parniyan7rang | Unsorted

Telegram-канал parniyan7rang - پرنیان ۷ رنگ

-

یادداشت های ادبی مهدی دهقان @Mehdi52d

Subscribe to a channel

پرنیان ۷ رنگ

گویند صبر کن که تو را صبر بر دهد
آری دهد و لیک به عمری دگر دهد


من عمر خویشتن به صبوری گذاشتم
عمری دگر بباید تا صبر بر دهد...

#دقیقی (سده ۴ هجری)

ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود و لیک به خون جگر شود


#حافظ (سده ۸ هجری)

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

زان قطره شبنم که نسیم سحری
از ابر جدا کند بــه صد حیله‌گری
تا بر رخ گل چکاند ای رشک پری
حقــا کـه هــزار بــار پاکیزه‌تــری
#مجدبغدادی

این رباعی را که در جُنگ رباعیات کتابخانه آیت‌اله مرعشی به نام مجدالدین بغدادی عارف مشهور سده ۶ و ۷ هجری است؛ مولف روضةالناظر بدون ذکر نام شاعر و با عنوان رباعیه آورده است.
رباعیه:
زان قطـره آبـی کــه نسیـم سحـری
از ابـر جـدا کنـد بــه صـد حیله‌گری
پس بر رخ گل چکاند ای رشک پری
حقــا کـه هــزار بــاره پـاکیـزه‌تــری

در پشت نخستین برگ از دستنویس رساله عرفانيه شرف‌الدين قيصری با تاریخ کتابت ۱۰۳۵ ق چند رباعی نوشته شده است. از جمله همین رباعی که به نام #خواجه_نصیر_طوسی است.

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

چون بند ز نامه‌ی تــو بگشاد رهی
بر دست‌خط تـو بوسه‌ها داد رهی
شد شاد به وعده‌ی تو دلشاد رهی
دیدار تــــو را دو چشم بنهاد رهی
#مهستی‌گنجوی

منبع: نزهةالمجالس (سده ۷) و دستنویس رباعیات کتابخانه دانشگاه استانبول (سده ۹)

در سفینه ترمذ (سده ۸) با تغییرات جزئی به نام پسر طلحه آمده است:

چون نامه‌ی زیبای تـــــو بگشاد رهی
بر دست‌خط تـــــو بوسه‌ها داد رهی
برخواند و به وعده‌ تو شد شاد رهی
دیدار تـــــــو را دو چشم بنهاد رهی
#پسرطلحه

رهی: بنده ، غلام ، چاکر ، رهرو

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

شدم طور سینا ، بگشتم تمـام
شب و روز، در طور سینا نبود

سوی منظر قاب قوسین شدم
در آن بارگــــاه معلّا نبـــــــود

بــه کعبه کشیدم عنان طلب
در آن مقصد پیر و برنا نبود

به بتخانه رفتم، به بتخانه در
از او هیچ رنگی هویدا نبـــود

در آتشکده [رفتم] ، آنجا درون
بجز آتش گبــــــر تنها نبـــــود

چلیپای نصرانیان یک به یک
ببوییدم اندر چلیپا نبــــــود

به عنقا شدم بر سر کوه قاف
در آن کوه جز جای عنقا نبود

بپرسیدم از ابن سیناش جای
به اندازه‌ی ابن سینا نبـــــود

نگــه کردم اندر دل خویشتن
بدیدم در آنجاش وآنجا نبود

#قطب‌الدین_عتیقی_تبریزی متوفی به سال ۶۷۵ هـ.ق

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن زلف پریشان نرود

آنچه از عشق تو اندر دل مجنون منست
تا که باشد دل من، از دل من آن نرود

از دماغ من سرگشته خیال رخ تو
به جفای فلک و غصه دوران نرود

آن چنان مهر تو در جان رهی دارد جای
که گرم جان برود عشق تو از جان نرود

در ازل بست دلم با سر زلفت پیمان
تا ابد سر نکشد، وز سر پیمان نرود

تا بُوَم دور ز یاقوت تو از دیده من
جز عقیق یمن و لعل بدخشان نرود

بار هجر تو به گریه نرود از دل من
زانکه این کوه گران است به طوفان نرود

هر که خواهد که چو ناصر نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود

گر رود از پی خوبان دل من معذور است
درد دارد، چه کند؟ کز پی درمان نرود

#ناصر_بجه‌ای_شیرازی

منبع: نسخه دستنویس شماره ۱۴۰۱۷ مجلس، زمان کتابت اوایل سده ۸ هجری

این غزل به اشتباه در دیوان حافظ و دیوان ناصر بخاری وارد شده، اما از ناصر بجه‌ای شیرازی است.

