برای ماندن جنبش اعتراضی مردم را سرکوب کردند. برای روسها انبارهای پهپاد و موشک را خالی کردند. برای تحویل نفت بیشتر به چینیها هورالعظیم را خشکاندند و برای آمریکا و اسرائیل هم عر و تیز میکنند. برای ادامه این وضع مدعیان خودخواه اپوزیسیون مقصراند یا آنها که برای رای دادن صف میکشند؟
رضا تقیزاده
@paniranist_org
⭕️ دوم اسفند، روز جهانی زبان مادری
♦️دوم اسفند (۲۱ فوریه) روز جهانی زبان مادری است
بنگلادش در سال ۱۹۹۹ برای محافظت از زبان بنگالی از یونسکو خواست روزی را بهعنوان روز جهانی زبان مادری ثبت کند.
مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۰ به گرامیداشت این روز رای داد
این مفهوم در دوران اوج جهانی شدن فرهنگ و زبان انگلیسی-آمریکایی و برای تقویت زبانهای ملی در برابر تک زبان واحد جهانی با استقبال بینالمللی مواجه شد.
بسیاری از کشورهای اروپایی و در راس آنها فرانسه، برای حمایت از زبان ملی در برابر فراگیر شدن انگلیسی، برنامههای فرهنگی و تجاری گسترده و پایداری را اجرا میکنند.
فارسی زبان ملی ایران، زبان مادری ایرانیان است.
این زبان با بیش از دو هزار سال سابقه کاربرد و خلق گنجینهای غنی از ادبیات گفتاری و نوشتاری، عامل یکپارچگی و اتحاد تمام ساکنان سرزمینی است که با گویشها و لهجههای متفاوت سخن میگویند. روز زبان مادری گرامی باد.
@indypersian
به مناسبت سوم اسفند سالروز نجات ایران و بیست و چهارم اسفند زادروز رضاشاه بزرگ
....
حکم می کنم
ماها فداییان حقیقی کشور هستیم و برای پایان دادن به این اوضاع ناگوار کمر همت بسته و آماده ایم تا خائنین را به سزای اعمال خود برسانیم و پشتیبان حکومت نیرومندی در خور شئون و عظمت کشور شاهنشاهی ایران باشیم.
سردار سپه
@paniranist_org
تنوع اپوزیسیون صادراتی در ضدیت با پادشاهی پهلوی!
محسن سازگارا: پادشاهی توحش است.
علی افشاری: پادشاهی دیکتاتوری است.
معصومه علینژاد: چرا شاهزاده؟ آقای پهلوی. پادشاهی مخالف دموکراسی است.
حجتالله کلاشی: مگر میشود نادر را از آمریکا وارد کرد؟ ما باید برگردیم به نظام مشروطه(ولایت فقیه قجری).
@paniranist_org
دوم اسفند، سالروز کنگره مؤسسان حزب پانایرانیست و زادروز سرور محسن پزشکپور (بنیانگذار و رهبر حزب پانایرانیست) بر همه میهن پرستان فرخنده باد!
@paniranist_org
من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت
برو ای فقیه و با ما مفروش، پارسایی
شعر در فرهنگ ایرانی نقشی بی بدیل دارد و حتی موسیقی ما ساخته شده تا جامهایی بر تن کلام باشد. بیخود نیست که در موزیک پاپ نیز یک شعر پراحساس با یکی دو بیت تاثیرگذار، گل میکند چو مردم غالبا به کلام بیش از موسیقی توجه میکنند.
یکی از معماهای لاینحل برایم مسحور شدن ملت ایران توسط آخوند عنق منکسره و خشک مغز و عقب ماندهایی بنام روحالله خمینی در سال ۵۷ است.
اغلب شعرای ما در آثارشان از فقیه و شیخ نالیدهاند. اگر بپذیریم که فردوسی و سعدی و حافظ محبوبترین و آشناترین شعرای ما هستند این موضوع پیچیدهتر میشود. حکیم طوس که اساسا ستایشگر ایران پیش از اسلام و پادشاهان ملک کیان بود و پیروزی تازیان را فاجعه میدانست. سعدی که به قول زنده یاد دکتر الهی یک روزنامه نگار بحساب میآید، با زبان شیرینش تلخیهای این موجودات را به رخ کشیده که نمونهایی از آن در ابتدای متن آمده است. حافظ هم که اصلا تو گویی تمام هدفش از سرودن، رو کردن دست شیخ و مفتی و فقیه است. مردمی که با اشعارش حتی فال میگرفتند و با آن عجین بودند چگونه نمیفهمیدند که لسان الغیب دوران سیاسی خود را توصیفی کرده که شباهتهای زیاد با خواستهها و نقشههای خمینی دارد؟
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند؟
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
دیگر به ناصرخسرو و صائب تبریزی و نظامی تا همین ایرج میرزا اشاره نمیکنم.
این نیز دلیل دیگریست بر چرند بودن ادعاهایی از جنس «اگر کتابهای خمینی چاپ میشد مردم گولش را نمیخوردند».
ملت ایران با آن گنجینه ادبی قاعدتا باید از هر چه آخوند و دینکار است فراری و متنفر میشدند.
فرهاد طباطبایی
@paniranist_org
⭕️ دولتمند خالف، هنرمند مردمی معروف تاجیکستان، درگذشت
📌 دولتمند خالف بنیانگذار گروه موسیقی مردمی تاجیکستان و از موسیقیدانان معروف این کشور بود
♦️ دولتمند خالف، موسیقیدان، نوازنده و خواننده معروف موسیقی مردمی تاجیکستان، روز یکشنبه ۲۹ بهمن، (۱۸ فوریه) در سن ۷۴ سالگی در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، درگذشت. تلویزیون دولتی تاجیکستان صبح دوشنبه با تایید خبر درگذشت این خواننده، پیام امامعلی رحمان، رئیسجمهوری این کشور، را که در آن از کارنامه هنری دولتمند خالف ستایش شده بود، منتشر کرد.
آسیا پلس، رسانه تاجیکستانی، گزارش داد که دولتمند خالف چند سالی بود که به سرطان مبتلا شده بود و اخیرا هم برای معالجه به مسکو رفته بود. او پس از بازگشت از مسکو، در یکی از بیمارستانهای شهر دوشنبه درگذشت.
