یادداشتهایی درباره فرهنگ و هنر، دین و جامعه. آیدی ادمین: @abouznab
حياتي فی کفيک...
السلام علیک یا ربیع الانام
@Nucleader
این پرسشنامه مربوط به یکی از دوستان عزیزم هست. ممنون میشم لطف کنید و برای پر کردنش وقت بگذارید.
Читать полностью…در مظلومیت پیغمبر اسلام صلواتالله علیه همین بس که ملعونی از ملعونان، در لباسی مشبه به او، تهمتی به رسول زد که کفار قریش میزدند.
و در مظلومیت امام مجتبی علیهالسلام همین بس که ملعونی از ملعونان، در لباسی مشبه به او، همه حیات سیاسیش را به سبب قرابت به دشمنان رسول خدا تحریف کرد.
من سالهاست که این سخنان را فراموش نکردهام و هر بار که یاد او میفتم، از خدا میخواهم که خدا حسن روحانی را در دنیا با مرگ زجر و به بدترین شیوهها بمیراند و در آخرت با غاصبین ولایت پیغمبر اکرم و قاتلین حسن بن علی محشور کند.
@Nucleader
نهر فرات و تب حرم
سقایی صاحب علم
ما هم همه تشنهی توییم
به مادرت فاطمه قسم
به مادرت فاطمه قسم
به مادرت فاطمه قسم
@Nucleader
اللّهُمّ إِنّا أَهْلُ هَذَا الشّهْرِ الّذِي شَرّفْتَنَا بِهِ،
وَ وَفّقْتَنَا بِمَنّكَ لَهُ حِينَ جَهِلَ الْأَشْقِيَاءُ وَقْتَهُ
وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ.
خدايا! ما اهل اين ماهيم، كه ما را به سبب آن شرافت و بزرگی بخشيدی.
و با لطف و احسانت بر انجام اعمالش ما را موفّق فرمودی. هنگامی كه تيرهبختان وقتش را نشناختند، و از بخت بدشان، از فضيلتش محروم شدند.
@NucLeader
ای بابا!
بازم که حکومت در شب قدر داره مناسک شیعه رو فربه میکنه.
@Nucleader
مستند «ترانههای بازگشت» در بیروت رونمایی شد
نسخه عربی مستند #ترانههای_بازگشت با حضور وزیر فرهنگ لبنان و جمعی از شعرا و نخبگان فرهنگی و سیاسی این کشور در سالن وزارت فرهنگ در بیروت رونمایی شد.
این مستند بلند به تاریخ شعر مقاومت فلسطین میپردازد و تصاویر دیده نشدهای از دیدار شعرای عربزبان با رهبر انقلاب را نمایش میدهد.
مستند «ترانههای بازگشت» به سفارش موسسه انقلاب اسلامی در گروه فرهنگی رسانهای #راوین تولید شده و #حسین_الهام آن را کارگردانی کرده است.
این فیلمِ مستند براساس پژوهش و روایتی به قلم #حسامالدین_ابوالحسنی تولید شده و تدوین آن برعهده #مجید_شکاری بوده است.
نسخه فارسیِ «ترانههای بازگشت» پنجشنبه ۲۴ فروردین ساعت ۱۹:۳۰ از شبکه یک و جمعه ۲۵ فروردین ساعت ۱۴:۳۰ از شبکه دوم سیما پخش خواهد شد.
@ravingroup
اللَّهُمَّ إِنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکنِ الَّذِی کانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِک وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِک فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِک.
خدایا!
تو مىدانى آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود، و نه از دنیا ناچیز خواستن زیادت. بلکه مىخواستیم نشانههاى دین را به جایى که بود بنشانیم، و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم. تا بندگان ستمدیدهات را ایمنى فراهم آید، و حدود ضایع ماندهات اجرا گردد.
نهجالبلاغه، امیرالمومنین علی علیهالسلام، خطبه ۱۳۱ در باب فلسفه قبول حکومت.
@Nucleader
گوش دار ای خاکنشین!
