"بررسی مسائل اجتماعی ایران" ✍️ حسین شیران؛ دکترای جامعهشناسی: 🆔 @Hossein_Shiran "به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم" آرزو و آرمان من: "پاکی و پیشرفت همگانی در بستر جامعهای امن و آگاه"
🌓 وقتی دیگر دوران سیاست "چماق و هویج" هم بهسر رسیده و کار به سیاست "چماق بدون هویج" کشیده و از درد فشاری که هنوز حداکثر هم نگشته دلار دیوانهوار سر به فلک کشیده و بر همه چیز حتی اندیشه و هماندیشیها هم در این سرزمین سایه افکنده است، آیا هیچ سیاستباز دستاندرکاری هست بابت این سایهی شوم و این همه رنجی که بر این ملت و مملکت میرود پاسخگو باشد؟
#ترامپ
#فشار_حداکثری
#چماق_هویج
#چماق_بدون_هویج
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 آشنایی با ایسمها 3️⃣7️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺️ نژادگرایی، نژادپرستی (راشیسم) Racism
اعتقاد به برابر نبودن نژادها و بر این اساس اعمال پیشداوری و تبعیض علیه افرادی از نژادهای متفاوت و بظاهر پست. نژادپرستی بدون شک در طول تاریخ وجود داشته است: یونانیان و رومیان باستان بیگانگان را "بربر" مینامیدند- کلمهای مبین تفاوتهای تحقیرآمیز. نژادپرستی نسبت به بومیان مستعمرات یک ویژگی مشترک امپریالیسم اروپایی و عنصر آشکار بردهداری در آمریکا بود (جاییکه جمعیت سیاهپوست آن علیرغم تصویب قانون فرصتهای برابر هنوز از اعمال نژادپرستی رنج می برند)؛ زیربنای پندار آدولف هیتلر مبنی بر برتری آریاییها و در نتیجه آزار و اذیت یهودیان توسط نازیها هم مصداقی از نژادپرستی بود. یکی از واضحترین شیوههای نژادپرستی در دوران مدرنتر، نظام آپارتاید (جداسازی نژادها) در آفریقای جنوبی از سال 1948 تا 1991 بود که مشخصا سفیدپوستان را برتر از هممیهنان «رنگینپوست» (یا نژاد مختلط) و سیاهپوست خود میدانستند. استوکلی کارمایکل1 معروف به پلنگ سیاه، فعال حقوق مدنی سیاهپوستان در دههی 1960 آمریکا، اصطلاح "نژادپرستی نهادی"2 را برای نژادپرستیهایی که رسما توسط دولتها، نهادها یا شرکتهای عمومی انجام میشود ابداع کرد. در سال 1999 گزارشی توسط کمیتهی تحقیق در مورد قتل یک جوان سیاهپوست در لندن در سال 1993، پلیس متروپولیتن را به "نژادپرستی نهادی" متهم کرد - و جالب اینکه پلیس هم این اتهام را پذیرفت!
1. Stokely Carmichael (1941–98)
2. Institutional Racism
#ایسمها
(برای مشاهدهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 2️⃣6️⃣
✍️ حسین شیران
اگرچه اکنون حکومت بزرگترین مانع در برابر تحقق "ملتدولت" در این سرزمین است- حکومتی که دیگر در این برهه از زمان نمیباید بود ولیکن هست و هنوز همچون استخوان لای زخم در میان ملت و دولت جای گرفته و از هر نظر از تقریب و تلفیق و "فراتلیفق" این دو قطب و خلق "قطب سوم" فراایدئولوژیک ملتدولت جلوگیری میکند، اما بهواقع در این میان حکومت تنها عامل بازدارنده نیست و لزوما در کنار آن باید به کم و کیف باقی عوامل بازدارنده از جمله فقر یا فقدان نیروهای تاریخی لازم و به تبع آن فقدان آلترناتیو هم نظر داشت.
این کاملا طبیعیست که هر حکومتی برای حفظ مقام و موقعیت خود از شکلگیری هرگونه جایگزینی ممانعت بهعمل آورد و هر حرف و حرکتی در این راستا را در نطفه خفه سازد؛ هم از این نظر نمیتوان هیچ حکومتی را مذمت کرد که چرا به میل خود از بین نمیرود و یا به نفع یک گزینهی بهتر و برتر کنار نمیرود؛ نباید فراموش کرد که ما نه با یک حاکم بلکه یک طبقهی حاکم طرفایم و اساسا هیچ طبقهی حاکمی گزینهای بهتر و برتر از خود نمیشناسد، اگرهم بشناسد حب قدرت و لذت فرمانروایی اجازهی وادادن و جادادن به آن را نمیدهد.
بر این اساس بدیهیست که یک چنین توقعی از قدرت و طبقهی حاکم تا چه حد بیهوده است. طبقهی حاکم طبیعتا نه به میل خود از بین خواهد رفت، نه به نفع یک گزینهی برتر کنار خواهد رفت و نه اصلا و اساسا امکان و اجازهی شکلگیری گزینهی برتر را خواهد داد. با این وجود حقیقت امر حکم میکند که بساط حکومت دیگر برای همیشه از این سرزمین برچیده شود فلذا ضرورتا باید دنبال "شاهراه چاره" بود- راهی که هم به سیطره و حکمرانی طبقۀ حاکم حاضر پایان داد و هم از قدرتیابی طبقه و ایدئولوژیای دیگر پیشگیری کند.
انقلاب 57 بزرگترین آموزگار تاریخ بلندبالای ایران است اگرکه ملت عبرت گیرد و دیگر با تمام وجود دریابد انقلابهای سیاسی اصولا چیزی جز جابجایی طبقهی حاکم به بهای حیف و میل اراده و انگیزه و انرژی سخت رویهمانباشتهی یک ملت رنجیده و رنجدیده نبوده و نیستند و نخواهند بود مگر اینکه خلافاش ثابت شود و خلاف طینت و طبیعت خود پیش روند وگرنه آش همان و کاسه همان- حیف از همه خونهایی که گردونهی انقلابها را میگردانند و با هزار امید و آرزو یک عده را بالا میبرند و عدهای دیگر را پایین میآورند!
از نقطهنظر جامعهشناختی هیچ فرقی نمیکند کدام طبقه از جامعه بر باقی طبقات حاکم باشد همینکه افراد و افکار و عقاید یک طبقه بر باقی طبقات جامعه حاکم باشد- حتی اگر این آسیاب به نوبت باشد، باز فرقی نمیکند، در هر حال در آن جامعه حکومت و سیطرهی طبقاتی ساری و جاریست! یک چنین جامعهای البته که هرگز روی آرامش و آسایش بهخود نمیبیند چه جایی که باقی جوامع یکبهیک مدارج ترقی را طی میکنند و پیش میافتند، همیشه به انقلاب و گرداندن گردونه میاندیشد تا باز با زجر و زحمت فراوان طبقهی دیگری را حاکم بر خود سازد!
اما مادام که "فکر برتر" و سرتری در کار نباشد اوضاع و احوال همین که هست خواهد بود و جمله تغییرات و تحولات حول محور "فرد برتر" خواهد چرخید- کما اینکه تا بحال چرخیده و پیدرپی هم حکومتها آورده و برده است! فرد برتر اگرچه به نیروی کاریزمای خویش ممکنست مبدأ و منشأ یک جهش و دگرگونی تاریخی شگرف گردد اما بدیاش اینست که خود بلافاصله تبدیل به یک تابوی بزرگ میشود و مانع دهها جهش در راستای توسعه و تحول میگردد. فلذا بهتر است بر "فکر برتر" متمرکز شد و هرچه "فرد برتر" است را پشت گاری فکر برتر بست و نه برعکس!
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 بدون شرح!
#مسائل_اجتماعی_ایران
#سقط_جنین
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 فقیه و قاضی و داروغه و مداح و روحانی
همه از کفر مینالند و مسلم از مسلمانی
خدایا از زنان پیغمبری مبعوث کن شاید
جهان مرده را احیا کنی با عشقدرمانی
جوانان سعادتمندمان زهوارشان در رفت
بفرما پیر دانا این هم از نیروی انسانی!
بهزودی یوسف ایران به قعر چاه میافتد
به دستان توانمند برادرهای افغانی!
دریغا لشکر اعراب تا قلب خراسان رفت
به میدان درنمیآیند سرداران ایرانی!
گرفتی حال مردم را و از آینده میگویی
چه سود از گل زدن ای شیخ بعد از سوت پایانی؟
ثواباش کمتر از حج و نماز مستحبی نیست
نشستن پای صحبتهای زنهای خیابانی
زبان غرق سکوت است و قلم از ترس خاموش است
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش
نه پول نفت میخواهم نه آب و برق مجانی!
#مسلم_حسنشاهی
#شعر_اجتماعی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 سرگیجه ژئوپلیتیک در سوریه
✍ فر ایرانی
برای تاریخنخواندههای ژئوپلیتیکندان که در باغ مناسبات حوادث غرب آسیا نیستند و در نتیجه اساسا قادر به کنار هم گذاشتن قطعات پازل و درک صحنه چگونگی ارتباطات و جریانات نیز نیستند تا بفهمند انتهای تحریرالشام و جولانی به کجا وصل میشود توصیه میشود پیش از پایکوبی این ویدئو را تماشا کنند و سپس پیش از آن که جشن دموکراسی در سوریه را آغاز کنند حداقل کمی برای وضعیت شومی که ایران به آن دچار شده روزه سکوت بگیرند.
