✅ نشانهشناسی فانتزی تراژدی - کمدی ثبتنام انتخابات
🔴 یه وجه نشانهشناسانه تراژدی - کمدی ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری که ماشاالله دوره به دوره نیز رنگارنگتر میشه و این بار پدیدههایی مثل کودک سه ساله و ثبتنام خانوادگی هم داشته، اینه که همه دوست دارن دیده بشن. مخصوصا در این حد باشکوه! و رایگان! که البته نسبت به وجوه دیگه این پدیده خیلی بدم نیست.
🔴 یک وجه دیگهاش اینه که مردم با خودشون میگن که اگه کشورداری اینه که این آقایون انجام میدن، پس ما هم میتونیم! این وجه یه کم قابل تأمله! یعنی مشکل از اینها نیست یا لااقل بخش عمدهش از جانب دولتمردا و نحوه دولتمردی اونهاست که همه رو برای رئیسجمهور شدن وسوسه کرده.
🔴 وجه سوم این تراژدی - کمدی اینه که یه جور بازنمود «اعتراض» نیز به نوع کشورداری دولتمرداست. ثبتنام بچه سه ساله به عنوان نماد ناتوانی کامل در اداره پیچیده کشور میتونه این پیام رو به اداره کنندههای جامعه بده که مردم درباره اونا چه قضاوتی دارن. این مورد دیگه واقعا خیلی خیلی قابل تأمله!
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ احمدینژاد چه رؤیایی در سر دارد؟ (بخش اول)
✅ برای پاسخ به این پرسش ناگزیر به بیان سه مقدمه هستیم:
🔴 اول: حیات سیاسی اجتماعی احمدیانژاد به ادواری قابل تقسیم است:
🔻دوره ماقبل ۸۴ که در سطح یک بازیگر میانی سیاسی درون ساخت قدرت مثل فرمانداری و استانداری و نیز عضویت در چند مجموعه سیاسی مثل جامعه اسلامی مهندسین و ایثارگران فعالیت دارد.
🔻دوره پسا ۸۴ که وی در عالیترین سطوح حاکمیتی و سیاسی فعالیت دارد و قطبی قدرتمند در برابر قویترین بازیگران سیاسی، نظیر هاشمی است.
🔻دوره پسا ۸۸ که احمدینژاد در حال فاصلهگذاری با حاکمیت و نیز تخلیه پایگاه ایدئولوژیک خود است و توأمان با سپری شدن دوره هشت ساله و ظهور نارضایتیهای اجتماعی گسترده نسبت به او، وضعیت رو به افولی را نیز تجربه میکند. بطوریکه عامل اصلی بازسازی اجتماعی هاشمی به عنوان ضداحمدینژادترین نماد کشور میشود و هاشمی بعد از بیست سال «طرد اجتماعی» از سال ۷۲ تا ۹۲، میتواند بازگشت مثبت به جامعه کند که تحت عنوان معجزه احمدینژاد باید از آن یاد کرد.
🔴 این وضعیت نارضایتی اجتماعی از احمدینژاد، وی را به مهمترین نماد وضع موجود بدل کرد و همین مسئله، ظرفیت مهمی در اختیار روحانی به عنوان پذیرفتهترین چهره تغییر وضع موجود برای پیروزی انتخابات، در کنار ناتوانی رقبای روحانی در سیاستورزی قرار داد.
🔴 احمدینژاد با هدف بازگشت به سطح سابق سیاسی، دوره بازسازی خود را در پسا ۹۲ آغاز کرد. این بازسازی در سه سطح انجام میشد. سطح اول حاکمیت، سطح دوم بدنه ایدئولوژیک اجتماعی و سطح سوم در پایگاه اجتماعی که با گفتمان عدالت قابل فراخوان شدن بودند. یعنی طبقات ضعیف از نظر اقتصادی و در حاشیه از نظر جغرافیایی و سیاسی.
🔴 احمدینژاد در دوره بازسازی در سطح سوم، به دلیل رویکرد ضد عدالت دولت یازدهم و گسست آن به لحاظ نمادی و عاطفی با این بدنه اجتماعی و موقعیت بالفعل احمدینژاد در این طبقه بزرگ اجتماعی، توانست در بخش بزرگی از آنها بازسازی شود اما در سطح بدنه ایدئولوژیک این موفقیت در سطح تودهای محدود شد و وی هرگز نتوانست فضای بزرگی از این بدنه را با خود همراه کند بطوریکه در دفاع از وی و در مقابله با رقبای او به میدان بیایند. کنشهای دوره جدید او نیز نشان میدهد که بازسازی خود در حاکمیت را نیز ناموفق و شکست خورده میداند و بنابراین انگیزه و عزمی برای بازی در قاعده و میدان بازی تعریف شده حاکمیت ندارد و حتی تمایل به تقابل با آن دارد.
🔴 درواقع احمدینژاد در دوره «پایان بازسازی» است و نمیتوان دیگر کنشها و مناسبات وی را در چارچوب بازسازی فهمید. اعلام کاندیداتوری بقایی و بعد به صحنه آوردن مشایی و نیز پررنگ کردن ادبیات ایرانگرایی و کورشگرایی و... و سپس کاندیداتوری خود بر خلاف گفتههای پیشین، همگی نشانههای تازه از میدان جدید و فارغ از ملاحظات حاکمیت برای احمدینژاد در سپهر کنونی سیاست ایران است.
🔴 دوم: بنظرم کلید بسیاری از رفتارها و کنشهای احمدینژاد که بعضا پارادوکسیکال و نامتعارف و حتی هنجارشکن نیز هست، یک ویژگی شخصیتی او یعنی «اعتمادبنفس فوق متعارف» وی است. به همین جهت ادعای مدیریت جهان از سوی او را نباید شعار تلقی کرد درحالیکه او واقعا به چنین توانایی در خود باور دارد. پیروزیهای نامتعارف او بر هاشمی در ۸۴ و نیز همه جریان مقابل از خاتمی تا هاشمی تا موسوی و... در ۸۸ و حضور پر بازخورد و پربسامد او در فضای جهانی و مسائلی از این دست، بر اعتمادبنفس او افزود و هرگونه امر ناممکن را برای او در صحنه سیاست بیمعنا کرد. بنابراین اعتمادبنفس افراطی امر نامتعارف بیمعناست و بازی در چارچوبهای تعریف شده از سوی حاکمیت نیز بیمعناست. درواقع در هر مرحلهای، این احمدینژاد و خواستههای اوست که چارچوبها را تعریف میکند و او در قاعدهای که دلخواهش نباشد، محدود نخواهد شد.
🔴 سوم: چرخش معرفتی احمدینژاد در این سالها که بیش از همه به نظرم تحت تأثیر وقایع و اتفاقات دوران ریاست جمهوری او از سال ۸۴ تا ۹۲ شکل گرفته است. تقابل او با مراجع و روحانیون طراز اول از جوادی آملی تا مصباح، مسئله معاون اولی مشایی، مسئله وزارت اطلاعات مصلحی و مسئله یکشنبه مجلس و نمایش فیلم مرتضوی و فاضل لاریجانی و مسائلی از این دست و نتایج آن، تأثیر عمیقی بر فهم او از جمهوری اسلامی گذاشت و احمدینژاد را کمکم به لحاظ معرفتی مستعد کرد تئوریها و آرایی را پذیرا شود که آن اتفاقها را به نفع او تفسیر و تحلیل کند. بنده البته به درخواست خود احمدینژاد در دو سال گذشته با وی ملاقاتی داشتم که عمده بحثها حول و حوش علوم انسانی بود و بنده را که کم و بیش با این بحثها آشنا هستم، به این جمعبندی رساند که احمدینژاد با تعریف پذیرفته شده و متعارف جمهوری اسلامی، بطور مبنایی دچار مسئله و چالش است و تنگنای شرایط اجازه ظهور کامل و شفاف آن را نمیدهد.
@Parvizamini_ir
✅ پیش به سوی انتخابات ۹۶ (20)
✅ بسته پیشنهادی برای سیاستورزی رقبای روحانی (2)
✅ مدل رقابت انتخاباتی برای رقبای روحانی
🔴 یکی از مسائلی که رقبای روحانی در مسئله سیاستورزی باید به تصمیم درباره آن برسند، «مدل رقابت انتخاباتی» است. در مدل رقابت انتخاباتی بحث بر سر حضور با یک کاندیدا یا حضور با دو کاندیدا یا بیشتر است و اینکه برای هر مدل چه توجیهاتی وجود دارد؟ و در فرض حضور متکثر، ملاک و معیار کسانی که در رقابت شرکت میکنند، چیست؟
🔴 رقبای روحانی را میتوان بر اساس متغییر «داشتن موقعیت اجتماعی» و «تجربه ظهور انتخاباتی»، به دو دسته تقسیم کرد:
🔻دسته اول آنهایی هستند که دارای موقعیت «بالفعل» اجتماعیاند و نیز دارای تجربه انتخاباتی و سیاسی هستند که رضایی و قالیباف و جلیلی و... در این گروه قرار میگیرند.
🔻دسته دوم کسانیاند که از موقعیت اجتماعی «بالقوه» برخوردارند یعنی متناسب با ویژگی و مزیتهایی که دارند، استعداد کسب مقبولیت اجتماعی را دارند و نیز تجربه انتخاباتی و سیاسی (در سطح ریاست جمهوری) ندارند که امثال رئیسی و فتاح و چهرههایی مثل نادران و نیکزاد و... از آن جملهاند.
🔴 شرایط اجتماعی جامعه ایران به لحاظ مبنایی به گونهای است (توضیح مفصل دارد و برای ظرفیت تلگرام مناسب نیست) که ریسک حضور با کاندیدای واحد از اول رقابت تا آخر انتخابات، علیرغم مزایای آن، بیش از مدل رقابتی با دو یا سه کاندیداست. شرایط ناپایدار اجتماعی و سیاسی، ابهام در کارکرد و توانایی سیاسی و کیفیت مواجهه با جامعه از سوی نامزدهای دارای ظرفیت بالقوه (دسته دوم)، نداشتن نصاب اجتماعی لازم برای پیروزی در نامزدهای با ظرفیت بالفعل و دارای تجربه انتخاباتی و سیاسی و نیز ابهام درباره برخی حوادث و شرایط غیرمنتظره و پیشبینی نشده انتخاباتی، برخی از دلایل روبنایی ترجیح «ورود متکثر» به «ورود با کاندیدای واحد» از اول تا انتهای رقابت است.
