کشور عربی اسلامی است. آمدهام تا تیمهای عرب را تشویق کنم". همین که با سیبیلهای کوتاه وارد رستوران شد فهمیدم باید اهل یکی از کشورهای شمال آفریقا باشد. حامی تیمها تونس و قطر و مراکش بود.
امروز صبح یک بار دیگر موقع صبحانه دیدمش. جلو آمد و بخاطر پیروزی ایران بر ولز تبریک گفت. من هم پیروزی مراکش را بر بلژیک تبریک گفتم. ادامه داد: "همه منتظر بازی بعدی هستند، بازی با آمریکا. ما همگی طرفدار ایران هستیم. مهمترین بازی این جام پیش روست" و این از حس و حال و قیل و قال همه در این روزها عیان است. میگفت فقط ما عربها منتظر برد ایران نیستیم، حتی چینیها و آرژانتینیها و ایتالیاییها همه حامی ایران هستند و راست میگفت. هرچه به بازی ایران و آمریکا نزدیکتر میشویم نگاهها بیشتر به سمت ایران و ایرانی و پرچم ایران میچرخد. همه انگار دارند فریاد میزنند که آمریکا را ببرید. ایران با یک مساوی هم میتواند به مرحله بعد برود اما توقعات از ایران فقط برد است. دعوا سر اینکه فوتبال سیاسی هست یا نیست را بریزید دور؛ جوهر همهی رخدادهای این عالم سیاسی است. بدون اغراق پنج میلیارد انسان روی کره زمین پشت ایرانند.
#ایران
#جام_جهانی
#آمریکا
#قطر
هشتگ جدید و چند تئوری:
جمهوری اسلامی میخواهد کردستان را بمباران کند.
گاز شیمیایی شلیک میکند.
تانک و هلیکوپتر آورده است.
به زندانیان تجاوز میکند.
سیانان گزارش رفته.
حامد اسماعیلیون و معصومه علینژاد از ناتو میخواهند ورود نظامی کند.
رافائل گروسی گفته جمهوری اسلامی همه مواد لازم برای تولید بمب اتم را دارد.
@Nucleader
بمبها روی ایران نمیفتد، جمهوری اسلامی را هدف قرار داده.
این را آنهایی خواهند گفت که اگر حواسمان جمع نباشد و یکپارچگیمان علیه جنگطلبان ضد ایران را حفظ نکنیم، چهار صباح دیگر میگویند.
رسانهها اینها را در گوششان میخوانند، سازمان منافقین که باید اعتراف کنم هرگز فکر نمیکردم با آن پیرمردها و پیرزنهای فلکزده بتواند چهره جدیدی به خودش بگیرد برایشان نسخه میکنند. جوان توی کوچه و خیابان هم به گمان اینکه دارد حال حکومت را میگیرد یا لگدی میزند، این خزعبلات را تکرار میکند.
چه وقت؟
وقتی که مثلا بمب ائتلاف ضد جنگ توی خانهاش نشسته، زن و بچه یا مادر و خواهرش را با خاک یکی کرده.
شاید آنوقت، شاید آن موقع بفهمد بازی با همه چیز انقدر ساده نیست. شاید آن موقع بفهمد بمب فقط روی سر جمهوری اسلامی نمیفتد. شاید آن موقع متوجه شود پروژهبگیران اینترنشنال دیروز داشتند از تجزیهطلب حمایت میکردند، نه مردم کرد.
امروز میگویند ایران تحریم نمیشود. جمهوری اسلامی است. تیم ملی نیست، تیم جمهوری اسلامی است. مهاباد را با تانک قبضه کردند. بگو یک عکس یک فیلم کوتاه از این تانکها نشان بده، جایش «حسین رونقی» و مقدار زیادی فحش ناموس حوالهات میکنند.
فکر کردند علینژاد و اسماعیلیون، محض تفریح رفتند توی جلسه هالیفاکس روبروی افسران نظامی ناتو ایستادند و خواستند به ایران حمله نظامی شود.
فکر میکنند دو روز دیگر هم میشود پرچم بریتانیا روی دوش انداخت، توی خیابان داد زد شیشتاییها و موشک بیاید بخورد توی خانه یک پاسدار. او هم لباس زن پاسدار را مثل کفتار بالا و پایین کند که ما با شماییم.
این مفلوک نمیداند انگلیسی که دیروز شش تا به تو زد، یکی هم توی سرت میزند، آخرش اگر خیلی به تو حال بدهد، میگذارد پوتینش را واکس بزنی که برق بیفتد.
دیگر دوره اصلاحطلب و اصولگرا، دعوای حیدری و نعمتی نیست. دیگر حجاب نیست که کوتهفکری مثل علمالهدی یک چیزی بگوید، ابلهی چون حسین شریعتمداری تیتر جنجالی و رومخی بزند، تو هم توی خیابان به جمهوری اسلامی و رهبرانش فحش بدهی یا روسریت را آتش بزنی، فکر کنی داری کمر نظام را میشکنی.
