امروز یه شروع تازست پروانه شو بگذار روزگار هرچقدر میخواهدپیله کند🍒
.
به سلامتی چشم های بسته ام
که لحظه ای را طولانی مى کند
و دور را مى آورد نزدیک...نزدیک...نزدیک تر
حالا دنیا کافه ى کوچکی ست
با صندلی های چوبی بی رمق
و لیوان های از یاد رفته
که آوازهای غمگینم مى توانست
هر شب تمامشان را به هم بزند...
مى توانستم روى صندلی کناری ات نشسته باشم
و تو مرا به پیکی از عاشقانه مهمان کنی
بی فایده است
لیوانت را پر کن
پر کن به سلامتی من
ته لیوان را که ببینی تمام زن های کافه منم
#ستاره_جوادزاده
@payunn
.
چه فرقی میکند....؟
صدای چکه کردن قطرات آب
در سینک ظرفشویی
یا صدای بارانِ پاییزی؟
وقتی معشوقهای نباشد...
برای همراهیِ خیسانگیز این هوای دلبرانه...!
که پایش را بکوبد بر چالههایی که پر آب شدهاند
و تمام تنات را خیسِ باران کند
کاملا که خیس شدی...
وقت بازگشت به خانه است
وقتِ تانگو رقصیدن
با موزیکِ نفسهای پی در پی...
در اتاقِ تاریکی که پردههایش کشیده شده
و بویِ عود بندِ افکارت را شٌل کرده!
ادغامِ خیسیِ عرقِ داغِ تَن با آبِ سردِ
چالههایِ خیابان!
چه بهانهی شورانگیزی...
برهنگی ناشی از خیسیِ باران...
هوی...
حواست کجاست؟
باران بند آمده!
بلند شو و شیر ظرفشویی را محکم ببند
تا هدر نرود!
تا هدر نرود افکار تار عنکبوت بستهات....!
آن موسیقی را هم خاموش کن
حیف این سکوتِ کلاسیک نیست....!؟
تراژدیِ شبهای سرد و تاریک...
#علی_سلطانی
@payunn
.
هر کجا نشستهام
هر کجا که ایستادهام
هر کجا که میروم
به هر طرف نگاه میکنم تویی!
پس چرا هنوز هم دلم برای تو
دم به دم
تنگ میشود؟
#حمیدرضا_شکارسری
@payunn
.
گوش کن، دورترین مرغ جهان میخواند
شب سلیس است وَ یکدست وَ باز
شمعدانیها و صدادارترین شاخهی فصل
ماه را میشنوند.
پلکان جلو ساختمان
در فانوس به دست و در اسراف نسیم
گوش کن، جاده صدا میزند
از دور قدمهای تو را.
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلکها را بتکان، کفش به پا کن و بیا
و بیا تا جایی که
پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شباندام تو را
مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.
پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهیست
که از حادثه عشق تَر است.
#سهراب_سپهری
@payunn
.
آلوده ی کام دل مشو، کام آن است
هرگز طمع دانه مکن، دام آن است
در دایره ی فلک چه سرگردانی؟
آغاز تو هر چه بود، انجام آن است
#حزین_لاهیجی
@payunn
.
نمیدانم خواب است یا بیداری!
رویا است یا کابوس!
اما از لحظهای که سیب خونینرنگ عشق را
لمس کردهام،
نه اثری از غم مانده و نه شادی!
بهتی از جنس برزخ در زندگیام ساطع شده
که بود و نبودت را یکسان کرده!
یا شاید هم این عاشق، عشقش را
در گرو معشوقی گذاشته که
وجود خارجی ندارد.
#آصف_گنجی
@payunn
.
دامنم را تکان میدهم
سنجاق سرم
گیره ی لباسم
گوشواره هایم
و یاد تو به زمین می افتند
گوشواره را برمیدارم
سنجاق را به موهایم,
گیره را به پیراهنم,
وتورا
در سمت چپ سینه ام میچسبانم
#سمیرا_علیزاده
@payunn
.