از این پیر که از آسمان آمده است؛ از آسمانی فراتر از آسمان ستارگان. از او که با طواف تسبیحیِ همه کهکشانهای دور همراه بوده است و در همه ستارههای دور زیسته؛ از او که در همه تنهاییها حضور داشته است، در همه اعصار. از هزاران سال پیش، همه آنان که چون تو بر این خاک زیستهاند، مُردهاند؛ حال آنکه مرگ خویش را باور نمیداشتند. تو نیز خواهی مُرد و از مرگ تو هزاران سال خواهد گذشت و دیگر کسی تو را به یاد نخواهد آورد، جز خاک، که عرصات حضور آسمانی توست.
ای خاک نشین! در جستجوی جاودانگی، سرگردانی بس است؛ او همانجاست که تو هرگز باور نمیداری… در مرگ. باور کن.
پ.ن: صلواتی هدیه کنیم به روح بلند سید مرتضی آوینی.
@NucLeader
خدایا تو میدونی که ما این انقلاب رو و رهبرش رو قلبا دوست داریم و تلاش میکنیم تا جایی که از توانمون برمیاد، بهش خدمت کنیم.
توانمون رو مضاعف کن. کجرویهامون رو اصلاح کن. نیتهامون رو صاف کن. ازت درخواست میکنیم تنبلیمون رو در این ماه بگیری. بدقولیهامون به مردم و بدعهدیهامون به خودت رو ببخش و توفیق جبران بده.
ما رو شرمنده امام زمان نکن و روزی ما رو در توجیه اشتباهات و تضعیف بنیان این حکومت قرار نده.
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.
در شهادت دو مدافع حرم اخیر که مستقیما به دست اسراییل ترور شدهاند، انتقام از اسراییل و... که جای خود، باز هم به «زمان و مکان مناسب» حواله شد.
ما با این حجم خوشغیرتی برادرانمان، کرک و پشممان به باد رفته.
ولی
در این ماجرا، پیام تسلیتی از سران قوا، نمایندگان مجلس، فرماندهان سپاه یا... شنیدهاید؟
این خونها اگرچه ضامن انقلاب اسلامی است و اصل هم همین راه است، اما بیتفاوتیها فراموش نمیشود. در ذهن ما اگر شد، در تاریخ و در میزان الهی نمیشود.
@Nucleader
دلهاتان را از دنیا بیرون کنید، پیش از آنکه بدنهاتان را از آن بیرون برند.
خلقتم للبقاء، لا للفناء.
این، صدای مرگآگاهی است و تصویر حقیقی آنکه بعد از مرگ هم به حیات خود ادامه داده است.
@Nucleader
سال نوت مبارک عباس...
سال نوت مبارک حاج قاسم
سال نوتون مبارک آرمان علیوردی، روحالله عجمیان، سلمان امیراحمدی، آرشام سرایداران، دانیال رضازاده، مهدی اثنیعشری و...
💭 با بهاران روزی نو میرسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو.
اکنون که جهان و جهانیان مردهاند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سررسد؟ «و یحی الارض بعد موتها»...
🖋 شهید سیدمرتضی آوینی
السلام علیک یا صاحب الزمان
@Mojahedtv
این، تصویر تقطیع شده و البته کم کیفیتی است. رنگی نیست. با هیچ گوشی هوشمند خوبی گرفته نشده.
تصویر اصلی، جزییاتی دارد. یک دوربین دیدهبانی کنار شلوارش هست. پوتینش گلی است. احتمالا از شناسایی بازگشته. باید شب را هم نخوابیده باشد.
در تصویر اصلی اما چیزی هست که کمتر توجه را جلب میکند. و من عکس را برای همین تقطیع کردم.
چشمهایش.
ازشان بیخوابی میبارد. اما او هم لابد مثل قاسم سلیمانی در چشمش نمک یا چیزی شبیه به آن ریخته تا کارش را درست انجام دهد.
این عکس و این چشمها، حجت خدا در روز قیامت است. برای ما و مسئولین.
برای ما که مثل یک رزمنده تلاش کنیم. برای مسئولین چون او فرمانده بود، پیشترش شهردار بود. حقوقش را با کارمند تازه شهرداری تقسیم میکرد. پشت جبههها پوتین سربازانش را واکس میزد و پیش جبهه، بین برادرش و دیگران تبعیض قائل نمیشد.
