اینستاگرام ما رو همین الان فالو کنید👇 Instagram.com/Houman_marcopolo لينك كانال👇 https://telegram.me/joinchat/CQUhAj6W_zulbBnjqvRqBw برای تماس مستقیم👇 @Houman_1985 .
نمونه مکالمه
✔She's a whistleblower
➖➖➖➖➖➖
Sam: I can't believe how Clare goes around with Alice .
سم : نمی توانم باور کنم که کلر چگونه با آلیس بیرون میرود.
Kathy : Why is that ? What's wrong with Alice ?
کتی : چرا اینطور؟ مشکل آلیس چیست؟
Sam: She's a whistleblower and she rats on others in her department .
سم : او یک خبر رسان و افشاگر است. و او به بقیه در آپارتمان خود خبر میرساند.
Kathy : Then , we have to warn Clare as soon as possible lest she slips up .
کتی : پس، ما باید از ترس اینکه مبادا آلیس خطای دیگر انجام دهد هر چه سریعتر به کلر هشدار دهیم.
Sam : Yeah , the sooner the better .
سم : بلی، هر چه سریعتر بهتر .
Kathy: Actually ! I'm afraid Clare is the villain of the piece but not the other way round . Obviously ; she is covering up by spreading rumors about Alice .
کتی: در حقیقت! میترسم از این که کلر برخلاف انتظار ما عامل اصلی مشکل باشد. به طور مشخص؛ او با نشر اطلاعات نادرست مردم را از کشف حقایق راجع به آلیس باز می دارد.
Sam: You don't say !
سم: باور نمی کنم!
#Vocabulary - معنی واژهها
Go around with
برای رفتن به مکان ها و انجام کارها با یک شخص خاص
A whistleblower
شخصی که در مورد آنچه اتفاق می افتد به کسی که در مقام مسئول است می گوید
Rat on
خبر دادن به کسی
Lest
از ترس اینکه
Slip up
انجام دادن یک خطای بی دقت
The sooner the better
بلافاصله ؛ هر چه زودتر کاری [به آن اشاره شود] انجام شود، کارها بهتر خواهد بود
You know what
برای نشان دادن اینکه فرد، چیزی جالب یا غافلگیرکننده خواهد گفت استفاده می شود.
The villain of the piece
کسی است که به عنوان عامل مشکل دیده می شود
The other way round
برعکس آن چیزی که انتظار می رود یا فرض می شود.
Cover up
جلوگیری مردم از کشف اشتباهات یا حقایق ناخوشایند
Spread rumors
برای انتشار اطلاعات تایید نشده با منشا نامشخص
You don't say
برای ابراز تعجب یا ناباوری استفاده می شود
@oxfor
Busy+ -ing.
❌Don't say: He was busy to revise the exams.
✔️Say: He was busy revising for the exams.
@oxfor
کلمهی sitting در حالتِ صفتی دو ردیفِ معناییِ اصلی دارد، حقیقی و مجازی:
🔳 معنیِ حقیقیِ آن همان «نشسته» (و در برخی موارد، «نشیمن») است.
◽️a sitting area in the lobby
جایی/ فضایی برای نشستن در تالار ورودی/ لابی
◽️a sitting position
وضعیتِ نشسته
◽️the sitting room
اتاق نشیمن
◼️ در برخی ترکیبات، sitting انگار معنایی بیش از معنیِ حقیقیِ صِرف دارد.
◽️a sitting hen
مرغ کُرچ/ مرغِ نشسته روی تخمهایش
▪️مرغ کُرچ را broody هم میگویند. در واقع معادل رایجترش همین است.
◽️a sitting tenant
مستاجرِ ساکن/ فعلی
▫️کلمهی sitting را در این ترکیب میتوان واجد معنایی مجازی دانست و طبیعتاً جزو بخش بعدی طبقهبندی کرد.
▪️Our sitting tenant is a dentist.
مستاجر فعلی ما دندانپزشک است.
🔳 این صفت در معنایی مجازی (خصوصاً دربارهی یک پُست یا سِمَت)، «فعلی» یا «کنونی» فهمیده میشود.
◽️the sitting pontiff
پاپِ کنونی
◾️در آیین کاتولیک، کلمهی pontiff (بهمعنی کشیشِ اعظم) را بهلحاظ فنی خطاب به هر اسقفی (bishop) میتوان بهکار برد. ولی تقریباً همهی کلیساهای کاتولیک ترجیح میدهند این کلمه را فقط برای پاپ (pope) بهکار ببرند.