کسی که متوجه نشود پیوند جولانی و تحریرالشام با امتگرایان اخوانالمسلمین تحت زعامت ترکیه که با یک کار ترکیبی حرفهای دومنظوره با ادغام ادبیات امتی نسخه اخوانی و قومگرایی ترکی (پانترکیسم) درصدد پیش برد پانتورانیسم و گسترش هژمون خود است، اساسا در باغ نیست و قافیه را باخته است. برقراری دموکراسی؟! آن هم به دست جولانی؟! به کمک اندیشههای پانترکیسم؟! و به پشتوانه اخوان المسلمین؟! این شوخی قرن است که بسیاری در ایران آن را باور کردهاند و افسوس که این بسیاری جزو جامعه به اصطلاح نخبگانی و فعالین مدنی در ایران هم هستند!
از صدر تا ذیل این داستان بر دو اصل استوار است: ۱) ضدیت با دموکراسی ۲) ضدیت با هر نوع ملیگرایی از جمله ملیگرایی ایرانی
کل داستان سوریه فقط جنگ قدرت نیروهای مختلف و پیروزی یک جریان هژمون بر جریان دیگر بوده است و نه هیچ چیز دیگر.
https://youtu.be/AEd6ZHBf5Vc?si=n5m4pH5pisHK-dAz
#ارسالی_دوستان
🔗 لینک برای ارسال مطالب
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 مسائل اجتماعی به بیان کارتونیستها 4⃣2⃣
برای ما خیل مردمان ایران که عمریست به بهای همچنان غالبماندن و هرچه بیشتر غنیشدن یک عده هر روز حقیرتر و فقیرتر از دیروز میشویم این تصویر و تصور البته که بس آشنا و در عین حال دردناک است، چه بهواقع سخت است سالها آن پایین به هزار و یک امید در برابر دم و دستگاه حبابساز دولتها و دولتمردان ایستادن و پیدرپی هم وعده وعیدها را پوچ و توخالی و باد هوا یافتن! با اینحال هیچ ره بجایی نخواهیم برد و هیچ از این اوضاع و احوال رهایی نخواهیم یافت اگر که در این میان و در ارتباط با آنچه بر سرمان آمده و میآید خود را هم مقصر ندانیم و درصدد رفع و رجوع این قصور برنیاییم؛ حالیا لابد در منطقه و موقعیت کمفشار اتمسفر بی سر و سامان این جامعه واقع شدهایم که اینگونه یکریز باد وعدههای حضرات بیهیچ بر و بارانی رو سویمان سرازیر است و ایعجب از آن همه سرمایۀ ملی چیزی جز گرد و خاک و فقر و فلاکت نصیبمان نیست! ...
#تحلیل_آزاد
#یک_تصویر_هزار_حرف
#کارتونیست
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 اگوستین 🎬
✳️ اگوستین هم به دستیابی انسان به #کمال بدبین بود و هم به دستیابی جامعه به #عدالت. معتقد بود ما میتوانیم اینها را آرزو کنیم ولی هرگز نمیتوانیم کامل به دستشان بیاوریم. این ناشی از #گناه_نخستین و شرایط انسانی ماست که باید با آن کنار بیاییم نه که ناامید شویم. ما در #شهر_انسان به سر میبریم و #شهر_خدا آرزو و آرمانی برای ماست. ...
#Augustine
#Original_Sin
#City_of_Men
#City_of_God
#آشنایی_با_اندیشهها
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 9️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
دکتر عبدالکریمی وقتی از "نیروهای تاریخی ایران" در این برهه از زمان سخن میگویند هرگز به خیل فعالان عرصۀ سیاسی اجتماعی ایران نظری ندارند- بویژه "روشنفکران ایرانی" که نه فقط هیچ نظر مساعدی رویشان ندارند بلکه برعکس همه را بیهیچ پروایی یک کاسه کرده و بیهیچ تفکیک و تمایزی در فکر و ذکر و راه و روش و منش و بینش و بیانشان به یک چوب میرانند! چه معتقدند همه بنوعی با الهامات و القائات خارجی و خوارجی تسخیرشده و به ضدخود تبدیلشدهاند و بجای کشف و شرح واقعیت مشغول "قلب واقعیت"اند فلذا بجای اینکه "نیروهای نفی" باشند "نیروهای اثبات" گشتهاند.
برای درک و فهم این نفی و اثبات و کلا جمیع نقطهنظرات ایشان ضرورتا باید چارچوب بحثشان را شناخت وگرنه که بسیاری از مفاهیم و مضامین کاربردیشان بنظر بس مبهم و مغلق و حتی ضد و نقیض مینمایند. در مجموع ایشان در دو عرصۀ بس مرتبطبهم و در هر عرصه با یک مسأله و در مجموع با دو مسألۀ بس مرتبطبهم درگیرند: یکی عرصۀ جامعه و مسألۀ تقابل ملت و حکومت و شکاف میان ایندو و دیگری عرصۀ جهان و مسألۀ تقابل حکومت و نظام استکبار جهانی؛ در عرصۀ اول خود را در کنار ملت و در برابر حکومت میدانند و در عرصۀ دوم در کنار حکومت و در برابر نظام سلطۀ جهانی.
و اساسا همین همزمان "هم با حکومت بودن و هم نبودن"شان است که کار را هم برای خودشان و هم مخاطبانشان دشوار میسازد. بهرحال تفکیک و تمایز اینکه هر یک از بیاناتشان مشخصا در ارتباط با کدامیک از این دو عرصه و دو مسأله گفته شده- بویژه زمانی که حکومت عاملی محوری و مشترک در هر دو عرصه و هر دو مسأله است، و یا وقتی سخن میگویند مشخصا در کدام عرصهاند و چرا و چگونه و از چه نقطهنظر با چه مضامین و مفاهیم مشترک یا متمایزی به نفع کدام طرف استدلال میکنند گاه حتی برای مخاطبان خاصشان هم مایۀ سردرگمیست چه رسد مخاطبان عامشان!
با اینحال آنچه تا حد زیادی امکان و توان تفکیک و تمایز این مهم و رهایی از این سردرگمی را ممکن میسازد و فارغ از همه حرفها و حواشی بسمت یک نتیجۀ روشن میراند کموکیف موضعگیریشان در هر دو عرصه نسبت به عامل مشترک یعنی حکومت است: در عرصۀ اول در ارتباط با مسألۀ تقابل ملت و حکومت مشخصا در سمت ملت درمیآیند منتهی در نقش یک "وفاقگرای راستگرا" که میکوشد با فرافکندن سیاهیهای حکمرانی به اذناب نظام و سفیدشویی اصل و رأساش مردم را به وفاق با آن فراخواند- همانکه در تفکیک و تمایز از گفتمان غیرانقلاب و ضدانقلاب "گفتمان انقلاب"اش مینامد.
ولیکن در عرصۀ دوم و در ارتباط با مسألۀ تقابل حکومت با استکبار جهانی کاملا برعکس، هرچه وفق و وفاق و سازش از جانب هرکه باشد را بشدت به باد انتقاد میگیرند و عملا در پیروی و پشتیبانی از گفتمان انقلاب (حکومت) که اینجا در نقش "نه به نظام سلطه" و "گفتمان نفی" ظاهر میشود، دستورالعمل "ستیز تا سر حد مرگ" را توصیه و تجویز میکنند. اینجاست که منظور ایشان از "نیروهای نفی" و "نیروهای اثبات" کاملا معلوم میشود: نیروهای نفی نیروهای گفتمان انقلاب در عرصۀ دوماند که اکنون بعنوان "محور مقاومت"- تنها نیروهای نفی جهان، در برابر نظام سلطۀ جهانی میستیزند.
اینجا اگرچه درک و فهم مرادشان از گفتههاشان تا حد زیادی مشخص میشود اما درک و فهم خودشان سخت دشوار میشود و این یعنی پایان سردرگمی در باب افکارشان آغاز سردرگمی در باب خودشان است: اینکه چطور ایشان برخوردی دوگانه در برابر نظام سلطه دارند- "سلطۀ جامعوی"(داخلی) برایشان هیچ یا چندان مسألهای نیست اما "سلطۀ جهانی"(خارجی) کلانمسأله است! برای سلطۀ جامعوی "وفاق" تجویز میکنند برای سلطۀ جهانی "ستیز"! مخالفان سلطۀ درونی را نیروهای اثبات میدانند و سخت میکوبند مخالفان سلطۀ بیرونی را نیروهای نفی "تنها نیروهای اصیل تاریخی" میخوانند و سخت میستایند! ...
به این ترتیب پربیراه نیست اگرکه فکر کنیم تقلای فکری ایشان در هر دو عرصه و در هر دو مسأله جانبدارانه به نفع عامل مشترک یعنی حکومت تمام میشود- تو گویی که هستند تا در هر حال و در هر حوزه در برابر هر نیروی متخاصمی هوای حکومت را داشته باشند! طبیعتا این همدلی و همراهیست که فیلسوف ما را هم همچون خود حکومت "دشمناندیش" و فلسفۀشان را بس "سوسوزن" و "چشمکزن" میسازد و عمدهمفاهیم کاربردیشان اعم از سلطه و ستیز و نفی و اثبات و وفاق را هم موردی- حسب اینکه طرف بحث که باشد، موجه یا ناموجه (روشن خاموش) میسازد!
