"بررسی مسائل اجتماعی ایران" ✍️ حسین شیران؛ دکترای جامعهشناسی: 🆔 @Hossein_Shiran "به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم" آرزو و آرمان من: "پاکی و پیشرفت همگانی در بستر جامعهای امن و آگاه"
🌓 امروز بازهم تذکر حجاب در کشور داستان شد. طبق تصاویر منتشره، این بار در فرودگاه مهرآباد یک روحانی به یک خانم بیحجاب تذکر میدهد خانم با جار و جنجال بازمیگردد عمامهی روحانی را از سرش برمیدارد و سر خود را با آن میپوشاند! به نظر هیچ راهکار بدی برای عبور از این بحران نیست- اینکه روحانیون هر کجا بیحجابی دیدند پوشش دور سر خود را بردارند بدهند خانمهای بیحجاب با آن سر و گردن خود را بپوشانند؛ اینطوری دو مسألهی بزرگ حال حاضر ما دستکم در ملاءعام مرتفع میشوند: یکی "بیحجابی" که بسی مورد آزار روحانیت حاکم است و دیگری خود "روحانیت حاکم" که بسی مورد آزار جماعت است. صورت و سیرت عمل هم که بس پاک و پسندیده است.
#بیحجابی
#تذکر_حجاب
#روحانیت_حاکم
#فرودگاه_مهرآباد
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 بدین بهانه حکایتی کنم از عالم اخلاقی که گفت باخبر شدم عالم اخلاق بزرگی به شهر آمده، روزی به دیدارش رفتم و کلی ناسزا بارش کردم و برگشتم؛ چندی بعد باز به دیدارش رفتم و باز ناسزایش گفتم و برگشتم؛ بار سوم هم همین کار را کردم؛ بار چهارم اما رفتم محضرش زانو زدم و گفتم: استاد! مرا به شاگردی خود بپذیرید! من سه بار پیش شما آمدم و کلی ناسزا بارتان کردم تا ببینم در مسند استاد اخلاق چه واکنشی نشان میدهید و شما هر بار با من به مهربانی رفتار کردید؛ میتوانستید دستور دهید شاگردانتان مرا بیرون اندازند و بار دوم و سوم حتی به درون راه ندهند؛ من شما را آزمودم و شما الحق نه فقط عالم اخلاق که عامل و الگوی اخلاق هستید فلذا شاگردی شما برای من افتخار است. باری، برای بنیآدم اخلاق ورا و فرای هر چیزیست؛ هر آن که اخلاق دارد فارغ از دین و مذهب و مسلک و مسند و مدرکاش مقام آدمیت را تام و تمام داراست، و هر آن که اخلاق ندارد هر چه و هر کس و در هر کجا و به هر پست و مقام هم که باشد مردمآزار است و مصداق كالأنعام بل هم أضل از مقام آدمیت ساقط است! اینست که سعدی گوید: گاوان و خران بار بردار | به زآدمیان مردمآزار!
#اخلاق
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 آری، آتشزدن آتشگرفتن هم دارد! سالهاست کارتان شده آتشزدن و سوزاندن! بیش از همه و پیش از همه شاخوبن مردمسالاری ما را آتش زدید و سوزاندید و خلاف وعدهتان خود را به تخت استکبار و خلق را به خاک استضعاف نشاندید و بعد ایعجب استکبارستیزان جامعه را سرکوب کردید و خود در جهان استکبارستیز شدید و همه ثروت و سرمایۀ کشور را هم در این راه آتش زدید و سوزاندید چه مبارزه با استکبار جهانی را صرفا در نظامیگری دیدید و هرچه که داشتیم را بیملاحظه به توپ و تانک و موشک و لشکر از انواع مختلفش تبدیل کردید و اقتصاد که به سرمایه زنده است و کشور که به اقتصاد زنده است را یکجا به اغما بردید! در این بین جای توسعه تورم آوردید و تا توانستید دلال و دورزن پروردید و جان جامعه انداختید و دین و ایمان و اخلاق و ارزش و اعتبار و اعتماد را هم باهم سوزاندید! و حال ما ماندهایم و مشتی خاکستر و شما ماندهاید و مشتی خلوضع که حتی نمیدانند چگونه پرچم آتش زنند و خود آتش نگیرند! راستی اگر اینهمه تندروی نداشتید و اینهمه آتش بجان ملت و ثروت مملکت نمیانداختید و اینهمه فرصتسوزی نمیکردید حالا حال همهمان بس بهتر از اینکه هست نبود؟
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 4️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
در شرح وجوه اشتراک "فراتلفیقگرایی" مورد نظر این سلسلهنوشتار و "وفاقگرایی" مورد نظر استاد عبدالکریمی، نظر به همدلیها و همراهیهایی که خواهناخواه در بادی امر وجود دارد میتوان به نکاتی چند اشاره داشت، با اینحال در همین آغاز باید گفت که خوشبختانه یا بدبختانه این همدلی و همراهی ادامهدار نیست و خیلی زود به انتها میرسد و در واقع این وفاقگرایی ایشان است که "رفیق نیمهراه" است و سریع تهخط خود میرسد و متوقف میشود- چه سرمنزل مقصودش بس نزدیک و دمدست است درحالیکه سرمنزل مقصود فراتلفیقگرایی هنوز محقق نیست و برای رسیدن به آن همچنان باید پیش رفت.
سرمنزل مقصود وفاقگرایی ایشان چیست؟ "گفتمان انقلاب"؛ گفتمان انقلاب چیست؟ "آقای خامنهای و نیروهای وفادار به ایشان"؛ و این درحقیقت همان مقصد و مقصود و آن تهخطیست که برایشان از پیش موجود و محقق است و هیچ نیازی به زیاده رفتن و زیاده گشتن و زیاده گفتن هم نیست و اساسا چه معنی دارد وقتی یک چنین حبلالمتینی حی و حاضر در میان و بر میان است را رها کنیم و در یک چنین شرایط حساسی که دشمن از درون و برون درصدد ضربهزدن است دربهدر دنبال حبلالمتین دیگری بگردیم که نه موجود است و نه معلوم است که چیست و چگونه و چه وقت بدست چه کسانی حاصل میگردد و تهاش چه خواهد بود!
در حساس بودن شرایط هیچ حرفی نیست و دغدغهمندی ایشان از این جهت، هم قابل درک است هم قابل تقدیر و تحسین، اما اشتباه محض است اینکه ایشان تصور کنند این درک و فهم و دغدغه تنها خاص خواصی همچون ایشان است و دیگرانی که نوع دیگری میبینند و نوع دیگری میاندیشند همه عوام و مریض و مغرضاند و با ذهنیتهایی زنگزده یا جوزده یا غربزده هیچ درک و فهمی از شرایط درون و برون و بینالملل و "نظام سلطه"ی حاکم بر آن ندارند و بدتر از همه اینکه هیچ دغدغه بلکه غیرت و تعصب و تعلق خاطری به ایران و آرامش و آسایش و آبادی و توسعه و پیشرفتاش ندارند- فقط ایشان و نیروهای گفتمان موردنظرش دارند!
یکی از نکات مورد نظر و در واقع مورد نقد این سلسله نوشتار از اول این بود و است که اساسا به هر مسأله و موضوع و موجودیتی از جهات مختلف میتوان نگریست و از هر جهت حسب تفاوتها در زاویه و زمینه و ذهنیت و کمیت و کیفیت دید و درک به اطلاعات متفاوتی رسید- همچو حکایت پیل در تاریکی مولوی که ذکرش رفت، در یک چنین شرایطی پررهروترین و درعینحال پرمسألهترین و پرمخاطرهترین راهها اینست که هرکس به ادراک و برداشت و پنداشت خود بسنده کند و باقی همه را عاطل و باطل داند- بیش از ده هزار مذهب و مسلک از این سبب حادث شده، و در بدترین حالت یکی بر بقیه حاکم گردد و همه را مطیع و منقاد خود خواهد؛
و کمرهروترین و درعینحال کمگیرودارترین و کمالگراترین راهها هم اینست که هر کس بر موضع و منظر فرودین خود در مقام عقیدهورزی و بس ناتوانی و ناتمامی فردیتاش در مقام حقیقتجویی واقف و فائق آید و ضرورتا ورا و فرای پیلهای که خود بدست خویش یا خویشاناش به دور خود ساخته و همه هستی خود و دیگران را در آن محدود ساخته، مؤدبانه به ایدهها و عقاید دیگر و دیگران هم سرکشد و محققانه از هر کدام بهتریناش را برگزیند (1) و مؤلفانه تصویر و تصوری بمراتب بهتر و برتر و بهروزتر از حقیقت موضوعه بازآفرینی کند و بدور از هر عقد و عقیدهای همچنان راه را برای بازیابی اطلاعات بیشتر و بازسازی بهتر حقیقت باز نگهدارد.
