"بررسی مسائل اجتماعی ایران" ✍️ حسین شیران؛ دکترای جامعهشناسی: 🆔 @Hossein_Shiran "به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم" آرزو و آرمان من: "پاکی و پیشرفت همگانی در بستر جامعهای امن و آگاه"
⏺ مدیریت و صرفهجویی حداکثری انرژی در اروپا هم برای ملتها و هم دولتها یک اصل اساسی و ضروریست و دیگر جزو فرهنگ و ارزشها و هنجارهای حاکم بر آن بلاد گشته است و جماعات اروپا کاملا با آن کنار آمدهاند و از این جهت شاید نتوان به این راحتی عنوان مسأله بر آن نهاد- مگر در مقایسه با کشوری مثل ایران که در سوءاستفاده و هدررفت انرژی جزو برترینها در دنیاست! من از دو تن از آشناهای ساکن اروپا - یکی انگلستان و دیگری آلمان، در باب این ویدئو پرسوجو کردم هر دو واقعیت آن را تأیید کردند.
Читать полностью…🌓 آشنایی با ایسمها 1️⃣5️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ Empiricism
⏺ تجربهگرایی (امپریسیسم)
تجربهگرایی پیشینهاش تا به ارسطو (384-322 پیش از میلاد) برمیگردد؛ این نظریه بر این باور است که معرفت از تجربه یا شواهد قابل مشاهده برمیخیزد و از این نظر رویکردی اساسی به علم است. این اصطلاح اگرچه در قرون 17 و 18 پایه و اساس ایدههای بسیاری از فیلسوفان همچون جان لاک انگلیسی1، جرج برکلی ایرلندی2 و دیوید هیوم اسکاتلندی3 بود با این حال در قرن نوزدهم بود که باب شد. این فلاسفه رسما روش تجربی را به انتزاعات متافیزیکی ترجیح میدادند. اصل و اساس هدایتگر تجربهگرایی در این جملهی لاتین خلاصه میشود: "nihil in intellectu nisi prius in sensu"، به این معنی که: "به عقل درنیاید هر چه به حس درنیاید". با این حال، یک مشکل اساسی که برای تجربهگرایی وجود دارد دشواری توضیح علم و معرفتی همچون ریاضیات است که به نظر میرسد هیچ مبنایی در تجربه ندارد.*
1. John Locke (1632–1704)
2. George Berkeley (1685–1753)
3. David Hume (1711–76)
⏺ توضیحات مترجم:
* تجربهگرایی در حوزهی معرفتشناسی نوعاً در نقطهی مقابل "عقلگرایی" (راسیونالیسم Rationalism) قرار میگیرد که معتقد است منبع و منشأ اصلی کسب معرفت عقل است و در فلسفهی ذهن غالباً در نقطهی مقابل "فطرتگرایی" (ایناتیسم Innatism) قرار میگیرد که معتقد است انسان به هنگام تولد پیش از هر تجربهای برخی از دانشها و ایدهها را در ذهن خود به همراه دارد- برخلاف نظر تجربهگرایان از جمله جان لاک که ذهن انسان را در بدو تولد همچو "لوحی سفید" خالی از هرگونه محتوا میدانند.
#ایسمها
(برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 ما درین انبار گندم میکنیم | گندم جمعآمده گم میکنیم 🔹 مینیندیشیم آخر ما به هوش | کین خلل در گندمست از مکر موش 🔹 موش تا انبار ما حفره زدست | وز فناش انبار ما ویران شدست 🔹 اول ای جان دفع شر موش کن | وانگهان در جمع گندم جوش کن 🔹 گر نه موشی دزد در انبار ماست | گندم اعمال چل ساله کجاست؟ 🔹 ریزهریزه صدق هر روزه چرا | جمع مینآید درین انبار ما؟ ... (مثنوی معنوی)
#مسائل_اجتماعی_ایران
#فساد
#اختلاس
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 نوبت کتاب
⏺ کتابخانه جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعه هرچه بیشتر
📚 سیر تحولی دینهای یهود و مسیح
✍️ دکتر یوسف فضایی
بحث از ادیان با روش علمی، یعنی با شیوه حقیقتجویی و بیطرفی، تحت عنوان "علم ادیان" که در اصطلاح دینشناسان گاهی بنام "علم تطبیق ادیان"و گاهی "تاریخ ادیان" خوانده میشود، اکنون از فروع و شعب علوم اجتماعی (مردمشناسی، جامعهشناسی و تاریخشناسی) و وابسته به رشتههای مختلف آن شمرده میشود؛ از این جهت، دارای جنبه علمی و مشمول قوانین علوم اجتماعی است. یکی از قوانین آن علوم، بویژه جامعهشناسی، بیطرفی و دخالت ندادن سلیقه و عقیده شخصی پژوهشگر است که از نظر حق و باطل شمردن و خودی و بیگانه دانستن نباید وارد بحث شود ... (از مقدمه)
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 آدولف کتله آماردان بلژیکی قرن 19 معتقد بود میان گرمی و سردی فصول سال و افزایش و کاهش برخی جرائم ارتباط وجود دارد- تابستان جرائم علیه افراد افزایش مییابد و زمستان جرائم علیه اموال؛ بر این اساس اینکه اینک جرائم مالی در این مملکت بیداد میکند چه میدانم لابد در فصل سرد روزگارمان بسر میبریم و در گیرودار کوتاهی روزیم و درازی شب و بیداری خیل قلندران قدرقدرت و تبانی و تعامل و تعاونوا علی الفسق و الفجور و فساد و اختلاس و اختلاء خزانۀ عمومی و امتلاء خزانۀ خصوصی و التقام و التذاذ و عشق و حال فوقاختصاصی حضرات از بیتالمال و خنده به ریش ملت و مملکتی که خوشخیالانه از چرندگان مراتع ملیاش توقع توسعه و تحول دارد! باری رابطه هست میان سردی هوای حاکم بر جامعه و گرمی بازار جرائم مالی، میان پوشش شب و پویش پاکسازی ثروت ملت- و چه پوششی بالاتر از تظاهر به شعائر دینی و مذهبی و عقیدتی و انقلابی در سرزمینی که ریا برای رونق بازار هم که شده واجد ارج و قرب است و سرانجام میان همدستی کجدستان شبزندهدار و تنگدستی مردمان خوابزدهای که باور نمیکنند هرچه سردی و تاریکیست از غروب خورشید صدق بر آسمان این سرزمین است!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 3️⃣
✍️ حسین شیران
درک حکایت پیل مولوی مستلزم درک برخی فرضها و پیشفرضهاست، از جمله اینکه حقیقت همواره بزرگتر از آنست که در ظرف محدود ذهن یک فرد بگنجد. بر این اساس امکان احساس و ادراک یکضرب و یکنفرهی حقیقت وجود ندارد. هیچکس هیچ شناخت پیشینی از کم و کیف حقیقت ندارد اما از وجود آن آگاه است و همین حقیقتجویی را ممکن و موجه میدارد. هر فرد بر اساس موضع و موقعیت و ویژگیهای فردی و فکری و زمینهای و زمانی خود اقدام به حقیقتجویی میکند و در بهترین حالت تنها به احساس و ادراک بخشی از حقیقت نائل میآید و نه هرگز تمامی آن.