اگر بخواهم باکری را در یک کلمه خلاصه کنم، او را «بسیجی» مینامم. و این کلمه هم قبای گشادی است برای یکسری یکلاقبای امروزی که هویت بسیجی را زدودهاند، هم مخالفین انقلاب را میسوزاند، چون هویت شاگردان مکتب امام را در خود خلاصه میکند.
درود خدا بر او. شادی روحش صلوات.
@Nucleader
سلام دوستان 🌿✋🏼
🎭 📝ما در حال انجام یه پژوهش دانشگاهی درباره بازیگران فیلمها و سریالهای ایرانی هستیم
✅ ⭕️ از شما دعوت میکنیم روی لینک زیر بزنید و به سوالات این پژوهش پاسخ بدید
https://porsa.irandoc.ac.ir/s/jhmNDl
🎞 شرکت در این نظرسنجی حداکثر 15 دقیقه از وقت شما رو میگیره و شامل سوالات مشابه درباره احساساتی است که نسبت به این هفت بازیگر دارید
🎥ممنون بابت مشارکت شما و کمک به ما در ارتقای صنعت تصویر در ایران 🌱
https://porsa.irandoc.ac.ir/s/jhmNDl
از سر جاده راه افتاده پای پیاده
یه دهاتی با همون لباس ساده
📣 حاج محمود کریمی
@NucLeader
کاظمین که زیارت میرید، پایین پای امام موسی بن جعفر و امام جواد قبری هست متعلق به شیخ مفید. در وصف او همین بس که امام زمان در ابتدای نامهاش به او چنین خطابش قرار داده: للاخ السدید والولی الرشید الشیخ المفید.
شیخ مفید(ره) اکتابی داره معروف به ارشاد که اصلش هست: «الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد». در فصل مربوط به شهادت امام حسن علیه السلام این کتاب چنین اومده:
معاویه برای جَعده، دختر اشعث بن قیس پیغام فرستاد که:
أَنِّی مُزَوِّجُكِ یَزِیدَ ابْنِی عَلَى أَنْ تَسُمِّیَ الْحَسَنَ ؛ من تو را به ازدواج پسرم یزید در می آورم به شرط آنکه [امام] حسن [علیه السلام] را مسموم کنی و او را به قتل رسانی. هزار درهم نیز برای او فرستاد.
زمانی که لحظه شهادت امام حسن علیه السلام نزدیک شد. آن حضرت برادرش حسین بن علی علیهما السلام را طلب کرد و در آن لحظات پایانی به او گفت: «یَا أَخِی إِنِّی مُفَارِقُكَ وَ لَاحِقٌ بِرَبِّی جَلَّ وَ عَزَّ وَ قَدْ سُقِیتُ السَّمَّ»؛
اى برادر! به زودى از تو جدا مىشوم و به دیدار پروردگار خود، نائل مىگردم. مرا مسموم کرده اند و امروز پاره جگرم در میان طشت افتاد؛ می دانم چه كسى این جفا را بر من كرده و این ظلم از كجا سرچشمه گرفته؛ من در پیشگاه خدا با وى دشمنى خواهم كرد؛ ولی سوگند به حقى كه بر تو دارم از تو می خواهم که این پیشآمد و مرتكب آن را تعقیب مكن و منتظر قضای الهی درباره من باش.
هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان و غسل بده و كفن كن و بر تخته ای (تابوتی) گذارده، كنار مزار جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله ببر تا تجدید عهدى كنم. سپس مرا به سوی قبر جدهام فاطمه بنت اسد (مادر امیرالمومنین) منتقل کن و در آنجا به خاك بسپار.
سپس فرمود:
به زودى خواهى دید جمعى به این گمان که مىخواهى مرا در كنار قبر جدم به خاک بسپاری براى جلوگیرى گرد هم مىآیند و مقابلتان میایستند. اكنون به تو سفارش مىكنم براى خاطر خدا سعى كن در پاى جنازه من خونی ریخته نشود.