عقد و عقیده منجمد کردن و منفعل کردن یک حقیقت جاری و ساری و تحققا از هستی ساقط ساختن آن است- در قفس کردن یک پرنده و در کوزه کردن یک دریاست. هر عقیده در بهترین حالتاش تنها یک تصویری از یک جهت از یک حقیقت است و یک تصویر هیچگاه مبین تمام هستی یک چیز نیست، بایدش تصویرها از آن یافت و بعد فیلمی از آن تصویرها ساخت، از فیلم هم گذشت و سریالها ساخت. نیروی محرک یک چنین جریانی تاریخا و تحقیقا خردمندان عالم (فلاسفه یا همان أولوالأَلباب) بودهاند و هستند که به یاری خرد همواره در هر حقیقت حاکمهای تردیدها افکنده و از حالت جمود خارجاش ساخته و کمابیش جاری و ساریاش ساختهاند.
(1) ألذين يستمعون القول فيتبعون أَحسنه أولئك الذين هداهم الله و أولئك هم أولوالأَلباب [زمر، 18].
باقی در بخش بعد
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
#عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 امروز انتشار این پست از پزشکیان با انتشار خبر رفع فیلترینگ گامبهگام همراه شد. واقعیت اینست که فیلترینگ در لیست عمده مسائل و مشکلات ایرانیان جایی ندارد و رفع شدن یا نشدنش چندان توفیری بحال ملت نمیکند چه همه در همان نخستین ساعات فیلترینگ با اسباب و اساس لازم از آن گذر کرده و دیگر بس به شرایط موجود خو کردهاند[ایکاش باقی مسائل و مشکلات ما هم از این دست بود و بسادگی با نصب یک نرمافزار مرتفع میشد]؛ فلذا رفع فیلترینگ در شرایط فعلی اگر هم ارزش و اهمیت و یا منفعتی داشته باشد بیشتر برای خود نظام است که در واپسینِ فرصتها صدق میل به تغییر خود را ثابت کند و دستکم سادهترین وعدۀ انتخاباتی آخرین طبیب خود که چراغ سبزی بر تعدیل و تغییر در منش و روش و نگرش بود را عملی سازد؛ و این آغاز آزمون بزرگیست هم بر نظام که چگونه تا چه حد در برابر تندروهایش پشت این چراغ درآید و شمهای از ماه وفاق را رؤیت کند، و هم بر پزشکیان که با وجود همه آبوآتشزدنها اگرکه دید نمیتواند از پس تحقق سادهترین وعدههای خود برآید طبق وعدهای که به مردم داده از جمع عهدشکنان مردمفریب کنار کشد وگرنه که عذر بدتر از گناه خواهد بود.
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در عصر حاضر رشد و توسعۀ جهانگیر فضای مجازی و تنوع و تکثر رسانهها و شبکههای اجتماعی و تولید و توزیع محتواهای فراوان در زمینههای مختلف و زمانهای مختصر بویژه در قالب صوت و تصویر کمابیش علایق و سلایق همه را تحت تأثیر قرار داده و خواهناخواه به سمتوسوی مصرفگرایی بیحدوحصر دیتا و مدیا و پرسهزنیهای بیهوده و بیهدف در دنیای مجازی سوق داده و عملا از ما مرورگرانی سریعالسیر ساخته که در کمترین زمان بیشترین محتواها را سیر میکنیم؛ در این میان بسی دیدن را هم به خواندن ترجیح میدهیم، شده یک صحنه را بارها میبینیم اما حوصلۀ مطالعۀ یک متن چهار پاراگرافی را نداریم- سریع و سرسری از رویش میگذریم! چاره چیست؟ سایت sobrief در اقدامی قابلتحسین هزاران کتاب را خلاصه کرده و در ۴۰ زبان از جمله فارسی بصورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار داده تا در شرایط حاکم مانع فراموشی کتاب و کتابخوانی گردد. اگر شما هم انگیزه و ارادهای برای سیر هدفمند و سودمند در فضای مجازی دارید توصیه میکنم دستکم روزی یکبار به این سایت سر بزنند و در عرض 10 دقیقه خلاصۀ یک کتاب را مطالعه کنید.
🌐 https://sobrief.com/
#کتاب
#کتابخوانی
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 2️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
در ادامۀ بحث پیرامون کلانمسألۀ "بودن یا نبودن نظام" و انواع واکنشها و جهتگیریها نسبت بدان، ضرورتا باید به یکی از مهمترین رویکردهای مطرح در این ارتباط یعنی وفاقگرایی پرداخت. در این اواخر و بویژه این روزها که این مسأله به حادترین و حساسترین حد خود رسیده- از جهات مختلف بویژه سرعت و سبقت تحولات و تهدیدات خارجی که بواقع به کلاپس و دپرس شدن نظام انجامیده و نیز شدت و قوت تحولات و تهدیدات داخلی از جمله افت محسوس ظرفیت دولت|حکومت در مواجهه با "توفان ناترازیها" که هنوز بدانصورت برنخاسته ولی زودست که برخیزد و خود دولت|حکومت بهتر از هر کسی میداند که این مسأله تا چه حد جدیست و هوا تا چه اندازه پس است، طبیعیست که وفاقگرایی بحث اول این روزها باشد.
در این شرایط حساس این رویکرد ضمادیست دیرهنگام بر زخم مزمن شکاف میان ملت و دولت|حکومت که متأسفانه بسی دیر پذیرفته و دیر اقدام شد و ایعجب هنوز هم تندروهای تریبوندار تهی از عقل و درک و فهم و شعور نظام تاب و توان درک یا پذیرش این واقعیت خطیر و خطرناک را ندارند و همچنان بر انکار شکاف پایدارند؛ یا هیچ ملتی در کار نمیبینند- همه را رعیت میبینند و رعیت هم غلط بکند از نظام مقدس خرده بگیرد و یا که از برش بگریزد، و یا ملت را صرفا در جماعت حلقهبگوشی خلاصه میکنند که هرگاه سوت بزنند در میادین شهر جمع میشوند و شعار میدهند- باقی همه مزدورند و همان به که بگریزند و بگذارند بروند! غافل از اینکه یک ملت که جایی نمیرود، این دولتها|حکومتها هستند که پیدرپی هم میآیند و میروند، منتهی کو گوش شنوا و چشم بینا!
باری، بواقع امر بازدارندۀ وفق و وفاقها و زایندۀ خیل شکافها چه در داخل کشور و چه خارج آن خود خیمهزنی یک چنین افکار و اقشاری در نظام حاکم و هژمونی نحسشان بر همه جوانب زیست اجتماعی ماست و این نه امری نوظهور بلکه باززایی و بازآیی آن درد دیرین ما یعنی سروری و سرآمدی تاریخی عقده و عقیده بر اندیشه و عقلانیت و عاملیتا سروری و سرآمدی عقدهداران و عقیدهورزان بر عقلا و حکما در این سرزمین است که کمافیالسابق به اشکال مختلف از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد و انجام و فرجام هر یک هر نسلی را به بازتکرار این گفتۀ حزناندود فردوسی وامیدارد که سدهها پیش حسب حال و روز مردم این سرزمین گفت: به یزدان که ما گر خرد داشتیم | کجا این سرانجام بد داشتیم!
بر این اساس معلوم است که برای رها شدن از این دور باطل ضرورتا باید به هر شکل ممکن اندیشه و عقلانیت را بر هر عقده و عقیدهای سرآمد ساخت و عقدهداران و عقیدهورزان را تحت مدیریت عقلا و حکما درآورد و نه برعکس! وگرنه این ماجرای شوم همچنان در این وادی تاختوتازها خواهد داشت و تاریخها و تاریکیها خواهد ساخت. ضرر و زیان حاکمیت عقدهداران و عقیدهورزان بر یک سرزمین هرگز یکسویه و صرفا متوجه ملت و مملکت نیست بلکه متوجه خود نظامهای حاکم هم هست و تاریخ با تمام توان خود پشتیبان این حقیقت است که ظلم و زیان هر کدام در حق ملت و مملکت خود سنگ بالاسریست که سرانجام سویشان بازمیگردد و هرچه بالاتر رود بسی سختتر و سنگینتر بر سرشان فرود میآید.
در حال و روز همین نظام حاکم اگر دقیق شویم خواهیم دید که چگونه حاکمیت عقدهداران و عقیدهورزان بر آن وفاق حداکثری که در آغاز در کار بود را از میان ربود و زدود و بتدریج شکاف حداکثری را جایگزینش ساخت! و هنوز هم نظام قادر نیست لااقل در مقام تصمیمگیری و تصمیمسازی که ضرورتا باید مبتنی بر خرد و تدبیر باشد تا در سطوح مختلف به مشکل برنخورد تندروهای عقدهدار و عقیدهورز درونش را فرونشاند و دستکم برای دقایقی با بخش به نسبت ملایمتر و منطقیتر و خردورزتر خود خلوت کند و از هر جهت در راه آمده و هزینه و فایده و فرجام آن نظر کند و با عبرت از گذشته و گذشتگان با دیدی بمراتب بازتر به جامعه و جهان دگرگونشده ضرورتا تجدیدنظرهایی در راه پیشرو کند.