بنابراین، این دو کلمه مترادف محسوب میشوند.
◽️a sitting member of parliament
نمایندهی فعلیِ مجلس
▪️در انگلیسیِ بریتانیایی، صِرفِ ترکیبِ a sitting member بهمعنی «نمایندهی فعلیِ مجلس» است.
◽️the sitting president
رئیسجمهورِ فعلی
◽️the sitting chairman of the committee
رئیس کنونیِ این کمیته
◽️It was the greatest clash in our history between a sitting president and an ex-president.
در تاریخ ما، این بزرگترین نزاع بود بین رئیسجمهورِ وقت و یک رئیسجمهور سابق.
▪️همانطور که در مثال بالا دیدید، در ترجمه از معادلهای «کنونی» و «فعلی» استفاده نکردم. دلیلش این است که این دو معادل زمان حال را متبادر میکنند و در جملهای که زمانش گذشته است موجبِ غرابت معنایی میشوند.
برای رفع این مشکل، میتوانیم از معادل «وقت» استفاده کنیم.
▪️برخی مواقع (خصوصاً هنگام صحبت از مقامهای سیاسی)، ممکن است هیچکدام از معادلهای گفتهشده به کار نیایند و به قول معروف، در ترجمه ننشینند. در اینگونه موارد، میتوانیم از معادلهای «مستقر» یا «بر سرِ کار» یا «در قدرت» استفاده کنیم.
◾️ یک معنای مجازی دیگر برای sitting در ترکیب زیر ظاهر میشود.
◽️ a sitting duck
هدفِ آسان، هدفِ بیدفاع و آسان، لقمهی چرب و نرم، آسیبپذیر
ترکیب sitting target نیز به همین معنی است.
➖➖➖➖
سه مثال از مطبوعات:
◽️Justice Department guidelines mean that no sitting president will be indicted. (Washington Post, Jan. 23, 2023)
◽️His old boss, Mr Johnson, made history by becoming the first sitting prime minister to have broken the law while in office by flouting lockdown rules. (BBC, Jan. 21, 2023)
◽️But the liturgi for his funeral will largely resemble that of a sitting pope, with some changes to the prayers, according to a Vatican spokesman, Matteo Bruni. (New York Times, Jan. 4, 2023)
@oxfor
🔷 کلمات مشابه در زبان انگلیسی👇👇
✅Host = میزبان
✅Hostel = هتل ارزان
✅Hostility = خصومت
✅Hospitality = مهمان نوازی
✅Generous = سخاوتمند
✅Genius = نابغه
✅Genuine = اصلی–خالص
✅Gorgeous = زیبا
✅Suppose = گمان کردن
✅Oppose = مخالفت کردن
✅Depose = خلع کردن
✅Impose = تحمیل کردن
✅Dispose = خلاص شدن
✅Expose = نمایش دادن_در معرض قرار دادن
✅Compose = نوشتن_سرودن
@oxfor
اصطلاحات انگلیسی مربوط به بانک
✖️ Account
حساب (بانکی)
I’m going to open an account
قصد دارم یک حساب باز کنم
✖️ ATM => automated teller machine
دستگاه خودپرداز
There is an ATM near here, but it’s almost always broken-down
یه دستگاه خودپرداز نزدیک اینجاست ولی تقریبا همیشه خرابه
✖️ balance
موجودی حساب
Please check your bank balance
لطفا موجودی حساب بانکی خود را چک کنید
✖️ bounce
(چک) برگشت خوردن
I had a bounced cheque yesterday
دیروز یه چک برگشتی داشتم
✖️ cash
پول نقد، نقد کردن (چک)
I need to cash this cheque
من باید این چک رو نقد کنم
✖️ check / cheque (chequebook)
چک (دسته چک)
I want to write two cheques , but there’s only one left
می خوام دو تا چک بنویسم ولی فقط یکی مونده
✖️ debt
بدهی
He owes a large debt to the bank
او بدهی زیادی به بانک داره
✖️ deposit # withdraw
واریز کردن (به حساب)، واریز
Yesterday I went to the bank and deposited the checks for you
دیروز من به بانک رفتم و چک ها رو برات واریز کردم
✖️ endorse
پشت نویسی کردن (چک)
Sir, you need to endorse your cheque
آقا شما باید چکتون رو پشت نویسی کنید
✖️ interest
بهره، سود بانکی
I have to pay a lot of interest on the loan I’ve recently gotten
من باید بهره زیادی رو برای وامی که اخیرا گرفتم پرداخت کنم
✖️ loan
وام
I’m trying to get a 10000 $ loan to buy a car
دارم سعی می کنم یه وام 10 هزار دلاری برای خرید ماشین بگیرم
✖️ statement
صورتحساب
My bank sends me statements every month
بانکی که در آن حساب دارم هر ماه صورت حسابم رو برام ارسال می کنه
✖️ teller = cashier
صندوقدار
✖️ withdraw # deposit
(از حساب بانکی پول) برداشت کردن
I just withdrew 200 dollars from my account
همین الان 200 دلار از حسابم برداشت کردم
@oxfor
💠 Grammatical Points
📍نکاتی درباره ی so , such
1⃣ He is ..... happy .