🔴 در صورت متکثر، سه مدل قابل احصاء است:
🔻مدل اول : حضور متکثر با نامزدهایی که ظرفیت بالفعل دارند و نیز از تجربه انتخاباتی و سیاسی برخوردارند. از بین عناصر بالفعل، آنهایی که نصاب قابل توجهی دارند، انتخاب شوند.
🔻مدل دوم : حضور متکثر با کاندیداهایی که ظرفیت بالقوه اجتماعی دارند و از تجربه انتخاباتی و سیاسی بیبهرهاند. از بین عناصر بالقوه، آنهایی که نصاب قابل توجهی دارند، انتخاب شوند.
🔻مدل سوم : حضور متکثر با تلفیقی از کاندیداهای با موقعیت اجتماعی بالفعل و بالقوه است. مثلا یک نفر با بالاترین ظرفیت بالفعل اجتماعی با دو فرد از بااستعدادترین نامزدهای بالقوه.
🔴 در ارزیابی تقریب و تخمینی میتوان گفت که مدل دوم و سوم بر مدل اول مرجح است. چرا که در مدل اول، ما با رأی نسبتا تثبیت شدهای روبروییم که نصاب پیروزی را ندارد و نیز احتمال تغییر آن و افزایشش در دوره ۲۰ روزه تبلیغات، دشوار و صعب به نظر میرسد. اما در مدل دوم و سوم، دستکم استعداد جذب آراء در حد نصاب لازم وجود دارد.
✳️ ادامه دارد...
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
✅ پیش به سوی انتخابات ۹۶ (18)
✅ جمنا و ما ادراک ما الجمنا!
🔴 اصرار بر نشان دادن رئیسی در چارچوب جمنا در عین انکار او و نیز القاء بقای نامزدی قالیباف در عین بیانیه انصرافش و فشار بر فتاح برای به رسمیت شناختن جمنا علیرغم معذوریتش، یعنی اول هدف این بود که با جمنا در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شوند اما حالا حاضرند برای شکست نخوردن جمنا، قید پیروزی در انتخابات را بزنند.
🔴 آقایان! جمنا اگر فرمول شکست در انتخابات نباشد لااقل فرمول پیروزی نیست!
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
✅ پیش به سوی انتخابات ۹۶ (16)
✅ مزیتهای رئیسی برای انتخابات ریاست جمهوری
🔴 شواهد و قرائن نشان میدهد که کاندیداتوری سید ابراهیم رئیسی برای انتخابات ریاست جمهوری قطعی است و این کاندیداتوری به طور طبیعی بر محیط و فضای کلان انتخابات موثر است. فعلا برخی پیامدهای مثبت و اولیه آن را میتوان به شرح زیر فهرست کرد:
🔵 ۱ - توانایی رئیسی در جذب بدنه ایدئولوژیک منتقد و مخالف روحانی که نقش درجه اول در رقابتهای انتخاباتی دارند. چرا که نیروهای ایدئولوژیک به عنوان نیروهای خودجوش و داوطلب و پرتکاپوی سیاسی، علاوه بر رأی، دارای توانایی تولید فضای اجتماعی و سیاسی و گسترش پایگاه رأی هستند. این پایگاه نقش درجه اول در پیروزی احمدینژاد در سال ۸۴ خصوصا در مرحله اول داشت.
🔵 ۲ - همین ظرفیت به وی امکان میدهد که بتواند شکافهای درون جمنا را ترمیم کند. شکافهایی که به آن اجازه نداده بود بتواند حتی ۱۰ نامزد اولیه را معرفی کند و مجبور شد ۱۴ نفر را معرفی کند.
🔵 ۳ - همین ظرفیت به رئیسی امکان میدهد که بتواند شکاف جمنا با دیگران مثل پایداری و هواداران جلیلی و حتی بخشی از بدنه متعلق به احمدینژاد را نیز ترمیم و پر کند.
🔵 ۴ - همین موقعیت اجتماعی رئیسی این استعداد را دارد که یک چالش در بین رقبای روحانی به نام تعدد نامزدها را نیز تا حد زیادی تعدیل کند. با کاندیداتوری وی، به طور طبیعی بخش اعظم نامزدهای کنونی از میدان رقابت کنار خواهند رفت.
🔵 ۵ - رئیسی جایگاهی دارد که علاوه بر توانایی در تعدیل تکثر نامزدهای رقیب روحانی، میتواند نظر نامزدهای ظرفیتدار و حتی غیرنامزدهای توانمند را برای حضور در کابینه احتمالی خود جلب کند و در انتخابات نه به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان یک دولت با دولت روحانی رقابت کند.
🔵 ۶ - بکر و مصرف نشدگی رئیسی در فضای اجتماعی و سیاسی از دیگر مزیتهای اوست که اولا به وی امکان میدهد تا از ظرفیت بهتری برای تصویرسازی مناسب از خود در جامعه برخوردار باشد و ثانیا تا حد زیادی مانع تصویرسازی منفی اجتماعی رقیب از او شود.
🔵 ۷ - نداشتن تجربه منفی و بازدارنده اجتماعی در اقبال به او در حوزه «اقتصاد و فساد»، به عنوان کانون ضعفهای روحانی و نیز مسائل عمده جامعه نیز مزیتی است که به امکانات او در انتخابات ریاست جمهوری میافزاید.
🔵 ۸ - کاراکتر رئیسی و رویکرد مردمی و محرومیت نوازی او در مسئولیت کنونیاش در آستان قدس رضوی به وی اجازه میدهد در طبقات ضعیف و مستضعف اجتماعی که گستردهترین طبقات ناراضی از روحانی را تشکیل میدهد، استعداد اولیه برای جلب نظر آنها را دارا باشد که ظرفیت بزرگی است چرا که تقریبا بزرگترین گروه اجتماعی رأی دهنده در انتخابات ایران را داراست.
🔴 البته عمده مزیتهای بیان شده برای رئیسی در حالت «امکان و استعداد» است و بالفعل شدن آنها تاحد زیادی تابع کیفیت سیاستورزی اوست.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
✅ «مرگ تدریجی» یا «خودزنی سیاسی»؛ مسئله احمدینژاد این است!
🔴 هم اصل تصمیم و رفتارهای انتخاباتی و سیاسی کنونی احمدینژاد و هم کیفیت ظهور آن در معرفی بقایی به عنوان تنها فرد مورد قبول وی، سئوالبرانگیز بوده است و مرتب درباره آن پرسش میشود. در چند مطلب پیش همین کانال، درباره تحرکات انتخاباتی و سیاسی کنونی احمدینژاد نکاتی بیان شد و کلیدواژه «پایان بازسازی» برای تحلیل تصمیم و رفتار او انتخاب شد و اندکی نیز توضیح داده شد.
🔴 اگر بخواهیم یک جوری با احمدینژاد همذاتپنداری کنیم و از نگاه او به مسئله نگاه کنیم، میتوان گفت جمعبندی احمدینژاد از مجموعه شرایطی که در آن قرار داشت، این بود که او در حال تجربه یک «مرگ تدریجی سیاسی» است چرا که از یک سو احساس میکرد که در سطح رسمی نه تنها مانند خاتمی موقعیت طردشدگی ندارد، بلکه بنا به جایگاه رسمیاش در مجمع تشخیص مصلحت نظام، ظاهرا مانعی برای فعالیت سیاسی در سطح اول کشور نیز ندارد اما از سوی دیگر و در تجربه سالهای بعد از ۹۲ به جمعبندی رسیده است که تلاشهای او برای بازسازی و جلب نظر حاکمیت برای بازگشت به سیاست در سطح پیشین (سالهای ۸۴ و ۸۸) ناموفق بوده است. درواقع احمدینژاد احساسش و تحلیلش این است که در این چارچوب، علیرغم اینکه ظاهرا «میتواند» و منعی نیست اما واقعا و عملا «نمیتواند» و این وضعیت پارادوکسیکال، یک جریان فرسایشی است که حاصل آن نیز، یک مرگ تدریجی سیاسی برای اوست.
🔴 بنابراین رفتار کنونی احمدینژاد را چه در اصل بروز عمومی سیاسی و انتخاباتی که پیشتر بر عدم هرگونه فعالیت در این باره تأکید کرده بود و چه در کیفیت این ظهور، با تکیه بر نقشآفرینی چهرههای حساسیتزا و حاشیهساز مشایی و بقایی و ادبیات ایرانگرایی را میتوان در چارچوب واکنش و مقابله با این مرگ تدریجی سیاسی تحلیل کرد و فهمید. درواقع اگرچه برای رفتار احمدینژاد میتوان اهدافی در نظر گرفت، اما در کلیت، رفتار او بیش از آنکه محاسبه شده و عقلانی باشد، غریزی است و مجموعه هزینههایی که از این بابت به وی تحمیل میشود، بیش از فواید احتمالی است. مهمترین هزینه برای احمدینژاد در این گونه سیاستورزی، بازگشت احمدینژاد به شرایط ماقبل ۹۲ و بحرانی بود که در پایگاه ایدئولوژیکش و در نسبت با حاکمیت پیدا کرد. این چالش برای احمدینژاد تقریبا حیاتی است. چرا که احمدینژاد بازیگری است که نمیتواند فارق از حاکمیت و پایگاه ایدئولوژیک آن، فضای مؤثر سیاسی بسازد.