تازه به اسم و رسم مجمع تشخیص مصلحتی هم دارد که ایعجب این هم هیچ قادر نیست فراتر از عقده و عقیده عمل کند و خلاف نظر عقدهداران و عقیدهورزان تندرو نظر دهد و دستکم در ارتباط با مسائل کلان داخل و خارج کشور- مصلحت ملت و مملکت به کنار- مصلحت خود نظام را بازگوید! حال بگذریم از اینکه در حقیقت امر فلسفۀ سیاست و رسالت طبقۀ حاکم "تأمین و تضمین مصلحت عموم" است و نه مصلحت خاص و خواص نظام؛ و اگرکه ما جای مجمع تشخیص مصلحت نظام "مجمع تشخیص مصلحت مملکت" داشتیم و از اول اولویتمان پیگیری مصلحت مملکت بود مصداق اصل "چون صد آید نود هم پیش ماست" حال وفق و وفاق و منفعت و مصلحت ملت و دولت و حکومت همه باهم داشتیم و نه چون حالا همه درهم و برهم و سرشار از کین و لبریز از مسأله دست در گریبان هم در معرض سقوط در شکافها و گسستها بودیم!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 25 آذر روز پژوهش را محضر همهی پژوهشگران در همهی زمینهها بویژه پژوهشگران حوزهی علوم اجتماعی تبریک عرض میکنم. 🙏🌹🌹🌹
#روز_پژوهش
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
⏺️ پانعربیسم (تمامعربگرایی) Pan-Arabism
🌓 آشنایی با ایسمها 1️⃣7️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
جنبشی برای اتحاد کشورهای جهان عرب، از مراکش در غرب گرفته تا کشورهای خلیج [فارس] و عراق در شرق. به لحاظ عاطفی، پانعربیسم تداعیگر و احیاگر خاطرات فتوحات اعراب، از [اندلس در] اسپانیا تا درهی سند [در هند]، در قرن پس از مرگ محمد پیامبر [ص] در سال 632 بود. خواسته و آرمان یک چنین جنبشی یک جهان عرب با زبان مشترک، مذهب مشترک در اسلام و هویت فرهنگی مشترک بود؛ و مشخصا بر این اصل و اساس بود که جنبش پانعربیسم در اوایل قرن چهاردهم برای مقابله و مخالفت با امپراتوری عثمانی به راه افتاد.
در طول جنگ جهانی اول (1914-1918) بود که بریتانیا و فرانسه، در واکنش به اتحاد آلمان و ترکیه، در پی تأسیس "اتحادیه عربی" برآمدند و "ناسیونالیسم عربی" (با گرایش به پانعربیسم) تحت رهبری حسین بن علی (1853-1931) از خاندان هاشمی در مکه تهییج و ترغیب کردند. پانعربیسم بمثابهی یک آرمان سکولار (بسیاری از بانیان و شارحان آن مسیحی بودند تا مسلمان)، بنیان رژیمهای بعث سوریه و عراق- قبل از سقوط صدام حسین (1937-2006) بود.
با اینحال پانعربیسم در حد یک شعار فریبنده باقی ماند و بیشتر تلاشها برای متحد کردن کشورهای عربی بویژه از سوی جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر (1918-1970) در دهههای 1950 و 1960 و معمر قذافی رهبر لیبی در دههی 1970 بینتیجه ماند. قذافی بعد از ناکامی در اتحاد با مصر و سوریه و تشکیل پانعربیسم، تلاشهای خود را برای پانآفریقانیسم متمرکز ساخت. در عوض اتحادیهی یمن شمالی و جنوبی در سال 1990 همچنان پابرجا مانده است*، همچنین ائتلاف هفت امارت تشکیلدهندهی امارات متحده عربی که در اوایل دههی 1970 صورت پذیرفت.
⏺️ توضیحات مترجم:
* یمن سالها پیش از 1990 توسط بریتانیا و امپراتوری عثمانی به دو بخش شمال و جنوب تقسیم شده بود- جنوب که بر خلیج عدن کنترل داشت تحتالحمایهی بریتانیا بود. در این سال شمال و جنوب در قالب یک جمهوری یکی شدند و علی عبدالله صالح اولین رئیسجمهور یمن شد و تا 2012 وزش باد بهار عربی بر سر قدرت ماند. بعد از او منصور هادی به قدرت رسید و دوران او مصادف شد با جنگهای داخلی یمن و تقسیم مجدد آن به شمال و جنوب- این بار شمال تحتالحمایهی جمهوری اسلامی ایران و جنوب تحتالحمایهی عربستان.
#ایسمها
(برای مشاهدهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 امروز 10 دسامبر «روز جهانی حقوق بشر» است. این روز را امروز در حالی گرامی میداریم که مرتب اخبار و تصاویر و صحنههای به غایت دلخراشی از زندانها و زندانیان بشار اسد در فضای مجازی منتشر میشود! و این تنها مشتیست نمونهی خروار خروار جرم و جنایت علیه بشریت که کمابیش در سراسر دنیا بویژه جوامع تحت سلطهی نظامهای توتالیتر صورت میپذیرد و بدانصورت کسی از کم و کیف آنها خبر ندارد- تا زمانی که اینگونه یک نظام دیکتاتوری سرنگون شود و عمق فاجعه بر همگان فاش شود! افسوس و هزار افسوس از خیل زندگانی(حق حیات)هایی که اینگونه بیسر و صدا و به دور از چشم جهانیان در اقصی نقاط عالم بحکم حاکمان جنایتکار سوختند و از بین رفتند و باز میسوزند و برای همیشه از بین میروند! به امید روزهایی برای جهان و جهانیان که دیگر در هیچ کجایش هیچ نام و نشانی از هیچ دیکتاتوری نباشد و به هیچ گوشه و کنارش هیچ جرم و جنایتی علیه هیچ بنیبشری صورت نگیرد و به هیچ حال هیچ حقی از بشریت ضایع نشود. بمعنای واقعی آن روز «روز جهانی حقوق بشر» است.
#روز_جهانی_حقوق_بشر
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 بشار اسد آخرین انتخابات ریاستجمهوری سوریه را با کسب ۹۵ درصد آرا پیروز شد و حالا ۹۵ درصد مردم سوریه از سرنگونیاش در پوست خود نمیگنجند! عجب!!! اجتماعات بشری با و بدون دیکتاتورها چه تحولات شگرفی از سر میگذرانند!
#اسد
#سوریه
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 تیم تحقیقاتی دانشگاه آکسفورد "پوسیدگی مغز brain rot" را بعنوان کلمهی برگزیدهی سال 2024 اعلام کرد. "پوسیدگی مغز" به معنی زوال تدریجی ظرفیت ذهنی و قوای شناختی افراد در پی وقتگذرانیهای بیحساب و کتاب در فضای مجازی، پرسهزدنهای بیهدف در شبکههای اجتماعی و مصرف بیش از حد فرآوردههای آنلاین کمارزش و یا بیارزش و به چالش نکشیده شده است. اولین بار هنری دیوید ثورو در سال 1854 در کتاب "والدن" از عنوان "پوسیدگی مغز" استفاده کرد و از تمایل جامعه به بیارزشکردن ایدههای پیچیده انتقاد کرد و آن را بمثابهی کاهش کلی تلاشهای ذهنی و فکری جامعه تلقی کرد و از اینکه انگلستان برای درمان پوسیدگی سیبزمینی تلاش میکند اما اهمیتی به درمان پوسیدگی مغز که بسیار گستردهتر و کشندهتر است نمیدهد گله کرد. "پوسیدگی مغز" یکی از خطرات جدی درک شده از زندگی مجازی و گذران اوقات فراغت در فضای مجازی است و فرکانس استفاده از آن بین سالهای 2023 و 2024 حدود 230 درصد افزایش یافته است؛ چاره چیست؟
اطلاعات بیشتر:
https://corp.oup.com/news/brain-rot-named-oxford-word-of-the-year-2024/
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 بزرگترین درد مردمان جوامع بستۀ غیردموکراتیک فقط این نیست که تحوللازماند و حاکمانشان نمیگذارند بلکه فراتر از آن تنفسلازماند و حاکمان بهایی نمیدهند- این فروکاستن انسان بحد بهایم است و خود هم از ارزش انسان بودن در یک چنین جوامعی میکاهد هم از ارزش حاکم بودن؛ و این ضایع اندر ضایع است برای هر جامعهای- بویژه آنها که دغدغهٔ انسانیت و ادعای انسانسازی برای دین و آخرت دارند! آخر چطور میشود بیش از خود خدا نگران آخرت بندگان باشی و خود دودستی بر مال و منال و مقام دنیا بچسبی و رها نکنی؟ گیرم که تو حق، زیادهخواهی نیست همه عمر بخواهی بر سرزمین و سرنوشت مردمانت حاکم باشی؟ غیر تو هم حقهایی هست، قدری کنار برو بگذار چندی دگر با حقهای دگر حالوهوایی دگر بر خیل مردمانی حاکم شود که فقط یکبار زندهاند و دیوژنوار از زندگی چیزی جز حسوحالوهوای تازه نمیخواهند و تو اسکندروار بر بالاسرشان ایستادهای و بر همه بودونبودشان سایه انداختهای! نگران حقی اگر، حقنگهدار آن بالاست تو رها کن حق خود از نو میجوشد! خفقانآورست بخدا یک عمر دیدن و شنیدن افراد و افکار تکراری همچو مهمان عزیزی که آید و بیرون نرود!