دولتمند خالف متولد سال ۱۹۵۰ در منطقه شورآباد استان ختلان تاجیکستان بود. از او به عنوان بنیانگذار گروه ملی موسیقی مردمی تاجیکستان یاد میشود که سالها مدیریت آن را برعهده داشت و در تقویت موسیقی مردمی نقش مهمی ایفا کرد. خالف برای اجرای برنامههای هنری در زمینه موسیقی مردمی به بیش از ۱۰۰ کشور جهان سفر کرد و در این برنامهها، موسیقی مردمی تاجیکستان را به جهان معرفی کرد.
دولتمند خالف در برخی از کنسرتها با هنرمندان ایرانی از جمله شهرام ناظری نیز همخوانی کرد که با استقبالی گسترده مواجه شد. او جوایز متعددی کسب کرده بود که مهمترین آن، جایزه دولتی تاجیکستان به نام ابوعبدالله رودکی است.
🖌مختار وفایی
بیشتر بخوانید...
@indypersian
نسخه کامل (با زیرنویس فارسی) گفتگوی دیروزم با شبکه تلویزیونی فاکسنیوز درباره نقش جمهوری اسلامی در ایجاد بیثباتی در خاورمیانه و صدور تروریسم به منطقه و جهان، و در نهایت، راه حلی که پیش روی ماست: #فشار_حداکثری بر رژیم، و #حمایت_حداکثری از مردم ایران در مبارزه برای بازپسگیری کشورشان
In my interview with Eric Shawn on Fox News I said that the Islamic Republic in Iran provides the funding, training, and guidance for terrorist groups across the Middle East from Hamas to the Houthis. The path to peace and stability is maximum pressure on the Islamic regime and maximum support for the Iranian people.
ترجمه فارسی متن کامل گفتگو در کیهان لندن:
https://kayhan.london/?p=342789
@OfficialRezaPahlavi
🔺تصویری از ناکامی برنامه های تلویزیون و شکست صداوسیما با هزاران میلیارد بودجه!
🔹روند نزولی تعداد مخاطبان برنامه های صداوسیما ادامه دارد.
🔸@Niyakhak_magazine🔸
حداد عادل: از ناحیه برگزار کنندگان انتخابات، هیچ دخالت سازمانیافتهای برای تقلب وجود ندارد. هیچ وقت ثابت نشده که نظام خواسته باشد در رای مردم دخالتی کرده باشد.
پ.ن :
آقای عادل، شما و هم پالگیهایتان تقلبها و دخالتها را قبلا سازماندهی و ثبت کردهاید.
شورش ۵۷، شبه رفراندوم، قانون اساسی اسلامی، ولایت فقیه، رژیم جمهوریاسلامی، مجلس شورای اسلامی، نظارت استصوابی.
این معرکهای هم که بر سالم بودنش قسم و آیه میخورید و باز هم اعتمادی به آن نیست، حلقه آخر تقلبهایی است که امسال چهل و پنجمین سالگرد آنها را جشن گرفتید!
@paniranist_org
شامورتی بازی دیگری از دستگاه تبلیغاتی رژیمی که ذات آن تقیه، توریه، سانسور، فیلتر، پارازیت، جعل، حذف، تحریف و تخریب است!
در این روزهای ماه بهمن همانند سالهای پیش نیروهای ارزشی که در مکتب توابان حزب توده پرورش یافتهاند با دستدرازی به آرشیو رادیو و تلویزیون ملی سابق ایران قسمتهایی از سخنرانی نمایندگان مردم در مجلس شورای ملی از جمله نمایندگاه فراکسیون حزب پانایرانیست را بیرون کشیده و از ساعتها سخنرانی دقایقی را که باب طبعشان بوده جدا کرده و از صدا و سیمای غصب شده پخش کرده و روی آن مانور میدهند!
افراد و گروهکهای به ظاهر مردمی ولی در اصل ایران ستیز نیز این قسمتهای دستچین شده را کپی کرده و بلافاصله نشر میدهند و به خیال خود از آن برای کوبیدن نظام پهلوی و مقایسه آن نظام و این رژیم استفاده میکنند!
این در حالی است که نمایندگان حزب پانایرانیست در سخنرانیهای خود به مجلس و دولت هشدار میدهند که ارتجاع سرخ و سیاه در تدارک انقلابی وحشتناک هستند و از همین الان به فکر باشید. در تمامی این سخنرانیها صحبتی در مورد کلیت نظام شاهنشاهی و شاه فقید نمیشود و فقط برخی عملکرد دولتها است که مورد انتقاد قرار میگیرد.
همچنین شادروان پزشکپور و سرور یزدی در این سخنرانیها برای حفظ کشور به قانون اساسی مشروطه متوسل میشوند. قانون اساسی که شوربختانه دارای دین رسمی و مملو از بندهای مذهبی بود و دربار و دولت را ملزم به ترویج آنها میکرد و کاسبان دین و مردم دین زده فرصت پاکسازی آن را ندادند.
آنهایی که میخواهند حزب پانایرانیست را به یک حزب انقلابی بودن متهم کنند، بد نیست توجه کنند که انقلابیون همگی در براندازی قانون اساسی شاهنشاهی مشروطه و برپایی نظام جمهوری همکلام بودند و سخنان سرور پندار کاملاً مخالف خواستههای آنان بوده است.
اگر پانایرانیستها انقلابی بودند بجای هشدار به مجلس باید میرفتند و با خمینی و قذافی و ابوعمار و حیدر علیاف و حزب بعث و نمایندگان کارتر و سفارت فرانسه و کاگب و مؤسسه تاویستاک لندن و لژهای فراماسونری لاس میزدند و دیگر دلیلی برای هشدار دادن باقی نمیماند!
هم اکنون نیز بعد از تضییقات و قساوتهای فراوانی که رژیم فرقهای بر بزرگان و پیشکسوتان پانایرانیست وارد کرد، فعالان جوان حزب را بخاطر یک صفحه توئیتر یا وبلاگ یا یک کامنت در فیسبوک یا تلگرام چنان تحت فشار قرار داده و بازجویی کرده و برایشان پرونده سازی میکند که کسی جرأت نکند در دفاع از حقیقت قلمی بزند یا کلامی بگوید و البته مثل همیشه این تهدیدات و هتاکیها را بدون ارائه هیچ احضاریه و ابلاغ قانونی و دزدکی انجام میدهد!