پس از آن درباره خانواده و فرزندانش و آنچه از او باقی میماند به امام حسین علیه السلام وصیت کرد و نیز آنچه را که امیرالمومنین علیه السلام هنگام شهادت و انتقال امامت به امام حسن علیه السلام به او وصیت کرده بود به برادرش امام حسین علیه السلام وصیت نمود.
بعد از آنکه امام حسن علیه السلام چشم از دنیا فرو بست امام حسین علیه السلام برادر را غسل داد و كفن كرد و بر روى سریری گذارد تا طبق وصیتش براى آخرین وداع بدن مطهرش را کنار قبر مقدس رسول خدا ص ببرد.
مروان و سایر بنی امیه که جزء دار و دسته او بودند گمان کردند که مردم مشایعت کننده قصد دارند بدن مطهر را در کنار رسول خدا صلی الله علیه وآله به خاک بسپارند. از این رو خود را مجهز به تجهیزات نبرد کردند و با اجتماع خود راه را بر کاروان عزادار بستند.
همینکه امام حسین علیه السلام بدن مبارک را به سوی مزار شریف حرکت دادند تا تجدید عهدی با جدش رسول خدا کرده باشد طرف مقابل در قالب جماعتی در مقابلشان صف آرایی کردند و مانع آنها شدند. مروان که زمینه را برای عقده گشایی مناسب دید دهان باز کرد و گفت:
أَ یُدْفَنُ عُثْمَانُ فِی أَقْصَى الْمَدِینَةِ وَ یُدْفَنُ الْحَسَنُ مَعَ النَّبِیِّ؛ عثمان در دورترین نقطه مدینه دفن شود و حسن در کنار پیامبر؟! چنین چیزی نشدنی است
و بعد با جمله وَ أَنَا أَحْمِلُ السَّیْفَ؛ تشیع کنندگان را تهدید به جنگ و برخورد شدید کرد.
نزدیک بود فتنه ای به پا شود که ابن عباس جلو رفت و خطاب به مروان گفت:
ارْجِعْ یَا مَرْوَانُ مِنْ حَیْثُ جِئْتَ؛ برگرد به همان جایی که بودی؛ ما قصد نداریم این بدن مطهر را در کنار رسول خدا به خاک بسپاریم؛ تنها قصدمان این است که با زیارت دادن این بدن مبارک، تجدید عهدی با رسول خدا شده باشد و بعد از آن به سمت بقیع رفته و او را بنابر وصیت حضرتش در کنار قبر مادربزرگش فاطمه [بنت اسد] به خاک می سپاریم.
مطمئن باش اگر وصیت کرده بود که بدن مطهرش را کنار رسول خدا دفن کنیم تو کوچکتر از آن بودی که بتوانی مانع ما شوی، و لکن آن حضرت به خدا و رسولش و نیز حرمت قبر شریفش بیش از دیگران عالم است و می دانست که نباید خرابى در آن پدید آید، چنانچه این كار را دیگران كردند و بدون اذن آن حضرت صلی الله علیه وآله به خانه اش وارد شدند،
سپس رو به عایشه کرد و گفت:
این چه رسوائى است عایشه؟ روزى بر استر و روزى بر شتر! (اشاره به جنگ جمل) می خواهى نور خدا را خاموش كنى و با دوستان خدا بجنگى؟ بازگرد!
از آنچه می ترسیدى خیالت راحت باشد که ما طبق وصیت، بدن مطهر را اینجا دفن نمی کنیم. خوشحال باش که تو به هدفت رسیدى؛ ولی خدا هرگاه که باشد انتقام اهل بیت عصمت را از دشمنانشان خواهد گرفت.
@Nucleader
سهل ابن سعد ساعدی [از صحابی رسول الله] گوید:
به بیت المقدس می رفتم.
گذارم بر دمشق افتاد.
شهری دیدم جویهای آب روان
و درختانِ بسیار
و پرده ها و حجاب های دیبا آویخته.
مردم را دیدم شادمانی می کنند
و زنان دف و طبل می زنند.
با خود گفتم: شامیان را عیدی باشد که ما ندانیم؟
چند تن دیدم با یکدیگر سخن می گفتند.