#اسد
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 امروز ۱۲ آذر، زادروز دکتر #غلامحسین_صدیقی بنیانگذار جامعهشناسی در ایران، «روز علوم اجتماعی» نام نهاده شده است. متأسفانه از این روز همچنان در تقویم رسمی کشور هیچ نام و نشانی نیست! در این هفته از روز مجلس بگیر تا روز بیمه و روز حسابدار در تقویم هست- همه را گرامی میداریم و به دستاندرکارانشان تبریک میگوییم- اما چگونه است در آن هیچ خبری از روز علوم اجتماعی نیست را نمیدانم به چه حسابی باید گذاشت؟ به حساب کمارزشی و کماهمیتی این علوم در این مملکت؟ به حساب کممحلی سیاستگذاران و فرهنگسازان به آن؟ به حساب کمکاری انجمنهای علومهای اجتماعی و بویژه انجمن جامعهشناسی در پیگیری امر؟ و یا چه و چه و چه؟ در هر حال فارغ از اینکه کسانی بخواهند رسما در راستای بزرگداشت این روز در جامعه کاری بکنند یا نکنند ما بنوبهی خود قدردان بزرگانی هستیم که بیهیچ مزد و منتی بسی در این حوزهی بیآب و نان و نامدار کوشیده و باز میکوشند و صمیمانه این روز عزیز را محضر همهی دانشجویان و اساتید و نویسندگان و پژوهشگران و کنشگران این حوزه تبریک عرض میکنیم. به امید روزهای بهتر برای علوم اجتماعی و علمای اجتماعی. 🙏🙏🙏🌺🌺🌺
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در کنار همهٔ نگاههایی که از جهات مختلف به جنگ داشته و داریم بد نیست گاهی هم از نقطهنظر اقشار ضعیف نظری بدان بیفکنیم و ببینیم اینها که همیشه از هر نظر بیشترین آسیبها را در جنگها دیده و میبینند اساسا چه نگاهی به جنگ دارند؛ صادق آهنگرانها و محسن رضاییها را چه میبینند- اینها که در طی جنگ 8 ساله از یکسو امر جنگ و از سوی دگر آهنگ جنگ سرمیدادند و خیل جوانان خیروخوشی ندیدۀ مردم را مقابل تیر و توپ و تانک دشمن میفرستادند درحالیکه که اغلبشان نه جنگطلب بودند نه جنگاور بلکه از گوشه و کنار از دورترین نقاط و دهات سربازگیری میشدند و با مختصر آموزش نظامی به مناطق جنگی و خط مقدم اعزام میشدند تا جبهههای حق علیه باطل خالی نماند و ایعجب این جبههها حسرت به دل ماند و از فرزندان و نزدیکان خود حضرات کسی بخود ندید! و یا امامجمعهها را که میگفتند "بیایید جمع شویم بروید جنگ"! حال تصور کن پدران و مادران اینها چه حالی میشوند وقتی میبینند حضرات هنوز از شربت شهادتی که دست فرزندانشان دادند خود هیچ ننوشیده و سر و مر و گنده باز بر طبل جنگی دگر میکوبند درحالیکه دیگر نه فرزندی برایشان مانده و نه هیچ باوری!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 7️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
یکی از عمده نکات مورد تأکید دکتر عبدالکریمی در جبهه و جریان وفاقگرایی از نوع راستیاش اینست که اگر هم قرار بر تغییر و تحول باشد- حتی بهقیمت براندازی، این مهم ضرورتا باید بهواسطهی "نیروهای ایرانی" صورت پذیرد و نه نیروهای خارجی و یا اتاق فکر و مسیری که دشمنان ایران تعیین کنند. پیش از هر چیز باید گفت این "دشمنان ایران" که میگویند، یک "تعمیم خام" از یک "استاد پخته و تام" است که آگاهانه و عامدانه از باب اختلاط بحث یا حس، همه را در برابر یک تهدید یک کاسه میکند درحالیکه لزوما دشمن حکومت دشمن ملت ایران و مملکت ایران نیست- بویژه زمانی که نظرا و عملا شکافها در میان است و استاد قطعا از این واقعیت آگاه است. ...
و اما درخصوص نیروهای عامل البته که هرگونه تغییر و تحولی لزوما باید بهدست نیروهای داخلی صورت پذیرد و اساسا بدا بهحال هر آن که غیر این فکر کند و فراتر از آن بدا بهحال ملت و مملکتی که نیروهای داخلیاش در ضعف و ضلالت و جهالت بهسر برند و نیروهای خارجی بخواهند برایشان تصمیم بگیرند و برایشان تغییر و تحول ایجاد کنند و نظم و نظام بیاورند و ببرند! در اینصورت البته که نیروهای خارجی بسی حق دارند خود را قیم یک چنین ملت فقیر و صغیری دانند و فردای انقلاب هم بر مال و منال و منابع مملکت حاکم گردند و در هر موردی بنا به مصلحت و منفعت خود عمل کنند، چه هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیرد!
اما آیا واقعا نیروهای داخلی ما در ضعف و ضلالت و جهالت بهسر میبرند و براستی در یک چنین شرایط حساس تاریخی نمیدانند چه خوب است و چه بد است و چه باید بکنند و چه نباید بکنند و با که باید دست بدهند و با که نباید بدهند؟ البته که هیچ اینچنین نیست! این درست که نیروهای عامل ما هنوز آنسان که باید و شاید به سر و سامان و سازمان و سازوکار و توان و ظرفیت و آلترناتیو لازم برای گذار دست نیافتهاند اما اگر این ضعف یا ضایعه بخشی ناشی از کموکیف نظرکرد و عملکرد خود نیروها باشد بخش اعظماش ناشی از سر و سامان و سازمانزدایی نظام حاکم از این نیروها و تضعیف و تبدیل ساختن امکانشان به امتناع است؛ این را هر کسی هم نداند یک حکیم حاذق حتما میداند.
با اینحال علیرغم همه کوبیدنها و کاستنها و ناتوان و ناتمام ساختنهای نیروهای داخلی از هر لحاظ و همه خوار و خفیف خواندنها و همه سرکوفتها و سرزنشها از هر جهت- حتی بعضا از بطن و متن خود ملت، تحققا جبهه و جریان تحولخواه ایران همچنان حی و حاضر در صحنه است و همچنان خشونتپرهیزانه پیگیر مطالباتاش است. حال این حرف و حدیث و این هول و هراس مداخلهی نیروهای خارجی از کجا نشأت میگیرد، از توقعات و تقاضاهای مکرر برخی اپوزیسیونها از قدرتهای خارجی برای ضربه زدن به نظام، از وعدههای رهاییبخش سران برخی قدرتها به ملت ایران، از بهم خوردن موازنه و سرعت گرفتن تغییرات و تحولات در منطقه، از سقوط برقآسای اسد به پشتیبانی نیروهای خارجی و ... .
اما هیچکدام از اینها و غیر اینها بهمعنی و مفهوم استیصال و استمداد نیروهای داخلی از نیروهای خارجی و چشم امید دوختنشان به بیرون برای تغییرات و تحولات لازم نیست. در این میان حتی اگر مساعدت و مساهلتی از جانب نیروهای خارجی صورت گیرد- کما اینکه در جریان انقلاب 57 هم این اتفاق افتاد، این هرگز نشان عاطل و باطل نشستن و سپردن اختیار خود به دست بیگانگان نیست. گاهی خود شرایط بغرنج خانه از در و دیوار همسایه بالا یا پایین رفتن را ایجاب میکند؛ ضرورتا میان اینچنین ناچاریها و آنچنان چاره جستنها از بیگانهها و چادر زدن برای بیتوتهی آنها در درون خانه تفاوت و تمایز باید قائل شد.
در گذر از این ریزنکات، در اصل قضیه که هرگونه تغییر و تحول ضرورتا باید از طریق و با طرح و تدبیر نیروهای داخلی صورت گیرد هیچ تردیدی نیست- چه راه توسعهی پایدار از درون میگذرد؛ حال ببینیم این نیروها از نقطهنظر استاد عبدالکریمی مشخصا کیستند و کجا هستند و چگونه میخواهند باعث و بانی تغییر و تحول گردند، بعد بپردازیم به نقطهنظر فراتلفیقگرایی در این خصوص. (باقی در بخش بعد)
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراوفاق
#عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 6️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
و اما نقطهنظرات دکتر عبدالکریمی در باب "حکمرانی بد" بواقع قویترین و قابلاعتناترین نقطهنظرات در زمین و زمینۀ اعتدالگرایی و احتیاطگراییست و جا دارد بسی فارغ از نقطهنظرات پرحاشیهشان مورد توجه قرار گیرد. باری، اکنون در اینکه حکمرانی بد برای ما یک مسأله و در واقع "شاهمسأله" است- چه بسیاری از مسائل و مشکلات ما تاریخا و تحقیقا از آن ناشی شده و باز میشود، شکی نیست؛ بههرحال بهاندازۀ کافی قدرت و ثروت و فرصت در اختیار نظام بود و جا داشت در هر زمینه بسی بهتر از این عمل شود و نتایجی بمراتب بهتر از این حاصل شود که متأسفانه نشد و حال بقول خود ایشان در 360 درجه بر هر کجا که دست بگذاریم مسأله داریم.