اولین باران پاییز را
به اولین بوسهات میتوان تشبیه کرد
شیرین و غمگین
انگار همین اول راه
دلواپس خشکسالی باشد
#شیما_سبحانی
@payunn
.
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم
چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
بر آستان مرادت گشادهام در چشم
که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم
#حافظ
@payunn
.
کاش می شد خواب خرید...
سفارش داد، تلفنی!
یک خواب می خواهم،
که در آن فلانی و فلانی و فلانی باشند،
مامانی باشد، فلان جا برویم...
یکم توی آب برویم،
ببخشید زیر آب! خنده زیاد می خواهم،
یکم بال بزنیم...
می شود با تیم برتون و لارس فُن تریه ،
دربند چایی بخوریم و املت؟!
ببخشید، می شود روی تجریش بال بزنیم.
ممنون...
می فرستید ؟!
و پیکی در را میزند!
_ بله؟
+ خوابتان را آوردم!
_چقدر می شود؟
+حساب شده.
_کی؟
+خدا...
#صابر_ابر
@payunn
.
تازه میبینم
آدم چقدر میتونه
یکی رو دوست داشته باشه. حالا میفهمم که عشقم میتونه مثل یه موجود زنده
رشد کنه و بزرگ بشه.
#لیلا📽
#داریوش_مهرجویی🎬
@payunn
.
از این تنهایی ها خدا قسمت کند
که بنشینی، زانوها را بغل بگیری
به کسی که نیست فکر کنی
بعد ناگهان کسی از جایی دور
بپرد وسط تنهایی ات
و تعادلش را بهم بریزد!
دست به دلِ آغوشت بگذارد
موهایت را پریشان کند
و توی صورتت فریاد بکشد که آمده
تا تمام اتفاق های بد گذشته جبران شود
تو بلند بلند بخندی،
و او بوسه اش را بگذارد وسط خنده هایت
گاهی زیادی که تنها می شوی
دلت از این سرزده آمدن های
طولانی می خواهد!!!
#شیما_سبحانی
@payunn
.
جانا
مرد روزهای از دست رفته ی نه چندان دورم
کاش دوستت دارم
اینهمه بی قدر
اینهمه بی قدرت نبود
جانا
چقدر صدایت را دوست داشتم
و همین پریروزهای نه چندان دور اگر بود
می پرسیدی
داشتی ؟
و می گفتم
دارم
جانا
من ستاره های آسمان کویر را
با تو کشف کردم
من عشق را
با تو کشف کردم
و همین پریروزهای نه چندان دور اگر بود
می پرسیدی بیداری ؟
و می گفتم همیشه
می پرسیدی چه میکنی ؟
می گفتم می شمارم
تا خواب
جانا
دلتنگی هایم برای تو
فعل های حال من
ماضی نمی شوند
دارم ها ، داشتم نمیشوند
جانا
من هنوز از تو بیدارم
حتی وقتی رفته ای
حتی وقتی نمیپرسی بیداری ؟
حتی وقتی دوستم نداری
تمام فعل های حال
تمام حالم
برای تو
#مهدیه_لطیفی
@payunn
عشق با انگشت های کشیده...
پیانو می نواخت...
من پابه پای پونه های وحشی
می رقصیدم...
باران می آمد...
بهار نارنج ها همه مست...
هوا هوای تو بود...
#سوسن_درفش
🆔 @payunn
.
هوا از اندوه چشمانم
دم کرده بود
شب آنقدر سنگین ست
که حتی گلوله هم از آن
عبور نمی کند
نمی توانم
تاریکی و سکوت این شب را
بازگو کنم لابلای انگشتانم
سیگاری با طعم زهر
و در بالشم
جهنمی برپاست
بیا دیگر...
#احمد_عارف
مترجم :سیامک تقی زاده
@payunn
.
در این سن و سال اما
فقط می توانم دستت را
که هنوز بوی سیب می دهد بگیرم
و بازگردانمت به صبح آفرینش
از پروردگار بخواهم
به جای خاک و گل
و دنده ی گمشده من
این بار قلم مو به دست بگیرد
و تو را به شکل آب بکشد
رها از زندان پوست
و داربست استخوان هایت
و مرا
به شکل یک ماهی خونگرم
که بی تو بودنش مصادف
با هلاکت بی برو برگرد
#عباس_صفاری
@payunn
.