🔴 شبیه این رفتار را هاشمی بعد از سال ۸۴ داشت و با این جمعبندی که حاکمیت مانع پیروزی و تحمیل شکست بر او در رقابتهای انتخاباتی با احمدینژاد شده است، به واکنش غریزی در برابر حاکمیت دست زد که بعد از سال ۸۸ بر ابعاد و گستره آن افزوده شد. هاشمی هم با توجه به جایگاه تاریخی یونیک و منحصر به فردش در انقلاب و نقشهای تعیین کنندهای که در جمهوری اسلامی در این سالیان طولانی بر عهده گرفته بود و هم روانشناسی خودمرکزگرایش، ظرفیت روحی و روانی تحمل و پذیرش این شکست را نداشت و بنابراین واکنشهای او نمیتوانست محاسبه شده و از یک موضع فارغ بال صورت گرفته شده باشد. به طوری که وی نیز به تدریج موقعیت راهبردی خود را در حاکمیت و پایگاه ایدئولوژیکش از دست داد تا حدی که نماز جمعه بروهایی که با حضور وی در نمازجمعه به نفع او شعار میدادند و مخالف او را دشمن پیغمبر میدانستند، در آخرین نماز جمعه او در تیرماه ۸۸، با صورتهای برافروخته و خشمگین در کنایه به او شعار «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست» را سر میدادند و بعد از آن نیز هاشمی به عنوان خطیب سی ساله نماز جمعه تهران دیگر نتوانست خطبه نماز جمعه در دانشگاه تهران بخواند.
🔴 احمدینژاد نیز ظرفیت و طاقت روحی و روانی این وضعیت پارادوکسیکال را نداشت اما تفاوت او با هاشمی در دو چیز است و همین مسئله هزینههای کار او را نسبت به هاشمی مضاعف میکند. اولا تفاوت جایگاه تاریخی و نخبگانی هاشمی با احمدینژاد سبب شد تا علیرغم فاصلهگیری او از حاکمیت، همواره از حداقلهایی برای عمل سیاسی برخوردار باشد ثانیا واکنش هاشمی در این دوره هشت ساله نسبت به دولت احمدینژاد از سال ۸۴ تا ۹۲، پایگاه اجتماعی تازهای از ضداحمدینژادیها و اصلاحطلبان در محیط نخبگان و عامه مردم بوجود آورد و تا حدی خلاء پایگاه ایدئولوژیک اجتماعی از دست رفته سابقش را برای نقشآفرینی او جبران کرد. چیزی که برای احمدینژاد ممکن نیست و او نمیتواند از این پایگاه که در ضدیت با او شکل گرفته و تثبیت شده، سهم مؤثری پیدا کند. درواقع رفتار غریزی احمدینژاد در واکنش به احساس مرگ تدرجی سیاسیاش، نوعی «خودزنی» است که در چارچوب مناسبات غریزی بهتر از رفتار محاسبه شده عقلانی قابل تحلیل است.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
✅ اقتصاد مقاومتی چه وقت عملی است؟
🔴 اقتصاد مقاومتی؛ مفهومی که در سالهای اخیر در ادبیات اقتصادی و رسانهای کشور متداول شده است، به عنوان راه حل مسائل اقتصادی و نیز مسیر پیشرفت اقتصادی کشور معرفی شده است.
🔴 درباره اقتصاد مقاومتی پرسشهای متفاوتی میتوان طرح کرد اما یک پرسش در دسترس این است که اقتصاد مقاومتی چه وقتی عملی میشود؟ این، پرسشی است که به طور طبیعی در برابر ادعای اقتصاد مقاومتی مطرح میشود.
🔴 با در نظر داشتن تجربیات کشور و خصوصا تجربه اقتصادی دهههای گذشته و نیز شرایط پرچالش اقتصادی فعلی کشور و نیر ماهیت اقتصاد مقاومتی که توأمان اهداف بزرگی را تعقیب میکند به نظر میآید تحقق اقتصاد مقاومتی تنها تحت شرایط خاصی ممکن است که به نظرم خیلی شفاف و ساده موارد سه گانه زیر است:
👈 ۱ - داشتن اعتقاد راسخ به اقتصاد مقاومتی در حد رهبر انقلاب
👈 ۲ - برخورداری از جایگاه و عرضه به کار گیری و مدیریت همه منابع و همه ظرفیتهای دولتی و غیردولتی در حد مرحوم هاشمی
👈 ۳ - پرکاری و خستگی ناپذیری در حد احمدینژاد
🔴 و روحانی در هر سه مورد نمره منفی میگیرد و غالب کسانی که روحانی را میشناسند در این باره اجماع دارند. با توجه به نمره منفی روحانی در هر سه مؤلفه، اگر او بخواهد صادقانه با مسئله اقتصاد مقاومتی روبرو بشود، یا باید حاکمیت را قانع کند تا از آن بگذرد یا خودش از صدارت ریاست جمهوری بگذرد. وگرنه با ریاست جمهوری مجدد روحانی، بعد از چهار سال، آش همان آش است و کاسه همان کاسه!
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
🔵 پیش به سوی انتخابات ۹۶ (13)
✅ اهداف و پیامدهای احتمالی ظهور انتخاباتی احمدینژاد
🔴 ۱ - ممانعت از مصادره به مطلوب شدن ظرفیت اجتماعیاش از سوی مجموعههای سیاسی و نامزدهای انتخاباتی که بخواهند در انتخابات خود را به او منتسب کنند. به زعم احمدینژاد، معرفی بقایی به عنوان تنها نامزد مورد قبولش از یک سو راه را بر دیگران برای استفاده از سرمایه اجتماعی او خواهد بست و از دیگر سو با توجه به ناتوانی بقایی در گرفتن مجوز عبور از شورای نگهبان، عملا سازمان تقاضای شکل گرفته برای حضور وی در انتخابات نیز مصرف نخواهد شد.
🔴 ۲ - دومین هدف احمدینژاد در ظهور انتخاباتی با این کیفیت، میتواند نمایش قدرت اجتماعی او باشد. احمدینژاد از پایگاه اجتماعیاش برآورد بالایی دارد و به دنبال فرصتی است که این استعداد اجتماعی را برای دیگران به ظهور برساند. فرصت حضور انتخاباتی و همانطور که بیان کرده است سفرهای استانی در این چارچوب به وی اجازه میدهد ما به ازای اجتماعیاش را به صحنه قدرت نمایی او تبدیل کند و از این رهگذر، برخی معادلات و مناسبات را به نفع خود تغییر دهد.
🔴 ۳ - پاسخگویی به حملات و تهاجمات دولت یازدهم و شخص حسن روحانی و حامیانش به دوره ریاست او بر دولت نهم و دهم که در اولین بیانیه او درباره خزانه خالی و نیز در سخنرانی ۱۴ اسفند او در جمع هوادارانش مشهود بود. احمدینژاد از فرصت ظهور انتخاباتی که او را در کانون توجه مردم قرار میدهد میخواهد برای حل ذهنیتسازیهای منفی دولت یازدهم و حامیانش استفاده کند. اینک به زعم احمدینژاد شرایطی پدید آمده است که میتواند این هدف را محقق کند. از یک سو او از ظرفیت اجتماعی لازم برای رویارویی اجتماعی و سیاسی با روحانی برخوردار شده است و از دیگر سو روحانی دارای یک کارنامه عملکرد چهار ساله و یک پایگاه وسیع اجتماعی معترض است که هر دو کمک کننده به تحقق هدف مذکور است.
🔴 ۴ - طرح خود به عنوان رقیب اصلی دولت و جریان مستقر که پیامد آن تضعیف موقعیت رقابتی جریانهای دیگر از جمله جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی خواهد بود.
🔴 ۵ - ظهور انتخاباتی احمدینژاد برای دولت روحانی پیامدهای دو سویه مثبت و منفی توامان دارد. از یک جهت با حضور احمدینژاد و قدرت نمایی او و نقد دولت مستقر پایگاه اجتماعی اعتراض علیه روحانی را تثبیت و گسترش میبخشد و از دیگر سو برای اصل شرکت کردن در انتخابات و رأی دادن به روحانی برای طبقه سرخورده از شعارهای دولت روحانی اما به شدت مخالف احمدینژاد، فلسفه سازی و انگیزه بخشی میکند.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
.
✅ متن کامل مناظره پرویز امینی و محمد قوچانی با موضوع «عیارسنجی دولت کهنسال» در مجله همشهری ماه
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
قسمت3⃣1⃣ #آرمانگرام|پرویز امینی-بخش سوم
🔰ترکیب جبههمردمی نیروهای انقلاب بیشتر برای خیریه مناسب است تا کار سیاسی/لاریجانی میتواند گزینهای بهتراز روحانی برای انتخابات ازسوی جریان دولت باشد
➕ @ArmanTV
قسمت3⃣1⃣ #آرمانگرام|پرویز امینی-بخش اول
🔰فوت هاشمی یک خلأ روانشناختی در جامعه ایجاد کرده، مثل فوت مرحوم بهجت! / هاشمی، «پرگماتیست» و «خودمرکز پندار» بود!
🖥l اختصاصی آرمانتیوی
➕ @ArmanTV
📽 آنونس #آرمانگرام سیزدهم؛ #پرویز_امینی
تحلیل دوران #پساهاشمی از زبان یک جامعهشناس سیاسی
🔺آرمانگرام؛سهشنبهها از آرمانتیوی
➕lآرمانتیوی👇
http://telegram.me/joinchat/BhJo6zugLL_3yDsH3qvZbQ
.
🔵 پیش به سوی انتخابات ۹۶ (11)
✅ انسدادزدایی از ضلع چهارم : بخش اول؛ ارزیابی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی
🔴 بخشی از جریان اصولگرا برای خروج از انسداد، دست به تشکیل یک سازوکار جدید زده است و تلاش کرده با این سازوکار تازه بنبستشکنی کند. بنابراین پیشنهاد انسدادزدایی در این جریان را با ارزیابی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی آغاز میکنم.
🔴 این سازوکار به دلایلی (البته تنها دلایل کلان) که خواهم گفت، نه تنها به بنبستشکنی در این جریان منتهی نخواهد شد، بلکه خود بیشتر نشانه انسداد و فضای فروبسته این جریان است.
🔴 «تقلیلگرایی در هدف»، اولین ضعف این نحوه ظهور و بروز سیاسی است. «رسیدن به گزینه واحد»، به عنوان هدف این سازوکار کلیشهای است که این جریان همواره همه مسائل انتخابات را به آن تقلیل داده است. رفع تکثر و داشتن یک گزینه نهایی (چه فردی و چه جمعی) البته یکی از اهداف در انتخابات میتواند باشد اما تقلیل همه انتخابات برای رسیدن به گزینه واحد است که مسئلهساز است. انتخابات به یک بسته کاملی فراتر از هدف رسیدن به گزینه واحد نیاز دارد که در همه مناسبات و کنشها و سازمان اجتماعی و سیاسی یک جریان باید ظهور و بروز داشته باشد که این جریان در حال حاضر در این باره بلاتکلیف است.