هم از این جهت منتقدان بهخود حق میدهند در مجموع بر کارآمدی نظام در ساماندهی امور داخل و خارج بدنمره دهند و از سر تا ذیلاش را بابت این "بدکارنامه" مورد شماتت قرار دهند و مشخصا برای ادامۀ راه با این نظام تردیدها روا دارند- مگر اینکه خودخواسته زیر تیغ تیز جراحی رود و طبق رأی و نظر "اعتدالگرایان چپ" به یک سری تغییرات بنیادین تن دردهد که اینهم به تجربه ثابت کرده تاباش را نمیآورد و نه فقط مدام از زیر تیغ درمیرود بلکه خود بهروی طبیباناش تیغ میکشد! و دقیقا اینجاست که "نظامگریزها" دور برمیدارند که دیدید این نظام درست بشو نیست و هرچه زودتر باید برود- هرچه بیشتر بماند بیشتر سختی و بدبختی بارمیآورد!
در یک چنین شرایطی دکتر عبدالکریمی بدوا به ظاهر هم که شده از در مخالف درنمیآیند و خطاب به نظامگریزها میگویند اگر میخواهید و میتوانید این نظام را سرنگون کنید بکنید من مانع نمیشوم، منتهی قبلاش به من بگویید آلترناتیوتان چیست؛ نظام دیگری که میخواهید جایگزین کنید لزوما باید بهتر و برتر از اینکه هست باشد، کو کجاست یک چنین جایگزینی؟ اگر دارید نشان دهید و اگر ندارید- که ندارید، من این حکمرانی بد را به خلأ قدرت یا هر نظام سیاسی نامتعینی که بخواهد مسبب بینظمی و بیقانونی در این سرزمین گردد ترجیح میدهم. اینست که ایشان در شرایط فعلی در فقدان یک آلترناتیو معین و مشخص هرگونه انقلاب و سرنگونی و دگرگونی را سم میدانند.
یک چنین احتیاطگرایی را هرگز به تمامی نمیتوان تخطئه کرد. مگر نه اینکه احتیاط شرط عقل است؟ چگونه بیگدار به آب زنیم و با این حجم از مسائل و مشکلات و تهدیدات درونی و بیرونی، یک سرزمین با اینهمه پهنا و یک ملت با اینهمه آمال و آرزو را یکجا به تلاطم امواج نامطمئن و نامتعین بسپاریم؟ اساسا وقتی چندوچون "چهار" معلوم نیست یک دو سه شمردن و بیپروا پریدن به سویش چه معنی دارد؟ این "چهار" هم اگر همچو قبلی "چاه" گشت و چندین دهه از عمر ملت و مملکت را هم این چاه سیاه ساخت چه؟ فردا و پسفردایش چه کسانی پاسخگو خواهند بود؟ مگرش پرواز و سقوط پیشین و سیل و خیل پیامدهایش را چه کسانی گردن گرفتند این یکی را هم بگیرند؟
هم از اینروست استاد عبدالکریمی، هم انقلاب علیه شاهی که رفت را اشتباه میخوانند و هم انقلاب علیه شیخی که هست را؛ چه همانطورکه با رفتن شاه حال و روزمان نه فقط بهتر نشد بلکه بس بدتر شد هیچ بعید نیست با رفتن شیخ هم بس بدتر از اینکه هست شود و همه را بس پشیمانتر از پیش سازد. باری اگر امروز تجارب و تبعات پرواز بیپروای 57 را پندآموز خویش سازیم پشیمانیاش پشتهای گرانبها برای پیشرفت فرداهایمان خواهد بود وگرنه عبرتی که مایۀ پیشرفت شود تا چند پشت به تعویق خواهد افتاد تا نسلهای بعد ما چگونه از تجارب تلخ ما درسها گیرند و سرانجام به نسل اندر نسل پریدن و افتادن ما پایانی دهند.
با وجود این همه همدلی و همراهی، همانطورکه پیش از این عرض شد، استاد عبدالکریمی متأسفانه رفیق نیمهراهاند و با همه میانهداریشان در میدان اعتدالگرایی فیمابین ملت و حکومت قایق وفق و وفاقشان را با همه سرنشینهایش به سمت راست هدایت میکنند و سرانجام در کمال ناباوری در ساحل نظام حاکم به سرستون اسکلۀ گفتمان انقلاب میبندند- همان انقلابی که معتقدند نباید حادث میشد! گویی که هم از حادث شدن آنچه نباید میشد و شد خرسندند هم از فقدان جایگزینی برای نظام که اگر بود با رفتناش مشکلی نداشتند و خوشبختانه نیست! فلذا از خداخواسته در شرایط موجود ضرورت وفق با نظام و حفظ نظام را نتیجه میگیرند!
در این میان پرطرفدارترین پرسش حال حاضر- اینکه گیریم آلترناتیو نیست، اولا تقصیر کیست و بعد جاییکه گذار به نظم و نظامی نوین از هر نظر یک ضرورت است چاره چیست؟- را بیهیچ پاسخ مشخصی به امان خدا رها میکنند و میروند!
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراوفاق
#عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 5️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
باری، در دنیایی که حاکماناش پیوسته حقایق عالم را فریز میکنند و سازمان و سازوکار سلطه و سروری و صرفهبری خویش را بر گردهی آن استوار میسازند و خیل خردخفتگان عالم را خواهناخواه در بند درک و فهم فرودین خود میکنند همواره وظیفه و رسالت فلاسفه در هر دوره این بوده و است که از منظر و موضعی فرازین در حقایق موضوعهی حاکم نقدها و نظرها کنند و در قطعیت و حقانیتشان تردیدها افکنند و بتدریج اذهان خلق را از حقایق منجمد و محدود و محروم از سیر و صیرورت برگیرند و به سمتوسوی حقایقی بمراتب متعالیتر برگردانند وگرنه زمین خدا و بندگاناش را از سلسله فراعنه هیچ راه نجاتی نخواهد بود.
در این میان بدا به حال سرزمینی که هیچ فیلسوف و خردمندی در بر نداشته یا در خود نپرورد و یا که فیلسوف و خردمندش به هر دلیل و به هر شکل نعمت و قوت خردش را در خدمت به حاکمان وقت و توجیه و تجویز کاروبارشان بکار گیرد! اینجاست که همه چیز در مدار مخالف خویش قرار میگیرد و بتدریج به ضد خود تبدیل میشود! روشنفکر رسما میشود ضدروشنفکر- چه بجای فرابردن افکار خویش از سطح حقایق منجمد موجود و فرایافتن اندیشهی لازم برای روشنیبخشی و رهایی هم خویش و هم خلق و هم حقیقت از اسارت استبداد حاکم، دربست در همان ارتفاع پست در بند و بندهی حقایق موضوعه و حاکمان وقت باقی میماند!
روشنگریاش هم میشود عین سیاهگری- چه جای آگاهیافکنی در بطن و متن جامعه خواهناخواه و آگاهناآگاه بسی آگاهیستیز میشود و مثال کاسهی داغتر از آش در دفاع از حریم و حدود و حقانیت اسباب و اساس حاکم نظرا و عملا بر هر جنبش و جریان آگاهیبخشی میشورد و هر حرف و حرکتی در راستای بازبینی و بازاندیشی در اصل و اساس حاکم را میکوبد و از جان و دل به بازباوراندن حقایق موضوعه و بازپروراندن مریدان و محبان بیشتر برایش میکوشد و اینگونه تمام توان خویش را بجای ارمغانآوردن آزادی و آسایش و آرامش برای خلقالله صرف بازسازی و بازتوانبخشی ایدئولوژی حاکم و بازتولید استبداد و استثمار و بازپخش سیاهیها میسازد!
اینست که در دنیای حکمت و فلسفه و در کل "حقیقتجویی" اصولا و اساسا عزیزداشتن هر چیز و هر کسی به غیر از یا فراتر از حقیقت ممنوع است- چه مایهی تعلل و توقف و مانع پیشرفت حکیم و فیلسوف و توسعه و تکامل حکمت و فلسفه میشود. بیجهت نیست ارسطو در همان تارک تاریخ فلسفه میگوید: "افلاطون گرچه عزیز است اما حقیقت از آن عزیزتر است"؛ معنی و مفهوم و مبدأ و مقصود یک چنین سخن آموزندهای از "معلم اول" را اگر هم من و امثال من ندانیم قطعا یک "معلم فلسفه" بهتر میداند- مگرش به ضد خود تبدیل شده باشد و مقام و منزلت و مسئولیت تاریخی خویش را فراموش کرده و در مسیر حقیقتجویی دلبستهی عزیزی گشته باشد.
باری، یک "فیلسوف سرشناس" بسی بهتر و بیشتر از یک "جامعهشناس ناشناس" که گاهگداری حسب احتیاج یا اشتیاق از پنجرهاش فلسفه را مینگرد، میداند که اصولا و اساسا پایبندی و پایداری و پایفشاری به یک چیز و یک کس است که "پایان فلسفه" و "آغاز کلام" را رقم میزند و خواهناخواه و آگاهناآگاه فیلسوف و متفکر و "متعقل آزاد" را به یک متکلم و "متعقل مقید" و موقوفه و متعلقه تبدیل میسازد. با اینحال باز متکلمین را هم مقام و مرتبهای هست و در این میان البته که نازلترین مقام و مرتبه از آن "متکلمین سیاست" است یعنی همه آنهایی که عزیزکردهشان یک امر یا یک قدرت سیاسی معین است! (در باب متکلمین سیاست اینجا نوشتهام).