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراوفاق
#دکتر_عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 بیستم دیماه سالروز قتل میرزاتقیخان امیرکبیر در حمام فین کاشان
#امیرکبیر
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 8️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
این را دیگر همه میدانیم که هر تغییر و تحولی در هر زمینه و زمانی که بخواهد رخ دهد ضرورتا باید "نیروهای عامل" خاص خودش را داشته باشد وگرنه هر چقدر هم که زمان بگذرد و زمینه فراهم باشد و هیچ مانعی هم در میان نباشد مادام که نیروی عاملی در کار نباشد هیچ تغییر و تحولی در هیچ زمینه و زمانی حاصل نخواهد شد. باید توجه داشت که اینجا صحبت مشخصا بر سر نیروی عامل است- یعنی "نیروی آغازکننده و دنبالکننده و تمامکننده و تداومبخشنده"، و نه هر نیرویی که به هر شکل دستی در کار و پایی در راه دارد اما باری به هر جهت است، گاه هست و گاه نیست، گاه راست است و گاه چپ، گاه تند است و گاه کند، گاه روشن است و گاه تاریک.
اینکه اغلب میدویم و بهجایی نمیرسیم و میجهیم و به چیزی نمیرسیم، بهخاطر اینست که خواهناخواه و آگاهناآگاه در قالب و قامت یک چنین "نیروهای گاهگداری" هستیم که کاروبارمان بگیرنگیرها دارد و نه نوعا نیروهای عاملی که پیوسته بیهیچ گیر و گور و گریزی پیگیر کار باشند؛ البته این هرگز بهمعنی بیچارگی و بیفایدگی نیروهای گاهگداری نیست- حالیا صاف و سالم و صادقترین افراد ما رسما از آسایش و آرامش خود و خانوادهی خود زدهاند و بیهیچ مزد و منتی صرفا از باب احساس مسئولیت اجتماعی خود را درگیر مسائل و مشکلات جامعه کردهاند و بیهیچ توقع و تمنای پست و مقامی نظرا و عملا در حد توان خود درصدد اصلاح امور برآمدهاند.
مشکل اینجاست که همه یا اغلبشان در بهترین حالت چراغهای سوسوزنی هستند که باز خواهناخواه و آگاهناآگاه بسی دور از هم و بیارتباط با هم افتادهاند و هر کدام فوقفوقاش روشنیبخش محفل و مجلسی مختصرند برای همین، هم در مقام اندیشه و هم در مقام عمل چندان کاری از پیش نمیبرند و نمیتوانند که ببرند؛ درحالیکه اگر همه بههم وصل شوند و باهم بجوشند و باهم بکوشند طبعا از خیل چراغهای سوسوزنشان پروژکتوری عظیم پدید میآید و تا دوردستها را هم برای خودشان و هم مردمشان روشن و پرنور میسازد، و معنی و مفهوم روشنفکری و روشنگری هم اینست و جز این نیست که تحققا راهی روشن برای پیشرفت پیش پای جامعه بگذارد.
باری، فرق نیروهای گاهگداری با نیروهای عامل در پخش و پلا و پراکنده بودن و سر و سامان نداشتن و سازماننیافتنشان است، هم از این جهت باید به خیل اقشار خاکستر جامعه، هرچقدر هم که تحوللازم باشند، حق داد به این راحتی پشت سر نیروهایی که خود سر و سامان و سازمان ندارند و بیش از چند متر پیش پایشان را نمیبینند و برای باقی راه هیچ طرح و تدبیر و تضمینی ندارند بیفتند. شوخی که نیست بحث تغییر و تحول اجتماعی و یک اجتماع است و هزارانهزار پیچوخم دارد که لزوما برای همه یا اغلباش باید از پیش برنامه داشت تا به نتیجه رسید وگرنه البته که همینجا ماندن بسی بهتر از "از اینجا راندن و از آنجا ماندن" و اسیر هرج و مرجها شدن است.
فلذا آغازکنندهی یک تغییر و تحول اجتماعی لزوما باید به تمامکنندگیاش هم بیندیشد و اساسا این تمامکنندگیست که هر تلاش و کوششی را به نتیجه میرساند؛ دشواری تغییر و تحول اجتماعی بویژه در کشورهای توسعهنیافته مشخصا اینست که نه در خلاء بلکه همچون یک بازی فوتبال در زمین ناهموار حریف و در شرایط نامساعد جوی که باد مخالف از روبرو میوزد، با داوری تیمی وابسته به حریف و هایوهوی و آزادیعمل فراوان تماشاگران حریف و زدوبندهای پیش از بازی و احیانا تهدید و تطمیع برخی بازیکنان خودی و ... انجام میشود، ضمن اینکه حریف هم در میدان تیم قدر خود را دارد که از هر نظر مانع بازیسازی و ضد تیم عامل تو عمل میکند.
در یک چنین شرایطی پیروزی غیرممکن نیست اما طرح و تدبیر و تاکتیکی ورا و فرای طرح و تدبیر و تاکتیک حریف میطلبد که لزوما باید داشته باشی تا از حالت دفاعی خارج شوی و در زمین حریف پیش روی و بعد ضرورتا تمامکننده هم داشتی باشی تا بتوانی به هدف برسی. اینجاست که ضرورت سر و سامان و سازمانیافتگی یک تیم و داشتن پشتیبانی فنی و حرفهای و طرح و تاکتیکی از پیش تعریف و تعیینشده و تلاش و تمامکنندگی نیروها نقش اساسی خود را در برد یک تیم نشان میدهد. به این قرار بود که انقلاب اسلامی در سال 57 پیروز میدان شد- منتهی مشکل اصلی و اساسی این تغییر و تحول هم ضعف در تداومبخشی و محققسازی آرمانها و وعدههایش بود که خیلی زود گریبانگیر نیروهای عاملاش گشت.
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراوفاق
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 امروز بازهم تذکر حجاب در کشور داستان شد. طبق تصاویر منتشره، این بار در فرودگاه مهرآباد یک روحانی به یک خانم بیحجاب تذکر میدهد خانم با جار و جنجال بازمیگردد عمامهی روحانی را از سرش برمیدارد و سر خود را با آن میپوشاند! به نظر هیچ راهکار بدی برای عبور از این بحران نیست- اینکه روحانیون هر کجا بیحجابی دیدند پوشش دور سر خود را بردارند بدهند خانمهای بیحجاب با آن سر و گردن خود را بپوشانند؛ اینطوری دو مسألهی بزرگ حال حاضر ما دستکم در ملاءعام مرتفع میشوند: یکی "بیحجابی" که بسی مورد آزار روحانیت حاکم است و دیگری خود "روحانیت حاکم" که بسی مورد آزار جماعت است. صورت و سیرت عمل هم که بس پاک و پسندیده است.
#بیحجابی
#تذکر_حجاب
#روحانیت_حاکم
#فرودگاه_مهرآباد
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 بدین بهانه حکایتی کنم از عالم اخلاقی که گفت باخبر شدم عالم اخلاق بزرگی به شهر آمده، روزی به دیدارش رفتم و کلی ناسزا بارش کردم و برگشتم؛ چندی بعد باز به دیدارش رفتم و باز ناسزایش گفتم و برگشتم؛ بار سوم هم همین کار را کردم؛ بار چهارم اما رفتم محضرش زانو زدم و گفتم: استاد! مرا به شاگردی خود بپذیرید! من سه بار پیش شما آمدم و کلی ناسزا بارتان کردم تا ببینم در مسند استاد اخلاق چه واکنشی نشان میدهید و شما هر بار با من به مهربانی رفتار کردید؛ میتوانستید دستور دهید شاگردانتان مرا بیرون اندازند و بار دوم و سوم حتی به درون راه ندهند؛ من شما را آزمودم و شما الحق نه فقط عالم اخلاق که عامل و الگوی اخلاق هستید فلذا شاگردی شما برای من افتخار است. باری، برای بنیآدم اخلاق ورا و فرای هر چیزیست؛ هر آن که اخلاق دارد فارغ از دین و مذهب و مسلک و مسند و مدرکاش مقام آدمیت را تام و تمام داراست، و هر آن که اخلاق ندارد هر چه و هر کس و در هر کجا و به هر پست و مقام هم که باشد مردمآزار است و مصداق كالأنعام بل هم أضل از مقام آدمیت ساقط است! اینست که سعدی گوید: گاوان و خران بار بردار | به زآدمیان مردمآزار!