موهایم را از زنی بلند کردم
که به جشنِ عروسیِ خودش دعوت نشد،
سرم را
از صفحۀ آخرِ داستانی غمانگیز،
و دستهایم را
از وقتی برای خداحافظی بلند کردهام
پایین نیاوردهام
ـ «با اجازۀ بزرگترها!
این دست برای اجازه نیست
برای خداحافظی است
و زنی که تفاوت این دو را فهمیدهاست
تا این لحظه باید
به نقطهای آنسوی آبهای جهان تبدیل شدهباشد»
خداحافظ
نقطۀ تلاقیِ دورها و دوریها!
خداحافظ
نقطهای که بعد از آخرین سطرِ داستانهای غمانگیز میگذارند!
خداحافظ
زن!
برای برگشتنات
صدای بلندتری لازم بود
صدایی که یک شب برای زنی با موهای بلند
کِل کشید
و بعد از آن
دیگر کسی آن را ندید.
#لیلا_کردبچه
@payunn
.
باشد خیالی نیست
رفتی بی من اما...
گاهی تظاهر کن که دلتنگی برایم!
#طاهره_اباذری_هریس
@payunn
.
به سوی من روان شدهای
به شهر گفتهام سکوت
به گوشم
به گوشم به طنین آمدنات
مینگرم به خیالی در راه
میآیی... .
میآیی زیر باران
زیر باران با یک چتر
با رژ لبی آبی... .
دست در دستان دریا
ابر از شال گردنات میریزد
حال خوب عشق به دنبالت
حال خوب قد یک ماه و دو ستاره
به شهر گفتهام سکوت
به خودم گفتهام سکوت
صدای قدمهایت شنیدنی ست...
#علی_سلطانی
@payunn
.
مطمئن نیستم
که روزی بازگردی اما
اطمینان دارم که دیگر هیچوقت
کسی که تنهایش گذاشتی را نخواهی یافت.
تنها کمی پس از تو من نیز
با او وداع کردم.
#مسلم_علادی
@payunn
.
مانند وقتی که
با عجله از سر میز صبحانه بلند میشوی
و در راهپله یادت میافتد
که نبوسیدیاش،
با خود میگویی " عصر که برگشتم "
و دنیا پر است از آدمهایی که بازنگشتهاند
و دنیا پر است از لبهای بهم فشردهی ترکخورده
و ثانیههایی که منتظر نماندهاند.
#پریسا_زابلی_پور
@payunn
.
گل نگاه تو در کار دلربایی بود
فضای خانه پر از عطر آشنایی بود
به رقص آمده بودم چو ذره ای در نور
ز شوق و شور
که پرواز در رهایی بود
چه جای گل که تو لبخند می زدی با مهر
چه جای عمر که خواب خوش طلایی بود
هزار بوسه به سوی خدا فرستادم
از آنکه دیدن تو
قسمت خدایی بود
شب از کرانه دنیای من جدا شده بود
که هر چه بود
تو بودی و روشنایی بود
#فریدون_مشیری
@payunn
.
کاش
خوب نگاهش می کردم
چشم هایش را به یاد ندارم
و رنگ صدایش را
کاش خوب گوش می کردم.
من از تمام او
دست کوچکش را به خاطر می آورم
آن پرنده ی سفید را
که بی تاب رفتن بود
دستم را که باز کردم
برای همیشه پرید...
#رسول_یونان
@payunn
.
زندگی را صدا زدم؛ نشنید
فریاد زدم؛ نشنید
برایش اشک ریختم
آرام در گوشش گفتم خستهام
راه های زیادی رفتهام
نشنید که نشنید....
دستانش را گرفتم و گفتم: عاشقم...
پیشانی ام را بوسید و رفت...
اینگونه که میگویند،
زندگی هم بی رحم نیست...
عاشقان را
به حال خود میگذارد و میرود.
#احمد_بیگی
@payunn