باقی در بخش بعد
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
#عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
۷. عبدالکریمی هیچگاه به صراحت نمیگوید آزادی، عدالت و حقوق بشر و دموکراسی را نمیخواهد. برعکس، او بسیار بیش از مخالفانش از این آرمانها دم میزند. اما او شیوهای ویژه خود دارد. او مقدمات استدلال خود را طوری میچیند و دادهها را طوری تحریف یا گزینش میکند و یا طوری دست به مغالطات میزد یا سخن مخالفان خود را طوری صورت بندی میکند که در نهایت بتواند نتیجه بگیرد که:
الف. جامعه ایرانی آمادهی دموکراسی نیست.
ب. آزادی و دموکراسی و توسعه فقط با پشتیبانی از هسته سخت قدرت و دستگاه امنیتی او حاصل میشود.
ج. روشنفکران بهتر است کمتر غر بزنند.
بدین ترتیب، فیلسوف که طبق تعریف میباید رسالتش نزدیک شدن به حقیقت باشد طی فرایندی که چیستی آن چندان روشن یا ثابت نیست، خواسته یا ناخواسته، به توجیهگرِ خودکامگی، خشونت و نقض حقوق بشر تبدیل میگردد و سکوت و تبعیت از قدرت را تجویز میکند. بیژن عبدالکریمی علارغم اینکه خود را فیلسوف و داناتر از همه روشنفکران میداند و همواره میخواهد نقش پدری پخته و خردمند را برای فرزندان احساساتی و ناپختهاش ایفا کند، خواسته یا ناخواسته متاثر از ذهنیتِ سطحی و دائیجان ناپلئونیِ نیروهای امنیتی-نظامی است و سناریوهایی که برای تحلیل مسائل سیاسی داخلی و بینالمللی عرضه میکند شباهت زیادی به سناریوهای بازجوهای اطلاعاتی دارد! تحلیل سیاسی نیازمند طرحی روشمند برای جمعآوری دادههای سیاسی و اجتماعی و دستهبندی آنها و تبیین دقیق روابط علت و معلول است.
در این مسیر، نمی توان به شواهد و یا پژوهشهای جامعهشناسی بیاعتنا بود. جزییات همواره اهمیت دارند و بزرگنمایی مسائل، قالب کردنِ نامسالهها به مخاطب بجای مسالهها، توهم توطئه و ناتوانی در اولویتبندی میان نیازها و ضرورتها، از یک فیلسوف حقیقتجو یک سوفیست یا تحلیلگری با ذهنی آشفته میسازد. جامعهای رو به توسعه متوازن خواهد بود که نظامیان و امنیتیها را نه در جای مرجعیت و تصمیم و تحلیل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بلکه در جای درست خود بنشاند و اندیشمندان، پژوهشگران اجتماعی، متخصصان و سیاستدانان را مرجع معتبر تحلیل و ادارهی کشور بداند.
#فیلسوف_امنیتی
#هایدگر
#عبدالکریمی
#توسعه_آمرانه
/channel/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 3️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
"وفاقگرایی" اصولا و اساسا با مرام و منطق "اعتدالگرایی" سازگار است تا افراطگرایی و تفریطگرایی، و در واقع شعر و شعور و شعار خیل اعتدالگرایانیست که به هر شکل بر وجود شکاف میان ملت و دولت|حکومت- حالا به هر شدت و حدتی، اشراف دارند و سیاه و سفیدهای هر دو را میبینند و بر عملکرد هر دو در پدید آمدن این شکاف نقد و نظر دارند و در نهایت با همه دلخوریها و دلزدگیها و حتی درگیریهای دو طرف باهم همچنان به بهبود اوضاع و احوال و رفع و رجوع و رفوی شکاف امیدوارند و در این راستا سعی میکنند نقش "نیروهای میانجی" و یا همان "کنشگران مرزی" را ایفا کنند و دو سوی شکسته و گسسته از هم را بار دیگر بهم نزدیک سازند.
با این وجود همانطورکه پیش از این گفتیم اعتدالگرایان هم راست و چپی دارند و حسب اینکه وزن بیشتری به کدام سو میدهند و وفاق را در کدام سو- راست یا چپ، و بیشتر به نفع کدام یک- ملت یا دولت|حکومت، پیگیری میکنند از هم متمایزند. "وفاقگرایان راست" مشخصا بر حفظ اصل و رأس نظام اصرار دارند و با تضمین و تحقق این شاهشرط میکوشند امتیازاتی چند از نظام حاکم برای ملت گیرند و به این طریق ناراضیان را راضی سازند و باز به زیر بیرق نظام آورند. "وفاقگرایان چپ" اما سعی میکنند با راغب یا وادار ساختن نظام به اصلاحات اساسی و تغییر حداکثری در افکار و افراد هرگونه وفق و وفاق را در زمین منفعت و مصلحت ملت رقم زنند.
نظر به اینکه نظام علیرغم همهی تهدیدات و تضادها و تناقضات و تنافرات سنگین و سهمگین درونی و بیرونی هنوز حی و حاضر و حاکم است و حتی بسی بیش از پیش اوضاع و احوال و افکار و افعال و افراد را رصد میکند، طبعا وفاقگرایان راست که قائل به حفظ اصل و راس نظاماند و طالب تغییرات حداقلیاند نسبت به وفاقگرایان چپ که خواهان اصلاحات اساسی و تغییرات حداکثریاند نه فقط از فضای بمراتب فراختر و فارغتری برای فعالیت برخوردارند بلکه حسب ضرورت پشتیبانیها و پشتگرمیهایی هم دارند که وفاقگرایان چپ از آن محروماند فلذا طبیعی است که حرارت و هیجان و هایوهوی بمراتب بیشتری داشته باشند و بیشتر به چشم و گوش بیایند.
از مهمترین وفاقگرایان راست میتوان به "دکتر عبدالکریمی" و جنبش و جریان فکریشان با عنوان "وفاق حول محور گفتمان انقلاب" اشاره کرد که چندیست با جدیت تمام طرح و تعقیب میکنند و در منازعه و مقابله با سایر جنبشها و جریانات فکری- که "شبهروشنفکری"شان میخوانند، میکوشند با تبرئه و تطهیر اصل و رأس نظام و فرافکندن و پراکندن سیاهیها در میان اضلاع و اذناباش، مقبولیت و مشروعیت و مشارکت از دست رفتهاش را بدان بازگردانند؛ با این تصویر و تصوری که ایشان از خود ساخته و پرداختهاند بر روی طیف کنشگران سیاسی اجتماعی مورد بحث ما مشخصا در مرز میان نظامگراها و اعتدالگرایان راست قرار میگیرند.
در شرایطی که دیگر چندان وجهه و در نتیجه گوش شنوایی برای سایر مبلغین نظام باقی نمانده، دکتر عبدالکریمی شاید آخرین حکیم و خطیبی باشند که در شامگاه ایدئولوژی حاکم در افق خیلیها تبعات تلخ بازتبلیغ و بازتجویز اصل و رأس نظام را به جان خریده و جانانه از آن دفاع میکنند. حالیا ایشان را ایستاده بر پل لغزان کشتی نظام رو سوی خیل پیادهشدگان میبینیم که در فقدان کشتی جایگزین و نیروهای تأثیرگذار دیگر جز نیروهای گفتمان انقلاب (مقاومت)- همانها که "اصیلترین و حقیقیترین نیروهای تاریخی دهههای اخیر" مینامند و همچون مسیحِ ایستاده بر سر کوه "خوشبحالها" نثارشان میکنند، همه را برای بازباور و بازگشت به عرشهی کشتی عتاب و خطاب میکنند.
از آنجاکه مَرکب موضوع محوری این سلسله نوشتار یعنی "فراتلفیقگرایی" بدوا از زمین تعدیل و تقریب و تلفیق و وفاق میگذرد و به این سبب ضرورتا در بخشی از مسیر با جریانات "اعتدالگرایی" و "وفاقگرایی" همدل و همراه میگردد در بخش بعد بدوا به وجوه اشتراک و افتراق این دو جریان یعنی فراتلفیقگرایی و وفاقگرایی راستی از نوع استاد عبدالکریمیاش میپردازیم و بعد ادامهی بحث را پیمیگیریم. وفاقگرایی استاد اگرچه وفاقگیری دغدغهمندانه برای استمرار نظام حاکم است با اینحال همین خود هموارکنندهی بخش اعظمی از راه دشوار فراتلفیقگرایی برای رسیدن به "فراوفاق" و قطب سوم یعنی "نظام فراایدئولوژیک" است.