🔴 مسئله دوم این ساز وکار، «عدم تناسب»هاست. اولین عدم تناسب این سازوکار، هدفگذاری برای انسجام و رسیدن به گزینه واحد با ترکیب کنونی است. جریاناتی مثل پایداری و نیز جلیلی راه خود را از این مجموعه علنا جدا کردهاند و از همین آغاز، تحقق هدف مذکور را ناکام گذاشتهاند.
🔴 دومین عدم تناسب در این سازوکار، عدم تناسب اکثریت ترکیب مذکور با مسئله سیاست، علیالخصوص در سطح یک آوردگاه مهم سیاسی در حد انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. اکثریت جمع مذکور در حوزههای مربوط به خود از ورزش تا پزشکی و رسانه و... و حتی از لحاظ اجتماعی، برای انجام یک کار عامالمنفعه مثل خیریه موضوعیت دارند اما برای تنظیم سیاست و پیش بردن انتخابات ریاست جمهوری در رقابت با رئیسجمهور مستقر تناسبی ندارند.
🔴 عدم تناسب ترکیب مذکور با معضل «اقتصاد و فساد» به عنوان امالمسائل امروز کشور که اتفاقا در بیانیه اعلام موجودیت جبهه مذکور به آن تأکید شده است، سومین عدم تناسب آنهاست. غیر از آل اسحاق با تجربه وزارت بازرگانی در دولت هاشمی و دیدگاه خاص اقتصادی، مابقی ترکیب مذکور با تحول اقتصادی و فسادستیزی چه نسبتی دارند؟ چه مرجعیتی در این حوزه دارند که بخواهند دیگران به نظر آنها تمکین کنند؟
🔴مسئله سوم این جبهه فقدان شور و موج آفرینی اجتماعی متناسب از زمان اعلام موجودیت آن است. غیر از برخی حمایتهای سرد و رسمی و کاغذی و اینترنتی، این حرکت نتوانسته فضای اجتماعی متناسبی برای حرکت خود ایجاد کند. علاوه بر موارد پیش گفته ضعف جذابیت سازوکار جبهه مذکور از علل این مواجهه سرد اجتماعی است.
🔴 مسئله چهارم این مجموعه، «کژکارکردی» و «بدکارکردی» محتمل آن است. مسیری که این جبهه در توسعه خود به بخشهای مختلف کشور دارد و قرار است مجامع استانی و شهرستانی و... نیز پیدا کند، باعث توسعه اختلاف از «رأس» به «بدنه» میشود. چرا که امکان عضویت موثر در تشکیل این مجامع محدود است و این مجامع قادر نیستند همه گرایشها و فعالین منطقهای و محلی را پوشش دهند و بنابراین با بیرون ماندن عدهای از این سازوکار در سطح منطقه ای و محلی، اختلافات از رأس که در انتخاب گزینه نهایی نامزدی ریاست جمهوری میتوانست بروز و ظهور کند، اینک به گسترهای بزرگتر و به دامنه منتقل میشود.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
.
🔵 پیش به سوی انتخابات ۹۶ (9)
✅ انسدادزدایی از ضلع دوم : اصلاحطلبان
🔴 اصلاحطلبان در درجه اول برای خروج از انسداد مضاعف، باید به رویکرد پراگماتیستی صرف و تنازل هویتی کنونی خود پایان دهند یا دستکم آن را تعدیل کنند. خصوصا آنکه با ادله و شواهد فروان اجتماعی، میتوان گفت که فرجام دولت روحانی، ولو با پیروزی در انتخابات آینده ریاست جمهوری، فرجامی است که با حداکثر شدن نارضایتی اجتماعی توأم است و از این لحاظ، تجربهای حتی ناکامتر از دولت دوم هاشمی پیش روی اوست و در آن زمان آنها نخواهند توانست از زیر بار چنین فشار اجتماعی بگریزند.
🔴 انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ فرصت خوبی است که از یک سو، اصلاحطلبان بازسازی هویتی کنند و مرزهای خود را با دگرهای خود، از جمله توسعهگرایی که بیش از آزادی ودموکراسی، با اقتدارگرایی توأمان است، یا لااقل در رقابت بین آزادی و دموکراسی با توسعه اقتصادی، اولویت با توسعه است، شفاف کنند و از دیگر سو، از تحمل فشار اجتماعی آینده ناشی از نارضایتی متراکم از دولت توسعهگرا (در صورت پیروزی روحانی) برهانند.
🔴 شکست و پیروزی برای اصلاحطلبان در این انتخابات، بیش از آن که معطوف به نتیجه انتخابات باشد، معطوف به هویت است. گذاشتن همه سرمایههای هویتی و اجتماعی پشت سر روحانی، ممکن است آنها را در نتیجه پیروز کند اما اولا این پیروزی، با شکست هویتی و هضم شدن بیشتر اصلاحطلبان در هاضمه توسعهگرایی و تعمیق وضعیت آپاندیسی آنها نسبت به دولت همراه است و ثانیا این پیروزی کوتاه مدت خواهد بود و در میان مدت و نیز دراز مدت، این آنها هستند که باید هزینههای نارضایتیهای اجتماعی انباشته شده از دولت روحانی را بدهند.
🔴 اصلاحطلبان از این بابت نیز باید نگران باشند که پراگماتیسم و در صورت افراطی آن اپورتونیسم، از رأس به بدنه اجتماعی آنها سرریز کند که نتیجه آن شیفت تمایلات اصلاحطلبانه به تمایلات محافظهکارانه در آنهاست که در آینده امکان بسیج اجتماعی این اقشار را به نفع مطالبات و خواستههای اصلاحطلبانه، تضعیف خواهد کرد.
🔴 اصلاحطلبان برای تعدیل وضعیت انسدادی خود بهتر است به جای حمایت از روحانی، به فکر یک حضور متفاوت سیاسی در این انتخابات باشند تا دستکم از نظر هویتی پیروز، و لااقل از نظر آینده سیاسی و اجتماعی در میان مدت و دراز مدت هزینهده نارضایتیهای اجتماعی ناشی از دولت روحانی نباشند. البته روشن است که اتخاذ تصمیم برای طرح یک نامزد اصلاحطلب متفاوت از روحانی در انتخابات بهار ۹۶، برای مجموعه اداره کنندگان این جریان، تصمیم دشواری است که احتمال کمی برای انتخاب نیز وجود دارد اما این مسئله تغییری در پیامدهای منفی محتمل حمایت آنها از روحانی نخواهد گذاشت.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
✅ احمدینژاد چه رؤیایی در سر دارد؟ (بخش دوم)
🔴 بنا بر بررسی تاریخی (پایان بازسازی) و نیز ویژگی روانشناختی (اعتمادبنفس فوق متعارف) و چرخش معرفتی احمدینژاد (عبور از تعریف متعارف جمهوری اسلامی)، احمدینژاد را میتوان بازیگری تلقی کرد که اکت و عمل سیاسی خود را با قواعد و هنجارها و چارچوبهای پذیرفته شده حاکمیت تنظیم نخواهد کرد و با اصرار و عمد، به دنبال فاصلهگذاری بین خود و حاکمیت جمهوری اسلامی خواهد رفت.
🔴 رؤیای احمدینژاد؛ تبدیل شدن به قطب اصلی نمایندگی پایگاههای اعتراض اجتماعی نسبت به جمهوری اسلامی و کلان حاکمیت، برای روزهای مبادا در آینده است که این امر مستلزم جدا کردن خود البته به طور باورپذیر و در موقعیتهای حساس اجتماعی مثل انتخابات ریاست جمهوری است. بنابراین احمدینژاد خود میداند که وی و بقایی و هرکسی در این چارچوب، شانسی برای عبور از شورای نگهبان ندارد. به نظر حتی حرکت احمدینژاد را نباید در چارچوب انتقام از اصولگرایان با تقویت روحانی محدود کرد. دغدغه انتخاباتی در بهترین حالت، فرع بر این هدفگذاری اصلی است و باید بین «هدف» احمدینژاد و «نتایج» حرکت او تفکیک قائل شد. هدف احمدینژاد، اجتماعی کردن فاصله خود با حاکمیت است تا بتواند در آن روزهای مبادا در آینده، خود را به عنوان دردسترسترین پاسخ و آلترناتیو به جامعه عرضه کند.
🔴 اما تجربه جمهوری اسلامی از بازرگان تا بنی صدر تا منتظری تا موسوی تا کروبی و تا خاتمی، نشان میدهد دو شرط لازم اما نه کافی، برای هر بازیگر. برای ایفای نقش در سطح اول سیاسی ایران پسا انقلاب اسلامی وجود دارد: یکم؛ حرکت در چارچوب جمهوری اسلامی ولو در مرز جمهوری اسلامی و نیز ولو در ظاهر. دوم؛ برخورداری از یک پایگاه قابل توجه ایدئولوژیک و باثبات. و احمدینژاد با فاصلهگذاری با حاکمیت و نیز احیانا تقابل با آن، هر دو را از دست میدهد. چرا که پایگاه ایدئولوژیک قابل جذب توسط احمدینژاد، همان پایگاه ایدیولوژیک حاکمیت است که به نوعی تکرار تجربه بازرگان و بنی صدر و منتظری است که آنها نیز با خروج از چارچوب حاکمیت، هرگز نتوانستند بازیگری موثر در سطح اول سیاسی ایران به شمار آیند.
🔴 این شیفت مناسبات در احمدینژاد تنها به تغییر کیفیت بازیگری او از یک بازیگر درون نظام به بیرون آن منجر نمیشود بلکه عملا به بازیگری او در سطوح درجه اول سیاسی خاتمه میدهد و او را به بخشی از تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد.