@paniranist_org
📸شفافیت سازمان ورزش در تقسیم درآمد جام جهانی ۱۹۷۸ میلادی (۱۳۵۶ شمسی)
#دیدبان_تاریخ
@didebantarikh
تاکتیک های "انقلاب سیاه"
... دزدی اسلحه از هر جای ممکن و مخفی کردن آن ها در مساجد و تکایا، تحریک قوای انتظامی در خیابان ها و کوچه ها برای واداشتن آن ها به شلیک به روی تظاهر کنندگان و ایجاد وضعی غیر قابل برگشت، استفاده از تکنیک رنگ کردن لباس های افراد معین با جوهر قرمز یا خون گوسفند و یا خون آدم به منظور ایجاد "جنون خون" که در تحریک جماعت اثری معجزه آسا دارد، به کار گماشتن شیون کنان حرفه ای از زن و مرد در قبرستان ها با ماموریت گریه کردن و به سر و سینه زدن به طوری که این مراکز به صورت کانون های ثابتی برای تحریک احساسات مردم درآیند و همچنین برای جلب توجه وسایل ارتباط جمعی یعنی خبرنگاران مطبوعات خارجی و رادیوها و تلویزیون ها و خبرگزاری ها به کار گرفته شود (که می باید به تعداد هرچه بیشتر و به دفعاتی هرچه زیادتر بدین قبرستان ها آورده شوند)، به وجود آوردن این احساس که اختناق دولتی بسیار شدید و شمار قربانیان آن بسیار زیاد بوده است، صحنه سازی زد و خوردهای شبانه در کوچه ها با سر و صدای زیاد در بلندگوها برای تلقین ترس در میان مردم، آتش زدن منظم سینماها و کافه ها و بانک ها و سایر مظاهر تمدن غربی، استفاده وسیع از تکنیک "تابوت" از راه ترتیب دادن مراسم ساختگی تشییع جنازه شهدا و کشاندن تعداد هرچه بیشتری از مردم به دنبال این تابوت ها (که در عمل باید ذخیره گاه اسلحه باشند تا به محض حمله احتمالی پلیس، از این سلاح ها علیه نیروی انتظامی استفاده شود)، آتش زدن اتومبیل ها در مراکز رفت و آمد عمومی و سعی در جلب هرچه بیشتر وسایل ارتباط جمعی بین المللی برای تهیه و انتشار عکس هایی از صحنه های خشم و عصیان مردم، جا دادن یک یا چند آخوند در صفوف مقدم تظاهرات برای نشان دادن نقش رهبری روحانیت در انقلاب، ایجاد هرچه بیشتر موانع در رفت و آمد وسایط نقلیه در خیابان ها و چهارراه ها به منظور عصبانی کردن مردم و ایجاد مانع در نقل و انتقال قوای انتظامی ... .
محسن رضایی (فرمانده سابق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت)، کتاب "تاکتیک های انقلاب"، مندرج در شماره مخصوص پیام انقلاب، نشریه سپاه پاسداران ۱٧ بهمن ۱٣۶۰
@paniranist_org
در ترکیِ آذری، واژههای بسیار پراستفادهای داریم که با اینکه اصالتاً فارسیاند – خیلی هم فارسیاند – در خود فارسی استفادهای ندارند. دو مورد از زیباترین و بامسماترین آنها، که در یک معنا و در توصیف افراد بیعرضه به کار میروند، "بِفَرَسات" و "بِفَرّ" هستند، بهترتیب ترکیشدهی "بیفراست" و "بیفرّ". دومی – بِفَرّ – نظربرانگیزتر است، چون جزء دوم واژه "فَرّ" یا "فَرَّه" است که اغراق نیست بگوییم مهمترین واژه و مفهوم در هستیشناسی ایران پیش از اسلام محسوب میشود. با اینکه بیشتر مفهوم "فَرَّه شاهی" را میشناسیم، که به وظایف یا خویشکاریهای شاهان، در راس آنها دادگستری، دلالت دارد، در آن هستیشناسی، همهی افراد جامعه فَرَّه یا وظیفهی خاص خود را دارند، و رواج این واژه بهعنوان صفت در ترکی آذری نیز از همین برمیآید. نکتهی جالب دربارهی کاربرد"بِفَرَّ" در ترکی آذری این است که عموماً در تخطئهی مردان به کار میرود. مثلاً اگر مردی در قبال وظایفش نسبت به خانواده (همسر و فرزندان) بیتوجه باشد و نتواند نیازهای آن را تامین کند، بهطرز زنندهای با این صفت تقبیح میشود. دربارهی تداوم مولفههای فرهنگی ایران پیش از اسلام در آذربایجان تامل بسیار باید کرد.