#اخلاق
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 آری، آتشزدن آتشگرفتن هم دارد! سالهاست کارتان شده آتشزدن و سوزاندن! بیش از همه و پیش از همه شاخوبن مردمسالاری ما را آتش زدید و سوزاندید و خلاف وعدهتان خود را به تخت استکبار و خلق را به خاک استضعاف نشاندید و بعد ایعجب استکبارستیزان جامعه را سرکوب کردید و خود در جهان استکبارستیز شدید و همه ثروت و سرمایۀ کشور را هم در این راه آتش زدید و سوزاندید چه مبارزه با استکبار جهانی را صرفا در نظامیگری دیدید و هرچه که داشتیم را بیملاحظه به توپ و تانک و موشک و لشکر از انواع مختلفش تبدیل کردید و اقتصاد که به سرمایه زنده است و کشور که به اقتصاد زنده است را یکجا به اغما بردید! در این بین جای توسعه تورم آوردید و تا توانستید دلال و دورزن پروردید و جان جامعه انداختید و دین و ایمان و اخلاق و ارزش و اعتبار و اعتماد را هم باهم سوزاندید! و حال ما ماندهایم و مشتی خاکستر و شما ماندهاید و مشتی خلوضع که حتی نمیدانند چگونه پرچم آتش زنند و خود آتش نگیرند! راستی اگر اینهمه تندروی نداشتید و اینهمه آتش بجان ملت و ثروت مملکت نمیانداختید و اینهمه فرصتسوزی نمیکردید حالا حال همهمان بس بهتر از اینکه هست نبود؟
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 4️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
در شرح وجوه اشتراک "فراتلفیقگرایی" مورد نظر این سلسلهنوشتار و "وفاقگرایی" مورد نظر استاد عبدالکریمی، نظر به همدلیها و همراهیهایی که خواهناخواه در بادی امر وجود دارد میتوان به نکاتی چند اشاره داشت، با اینحال در همین آغاز باید گفت که خوشبختانه یا بدبختانه این همدلی و همراهی ادامهدار نیست و خیلی زود به انتها میرسد و در واقع این وفاقگرایی ایشان است که "رفیق نیمهراه" است و سریع تهخط خود میرسد و متوقف میشود- چه سرمنزل مقصودش بس نزدیک و دمدست است درحالیکه سرمنزل مقصود فراتلفیقگرایی هنوز محقق نیست و برای رسیدن به آن همچنان باید پیش رفت.
سرمنزل مقصود وفاقگرایی ایشان چیست؟ "گفتمان انقلاب"؛ گفتمان انقلاب چیست؟ "آقای خامنهای و نیروهای وفادار به ایشان"؛ و این درحقیقت همان مقصد و مقصود و آن تهخطیست که برایشان از پیش موجود و محقق است و هیچ نیازی به زیاده رفتن و زیاده گشتن و زیاده گفتن هم نیست و اساسا چه معنی دارد وقتی یک چنین حبلالمتینی حی و حاضر در میان و بر میان است را رها کنیم و در یک چنین شرایط حساسی که دشمن از درون و برون درصدد ضربهزدن است دربهدر دنبال حبلالمتین دیگری بگردیم که نه موجود است و نه معلوم است که چیست و چگونه و چه وقت بدست چه کسانی حاصل میگردد و تهاش چه خواهد بود!
در حساس بودن شرایط هیچ حرفی نیست و دغدغهمندی ایشان از این جهت، هم قابل درک است هم قابل تقدیر و تحسین، اما اشتباه محض است اینکه ایشان تصور کنند این درک و فهم و دغدغه تنها خاص خواصی همچون ایشان است و دیگرانی که نوع دیگری میبینند و نوع دیگری میاندیشند همه عوام و مریض و مغرضاند و با ذهنیتهایی زنگزده یا جوزده یا غربزده هیچ درک و فهمی از شرایط درون و برون و بینالملل و "نظام سلطه"ی حاکم بر آن ندارند و بدتر از همه اینکه هیچ دغدغه بلکه غیرت و تعصب و تعلق خاطری به ایران و آرامش و آسایش و آبادی و توسعه و پیشرفتاش ندارند- فقط ایشان و نیروهای گفتمان موردنظرش دارند!
یکی از نکات مورد نظر و در واقع مورد نقد این سلسله نوشتار از اول این بود و است که اساسا به هر مسأله و موضوع و موجودیتی از جهات مختلف میتوان نگریست و از هر جهت حسب تفاوتها در زاویه و زمینه و ذهنیت و کمیت و کیفیت دید و درک به اطلاعات متفاوتی رسید- همچو حکایت پیل در تاریکی مولوی که ذکرش رفت، در یک چنین شرایطی پررهروترین و درعینحال پرمسألهترین و پرمخاطرهترین راهها اینست که هرکس به ادراک و برداشت و پنداشت خود بسنده کند و باقی همه را عاطل و باطل داند- بیش از ده هزار مذهب و مسلک از این سبب حادث شده، و در بدترین حالت یکی بر بقیه حاکم گردد و همه را مطیع و منقاد خود خواهد؛
و کمرهروترین و درعینحال کمگیرودارترین و کمالگراترین راهها هم اینست که هر کس بر موضع و منظر فرودین خود در مقام عقیدهورزی و بس ناتوانی و ناتمامی فردیتاش در مقام حقیقتجویی واقف و فائق آید و ضرورتا ورا و فرای پیلهای که خود بدست خویش یا خویشاناش به دور خود ساخته و همه هستی خود و دیگران را در آن محدود ساخته، مؤدبانه به ایدهها و عقاید دیگر و دیگران هم سرکشد و محققانه از هر کدام بهتریناش را برگزیند (1) و مؤلفانه تصویر و تصوری بمراتب بهتر و برتر و بهروزتر از حقیقت موضوعه بازآفرینی کند و بدور از هر عقد و عقیدهای همچنان راه را برای بازیابی اطلاعات بیشتر و بازسازی بهتر حقیقت باز نگهدارد.
عقد و عقیده منجمد کردن و منفعل کردن یک حقیقت جاری و ساری و تحققا از هستی ساقط ساختن آن است- در قفس کردن یک پرنده و در کوزه کردن یک دریاست. هر عقیده در بهترین حالتاش تنها یک تصویری از یک جهت از یک حقیقت است و یک تصویر هیچگاه مبین تمام هستی یک چیز نیست، بایدش تصویرها از آن یافت و بعد فیلمی از آن تصویرها ساخت، از فیلم هم گذشت و سریالها ساخت. نیروی محرک یک چنین جریانی تاریخا و تحقیقا خردمندان عالم (فلاسفه یا همان أولوالأَلباب) بودهاند و هستند که به یاری خرد همواره در هر حقیقت حاکمهای تردیدها افکنده و از حالت جمود خارجاش ساخته و کمابیش جاری و ساریاش ساختهاند.
(1) ألذين يستمعون القول فيتبعون أَحسنه أولئك الذين هداهم الله و أولئك هم أولوالأَلباب [زمر، 18].
باقی در بخش بعد
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
#عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 3️⃣6️⃣
✍️ حسین شیران
"فکر برتر" یک طرح و تدبیر و درحقیقت یک "شاهتدبیر" است و ما پیش از این در شرح ویژگیهای آن گفتیم که ضرورتا باید معطوف به "شاهمسأله"ی حال حاضر جامعه و متعهد به حل و فصل آن باشد و در این راستا با کاربست هم "عقل نظری" و هم "عقل عملی" واجد هم "رویکرد نظری" و هم "راهبرد عملی" باشد و لزوما متضمن "حصول نتیجه" و حتی پس از آن "پیگیر پیآمدها" و "پاسخگوی پیشآمدها" باشد؛ این یعنی از اول تا آخر، فکر همهچیز و همهجا بودن.
بدیهیست این "تیپ ایدئال" فکر برتر یا همان شاهتدبیر است و اکثر "انقلابهای سیاسی" که در جوامع مختلف رخ میدهند با وجود همهی ادعاها و آرمانهای جهانگیرشان بواقع فاقد همه یا بخشی از این ویژگیها هستند، هم از این جهت نمیتوانند جامعه را به سرمنزل مقصود برسانند و خیلی زود در مقام نظر و عمل دچار لرزشها و لغزشها و به این سبب تنشها و رنجشها و رانشها و ریزشها میشوند و جامعه را هم درگیر کشوقوسهای بیپایان خود میسازند!
برای همین تردید نکن در هر کجا هر جامعهای درگیر افتوخیزهاست اسیر دست سیاستبازهاست که اساسا هدفی جز کسب قدرت ندارند و طرح و تدبیرشان هم نهایت تا رسیدن به قدرت است و بس، بعد از آناش نه که فکر برتری برای سروسامان دادن به اوضاع و احوال ملت و مملکت که هیچ، حتی خود دولت و حکومت ندارند هرکه هرکه شدنها و هرکس هرگوشه بردن و خوردنها و بهگور مردم خندیدنها شروع میشود، هیچکس هیچکجا هم پاسخگوی هیچچیز نمیشود!
اینجاست که فریاد "از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید" ملت بلند میشود، و این فریاد فریادی از جنس پشیمانیست- پشیمانی از انقلاب و انقلابیون گذشته و لاجرم اندیشه به انقلابی دیگر و انقلابیونی دیگر که همیشه بهوقتاش از راه میرسند و فرصتطلبانه حسب حسوحال روز شعرها و شعارها ساخته و باز وعدهوعیدها داده و باز هنرمندانه رنجش انباشتهی ملت از انقلاب و انقلابیون حاکم را پلی میکنند برای کسب قدرت و حکمرانی خویش.
اینست که برای توسعهی پایدار و متوازن یک مملکت صرفا نباید روی انقلابهای سیاسی و سیاستبازان حساب کرد؛ انقلاب سیاسی یعنی پایین کشیدن بیکفایتهای امروز و بالا فرستادن بیکفایتهای فردا، جابهجا کردن ادواری حاکمان و حالبهحال کردن و بیخود امیدوار کردن مردمان و دیگر هیچ! دلبستن به انقلاب سیاسی برای حلوفصل مسائل جامعه چیزی شبیه دلبستن به وزش باد برای رفع آلودگی هواست و خود معلوم است که چگونه تا چه حد مفید و مؤثر است!