باقی در بخش بعد
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
📚 فرهنگ علوم اجتماعی
✍️ آلن بیرو
🔄 باقر ساروخانی
⏺️ تعداد صفحات: 563
🌓 کتابخانهی جامعهشناسی شرقی
⏺️ فرصتی برای مطالعهی هرچه بیشتر
#کتاب
#کتابخانه
#کتابخوانی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 حکایت این تورم ظالمانه و ما مردم ایران حکایت چنگیزخان و مردم بخاراست که وقتی به سال ۶۱۶ هق بر شهر غالب آمد و هرکه خواست کشت و هرکجا خواست آتش زد و هرچه مردم داشت غارت کرد و آخرسر هم مسجد جامع شهر را اصطبل اسبانش ساخت و بقول جوینی صنادیق مصاحف را آخور و اوراق قرآن را میان قاذورات لگدکوب اقدام و قوائم لشکریانش کرد بعد بجمع بازماندگان آمد و گفت: دانید زچه اینجایم؟ من عذاب خدایم و بابت گناهان بزرگانتان بر شما نازل شدهام! و حال این تورم حاکم بر ما هم انگار عذاب خداست و بابت گناهان بزرگانمان بر ما نازل شده- بزرگانی که دست در دست هم دادند و یک چنین دولتی با سیاست و اقتصادی تورمزا و تورمزی حاکم ساختند و سخت بر جان جامعه انداختند! و اینک ماییم و اژدهای تورمی که دهههاست مغولتر از مغول بر جمیع جهات و جوانب جهان زیست ما دست انداخته و دیگر نه چندان دین و ایمان و وجدان و ارزش و اخلاقی برای ما باقیگذاشته و نه چندان عقل و علم و ایده و ارادهای که ما را از دست این بلا برهاند! ماییم و دولتی که خود خالق این اژدهاست- پیوسته ثروت و سرمایه حلقش میریزد و فقر و فلاکت پس میگیرد و میان مردم توزیع میکند!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 مدیر عامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی از افزایش ۲۵ درصدی سوخت تحویلی به نیروگاهها در آذرماه و افزایش ۴۱ درصدی آن در طول سال جاری میگوید. از سوی دیگر مدیر عملیات شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی هم از گم و گور شدن میلیونها لیتر سوخت نیروگاهی در مسیر تحویل به نیروگاهها میگوید!!!
✅ مولوی هم در مثنوی معنوی میگوید:
ما درین انبار گندم میکنیم | گندم جمعآمده گم میکنیم 🔹 مینیندیشیم آخر ما به هوش | کین خلل در گندمست از مکر موش 🔹 موش تا انبار ما حفره زدست | وز فناش انبار ما ویران شدست 🔹 اول ای جان دفع شر موش کن | وانگهان در جمع گندم جوش کن 🔹 گر نه موشی دزد در انبار ماست | گندم اعمال چل ساله کجاست؟ 🔹 ریزهریزه صدق هر روزه چرا | جمع مینآید درین انبار ما؟ ...
#مسائل_اجتماعی_ایران
#فساد_سیستماتیک
#دزدان_سرزمین
#قاچاق_سوخت
#قطعی_برق
#سوخت_نیروگاه
#بحران_انرژی
#ناترازی_انرژی
#شرکت_ملی_نفت
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 ادبا میگویند این راهش نیست؛ عقلا میگویند این راهش نیست؛ علما میگویند این راهش نیست؛ حکما میگویند این راهش نیست؛ فقها میگویند این راهش نیست؛ دیگر که مانده بگوید این راهش نیست تا برخی سفها باور کنند این راهش نیست؟! اینها کهاند و از کدام مشرب آب میخورند که گوش و هوششان بدهکار کسی نیست و به هیچ چیز و هیچ کس جز آنچه خود در سر دارند بهایی نمیدهند! ایدریغا بقول بوعلیسینا مبتلا بقومی شدهایم که گمان میبرد خدا جز آنها کس دیگری را هدایت نکرده! قومی که اندک فهم خود از دین و دنیا را به زور میخواهد بر جامعه حتی جهان تحمیل کند! باری این قوم زورگویاناند و جز زور ابزار دیگری برای ابراز وجود ندارند! حال که چنین است بگذار به زور گرایند و پیش روند ببینند کجا میرسند. ضربالمثلی ترکی میگوید اسبی که میخ از جاکند و دررود یکی اگر زمین زند دو به خویش میزند! قانون عفاف و حجابی که خود پردهدران عفاف و حجاب آن را دیکته کنند سرنوشتش از پیش معلوم است! سدهها پیش حکیم سنایی در وصف حال این اقل مردمان و قوانین مندرآوردیشان چه زیبا گفته: از حقیقت به دست کوری چند | مصحفی ماند و کهنه گوری چند!
#قانون_حجاب
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 تحولات سیاسی داخلی و دولتهای خارجی
✍️ هادی حکیم شفایی
سقوط نظام سیاسی بشار اسد یکی از درسآموزترین رویدادهای سیاسیِ چند دهه اخیر بوده است. بشار اسد نه تنها میراث خودکامگی پدرش را به ارث بُرد و تداوم بخشید بلکه با وابستگی کامل سیاسی به جمهوری اسلامی و روسیه، سرزمین خود را میدان بازیهای سیاسی و نظامی این دو کشور قرار داد. او برای ماندن بر سر قدرت، همهی ارزشها و آرمانهای اخلاقی و سیاسی را زیر پا گذاشت و از محبوس کردن مخالفان سیاسی، کشتار خیابانی و حتی بمباران شیمیایی مردمِ خود فروگذار نکرد. مهمتر آنکه او علاوه بر خودکامگی و وابستگی، از مدیریتِ معقول اقتصادی کشور نیز ناتوان بود. فقر و بیکاری، در این سرزمین بیداد میکرد. آیا چنین نیست که اقتصاد شکوفا نیز اغلب به نوعی، محصولِ وجود حاکمیت دموکراتیک و مستقل است؟
هم ماندن بشار اسد بر سر قدرت و هم سقوط او نشان داد که فراز و فرود نظامهای سیاسی، هم به عوامل داخلی مرتبط است و هم به عوامل خارجی. این، یک واقعیت در نظام روابط بینالملل است اما به نظر میرسد تا تحولاتی و جنبشهایی در داخل شکل نگیرند و زمینههای داخلی فراهم نباشد عامل خارجی -چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی- چندان تاثیرگذار نخواهند بود. نقش مثبت یا منفی عوامل خارجی به وضعیت و زمینههای داخلی بستگی دارد. حکومتی که بر مبنای خودکامگی و عدم مشارکت سیاسی ملت شکل گرفته یا تداوم یابد، به از دست دادن مشروعیت ملی و گسترش خشم عمومی و فساد منتهی خواهد شد و نظام سیاسی برای حفظ خود، به مناسباتِ خارجی منفی تن خواهد داد و اگر یک نظام سیاسی مبتنی بر مشارکت عمومیِ مداوم، رفع تبعیض و خیرعمومی شکل بگیرد عوامل خارجی منفی طرد خواهند شد و عوامل مثبت، به یاری رشد و توسعه کشور خواهند آمد.
پرسشی که اغلب بیان میشود این است که نقش مثبت عوامل خارجی چگونه شکل میگیرد؟ آیا اساساً عوامل خارجی میتوانند مثبت عمل کنند؟ بدیهی است که در روابط بینالملل، اصل بر منافع ملی است. همه دولتها به جز دولتهای نامشروع و یا ایدئولوژیک، عموماً بر اساس منافع ملی عمل میکنند. بدین معنا اگر یک دولتی مشروعیت داخلی خود را از دست بدهد و مجبور شود برای بقاء به دولتهای خارجی تکیه کند، دول خارجی برای کسب منافع بیشتر برای ملت خود و در ازاء کمک به بقاء او، سیاست مماشات و تجهیز و گرفتن امتیازات اقتصادی گسترده را پی میگیرند. در این حالت، نقش عوامل خارجی، منفی و در جهت عقبماندگی و ممانعت از برقراری دموکراسی و توسعه خواهد بود. اما دولتی که با نگاه ملی و فراگیر و افزایش مشارکت سیاسی مردم و رفع تبعیض، پایگاه داخلی اکثریت برای خود بسازد میتواند به پشتوانهی این قدرت وفاق ملی، با اجازهی اکثریت ملت و از موضع قدرت با دول خارجی بر سر منافع ملی مذاکره کند و خیر عمومی را تامین نماید. با این تبیین، میتوان نقش عوامل خارجی را بسته به وضعیت نظامِ سیاسی در داخل، سازنده، تعاملی، در جهت منافع ملی و یا غیرسازنده و یکسویه و بر ضد منافع ملی توصیف کرد.
تاکنون رهبران فاتحان سوریه در گفتار و رفتار، به موازین دموکراسی و حقوق بشر نسبتاً پایبند بودهاند. به نظر میرسد منافع دولتهای خارجی پشت این تحولات، در راستای تشکیل یک دولت ملی دموکراتیک در سوریه باشد تا ثبات و امنیت در منطقه تامین گردد. اگر رابطه دولت جدید سوریه با قدرتهای خارجیِ پشت این تحولات بر مبنای نفع دوسویه باشد نه تنها نامطلوب نیست بلکه موجبات توسعهی این کشور را فراهم میسازد. مهم آن است که شادی دلنشین مردم سوریه با برگزاری یک انتخابات سالم و آزاد و تشکیل دولت ملی، تداوم یابد. در این میان، اصل سرایت دموکراسی، موجب خواهد شد که آزادیخواهان در ایران هم به لحاظ روانی و امید جمعی و هم به لحاظ ضعف قدرت موجود، تقویت گردند و گذاری آرام بدست نیروهای اجتماعی داخلی و با حداقل خشونت در ایران فراهم شود. اکنون بدون تردید زمان آن فرا رسیده است که نیروهای دموکراتیک داخلی، با همه تنوع و اختلافاتی که دارند، همگرایی و همبستگیِ مبتنی بر اصول و اشتراکات را ایجاد نمایند. اختلافات و ناهمسوییها را مردم در انتخابات آزاد آینده تعیین تکلیف خواهند کرد.
