Telegram-канал paniranist_org - حزب پان ایرانیست ≠: Unsorted

حزب پان ایرانیست ≠

29 Jan 2021 07:30

“از شرش خلاص شدم!”

نصرت الله امینی که افتخار می‌کرد وکیل خصوصی مصدق بوده از ملی‌-مذهبی های دوآتشه می‌بود. در زمان مصدق مدتی شهردار تهران هم شد. امینی (پدر محمد امینی که به اصطلاح تاریخ دان مصدق پرستان است) از دوستان صمیمی خمینی ‌بود و خمینی عاقد ازدواج او و همسرش میبود. بعد از ۲۸ امرداد چند بار به زندان افتاد و سرانجام با همه خانواده به آمریکا کوچ کرده و تا به ثمر رسیدن انقلاب به ایران باز نمی گردد. پس از انقلاب، بازرگان به او شغل استانداری فارس را می‌دهد. چند ماهی با دولت بازرگان همکاری میکند و افسانه نجات تخت جمشید از تخریب بوسیله خلخالی را برای خود درست میکند. سرانجام از پست استانداری استعفا داده و دوباره رهسپار آمریکا می گردد و تا آخر عمر آنجا میماند. در سال ۲۰۰۹ میلادی و چندی قبل از فوتش خاطرات و نظرات خود را در مصاحبه‌ای با دخترش بازگو میکند که بر روی سایت اینترنتی پسرش محمد امینی ضبط می گردد. از آنجمله امینی اشاره دارد به مکالمه تلفنی خودش با دوستش شاپور بختیار از آمریکا و در زمانیکه بختیار به نخست وزیری منصوب گردیده ولی هنوز رأی اعتماد از مجلس نگرفته بود. در روز عزیمت شاه و شهبانو از ایران بالاخره بختیار رأی اعتماد را از مجلس کسب میکند و یکسره با هلی کوپتر به مهرآباد می‌رود. پس از مشایعت شاه و شهبانو بختیار به دفتر نخست وزیری باز میگردد و اینبار این بختیار است که تلفنی به دوستش امینی در آمریکا میزند که به او‌ مژده دهد که بالاخره “از شر شاه خلاص شده‌است”! بقیه ماجرا را از زبان خود امینی در مصاحبه با دخترش بشنوید!

فریبا امینی: وقتی پس از انتصاب شاپور بختیار به او تلفن کردید، چه گفتید؟ مگر در آن هنگام همچنان در آمریکا نبودید؟
نصرت الله امینی: من تلفن زدم و با منشی اش، خانم کلانتری، صحبت کردم. من به این خانم گفتم که به او بگوید در خبر است (این در زندان شوخی بین ما بود). بختیار متوجه شد چه کسی پشت خط است و به منشی اش گفت “آقای امینی را وصل کنید.” ما اندکی گفتگو کردیم. چند روز بعد شاپور به من تلفن کرد و گفت: “از شرش خلاص شدم.” پرسیدم از شر کی؟ گفت: “از شرشاه”. گفتم این کافی نیست، باید جمهوری اعلام کنی، وگرنه کار به دست ملاها می افتد. اما او فکر می کرد اگر جمهوری اعلام کند، آنها (ارتشی ها) وی را خواهند کشت. گفت: “من می خواهم جمهوری اعلام کنم، و شاه را به عنوان یک مقام تشریفاتی بازگردانم. اما نگران عکس العمل (ارتش) هستم.”

نکته مهم این مکالمه لو رفتن شاپور بختیار به عنوان فردی که هدف نهایی اش اعلام جمهوری و برچیده ساختن نظام پادشاهی مشروطه بوده و فقط منتظر بود که آتش ارتش قدری فروکش کند است. به عبارت دیگر بختیار بر خلاف تظاهراتش به حمایت از نظام پادشاهی مشروطه در اصل می خواسته بر علیه این نظام و پادشاه کودتا کرده و به خیال خودش نظام جمهوری سوسیالیستی را بر ایران حکمفرما سازد. این ادعا چند روز پیش بوسیله یکی از وزیران کابینه بختیار که هنوز در قید حیات می‌باشد بطور ناخود‌آگاه در صفحه فیسبوک ایشان تایید شد. تبریک به آن عده سلطنت طلبان خوش باور که هنوز بر این باورند که شاپور بختیار خیرخواه پادشاهی پهلوی بود. به لینک زیر و بحث من و جناب وزیر رجوع فرمایید.

https://www.facebook.com/100000604318401/posts/2427013453995441/

_ پی نوشت:

منوچهر یزدی: نمایندگان پان ایرانیست در مجلس کاملاً به ماهیت و هدف بختیار آگاهی داشتند از این روی ما به او رأی اعتماد ندادیم زیرا او در برنامه اش انحلال ساواک، تضعیف ارتش و خروج شاه را از کشور اعلام کرد.

@paniranist_org