"طبیعت" یک چیز است و "تربیت" یک چیز دیگر؛ انقلاب سیاسی یعنی سپردن اختیار جامعه به دست طبایع انسانی که طبعا اگر بهحال خود رها کنی سر از سلطهجویی و حکمرانی درمیآورد. رمز و راز دوام و تداوم حکومتها در جوامعی همچون جامعهی ما اینست و جز این نیست که صرفا به طبع حاکمان دلخوش کرده و میکنیم و این حاصل "تربیت معکوس" است یعنی بجای آنکه ملت حاکم مستعدی برای خود تربیت کند حاکم ملت مستعدی برای خود تربیت میکند!
و این ناشی از ضعف سازمانیافتهی ملت است که هنوز دوام دارد و دیگر باید برطرف شود و این یک "انقلاب اجتماعی" میطلبد نه سیاسی! فکر برتر طرح و تدبیر و شاهتدبیریست در این راستا، یعنی بدوا تربیت "ملت برتر" و بعد تربیت "دولت و دولتمرد برتر"؛ بدون نقد اولی دومی همیشه نسیه خواهد بود. شرط لازم برای تحقق یک چنین آرمانی دل کندن و پس گرفتن جامعه از دست سیاستبازان قدرتطلب و فرصتطلب (حذف زمینههای حکومت) و کار بر روی ملت است.
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
#انقلاب_اجتماعی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 تعریف روشنفکر دینی از دیدگاه دکتر عبدالکریم سروش
#روشنفکر_دینی
#دکتر_سروش
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 دوری در دنیای آمار 8️⃣1️⃣
⏺️ ده کشور برتر جهان با بزرگترین ذخایر گاز طبیعی
بر اساس این دادهها #روسیه با 1688 تریلیون فوت مکعب به تنهایی 24.3 درصد ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد و از این نظر در رتبهی اول جهان قرار میگیرد. #ایران با 1201 تریلیون فوت مکعب و 17.3 درصد ذخایر گاز طبیعی جهان در رتبهی دوم قرار دارد. #قطر با 871 تریلیون فوت مکعب و 12.5% در رتبهی سوم و #آمریکا با 368 تریلیون فوت مکعب و 5.3% در رتبهی چهارم و #عربستان و #ترکمنستان و #امارات و #ونزوئلا و #نیجریه در رتبههای بعدی قرار دارند. باقی کشورهای جهان هم همگی باهم تنها 24.1% از ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارند.
#آمار
#ذخایر_گاز_طبیعی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 حکومتهای ایدئولوژیک نه که بطن و متنشان پر تابوست تنها با جهان بیرونشان نیست که دائم درگیرند بلکه بمرور از درون هم در ارتباط با هر تابویی دستهدسته شده در برهههای مختلف گاه دشمنتر از دشمن خارجی در مقابل هم میایستند! نمونهاش همین تابوی مذاکره با آمریکا و دو دستهٔ مذاکرهگرایان و مذاکرهگریزان و جدال میانشان که حالیا هیاهوشان گوش عالم را کر کرده! دشمنتر از دشمن خارجیش هم یکی مثل ظریف که نوعا مذاکرهگر و مذاکرهگراست و از این سبب در چشم مخالفان در حکم شیطانیست که هرچه زودتر باید از میان رود- حتی زودتر از خود شیطان بزرگ! در این میان این مردممردم هم که میکنند خیال نکن ارزش و اهمیتی برای مردم قائلند و سنگ مردم را به سینه میزنند! از مرحله پرتی اگرکه فکر کنی امثال احمد خاتمی مردم که میگویند منظورشان ماییم! نه که تم سیاست جهان مردمسالاریست اینها هم سالارند مرادشان از مردم خودخود سالارشان است وگرنه مردم کیلویی چند؟ ما مردم گورمان کجا بود کفنمان هم باشد! حتی همین کفن هم افتاده دست اینها، هرگاه برای تابوشان احساس خطر کنند سریع میپوشند صحنه میآیند! خلاصه که زنده باد تابو مرده باد مخالف تابو!
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 1️⃣6️⃣
✍️ حسین شیران
برای "تکثرگرایی" و "فراتلفیقگرایی"- دو گام اصلی و اساسی در راستای تحقق نظام سیاسی اجتماعی فراایدئولوژیکِ "ملتدولت"، به ترتیب "وفاق" و "فراوفاق" یک امر لازم و ضروری بشمار میروند، هم از این جهت نیروهای تاریخی لازم برای تحقق یک چنین ابرپروژهای را نظرا و عملا میتوان در دو دستۀ "وفاقگرایان" و "فراوفاقگرایان" از هم متمایز ساخت.
وفاقگرایان نوعا "کنشگران مرزی"اند که مشخصا در مرز میان جریانات و جناحها و ایدئولوژیهای ستیزگر مشغول اندیشه و اقداماند تا به هر شکل ممکن آتش خشم و خشونت جامعهسوزشان را به آشتی بدل سازند؛ فراوفاقگرایان هم نوعا "کنشگران فرامرزی"اند که در بستر وفاق حاصل از اندیشه و اقدام وفاقگرایان و کنشگران مرزی (نیروهای گام اول) نظرا و عملا تلاش میکنند "فراایدئولوژی" لازم برای گذار به نظم و نظامی نوین را محقق سازند.
تکثرگرایی (پلورالیسم) در حقیقت شرط لازم برای "صلح و ثبات" یک جامعه است و فراتلفیقگرایی و فراایدئولوژیِ حاصل از آن شرط لازم برای "توسعه و تحول" آن جامعه؛ اولی با توصیه و تجویز "تحمل یکدیگر" فعل "سازش" را در جامعه صرف میکند و دومی با توسعه و ترویج "تعامل با یکدیگر" فعل "سازندگی" را؛ هم از این جهت شعر و شعور و شعار هر دو را میتوان در یک کلام خلاصه کرد: "با هم ساختن"- ساختن به هر دو معنا و مفهوم مذکور.
ماندن در وضعیت پلورالیسم، همانطورکه پیش از این گفتیم، وضعیتی شکننده است چه همواره امکان و احتمال بازقدرتگرفتن یک جبهه و جناح و ایدئولوژی در آن موجود است و اساسا افتوخیز مکرر ملتها و مملکتها از این سبب است. قطع یقین هر دوره قدرتطلبان و فرصتطلبان خاص خود را دارد که به شیوه و شکلی متفاوت از پیش به سلطه میاندیشند و اگرکه طرح و تدبیری بالادستشان در کار نباشد این خطر همواره بالاسر هر ملت و مملکت خواهد چرخید.
هم از این نظر ماندن در گام نخست و دلخوش داشتن به صلح و سازش و وفاق میان جناحها و ایدئولوژیها و نیندیشیدن و نپرداختن به گام دوم بواقع ناکام گذاشتن جامعه در سیر تحول و تکامل است. پلورالیسم اگرچه حافظ گونههای متعدد و متکثر از یک حقیقت و ضامن حیات آنهاست اما این هرگز بمعنای تام و تمام برحق داشتن و دانستن یکی یا همه- آنسان که خود تصور میکنند، نیست و ضرورتا باید در راستای ارائۀ حقیقتی برتر و سرتر در همه بازاندیشیها داشت.
این مهم همانطورکه پیش از این گفتیم وظیفه و رسالت تاریخی "خردمندان جامعه" (عقلای قوم) در هر دورۀ تاریخیست که همواره در سنت پیشینیان که طبعا و جبرا به اقتضای زمینه و زمان و زندگیشان حاصل گشته بهدیدۀ "تحقیق و نه تسلیم" بنگرند و تحققا با بازاندیشی در ادراک و افهام گذشتگان درک و فهم نوینی از حقیقت را پایه و اساس کنشهای افراد در شرایط مدرن قرار دهند؛ اینگونه هم سیر سنت در مدرنیته ممکن میشود هم نوشدن به اقتضای زمان.
از این منظر بس قابل نقد است نظرکرد و عملکرد آنها که صرفا بر گام نخست متمرکزند و ورا و فرای پلورالیسم نه به چیزی میاندیشند و نه به چیزی میکوشند! ولیکن درد ما اینک نه اینها بلکه برخی خواصاند که حتی به پلورالیسم هم قائل نیستند و نظرکرد و عملکردشان خلاف روح و روال پلورالیسم رسما به نفع یک ایدئولوژی خاص که از قضا ایدئولوژی حاکم است ختم میشود و از این جهت وفاقگراییشان هم در نهایت چیزی جز "بیعت گرفتن" برای ایدئولوژی حاکم نیست!
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
#دکتر_عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 بدون شرح!
تصویر سمت راست نظرسنجی صدا و سیما در مورد پذیرش یا عدم پذیرش FATF و تصویر سمت چپ نظرسنجی کانال دکتر پزشکیان در این خصوص!
#FATF
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 0️⃣6️⃣
✍️ حسین شیران
برخلاف وفاقگرایی راستگرایانۀ دکتر عبدالکریمی که هم مقصد و مقصودش از پیش معلوم و موجود و محقق است-"گفتمان انقلاب"، و هم نیروهای تاریخیاش-"نیروهای انقلاب"، هم از این جهت نه نیازی به بیش رفتن دارد نه نیازی به بیش گشتن، تنها بازآیی و بازدلسپاری و بازسرسپاری مردم به حاکمان وقت را کم دارد تا به کوری چشم دشمنان نظام باز وفاق میان ملت و حکومت حاصل گردد، "فراتلفیقگرایی" را اگرچه نظرا مقصد و مقصود و نیز نیروهای تاریخی هر دو از پیش معلوم است ولیکن عملا هر دو تا این لحظه از تاریخ زیست اجتماعی ما ناموجود و نامحققاند و از این جهت تا رسیدن به سرانجام خود راهها و کارها در پیش دارند.