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

غنای روح بـُـــود باده‌ی رحیق الحق
که لون او کند از دور لون گل را دق

به رنگ، زنگ زداید ز جان اندُهگین
همـــای گردد اگر جرعه‌ای بیابد بَق

به طعم، تلخ چو پند پدر ولیک مفید
به نــزد باطل باطل، به نــزد دانا حق

حلال گشته بــه احکام عقل بر دانا
حرام گشته به فتوی شرع بر احمق


منسوب به:
#ابن‌خطیب_فوشنجی
#پسرخطیب_گنجه
#انوری_ابیوردی
#ابوعلی_سینا

🔹 در تاریخ‌نامه هرات که حوالی سال ۷۲۰ ه.ق تالیف یافته، سیفی هروی این شعر را در بخشی که از احوال ابن‌خطیب فوشنجی (پوشنگی) سخن می‌گوید و ظاهرا منتسب به او آورده؛ اما در کنار شعر نام شاعر آن پسر خطیب گنجه ذکر شده است! ابن‌خطیب فوشنجی (۷۰۲ - ۶۷۱ ق) که نام صدرالدین و تخلص ربیعی داشت شاعر دربار آل کرت و سراینده مثنوی کرت‌نامه بود.

🔹 دو جُنگ سده هشتمی این شعر را به نام دیگران ثبت کرده‌اند، مولف روضةالناظر آن را به نام ابوعلی سینا و مولف انیس‌الخلوه به نام انوری نوشته.
در روایت انیس‌الخلوه بیت دیگری نیز آمده:

غلام بــاده‌ی نــابم کز او رخ خوبان
برآورد به سه کاسه هزار قطره عرق

🔹 ابیات سوم و چهارم در دو جنگ دیگر از سده ۸ یعنی جنگ گنج بخش و جنگ یحیی توفیق (که اشتراکات و همانندی‌های زیادی با هم دارند) به نام ابن سینا ذکر شده است. بعدها در آتشکده آذر (۱۱۷۴ ق) نیز این دو بیت به ابوعلی سینا منسوب گردیده...

🔹 شعر در برخی از نسخه‌های دیوان انوری آمده، اما شمار نسخه‌هایی که فاقد آن هستند از تعداد نسخه‌هایی که شعر را دارند بیشتر است! نسخه‌هایی از دیوان انوری که این قطعه را دارند متعلق به سده‌های ۱۰ و ۱۱ بوده و نسخه‌های قدیم‌تر فاقد این شعرند.

🔹 در تذکره محمدصادق ناظم (سده ۱۱) سه بیت دیگر بر ۵ بیت مذکور افزوده شده، تخلص بوعلی را در بیت آخر دارد و به ابوعلی سینا منسوب گشته.. سه بیت اضافه چنین است:

می از جهالت جهال شد بــه شرع حرام
چو مه که از سبب منکران دین شد شق

شراب را چــــه گنه زانکه ابلهی نوشد
زبان به هرزه گشاید دهد ز دست ورق

چــو "بوعلی" می نــاب ار خوری حکیمانه
به حقِ حق که وجودت به حق شود ملحق

🔹 می‌دانیم حکیم ابوعلی سینا گاه شعر می‌سروده و ابیاتی پراکنده به نام او ثبت شده، اما شاعر حرفه‌ای نبوده و دلیل و سندی بر اینکه تخلص شعری "بوعلی" داشته وجود ندارد. بنابر این آوردن تخلص بوعلی در بیت آخر، تردید خواننده را در انتساب بیت به ابن سینا برمی‌انگیزد و به نظر می‌رسد بیت الحاقی است.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

کلبه‌ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
بشکفد گلهای وصل از خار هجران غم مخور

گر چو گردون از بد دوران او سرگشته‌ای
آید این سرگشتگی روزی به پایان غم مخور

هر غمی را شادی‌یی در پی بُود دل شاد دار
هیچ دردی نیست کو را نیست درمان غم مخور

آیه‌ی " لاتقنطوا من رحمةالله " یاد کن
هست لاتقنط امیدی بس فراوان غم مخور

گر به تاریکی فتادی همچو اسکندر مترس
روشنی یابی چو خضر از آب حیوان غم مخور

بی‌سحر هرگز نماند شام، بی‌صبری مکن
هرچه دشوار است روزی گردد آسان غم مخور

تیره گردد روز خصم از یارب شبهای من
تیر یارب بگذرد از سنگ و سندان غم مخور

#شمس‌الدین_محمد_جوینی
صاحب دیوان (مقتول ۶۶۳ ق)

منبع:
«روضةالناظر و نزهةالخاطر» تدوین عبدالعزیز کاشی در نیمه نخست سده ۸ هجری؛ برگ ۸۶

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

🔵 کژ دار و مریز !