2⃣ He's ...... happy person !
3⃣ The food is ...... good !
4⃣ She's ...... a fantastic cook !
⚜پاسخ ها :
So
Such
So
Such
معنی هر دو کلمه یکسان است نحوه ی قرار گیری ان در جمله را چطور بفهمیم ؟
📌همراه با such از یک عبارت اسمی استفاده میکنیم، ولی همراه با so یک قید یا صفت بکار برده میشه
@oxfor
Monkey 👇👇🙈🙉🙊
🐒 To monkey around:
🐵احمقانه رفتار کردن
🐒 Monkey business:
🐵رفتار بد یا بدون صداقت
🐒 To make a monkey out of someone:
کسی را احمق جلوه دادن.🐵
@oxfor
📘 عبارات کاربردی برای آرزوی موفقیت 1
🔸 👉 Best of luck!
🔹 👈 بهترین شانس را برای شما میخواهم
🔸 👉 Break a leg!
🔹 👈 موفق باشی
🔸 👉 I hope everything will be all right.
🔹 👈 امیدوارم همه چیز درست باشد.
🔸 👉 I hope things will turn out fine.
🔹 👈 امیدوارم همه چیز خوب شود.
🔸 👉 You’ll do great!
🔹 👈 شما عالی خواهید بود!
🔸 👉 Wishing you lots of luck!
🔹 👈 برای شما آرزوی شانس زیادی می کنم.
@oxfor
🔋 Slangs Up!
📌boogie [and] booger
مف, آب بینی
💡Booger is American slang for nasal mucus.
اصطلاح امریکایی کوچه و بازاری
n. a piece of nasal mucus. (Crude. Use only with discretion.) •
(بی ادبانه .با احتیاط از اصطلاح استفاده شود)
⛱Example: The real reason I didn't gt the job was a booger hangin outta'mynoseduring the interview
تنها دلیلی که استخدام نشدم , مفی بود که درحین مصاحبه از بینیم آویزان بود.
⛱Is that a boogie on your lip, or what?
اون چیزی که روی لبته مف نیست, یا چیه؟
⛱That’s no way to take care of a booger!
بنظر می رسد نمی خواهی به آب بینیت برسی (را تمیز کنی!).
⛱Aaawww! You got a booger on your shirt!
آووو پیراهنت مف زده شده
@oxfor
🔸 👉 Don't dare do that again
دیگه نبینم از این غلط ها بکنی!
🔸 👉 Ok, now give!
خوب بنال ببینم!
🔸 👉 I'll teach you!
حالا بهت نشون میدم!
🔸 👉 Quite a party!
عجب مهمانی ای!
🔸 👉 It was heaven!
محشر بود!
🔸 👉 There is a dear!
قربونت برم!
@oxfor
Slang Freaks:
🔋Grammar Up!
Level : Elementary
📌Always,usually,......
قبل از افعال اصلی استفاده میشوند :
I always get up at 5.
You usually leave home late.
He never goes to cinema alone.
📌Alway,usually,.....
را بعد از از افعال (be (am,is,are استفاده کنید
مانند :
I am usuallu busy.
He is always polite.
They are never rude.
@oxfor
🔸 تعظیم کردن
to bow
🗓 مثال: او تعظیم کرد و صحنه را ترک گفت.
📙She bowed and left the stage.
🗓 مثال: او در مقابل شاه تعظیم کرد.