در خصوص چیستی و چرایی و چگونگی فراتلفیقگرایی پیش از این سخنها گفتهایم: فراتلفیقگرایی بهوجه عام در هر حوزه یک "روش راهبردی" برای گذار از پارگیها و پراکندگیهای موجود هر حقیقتی به تصویر و تصوری بهمراتب برتر و سرتر از آن حقیقت در سطحی مابین، مابعد و مافوق سطح موجود است؛ و بهوجه خاص در عرصۀ سیاسی اجتماعی "راهی برای رهایی" از تفرقهها و تضادها و ستیزهای ناشی از تعددات و تکثرات ایدئولوژیها و رسیدن به یک "هستی فراایدئولوژیک" در سطحی فراتر از "سطح صفر" (سطح ستیزها و سلطهها و ایدئولوژیها) و پایه و مایه قرار دادن آن هستی برای برقراری نظم و نظامی نوین است.
این هستی فراایدئولوژیک در این برهه از زمان برای جامعۀ ما و جمیع جوامع درگیر نظامهای ایدئولوژیک که از شکاف میان ملت و حکومت رنج میبرند همانا "ملتدولت" است- نظام سیاسی اجتماعیای برآمده از بطن و متن ملت و همواره با ملت و برای ملت، بیهیچ سلطه و سیطرهای از جانب هر ایدئولوژیای که بالطبع بخواهد دنبال زیادهخواهی و انحصارگرایی باشد؛ و خود فراایدئولوژیک بودن این هستی متضمن این حقیقت است. نیروهای تاریخی آن هم نظرا فراایدئولوژیستهای ملتدولتگرایی هستند که عملا باید با یک "هستۀ مرکزی فراایدئولوژیک" در سه جبهه در هر سه ضلع ملت، دولت و حکومت، همگرایانه تا رسیدن به این سرمنزل بکوشند.
لازمۀ شکلگیری یک چنین هستی و هویت والایی برای نظام سیاسی اجتماعی آتی ایران دو گام اصلی و اساسیست که نیروهای تاریخیاش ضرورتا باید از پس برداشتن هر دو برآیند: گام اول "تکثرگرایی"ست گام دوم "فراتلفیقگرایی"؛ اولی پذیرفتن و پذیراندن تعددات و تکثرات موجود ملت و تحقق "جامعۀ پلورالیستیک" است و دومی پدیدارساختن "دولت پلورالیستیک" بر بستر یک چنین جامعهای- دولتی که پذیرای همه و مورد پذیرش همه باشد؛ اولی فرونشاندن ایدئولوژیهای انحصارگر و پادادن و جادادن به باقی ایدئولوژیهاست و دومی فرآوری فراایدئولوژی و فرانشاندن نظام فراایدئولوژیک و پایان دادن به سلطهگری ادواری همۀ ایدئولوژیها. ...
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
#دکتر_عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
📚 گذار به دموکراسی (ملاحظلات نظری و مفهومی)
✍️ هانتینگتون، پرزورسکی، کارل، استپان، برمیو، شر
🔄 محمدعلی کدیور
⏺️ تعداد صفحات: 329
🌓 کتابخانهی جامعهشناسی شرقی
⏺️ فرصتی برای مطالعهی هرچه بیشتر
#کتاب
#کتابخوانی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 شاخص فلاکت پاییز 1403 به تفکیک استانهای کشور منتشر شد. شاخص فلاکت حاصل جمع نرخ تورم و نرخ بیکاری در یک زمان معین برای بیان وضعیت اقتصادی و رفاهی مردم یک منطقه یا ملت است. بر اساس گزارشهای مرکز آمار ایران، در پاییز امسال نرخ تورم 32.5 درصد و نرخ بیکاری 7.2 درصد و بر این اساس شاخص فلاکت کل کشور 39.7 بوده است. شاخص فلاکت 15 استان بالاتر و 16 استان پایینتر از این میانگین کشوری بوده است. طبق این آمار در پاییزی که گذشت استان اردبیل با تورم 35.2 درصدی و نرخ بیکاری 10.1 درصدی شاخص فلاکت 45.3 را تجربه کرده است که در این برهه بیشترین مقدار شاخص فلاکت و در نتیجه بدترین وضعیت اقتصادی و کمترین میزان رفاه در کل کشور میباشد و استان سیستان و بلوچستان با نرخ بیکاری 12.5 درصدی و نرخ تورم 22.8 درصدی در مجموع شاخص فلاکت 35.3 را داشته است که به نسبت کمترین مقدار در کشور در پاییز 1403 میباشد.
#شاخص_فلاکت_3_1403
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 آشنایی با ایسمها 2️⃣7️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺️ پسااستعمارگرایی (پستکولونیالیسم) Postcolonialism
رویکردی به سیاست، ادبیات و جامعهشناسی، سرچشمهگرفته از نیمهی دوم قرن بیستم، مبتنی بر یا در ارتباط با تجربیات مستعمرات سابق. نظریهپردازان برجستهی پسااستعمارگرایی "فرانتس فانون"1 نویسندهی فرانسوی و "ادوارد سعید"2* نویسندهی فلسطینی-آمریکایی بودند. فانون که مخالفتاش با استعمار او را از ساحت نظریه به ساحت عمل سوق داد تا به یاری مبارزان محور مقاومت الجزایری [در برابر استعمار فرانسه] بشتابد و حتی در سال 1957 در نزدیکی مرز الجزایر و تونس مجروح شود، در سال 1961 کتاب تأثیرگذار "دوزخیان روی زمین"3 را نوشت و محرومان و مستضعفان جهان را به قیام و انقلاب خشونتآمیز علیه استعمار جهانی فراخواند. ذاتا پسااستعمار میراث سنگین و سیاه استعمار در بسیاری از کشورهاست- گواهاش حد و مرزهای بازمانده از استعمارگران که کوچکترین اهمیتی به قومیت و زبان و مذهب نمیدادند و حال همین مرزها بهعنوان مثال در کشور نیجریه امکان شکلگیری یک هویت ملی را نمیدهد.
1. Frantz Fanon (1925–61)
2. Edward Saïd (1935–2003)
3. The Wretched of the Earth (Les Damnés de la terre)
این کتاب با عناوین دیگری همچون "مغضوبین زمین" و "نفرینشدگان زمین" هم شناخته شده است.
⏺️ توضیح مترجم:
* مهمترین کتاب ادوارد سعید هم Orientalism (1978) است که در ایران توسط چند مترجم به "شرقشناسی" ترجمه شده است. در این اثر انتقادی ادوارد سعید عمده آثار آمریکایی-اروپایی را به داشتن بازنماییهای فرهنگی غیردقیق، گمراهکننده و کلیشهای از شرق متهم میکند و با این ادراکات بسجانبدارانهی آنها، چهرهی واقعی شرق را مخدوش و درک حقیقی از فرهنگ شرق را دشوار میداند. او مدعیست غربیها بدون درکی درست از شرق و فرهنگ والایش، دربارهی آن خیالبافیها کرده و به اشتباه خود را بس برتر از مردمان شرق پنداشتهاند. او پژوهشهای غربیها را مرتبط با جوامع امپریالیست سلطهطلب دانسته و بسیاری از این پژوهشها را ذاتا سیاسی و به لحاظ فکری غیرقابل اعتماد تلقی کرده است.
#ایسمها
(برای مشاهدهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 ژاک دریدا میگوید هر متنی در آن واحد سروری دادن به یک روایت و سرکوب نمودن روایت دیگر است، راست نمودن یک واقعیت و دروغ نمودن واقعیت دیگر است، حاضر ساختن یک حقیقت و غایب ساختن حقیقت دیگر است، مرکز نهادن یک معنی و حاشیه بردن معنی دیگر است، هم از اینرو همواره در آن باید به دیدهٔ تردید و تأمل نگریست- اینست که فلسفهٔ او را philosophy of hesitation مینامند؛ او حتی روایت افلاطون از حقیقت را هم از این دست میداند چه حکیمانه سعی میکند سقراط را بر سوفیستها برتری دهد و برندهٔ میدان سازد درحالیکه درنهایت سقراط هم از رتوریک بهره میبرد و در کنار سوفیستها میایستد. او یک چنین گزارشهای گزینشگری را «سرکوب واقعیت» مینامد و سرکوب را هم همیشه ناکارآمد و ناکام میداند چه سرانجام هر آنچه سرکوب میشود پیروزمندانه بازمیگردد. راهکار او برای مواجهه با یک چنین ساختهها و پرداختهها و ساختارها و نهادهای حاصل از آنها «سازهشکافی Deconstruction» است یعنی واشکافی روایات و حکایات و واکاویشان برای رهاسازی و روسازی هر آنچه پشتشان پنهان یا بدستشان سرکوب گشته است. یک چنین مواجههای سخت ولیکن یک ضرورت است.