#دولت_ملی
#دولت_خودکامه
#وابستگی_سیاسی
#بشار_اسد
#اصل_سرایت_دموکراسی
#گذار_به_دموکراسی
#همگرایی_در_اشتراکات
#انتخابات_برای_اختلافات
/channel/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 اسد سقوط کرد. این خبر امروز تیتر اول شبکهها و رسانههای جهان است. در این میان پرسش اصلی و اساسی اینست: چطور کاری که داعش با آن همه های و هوی و هجوم و هول و هراسافکنی نتوانست در طی ماهها و سالها انجام دهد را تحریر الشام در طی یک هفته مثل آب خوردن انجام داد و مهر پایانی بر نظام 54سالهی اسدها در سوریه زد؟ به باور من طرح و شرح و بسط این پرسش برای حل و فصل مسائل و مشکلات ایران ما هم بسیار حائز اهمیت است.
#اسد
#سوریه
#تحریرالشام
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 ۱۶ آذر روز دانشجو را گرامی میداریم. 🌺🌺🌺
#روز_دانشجو
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 1️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
در گذر از دو دستهی "نظامگراها" و "نظامگریزها" که گفتیم نسبت به واقعیت سیاسی اجتماعی نظام حاکم بر ایران نظرا و عملا درگیر افراطها و تفریطها هستند- همه را سفید یا سیاه میبینند و از این جهت در دو انتهای طیف قرار میگیرند، سومین دسته از عمدهنیروهای سیاسی اجتماعی فعال در جامعهی ایران را نوعا میتوان "اعتدالگراها" خواند که عموما از منظر و موضعی فیمابین وارد عمل میشوند و بواقع سفیدها و سیاهها هر دو را با هم و در کنار هم میبینند و به این ترتیب در نقدها و نظرهای خود نسبت به واقع امر جانب اعتدال و احتیاط را دارند.
با این حال بسی روشن است که عنوان اعتدالگرایی را ما اینجا مسامحتا و مساهلتا در قیاس با افراط و تفریط دو دستهی اول و دوم بکار میبریم وگرنه به صرف سفید و سیاه یا پر و خالی هر دو را باهم و در کنار هم دیدن نمیتوان همه را در یک طبقه و تراز واحدی از اعتدالگرایی و انصافگرایی قرار داد و حکم واحدی برای همه جاری ساخت؛ بواقع امر اعتدالگرایان خود طیف وسیعی از نیروهای فعال در عرصهی جامعه هستند و حسب اینکه سفیدها یا سیاهها کدام را بیشتر میبینند و به کدام سو بیشتر گرایش دارند از این سر تا آن سر طیف پراکندهاند.
بر این اساس ضرورتا باید برای خود طیف اعتدالگرایان هم راست و چپ و حد وسطی در نظر گرفت و به این ترتیب بدوا میان آنها که به هر شکل و به هر دلیل سیاهیهای کمتری در کارنامهی نظام میبینند و نقدهای کمتری بر آن وارد میسازند و آنها که سیاهیهای بیشتری در آن میبینند و نقدهای بیشتری بر آن وارد میسازند تفکیک و تمایز قائل شد. دستهی نخست طبعا راستگرا هستند و در نهاییترین حد خود دیوار به دیوار معاضدان نظام قرار میگیرند و دستهی دوم چپ گرا هستند و در نهاییترین حد خود در ساحل معاندان نظام پهلو میگیرند.
"اعتدالگرایان راست" هیچ قائل به همهکاردرستی نظام نیستند و از این جهت بالکل منکر کمیها و کاستیها و ناراستیها هم نیستند با اینحال هر سیاهیای که بشود در کار و کارنامهی نظام دید را ناشی از بد یا کژکارکرد کارگزاران منسوب و منصوب نظام میدانند و نه هیچ اصل و اساس نظام- چه حسب دلبستگیهایی که همچنان به ایدئولوژی حاکم دارند آرایههای ذهنیشان طوری سازمان یافته که نمیتوانند هیچ خبط و خطا و خللی در اصل و اساس نظام ببینند، فلذا نقدها و نظراتشان همه معطوف به افکار و افراد پیرامونیست و نه هیچ اصل و اساس نظام.
"اعتدالگرایان چپ" برخلاف اعتدالگرایان راست که منتقدان نرم و نازک نظاماند- آنهم نه خود نظام بلکه فروعاش، منتقدان سفت و سخت نظاماند و بد یا کژکارکرد فروع را هم ناشی از بدسازماندهی و بدفرماندهی اصل و رأس نظام میدانند و از این جهت نقدهای اساسی بر اصل و رأس نظام دارند و صرفا با لحاظ داشتن اصلاحات اساسی در آنها استمرار نظام را ممکن میدانند و هرگونه تغییر و تحول در سطح افراد و افکار پیرامونی را تلف کردن وقت و هدر دادن فرصت برای اصلاحات اساسی و در نتیجه سوق دادن هر چه بیشتر افراد و افکار به سمت گذار میدانند.
اما حد وسط طیف اعتدالگرایی که حد وسط طیف همهی فعالان سیاسی اجتماعی ایران و مصداق بارز "اعتدالگرایی راستین" است از نقطهنظر این بحث و راه و روش مورد اتکای آن "فراتلفیقگرایی" بسیار نقطهی حساس و حائز ارزش و اهمیتی برای تأسیس "هستههای مردمی پلورالستیک" برای دستیابی به فراوفاق و فراتلفیق و فرآوری "نظام سیاسی فراایدئولوژیک" در راستای توسعه و تحول پایدار ایران است. یک چنین دستاورد بزرگی مستلزم رهایی جامعهی ایران از سیاهیهای سطح و فراروی به روشنایی فراسطح است- خواه امروز محقق شود یا فردا یا فرداهای دگر.
باقی در بخش بعد
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 بزرگترین ایراد و یا بهتر بگویم جرم سیاستمداران بویژه در جوامع آشفتهای همچو جامعۀ ما کافر (پوشاننده و پنهانکنندهٔ) واقعیات بودنشان است هم از اینرو جائر در حق نه فقط مردم بلکه وقایع جامعه هم هستند؛ اساسا از همین سیاست دیرین "نباید گذاشت مردم بفهمند" بوده و است این حجم از مسائل و مشکلات رویهمانباشته، چه بوقتش نپذیرفته و نگذاشتهاند واقعبینانه طرحوبحث و حلوفصل شوند! حال چطور شده قالیباف برای یکبار هم که شده تغافل و تعارف هر دو را کنار گذاشته و بر سازمانیافته بودن قاچاق صحه گذاشته باید نشست و دید. مردم که هیچ تردیدی نداشته و ندارند تانکرتانکر کشتیکشتی سوخت از این مملکت قاچاق میشود، این حضرات بودند که نمیپذیرفتند و یا مصلحتا نابوده و نادیده میانگاشتند! بدیهیست کشوری که سیاستش مبتنی بر اصل پنهانکاری باشد همه چیزش پشتپردهای و پادرهوا و نقدونظرناپذیر و نظارتناپذیر، اقتصادش هم همینکه هست خواهد بود- دلالدوست و دلالمدار! اینست که مردم ایران هیچ منت سوخت ارزان را نمیپذیرند؛ سوخت ارزان به چه قیمتی؟ برای چه؟ برای که؟ سالی 720 لیتر سهمیه کجا و روزی میلیونها لیتر قاچاق سازمانیافته کجا؟!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 آشنایی با ایسمها 0️⃣7️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺️ صلحگرایی، صلحطلبی (پیسیفیسم) Pacifism
این باور که خشونت بههیچوجه قابل توجیه نیست- بویژه جنگ، برای همین صلحگرایان اغلب مخالف خدمت وظیفهی سربازی و مشارکت در خدمات نظامی هستند. صلحگرایی ممکنست با این استدلال که ضرورتا باید راهی کمهزینهتر از خشونت برای حل اختلافات وجود داشته باشد مبتنی بر اصل عملگرایی (پراگماتیسم) باشد. صلحگرایان معمولا با اتکا و استناد به اصول اخلاقی است که نظریهی جنگ عادلانه را که توسط کلیسای کاتولیک رومی ارائه شده است رد میکنند. چندین فرقهی مسیحی، از کواکرها و آناباپتیستها گرفته تا آمیشها و شاهدان یهوه، با استناد به این فرمان مسیح که "اگر کسی به گونهی راست تو سیلی زد، گونهی دیگرت را نیز به سوی او گردان" بر ضرورت صلحگرایی و صلحطلبی اصرار میورزند. شاید مشهورترین پیرو صلحگرایی در دوران مدرن مهاتما گاندی (1869-1948)- متأثر از نوشتههای صلحگرایانهی لئو تولستوی روسی (1828-1910) در کتاب "پادشاهی خدا در درون شماست"، باشد که در جریان کسب استقلال هند از بریتانیا که نهایتا در سال 1947محقق شد به مبارزات غیرخشونتآمیز باور داشت.
#ایسمها
(برای مشاهدهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)