🔴 حتی تجربه امثال خاتمی نیز که یکی از دو شرط را یعنی بهرهمندی از پایگاه ایدئولوژیک را داراست نیز نشان میدهد شرط نخست برای بازیگری موثر، نقش تعیینکنندهای دارد. خاتمی با فرض موقعیت فارغ از حاکمیتش، به همراه بدنه ایدئولوژیکی که وی آنها را نمایندگی میکند، در بهترین شرایط برای تأثیرگذاری، میتوانند در حکم آپاندیس دولت روحانی باشند یا فهرست امید را به مجلس بفرستند که بهرهاش به لاریجانی برسد یا با تکرار میکنم، فهرستی روانه مجلس خبرگان کند که نتیجهاش ریاست جنتی بر خبرگان گردد. این وضعیت چندان قابل تحمل و لااقل برای میان مدت و بلند مدت قابل تداوم نیست. بنابراین خاتمی بیش از هرکس تمایل و تلاش دارد که بتواند در درون حاکمیت پذیرفته بشود و در این سالها به انحای مختلف تلاش کرده است راهی برای بازگشت به درون حاکمیت پیدا کند. حوادث سال ۸۸ شرایطی را به وجود آورد که خاتمی را ناگزیر کرد تا در موقعیت کنونیاش بایستد وگرنه او هیچگاه گزینه خروج از حاکمیت را انتخاب نمیکرد.
🔴 احمدینژاد در خارج از چارجوب حاکمیت و در بهترین حالت، تأثیری در حد خاتمی نیز نخواهد داشت و مثلا حداکثر میتواند در همین انتخابات بخشی از آراء متمایل به خود را مانند سال ۹۲ به سمت روحانی هدایت کند که در این چهار سال دائما زیر بار طعنه و کنایه و تمسخر او بوده است و نه چیزی بیشتر! درواقع احمدینژاد بازیگری است که هر قدم فاصلهگذاری او با حاکمیت، یک گام پیشروی به سوی مرگ سیاسی اوست. همانطور که پیشتر بیان کردم، کنش احمدینژاد یک کنش غریزی و نوعی خودزنی سیاسی است که البته با این شیب و سرعت به انتحار و خودکشی سیاسی او میانجامد. بنابراین این تصور که احمدینژاد خواهد توانست در آینده خود را به عنوان آلترناتیو حاکمیت تثبیت کند، همانقدر واقعبینانه است که توانایی او در مدیریت جهان واقعبینانه است.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ ۲۱ فروردین ۹۶؛ پرگافترین ظهور اجتماعی و سیاسی روحانی
🔴 حرفهای روحانی در کنفرانس خبری به قول معروف این قدر «پرگاف» است که نمیشه همه این گافها را ولو در چند عبارت تیتر کرد. به جای موضع مثبت درباره چنین کنفرانسهای خبری که از کلید واژه «پرتیتر» از آن استفاده میکنند، باید گفت کنفرانس خبری «پرگاف» روحانی!
🔴 نگاهی به تیتر اول رسانههای دولت در ایرنا و ایسنا و... هواداران فعال وی در شبکههای اجتماعی توئیتری و تلگرامی و... نشان میدهد که این کنفرانس خبری چه «انفعالی» با خود در میان طرفداران و همراهان وی بوجود آورده است. همچنین با نگاهی به رسانههای رقیب روحانی و فعالین اجتماعی آنها میتوان فهمید چه فرصتی روحانی در اختیار آنها قرار داده است.
🔴 روحانی در این چهار سال گاف کم نداده است اما با قاطعیت میتوان گفت این کنفرانس خبری، پرگافترین ظهور اجتماعی و سیاسی اوست که اتفاقا در یکی از مؤثرترین زمانها یعنی نزدیک انتخابات اتفاق افتاده است. گافهای روحانی در این کنفرانس خبری این قدر ظرفیت دارد که میتواند خوراک لازم را برای رقبای روحانی در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آخر اردیبهشت، تأمین کند که تنها یکی از آنها «تکذیب وعده حل صد روزه مسائل اقتصادی» است.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ پیش به سوی انتخابات ۹۶ (19)
✅ بسته پیشنهادی برای سیاستورزی رقبای روحانی (1)
🔴 به عنوان یک واقعیت پایه در طراحی کنش سیاسی و انتخاباتی، باید بیش از همه، به وجود «نارضایتی گسترده» در طبقات و اقشار گوناگون توجه کرد. در حال حاضر یک نارضایتی نسبتا بیسابقهای در جامعه وجود دارد. برخی مشخصات این نارضایتی عبارت است از:
🔴 دامنه نارضایتی تقریبا همه بخشهای مدیریتی کشور را در بر میگیرد اما تمرکز این نارضایتی بر روی قوه مجریه و دولت است. چرا که هم مطابق اختیارات و حوزه نفوذ تعریف شده برای دولت و هم بر اساس باور افکار عمومی، مرجع پاسخگویی به نیازها و مسائل مردم، قوه مجریه است. بنابراین رقبای روحانی در وجه سلبی باید بتوانند نشان دهند که دولت یازدهم ناتوان از پاسخگویی به مسائل و نیازهای آنها بوده و ثانیا نیز تجربه این چهار ساله نشان داده است که «تکرار» این دولت در چهار سال آینده نیز نخواهد توانست به نیازها و مسائل آنها پاسخگو باشد. رای منفی ۴۰ درصدی (کسانی که گفتهاند قطعا به روحانی رأی نخواهند داد) به روحانی نشان میدهد که استعداد لازم در افکار عمومی برای پذیرش این مسئله وجود دارد. و در صورت ایجابی باید به شکل باورپذیری نشان دهند که آنها از عهده چنین کاری برخواهند آمد یا دستکم وضعیت مردم در دوره مدیریت آنها بهتر از تداوم دولت کنونی است (درباره سازوکارهای ایجاد چنین باورهای سلبی و ایجابی بعدا خواهم نوشت).
🔴 «اقتصاد و فساد»، کانون و مرکز ثقل نارضایتی مردم را تشکیل میدهد. مسئله اشتغال، مسئله عدم تناسب قیمتها با قدرت خرید مردم، مسئله مسکن، مسئله رکود بیسابقه، فقر مطلق و نسبی و...، تبعیض، گستردگی فساد تا حد روتین شدن اخبار فساد برای افکار عمومی و بالا بودن حجم فسادها که با عنوان نجومی معرفی میشوند، برخی از مصادیق آنهاست. بنابراین کسانی از استعداد بهتری برای رقابت با روحانی برخوردارند که خود یا کابینه معرفی شده آنها در انتخابات دارای سه ویژگی باشند:
🔻 اول: دانش اقتصادی قابل احراز در افکار عمومی و یا تجربه اقتصادی موفق،
🔻دوم: سلامت اقتصادی و اداری،
🔻سوم: شجاعت و توان مبارزه با فساد به شکل قابل ارزیابی برای مردم.
🔴 در بین طبقات اجتماعی، طبقات ضعیف اقتصادی و حاشیهنشینها، گستردهترین بخش اعتراضی را درباره کانون مسائل امروز کشور یعنی اقتصاد و فساد دارند. این بدنه دارای گسست اجتماعی با دولت یازدهماند و چنانچه فرد یا کسانی که در رقابت با روحانی باشند، از ظرفیت نمایندگی این گروه برخوردار باشند، میتوانند این آراء را جذب کنند. رقبای روحانی باید بخش وسیعی از مناسبات انتخاباتی خود را به لحاظ کمی و کیفی مصروف گفتگو و دیالوگ با آنها کنند. میتوان گفت که برای رقبای روحانی، جذب این بدنه اجتماعی، در حکم پیمودن دو سوم ماراتن نفسگیر انتخابات ریاست جمهوری است.
🔴 «نهاد بازار» یعنی همه آن ظرفیتهایی که عرضه و توزیع کالا و خدمات را به انواع مصرف کنندگان دارند، در وضعیت بیسابقهای در اعتراض به دولت یازدهماند. رکود بیسابقه و طولانی مدت در دوره دولت یازدهم، شرایطی فراهم آورده است که «تقاضای» کافی برای مصرف کالا و خدماتی که آنها «عرضه» میکنند، وجود ندارد. احساس عاملان نهاد بازار در وضعیت کنونی نسبت به دوره احمدینژاد و دوره پیشابرجام، احساس منفیتری است. بررسیهای میدانی در نوروز ۹۶ و فروش شب عید که قله کار آنهاست، نشان میدهد که عاملان نهاد بازار در ایران نسبت به دولت یازدهم در موضع اعتراض بیسابقهای قرار دارند که نسبت به دولتهای گذشته بیسابقه است. اجتماعی شدن اعتراض و نارضایتی نهاد بازار از دولت یازدهم، ظرفیتهای وسیعی در برابر روحانی میگشاید و این معنا را برمیسازد که دولت با سیاست مرکانتلیستی در اقتصاد، چه میزان ناکارآمد است که نهاد بازار به جای مدافع او، مخالف اوست.
🔴 البته نارضایتی در بخش های دیگر مثل بنگاههای تولیدی یا طبقات متوسط اجتماعی نیز وجود دارد. در واقع به غیر جریانات سیاسی حامی روحانی و هوادارانشان، مابقی جامعه یا بالفعل یا بالقوه در موضع اعتراض و نارضایتی از روحانیاند و این وضعیت نشان میدهد که درباره دولت یازدهم و رئیسجمهور روحانی، یک اجماعی در اعتراض و نارضایتی وجود دارد. تثبیت و آشکارسازی این اجماع در اعتراض و نارضایتی، سنگ بنای اصلی در رقابتهای انتخاباتی آینده با اوست. چرا که به مثابه سدی به طور قابل ملاحظهای برنامههای تبلیغی و تخریبی وی و حامیانش را کم اثر و بی اثر و حتی تبدیل به آورده مثبت میکند و اجازه تأثیرگذاری برخی کارتهای رو نکرده را به روحانی نمیدهد.
✳️ ادامه دارد...
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
✅ پیش به سوی انتخابات ۹۶ (17)
✅ یک توصیه عاجل سیاستورزانه به جناب رئیسی
🔴 در مطلب پیش، بعد از برشمردن برخی مزیتهای عمدتا بالقوه رئیسی، متذکر شدم که مسئله اساسی در بالفعل شدن این مزیتها، کیفیت سیاستورزی اوست. اولین مسئله سیاستورزانه رئیسی، انتخاب نوع ورود وی به انتخابات است. ورود رئیسی به انتخابات ریاست جمهوری با عنوان منتخب سازوکار جمنا و هر مجموعه سیاسی دیگر، یک ورود سیاسی است که اولا دامنه ارتباط وی با جامعه را تا اندازه زیادی محدود - حداکثر به هواداران آن مجموعهها - میکند و ثانیا پایگاه رأی وی را فریز و غیرقابل گسترش مینماید و ثالثا هزینهها و محدودیت آن مجموعههای سیاسی را بر وی تحمیل میکند و وی را مجبور به پاسخگویی درباره آنها خواهد کرد و رابعا نیز امتیاز تازگی و مصرف نشدگی فردی مثل جناب رئیسی را نیز از وی سلب میکند.