◀️ ای در سر زلف تو صبا عنبربیز
وی نرگس شهلای تو بس شورانگیز
هر قطره که می‌چکد ز خون دل من
در جام وفای توست، کژ دار و مریز
#سنائی_غزنوی
متوفی به سال ۵۲۵ قمری

◀️ ای چهره‌ی دلفریب تو مهرانگیز
مهر تو فکند در دلم آتش تیز
جام می لعل دلبری بر کف توست
ای مست جمال خویش کژ دار و مریز
#بدون_نام_شاعر
دستنویس شماره ۱۱۹۴۴۷۸ کتابخانه ملی
تاریخ کتابت ۶۵۱ قمری

◀️ حکمی که از او مجال نبود پرهیز
فرموده و امر کرده از وی بگریز
وانگه به میان امر و حکمش عاجز
درمانده جهانیان که کژ دار و مریز
#اوحدالدین_کرمانی
اختیارات حاج بله ۷۲۱ ق
#عمرخیام
جنگ مرعشی کتابت سده ۸ هجری

◀️ مائیم و توئی و خانه خالی برخیز
هنگام ستیز نیست ای جان مستیز
چون آب و شراب با حریفان آمیز
چندانکه رسم بجای کج دار و مریز
#مولانا

◀️ ابر است گهربار و هوا عنبربیز
عاشق ز هوا چون کند آخر پرهیز؟
ساقی سپهر بر کف نرگس مست
بنهاد پیاله ای که کژ دار و مریز!
#سلمان_ساوجی

◀️ در بزم حكيمان ز مى شور انگيز          
نى پاى نشستن است، نى پاى گريز
از بهر من تنگ سراب اى ساقى  
مينا به سر پياله كج دار و مريز
                  #محتشم_کاشانی

 ◀️ رفتم به سر تربت شمس تبریز
دیـدم دو هــزار زنگیــان خونـریـز
هر یک به زبان حال با من می‌گفت
جامی که به دست توست کج دار و مریز
#شاعرنامعلوم

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

گل گفت: چمن چنین که آراست که من؟
نرگس به کرشمه گفت: پیداست که من

سوسن هم از این نوع حدیثی می‌گفت
باد سحر از میانه برخاست: که من . . .

#شاعر_نامعلوم
منبع: #امالی‌امین‌الدین_سده‌۸

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

چارراه رسوایی!

دیدم چو مه و مهر میان کویش
گرمابه زده، آب‌چکان از مویش
گفتم که یکی بوسه زنم بر رویش
زین سو زن من رسید و زآن‌سو شویَش!

منسوب به مهستی گنجوی

رباعی بالا، یکی از نمونه‌های نادری است که جنس معشوق در آن به روشنی مشخص شده است! و همین وضوح، دلالتی است که گویندۀ رباعی نمی‌تواند زن باشد. رباعی، در سفینۀ اشعار کتابخانۀ مجلس که در قرن هشتم فراهم آمده، به مهستی گنجوی منسوب شده است (ص ۵۲۸) و در حیرتم که گرد آورنده با خودش در مورد این انتساب چه فکری کرده است! با همۀ روشنی جنس گویندۀ رباعی و جنس مخاطبش، در بسیاری از مجموعه‌های رباعیات مهستی گنجوی، این رباعی هست؛ از جمله دیوان مهستی تصحیح طاهری شهاب (ص ۵۴)، مهستی زیبا به اهتمام فریتز مایر (ص ۲۷۰)؛ مهستی گنجوی گردآوردۀ معین الدین محرابی (ص ۱۰۵) که نسخۀ ایرانی کتاب فریتز مایر است و رباعیات مهستی دبیر تدوین مهدی دهقان (ص ۱۲۵). در بعضی مجموعه‌های کهن، رباعی بدون نام شاعر آمده است (سفینۀ کهن رباعیات، ۳۲۱؛ بیاض اسعد افندی، برگ ۴۲۴) که حاکی از قدمت و قبول رباعی است.

در این رباعی، تصویر سازی شاعر، بسیار ملموس و سینمایی است؛ یعنی در چهار فریم، شاعر توانسته صحنه‌هایی بدیع خلق کند و فیلم‌نامه‌ای موجز اما پُر حادثه، برای یک فیلم مینی‌مال بنویسد. اولین صحنۀ این فیلم، مواجهۀ ناگهانی و بدون برنامه‌ریزی عاشق با معشوق در میان کوچه است. این تصویر، از نمای دور گرفته شده است. تصویر دوم، در نمای نزدیک (کلوزآپ)، حالت معشوق را روایت می‌کند که از حمام برگشته و احتمالاً چهره‌ای گلگون و عرق کرده دارد و آب از موهایش می‌چکد. قاعدتاً چنین صحنه‌ای، به دلیل پوشش نامناسب هنرپیشۀ زن، و بیرون بودن موهایش از روسری، و از آن بدتر، خیس بودن آن، قابل پخش از سیما و سینمای جمهوری اسلامی نخواهد بود. در مصراع سوم، شاعر از عزم بی خلل خود برای بوسیدن معشوق در ملأ عام سخن می‌گوید و شاید اقدامکی هم برای تحقق این نیت کرده باشد. در صحنه چهارم، در حینی که شاعر می‌خواهد نقشۀ شوم خود را عملی کند، از آن سوی کوچه، زن خودش سر می‌رسد و از آن طرف کوچه، شوهر طرف! خدا چنین روزی را نصیب هیچ مؤمنی نکند. پایان این فیلم کوتاه، باز است و خدا می‌داند و تخیل خوانندگان که پس از این صحنه، چه سرنوشتی برای عاشق و معشوق رقم خورده است!