📙He bowed before the king.
💎 دوستان before گاهی اوقات به معنی در مقابل/جلوی می دهد.
@oxfor
How did you know that?
از کجا میدونستی ؟ ا( ز کجا فهمیدی ؟ )
اینجوری خونده میشه : How ja know that?
How جا know that?: اینجوری خونده میشه
@oxfor
Worth + -ing.
❌Don't say: Is today's film worth to see?
✔️Say: Is today's film worth seeing?
@oxfor
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
I N F O R M A L ---- F O R M A L
✔️It’s about ---- It concerns, It’s in regards to
✔️need to ---- required
✔️think about ---- consider
✔️get ---- obtain
✔️put up ---- tolerate
✔️deal with ---- handle
✔️seem ---- appear
✔️show ---- demonstrate, illustrate, portray
✔️start ---- commence
✔️keep ---- retain
✔️free ---- release
✔️get on someone’s nerves ---- bother
✔️ring up ---- call
✔️show up ---- arrive
✔️let ---- permit
✔️fill in ---- substitute, inform
✔️block ---- undermine
@oxfor
#phrases
Bring up
✅همراه با ترجمه و مثال کاربردی
@oxfor
قیدهای احتمال در زبان انگلیسی
Adverbials of Probability
قید در زبان انگلیسی حالت و کیفیت فعل را نشان میدهد. ما از قیدهای احتمال برای نشان دادن اینکه ما درباره چیزی چقدر مطمئن هستیم و چقدر احتمال انجام شدنش را میدهیم استفاده میکنیم. پرکاربردترین قیدهای احتمال در انگلیسی به شرح زیر است:
قیدهای maybe و perhaps در ابتدای عبارت و جمله میآیند. سایر قیدهای احتمال معمولا قبل از فعل اصلی و بعد از فعل کمکی میآیند.
certainly (قطعا، حتما)
definitely (حتما، مطمئنا)
maybe (شاید، احتمالا)
possibly (احتمالا)
clearly (واضحا، آشکارا)
obviously (آشکارا، واضح)
probably (احتمالا، شاید)
Perhaps the weather will be fine.
شاید هوا خوب شود.
Maybe it won’t rain.
شاید باران نبارد.
He is certainly coming to the party.
او قطعا به مهمانی میآید.
We will possibly come to England next year.
ما احتمالا سال آینده به انگلستان خواهیم آمد.
اما اگر فعل اصلی جمله be باشد، آنگاه قیدهای احتمال بعد از فعل اصلی میآیند.
They are definitely at home.
آنها حتما خانه هستند.
She was obviously very surprised.
او مشخصا خیلی متعجب شده بود.
@oxfor
تفاوت دو واژه کاربردی Rob و Steal رو بررسی میکنیم.
هردوی این کلمات معنی دزدیدن میدند اما
◽️Rob /rɒb/
برای دزدی کردن از یک مکان و یا دزدیدن یک فرد استفاده میشه.
مثلا:
◾️They Robbed a bank
◾️They Robbed a child
و اما کلمه
◽️Steal /stiːl/
یعنی دزدیدن یک شی. مثلا ساعت، پول، ماشین ،...
◾️They stole all my money
همه پولمو بردن
◾️They are going to steal my watch
اونا میخوان ساعتمو بدزدن
@oxfor
✅Use synonyms to get a high band
🔅If you want to get a high band in the IELTS Speaking test, you should already know that using less common synonyms of common words will help you get a higher score for Lexical resource.
به این مثالها دقت کنید.
⚜It was a very tricky (= difficult) question.
🔱The cake was mouthwatering (= extremely delicious).
⚜We forgot to bring umbrellas so we were absolutely soaked (= very wet).
🔱Computer are very essential (= important) in the modern world.
⚜I decided to go for a stroll (= a relaxing walk) in the park.
@oxfor
📘 عبارات کاربردی برای آرزوی موفقیت 2
🔸 👉 Wishing you a lot of luck!
🔹 👈 برای شما آرزوی موفقیت زیادی میکنم!
🔸 👉 You were made for this!
🔹 👈 شما برای این ساخته شده اید!
🔸 👉 I hope things will work out all right.
🔹 👈 امیدوارم همه چیز درست تمام شود.
🔸 👉 You’ll do great.
🔹 👈 شما عالی خواهید بود.
🔸 👉 You are going to be amazing!