فرهاد سلیمان نژاد
@paniranist_org
/channel/paniranist_org?boost
سپندارمز بر تو فرخنده باد
ز شادی دل و جانت آکنده باد
ز بغ دخت همواره مهرآفرین
به رامش، دل و جان تو زنده باد
در این روز ای بانوی پارسی
تو را بخت سالار و بد بنده باد
تو را زیست با شوی فرخنده خوی
براندازه باد و برازنده باد
سپندارمزگان که جشن زن است
لب مرد و زن هر دو پر خنده باد
در این جشن فرخنده، بیخ غمان
ز جان و دل هر دوان کنده باد
چو کنده است مرد و ستاکش زن است
خجسته ستاک و نکو کنده باد
هر آن کس که نشناخت ارج زنان
روانش نژند و تنش ژنده باد
هلا، ای گرامی، گرانمایه زن
که مغز بداندیش تو گنده باد
در این جشن زروان که نزد خدای
ز هر لغزشش پاک پرونده باد
بگوید بدین آریایی سرود
سپندارمز بر تو فرخنده باد
زروان=زمان بی آغاز-زمان بیکران-بخت و سرنوشت
استاد میر جلالالدین کزازی
@paniranist_org
استالین، دیکتاتور شوروی، اینطوری انتخابات برگزار میکرد. مثلا کمیته مرکزی حزب کمونیست(حزب حاکم) نیاز به دویست و پنجاه و سه عضو داشت که باید از بین چهار هزار نماینده حاضر در کنگره حزب انتخاب میشدند. استالین با مشاورانش اسامی دویست و پنجاه و سه کمونیست معتقد و ملتزم به خط عمومی حزب(یعنی شخص خودش) را تعیین میکرد و دستور میداد اسامی آن ها را روی برگه رای چاپ کنند و سپس برگههای رای بین چهار هزار نماینده کنگره توزیع میشد.توجه کردید؟ دویست و پنجاه و سه نفر باید انتخاب میشدند و روی برگه رای هم فقط اسامی دویست و پنجاه و سه «نامزد» درج شده بود. یعنی فقط کفایت میکرد که فرد به خودش رای بدهد تا با همین یک رای انتخاب شود. «پرشور» بودن انتخابات استالین در این بود که شما به عنوان رایدهنده میتوانستید روی اسم نامزدهای غیرموردعلاقه خودتان ضربدر بزنید. در پایان هر کس که ضربدر کمتری دریافت کرده بود در بالای فهرست برگزیدگان قرار میگرفت. البته این هم قطعی نبود چون استالین باید تشخیص میداد نهایتا پس از شمارش آرا اسامی چه کسانی باید به عنوان دارندگان بیشترین آرا اعلام شود. یک بار خودش نفر ششم شده بود اما دستور داد که اسمش به عنوان نفر اول اعلام شود و البته بعداً هم ترتیبی داد تا هفتاد درصد اعضای آن کنگره را که پنج درصد نمایندگانش جرات کرده و روی اسمش ضربدر کشیده بودند سر به نیست شوند. باری، حتما این جمله معروف استالین را شنیدهاید:«در انتخابات آنهایی که آرا را میخوانند اهمیت دارند نه آنهایی که آرا را به صندوق میریزند.» انتخابات اعضای کنگره و نهادهای پایینی حزب نیز به همین منوالی بود که خدمتتان عرض کردم.
اما با این حال، موقعی که استالین صندوق رای را برپا کرد و مردم(یا در واقع کمونیست ها) را فراخواند که فعالانه در انتخابات شرکت کنند برخی از روشنفکران آن زمان، از جمله اوسیپ ماندلشتام و بوریس پاسترناک، فریب ظواهر را خوردند و انتخابات استالینی را به رغم همه کم و کسریهایش «امری مثبت» ارزیابی کردند. ماندلشتام به همسرش گفت:«درست است که این انتخابات آزاد و دموکراتیک نیست اما برای شروع خوب است، چون به هر حال مردم یک صندوق اخذ رای میبینند و یک برگه رای و در نتیجه با ملزومات رای دادن آشنایی اولیه پیدا میکنند و در آینده به تدریج معایب فعلی برطرف خواهد شد و عاقبت انتخابات واقعی برگزار خواهد شد.» اما ماندلشتام اشتباه میکرد. خودش چند سال بعد در اردوگاه کار اجباری به دستور استالین کشته شد و نظام شوروی هم تا دههها بعد، تا زمان سرنگونیاش، به همین انتخاباتهای ظاهری و دروغین ادامه داد.
بیژن اشتری
@paniranist_org
۳ اسفندماه ۱۲۹۹ آغاز راه تازه ایران بود.
پیش از آن به گذشته ها می اندیشیدیم: که نیزه مردی پارسی تا دور دستها رفته بود.
در آن سال های تلخ ایران سراسر بازیچه بود. دو قدرت خارجی، یکی از شمال و یکی از جنوب سلطه ی اهریمنی شان را تا ژرفای زندگی ملی گسترش داده بودند. سخن از تجزیه و پاره پاره کردن ایران بود.
آن سربازان دلیر که مرزهای شاهنشاهی ایران را به دور دستها برده بودند، گویی به خاطره ها و به تاریخ وابستگی داشتند و کسی به فردای ایران امید نداشت.
اما ایران سرزمین معجزه فرزندان ایران نیز هست.
و سوم اسفند شاهد شگفتی یکی از میهن پرست ترین فرزندان ایران بود.
بپا خاستن و نمایان شدن رضاشاه پهلوی به جز معجز ه رهایی ایران نبود.
در سپیده دم سوم اسفند سربازان تحت فرماندهی او از قزوین به پایتخت درآمدند.
با دست های توانای خود تاریخ میهن خود را ورق زدند و راه تازه از همان روز آغاز شد.
دستاوردهای سال های پس از سوم اسفند ۱۲۹۹روشن است: ارتش نوین، دانشگاه، راه ها و بنیادهای دیگر.
بی گمان او برای نجات ایران از آتش هرج و مرج و جنگ داخلی و تجاوز بیگانگان آمد تا امنیت را که آرزوی گمشده ملت ستم دیده ایران بود در سراسر کشور پدید آورد.
ما را به راهی باز آورد تا فردا را درخشان تر از دیروز بسازیم.
آناهیتا پورکریمی
۳ اسفندماه ۱۳۹۸
@paniranist_org
سوم اسفندماه، روز "سپه خیزی" رضاشاه بزرگ خجسته باد
یکی از اقدامات رضاشاه پیش از سپه خیزی اسفند ۱٢٩٩ اخراج افسران روسی از قوای قزاق بود.
سپس او کشوری از هم گسیخته و مملو از فلاکت را سامان داد و به همین دلیل با یورش بیگانگان، مجازات شد.
@paniranist_org
شخص تا ندیده باشد نمیتواند هرج و مرج اوضاع را در آن زمان (قاجار) پیش خود تصور کند. واقعهای که نقل میکنم شاید تا حدی وضع قبل از کودتا (سوم اسفند ۱٢٩٩) را روشن کند.
روزی قبل از ظهر که کسبه و بازاریها مشغول کسب و کار خود بودند، غفلتاً از روی بام بازارِ بزازها صدای چندین تیر تفنگ بلند شد و چند نفر هم در بازار فریاد زدند: آهای مردم ببندید. کسبه بازار فوراً دکانهای خود را بستند و مردم که برای خرید در بازار بودند شروع به فرار کردند. پس از چند دقیقه از داخل گلدستههای مسجد شاه صدای چند تیر بلند شد و جمعیت زیادی به داخل مسجد ریخته، با داد و فریاد جنازه جوانی را که معلوم نبود از کجا پیدا کرده بودند و لقمه نانی جویده در دهان او گذاشته بودند، آوردند در شبستان مسجد. بلافاصله خطبای هوچی بالای منبر رفتند و بر ضد دولت سخنرانی کردند. در این موقع شخصی روی منبر رفت و فریاد کرد: مردم! تنها کسی که میتواند به این هرج و مرج و گرسنگی خاتمه دهد آقای صمصام السلطنه است.