تا اینجای کار هیچ ایرادی بر هیچ کسی نیست، از اینجا به بعد است که مشکلات خطیر و خطرناکی در مقام شناخت حقیقت پیش میآیند- دقیقا از زمانی که هرکس فرادست بودن حقیقت را فراموش میکند و خیال میکند با ادراک بخش کوچکی از حقیقت تمامی آن را در مشت دارد! آنکه به احساس و ادراک خرطوم نائل آمده کلیت پیل را همچو ناودانی میداند، آنکه به گوش پیل دست مالیده بادبیزناش میخواند، آنکه پای پیل را لمس کرده عین عمود میانگاردش و آن هم که دست بر پشت پیل نهاده تختاش تلقی میکند! باری، به این قرار یک حقیقت واحد عناوین مختلف به خود میگیرد:
همچنین هر یک به جزوی که رسید | فهم آن میکرد هر جا میشنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف | آن یکی دالاش لقب داد این الف
اساسا خطایی سنگینتر و سهمگینتر از تعمیم ویژگیهای جزء به کل و تحمیل و تحویل جزء بجای کل نیست؛ جزء کجا و کل کجا؟ ویژگیهای تمامی اجزاء را هم که باهم جمع کنیم باز تمامی ویژگیهای کل نمیشود، چه کل چیزی فرا و ورای جمع اجزای تشکیلدهنده است، بر این اساس مشخص است اگرکه هستی و هویت یک جزء را به کل نسبت دهیم تا کجا در حق هستی و هویت کل اجحاف کردهایم! این دقیقا آن کاریست که ایدئولوژیها در حق حقایق عالم میکنند و از این جهت هیچ چیزی به اندازهی ایدئولوژیهایی که یک حقیقت را توصیف میکنند در حق آن ظلم نمیکنند!
ایدئولوژیها فکر میکنند در خدمت حقایق عالماند، چه آنها را در نزد مردمان برجسته و بزرگ میسازند اما در واقع چیزی که برجسته و بزرگ میشود خود ایدئولوژیها و خود ایدئولوژیپردازها هستند و چیزی که کوچک میشود همانا حقایق عالماند، چه هر چیزی که باعث شود حقیقتی کم جلوه داده شود در واقع آن را خوار و حقیر ساخته است و بعد هرچه بیشتر بخواهد جای خالی کمبودها را با توضیحات و توجیهات بیشتر پر کند بس ایدئولوژیتر میشود، چه بهترین حملهها بدترین دفاعهاست. با اینحال چاره چیست؟ آیا ایدئولوژیها فاقد ارزش و اهمیتاند؟ آیا همه باطلاند و باید همه را دور ریخت؟ ...
(پاسخ در بخش بعد)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 دوری در دنیای آمار 3️⃣
⏺ فهرست کشورهایی که استقلال خود را از بریتانیا گرفتهاند!
#مسائل_اجتماعی_جهان
#بریتانیا
#استعمار
#استثمار
#Social_Problems_of_the_World
#United_Kingdom
#Colonialism
#Exploitation
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 1️⃣
✍️ حسین شیران
رهایی از چه؟ پیش از هر چیز لازم است به این پرسش مهم بپردازیم، چه این در واقع در حکم بیان مسألهی ماست و بیان مسأله اصولا و اساسا مقدم بر بیان راه و روشی برای حل و فصل آن است. بدیهیست هرجا سخن از رهاییست یعنی بدوا آنجا "قید و بندی" و بعد به تبع آن "درد و رنجی" در کار است و طبعا در یک چنین شرایطیست که اندیشه به رهایی یک ضرورت محسوب میشود وگرنه بی قید و بند و بی درد و رنج طرح راهی برای رهایی از بیخ و بن بلامحل و بلاموضوع میگردد.
بر این اساس نخست ببینیم قید و بند ما چیست و کجاست و بعد درد و رنج ما از آن چیست و کجاست و در نهایت برویم در پی راهی برای رهایی از آن. قید و بند ما اینجا و در این بحث مشخصا "کثرت" است، کثرت در ایدئولوژیها- ایدئولوژی نه به معنا و مفهوم لغویاش "علم به ایدهها"، که اگرش مسخ و غصب نمیشد امروز بهترین و مفیدترین و در عین حال ضروریترین علمها بود، بلکه به معنا و مفهوم رایجاش "منظومهای از ایدهها"؛ و ایده یعنی "طرح فکری و تصور ذهنی خلاقانه و نوآورانه برای عمل".
ارزش و اهمیت ایدئولوژی بدوا در همین یعنی "معرفتی معطوف به عمل بودن"اش است؛ به بیان دیگر خوبی ایدئولوژی اینست که تنها نظرا به "تفسیر جهان" بسنده نمیکند بلکه مضاف بر آن عملا به "تغییر جهان" هم میکوشد اما همین خود بلافاصله به مسألهسازترین ویژگی ایدئولوژی تبدیل میشود چرا که ما نه یک فرد یا یک گروه بلکه بواقع افراد و گروههای متکثر و در نتیجه ایدئولوژیهای متکثر داریم که هر کدام حسب تفسیر خاص خود از جهان میخواهند بنحوی خاص آن را تغییر دهند و این دقیقا آن چیزیست که جهان را سخت درهم و برهم ساخته است.