رباعی بالا را که می‌خواندم، یادم از دو رباعی خیلی خاص عثمان مختاری (درگذشتۀ حدود ۵۱۳ ق) آمد که در مورد زن خودش و شوهر معشوقش گفته است (دیوان، ۶۱۴، ۶۳۴):
ای در خوبی بزرگ و در معنی خُرد
تو چون می روشنی و شوی تو چو دُرد
مُرد از پی تو زن من و رشک تو بُرد
پس، چون زن من، شوی تو کی خواهد مُرد؟
..
یا خصم من و تو در دهد تن روزی
یا شوی تو میرد و زن من روزی
یا برسازیم هر دو یک فن روزی
تو شوی رها کنی و من زن روزی!

به طور قطع، رباعی دوم پیش از رباعی اول سروده شده است و در آن، شاعر آرزوی مرگ زن خود و شوهر (خصم) معشوقش را داشته و به یار خود پیشنهاد داده که اگر این دو نمُردند، کلکی سوار کنند و با رها کردن همسران‌شان، به آرزوی دل برسند. عشق مختاری به یک زن شوهردار، کار را بدانجا رسانده که زنش از رشک این واقعه، دق مرگ شده است. رباعی اول، گویای این اتفاق است. این سنگدلی عاشقانه، از شگفتی‌های شعر فارسی است که تا روزگار ما هم ادامه داشته است و دارد. بسیاری از شاعران، شیوۀ پرده‌پوشی و تقیه به کار بسته‌اند و حرف دل خود را با اشاره و ایما گفته‌اند. تنها عثمان مختاری است که آرزوی دل خود را آشکارا بر زبان رانده است.
●●

"چهار خطی"
/channel/Xatt4

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

📔صدای حیرت انسان با سخنرانی سید علی میر افضلی

🗓 زمان: دوشنبه 27 اردیبهشت 1400، ساعت 20:30

🔺پخش از صفحه اینستاگرام "خانه اندیشمندان علوم انسانی

▫️https://www.instagram.com/iranianhht.ir

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

🔹 رباعیات مهستی در روضةالناظر

«روضةالناظر و نزهةالخاطر» مجموعه ارزشمندی از منتخب اشعار عربی و فارسی تالیف عبدالعزیز کاشی در نیمه نخست سده ۸ هجری؛ و از منابع مغتنم در شناسایی اشعار شعرای بی‌دیوان است.
صاحب روضةالناظر ۶ رباعی، ۱ غزل، ۱ قطعه و ۱ تک بیت به نام مهستی گنجوی نقل کرده است.

رباعیات مهستی مندرج در روضةالناظر:

۱) ای رشته چو قصد لعل کانی کردی
با مرکب باد هم عنانی کردی
در سوزن او عمر تو کوتاه چراست
چون غسل به آب زندگانی کردی

در مونس الاحرار (۷۴۲ ق)، جُنگ اسکندرمیرزا (۸۱۴ ق) و نسخه خطی شماره 587 FY (سده ۸ هـ) کتابخانه دانشگاه استانبول از منابع فریتز مایر نیز به نام مهستی است.

۲) قصاب چنانکه عادت اوست مرا
بفکند و بکشت گفت کین خوست مرا
سر باز به عذر می نهد بر پایم
دم میدهدم تا بکند پوست مرا

از رباعیات معروف مهستی است و در تاریخ گزیده (۷۳۱ ق)، مونس الاحرار (۷۴۲ ق)، جنگ اسکندرمیرزا (۸۱۴ ق) ، آتشکده آذر (۱۱۷۴ ق) و نسخه خطی شماره 587 FY (سده ۸ هـ) به نام مهستی است.

۳) زیب چمن حسن قوام قد توست
در شهر قیامت از قیام قد توست
دانی که چرا سرو سهی آزاد است
زیرا که به راستی غلام قد توست

این رباعی دو بار در دستنویس آمده یک بار به نام مهستی و بار دیگر به نام شمس قواس تبریزی.

۴) چون شانه و سنگ اگر پذیرد رایت
یا فرمایی به لفظ گوهرزایت
دستی به صد انگشت زنم در زلفت
بوسی به هزار لب نهم بر پایت

در نسخه خطی شماره 587 FY (سده ۸ هـ) نیز به نام مهستی است.

۵) سرمایه خرمی بجز روی تو نیست
وآرامگه خلق بجز کوی تو نیست
آن جفت که طاق است قد و سایه توست
وآن طاق که جفت است جز ابروی تو نیست

این رباعی نیز در نسخه خطی شماره 587 FY (سده ۸ هـ) به نام مهستی است.
و در سفینه دستنویس همایی (۶۵۱ ق) و مونس الاحرار (۷۴۲ ق) بدون نام سراینده نقل شده است.

۶) بر عارض یار من سپهر از انگِشت
منشور زوال حسن او خواست نوشت
پیش اندیشی نمود آن حورسرشت
زان پیش که دوزخی شود شد به بهشت

در تذکره عرفات (۱۰۲۴ ق) به نام مهستی است.