🔴 درحالیکه منتخب انتخابات ریاست جمهوری چیزی حدود بیست میلیون رأی میخواهد و این میزان رأی نیازمند قبول و ایجاد تعلق در طیفهای وسیعی از جامعه است که در چارچوب تنگ سیاست و مجموعه های سیاسی نمیگنجد. تجربه ائتلاف ۱+۲ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، خصوصا برای قالیباف از همین منظر آسیبزا بود و با تعریف سیاسی وی در یک دامنه مشخص، امکان گسترش پایگاه اجتماعی را از او سلب کرد.
🔴 جناب رئیسی لازم است که ورود «اجتماعی» را انتخاب کند و در این ورود از بستر اجتماعی و از دل مطالبات و نیازهای جامعه وارد گود انتخابات شود و سپس پذیرای حمایت مجموعههای سیاسی گردد. تجربه موفق ورود اجتماعی خاتمی در دوم خرداد ۷۶، احمدی نژاد در سال ۸۴ و نیز روحانی در سال ۹۲، با اینکه هر سه دارای بستگیهای تشکیلاتی و حزبی نیز بودند، انتخاب این رویکرد را تقویت میکند.
🔴 این مسئله «تقدم ورود اجتماعی» به «ورود سیاسی»، سبب میشود که گروههای اجتماعی و گروههای سیاسی با رویکرد و منظر متفاوت، یکدیگر را مزاحم هم نبینند و حس انفعال در حمایت از جناب رئیسی و نیز دعوای مصادره به مطلوب کردن وی پیش نیاید.
🔴 البته این توصیه مخصوص جناب رئیسی نیست بلکه شامل همه افرادی است که دارای ظرفیت و ما به ازای اجتماعی برای رقابت با روحانی هستند (قالیباف یا فتاح و...) و قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را دارند.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
✅ پیش به سوی انتخابات ۹۶ (15)
🔵 روحانی؛ رئیسجمهور یک دورهای یا دو دورهای؟
🔴 یکی از پربسامدترین محورها در ادبیات انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ بحث بر سر یک دورهای یا دو دورهای بودن ریاست جمهوری روحانی است که این تراکم بحث در این باره نیز منحصر به روحانی است و درباره رؤسای جمهور سابق، سابقه ندارد.
🔴 رقبای روحانی بر یک دورهای بودن و همراهان روحانی بر دو دورهای بودن وی اصرار دارند. اما به نظر، هر دو گزاره نادقیق است. گزاره دقیقتر این است که «روحانی کماکان رئیسجمهور دو دورهای است اما استعداد فراوانی برای یک دورهای شدن دارد». این استعداد با گذر زمان افزایش یافته و در ماههای اخیر کمی شتاب داشته است و اگر از سوی رقبای روحانی خطایی صورت نگیرد، میتوان انتظار داشت روند افزایشی داشته باشد. با این همه خطاست و خطای راهبردی است که رقبای روحانی با چنین پیشفرضی به سراغ رقابت با او بروند که او رئیسجمهور یک دورهای است. چرا که یک دورهای شدن روحانی یک استعداد است و نیازمند بالفعل شدن است. برخی استعدادهای مهم عبارتند از:
🔵 فقدان یا ضعف جذابیتهای شخصی
🔴 روحانی نه از خوش مشربی خاتمی با نخبگان و نه زبان «روشنفکری فهم» او برخوردار است و نه از صمیمیت و بیتکلفی ارتباط احمدینژاد با تودهها و زبان ساده و صریح و «همه فهم» او بهرهای دارد. بنابراین نمیتواند تعلقی عاطفی و روحی به دلیل جذابیتهای شخصیتی ایجاد کند. برخی اداها مثل کوهنوردی با چتر! نیز نمیتواند این خلاء روحانی را پر کند. این ضعف جذابیتهای شخصیتی و ناتوانی در ایجاد تعلق عاطفی و روحی، روحانی را در برابر انتقادات و چالش عملکرد، بیدفاع میکند و ثبات آرای او را متزلزل میکند.
🔵 رأی منفی بیسابقه روحانی
🔴 روحانی رأی منفی حدود ۴۰ درصدی در سطح ملی داشته است که عدد بیسابقهای در بین رؤسای جمهور در دوره دوم است و در بین نامزدهای احتمالی انتخابات در رتبه نخست آراء منفی قرار دارد و حتی بیش از جلیلی و بقایی دارای رأی منفی است. این نشانه مهمی از آسیب پذیری روحانی است و مدیریت کردن این نارضایتی با تثبیت و گسترش آن، اولویت تعیین کننده انتخابات است.
🔵 نارضایتی اجتماعی فراگیر از عملکرد اقتصادی روحانی
🔴 درباره اینکه مهمترین مطالبه مردم از روحانی بهبود وضعیت اقتصادی بود و نیز دولت نتوانسته رضایت مردم در این باره را بدست بیاورد، اجماع وجود دارد. این اجماع در مطالبه اقتصادی و این اجماع در نارضایتی از عملکرد اقتصادی دولت، استعداد فراوانی برای یک دورهای کردن روحانی ایجاد میکند. اما این استعداد زمانی بالفعل خواهد شد که رقبای روحانی با آرایشی در انتخابات حاضر شوند که این احساس را در جامعه ایجاد کنند که وضعیت اقتصادی در دوره آنها بهتر از تداوم دولت روحانی است.
🔵 ادبیات هپروتی روحانی درباره واقعیات
🔴 شرمنده نبودن به دلیل انجام وعدهها، «بدترین پرسش بودن» سؤال از موفقیت دولت در تحقق اقتصاد مقاومتی، عذاب الهی دانستن گرد و خاک خوزستان و اخیرا نیز افزایش نیروی جویای کار را نشانه امیدواری تلقی کردن و... به شکاف روحانی با جامعه منجر میشود و نارضایتیها را مضاعف میکند. این بخش سخنان روحانی بیشترین ظرفیت برای بازتاب دادن در بین مردم دارد و به قول معروف، تیتر خورش ملس است.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
✅ رضایی و توکلی اولین چراغ معجزه اصولگرایی «۹۶» را روشن کردند
🔴 دیروز و امروز صدر اخبار سایت الف - رسانه رسمی احمد توکلی - به واکنش رضایی به سخنرانی احمدینژاد در اهواز اختصاص داشت. متن و خود فیلم سخنرانی بوضوح نشان میداد که رئیسجمهور روحانی سیبل حملات احمدینژاد در موضوع یارانههاست. اما سخنان رضایی در واکنش به سخنرانی احمدینژاد با این پیش فرض است که حمله احمدینژاد متوجه رهبری بوده است و وی باید یا آن را تکذیب و یا اصلاح کند. و به نظر می رسد اهمیتی که سایت احمد توکلی در انعکاس این موضع رضایی دارد، نیز نشان دهنده اشتراک مواضع توکلی با رضایی در این باره است.
🔴 این میزان «پرت بودن» در امر سیاسی را شاید بتوان در چارچوب رفتار غریزی توکلی در سیاست و نفرتی که به لحاظ عاطفی از احمدینژاد دارد و پرسابقگی رضایی در انجام فولهای سیاسی تا حدودی درک کرد اما به نظر میرسد در چارچوب مفهوم «معجزه اصولگرایی» بیشتر قابل درک باشد. چون این مفهوم اجازه میدهد ناممکنها و بعیدترین تصمیمات و مواضع در این جریان قابل تحلیل بشود وگرنه این مواضع و رفتارها به عنوان پرسشهای لاینحل فلسفی باقی خواهد ماند!
🔴 البته ظاهرا جناب آشنا حق داشته باشد که این توهم را پیدا کند که موضع پرت رضایی و توکلی را تأثیر کار خود در توئیتر بداند که این ظلمی است که این دو نفر در حق آشنا میکنند!
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
✅ معجزه اصولگرایی و توهم خیلی موثر بودن!
🔴 پیروزی ناباورانه روحانی در انتخابات خرداد ۹۲، «آشنا»، مشاور تبلیغاتی رئیسجمهور را به چهرهای آشنا در فضای رسانهای و سیاسی کشور تبدیل کرد. چرا که سهم مهمی از پیروزی ناباورانه روحانی را نتیجه مشاورههای وی تلقی میکردند.
🔴 البته این، همه واقعیت پیروزی روحانی نبود و حتی بخش مهمتر و اساسی واقعیت نیز نبود. به زعم بنده روحانی از جهات گوناگون، چه سوابق کاری و چه موقعیت تعریف شده او در جناح راست و چه کاراکتر غیر جذاب و به قول معروف عصا قورت دادهاش و... واجد ویژگیهای لازم برای رئیسجمهور شدن در انتخابات ریاست جمهوری ایران نبود. البته این باوری است که امثال هاشمی و خاتمی و... نیز داشتند. یک نشانهاش را پیشتر، از زبان خبرنگار نزدیک به خاتمی بیان کردهام. خبرنگار مذکور در همان ایام انتخابات به بنده گفت که بعد از اعلام اسامی نامزدهای مورد تأیید شورای نگهبان و نبودن نام هاشمی در بین آنها، ملاقاتی با خاتمی داشتم که خاتمی برافروخته و عصبانی نسبت به عدم صلاحیت هاشمی میگفت که عارف حداکثر یک تا یک و نیم میلیون و روحانی کمی بیشتر رأی دارد و ما اصلاحات را هزینه اینها نمیکنیم.