در این شرایط کثرت اگر از خیل ایدئولوژیهای حاکم بر جهان و جوامع بشری بپرسید کاملترین و کاراترین ایدئولوژی برای جهان زیست اجتماعی بشر کدامیک از شماست، همه بیتردید خواهند گفت: من! کاذبترین و کاهلترین شما کدام است؟ پاسخ: آنها! یعنی همه غیر از من! کدام ایدئولوژی باید حاکم گردد؟ من! کدامها باید از بین بروند؟ آنها! ... باری این موضع همهی ایدئولوژیها در مواجهه با یکدیگر است، همه خود را حق و دیگران را باطل میخوانند! همه هم در پی سلطهی ذهنی و عینی بر جهان و جوامع بشریاند! در این میان آیا ایدئولوژیای هست که به ضعف خود اقرار و به نابودی خود حکم دهد؟ نه، هرگز! در اینصورت چاره چیست؟ ...
#مسائل_اجتماعی_ایران_و_جهان
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 مرد جوانی با چاقو وارد مسجدی شد و گفت: در بین شما مسلمانی هست؟ هیچ صدایی از هیچکس درنیامد! پیرمردی بلند شد و گفت: من مسلمانام کارت چیست؟ جوان گفت: بیا تا بگویم. پیرمرد راه افتاد و جوان او را به خانه برد و چند گوسفند نشانش داد و گفت: میخواهم اینها را ذبح کنی بین فقرا پخش کنم. پیرمرد گفت: این کار یک نفر نیست برو مسجد کمک بیاور. جوان دوباره چاقو بدست به مسجد بازگشت و گفت: مسلمانی دیگر میخواهم. این بار حضار امام جماعت را نشان دادند و گفتند: اینجا مسلمانتر از او وجود ندارد. امام جماعت برآشفت و گفت: به خدا قسم دروغ است، هیچکس با پیشنماز ایستادن و چند رکعت نماز خواندن مسلمان نمیشود! حال اگر به این نمایندگان ثبتنام کننده برای اعزام به غزه بگویید غزه دیگر نابود شد بیایید بروید دستکم چند روز آخر جنگ را از دست ندهید به خدا قسم اگر کسی پا پیش بگذارد! چرا؟ چون خودشان بهتر از همه میدانند با چفیه دور گردن انداختن و در امنترین جا شعار مرگ بر دادن و حریفت منام گفتن و شاخ و شانه کشیدن برای آمریکا و اسرائیل هیچکس جنگاور و جهادگر نمیشود! برای متظاهر به عمل همه جا میدان عمل است جز خود میدان عمل!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 مسائل اجتماعی از سراسر جهان 2️⃣
جامعهی بی مسأله وجود ندارد؛ کم و زیادی و کم و کیف مواجهه با مسائل اجتماعی است که جوامع مختلف را متفاوت از هم میسازد.
#مسائل_اجتماعی_جهان
#آمریکا
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 متکلمین سیاست 1️⃣
✍️ حسین شیران
متکلم در لغت به معنای گویندهی کلام است. اما در حوزهی اندیشه به عالم علم کلام هم متکلم میگویند. علم کلام علمی کاملا عقیدتی متمرکز بر اثبات عقلانی پندارها و گفتارها و کردارهای دینی و مذهبی- به وجه خاص و نه عام، و اسقاط شبهات و ابطال معارضات وارد بر آن است. به این ترتیب حوزهی فعالیت و حساسیت و مسئولیت متکلم معطوف و محدود به کلیت یک دین یا مذهب معین بمثابهی تنها حقیقت حاضره و حاکمه است و خارج از این دایره مسئولیتی متوجه او نیست.
تفاوت میان متکلم و فیلسوف (حکیم) هم همینجاست. هر دو به وجود حقیقت در عالم قائلاند و دستیابی به آن را فضیلت میدانند و هر دو هم ارائهی ادلهی عقلی برای آن را ضروری میشمارند منتهی متکلم، به گمان خود، حقیقت را یافته و از دریای حقیقتجویی کنار کشیده، اما فیلسوف همچنان دنبال حقیقت است و هیچ حقیقتی در نزد هیچ فرد و فرقهای را بسنده نمیداند و همه را قابل نقد و نظر میداند و این خود خط قرمز متکلم است اگر که کسی بخواهد به ملک حقیقت محروسهاش نگاه چپی داشته باشد. در کل کار فیلسوف تردیدافکندن و کار متکلم تحکیم بخشیدن است.
برای یک متکلم تنها حقیقت قابل اعتناء و قابل احترام همانیست که خود دربردارد، باقی همه باطل و بیهوده و بیراهه است و باید از آنها دوری کرد؛ برای همین متکلم در عین حال که عقلا و عملا از حقانیت دین و مذهب مورد نظر خویش دفاع میکند به ناحق نمودن هرچه غیر آن هم میکوشد. متکلم "متعقل مقید و موقوفه" است یعنی تعقلاش صرفا وقف توصیف و تبیین و توجیه تمامیت یک حقیقت معین در برابر خیل اباطیل مطروحه است؛ این درحالیست که فیلسوف به هیچ حقیقت از پیشتعیینشدهای تعلق و تقید ندارد و "متعقل آزاد" قلمداد میشود.
اما فقط این دین و مذهب نیست که متکلم و متعقل موقوفه دارد، سیاست هم بنوبهی خود متکلمین خاص خود را دارد- بویژه سیاستهای برآمده از ادیان و مذاهب محتشم، و از قضا بزرگترین و برجستهترین متکلمین روزگار امروز در این حوزه فعالاند و به قوت از پندارها و گفتارها و کردارهای سیاست معینی دفاع میکنند. برای متکلمین سیاست هم تنها حقیقت قابل دفاع همان حقیقت و یا بهتر بگویم سیاست جاری و ساریست که معتقد و متعهد و مقید به آناند و غیر آن هر سیاست دیگری در نزدشان مغرض و منحرف و محکوم است. (باقی در پست بعدی)
#مسائل_اجتماعی_ایران
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 آشنایی با ایسمها 0️⃣5️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ Cosmopolitanism
⏺ جهانشهرگرایی، جهانمیهنگرایی
این دیدگاه که همهی مردم جهان اعضای اجتماع واحدی هستند و از این جهت نباید با مفاهیمی همچون میهنگرایی (میهنپرستی) Patriotism و ملیگرایی Nationalism و ... محدود و محصور شوند. ایدهی جهانشهرگرایی (کاسموپولیتانیسم؛ در لغت یونانی کاسموس kosmosis بمعنای جهان و پلیس polis بمعنای شهر) به یونان باستان در قرن چهارم قبل از میلاد بازمیگردد، زمانی که دیوژن Diogenes بدون هیچ تعلق خاصی به شهر خود سینوپ اظهار داشت: "من شهروند این جهان هستم".