صمصام السلطنه که معلوم شد از قبل در آنجا بوده، با چند تفنگچی بختیاری که او را محاصره کرده بودند، به میان مردم آمد و همزمان با آن، عده ای فریاد "زنده باد صمصام السلطنه" را بلند کردند.
از بین جمعیت یکی رفت روی پله اول منبر و فریاد زد: آقای صمصام السلطنه، اعلیحضرت (احمدشاه قاجار) شما را به فرح آباد احضار فرمودند. ایشان میخواستند مراجعت کرده و خدمت شاه بروند. شخص دیگری رفت روی منبر و فریاد زد: آقای رئیس الوزرا، حالا که شما این سمت را قبول کرده و خدمت شاه میروید به ما قول بدهید اوضاع را اصلاح کرده و مردم را نجات دهید. آقای صمصام السلطنه هم گفت: اطمینان داشته باشید.
با این شیوه آقای صمصام السلطنه رئیس الوزرا شد و مدتها هم سر کار بود.
بیست سال با رضاشاه، خاطرات سلیمان بهبودی
@paniranist_org
سپیده رشنو، "فعال مدنی" برای گذراندن حبس چهار ساله خویش راهی زندان شد.
نظام سیاسی حاکم به جد نظام سیاسی غریبی است. همه ما میدانیم که سپیده رشنو واقعا یک فعال یا مبارز سیاسی و مدنی نیست. او مثل من و شما یک "انسان" و یک شهروند عادی است که از بدشانسی روزی یک خانم چادری تصمیم میگیرد او را نهی از منکر کند و نهایتا هم او را "گاز میگیرد". سپیده رشنو حتی از یک "حق" عجیب و غریب خودش هم دفاع نکرده است. برای نود و نه درصد از ساکنین این سیاره( به جز یک درصد جمعیتی که در ایران ساکن هستند احتمالا)، اینکه صبح بیدار شوی، بروی سر کمد لباس هایت و خودت لباسی که میخواهی با آن از خانه خارج شوی را انتخاب کنی، یک "حق" نیست بدان معنا که قرار باشد برای کسب آن در مقابل ظلم و استبداد سینه سپر کنی و چه و چه و چه. این، صرفا بخشی از روتین روزمره است، منتها خیلی از بخشهای زندگی که برای نود و نه درصد ساکنین این سیاره "روتین" محسوب میشود، برای یک درصد از این جمعیت که ساکن ایران اسلامی هستند یک "رویا" تلقی میشود.
باری، خواستم به نظام اسلامی تبریک بگویم. همانطور که بارها گفتهام، من پیشگو نیستم که بگویم این نظام ساقط میشود یا چه زمان ساقط میشود. اما یک چیز را میدانم. آن هم اینکه، نظامی که به واسطه مداخله در روزمره ترین روندهای زندگی، شهروند عادیاش را که دنبال کار و زندگی خودش است به یک "مبارز" تبدیل میکند، نظامی است که کدهای لنگ زدن و مختل شدنش را خودش در ژنوم خودش دارد. اساسا نیازی نیست کسی از بیرون با آن مخالفت کند.
سروش آریا
@paniranist_org
ـ🇹🇯🎵🎶🎵🇮🇷 آواز بسیار زیبا و شنیدنی دولتمند خالف با شعر پر مفهوم «هر که ما را خوار کرد ...» میرسیدعلی همدانی
🔖 میرسیدعلی همدانی، عارف و دانشمند ایرانی قرن هشتم هجری، سه بیت دارد که از لحاظ محتوایی و پیام انسانی فوقالعاده است:
🔸 هر که ما را یاد کرد ایزد مَر او را یار باد!
🔸 هر که ما را خوار کرد از عمر برخوردار باد!
🔸 هر که اندر راهِ ما خاری فِکَند از دشمنی
🔸 هر گُلی کز باغِ وصلش بِشکُفد بیخار باد!
🔸 در دو عالم نیست ما را با کسی گرد و غبار
🔸 هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار باد!
🔖 دولتمند خالف، هنرمند نامیِ تاجیکستان، به زیبایی، این سه بیت را به آواز خوانده است.
کانال
✅ #اکوتا
#اتحادیه_کشورهای_وارث_تمدن_ایرانی
@Ekotaa
instagram.com/ekvta
+
هر سیستم سیاسیای، به اندازه متصلب و یکدست بودنش، فاقد ذکاوت است. هر قدر فیلترهای کارگزینی و دگرپذیری در یک سیستم بیشتر باشد، ذکاوت در آن سیستم به گوهر نایابتری بدل میشود. نمونهاش، همین جماعت که از کامپِس امام صادق به ارگ حکومتی منتقل شدهاند.
این جماعت آنقدر نادان هستند که نمی دانند اگر براستی میخواهند تعداد بیشتری در انتخابات شرکت کنند، قاعدتا باید تا جای ممکن شرکت در انتخابات را به یک "کنش عمومی" بدل کنند که در انحصار یک گروه عقیدتی و سیاسی خاص مضیّق نیست. جالب اینکه این درک پیشتر در حضرات موجود بود چنان که همه شاهد بودیم روزگاری در ایام ماضی، از کوه المپ و خداوند ارگ ندا آمد: "اگر کسی نظام را هم قبول ندارد، در انتخابات شرکت کند". حالا ولی این درک بدیهی در ارگ گم شده است و بدون آنکه بدانند، شرکت در انتخابات را به "سربند یا زهرا" تبدیل کردهاند. خب معلوم است که در چنین وضعیتی خودتان عامل کاهش شرکت در انتخابات هستید.
سروش آریا
@paniranist_org
یک دختر بچه ده ساله است که در یک کشور عربی(فکر کنم مصر) به عقد یک مرد بیست و پنج ساله درآمده و "نامزد" او، دخترک را از مدرسه بیرون آورده و منتظر است تا "کمی بزرگتر شود" تا ازدواجش را با او "کامل" کند.
مجری پیوسته از آقا داماد می پرسد: چه چیزی موجب شد برای اولین بار به این دختر بچه احساس علاقه و جذبه کنی؟ داماد یا سوال سنگین مجری را نمیفهمد یا اگر میفهمد خودش را به نفهمیدن میزند.