وقت، وقت ایران است. یا طرف ایرانی، یا دنبال تجزیه و ایرانستان شدن و حمله نظامی.
@Nucleader
۱۸ خرداد سال ۵۸ تصویر عجیبی روی جلد «تهران مصور» آمد. تصویری از «نیروهای مدافع شهر خرمشهر» که به تعبیر مخالفان نظام، سرکوبگران مردم عرب خطاب میشدند، روی جلد بود و در متن مربوطه نیز گزارش خبری و تصویری حول این موضوع که جمهوری اسلامی ایران درحال سرکوب عربزبانها توسط تیمسار مدنی و جوان پاسداری به نام «محمد جهانآرا» است، مطلبی نوشت. عکس را «کاوه گلستان» گرفت و گردانندگان مجله «علیرضا نوریزاده» و «مسعود بهنود» بودند. و متونی هم در تأیید فرضیه جعلی عربستیزی جمهوری اسلامی نوشتند.
امروز که بیشتر از چهار دهه از آزادسازی خرمشهر میگذرد، بهتر میشود فهمید که عقبه رسانهای نظام در نسبت با تلاش رزمندگان چه در چنته داشت. و مخالفانش واقعیت را چطور به تصویر میکشیدند.
امروز بعد از چهل سال وضعیتمان در بعد رسانهای و فرهنگی چقدر تغییر کرده؟
@Nucleader
فُضَیل بن یَسار می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: آزار و اذیتی که قائم ما(عج) هنگام ظهور از جهل مردم آخرالزمان می بیند، بسی سخت تر است از آن همه آزار و اذیتی که پیامبر اکرم (ص) از جاهلیت عرب پیش از اسلام دید!!
فضیل می گوید: از امام پرسیدم این چگونه می شود؟! حضرت فرمود: پیامبر(ص) به میان مردم آمد در حالی که ایشان سنگ و صخره و چوب و تخته های تراشیده را می پرستیدند، اما قائم ما که قیام می کند، مردمان همه از کتاب خدا برای وی دلیل می آورند و آیه های قرآن را تأویل و توجیه می کنند!!
#کتاب_الغیبة
#محمد_بن_ابراهیم_نعمانی
@aeshraq
کسانی که این اتفاق [یعنی امضای سند تعیین مرز لبنان و فلسطین اشغالی را] سازش نامیدند، سخنشان بیپایه و اساس است. چنین تهمتی بیپایه است و هنگامی که از سوی برخی افراد مطرح میشود، افتراست. یعنی فقط تهمت نیست، به صورت عمدی به حکومت و مسئولان لبنان افترا میزنند که شما سازش کردید و به مقاومت افترا میزنند که حکومت را در این زمینه تأیید کرده است. این درست نیست. حتی در زمینهی قالب کار، امروز وقتی میانجی نزد جناب رئیس جمهور آمد که سند را امضا کند، اولا چیزی که ایشان امضا کرد پیماننامهی بین المللی نبود بلکه نامهای بود مبنی بر وجود یک توافق مرزی. مخاطب این نامه لبنان بود و لبنان امضایش کرد که ما با چنین محتوایی موافقیم. هیئت لبنانی هم که به [روستای مرزی] ناقوره میروند آنجا هیچ مذاکره و… نیست. همهی چیزی که از روز اول تا آخر صورت گرفت، مذاکرات غیرمستقیم بود. با وجود اینکه میدانیم در موضوعات فنی میشود در حضور سازمان ملل و… مذاکرات مستقیم صورت بگیرد اما در این پرونده همهی مذاکرات غیر مستقیم بود. هیئتها در این مذاکرات هیچگاه زیر یک سقف دیدار نکردند چون مذاکرات هرگز مستقیم نبود. در زمینهی امضا هم اینگونه بود که اسرائیل روی یک برگه برای خودش امضا کرد و لبنان روی برگهی خودش. هر دوی این برگهها را دادند به ایالات متحدهی امریکا و سازمان ملل. سندی که در لبنان نگهداری خواهد شد حاوی امضای اسرائیل نیست […] پس حتی در زمینهی قالب هم مسئولان لبنانی بسیار دقت داشتند که حتی در لایهی قالب هم مرتکب کوچکترین جزئیاتی نشوند که شاید شبههی سازش ایجاد کند یا بوی سازش بدهد. پس این چیزی که امروز جناب رئیس جمهور امضا کرد و در ناقوره ثبت خواهد شد، یک پیماننامهی بین المللی نیست، بهرسمیتشناختن اسرائیل نیست و سازش با اسرائیل نیست. اجازه دهید اینجا بگویم تا لبنانیها بدانند که اسرائیلیها اذعان کردند به هیچ ضمانت امنیتی دست پیدا نکردهاند. معمولا اگر هنگام تعیین مرز، موضوع بهرسمیتشناختن و سازش در کار باشد، بخشی از آن [توافقها] ضمانتهای امنیتی خواهد بود. خود دشمن میگوید هیچگونه ضمانت و اقدامات امنیتی وجود ندارد.