⏺ توضیحات مترجم:
* یک قرن بعد از دیوژن مکتب فکری دیگری بر اساس ایدهی جهانشهری او در یونان باستان پدید آمد با عنوان رواقیگرایی Stoicism، و در آن بسیاری از متفکران بر این نکته تأکید کردند که هر انسانی همزمان در دو اجتماع به سر میبرد: 1. اجتماع محلی که در آن زاده شده است و 2. اجتماع احتجاجات و آرمانهای انسانی. هراکلس Hierocles برای بیان این منظور از "مدل هویت حلقوی" استفاده کرد و گفت افراد باید خود را در درون حلقههای متحدالمرکزی تصور کنند که حلقهی اول خود و حلقههای بعدی به ترتیب خانوادهی نزدیک، خانوادهی گسترده، گروههای محلی، همشهریان، هموطنان و در نهایت همهی انسانهای جهان را دربرمیگیرد. در درون همهی این حلقهها انسانها نسبت به دیگران احساس «وابستگی» یا «دلبستگی» دارند و بر این اساس وظیفهی همهی شهروندان جهان است که همواره حلقهها را به درون و به سمت مرکز بکشند و همه انسانها را همشهریان خود دانند و همشهریان خود سازند.
#ایسمها
(برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 مسائل اجتماعی از سراسر جهان 1️⃣
جامعهی بی مسأله وجود ندارد؛ کم و زیادی و کم و کیف مواجهه با مسائل اجتماعی است که جوامع مختلف را متفاوت از هم میسازد.
#مسائل_اجتماعی_جهان
#ژاپن
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 معاونت اجتماعی دادگستری تهران میگوید: برای اولین بار تعداد سارقان زندانهای تهران از محکومان مواد مخدر پیشی گرفته! مبارک است؛ این نتیجهٔ افت ما در حوزهٔ مواد مخدر که نیست- باثباتترین بازار ما با وجود غیررسمی بودن همین بازار است، بلکه از سیر صعودی آمار سرقت به تناسب افزایش نرخ تورم در سالهای اخیر است. تورم چیست جز توفان اقتصادسیاسی برای کندن ثروت از همه جاها و انباشتناش در جاهای معین؛ بیجهت نیست رتبۀ دوم افزایش میلیونرها در سال 2022 با 73% رشد ازآن ایران گشته. طبیعیست توزیع ثروت اگر اینگونه پیش رود گریزی از افزایش تلاشها برای بازتوزیعاش از طرق نامتعارف نخواهد بود. هرچند این طرق هیچ از شکاف هولناک موجود نخواهند کاست بلکه برعکس؛ هزاران دلهدزدی اضطراری و انتحاری هزار یقهسیاه کجا و یک رانت یا دکلدزدی انقلابی یک یقهسفید کجا؟ دلهدزدها هم رابین هودوار از دکلدزدها نمیدزدند که بگوییم این به آن در، اغلب از همتراز خود میدزدند و ندار را ندارتر میکنند و شکاف را فراختر؛ بعد هم بگیر و ببند و حبس و توقف کسب، تا کی رها شوند و باز از کجا شروع کنند و در این فاصله شکاف تا کجا رسیده باشد!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در باب اخلاق اجتماعی 1️⃣
✍️ حسین شیران
شدت و حدت و وسعت اجتماعگزینی انسان، علیرغم آفتها و آسیبها و آزارهایی که اجتماع برایش داشته و دارد، بحدیست که دیگر جایی برای بحث بر سر اجتماعگریزیاش نمیگذارد. این واقعیت بقدری آشکار است که ما بی هیچ حاشیه و حرف و حدیث اضافهای اصل و اساس بودن و "اصالت اجتماع" را بپذیریم و تمام توان خویش را، علما و عملا، صرف حل و فصل مسائل و مشکلات خرد و میان و کلان آن سازیم؛ این نخستین نتیجه از این بحث است: وقتی ما را گریزی از اجتماع نیست ناگزیر باید به اجتماع بیندیشیم.
اما پذیرش اصل و اساس و اصالت اجتماع بلافاصله ما را به پذیرش اصل و اساس و اصالت دیگری وامیدارد: "همزیستی"؛ این اصل با اصل اجتماع نه فقط بیگانه و بیرونی نیست بلکه برعکس بقوت در متن و بطن و معنی و مفهوم آن مستتر است؛ افراد بواقع به انگیزه و امید همزیستی گرد هم میآیند و این گردهمآییست که به اجتماع امکان وجود میدهد. بدون انگیزه و امید امکان گردهمآیی و بدون گردهمآیی امکان اجتماع ذهنا و عینا به امتناع میانجامد. این هم نتیجهی دوم: اجتماع به انگیزه و امید همزیستی ممکن و محقق است.
با این وجود این مهم یعنی همزیستی در قالب اجتماع بدین سادگی ممکن و میسر نمیشود- بقول قدما این از آن دست خمیرهاست که برای ورآمدناش زیاد آب میبرد. در حقیقت آب لازم برای این خمیر باید از سرچشمهی زلال "عقل" تأمین گردد- این چشمه در اقلیم انسانی افراد است اما متأسفانه بس کم جوش و خروش است و کمبرخورداری این اقلیم هم از اینروست، و در واقع این خمیر بیشتر از سرچشمهی گلآلود "امیال" آب میخورد- چشمهای که در اقلیم حیوانی افراد است و یکریز میجوشد و میخروشد و برخورداری و برمداری این اقلیم هم از اینروست.
به هر حال فرق است میان خمیری که از آب زلال عقل ورآمده و خمیری که به آب گندیده و گلآلود امیال و اغراض برآمده است؛ با این وجود نانی که اغلب در اجتماعات بشری پخت و پخش میشود بیشتر از خمیر امیال و اغراض بشریست تا عقل او، برای همین همزیستی افراد در قالب اجتماع هیچگاه آن رنگ و بو و طعم و طراوتی که در حقیقت باید داشته باشد را نداشته و ندارد؛ اینست که همزیستی در اجتماع اغلب تهوعآور و دردآلود میشود. این نتیجهی سوم این بحث است. چاره چیست؟ چاره آن چیزیست که جلوی جولان امیال و اغراض درآید: "اخلاق". (باقی در بخش بعد)
#مسائل_اجتماعی_ایران_و_جهان
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 مسائل اجتماعی از سراسر جهان 4️⃣
جامعهی بی مسأله وجود ندارد؛ کم و زیادی و کم و کیف مواجهه با مسائل اجتماعی است که جوامع مختلف را متفاوت از هم میسازد.