پرسیدم «شما شامیان را عیدی است که ما نمی دانیم؟»
گفتند «پیرمرد! گویا تو بیابانی چادرنشینی.»
گفتم «من سهل ابن سعدم. محمد را دیده ام.»
گفتند «سهل! عجب نداری که آسمان خون نمی بارد
و زمین اهلِ خود را فرو نمی برد؟»
گفتم «چه شده؟»
گفتند «این سرِ حسین، عترتِ محمد است.
از عراق ارمغان آورده اند.»
گفتم «واعجبا! سرِ حسین را آورده اند و مردم شادی می کنند؟»
باز پرسیدم «از کدام دروازه می آورند؟»
اشارت به دروازه ای کردند که آن را «باب ساعات» می گفتند.
در میانِ گفتگویِ ما، ناگهان دیدم بیرق های پی در پی پیدا شد
و سرهای بر نیزه.
سرِ عباسِ ابن علی ابن ابی طالب در پیشِ آنها بود.
نیک در آن نگریستم: گویی می خندید.
سواری دیدم بیرقی در دست داشت
پیکان از بالای بیرق بیرون آورده
و سری بر آن بود:
شبیه ترینِ مردم به رسولِ خدا!
پشتِ همه سرها و جلوی زنان بود.
آن را هیبتی عظیم بود و روشنیِ تابان
و محاسنش با اندکی سفیدی و به زنگِ خضاب شده
گشاده چشم
ابروها باریک و کشیده
پیشانیِ باز
میانِ بینی اندکی برآمده
لبخندزنان
دیدگانش گویی سمتِ افق می نگریست: سوی آسمان؛
و باد در محاسنِ او افتاده، به راست و چپ می برد.
گویی امیرالمؤمنین است.
و دیدم از پشتِ سرِ وی
زنانی بر شترانِ بی روپوش سوارند...
حاشیه:
سهل بن سعد ساعدی در زمان رحلت پیامبر 15 ساله بود و گویا آخرین صحابی رسول خدا بود که از دنیا رفت.
گفته میشود بیش از یکصد سال زندگی کرد. او خود میگفت بعد از من شما از کسی نخواهید شنید که بدون واسطه بگوید
«قال رسول الله»
@Nucleader
هر سال که به این روزهای آخر رمضان میرسیم، مدام این بخش از دعای وداع امام سجاد علیهالسلام در ذهنم مرور میشه.
امیدوارم این اخرین رمضان زندگیم نباشه، اما اگر روزی رمضان آمد و نبودم، من را با این عبارات یاد کنید.
خدایا ما رمضانت رو دوست داریم.
فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا وَ لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَحْفُوظُ
اینک با او وداع مى کنیم
مثل وداع با عزیزى که فراقش بر ما گران است
و رفتنش ما را غمگین
و جداییش، ما را وحشت زده میکند.
عزیزى که او را بر ما پیمانى است که باید نگهداریم
@Nucleader
📽 فیلم مستند «ترانههای بازگشت»
📃 روایتی از فراز و فرود شعر مقاومت فلسطین
🎞 و پخش تصاویر جدیدی از دیدار شعرای عربزبان با رهبر انقلاب
🗓 پنجشنبه ۲۴ فروردین
🕢 ساعت ۱۹:۳۰
📺 شبکه یک
🗓 جمعه ۲۵ فروردین
🕝 ساعت ۱۴:۳۰
📺 شبکه دو
🔹کاری از گروه فرهنگی رسانهای راوین
▫️کارگردان: حسین الهام
▫️تدوینگر: مجید شکاری
▫️پژوهشگر و نویسنده: حسامالدین ابوالحسنی
#ترانههای_بازگشت #راوین
@ravingroup
پیش از وفاتش خطبهای خواند درباره مرگ. و فرمود:
«اى مردم! هر کس مرگى را که از آن گریزان است- به هنگام فرار- خواهد دید. دوران زندگى انسان، میدان رانده شدن اوست در جهان، و گریختن از مرگ، رسیدن است بدان».