نسخه خطی شماره 587 FY (سده ۸ هـ) کتابخانه دانشگاه استانبول که از منابع فریتز مایر در کتاب مهستی زیبا بوده، ۴ رباعی مشترک با روضةالناظر دارد و بعید نیست نسخه‌ی دیگری از روضةالناظر یا گزیده‌ای از همین اثر بوده باشد‌.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

گویا ایشان دکترای ادبیات هستند!... قبایی که بر تنشان بسیار گشاد به نظر می‌رسد!

#صائب سی و چند سال پس از درگذشت #فضولی به دنیا آمده است...

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

📌 گویی مطلب، نقد وضعیت امروز ماست!

#نسخه_خوانی

بسم الله الرحمن الرحیم

من گُنگِ خواب‌دیده و عالَم تمام، کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

تنزّلات محسوسه و امراض مزمنه که از این ریاست بی‌حرکت آناً فاناً عارض دولت ایران می‌شود، به قاطبۀ اهالی مملکت محروسه وعده می‌دهد وقوع امر عظیمی را که احدی از آحاد خلق، نتوانند از آلایش آن مستثنی بمانند! ...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 نویسنده: #میرزا_محمدخان_مجدالملک_سینکی ، از رجال عصر قاجار (متولد 1224ق )
📕 نسخه خطی کشف الغرائب، کتابخانۀ مجلس، به شمارۀ بازیابی 9546
✍️تک‌بیت زیبای ابتدای مطلب نیز که بعضا به‌اشتباه، به مولوی نسبت داده‌شده، به احتمال قوی باید سرودۀ خود نویسنده باشد.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

گفتم ز دو لعل تـو دلم خرم کن
گفتا تو برو نخست ترک غم کن
یک بوسه از آن دو لعل بربودم، گفت
کـوتـه‌پـایـا درازدستـی کـم کــن
#کمال_کوته‌پای

یک رباعی از شاعری گمنام و ناشناخته در امالی امین‌الدین ( ۷۲۲ ق )
ذکر تخلص بلند کوته‌پای در قالب کوتاه رباعی جالب توجه است. رباعی دیگری از این شاعر با ذکر تخلص در جنگ ۹۰۰ مجلس نیز آمده و پیشتر پژوهشگر فاضل جناب طهماسبی در کانال ریزنکته‌ها بدان اشاره کرده‌اند:

گفتم که لبت فر و بهایی دارد
صحرای رخ تو خوش هوایی دارد
گفتا مبر این هوس که راه غم من
کوته پایا دراز نایی دارد

کمال‌الدین کوته‌پای گویا از علاقمندان و سرایندگان شهرآشوب بوده و متاسفانه اشعار کمی از او بدست ما رسیده است. در جنگ ۹۰۰ مجلس از او قطعه‌ای در جواب مجیر بیلقانی، و در هجو مجیر و خاقانی نوشته شده؛ و بر این اساس معلوم می‌شود کوته‌پای از شاعران نیمه دوم سده ۶ هجری است. به نوشته اوحدی بلیانی در تذکره عرفات‌العاشقین، کوته‌پای عامل و حاکم منطقه‌ای به نام کینوس از جبال بدخشان بوده است. بلیانی قصیده‌ای در ذمّ اهالی کینوس و نیز سه رباعی از این شاعر نقل کرده است.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

مهستی گنجوی یا مَه‌سَتی گنجه‌ای یا مِه‌سِتیِ گَنجَوی شاعر فارسی‌سرای که در سدهٔ پنجم و ششم هجری قمری می‌زیسته‌است. مه‌ستی متشکل از دو واژهٔ «مَه» و «سِتی» برابر با واژه «ماه‌بانو» است. مهستی پس از خیام، برجسته‌ترین رباعی‌سرای ایران به‌شمار می‌آید و او را پایه‌گذار مکتب شهرآشوب در قالب رباعی می‌دانند. جدیدترین و کاملترین تحقیقات را راجع به این شاعره، پژوهشگر ارجمند آقای «مهدی دهقان» انجام داده‌اند و چاپ دوم کتاب ایشان با عنوان «رباعیات مهستی دبیر گنجوی» بزودی منتشر میشود. دو فایل بالا، دوچاپ دیوان مهستی یکی از «طاهری شهاب» و دیگری از «رفائیل حسینوف» است.

#کتاب

@shahreshgh7

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

گفتم: چشمت، گفت: که در مست مپیچ
گفتم: دهنت ، گفت: منه دل بر هیـچ

گفتم: زلفت، گفـت: پراکنـده مگـو!
بـاز آوردی حکـایـت پیچـاپـیـچ!


این رباعی در روضةالناظر از تالیفات اوایل سده ۸ هجری در دو جا، یک بار در برگ ۲۴۱ به نام #نجم_دایه و بار دیگر در برگ ۲۷۰ بدون نام سراینده نقل شده است.

و در خلاصةالاشعار تالیف ۷۲۱ هجری با عنوان لغیره و قیل لمهستی ( از آن دیگری است و به مهستی گفته شده ) آمده است.

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

🔹از مار چـه زاید بجـز از مـار بچه؟!