#مسائل_اجتماعی_جهان
#اروپا
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 5️⃣
✍️ حسین شیران
اوهام آمیخته با افهام در ایدئولوژیهای ما بدوا ناشی از تاریکیهای حاکم بر جهان شناخت ما هستند. بواقع ما چون امکان یا توان شناخت کل حقیقت و واقعیت را نداریم ناگزیر در مورد بخشهای باقیمانده و ناشناختهاش- صرفا بر اساس بخشی که شناختهایم- خیالپردازی میکنیم؛ مثال حکایت مولوی بسی کاهشگرایانه یک پیل را ناودانی تصور و تلقی میکنیم و بعد با او از هر نظر بمثابهی یک ناودان برخورد میکنیم! ببینید تفاوت کار از کجا تا کجاست؟ پیل کجا و یک ناودان و یا فرقی نمیکند ستون و تخت و بادبیزن کجا؟
اما اگر که تاریکی مسبب این همه اوهام است چاره چیست؟ اگر که به زرتشت پیامبر- این "نخستین اندیشهگر بزرگ تاریخ جهان" (بقول نیچه) باشد علاج تاریکی نه وانهادن و پا به فرار گذاشتن و نه ماندن و شمشیر کشیدن بلکه مشخصا روشن کردن شمعیست؛ باید باز ماند و شمعی برافروخت و با آن بر تاریکی حاکم بر فضا غالب آمد؛ مولوی هم در حکایت پیل خود در طرح و شرح راه حل دقیقا یک چنین نظری دارد آنجا که میگوید: "در کف هر کس اگر شمعی بدی | اختلاف از گفتشان بیرون شدی".
باری، ایدئال اینست که فضا روشن و امکان احساس و ادراک بیشتر و بهتر حقیقت و یا واقعیت امر فراهم گردد، اما اگرکه امکان شمعافروزی وجود نداشته باشد چه؟ و یا اگرکه فضا و یا موضوع شناخت بس وسیعتر و بزرگتر از پوشش روشنایی شمع ما باشد چه؟ ما نظرا و عملا حقایق و وقایعی داریم که به این سادگی در و یا هر و یا هیچ ظرف مکان و زمانی نمیگنجند، در اینصورت شمع افروختن ما چندان توفیری در کم و کیف کار ایجاد نخواهد کرد. ضمن اینکه با وجود روشنایی مطلق هم تفاوت در کم و کیف احساسها و ادراکها و به تبع آن پنداشتها و برداشتها تا حدی همچنان وجود خواهد داشت.
بر این اساس ضرورتا باید فکری به حال موارد عدم امکان یا عدم اکتفای شمعافروزی بکنیم. در این راه پیش و بیش از هر چیز باید به "اصل خودنابسندگی" قائل باشیم، به این معنی که هرگز احساس و ادراک و پنداشت و برداشت نه خود و نه هیچ کس دیگری از حقیقت و یا واقعیت امری را کامل و بسنده تلقی نکنیم و همواره به ناقص و ناکافی بودن آن ایمان داشته باشیم. احساس خودبسندگی ام البلایای عالم نظر است چه تحققا نقطهی پایانی بر تحقیق و تفحص و نقطهی آغازی بر استبداد رأی - همین است و جز این نیست- است. در این زمینه دنیای علم واجد راهکارها و راهبردهایی است که ضرورتا باید در عالم ایدئولوژی هم بکار بست.
(باقی در بخش بعد)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 من یک عذرخواهی ویژه به مربی پرورشی سالهای تحصیلی دورم بدهکارم- همو که استعداد مرا برای مداح شدن کشف کرد و بدوا از من یک قاری قرآن ساخت و با آن چند مقام شهرستانی و استانی آورد و بعد موقع ورود به مقطع بالاتر گفت: گوش کن پسرجان! آینده هرچه میخواهی بشی بشو نخواستی هم نشو، در هر حال از من میشنوی برو مداح شو! تبسمی کردم و از آن روز و آن استعداد و آن توصیه دور شدم و اکنون بعد سالها زحمت، خیر سرم، شدهام جامعهشناسی که یک جو ارزش و اهمیت نه در خودم و نه در رشتهام نمیبینم! و حال حق را به او میدهم و میشنوم که سخت سرزنشام میکند: دیدی پسرجان! اصل عرضه و تقاضا را که نفهمی حال و روزت میشود این! حالیا یک ساعت کار یک مداح از هر نظر میارزد به سالها جامعهشناس بودن چون تویی که اگر هیچ نباشی هم هیچ بجایی برنمیخورد! حال اگر مداح بودی هرچه خواستی بودی- از استاد دانشگاه بگیر تا وزیر و وکیل و ...، همه چیز هم داشتی- از جاه و جلال بگیر تا جای و جایگاه و جذبه و جمعی هوادار! حال که هیچ گشتهای و هیچ به هیچ شدهای برو یک گوشه بنشین در اصل ضرورت اندیشه کن! آدم اینقدر حرف نشنو و زمینه و زمان و زبان نفهم؟!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 4️⃣
✍️ حسین شیران
بر اساس آنچه در قالب حکایت پیل مولوی گفته شد ایدئولوژیها معارفی معطوف و مربوط به واقعیت و یا حقیقت امر معینی هستند که عموما بر اساس احساس و ادراک بخشی از آن واقعیت و حقیقت، و نه هرگز تمامی آن، پدید آمدهاند؛ بر این اساس نه میتوان ایدئولوژیها را همه باطل دانست و دورشان ریخت- چرا که هیچ بیارتباط با واقعیت و حقیقت امر نیستند و دستکم هر کدام بخشی از آن را دربردارند، و نه میتوان همه را باور داشت- چه بدلیل عدم امکان احساس و ادراک کامل واقعیت و حقیقت هرگز مبین و معرف کل هم نیستند: "چشم حس همچون کف دستست و بس | نیست کف را بر همهی او دسترس".
ایدئولوژی در واقع ترکیبی از "افهام و اوهام" است و همین کم و کیف مواجهه با آن را حساس میسازد. تشخیص اینکه چه حدی از یک ایدئولوژی حاصل افهام واقعیت و حقیقت و چه حدی از آن حاصل اوهام پیرامون آنهاست دشوار است- حتی برای خود سازنده و پردازندهاش، چه او در مقام ایجاد یک ایدئولوژی قائل به اوهام که نیست بلکه همه ساخته و پرداختههایش را حاصل فهم دقیق و درست واقعیت و حقیقت و از این جهت بس قابل اعتناء و اعتماد و حتی لایق ایمان میداند! اما بواقع او اگر هم در شناخت جزئی از واقعیت و حقیقت صادق باشد در تعمیم آن به کل و شناخت کل دچار توهم است.