🔹 👈 شما شگفت انگیز خواهید بود.
🔸 👉 Wishing you all the best!
🔹 👈 برای شما بهترین ها را آرزو می کنم!
🔸 👉 I wish you luck!
🔹 👈 برای شما آرزوی موفقیت می کنم!
@oxfor
📌bluster
MAINLY US
to speak in a loud angry or offended way, usually with little effect:
To speak in a loudly arrogant or bullying manner.
هارت و پورت كردن، سر و صدا راه انداختن, کولی بازی در آوردن
🗣he blustered and said, "you have picked my pocket!"
او هارت و پورت كرد و گفت ((شماها جيبم را زدهايد!))
🗣You had no right to do it, no right at all, " he blustered.
@oxfor
🔋American Slangs Up!
📌Go dutch
to share the cost of someyhing
دنگی حساب کردن
🗣I actually prefer going dutch because I don't want to feel indebt to anyone.
راستش من ترجیح میدم که دنگی حساب کنیم چون دوس ندارم احساس کنم زیر دین کسی ام.
📌Sticky fingers!
کسی که دستش کجه!
Another wallet has been stolen, so it looks as though someone in the office has sticky fingers.
یه کیف پول دیگه هم دزدیده شده، اینطور که به نظر میاد یه نفر تو اداره دستش کجه!
🔋Phrasal verbs ft Idioms Up!
📌Take over
کاری رو به جای کسی دیگه انجام دادن
🗣I’m tired to keep driving. Can you take over for a while so I can get some rest?
"خسته شدم از بس رانندگی کردم.
@oxfor
To bow
تعظیم کردن
🌱
🎯 She bowed and left the stage.
او تعظیم کرد و صحنه را ترک گفت.
🌱
🎯 He bowed before the king.
او در مقابل شاه تعظیم کرد.
📌واژه before گاهی اوقات به معنی در مقابل/جلوی می باشد.
@oxfor
#نکته #گرامری
در مورد صفات دو سیلابی مختوم به y ، –ابتدا y –به i تبديل شده و سپس er –مي گیرند
busy 👉🏽مشغول، گرفتار
busier 👉🏽مشغولتر، گرفتارتر
easy 👉🏽 آسان، ساده
easier 👉🏽آسانتر، سادهتر
happy 👉🏽خوشحال، خوشبخت
happier👉🏽خوشحالتر، خوشبختتر
heavy 👉🏽سنگین
heavier 👉🏽سنگینتر
lazy 👉🏽تنبل
lazier 👉🏽تنبل تر
pretty 👉🏽زيبا
prettier 👉🏽زيباتر
early 👉🏽زود
earlier 👉🏽 زودتر
@oxfor
Slang Freaks:
🔋American slangs Up
📌 gibberish ...
چرت و پرت, شروور گفتن,دری وری گفتن
Definition : speech that doesn’t make sence ...
Example : The Stranger sat on the bench speaking gibberish to himself...
او غریبه که روی نیمکت نشسته داره برای خودش شر و ور میگه...
Synonyms : gobbledegook
🔋Grammar Up!
📌 Full of, not with or from ...
🔗 The jar was full with (or from) oil (❌) ...
🔗 The jar was full of oil (✔️) ...
Note : Fill takes with : Jane fill the glass with water ...
@oxfor
♻️جمله های کاربردی روزمره
❇️ Hear me out first.
اول گوش کن ببین چی میگم.
❇️ Sorry, I didn't quite catch that.
ببخشید دقیقا متوجه نشدم چی گفتید.
❇️ May I make a suggestion?
میتونم یک پیشنهادی کنم؟
❇️ by all means.
با کمال میل
❇️ He/she/it caught my eye.
اون چشمم را گرفت./ازش خوشم اومد
❇️ I know what you are up to.
میدونم چه کار میخواهی بکنی.
❇️ Excuse the mess
ببخشید که اینجا بهم ریخته است./ به هم ریختگی را ببخشید
❇️ You better hush.
تو بهتره ساكت باشی.
❇️ Cut the crap.
چرندیات رو تموم کن/ چرت گفتن رو بس کن
❇️ Are you kidding me?
داری من با من شوخی میکنی؟
❇️ Don't be rude
گستاخ نباش / پر رو نباش
❇️Don't bite my head off.
کلمو نکن (نکش ما رو منظوری نداشتم).
@oxfor