کاری که من با این ویدئو دارم این است. کسانی که با "مدرنیته" و مقدمات فکریاش منجمله "حقوق طبیعی" و "عقل سلیم" و "سنت روشنگری" و .... مخالف هستند، باید بار مسئولیت این مورد را هم بپذیرند. همانهایی را میگویم که بیشتر از جناح چپ سیاسی، منتقد جریان اصلی و "مدرنیسم" هستند و مدعیاند که جهان غرب با تقدیس مدرنیسم، آنرا به جوامع جنوب جهانی تحمیل کرده است در حالی که "فرهنگ بومی" این جوامع کلا متفاوت است.
بعد از جنبش و تحولی در فلسفه که به آن "چرخش زبانی" یا لینگوئیستیک تِرن میگوییم، سنت "پسا ساختارگرا" که در افواه بعنوان عمومی "پست مدرنیسم" هم تعبیر میشود هم مدتهاست به یاری این جماعت آمده و در یک توصیف کلّی، شعارش "نسبیت اخلاقی" است. برای این جماعت، غرب در طبیعی جلوه دادن گفتمان خویش و تحمیل آن بر جنوب جهانی مرتکب یک جنایت فرهنگی شده است. ولی واقعا اینطور است؟؟
در بین بساججه و ارازشه بسیار میبینیم که بر این تاکید میکنند که فلان چیز به هر حال "قانون" است و هر جامعهای "قانون و عرف" خودش را دارد و باید از آن تبعیت کرد. نه عزیز دل برادر. قانون و عرف تنها معیار هنجاری انسانها نیست که اگر بود، ما هنوز در غار زندگی میکردیم. انسانها حسی از خیر و شر و اخلاق هم دارند که میتوان به آن "عقل سلیم" گفت. من مدعی نیستم که "حقوق طبیعی" را خداوند تقنین کرده است با این حال سخت باور دارم که انسانها فارغ از تفاوتهای فرهنگی، عناصر مشترک بسیاری دارند که از ذهنیت و عقلانیت مشترک ایشان نشات گرفته و بسیاری از عرفها و قوانین با این عناصر در ضدیت است. اگر قرار بود هر عرف و قانونی تا ابد محترم باشد، هیچگاه مبارزات اخلاقی و مدنی، رسالتها و نبوتها، مبارزات و قیامها و.... شکل نمیگرفتند.
در آخر، خواستم بدانید که حتی "پدوفیلیا" هم میتواند در یک بوم، به یک "نهاد مشروع و معروف" تبدیل بشود. پدوفیلیا هم میتواند بخشی از عرف رایج باشد، میتواند در مقام یک نهاد مشروع برای خود هنجار و رویه و روشهای ترافع و متود اجرا و .... داشته باشد. همانطور که "ختنه دختران" میتواند چنین باشد. همانطور که "قصاص قبیلهای" میتواند چنین باشد، کما اینکه در برخی مناطق روستایی پاکستان هنوز چنین است و اگر شما به عنوان مرد یک خانواده به زنی تجاوز کنید(یا با او معاشقه کنید) ممکن است "شیوخ" و ریش سفیدان حکم کنند که بجای خودتان، مردان صاحب اختیار آن زن، به خواهر یا مادر یا همسر شما تجاوز کنند. به همین راحتی. این است که..... نه، همه عرفها و قوانین محترم نیستند. همه فرهنگها و تمدنها هم به یک اندازه "اخلاقی" نیستند و بر خلاف درک رایج، اخلاقیتر بودن، همان پیشرفتهتر بودن است و معیارش آسایش و مطلوبیت و امنیت بیشینه برای بیشترین تعداد افراد جامعه است. چرا؟ چون حتی مدافعین فرهنگهای بومی و عرفهای مظلوم واقع شده هم اگر بین اقامت در قبایل پاکستان یا اقامت در آلمان مخیّر شوند، دومی را انتخاب میکنند.
سروش آریا
@paniranist_org
معمار اصلی بسیاری از سیاستهای ایرانسوزی که پس از انفجار نور به الگوی حکمرانی تبدیل شد دکتر محمد مصدق بود. او بود که شعار عوامفریبانهی آوردن پول نفت بر سفرهی ملت را برای اولینبار سر داد. و البته کمتر از یک سال بعد، پس از تحریم نفت ایران، او در دولت دوم خود، در یک چرخش عریان، سیاست اقتصاد بدون نفت را پیش گرفت که در عمل به معنی اتخاذ چیزی شبیه به – ایبسا عیناً همان – "اقتصاد مقاومتی" امروز است. او از آوردن پول نفت به سفرهی ملت به دعوت از ملت برای مقابله با امپریالیسم ذیل عنوان اقتصاد بدون نفت رسید و اجرای این سیاست بیخردانه را هم بر عهدهی وزرای دارایی و خارجهی دولت دوم خود، به ترتیب باقر کاظمی و حسین فاطمی، گذاشت. کاظمی در دولت اول مصدق وزیر خارجه بود و در واقع او بود که پروژهی ملی شدن نفت را با درایت به فرجام رسانده بود. اینکه مصدق در دولت دوم خود فاطمی را جایگزین کاظمی کرد نشان از بیدرایتی و حتی جنون سیاسی او دارد. فاطمی با شعارهای ناسیونالیستی غربستیزانهی ابلهانهاش کشور را به ورطهی سقوط کشاند و پرواضح بود که در آن شرایط کاری از دست کاظمی برنمیآمد. این، البته، کاظمی را از انتقاد بهخاطر همراهیاش با مصدق تا تیر ۱۳۳۲ مبرا نمیکند.
