امروز یه شروع تازست پروانه شو بگذار روزگار هرچقدر میخواهدپیله کند🍒
این بار زنده می خواهمت
نه در رویا
نه در مجاز
این که خسته بیایی
بنشینی در برابرم در این کافه پیر
نه لبخند بزنی آن گونه که در رویاست
ونه نگاه عاشقانه بدوزی در نگاهم
صندلی ات را عوض کنی
در کنارم بنشینی
سر خسته ات را روی شانه ام بگذاری
وبه جای دوستت دارم بگویی
" گم کرده ام تو را، کجایی؟"
#کلوناریس
🆔 @payunn
.
مبادا که پائیز را بی یادِ من شروع کنی
مبادا که دلت هواییِ قدم زدن
با من نشود در هر غروب که
باد می وزد
و من نیستم
مبادا که فراموش کنی
من و تو هیچ خاطره ای از هیچ پائیزی نداریم
لطفا مرا پیدا کن
#نیلوفر_لاری_پور
@payunn
.
در من خرابه ای ست
سرد و تاریک
با دیوارهایی فروریخته
که هر کسی بر آن
یادگاری تلخ نوشته و رفته
با ستون هایی سست
که هر لحظه فرو می ریزند
در من خرابه ای ست
سوت و کور
با زخم هایی عمیق
که چشم های زیادی محاصره اش کرده اند
و بی رحمانه
هر آجری از آن کنده شده سیاه
و دست هایی همیشه آلوده
دیوارهای سستش را
به نام نوازش زخمی کرده اند.
#مریم_فرهمندی
@payunn
.
بدترین اتفاق در پاییز آن است،
که کسی برود؛
رفتن های پاییز با رفتن های دیگر
فرق می کند،
رفتن های پاییز
در سکوت انجام می شوند،
رفتن های پاییز شوخی سرشان نمی شود،
و زندگی این را
به ما خوب یاد داده بود.
آدم هایی که در پاییز می روند،
هرگز بر نمی گردند،
حتی اگر برگردند،
دیگر آن آدم سابق نیستند،
و این خاصیت پاییز است
که همه چیز را تغییر می دهد؛
کوچه ها را
خیابان ها را
پنجره ها را
خاطره ها را
درخت ها را
و بیشتر از همه، آدم ها را ...
#بابک_زمانی
@payunn
.
چه دیدم خواب شب کامروز مستم
چو مجنونان ز بند عقل جستم
به بیداری مگر من خواب بینم
که خوابم نیست تا این درد هستم
مگر من صورت عشق حقیقی
بدیدم خواب کو را می پرستم
بیا ای عشق کاندر تن چو جانی
به اقبالت ز حبس تن برستم
#مولانا
@payunn
.
بچه که بودم
وقتی با پدرم میرفتیم بازار
بغلم میکرد و
میگفت:
اگه گم شدی همونجا وایسا
دنبال من نگرد و جایی نرو
من برمیگردم
و پیدات میکنم
بابا میشه پیدام کنی؟
من گم شدم...
#ناشناس
@payunn
.
راست است که آدم
وقت ذوق کردنش
قد میکشد
تو در دنیایم هستی و
من همین روزهاست که
دستم برسد به آسمان هفتم خدا
#سیما_امیرخانی
@payunn
.
همچون قطره ای که
با شیشه برخورد می کند
روزی هزاربار به زمین می خورم
و هربار
مردی دستانم را می گیرد
که با ضربه ی هولناک تری
مرا به زمین کوبیده
#مریم_فرهمندی
@payunn
.
چه عالمهاست در هر تار مویت
بیفشان زلف کز عالم گسستم
#مولانا
@payunn
#محمدرضا_شجریان
نشود دل نفسي از تو جُـدا!
به خُــدا!
به هوايت همه جا
در همه حال…♪♪
🎧🎵
@payunn
.