🔴 یک نشانه کمتر گفته شده نیز تصمیم جهانگیری؛ معاون اول فعلی روحانی برای کاندیداتوری، علیرغم اعلام نامزدی روحانی بود. جهانگیری در این کاندیداتوری آنچنان مصمم بود که تصمیم خود را همراه با تحلیلی که از مسائل کشور داشت، در ملاقات مبسوطی با رهبر انقلاب در میان گذاشت که با کاندیداتوری خود هاشمی، نقش وی از نامزدی در انتخابات، به ریاست ستاد انتخاباتی هاشمی تغییر کرد. در واقع جهانگیری به عنوان جریان کارگزاران و نزدیکترین حلقه به هاشمی، قصد داشت علیرغم حضور روحانی، وارد رقابتهای انتخاباتی شود و این به معنای آن بود که در این جمع نیز شانس رئیسجمهور شدن روحانی آنچنان ضعیف بود که جهانگیری بر وی برتری داشت. و نشانه کاملا علنی تحلیل بی اقبالی جامعه به روحانی در نگاه این جریان، کاندیداتوری خود هاشمی باز علیرغم ثبت نام روحانی، در انتخابات بود که این امر نیز نشان میداد که آنها برای پیروزی روحانی حتی تا روزهای آخر احتمال چندانی قائل نیستند.
🔴 بنابراین علیرغم سهم محفوظ مشاورههای سیاسی و انتخاباتی در پیروزی روحانی، علل مهمتری برای پیروزی روحانی باید سراغ گرفت که بنده آن را تحت عنوان «معجزه اصولگرایی»، پیشتر توضیح دادهام. در واقع آنچه این ناممکن را ممکن کرد، معجزهای بود که جریان رقیب روحانی کرد. این معجزه در رقابت متکثر آنها با روحانی به عنوان کاندیدای واحد، فرستادن پاس گل در مناظره سوم و بحث گازانبر و...، نقش مخربی که ولایتی در مناظرهها و نیز باقی ماندن در رقابتهای انتخاباتی ایفا کرد، که معادل کنار رفتن عارف تحلیل شد و طرح رد صلاحیت روحانی در سهشنبه هفته انتهایی انتخابات و...، ظهور و بروز کرد.
🔴 اما به هر حال یکی از عوارض معجزه اصولگرایان در انتخابات ۹۲، ایجاد توهم «خیلی موثر بودن» در جناب آشناست (که البته در چنین شرایطی برای هر فرد دیگری نیز محتمل است). به طوری که جنابشان را به صرافت انداخته است که در صفحه توئیتر و با امکان تنها ۱۴۰ حرف! میتواند رقبای روحانی را مغلوبه کند! و حتی بالاتر میتواند حمله مستقیم احمدینژاد به روحانی درباره یارانهها را از طربق همین صفحه توئیتر به حمله احمدینژاد به رهبری تبدیل کند! بنابراین رقبای روحانی در کنار هدف اصلی غلبه بر روحانی، دارای یک هدف جنبی اما انسان دوستانه نیز هستند که همانا کمک به توهم زدایی از امثال آشناست. اما اگر روحانی مجدد رئیسجمهور بشود، علاوه بر گرفتاریهای فراوانی که دامنگیر ملت ایران خواهد شد، به تشدید توهم آشنا منجر خواهد شد و توهم «صعب العلاج» کنونی وی را به توهم «لاعلاج» تبدیل خواهد کرد که انصافا روا نیست.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
.
🔵 پیش به سوی انتخابات ۹۶ (14)
✅ دو چالش اجتماعی توأمان روحانی
🔴 همانطور که پیشتر بیان و پیشبینی شده بود، نارضایتی مردم از روحانی گستردهتر شده است به طوری که آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که روحانی دارای بالاترین رأی منفی در بین نامزدهای احتمالی است که در سطح ملی به حدود ۴۰ درصد میرسد. این میزان رأی منفی برای هر نامزدی خصوصا رئیسجمهور مستقر عدد بالایی است و فکر میکنم در بین رؤسای جمهوری که برای دوره چهارساله دوم نامزد شدهاند، بیسابقه باشد.
🔴 اهمیت رأی منفی در مناسبات انتخاباتی ایران در این است که رأی منفی از رأی مثبت در انتخاب نامزد نهایی مردم، تعیینکنندهتر است. در واقع بر اساس تجربه انتخاباتی در ایران در چهار دهه گذشته، وجه سلبی در آراء مردم از وجه ایجابی پررنگتر است. مردم بیشتر از آن که بگویند چه کسی را میخواهند، بر این تأکید دارند که چه کسی را نمیخواهند. رأی به خاتمی برای نخواستن بدل هاشمی (ناطق نوری)، رأی به احمدینژاد برای نخواستن هاشمی و بدل خاتمی (معین) و رأی دادن به روحانی به عنوان ضداحمدینژادترین نامزد انتخابات در سال ۹۲، مؤید این الگوی رأی دهی است.
🔴 در کنار این چالش، روحانی چالش دیگری را نیز تجربه میکند. این چالش، شکاف درک او از واقعیت با خود واقعیت اجتماعی است. گزارههایی نظیر «شرمنده مردم نیستم چرا که به وعدههایی که به مردم دادم، عمل کردم» یا پاسخی که روحانی با اعتماد به نفس بسیار بالا درباره تحقق اقتصاد مقاومتی داده بود مبنی بر این که «سئوال از موفقیت در تحقق اقتصاد مقاومتی از سوی دولت یازدهم بدترین سئوال ممکن است» نشان میدهد که بین درک دولت از واقعیت و واقعیتی که مردم میفهمند، شکاف عمیقی است. این مسئله چالش نخست دولت را توأمان و مضاعف میکند.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
.
🔵 پیش به سوی انتخابات ۹۶ (12)
✅ احمدینژاد؛ پایان پروژه بازسازی
🔴 از مهمترین نکات در تحلیل تغییر تصمیم احمدینژاد از سکوت به تحرک سیاسی و انتخاباتی (قطع نظر از کیفیت این تحرک)، تغییر تحلیلش از جمعبندی تصمیم حاکمیت درباره او و آینده فعالیتهای سیاسیاش است. استراتژی احمدینژاد بعد از انتخابات ۹۲، بازسازی در حاکمیت و نیز بازسازی در محیط اجتماعی خصوصا نزد جریانی که به حزبالهیها معروفاند، بود. بنابراین برخی موارد حساسیتزا که مانع بازسازی او خصوصا در حاکمیت میشد را تا حد زیادی تعدیل و یا به نوعی کنار گذاشت. پستونشینی مشایی و خاموشی موج کوروش گرایی، از جمله این موارد است. اما احمدینژاد به تدریج و در کش و قوس مناسبات بعد از ۹۲، کمکم به این جمعبندی رسیده است که تلاشهایش برای بازسازی، قرین موفقیت نبوده است و حتی میتوان گفت شکست خورده است. احیای موج کوروش گرایی چه در سفر به شیراز در دهه فجر امسال و چه در نامه به ترامپ و نیز به صحنه آمدن مشایی در این حد و اندازه که کنفرانس خبری برای نامزدی بقایی برگزار کند که اولین بار بعد از سال ۹۲ است، نشانههاییاند که احمدینژاد پروژه بازسازی پیشین را رها کرده است و در مسیر دیگری کار را آغاز کرده است و البته ریسک آن را نیز احتمالا پذیرفته است.
🔴 دومین مسئله در تغییر تصمیم احمدینژاد، احساس قدرتی است که به لحاظ اجتماعی میکند. البته این احساس قدرت اجتماعی او نه به اندازهای که او تحلیل میکند اما تا حدود قابل توجهی واقعبینانه است. بستر نارضایتیها از دولت روحانی، فراوان و گسترده است و احمدینژاد بالفعلترین نماد مخالفت با دولت روحانی است که میتواند این پایگاه ناراضی که انباشت اصلی آن نیز در طبقه ضعیف و محروم است را نمایندگی کند. علاوه بر این، توانایی سیاستورزی احمدینژاد میتواند این ظرفیت اعتراض به دولت روحانی را مضاعف و گستردهتر کند.
🔴 سومین مسئله که اهمیت آن را نباید دستکم گرفت، بعد فردی و شخصیتی احمدینژاد است. احمدینژاد یک شخصیت پرتحرک به لحاظ اجتماعی و سیاسی است و اساسا با انفعال و انزوا و سکوت میانهای ندارد و تحمل و تداوم شرایط پیشین او را کلافه میکند. در متن سخنان منتشر شده از او در چهارده اسفند این بیقراری و کلافگی دیده میشود و درک این نکته که او تا سال ۱۴۰۰ دستکم باید در همین شرایط انفعال و سکوت به سر ببرد، برای او قابل پذیرش نیست. البته این ویژگی ممکن است در کیفیت ظهور سیاسی او تأثیر منفی بگذارد که به نظر میرسد تا حدی در گذشته نیز گذاشته است. در شماره بعد برخی اهداف احتمالی احمدینژاد از تغییر در تصمیمش را بیان خواهم کرد.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
.
✅ بعد از برجام هر روز یک گشایش را به خاطر بسپار!
🔴 فرمان ترامپ؛ رئیسجمهور جدید آمریکا در ممنوعیت ورود ایرانیان به آمریکا واکنشهای زیادی را برانگیخته است و یک اجماع منفی درباره آن در ایرانیان داخل و خارج و موافق و مخالف جمهوری اسلامی ایجاد کرده است. اگرچه این فرمان به خودی خود، برای دولت روحانی سنگین و پرهزینه است اما اگر این فرمان ترامپ در کانتکس گفته رئیسجمهور روحانی که گفته بود «بعد از برجام هر روز یک گشایش داشتیم»، خوانده شود، فشار اجتماعی مضاعفی بر دولت نحیف و ضعیف پایه روحانی وارد میآورد.
🔴 با توجه به واقعیات پسابرجام ناشی از عملکرد دولت، خصوصا در حوزه اقتصاد، این جمله روحانی - بعد از برجام هر روز یک گشایش داشتیم - این قدر ظرفیت منفی دارد که به تنهایی میتواند نقش تعیین کنندهای در انتخابات بهار ۹۶ ایفا کند.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
قسمت3⃣1⃣ #آرمانگرام|پرویز امینی-بخش دوم
🔰با فوت هاشمی دیگر نیاز به احمدینژاد هم کاهش پیدا کرده/اصلاحطلبان بهتر است بفکر هویت خود باشند و با کاندیدایی غیر از روحانی وارد انتخابات شوند!