سخنرانی ۵ آبان ١۴٠١ سید حسن نصرالله در افتتاحیهی نمایشگاه صنایع کشاورزی و صنایع دستی
nasr.link/1401-08-05
@nasrollahir
زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین»
که دست زخمی او را به آسمان ندهم
@Nucleader
یک روز مرا گفت: «برادرانم کجا اند که من ایشان را نمیبینم؟»
من گفتم: «تن من فدای تو باد! ایشان گوسفندان به چرا برند و شب به خانه آیند.»
آب در چشم آورد و بگریست و گفت: «ای مادر! من اینجا چه کنم؟ مرا نیز فردا با ایشان بفرست.»
من گفتم: «تو دوست داری که با ایشان بروی؟»
گفت: «آری».
چون بامداد درآمد، روغن بر سرش مالیدم و سرمه در چشمش کشیدم و پیراهنش درپوشانیدم و مهرهی جزع یمانی داشتم- از برای چشم بد- بر او بستم و او چوبی بر گرفت و با برادران برم خرّم و بازآمد.
پس یک روز دیگر برفتند و در حوالی خانههای ما چهارپایان را به چراپاه بردند.
چون نیمروز بود، ضمره {دختر حلیمه} میآمد گریان و لرزان و عرق کرد و فریاد میکرد که «ای مادر، محمد را دریاب! و نپندارم که او را زنده دریابی!»
گفتم: «حال چیست؟»
گفت: «ما ایستاده بودیم و بازی میکردیم و پِشکِ گوسفند بر یکدیگر میانداختیم. مردی بیامد و محمد را از میان ما برود و بُرد به سرِ کوهی و ما دیدیم که سینهی او بشکافت و نمیدانیم که چه کرد به وی. نپندارم که او را دریابی!»
حلیمه گفت: من و شوهر دویدیم!
محمد را دیدیم بر سرِِ کوه نشسته و در آسمان مینگردد و میخندد.
من فرا رفتم و بر سر و رویش درافتادم و میان دو چشمش بوسه دادم و گفتم: «تنِ من فدای تو باد! تو را چه رسید؟»
گفت: «خیر بود ای مادر. من همی ایستاده بودم و با برادران بازی میکردم. سه شخص بیامدند در دستِ یکی ابریقی سیمین و در دستِ دیگری تَشتی زمرّدین و در دستِ دیگری چندی برف.
مرا بگرفتند از میانِ یاران و بر سرِ کوه بردند و مرا نرم بخوابانیدند بر پهلوی و سینهی من بشکافتند و من مینگرم و از آن اَلَمی و رنجی نمییابم. پس یکی دست فرا کرد و احشای من بیرون آورد و بدان برف نیکو بنشست و باز جای نهاد.
پس دوم برخاست و مرد اول را گفت: تو دور شو که آنچه خدای تو را فرموده بود به جای آوردی و او نزدیکِ من آمد و دست فراز کرد و دلِ من از سینه بیرون آورد و بشکافت و به دو نیمه و نقطهای سیاه از میانِ آن از سینه بیرون آورد خون آلود و بینداخت و گفت:
این حَظِّ شیطان است از تو ای حبیبِ خدای. پس چیزی که داشت در میانِ دل نهاد و باز جای خود نهاد و انگشتری از نور داشت و بدان مُهر بر دلِ من نهاد.
و در این ساعت خنکیِ آن انگشتری در عروق و مفاصل خود مییابم. پس سوم برخاست و ایشان را گفت:
دور شوید که به جای آوردید آنچه خدای شما را فرمود. و دست خود بر سینهی من مالید و آن شکاف فراهم آمد و من بدان مینگرم.
پ.ن: بعد از آنکه پیامبر به بعثت رسید از او در خصوص این ماجرا سوال کردند. حضرت گفت آن که سینه مرا بشکافت جبرییل بود و آنچه از قلب من درآورد «منیّت» آدمی بود که همه بندگان خدا دارند، اما از من دور گشت.
کتاب قاف، بازخوانی زندگی آخرین پیامبر از سه متنِ کهنِ فارسی، ویرایش یاسین حجازی، صفحه ۱۴۱-۱۴۳
@Nucleader
دلیلش را نمیدانم، اما هنوز ندیدم کسی از این مرد جدا شده، به او دشنام دهد و عاقبت بخیر شود.
سیزده سال صبر کافی بود تا با توهین به یکی از بهترین سربازان انقلاب اسلامی پرده از چهره مدعی دیگری برداشته شود. حتی اگر هنوز هم زورکی «نخست وزیر امام» به او بچسبانند.
اینها نشانههایی است برای اهل تعقل.
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب.
عید غدیر مبارک.