و سپس مردم را به توحید و نبوت وصیت کرد. و خطبهاش را با این جمله، و دنیا را با این حیرت و انسان را با این تلنگر مهیب رها کرد:
«غَداً تَرَوْنَ أَیَّامِی وَ یُکشَفُ لَکمْ عَنْ سَرَائِرِی وَ تَعْرِفُونَنِی بَعْدَ خُلُوِّ مَکانِی وَ قِیَامِ غَیْرِی مَقَامِی.
فردا که جاى من خالى ماند، و دیگرى بر آن نشست، راز درونم را خواهید دانست
و اینکه چه کسى را دادید از دست.»
@Nucleader
وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طيبا لِخَلْقِنَا وَ طَهارَةً لأِنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنا وَ كفّارَةً لِذُنُوبِنا.
و آنچه از ولايت شما به ما اختصاص داد، همه اينها را سبب پاكىِ سرشت و اخلاق ما، و پاكيزگى جانهايمان و پاكسازى و رشد ما و جبرانِ گناهانمان قرار داد.
@Nucleader
نشستم گوشه ای از سفرهء همواره رنگینت
چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت
به عابر ها تعارف می کنی دار و ندارت را
تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت
کرم یک ذره از سرشار ، سرشارِ صفت هایت
حسن یک دانه از بسیار ، بسیارِ عناوینت
دهان وا می کند عالم به تشویق حسین اما
دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت
تو دینِ تازه ای آورده ای از دیدِ این مردم
که با یک گل کنیزی می شود آزاد در دینت
معزالمومنین خواندن مذل المومنین گفتن
اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت
برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون
که می چینند مضمون آسمان ها از مضامینت
بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی گشتند
خدا واداشت جبراییل هایش را به تمکینت
بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید
که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت
بگو تاتیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت
بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت
خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود
علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت
بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند
محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت
تورا پایین کشیدند از سر منبر که می گفتند:
چرا پیغمبر از دوشش نمی آورد پایینت
@Nucleader
فقط صهیونیستها میدانند چه اتفاقی افتاده!
موضع دو مسئول سپاه.
سلام خدا بر حضرت خدیجه، مادر مظلوم مومنین.
زیست تجار به مالاندوختن و پول روی پول گذاشتن گره خورده. سفر، تجارت، خرید و فروش کالا همه برای آن است که سود بیشتری باشد.
خدیجه هم لابد در تجارت، به دنبال سودی بیشتر بوده. با این تفاوت که او روی کالا سرمایهگذاری نکرد. دنبال کسی گشت که بتوان همه زندگی را روی او سرمایهگذاری کرد.
آن سفری که «میسره» غلام خود را همراه با جوان نجیب مدینه، محمد امین فرستاد، تصمیمش را گرفت. فهمید او که در خرید و فروش سوگند نمیخورد و در معامله دروغ نمیگوید، میتواند مهمترین تجارت زندگیش باشد.
تجار، سرمایه میاندوزند. خدیجه هم. آنها همه چیز را فدا میکنند تا دارایی بیشتر کنند. خدیجه دارایی را فدا کرد تا همهاش باقی بماند.
خدیجه سلامالله علیها، مصداق آیات ده و یازده سوره صف است:
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد آيا شما را بر تجارتى راه نمايم كه شما را از عذابى دردناك مىرهاند.
به خدا و فرستاده او بگرويد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنيد. اين گذشت و فداكارى اگر بدانيد براى شما بهتر است.»
و او دانست.
شعب ابیطالب آنقدر اوضاع سخت بوده که گفتهاند بعضا یک دانه خرما را چند نفر در دهان میگذاشتند.
لابد، سختترین روز برای پیامبر، روز دهم رمضان بوده. جایی که خدیجه همه داراییهایش را گذاشته بود و آخرین نفسش را هم تقدیم رسول خدا کرد.
@Nucleader
بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ ۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ.
هنگامی که به انسان زیان و ناراحتی رسد، ما را در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند؛ امّا هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است که زشتی این عمل را درک نمیکنند.
سوره یونس.