یافتههای علم روانشناسی اجتماعی بویژه مکتب گشتالت، که حول محور پدیدهی ادراک تحقیق میکنند، هم احکام حکایت پیل مولوی را تأیید میکنند- اینکه هیچکس قادر نیست تمامی آنچه در پیراموناش میگذرد و یا وجود دارد را تمام و کمال احساس و ادراک کند بلکه بصورت موردی و مقطعی جزئیاتی از آن را احساس و ادراک میکند و بعد بمثابهی یک واقعیت و حقیقت تام آن را تلقین و تفسیر و تبلیغ میکند. فلذا میتوان گفت که ما همواره با بتها و بدلهایی از واقعیت و حقیقت امر مواجه هستیم و نه خود آنها، و این ناشی از تاریکی حاکم بر شناخت ماست- چون اصلاش را نداریم و نمیشناسیم و نمیشناسند بدلاش را تحویل میدهیم.
اینکه ایدئولوژی "شبهمعرفت" تلقی میگردد و به خیل اوصافی همچون موهوم و منحرف و مجعول و مغشوش و مشکوک مزین میگردد ناشی از همین آمیخته بودن افهام و اوهام در آن است. این خود واقعیتیست که هست و باید با آن بنحو اصولی برخورد کرد. بدوا ما را گریزی از رویش ناگزیر ایدئولوژیها نیست- آنها سعی و کوششی- هرچند ناقص و نارسا - برای فهم وقایع و حقایق عالماند و از این جهت حائز ارزش و اهمیتاند. ایرادشان اگر آمیخته بودنشان با اوهام است ضرورتا باید فکری به حال اوهامشان بکنیم.
(باقی در بخش بعد)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 مسائل اجتماعی از سراسر جهان 3️⃣
جامعهی بی مسأله وجود ندارد؛ کم و زیادی و کم و کیف مواجهه با مسائل اجتماعی است که جوامع مختلف را متفاوت از هم میسازد.
#مسائل_اجتماعی_جهان
#پاریس
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 2️⃣
✍️ حسین شیران
اگرکه کثرت ایدئولوژیهای تفسیرگر و تغییرگر جهان اینک مهمترین مسألهی جهان زیست ماست نخست ببینیم این کثرت چگونه حادث میشود. برای این منظور هیچ چیز، به باور من، به اندازهی "حکایت پیل مولانا" گویا نیست. اگرکه پدیدارشناسی، مطالعه و توصیف پدیدهها از هر نوع بر اساس نحوهی بروز و تجلی آنها قبل از هرگونه ارزشگزاری و قضاوت ارزشی باشد این حکایت پرمغز در دفتر سوم مثنوی معنوی یک روایت پدیدارشناسانهی ناب از چگونگی پیدایش ایدئولوژیهاست- بسی پیش از آنکه این عنوان باب شود.
پیل اندر خانهی تاریک بود | عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدناش مردم بسی | اندر آن ظلمت همیشد هر کسی
دیدناش با چشم چون ممکن نبود | اندر آن تاریکیاش کف میبسود
در هر سه بیت آغازین تکیه و تأکید مولوی بر ظلمت و تاریکی حاکم بر فضا و اصل ماجرا (پیل = حقیقت) است؛ این حکایت از خود مولانا نیست پیش از او کسان دیگری همچون غزالی و سنایی هم آن را آوردهاند منتهی آنها عارفانه فضا را روشن و افراد را نابینا توصیف کردهاند ولی مولوی حکیمانه افراد را بینا و فضا را تاریک به تصویر کشیده است. حکایت مولوی بس ارزندهتر و آموزندهتر و برازندهتر است چه اصل مسأله نابینایی مطلق و ذاتی انسان نیست بلکه نابینایی نسبی و ناشی از شرایط محیطیست. سعدی هم که میگوید: "حقیقت سراییست آراسته | هوا و هوس گرد برخاسته؛ نبینی که هرجا که برخاست گرد | نبیند نظر گرچه بیناست مرد"، مشخصا بر این نظر است.
انسان بواقع در قبال و یا در مقابل حقیقت کور نیست اما اینکه چرا همواره در راه کشف و شرح و وصف آن میلنگد نخست بخاطر پوشیده و پشت پرده و دور از نظر بودن خود حقیقت است- ارزش و اهمیت کشف حقیقت هم به همین است؛ و بعد ظرفیت احساس و ادراک انسان محدود و مستعد اشتباه و انحراف است؛ در تأثیر تغییرات و تحولات فضای حاکم بر احساس و ادراک هم که تردیدی نیست. در کل کم و کیف کار متأثر از سه عامل متغیر است: ۱- موقعیت و ویژگیهای ادراکشونده (مُدرَک) ۲- موقعیت و ویژگیهای ادراککننده (مُدرِک) ۳- زمینه و زمان ادراک؛ نتیجه تفاوت در دریافتهاست.
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد | گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشاش رسید | آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود | گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست | گفت خود این پیل چون تختی بدست
(ادامه در بخش بعد)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 فیلم کوتاه
#تحلیل_آزاد
#فرد
#جامعه
#توتالیتاریانیسم
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 مسائل اجتماعی به بیان کارتونیستها 6️⃣1️⃣
#تحلیل_آزاد
#یک_تصویر_هزار_حرف
#مسائل_اجتماعی_ایران
#فساد
#اختلاس
#چای_دبش
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 نوبت کتاب
⏺ کتابخانه جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعه هرچه بیشتر
📚 راه نجات (از رسائل قاجاریه)
✍️ مرتضی قلیخان صنیع الدوله
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر، کای نور چشم من به جز از کشته ندروی. به حرف کار از پیش نمیرود و به حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود. از این که دولت بگوید مشروطه شدم و ملت خوشوقت شود که دولت مشروطه دارم و هر دو دست رویهم گذاشته منتظر باشند دستی از غیب برون آید و کاری بکند، هرگز نه دوائر دولت منظم و نه حوائج ملت فراهم خواهد شد. سعدیا گر چه سخندان و مصالح گوئی، به عمل کار برآید به سخندانی نیست. مسلم است که تحصیل نتیجه تقدیم مقدمه لازم دارد؛ گنج بی رنج میسر نمیشود و مزد بیکاری به کسی نمیدهند. «لیس للانسان الا ما سعى. غرض آنکه اگر بخواهیم این عراده لنگ امور را به راه بیندازیم، باید خودمان به جد کار کنیم والا کسی از خارج برای ما کار نخواهد کرد و ...