اندر دل من ای بت عیار بچه
مرغ غـم تو نهاده بسیار بچه
این پیچش و شورش دل از زلف تو زاد
از مـار چــه زایــد بجـز از مـار بچــه؟!.
#مهستی_گنجوی

منبع: تذکره عرفات (۱۰۲۴ هـ ق)
و رياض‏الشعرا (۱۱۶۱ هـ ق)


کُشتی تو به کینم ای ستمکار بچه
چون گربه که از مهر کشد زار بچه
طــرار بتــی ، ای بــت طرار بچــه
از مار چــه زاید بجز از مار بچه؟!
#عبدالواسع_جَبَلی

منبع: جنگ لالا اسماعیل (۷۴۲ ق)
رباعی در نسخه‌های دیوان عبدالواسع موجود نیست و در دیوان چاپی نیز ( به تصحیح دکتر صفا با مقابله ۱۰ نسخه ) نیامده است.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

گشتیم بسی گرد گلستــــان هنر
کردیم بسی خدمت سلطان هنـر
جز خار جفا نبود در گلشن فضل
جز خون جگر نبود بر خوان هنر


#مولانا_رکن‌الدین_ابهری

مجموعه اشعار و مراسلات دستنویس شماره ۴۸۷ر کتابخانه لالااسماعیل ترکیه کتابت سالهای ۷۴۱ و ۷۴۲ ق

@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

تذکرةالشعرای لطیفی نسخه خطی شماره ۳۱۴۲ کتابخانه ایاصوفیه کتابت سال ۹۵۸ق برگ ۱۳۲

لطیفی معاصر فضولی بود و تذکرةالشعرای او قدیمترین اثری است که ذکر فضولی در آن آمده:

#فضولی_بغدادی از شعرای عصر حاضر و از افاضل شعراست. شیوه سخنوری دلفریب و اسلوبی عجیب دارد که به سبک نوایی قریب است. در سبک خود مبتدع و در شیوه خود مخترع است. این مطلع مطبوع زاده‌ی طبع و خیال خاص اوست:

مقوّس قاشلارین کیم وسمه بیرله رنگ توتموشلار
قیلیجلاردیر کی قانلار تؤکمک‌ایله زنگ توتموشلار

... این چند بیت از منظومات پُرفسون او در حکایت لیلی و مجنون است:

دهقان ِ حدیقه‌ی روایت
صراف ِ جواهر ِ حکایت

معنی چمنینده گول تیکنده
سؤز رشته‌سینه گهر چکنده

قیلمیش بو روشده نکته‌دانلیق
گول ریزلیک و گهرفشانلیق ...

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

🔷 غزلی منسوب به #مهستی_گنجوی و #سعدی

1⃣ تنها غزلی که در منابع کهن به نام مهستی ذکر شده غزلی ۵ بیتی است که نخستین بار در «روضةالناظر و نزهةالخاطر» تدوین عبدالعزیز کاشی در اوایل سده ۸ هجری آمده:

دائم گل رخسار تو پُربار نمانَد
وین دلشده اندر غم و تیمار نماند
گیرم که رخ تُست گل باغ لطافت
گل نیز فرو ریزد و بر بار نماند
چندین چه کنی ناز؟ که تا چشم کنی باز
از عشق من و حُسن تو آثار نماند
بازار تو تیز است و خریدار تو بسیار
من صبر کنم تا که خریدار نماند
چندین چه کنی تکیه بر اقبال زمانه؟
کآن نیز زوال آرد و بسیار نماند

2⃣ این غزل با تفاوت جزئی در برخی واژگان و بدون بیت چهارم، چند دهه بعد در بیاض تاج‌الدین احمد وزیر (۷۸۲ق) نیز به نام مهستی ذکر شده است:

دائم گل رخسار تو پُربار نمانَد
وین خسته دل اندر پی آزار نماند
گیرم که رخ تُست گل باغ طراوت
گل نیز فرو ریزد و جز خار نماند
تا چند کنی تکیه بر اقبال زمانه
کان زود زوال آید و بسیار نماند
تا چند کنی ناز که تا چشم کنی باز
از عشق من و حُسن تو آثار نماند

3⃣ دو بیت از این غزل بدون ذکر نام شاعر در دو منبع قدیمی آمده، یک بیت در جوامع‌الحکایات محمد عوفی (حوالی ۶۳۰ق):

چندین چه کنی ناز؟ که تا چشم کنی باز
از عشق من و حسن تو آثار نماند

و بیتی دیگر در تاریخ جهانگشای جوینی (۶۵۸ق) :

دایم گل رخسار تو بَر بار نماند
وین دلشده در حسرت و تیمار نماند

4⃣ در دیوان #هلالی_جغتایی ( سده ۱۰) مخمسی بر این غزل تحت عنوان مخمس بر غزل سعدی آمده و در بیت پایانی نیز تخلص سعدی را دارد. این غزل ۳ بیت مشترک با غزل منسوب به مهستی دارد و ۲ بیت افزون بر آن:

این تازگی حُسن تو بسیار نماند
دایم گل رخسار تو بر بار نماند
بازار تو را هست خریداری بسیار
من صبر کنم تا که خریدار نماند
بسیار غلامان کمربسته به پیشت
روزی شود ای دوست که دیّار نماند
تا چند کنی ناز؟ که تا چشم کنی باز
از عشق من و حسن تو آثار نماند
مشکن دل #سعدی که ازین باغ دلاویز
چون گل برود جز اَلَم خار نماند

5⃣ با توجه به ثبت بیتی از غزل در جوامع‌الحکایات که زمان تالیف آن اوایل سده هفتم و مقدم بر سال‌های آفرینش ادبی سعدی بوده، احتمال انتساب این شعر به سعدی بسیار کم است. دلیل دیگر بر این مدعا اینکه این غزل در نسخه‌های کلیات سعدی وجود ندارد.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

تا طارم نُه سپهر آراسته‌اند
تا باغ چهار طبع پیراسته‌اند..
در خار فزوده و ، ز گل کاسته‌اند
چه‌توان کردن چو اینچنین خواسته‌اند


#انوری_ابیوردی
( سده ۶ هجری )

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

🔹 مَهستی (ماه‌ستی) : ماه‌بانو

تا خسته دلم به عشقت اندر پیوست
دانی که همه فضول بنهاد ز دست
چندان که تو خواهی ز تو نومیدی هست
خود را به رسن بر تو همی نتوان بست
#ماه‌ستی_دبیر

در بین منابع کهن نخستین بار آذر بیگدلی در آتشکده نام مهستی را مورد توجه قرار داده و می‌نویسد: "مهستی کلمه مرکب است چه مه به فتح میم مخفف ماه است و به کسر میم به معنی بزرگ، و ستی مخفف سیدتی است که در این زمان خانم را گویند‌." و برای این نام دو معنی به دست می‌دهد:
۱. مَهستی: ماه‌بانو ۲. مِهستی: بزرگ‌بانو

اثر تازه‌یافته رسائل‌العشاق تالیف سیفی نیشابوری در سال ۶۸۵ ق بر مورد اول از این دو نظر صحه می‌گذارد سیفی دو بار از این شاعر نام برده یک بار او را ماهستی دبیر و بار دیگر مهستی دبیر خوانده است. بعدها در جنگ سده یازدهمی متعلق به کتابخانه مجلس سنا به شماره ۶۵۱ نیز نام شاعر ماهستی ذکر شده است.
بنابراین می‌توان گفت جزء اول این نام، کلمه ماه و یا مخفف آن مَه بوده و مَهستی به معنای ماه‌بانو است.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

در میان نفایس کتابخانه مجلس، سفینه‌ای خطّی به شماره ۹۰۰ با عنوان تذکره شعرا نگهداری می‌شود که طی سده گذشته در تحقیقات ادبی و تدوین دیوان شعرا محل رجوع ادیبان و محققان بوده و از ارزش و اهمیّت زیادی برخوردار است. این مجموعه که به «جنگ ۹۰۰ مجلس» معروف است نام کاتب و تاریخ کتابت ندارد، اما با توجه به این‌که اشعار شعرای پیش از سده ۸ در آن آمده و نیز با توجه به نوع کاغذ، شیوه نگارش و رسم‌الخط متعلق به سده ۸ هجری دانسته شده است. همام در این مجموعه با عنوان مولانا همام‌الدین تبریزی رحمة‌الله، غفرالله و نوّر قبره یاد شده، لذا کتابت سفینه پس از سال ۷۱۴ هجری ( درگذشت همام ) روی داده است. از نظر تبارشناختی همانندی‌هایی بین این سفینه با مونس‌الاحرار ( ۷۴۱ هجری )، سفینه ترمذ ( اوایل سده ۸ هجری ) و سفینه شمس‌حاجی ( ۷۴۱ هجری ) وجود دارد و قابل تحقیق و بررسی است. بخش پایانی این نسخه به رباعی اختصاص یافته و در مجموع حاوی ۲۵۳ رباعی است که به ترتیب الفبایی کلمه آغازین رباعی تنظیم گردیده است. رباعیات مندرج در سفینه جهت مطالعه و استفاده علاقه‌مندان و پژوهشگران تقدیم می‌گردد.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

در کیش و قربان بستن*

در تنها نسخه‌ی بازمانده از مجمع‌الرباعیات (اواخر سده ۶) رباعی زیر در ابتدای صفحه‌ای آمده که صفحه ماقبل آن افتاده و نام سراینده از بین رفته است:
گه جای کمان بازو و دوش تو رسد
گه تیر سوی چشمه‌ی نوش تو رسد
وان زه مگر از حدیث من ساخته‌اند
زیرا[که]به صد حیله به گوش تو رسد
#مجمع‌الرباعیات

چند دهه بعد رباعی با اختلاف جزئی در واژگان متن و کلمه ردیف، بدون ذکر نام شاعر در نزهةالمجالس (اواسط سده ۷) نقل شده است:
چون زور کمان بر بر و دوش تو رسید
تیرش به لب چشمه‌ی نوش تو رسید
گویی زهش از حدیث من بافته بود
زیرا که به صد جهد به گوش تو رسید
#نزهةالمجالس

بعدها سه منبع #خلاصةالاشعار (۷۲۱ ق) #امالی‌امین‌الدین (۷۲۲ ق) و #جنگ‌اسکندرمیرزا (۸۱۴ ق) نام سراینده رباعی را مهستی ذکر کرده‌اند.