در سیاست خارجی نیز، مصدق نوعاً مبدع سیاست " نه شرقی نه غربی" بود که پس از انفجار نور بر سردر وزارت خارجه نقش بست. او همچنین واضع اسرائیلستیزی بود. در واقع، این مصدق بود که در دولت دوم خود به رسمیت شناختن اسرائیل را لغو کرد. پیشتر، پس از سفر شاهنشاه به آمریکا در سال ۱۳۲۸، دولت ایران موجودیت اسرائیل را بهصورت دوفاکتو به رسمیت شناخته بود و مصالح کشور هم در همین بود و بدون این کار، جلب کمکهای مالی آمریکا میسر نبود. مصدق، اما، این سیاست را کنار گذاشت و به ناسیونالیسم ایرانستیز عربی به رهبری جمال عبدالناصر پیوست و نطفهی سیاست ضداسرائیلی را ریخت که تبعات آن امروز برای شهروند ایرانی کاملاً آشکار است. در شناخت عمق نگاه خصمانه و بیخردانه و ضد منافع ملی مصدق به ماجرای اسرائیل - فلسطین همین بس که او با کشیدن یک چک به حمایت از کتاب "سرگذشت فلسطین" با ترجمهی اکبر هاشمی رفسنجانی پرداخت که طبق گزارشهای ساواک، در تیراژی بالا بین بهاصطلاح انقلابیون دست به دست میشد.
پینوشت: عکس نامهای از مصدق که در آن صدور چک در حمایت از کتاب ترجمهشده توسط رفسنجانی را نوشته.
فرهاد سلیمان نژاد
@paniranist_org
⭕️سپندارمذگان و عاشقانه ساسانی
♦️سپندارمذگان، روز گرامیداشت زن و زمین در تقویم ایران باستان است. این جشن بر اساس تقویم یزدگردی در پنجم اسفند و بر اساس گاهشمار خورشیدی در ۲۹ بهمن برگزار میشود و ریشه در شاهنشاهی هخامنشی دارد. علت تفاوت تاریخ در دو تقویم، در واقع تفاوت روزهای ماه بوده است. در تقویم یزدگردی، تمام ماهها ۳۰ روزه بوده و پنج روز به پایان سال اضافه میکردند. اما در تقویم خورشیدی، شش ماه اول سال ۳۱ روزه شد و جشن سپندارمذگان نیز در ۲۹ بهمن این تقویم قرار گرفت.
بهمناسبت روز باستانی عشق، نگاهی داریم به یکی از برجستهترین آثار باستانی ایران که عشق را با تراشیدن روی سنگ، جاودانه کرده است.
اثر تاریخی «سنگنگاره تنگ قندیل» در شهرستان کازرون، یکی از چشمگیرترین آثار باستانی ایران است که به دست فراموشی سپرده شده است. درباره هویت افرادی که در این سنگنگاره دیده میشوند دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که در این اثر، پادشاه نرسی، شاه ساسانی و آذرناهید مادر پادشاه دیده میشوند، برخی دیگر نیز آن را به شاپور یکم و آذرآناهید نسبت میدهند.
@indypersian
خاورمیانه ۲۰۳۰ چگونه خواهد بود؟
بازیگران جهانی ۲۰۳۰ چه کشورهای خواهند بود؟
خاورمیانه بتدریج از آتش جنگهای مذهبی دور خواهد شد و فرصت جدیدی برای آزمون دموکراسی و پای بندی به ارزشهای ملی ایجاد خواهد شد.
با توجه به فروپاشی گلوبالیسم، جهان مسیر چند قطبی را پیش خواهد گرفت.
بازیگران جهانی، آمریکا، چین و اروپا و بازیگران منطقه ایران و اسرائیل خواهند بود.
روسیه تا زمان مرگ پوتین در انزوا و ضعف به سر خواهد برد و پس از آن به چرخه بازیگران جهانی خواهد پیوست.
هر گونه جنگی میتواند این پروسه را از بین ببرد.
جنگ افروزان منطقه بیجهت به آب و آتش نمیزنند. بقای آنان در جنگ و بحران است.
این یک تحلیل سیاسی است نه یک رویای آرمانگرایانه.
@paniranist_org
تصویر مربوط میشود به یکی از سرنوشتسازترین بزنگاههای تاریخ معاصر کشور که در آن شادروان ذکاءالملک فروغی، نخستوزیر وقت، شاه جوان را برای ادای سوگند پادشاهی در مجلس شورای ملی همراهی میکند. از این لحظهی تاریخی، خوشبختانه فیلمی نسبتاً باکیفیت هم باقی مانده که دقیقاً از همین زاویه گرفته شده است و نشان میدهد که نخستوزیر فرهیختهی ایران شمرده شمرده نکاتی را به شاه جوان گوشزد میکند. مرحوم محسن فروغی بعدها در مصاحبه با تاریخ شفاهی هاروارد اذعان کرد که در اینجا پدر تاجبخشش به شاه جوان میگوید: "انشاءالله بر قلوب ملت سلطنت کنید." امروز دیگر بر هیچ ناظر باوجدانی پوشیده نیست که شاه جوان، تا زمان یورش دوم تازیان به ایران، به این نصیحت مرحوم ذکاءالملک عمل کرد و در زمان آن یورش وحشیانه، چون به یقین رسید که دیگر بر قلوب ملت سلطنت نمیکند، عطای آن را به لقایش بخشید. از دید مرحوم فروغی، اهمیت این پیوند باطنی میان ملت و سلطنت چنان بنیادی بود که او، در رسالهی مشهورش دربارهی حقوق اساسی، از مفهوم نامفهومی به نام "سلطنت ملی" بحث کرد. هرچند تحقق رضایت شهروندان رکنی رکین در حکمرانی است – و در این خصوص فرقی نمیکند که حکمرانی مدرن باشد یا پیشامدرن – اما صورتبندی آن در قالب یک مفهوم در حقوق اساسی، بهویژه در قلمرو حکمرانی، از اباطیل است. مرحوم فروغی، بهرغم تلاش بسیار، نتوانست تبیین دارای معنای محصلی از اصل سلطنت ملی به دست دهد. از اینرو، همچنان که گفتم، آن یک مفهوم نامفهوم باقی ماند. شالودهاش، اما، این جزم روسویی - ژاکوبنی است که مبنای مشروعیت حکمرانی خواست یا ارادهی ملت است. مرحوم فروغی که قطعاً با اندیشههای سیاسی فرانسوی آشنایی نزدیک داشت، متاثر از این جزم که حقانیتش را پذیرفته بود، تلاش کرد بین ارادهی پادشاه و ارادهی ملت سازشی ایجاد کند که ماحصلش مفهوم نامفهوم سلطنت ملی بود. شاید اگر او، بهعنوان یک حقوقدان، میکوشید تناقضات و ابهامات ورقپارهی متمم قانون اساسی مشروطه را برطرف و وظایف و مناسبات نهادهای تعریفشده در آن را تبیین دقیقتر کند، بهگونهای که حدود اختیارات نهاد سلطنت، مجلسین، قوهی قضائیه و بهویژه دولت و شخص نخستوزیر، که حتی نامش در متمم نیامده، مشخص شود، دیگر نیاز نبود که شاهنشاه ایران در زمان یورش دوم تازیان به ایران، آن را به امان خدا رها کند و دل خوش دارد به این که – همچنان که خود در مصاحبهای در سال ۱۳۵۲ گفت – "تنها چیزی که با خود به گور خواهد برد تاریخ است."