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 7️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
یکی از عمده نکات مورد تأکید دکتر عبدالکریمی در جبهه و جریان وفاقگرایی از نوع راستیاش اینست که اگر هم قرار بر تغییر و تحول باشد- حتی بهقیمت براندازی، این مهم ضرورتا باید بهواسطهی "نیروهای ایرانی" صورت پذیرد و نه نیروهای خارجی و یا اتاق فکر و مسیری که دشمنان ایران تعیین کنند. پیش از هر چیز باید گفت این "دشمنان ایران" که میگویند، یک "تعمیم خام" از یک "استاد پخته و تام" است که آگاهانه و عامدانه از باب اختلاط بحث یا حس، همه را در برابر یک تهدید یک کاسه میکند درحالیکه لزوما دشمن حکومت دشمن ملت ایران و مملکت ایران نیست- بویژه زمانی که نظرا و عملا شکافها در میان است و استاد قطعا از این واقعیت آگاه است. ...
و اما درخصوص نیروهای عامل البته که هرگونه تغییر و تحولی لزوما باید بهدست نیروهای داخلی صورت پذیرد و اساسا بدا بهحال هر آن که غیر این فکر کند و فراتر از آن بدا بهحال ملت و مملکتی که نیروهای داخلیاش در ضعف و ضلالت و جهالت بهسر برند و نیروهای خارجی بخواهند برایشان تصمیم بگیرند و برایشان تغییر و تحول ایجاد کنند و نظم و نظام بیاورند و ببرند! در اینصورت البته که نیروهای خارجی بسی حق دارند خود را قیم یک چنین ملت فقیر و صغیری دانند و فردای انقلاب هم بر مال و منال و منابع مملکت حاکم گردند و در هر موردی بنا به مصلحت و منفعت خود عمل کنند، چه هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیرد!
اما آیا واقعا نیروهای داخلی ما در ضعف و ضلالت و جهالت بهسر میبرند و براستی در یک چنین شرایط حساس تاریخی نمیدانند چه خوب است و چه بد است و چه باید بکنند و چه نباید بکنند و با که باید دست بدهند و با که نباید بدهند؟ البته که هیچ اینچنین نیست! این درست که نیروهای عامل ما هنوز آنسان که باید و شاید به سر و سامان و سازمان و سازوکار و توان و ظرفیت و آلترناتیو لازم برای گذار دست نیافتهاند اما اگر این ضعف یا ضایعه بخشی ناشی از کموکیف نظرکرد و عملکرد خود نیروها باشد بخش اعظماش ناشی از سر و سامان و سازمانزدایی نظام حاکم از این نیروها و تضعیف و تبدیل ساختن امکانشان به امتناع است؛ این را هر کسی هم نداند یک حکیم حاذق حتما میداند.
با اینحال علیرغم همه کوبیدنها و کاستنها و ناتوان و ناتمام ساختنهای نیروهای داخلی از هر لحاظ و همه خوار و خفیف خواندنها و همه سرکوفتها و سرزنشها از هر جهت- حتی بعضا از بطن و متن خود ملت، تحققا جبهه و جریان تحولخواه ایران همچنان حی و حاضر در صحنه است و همچنان خشونتپرهیزانه پیگیر مطالباتاش است. حال این حرف و حدیث و این هول و هراس مداخلهی نیروهای خارجی از کجا نشأت میگیرد، از توقعات و تقاضاهای مکرر برخی اپوزیسیونها از قدرتهای خارجی برای ضربه زدن به نظام، از وعدههای رهاییبخش سران برخی قدرتها به ملت ایران، از بهم خوردن موازنه و سرعت گرفتن تغییرات و تحولات در منطقه، از سقوط برقآسای اسد به پشتیبانی نیروهای خارجی و ... .
اما هیچکدام از اینها و غیر اینها بهمعنی و مفهوم استیصال و استمداد نیروهای داخلی از نیروهای خارجی و چشم امید دوختنشان به بیرون برای تغییرات و تحولات لازم نیست. در این میان حتی اگر مساعدت و مساهلتی از جانب نیروهای خارجی صورت گیرد- کما اینکه در جریان انقلاب 57 هم این اتفاق افتاد، این هرگز نشان عاطل و باطل نشستن و سپردن اختیار خود به دست بیگانگان نیست. گاهی خود شرایط بغرنج خانه از در و دیوار همسایه بالا یا پایین رفتن را ایجاب میکند؛ ضرورتا میان اینچنین ناچاریها و آنچنان چاره جستنها از بیگانهها و چادر زدن برای بیتوتهی آنها در درون خانه تفاوت و تمایز باید قائل شد.
در گذر از این ریزنکات، در اصل قضیه که هرگونه تغییر و تحول ضرورتا باید از طریق و با طرح و تدبیر نیروهای داخلی صورت گیرد هیچ تردیدی نیست- چه راه توسعهی پایدار از درون میگذرد؛ حال ببینیم این نیروها از نقطهنظر استاد عبدالکریمی مشخصا کیستند و کجا هستند و چگونه میخواهند باعث و بانی تغییر و تحول گردند، بعد بپردازیم به نقطهنظر فراتلفیقگرایی در این خصوص. (باقی در بخش بعد)
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراوفاق
#عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 6️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
و اما نقطهنظرات دکتر عبدالکریمی در باب "حکمرانی بد" بواقع قویترین و قابلاعتناترین نقطهنظرات در زمین و زمینۀ اعتدالگرایی و احتیاطگراییست و جا دارد بسی فارغ از نقطهنظرات پرحاشیهشان مورد توجه قرار گیرد. باری، اکنون در اینکه حکمرانی بد برای ما یک مسأله و در واقع "شاهمسأله" است- چه بسیاری از مسائل و مشکلات ما تاریخا و تحقیقا از آن ناشی شده و باز میشود، شکی نیست؛ بههرحال بهاندازۀ کافی قدرت و ثروت و فرصت در اختیار نظام بود و جا داشت در هر زمینه بسی بهتر از این عمل شود و نتایجی بمراتب بهتر از این حاصل شود که متأسفانه نشد و حال بقول خود ایشان در 360 درجه بر هر کجا که دست بگذاریم مسأله داریم.
هم از این جهت منتقدان بهخود حق میدهند در مجموع بر کارآمدی نظام در ساماندهی امور داخل و خارج بدنمره دهند و از سر تا ذیلاش را بابت این "بدکارنامه" مورد شماتت قرار دهند و مشخصا برای ادامۀ راه با این نظام تردیدها روا دارند- مگر اینکه خودخواسته زیر تیغ تیز جراحی رود و طبق رأی و نظر "اعتدالگرایان چپ" به یک سری تغییرات بنیادین تن دردهد که اینهم به تجربه ثابت کرده تاباش را نمیآورد و نه فقط مدام از زیر تیغ درمیرود بلکه خود بهروی طبیباناش تیغ میکشد! و دقیقا اینجاست که "نظامگریزها" دور برمیدارند که دیدید این نظام درست بشو نیست و هرچه زودتر باید برود- هرچه بیشتر بماند بیشتر سختی و بدبختی بارمیآورد!
در یک چنین شرایطی دکتر عبدالکریمی بدوا به ظاهر هم که شده از در مخالف درنمیآیند و خطاب به نظامگریزها میگویند اگر میخواهید و میتوانید این نظام را سرنگون کنید بکنید من مانع نمیشوم، منتهی قبلاش به من بگویید آلترناتیوتان چیست؛ نظام دیگری که میخواهید جایگزین کنید لزوما باید بهتر و برتر از اینکه هست باشد، کو کجاست یک چنین جایگزینی؟ اگر دارید نشان دهید و اگر ندارید- که ندارید، من این حکمرانی بد را به خلأ قدرت یا هر نظام سیاسی نامتعینی که بخواهد مسبب بینظمی و بیقانونی در این سرزمین گردد ترجیح میدهم. اینست که ایشان در شرایط فعلی در فقدان یک آلترناتیو معین و مشخص هرگونه انقلاب و سرنگونی و دگرگونی را سم میدانند.
یک چنین احتیاطگرایی را هرگز به تمامی نمیتوان تخطئه کرد. مگر نه اینکه احتیاط شرط عقل است؟ چگونه بیگدار به آب زنیم و با این حجم از مسائل و مشکلات و تهدیدات درونی و بیرونی، یک سرزمین با اینهمه پهنا و یک ملت با اینهمه آمال و آرزو را یکجا به تلاطم امواج نامطمئن و نامتعین بسپاریم؟ اساسا وقتی چندوچون "چهار" معلوم نیست یک دو سه شمردن و بیپروا پریدن به سویش چه معنی دارد؟ این "چهار" هم اگر همچو قبلی "چاه" گشت و چندین دهه از عمر ملت و مملکت را هم این چاه سیاه ساخت چه؟ فردا و پسفردایش چه کسانی پاسخگو خواهند بود؟ مگرش پرواز و سقوط پیشین و سیل و خیل پیامدهایش را چه کسانی گردن گرفتند این یکی را هم بگیرند؟
هم از اینروست استاد عبدالکریمی، هم انقلاب علیه شاهی که رفت را اشتباه میخوانند و هم انقلاب علیه شیخی که هست را؛ چه همانطورکه با رفتن شاه حال و روزمان نه فقط بهتر نشد بلکه بس بدتر شد هیچ بعید نیست با رفتن شیخ هم بس بدتر از اینکه هست شود و همه را بس پشیمانتر از پیش سازد. باری اگر امروز تجارب و تبعات پرواز بیپروای 57 را پندآموز خویش سازیم پشیمانیاش پشتهای گرانبها برای پیشرفت فرداهایمان خواهد بود وگرنه عبرتی که مایۀ پیشرفت شود تا چند پشت به تعویق خواهد افتاد تا نسلهای بعد ما چگونه از تجارب تلخ ما درسها گیرند و سرانجام به نسل اندر نسل پریدن و افتادن ما پایانی دهند.