دلبر بسیار و دل نگهدار کم است
دلدار کم و چه کم که بسیار کم است
گویند به عالم تو چرا بی یاری؟
یاران چه کنم؟ یار وفادار کم است
#حزین_لاهیجی
@payunn
.
مردابی هستم
که این روزها
نیلوفری مُدام
مرگ را در من
به تأخیر می اندازد...
#مینا_آقازاده
@payunn
.
سهم من
پنجرهای رو به شب است
كه تو را با نوک خودكار سياه
به تنِ شعر سپيد
به دل مردم شهر
مُهر وُ سنجاق كنم
#شیما_سبحانی
@payunn
.
باد اسبی است،
بشنو که چگونه میتازد
از میان دریا و از میان آسمان،
بشنو که چگونه زمین را درهم مینوردد،
تا مرا به دوردستهای دور ببرد.
در آغوشات پنهانام کن،
لااقل همین یک شب را
پنهانام کن!
که این شب باران،
دهانهای بیشمارش را
سخت بر زمین و بر دریا نهاده است.
بشنو که چگونه باد میخواهد
چهارنعل، مرا با خود ببرد
بگذار باد بگذرد،
آن پس مرا ترک کن...
#پابلو_نرودا
مترجم:بابک_زمانی
@payunn
.
وقتی در انتظار تو هستم
سخت میتپد
فشرده میشود قلبم
کوچک میشود
به اندازهی صفحهی این ساعت مچی
#علیرضا_راهب
@payunn
.
چشمانت یک منظومه
"بی نظیر"
از خلقت خداست،
که دوست دارم تنها
ساکن اش من باشم.
#مژگانبوربور
@payunn
.
ایستادهام به تماشایِ سکوتِ شهر
ایستادهام به تماشای آسمان پس از باران
میخواهم چشمانم را ببندم و عمیق نفس بکشم که لیوانِ چای را مقابل سینهام میگیرد
اشاره میکند قند بردار
میگویم حواست کجاست؟
باز یادت رفت؟
چایِ آخر شب را
باید با قند چشمانت نوشید...
میگوید حواسم سرِ جایش بود
سر جایش بود تا وقتی که آمدی لب پنجره
میگوید اینگونه که دستت را فرو میکنی
در جیب و زل میزنی به ماه....
میروم وسط حرفهایش و میگویم
من کِی زل زدم به تو جانم؟
حرفش را ادامه نمیدهد
یقهی پیراهنم را مرتب میکند
دستش را دور کمرم حلقه میزند و سرش را
میگذارد روی سینهام...
چشمانم را میبندم و عمیق نفس میکشم
بوی باران...بوی موهایش...بوی ماه...
#علی_سلطانی
@payunn
.
لحظه های صبح
دلتنگ تواند
مثل ثانيه های هر شب
و عصر خالی هر روز
که فقط
تبلور حضور تو
روشنشان ميکند
درست مثل من
سرشار از خنکای صبح
مملو از آواز دور قناريها
مرطوب از شبنمهای تنها
لبالب از شرشر آب
فارغ تر از بوی علف
گرمتر از تقلای خورشيد
و صميمی تر از نوازش نسيم
در اين صبح بی سلام
هر کجا بی منی :
سلام
امروز هم مثل هر روز
صبح گرفتار ما بخير
#امیرعباس_رحمتی
@payunn
.
اشکهای من
برای نداشتنت نیست
برای رویاییست
که با واقعیت تو، متلاشی شد.
#مسلم_علادی
@payunn
.
و ناگهان در نبودن ها
هيچ تسلايي نمى بينى
نه پيراهنى فراموش شده، آويخته در كمد
نه يك كتاب نيمه باز، كنارِ تخت
نه آن چمدانِ كهنه زير پله ها
نه چروكِ پرده اي
نه قلم ودفترى افتاده زيرِ مبلِ سبز
نه بوى عطرى
نه خطى
نه شعرى
نه خاطره ای
نه حتى عكسی
كدام عكس تسكينت مى دهد
وقتى كسی در آن نمى خندد؟
#نيكى_فيروزكوهی
@payunn
.