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🌓 متکلمین سیاست 2️⃣
✍️ حسین شیران
اساسا برای سیاست- بویژه در عصر رسانهمحور مدرن، هیچ چیز به اندازهی توضیح و توجیه پندارها و گفتارها و کردارهایی که در مقاطع و موقعیتهای مختلف از خود بروز میدهد واجد ارزش و اهمیت نیست برای همین همهی سیاستها در هر کجا در کنار همهی اسباب و اساس لازم برای جاری و ساری گشتنشان، ضرورتا تیم مخصوصی از "متکلمین متقاعدکننده" هم در اختیار دارند که کارشان مشخصا استدلال و استنباط حقانیت تمامی کردهها و ناکردههایشان بویژه برای مردم تحت حاکمیتشان است. هر سیاستی در این زمینه کاستی داشته باشد قطعا برای ادامهی راه سستی خواهد داشت.
با یک مثال ملموس برای مخاطب به این بحث خاتمه میدهم. خوانندگان محترم حتما ماجرای استمساک آقای رئیسی به خوانندهی پرحاشیهی رپ امیرحسین مقصودی معروف به تتلو را به یاد دارند. این ماجرا حاوی پندارها و گفتارها و کردارهای مشخصی از سوی هستهی سیاست حاکم بر کشور برای پیروز نمودن نامزد مورد نظر با آرای بالا در انتخابات ریاست جمهوری 96 بود. اکنون دیگر کسی جرأت نمیکند از این حرکت و از این فرد دفاع کند اما متکلمین سیاست در آن زمان برای توجیه حرکت و بعد از آن هم برای تطهیر آن حرکت چه کارها که نکردند!
نخست از تطهیر خود فرد شروع کردند و گفتند که او رسما از خبط و خطاهای گذشتهاش اعلام پشیمانی و ندامت و در یک کلام توبه کرده است. کیهان- پایگاه اصلی متکلمین سیاست، نوشت: جریان حزباللهی منطق روشنی دارد، میزان حال فعلی افراد است. او بر دفاع از وطن در مقابل دشمنیهای رژیمهای مرتجع و آمریکا تأکید دارد و نسبت به شهدا و مدافعان حرم ابراز تواضع و احترام کرده است. فلذا نمیتوان اظهار توبهی تتلو را نپذیرفت. هرچند بعدها تتلو اعتراف کرد که توبهای در کار نبوده و صرفا برای رهایی از زندان ده سالهای که برایش بریده بودند مجبور به همدلی و همسویی بوده است.
خبرگزاری فارس او را به مراسم فارس پلاساش دعوت کرد و در ردیف اول با کسانی همچون حمید رسایی، عزتالله ضرغامی، سید نظامالدین موسوی، مجتبی ذوالنور، سیدحسین نقوی حسینی و ... نشاند و حتی من باب تقدیر به روی صحنه هم آورد. علیاکبر رائفیپور در مقابل خیل اعتراضات و انتقادات از تطهیر و تصرف تتلو دست به قلم برد و نوشت: "امیرحسین عزیز؛ به خاطر این روزها به حالت غبطه میخورم، نه فقط از این جهت که مظلوم واقع شدهای ! بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص حق از باطل گشتهای"!
و در رأس همگان حجتالاسلام پناهیان سلطانالمتکلمین سیاست حاکم بلافاصله دست در انبان تاریخ اسلام کرد و روایتی درخور حال برای تطهیر و حتی تقدیس حرکت استخراج کرد و حقانیت این حرکت سیاست را از آن اثبات و استنباط کرد! چطور امام حسین با آن همه عصمت و عظمت رسما از امثال زهیر و عبیدالله بن حر جعفی درخواست کمک کرد چرا سید محرومان حجتالاسلام رئیسی برای بالا بردن آرایاش در برابر رقبا و طبیعی جلوه دادن پیروزیاش در انتخابات به خوانندهی پرطرفدار و توبهکردهای همچو تتلو توسل نجوید؟ ...
باری عزیزان، متکلمین سیاست یعنی یک چنین افرادی که هنر استدلالیشان همه صرف توجیه هر آن کرده یا ناکردهی حوزهی استحفاظیشان یعنی سیاست دینی حاکمه است.
#مسائل_اجتماعی_ایران
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 میممیمها 4️⃣
✍️ حسین شیران
بدون متن، به روایت تصویر!
#مسائل_اجتماعی_ایران
#مدیران_مافیایی
1️⃣ بخش اول
2️⃣ بخش دوم
2️⃣ بخش سوم
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 مقاممسئولزدگی
✍️ حسین شیران
در هر کجا اغلب اگر بیش از حد معمول و متعارف در معرض چیزی قرار بگیری به اصطلاح آنچیززده میشوی- سرما باشد سرمازده، گرما باشد گرمازده، دریا باشد دریازده، آفتاب باشد آفتابزده، آرمان باشد آرمانزده، میهمان باشد میهمانزده، ...؛ در همه حال این زدگی باعث میشود جسم و روح و روان تو بتدریج تعادل طبیعی خود نسبت به آن چیز را از دست دهد و دچار یکسری اختلالات ریز و درشت- از سردرد و سرگیجه و تهوع بگیر تا سرسام و حتی سر به بیابان نهادن گردد. مقاممسئولزدگی هم کمابیش یک چنین حالتی است؛ وقتی شما بیش از حد معمول و متعارف در معرض یک مقام مسئول قرار میگیری یک چنین حالت و عوارضی بر تو حاکم میشود.
مقاممسئولزدگی عموما در ممالکی از جمله مملکت ما که مسئولانش اغلب "آمدن دارند اما رفتن نه" بسیار شایع است. در یک چنین جاهایی حضرات از بس از روحیهی ایثار و از جانگذشتگی برخوردارند که بههیچ وجه من الوجوه حاضر نمیشوند عرصهی خدمت به ملت و مملکت را رها کنند و این توفیق بزرگ را نصیب دیگران هم سازند! همیشهی خدا با افتخار در صحنهاند و بیهیچ گداری مدام از این پست به آن پست و از این نهاد به آن نهاد و از این قوه به آن قوه میروند و به این قرار پیوسته با صرف شهد شیرین خدمت به خلق هرگز به کنارهگیری و استراحت نمیاندیشند! قشنگ معلوم است تا آخر عمر میخواهند سر خدمت باشند!