با وجود این همه همدلی و همراهی، همانطورکه پیش از این عرض شد، استاد عبدالکریمی متأسفانه رفیق نیمهراهاند و با همه میانهداریشان در میدان اعتدالگرایی فیمابین ملت و حکومت قایق وفق و وفاقشان را با همه سرنشینهایش به سمت راست هدایت میکنند و سرانجام در کمال ناباوری در ساحل نظام حاکم به سرستون اسکلۀ گفتمان انقلاب میبندند- همان انقلابی که معتقدند نباید حادث میشد! گویی که هم از حادث شدن آنچه نباید میشد و شد خرسندند هم از فقدان جایگزینی برای نظام که اگر بود با رفتناش مشکلی نداشتند و خوشبختانه نیست! فلذا از خداخواسته در شرایط موجود ضرورت وفق با نظام و حفظ نظام را نتیجه میگیرند!
در این میان پرطرفدارترین پرسش حال حاضر- اینکه گیریم آلترناتیو نیست، اولا تقصیر کیست و بعد جاییکه گذار به نظم و نظامی نوین از هر نظر یک ضرورت است چاره چیست؟- را بیهیچ پاسخ مشخصی به امان خدا رها میکنند و میروند!
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراوفاق
#عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 5️⃣5️⃣
✍️ حسین شیران
باری، در دنیایی که حاکماناش پیوسته حقایق عالم را فریز میکنند و سازمان و سازوکار سلطه و سروری و صرفهبری خویش را بر گردهی آن استوار میسازند و خیل خردخفتگان عالم را خواهناخواه در بند درک و فهم فرودین خود میکنند همواره وظیفه و رسالت فلاسفه در هر دوره این بوده و است که از منظر و موضعی فرازین در حقایق موضوعهی حاکم نقدها و نظرها کنند و در قطعیت و حقانیتشان تردیدها افکنند و بتدریج اذهان خلق را از حقایق منجمد و محدود و محروم از سیر و صیرورت برگیرند و به سمتوسوی حقایقی بمراتب متعالیتر برگردانند وگرنه زمین خدا و بندگاناش را از سلسله فراعنه هیچ راه نجاتی نخواهد بود.
در این میان بدا به حال سرزمینی که هیچ فیلسوف و خردمندی در بر نداشته یا در خود نپرورد و یا که فیلسوف و خردمندش به هر دلیل و به هر شکل نعمت و قوت خردش را در خدمت به حاکمان وقت و توجیه و تجویز کاروبارشان بکار گیرد! اینجاست که همه چیز در مدار مخالف خویش قرار میگیرد و بتدریج به ضد خود تبدیل میشود! روشنفکر رسما میشود ضدروشنفکر- چه بجای فرابردن افکار خویش از سطح حقایق منجمد موجود و فرایافتن اندیشهی لازم برای روشنیبخشی و رهایی هم خویش و هم خلق و هم حقیقت از اسارت استبداد حاکم، دربست در همان ارتفاع پست در بند و بندهی حقایق موضوعه و حاکمان وقت باقی میماند!
روشنگریاش هم میشود عین سیاهگری- چه جای آگاهیافکنی در بطن و متن جامعه خواهناخواه و آگاهناآگاه بسی آگاهیستیز میشود و مثال کاسهی داغتر از آش در دفاع از حریم و حدود و حقانیت اسباب و اساس حاکم نظرا و عملا بر هر جنبش و جریان آگاهیبخشی میشورد و هر حرف و حرکتی در راستای بازبینی و بازاندیشی در اصل و اساس حاکم را میکوبد و از جان و دل به بازباوراندن حقایق موضوعه و بازپروراندن مریدان و محبان بیشتر برایش میکوشد و اینگونه تمام توان خویش را بجای ارمغانآوردن آزادی و آسایش و آرامش برای خلقالله صرف بازسازی و بازتوانبخشی ایدئولوژی حاکم و بازتولید استبداد و استثمار و بازپخش سیاهیها میسازد!
اینست که در دنیای حکمت و فلسفه و در کل "حقیقتجویی" اصولا و اساسا عزیزداشتن هر چیز و هر کسی به غیر از یا فراتر از حقیقت ممنوع است- چه مایهی تعلل و توقف و مانع پیشرفت حکیم و فیلسوف و توسعه و تکامل حکمت و فلسفه میشود. بیجهت نیست ارسطو در همان تارک تاریخ فلسفه میگوید: "افلاطون گرچه عزیز است اما حقیقت از آن عزیزتر است"؛ معنی و مفهوم و مبدأ و مقصود یک چنین سخن آموزندهای از "معلم اول" را اگر هم من و امثال من ندانیم قطعا یک "معلم فلسفه" بهتر میداند- مگرش به ضد خود تبدیل شده باشد و مقام و منزلت و مسئولیت تاریخی خویش را فراموش کرده و در مسیر حقیقتجویی دلبستهی عزیزی گشته باشد.
باری، یک "فیلسوف سرشناس" بسی بهتر و بیشتر از یک "جامعهشناس ناشناس" که گاهگداری حسب احتیاج یا اشتیاق از پنجرهاش فلسفه را مینگرد، میداند که اصولا و اساسا پایبندی و پایداری و پایفشاری به یک چیز و یک کس است که "پایان فلسفه" و "آغاز کلام" را رقم میزند و خواهناخواه و آگاهناآگاه فیلسوف و متفکر و "متعقل آزاد" را به یک متکلم و "متعقل مقید" و موقوفه و متعلقه تبدیل میسازد. با اینحال باز متکلمین را هم مقام و مرتبهای هست و در این میان البته که نازلترین مقام و مرتبه از آن "متکلمین سیاست" است یعنی همه آنهایی که عزیزکردهشان یک امر یا یک قدرت سیاسی معین است! (در باب متکلمین سیاست اینجا نوشتهام).
باقی در بخش بعد
#راهی_برای_رهایی
#فراتلفیقگرایی
#فراایدئولوژی
#فراوفاق
#عبدالکریمی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
۷. عبدالکریمی هیچگاه به صراحت نمیگوید آزادی، عدالت و حقوق بشر و دموکراسی را نمیخواهد. برعکس، او بسیار بیش از مخالفانش از این آرمانها دم میزند. اما او شیوهای ویژه خود دارد. او مقدمات استدلال خود را طوری میچیند و دادهها را طوری تحریف یا گزینش میکند و یا طوری دست به مغالطات میزد یا سخن مخالفان خود را طوری صورت بندی میکند که در نهایت بتواند نتیجه بگیرد که:
الف. جامعه ایرانی آمادهی دموکراسی نیست.
ب. آزادی و دموکراسی و توسعه فقط با پشتیبانی از هسته سخت قدرت و دستگاه امنیتی او حاصل میشود.
ج. روشنفکران بهتر است کمتر غر بزنند.
بدین ترتیب، فیلسوف که طبق تعریف میباید رسالتش نزدیک شدن به حقیقت باشد طی فرایندی که چیستی آن چندان روشن یا ثابت نیست، خواسته یا ناخواسته، به توجیهگرِ خودکامگی، خشونت و نقض حقوق بشر تبدیل میگردد و سکوت و تبعیت از قدرت را تجویز میکند. بیژن عبدالکریمی علارغم اینکه خود را فیلسوف و داناتر از همه روشنفکران میداند و همواره میخواهد نقش پدری پخته و خردمند را برای فرزندان احساساتی و ناپختهاش ایفا کند، خواسته یا ناخواسته متاثر از ذهنیتِ سطحی و دائیجان ناپلئونیِ نیروهای امنیتی-نظامی است و سناریوهایی که برای تحلیل مسائل سیاسی داخلی و بینالمللی عرضه میکند شباهت زیادی به سناریوهای بازجوهای اطلاعاتی دارد! تحلیل سیاسی نیازمند طرحی روشمند برای جمعآوری دادههای سیاسی و اجتماعی و دستهبندی آنها و تبیین دقیق روابط علت و معلول است.
در این مسیر، نمی توان به شواهد و یا پژوهشهای جامعهشناسی بیاعتنا بود. جزییات همواره اهمیت دارند و بزرگنمایی مسائل، قالب کردنِ نامسالهها به مخاطب بجای مسالهها، توهم توطئه و ناتوانی در اولویتبندی میان نیازها و ضرورتها، از یک فیلسوف حقیقتجو یک سوفیست یا تحلیلگری با ذهنی آشفته میسازد. جامعهای رو به توسعه متوازن خواهد بود که نظامیان و امنیتیها را نه در جای مرجعیت و تصمیم و تحلیل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بلکه در جای درست خود بنشاند و اندیشمندان، پژوهشگران اجتماعی، متخصصان و سیاستدانان را مرجع معتبر تحلیل و ادارهی کشور بداند.
#فیلسوف_امنیتی
#هایدگر
#عبدالکریمی
#توسعه_آمرانه
/channel/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)