@Nucleader
بهار سال ۱۳۷۰ هم، رمضان و فروردین بهم رسیدند. در سرمقاله بهار مجله سوره، سید مرتضی آوینی این متن رو نوشته بود:
بهاران، از كجاست كه روحِ روييدن و سبز شدن ناگاه در تن خاكِ مرده پيدا میآيد؟ و از كجاست كه روحِ شكفتن ناگاه از تنِ چوب خشك چندين برگهاي سبز و شكوفههاي سفيد و آبي و زرد و سرخ بر میآورد؟
بهاران رازدار رستاخيز پس از مرگ است و قبرستانها مزارعی هستند كه در آنها بذر مردگان افشاندهاند و جسم تا نميرد، كجا رستاخيز پذيرد؟
اين بار انقلاب ربيع و انقلاب صيام به هم بر افتادهاند تا آن يكی هسته جسم را بشكافد و اين يكی هسته جان را، و زندگان از بطن مردگان سر برآورند.
با بهاران روزی نو میرسد و ما همچنان چشم به راهِ روزگاری نو. اكنون كه جهان و جهانيان مردهاند، آيا وقت آن نرسيده است كه مسيحاي موعود سر رسد؟ و يُحیی الاَرضَ بَعدَ مَوتِها..."
@Nucleader
فروردين كه از راه میرسد، باد محملِ رايحهای است وزيده از سرزمين دور، فكه نسب به بهشت میبرد، با آن شقايقهای آتشين كه از خونهایی سرخ برآمدهاند.
فروردين كه از راه میرسد، فرش زمردين گلهای تازه را در بر میگيرد. درختچههای گز، با چند متری فاصله از هم -كه گه گاه نخلی جدا افتاده و تنها نيز- سر از زمين برگرفتهاند، به اين اميد كه شايد مسافران نام آشنای سالهای نه چندان دور خود را نظاره كنند.
مهمانان دشت فكه كه هر سال میآیند و میروند، اين ساكنان آرام و صبور دشتهای خوزستان را میبينند كه دست فراچشم خويش گرفته، خيره در جایی، گویی ناكجا، نگرانند. گردش بیقرار باد در شاخ و برگ تكيدهشان آوازی برمیآورد سخت غريب و رازآلود: گویی نای مولاناست.
در محمل بانوی فروردين، رايحه آن گلها و صدای اين ترنم غريب است كه روح نشاط و تولدی هزار باره، اما نامكرر را در تن نبات و آدمی زنده میكند.
.
.
.
حاج قاسم دهقان اميد داشت سيد مرتضی را يك بار ديگر در شهر ببيند.سرشان را روی سينه سيد میگذاشت و از روی اميد روايی را به خاطرشان میآورد: اگر سوره حمد را از روی يقين هفت مرتبه خوانديد و مردهای زنده شد، متعجب نباشيد. حاج قاسم دهقان اميد داشت سيد مرتضی را يك بار ديگر در شهر ببيند.
اما سيد داشت آرام آرام از جمعشان فاصله میگرفت. در فكه كاری ناتمام داشت كه میبايد انجامش میداد.
صدای بچههای گردان كميل را میشنید كه همت را صدا میزدند حاجی، سلام ما را به امام برسان بگو عاشورایی جنگيديم. و گريه همت را كه ملتمسانه سوگندشان میداد تو را به خدا تماستان را قطع نكنيد. با من حرف بزنيد. حرف بزنيد عطالله بحيرایی را میدید كه با آن پای نيمه فلج مدام زمين میخورد. اما دوباره بر میخاست و پيش میدويد. كريم نجوا را كه كنار بچه ها میدويد و میخنديد بچهها دير و زود داره، اما سوخت و سوز نداره. يكی میافتاد، يكی بلند مي شد، يكي آب مي خواست، زمين تشنه بود، آسمان تشنه بود... بچه.ها اب میخواهند. صحرا آب میخواهد، فرياد عطش كران تا كران را در بر میگيرد...
و سيد داشت برنامه عاشوراییاش را میساخت.
مجید ذوالفقاری
@Nucleader
#روایت_فتح
حاج عباس حافظی، تخریبچی لشکر ۲۷ محمد رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم بود. خودش و دو پسرش شهید شدند.
او از فضای جبهههای نبرد میگوید.
بهار سر رسیده🌱
@NucLeader