پیش از تو.
پیش از آنکه تو را بشناسم!
پیش از آنکه صدایم بزنی و بدانم
نامم چقدر زیباست...
باران میبارید.
اما جوانهای بر درختان نمیرویید!
تابستان به سردی زمستان بود.
و جنگ تا دو قدمی شهر پیش آمده بود.
میدانی؟
پیش از تو حال جهانم اینگونه بود.
امروز سربازها روی مزرعهها کار میکنند.
درختان در چند نوبت میوه میدهند،
و من در گرمای آغوشت
چایم را سردتر از همیشه مینوشم.
و اینگونه جهانِ با تو میچسبد...
#مهران_رمضانیان
@payunn
.
طلوع صبح نگاهم تو هستی
که تا امتداد بودن ادامه داری
دوست داشتنت
به اندازه
نبض باران بر روی زمین است
رنگین کمان خواستنت
هفت رنگ عاشقی در دلم است
در دستانت نور داری
و در قلبت ستارگان می درخشند
من در میان انگشتانم جستجویت می کنم
با بال تو به پرواز در می آیم....
#ثریا_شجاعی_اصل
@payunn
.
من
تمام سهمم از بهشت و حوریانش را داده ام
که تو را بگیرم
حالا
تنها در جهنم نشسته ام
که بیایی
#افشین_یداللهی
@payunn
.
باور دارم اگر بمیرم
و تو بر لبهای بیجان من بوسه دهی
آن دو گوی مدور
که اینک سرد و خاموش و بیاعتنا
به دنیا و مافیها
به کُنجی نشستهاند
با نفسِ گرم تو به جنبش میآیند
و زندگی از تبعیدگاهاش در جزایر مرگ
به جسم بازمیگردد
و بار دیگر چون خون در رگهای من
جاری میشود
#ماری_اشلی_تاونزند
مترجم : حسین الهی قمشهای
@payunn
.
خانهای کلنگی
با گیرههای رنگیِ نو بر بندِ رختی پاره
چه میکند؟
تا من با پیامِ کوتاهِ احوالپرسیِ تو
پس از سالها همان کنم
میخواهم خوشحال باشم، نمیتوانم
میخواهم خوشحال نباشم، نمیتوانم
و هیچکس از توپ پلاستیکی کهنه
وقتی روکشش میکنند
نمیپرسد: «چه حسی داری؟»
چه حسی دارم!؟
و اینکه یادم آوردهای ما نیز جوانیهایمان
جوانی کردهایم،
کار زیادی کردهایم؟
تو چه حسی داری بومرنگ خسته!؟
تو چه حسی داری؟
کفترِ آشیانکرده بر بامِ سرای سالمندان!
شکوفۀ روییده بر درخت سالیان دور!
کِی؟
کجای جهان دیدهای؟
شکوفهای مصنوعی بتواند
چندتکه چوبِ خسته را دوباره درخت کند
که برگشتهای،
سر بر شانهام گذاشتهای،
و برای صندلیِ شکستهات گریه میکنی!
#لیلا_کردبچه
@payunn
.
حالا دیگر دیر است
من نام کوچههای بسیاری را از یاد بردهام
نشانی خانههای بسیاری را از یاد بردهام
و اسامی آسان نزدیکترین کسان دریا را…!
راستی آیا به همین دلیل ساده نیست
که دیگر هیچ نامهای به مقصد نمیرسد؟!
نه ریرا !
سالها و سالها بود
که در ایستگاه راه آهن
در خواب و خلوت ورودی همه شهرها
کوچهها ، جادهها ، میدانها
چشم به راه تو از هر مسافری که میآمد
سراغ کسی را میگرفتم که
بوی لیموی شمال و
شب حلال دریا را میداد.
#سیدعلی_صالحی
@payunn