* عنوان مطلب برگرفته از نزهةالمجالس
کیش: تیردان ، ترکش، و آن جایی است که تیر در آن کنند و بر کمر بندند.
قربان: کمان‌دان، غلاف کمان، آلتی که کمان را در آن جا دهند.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

گـوینـد کــه هـر چیـز بـه هنگـام بُـــوَد خـوش
ای عشق چه چیزی؟ که خوشی در همه هنگام


#ادیب_صابر

یک بیت بسیار زیبا و دلنشین از ادیب صابر ترمذی شاعر شیرین‌گفتار سده ۶ هجری؛
که به اشتباه در فضای مجازی و سایت‌ها و کانال‌های پرشماری به #سعدی نسبت داده شده، گاه به نام #سوزنی_سمرقندی نیز نوشته می‌شود. اما در اصل بیتی است از یک قصیده در دیوان ادیب صابر با مطلع:
بستَد ز من آن پسته‌دهن، دل به دو بادام
از پسته و بادام که سـازد به از او دام؟

و بیت مذکور به همراه بیت ماقبل:
همواره دلم خانه‌ی عشق است و روا بـاد
هر چند که‌ش از آتش و آب است در و بام
گـوینـد کـه هـر چیـز بـه هنگـام بُـــود خـوش
ای عشق چه چیزی؟ که خوشی در همه هنگام

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

نوشته‌ای که ستردن نمی‌توان از دل

نگارنامه عشق است و مشق استاد است


#شهریار

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

🔹 ویرایش دوم رباعیّات مؤمن یزدی به کوشش استاد حسین مسرّت از سوی مرکز پژوهشی نشر میراث مکتوب به زودی منتشر خواهد شد.

درود بر همه دوستداران میراث مکتوب
با پیدا شدن دو نسخه تازه‌یاب و چندین جنگ در خور اعتنا در کار ساماندهی ویرایش دوم رباعیات مومن یزدی هستم. از پژوهشگران بویژه دوستداران شعر فارسی و ویژه‌تر دوستداران رباعی درخواست می‌شود اگر نکته‌ای در ویرایش نخست آن دیدند یادآور شوند تا با اصلاح آن، کتاب را پاکیزه‌تر به دست دوستداران برسانم.
با سپاس فراوان
حسین مسرت

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

بـا آنکه شراب پرده‌ی مـا بدرید؛
تا جان دارم از او نخواهم ببرید
آید عجبم ز می‌فروشان کایشان
زین به که فروشند چه خواهند خرید؟
#ابن_سینا

این رباعی که در جنگ سعدالدین الهی به ابوعلی سینا نسبت داده شده؛ با اختلاف در مصرع اول در مجموعه‌های سده نهمی از جمله طربخانه، نسخه نخجوانی، نسخه ایاصوفیه و نسخه کتابخانه اسعد افندی به خیام منسوب است:

تا زهره و مه بر آسمان گشت پدید
بهتـر ز می لعل کسـی هیـچ ندیـد.
من در عجبم ز می‌فروشـان کایشان
به زین که فروشند چه خواهند خرید؟
#خیام

گرچه تاریخ کتابت جنگ سعدالدین ( دستنویس شماره ۵۳۴ مجلس ) به تقریب سده ۱۰ هجری حدس زده می‌شود، اما از آنجایی که کلیه اشعار مندرج در آن به شعرای سده ۸ و پیش از آن تعلق دارد؛ احتمال استنساخ آن از نسخه‌ای متقدم‌تر وجود دارد.

#مهدی_دهقان
@parniyan7rang

Читать полностью…

پرنیان ۷ رنگ

*هزار بادۀ ناخورده در رگ تاک است!

برای اولین بار در ایران، در کانال گاهنامۀ ادبی، با ذکر مصادیق، شواهد و نام افراد، به مفاسد ادبی و علمی ایشان پرداختم.
خدا را گواه می‌گیرم که تا به اکنون، به چیزی جز حقیقت و عدالت نیندیشیده‌ام.

حدود یک سال مداوم، برای هدفی مقدس، کار کردم و این کار نه برای من نانی داشته و نه آبی؛ تنها ارمغان آن، استرس، سر درد و فحش و توهین بوده است.

بسیاری از همراهان و اعضای گاهنامۀ ادبی، از فرهیختگان و استادان ادبیات فارسی هستند، و برخی از ایشان از دوستان منند. از حمایتهای پیدا و ناپیدای ایشان سپاس!

فی‌الحال، نیاز به استراحت دارم و چند وقتی نامعلوم، یادداشتی در کانال قرار نخواهم داد.
اما:
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار بادهٔ ناخورده در رگ تاک است!
@m_sharifi_sahi آیدی من
*
/channel/gahnameyeadabi

Читать полностью…
Subscribe to a channel