فرهاد سلیمان نژاد
@paniranist_org
جهان به شکل اجتناب ناپذیری در حال زایمان نوزاد جدیدی است که تغییر را الزامی ساخته است و خاورمیانه بویژه ایران در کانون تغییرات قرار دارند.
به نظر میرسد ملت ایران با فداکاریها و موضع گیریهای مناسب توانسته صدای خودش را به جهانیان برساند. شعارهای مردم در سالهای اخیر در کف خیابان تبیین سیاست خارجی ایران آینده بوده و قطببندی جهان در این مسیر شکل خواهد گرفت. تمامی شواهد نشان میدهد که حمایت جمهوری اسلامی از پوتین در جنگ اوکراین و مخالفت بیامان ملت ایران با سیاستهای خارجی حکومت در غزه، به قطب بندی جهان کمک خواهد کرد.
تلاش حاکمیت برای مشارکت مردم در انتخابات، دلیل آگاهی نظام از تحولات پیش روی است.
@paniranist_org
این بابا که اصلا اسمش را هم نمیدانم، رئیس سازمان سینمایی نمیدانم چیچی است. عنوانش مهم نیست خیلی. رئیس یک جایی است که در آنجا یک عده آدم مثل خودش مینشینند و برایشان بودجه تصویب میشود تا به جوانهای فیلمساز بگویند حق ندارند فیلم بسازند یا باید چه فیلمی بسازند تا خورده نانهای سفره گیر آنها هم بیاید.
کاری ندارم. این عکس هم ظاهرا متعلق به اختتامیه جشنواره فجر است. دختران خردسالش را آورده روی سن تا حجابشان را ببوسد تا روسایش که در صف اول نشستهاند از این همه تزویر و ریا لبخند بزنند، پیشانیهای چرکشان را تکان بدهند و حبذا حبذا و ماشاالله و .... بگویند. همان داستان همیشگی خلاصه. همان داستانی که در کل این چهل و پنج سال هر روز بوده.
کاری ندارم. این آقا به واسطه این تصاویر بار دیگر به یادِ افکار عمومی آمده و حالا ویدئویی از او منتشر شده که در مراسمی، دعای تحویل سال "حَوِّل حالنا...." را کلا اشتباه خوانده است. بعد هم در رسانهها به رویش آوردهاند و سازمان متبوعش(در واقع خودش) نوشته که اینها ضد انقلاب هستند و میخواهند سوتی بگیرند، چه شده مگه؟ نوبرش را آورده اید؟ اشتباه لپی است و.... .
من کاری به بقیه ندارم ولی شخصا از دیدن این "اشتباهات لپی" خیلی ناراحت میشوم. میدانید چرا؟ برای اینکه این قسم اشتباهات نشان میدهد که این جماعت مزوّر و ریاکار، حتی حاضر نیستند برای آن مکتب و گفتمانی که از قِبَلش لقمههای چرب و چیل و دهان پر کن بر میدارند هم وقت بگذارند و جدیت به خرج بدهند. لجم میگیرد وقتی وزیر امور خارجهشان کلمه key را هم بلد نیست، یعنی وزیر امور خارجهشان به اندازه بچه دوم راهنمایی هم زبان بینالمللی بلد نیست. لجم میگیرد. نه چون این گفتمان مهم است نه. برای اینکه این کشور آنقدر مفلوک شده و راه نان در آوردن برای حقیرترین آدمها چنان مبتذل و پیش پا افتاده شده که این جماعت حتی حاضر نیستند برای حفظ ظاهر هم که شده کمی جدیت به خرج بدهند. تنها و تنها خوب رکوع میکنند، همین و بس. این ابتذال و پیش پا افتادگی است، در عریانترین شکل ممکن آن.
پ.ن: شرور بودن یک چیز است، مبتذل بودن یک چیز دیگر. برای مثال، نازیها شرور بودند. "شرورترین" بودند راستش. با این حال مبتذل نبودند. جدّی بودند. در شرارت و خباثت و ویرانگری خود، جدیت داشتند. برای مثال، یکی از مسائلی که ایشان را اتفاقا به دردسر انداختن، وسواس "داکیومِنتیشن" یا سند سازی بود. هر چیزی را کلاسه میکردند. بابت هر چیزی که وصول میشد، هر بازداشتی که انجام میشد، هر مجازات ظالمانهای که انجام میشد و .... کاغذی در ماشین تایپ گذاشته میشد، چند خطی سیاهه میشد، کاغذ روی میز یک افسر گشتاپو و اس.اس میرفت، امضا میشد، بایگانی میشد و.... و اتفاقا همین وسواس کار دستشان داد و بعد از فروپاشی رایش، کلی سند و مدرک از فضاحتهایشان باقی مانده بود. منظورم این است که حداقل در کاری که میکردند، جدیت داشتند. اینها همین را هم ندارند لعنتیا.
سروش آریا
@paniranist_org
گزارش حقوقی خرداد ۱۴۰۲ نمایندگان
نمایندگانی که جلوی حقوق و حق ما را گرفتند فقط در شش ماه نخست امسال ۳۷۵۰ میلیارد تومان وام گرفتند و ماهیانه میانگین دویست میلیون حقوق دریافت کردند.
طبق اطلاعات منتشر شده از هک مجلس فقط در ۶ ماه نخست امسال، نمایندگان مجلس ٣ هزار و ٧۵٠ ميليارد تومان وام از بیتالمال دريافت کردهاند.
اضافه کنید به آن حقوق ٢۵٠ میلیونی، انواع رانت و شاسی بلند و...
چنان به ضیافت این یغما نشستهاند که گویا با لشگر مغول به خاک ایران رسیدهاند!
فریبا آزاد
@paniranist_org