➕ @ArmanTV
📽 قسمت 3⃣1⃣ مجموعه برنامه گفتگومحور #آرمانگرام
💠 آرمانگرای این هفته: #پرویز_امینی
🖥 l مشاهده و دانلود در کانال آرمانتیوی l 👇🏻
http://telegram.me/joinchat/BhJo6zugLL_3yDsH3qvZbQ
✅ روحانی و بازسازی ویتگنشتاین
🔴 پس از شنیدن صحبتهای روحانی در کنفرانس خبری، خصوصا تأکید بر خروج کشور از رکود در حال حاضر، رشد اقتصادی ۷/۴ درصدی، اشتغال ۷۰۰ هزارتایی و تقریبا فراتر از همه کشورهای جهان (بالاترین رقم اشتغال ۶۰۰ هزارتا و تنها نیز در ۶ کشور جهان بوده است)، لغو همه تحریمها و اگر تمدید قانون ایسا بلاثر نمیشد چهها که نمیکردیم، بی اختیار یاد ویتگنشتاین و فقره مهمی از کتاب تحقیقات فلسفی او که بعد از مرگش منتشر شد افتادم. ویتگنشتاین که مهمترین یا دستکم از مهمترین فیسوفان قرن بیستم در ایجاد چرخش زبانی در فلسفه است، در این اثر خود عبارتی دارد که «فلسفه؛ نبردی علیه جادو (افسون) شدن شعور ما به وسیله زبان است».
🔴 اگر ویتگنشتاین زنده بود و این کنفرانس خبری را میدید احتمالا این جمله را به شکل دیگری بازسازی میکرد: فلسفه نبردی علیه جادو شدن شعور ما به وسیله روحانی (زبان سابق) است.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
.
🔵 پیش به سوی انتخابات ۹۶ (10)
✅ انسدادزدایی از ضلع سوم : احمدینژادیها
🔴 احمدینژادیها برای خروج از انسداد و انفعال، باید این مسئله را - چه بخواهند و چه نخواهند - بپذیرند که چشمانداز حضور مستقیم احمدینژاد در سیاست ایران، چشمانداز قابل اعتنایی نیست و اگر قرار است به عنوان یک جریان با ویژگیهای متفاوت از دیگران فعال و حاضر باشند، باید مدل دیگری برای سیاستورزی انتخاب کنند. در مدل جدید، باید به فکر فردی دیگر غیر از احمدینژاد برای حضور مستقیم در سیاست و انتخابات بود. البته این به معنی گذر از احمدینژاد نیست بلکه احمدینژاد به عنوان نماد این جریان، همچنان مهمترین سرمایه اجتماعی آنهاست ولی به جای نقش آفرینی مستقیم، میتواند نقش اجتماعی در سیاست را به عهده بگیرد.
🔴 واقعیت این است که احمدینژاد، نافذترین و پرقدرتترین آلترناتیو وضع موجود (دولت روحانی) است که اگر میتوانست خود مستقیم به صحنه انتخابات بیاید، متکی به توانایی سیاستورزی بعلاوه ظرفیت نمادین مخالفت با وضع موجود، شانس او برای پیروزی، بیش از روحانی است و هر چه به انتخابات نزدیکتر شویم، این شانس بیشتر خواهد شد. احمدینژاد نه به عنوان احمدینژاد، بلکه به عنوان مهمترین نماد مخالفت با وضع موجود، شاخص نارضایتی اجتماعی از دولت روحانی است. دولت روحانی اگر میخواهد وضعیت اجتماعی خود را بسنجد، کافی است به بازتولید اجتماعی احمدینژاد در جامعه خصوصا در طبقات محروم و ضعیف و در حاشیه توجه کند. فراتر از نظرسنجیها، معیار خیلی شهودیای وجود دارد. کافی است در یک شهرستان دو سفر به طور همزمان انجام شود. یکی روحانی ولو در کسوت رئیس دولت و دیگری احمدینژاد میهمان مردم باشند. اقبال و ادبار مردم از این دو به چه شکل خواهد شد؟ هر چه جلوتر برویم این اقبال و ادبار به نفع احمدینژاد شکل خواهد گرفت و هر چه منطقه محرومتر باشد، این واقعیت بیشتر نشان داده خواهد شد.
🔴 بنابراین احمدینژادیها میتوانند متکی به همین ظرفیت اجتماعی احمدینژاد، از لاک فرورفته کنونی بیرون بیایند و با طرح مدلی متفاوت، علاوه بر آوردن این سرمایه به حوزه سیاست و انتخابات، بر انفعال و انسداد کنونی غلبه کنند. در این مدل متفاوت احمدینژاد به عنوان نماد این جریان عمل میکند و کار بسیج اجتماعی را که کار اصلی در انتخابات ریاست جمهوری است - رأی حدود ۲۰ میلیونی برای انتخاب شدن میخواهد - به نفع گزینه فردی یا جمعی نهایی انجام میدهد و در مرتبه دوم در حوزه سیاستورزی با صورتبندیهای مشخص میتواند مکمل گزینه نهایی باشد و خلاءهای آن را جبران کند.
🔴 نباید از ترس شکست و از دست رفتن نوستالژی پیروزیهای ۸۴ و ۸۸، به انفعال و انسداد رسید. این نوستالژی بجز نوستالژی، به کار دیگری نمیآید و اگر حفظ این نوستالژی اهم نسبت به دیگر مسائل است، بهتر است با سیاست نیز به تبع آن وداع کرد.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
.
🔵 پیش به سوی انتخابات ۹۶ (8)
✅ انسدادزدایی از ضلع اول : گفتمان توسعه؛ «تغییر ریل» و «تغییر لوکوموتیوران»
🔴 همانطور که گفته شد، گفتمان توسعهگرا در چهره دولت یازدهم در موقعیت انسداد است. اهم دلایل این انسداد:
🔻۱) ناکامی ایده حل مسائل اقتصادی از راه روابط خارجی و همگرایی با غرب. ناتوانی دولت یازدهم در بهبود وضعیت اقتصادی کشور دارای اجماع ملی است. علاوه بر این رکود بیسابقه و طولانی و فساد گسترده را نیز باید به فهرست ناکامیهای دولت یازدهم اضافه کرد🔺
🔻۲) بنبست در چشم انداز ایده مرکزی دولت با ظهور تغییرات نامطلوب خارجی از جمله رئیسجمهور شدن ترامپ و نیز نقض برجام با تداوم قانون ایسا و اظهار اشتباه ظریف در اعتماد به کری🔺
🔻۳) بنابراین ولو با پیروزی روحانی در انتخابات پیش رو (فعلا و کماکان احتمال اول است)، انسداد گفتمان توسعهگرا برطرف نخواهد شد. پیروزی روحانی، نه نتیجه عملکرد و نه نتیجه امیدواری مردم به ایده دولت در آینده است بلکه مزیتهای نسبی روحانی نسبت به نامزدهای مطرح کنونی است. این مزیتها رئیسجمهور مستقر بودن و در اختیار داشتن همه ابزارهای رسمی و غیررسمی دولتی، توانایی سیاستورزی بهتر و خلاء آلترناتیو پرقدرت در وضعیت کنونی است. بنابراین دولت روحانی از روز اول بعد از انتخابات، با بهمن نارضایتی مردم مواجه خواهد بود و با شیب تندی در افکار عمومی نزول خواهد کرد(تکرار تجربه هاشمی بعد از سال ۱۳۷۲)🔺
🔻۴) درواقع پیروزی روحانی نیز رافع این انسداد منجر به سقوط نیست. گفتمان توسعهگرا برای تعدیل این انسداد باید از کلیشهها و ذهنیتهای رایج عبور کند و طرحی نو بیاندازد و این طرح نو البته مستلزم ریسکپذیری است🔺
🔴 این طرح نو شامل تغییر ریل و نیز تغییر لوکوموتیوران است. ریل حل مسائل کشور از موضع برونزایی هم به مقصد نرسیده است و هم افقی پیش روی ندارد. روحانی نیز پس از اصرارها برای حرکت قطار کشور بر روی این ریل و اغراقها درباره برجام به عنوان میوه این برونزایی، اینک به داخل و مباحث داخلی مثل حقوق شهروندی و شرمساری از لغو سخنرانی و... روی آورده است اما ذهنیت شکل گرفته از او اجازه نمیدهد این شیفت از خارج به داخل، پذیرفته شود.
🔴 بنابرابن تغییر ریل به داخل، مستلزم تغییر لوکوموتیوران نیز هست. در بین گزینههای موجود که بتواند تغییر ریل و تغییر لوکوموتیوران را توأمان برای گفتمان توسعهگرا انجام دهد، علی لاریجانی است.
🔴 علی لاریجانی با مشخصاتی که دارد، میتواند بهترین نماینده کنونی گفتمان توسعهگرا باشد. چرا که شیفت به داخل از خارج را بهتر از روحانی نمایندگی میکند و نیز چهره تازهتری است که میتواند فشار قدرتمند اعتراض اجتماعی به گفتمان توسعهگرا در دولت روحانی را نیز تعدیل کند.
🔴 علی لاریجانی علاوه بر برخی ویژگیهای عمومی مثل توسعهگرایی و توانایی سیاستورزی و شراکت با دولت روحانی، از خصوصیتی برخوردار است که با شرایط امروز جامعه سیاسی ایران نیز تطبیق میکند.
🔴 علی لاریجانی، «معدل حداقلگرایی» در کشور است. جامعه سیاسی ما آنچنان متکثر است که کسی نمیتواند خواستههای حداکثری خود را پیش ببرد و از حداقلها راضی میشوند. لاریجانی به لحاظ سیاسی، درست کاراکتری است که بهترین معدل حداقلگرایی است.
🔴 لاریجانی میتواند حداقلهایی از جریان اصولگرایی و نیز جریان دولت و حتی اصلاحطلبان را نمایندگی کند. کاری که اکنون در ریاست مجلس متکثر دهم نیز انجام میشود و گروههای متفاوت درون مجلس از پایداری تا اصلاحطلب تا اصولگرایان سنتی تا گرایشهای نوگراتر تا منفردها و دولتیها و... وی را به عنوان نقطه تعادل این حداقلگرایی قبول کردهاند.
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir
@parvizamini_ir