این غرق خدمت گشتن حضرات باعث شده هیچ توجهی به پدیدهی اجتماعی مقاممسئولزدگی و عوارض آن برای مردم نداشته باشند. طبیعی است وقتی حضرات حدیقفی برای مقام مسئولی خود نمیشناسند این عارضه هم از حد معمول خود طغیان کرده به حد یک پاندمی (همهگیری) میرسد کما اینکه رسیده و اکنون اغلب مردم تعادل جسمی و روحی و روانی خود نسبت به "همیشه و همهجا و همهعمر مقاممسئول" را از دست دادهاند و ناخودآگاه همین که اسمی از آنها به میان میآید دچار حساسیتها و اختلالاتی - از سردرد و سرگیجه و تهوع بگیر تا سرسام و سر به بیابان نهادن، میشوند چه برسد به اینکه مدام اینجا و آنجا صدا و سیمایی هم از آنها ببینند و بشنوند!
#مسائل_اجتماعی_ایران
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 باز توفان!
✍️ حسین شیران
از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان، ذهن مرا توفانیست که هر از گاه بیمهابا برمیخیزد و هر آن امید و انگیزه و انرژیای که با هزار جهد و جهاد در وجودم اندوختهام را میروبد و با خود میبرد! من او را خوب میشناسم و او هم مرا. سالهاست که باهم در تعاملایم و با وجود همه درگیریها بسی بهم خو گرفتهایم. چه وقتها که او تا دم در آمده اما مراعات حال دل گاها خوش مرا کرده تو نیامده است و چه وقتها که من خود از سر خستگی و دلتنگی در را به رویش باز کرده و بیرون به انتظارش نشستهام تا که از راه رسد و تمام ذهن و زندگیام را درنوردد!
پیشآگهی و پیشدرآمد این توفان، پرسش سخت و سنگین و در عین حال سوزناکیست که هرگاه کوبهی در چوبی ذهنم به صدا درمیآید میدانم که باز او به سراغم آمده و دیگر به این راحتیها دست از سرم برنخواهد داشت. چه کنم؟ از وقتی یادم میآید کتاب در دست گرفته و با عطشی سیریناپذیر مدام خواندهام و خواندهام و خواندهام و همیشه هم در هر چه خواندهام تور تحقیق و تأمل درانداختهام اما زور که نیست تمامی آموختهها و اندوختهها و اندیشههایم را هم که رویهم میگذارم باز پاسخ درخوری برایش نمییابم! ناگزیر وامیدهم او هم پا میدهد تا توفان از راه رسد و نه فقط ذهن که تمام وجودم را زیرگیرد.
امروز هم از آنروزهاست که در سکوت سنگین حاکم بر ذهنام یهو صدای کوبه میپیچد، در را که باز میکنم او را باز پشت در میبینم؛ تا چشم در چشم هم میشویم بیهیچ حرف و حدیثی کولهبارش را زمین میگذارد و خردهپرسشهایش را جلوی چشمانم میگسترد و بعد با اشارهی سر مرا به سیرشان دعوت میکند: "بالاخره نگفتی تو کیستی و چیستی و چه کارهای و چه میکنی و چه میخواهی و از که میخواهی و برای چه و که میخواهی؟ با کدام انگیزه و امید میخواهی؟ این وسط چه به تو میرسد؟ چه به خانه و خانوادهات؟ تا کنون این همه از عمر گرانمایه مایه گذاشتی کجا رسیدی؟ کجا را گرفتی؟ بعد از این میخواهی کجا را بگیری؟ ..."
از خواندن بقیهی پرسشها منصرف میشوم، بارها خوانده و دیگر همه را حفظام! چشم از کوله بازمیگیرم و آرام به افق میدوزم! او هم همچو همیشه کولهاش را جمع میکند و کنار میکشد. هیچ حرفی برای گفتن نیست. با حال و روزی پریشان به در تکیه میکنم و به گردبادی که آرامآرام در دوردست شکل میگیرد و گرد و خاکها را بالا میبرد خیره میشوم. در را باز میگذارم و تو میآیم. این بار هم پناهگاه امنی برای انگیزه و انرژی و امید و آرزوهایم ندارم. سر و صدای بیرون مدام بیشتر و نزدیکتر میشود. سرم را پایین میاندازم و تنها به این میاندیشم که این توفان از کدام رخنه بر وجود من میتوفد و من آیا روزی خواهد رسید بتوانم از پس آن برآیم؟! ...
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 بالاخره بعد 50 روز در غزه موقتا آتشبس شد. حماس که همه حمله میگرفت این بار حمله طوری حماس را گرفت که خود بس به آب و آتش زد تا آتشبس شود! حال تو مگو و مپرس آن یهو به شدت حمله کردنات چه بود و این به منت آتشبس خواستنات چه؟! اسرا را هم که باید بدهی! حالا اینها مهم نیست! آنچه در این فاصله بر سر غزه و مردماناش آمد هم مهم نیست! مهم اینست که حالا سران در هر دو سو سر و مر و گنده سر جای خود نشسته و دارند دربارۀ ادامۀ بازی باهم مذاکره میکنند! پیروز میدان کیست را هم که ایدئولوژی از قبل تعیین کرده: در نزد برخی حماس- که چنان ضربتی به طرف زد که هرگز از زیر ننگاش نرهد و در نزد برخی دگر اسرائیل- که یکی خورد و هزار برابر زد تا طرف حالاحالاها نه خود و نه خاکاش به خود نیاید! این قدرت ایدئولوژی و خاصیت جنگ ایدئولوژیک است که هر دو طرف در هر حال خود را برنده میدانند! حال این وسط جایی با خاک یکسان شود و کلی بنیبشر از بین بروند و باقی بیکسوکار آواره شوند برای دو طرف نه اهمیتی دارد و نه تغییری در معادلات و نظرات ایجاد میکند! چه اساسا در نزد حاکمان مردم برای دو چیزند: بندگی بوقت صلح، مُردگی بوقت جنگ!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 نوبت کتاب
⏺ کتابخانه جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعه هرچه بیشتر
📚 فلسفه سیاسی فارابی (شرح نظریه مدینه فاضله با تطبیق بر آراء افلاطون و ارسطو )
✍️ دکتر فرناز ناظرزاده کرمانی
⏺ تعداد صفحات: 461
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir