امروز یه شروع تازست پروانه شو بگذار روزگار هرچقدر میخواهدپیله کند🍒
.
اینجا
نخستین ملاقات است هنوز
و من اشک میریزم که باران بماند
آدمها بمانند
تقلا میکنم با دستانی سرد
که سرد نشود هوا
همانگونه نور یک طرف صورتت را بیاراید
همانطور موسیقی زَرورقی شود
بر پُک زدنهایت
من نخستین ملاقات را با خود به خانه بردم
به خواب بردم
من نخستین ملاقات را
آنقدر ادامه دادم
که تو
از صندلیات بلند شدی ...
من با نخستین ملاقات
تنها ماندهام
#علیرضا_قاسمیان_خمسه
@payunn
.
همه جا می بینمت
به درخت و پرده و آینه
نمی دانم اما
تو مرا دنبال می کنی
یا من ترا
ای چشم شیرین زیبا
به گلها می بینیم
و می بینمت
به گلها نشسته ای و می بینیم
بر آب می نگرم و می بینمت
در آب می لرزی و می بینیم
تو مرا جست و جو می کنی یا من ترا
ای چشم شیرین دلربا
همه رویاهایم را نیلوفری کرده ای
و همه خیال هایم را به بوی شراب آغشته ای
همه جا
گرمای خانه و جان و
جهان است حضورت
ولی چشم که باز می کنم
نمی بینمت دیگر
با آن که می دانم
تو می بینیم همه جا
من شیدای توام
یا تو مرا گرفته ای به بازوی سودا
ای چشم شیرین بی پروا
#منوچهر_آتشی
@payunn
.
با کاردی که به استخوان می رسد
و از بُریدن دست می کشد
چه باید کرد؟
چه باید کرد با تنهایی
که هجوم می برَد به یک قلب
و برای از پا درآوردنش
هر روز را
به روزهای دیگری حواله می کند؟
به روزهای دیگر فکر می کنم
و نمی دانم
چند بار دیگر
دلتنگی
از گلویم بالا برود
و به چشم هایم برسد
تمام می شود زندگی...
#رویا_فخاریان
@payunn
.
ببوسمت...؟
حافظ
بخوانم...؟
قهوه دم کنم....؟!
بغلت بگیرم....؟
بگو
چه کنم
که از
قاب عکس
بلند شوی و
بیایی و
دوباره
روی
زانوهایم
بخوابی و دوباره
احساس کنم دنیا مال من است...؟!!!
#مهین_رضوانی_فرد
@payunn
.
یک اهل دل که مرهم داغ درون شود
در هیچ شهر و هیچ ولایت نمانده است
خرسند نیستیم که خامش نشسته ایم
ما را دماغ شکر و شکایت نمانده است
#صائب_تبریزی
@payunn
.
برای تنهایی
برای عزیزی که از دست دادی
برای عشقی که رهایت کرد
برای درد بی پولی
برای زجر بیماری
برای جداییها
برای غربت وُ بیکسی
برای نرسیدنهای مکرر
برای خستگیهایت
برای غمی که نمیتوانی به کسی بگویی
برای تسکینِ این همه رنج انسان بودن
به آغوش خدا پناه ببر...
«خدا هست»
#على_سلطانى
@payunn
.
آدم فکر میکند
سرش که شلوغ باشد
و دغدغه که از سر و کولاش بالا برود
وقت غمگین شدن ندارد،
چیزی نیست که خیالش را خراش بیندازد.
اما شب را نمیشود نادیده گرفت.
شب را نمیشود دور انداخت و فرار کرد.
شب آدم را گیر میاندازد،
میان خط و خشها و غصهها،
بغضها و فراموش نکردنها.
روز را میتوان به مشغله نشست
اما شب انگار
تنهایی بیکرانِ آدمیست.
#مریم_قهرمانلو
@payunn
.
یک روز سر فرصت
برایم خواهی گریست
ابرگونه
بارانسا
با عطری که تنها یکبار بوییدی
من چهل پرندهی غمگینم آنروز
چهار هکتار زمین بایر
که سنگ روی سنگم بند نیست
از حالا برایم بغض کن
من این شعر را در آینده نوشتم
تو امروز میخوانی
حالت اصلا دیدنی نبود
#آباعابدین
@payunn
.
میگویم فاصله مهم نیست
اما دلم تنگ میشود
دلم تنگ میشود که نمیتوانم
چفت بغلت بشوم
میگویم فاصله مهم نیست
اما هست، خیلی هم مهم است
مهم است که دلم ذره ذره میشود
وقتی نمیتوانم دستانت را در دستانم بگیرم
دلم پر میزند برای آن صورتت
اما مجبورم
از فاصله ببینمت
میگویم فاصله مهم نیست
مهم قلب ما دوتاست که نزدیک هم است
در همین بین از چشمانم
ناخواسته اشک سرازیر میشود
و به من میفهماند فاصله مهم است
که اینطور دمار از روزگارمان درآورده
و میگویم کاش زودتر
تمام فاصله ها تمام شود
#سیما_امیرخانی
@payunn
.
بغلم کن میان رویایت
بغلم کن میان بغض و شکست
بغلم کن میان هر بوسه
بغلم کن که مرگ نزدیک است
بغلم کن که غیر رویایت
هیچ امیدی به با تو بودن نیست
بغلم کن که هیچ تقدیری
به تباهی طالع من نیست
#پویا_جمشیدی
@payunn
.
صبح آمد
چشم پنجره بازشد
لب گل خندید
وهوا عاشق
چشمهایت باز
لبت لبخند
ودلت آباد
برخیز صبح آمد
وخداسفره اش پهن
روبه خورشیدوصال
منتظربه بیداری توست
برخیز
بنشین پیش خدا
#محمد_میرزایی
@payunn
.
من براى دوست داشتنت،
به دلیل احتیاج ندارم.
همینکه بارون مى زنه..
همینکه یه جایى تووى دلم خالى میشه..
همینکه یه زخم کهنه
روى قلبم دهن باز مى کنه..
یعنى به تو فکر مى کنم.
وقتى هوا مى گیره،
وقتى بارون مى باره..
آدم چه مى دونه،
شاید خدا
دلش واسه کسى تنگ شده...
#پویا_جمشیدی
@payunn
.
برایش حکمِ تنها سربازِ جامانده
از شطرنج اش را داشتم ،
بخاطرش یک تنه
در برابر یک لشگر آدم ایستاده بودم
تا از دستش ندهم
#فرگل_مشتاقی
@payunn
.
پاییز را میشد
هزاران بار عاشق بود
میشد تمام شهر را آرام و تنها گشت
میشد قدم زد، شعر خواند
و حال خوبی داشت
اما اگر رنج زمانه دست بردارد...
در چشم آنی که بدهکار است
و غمگین است؛
پاییز باشد یا زمستان؟
فرق هم دارد؟!
پاییز باشد یا زمستان، یا بهار اصلا!
وقتی نگاهت
هر دم و هر روز میبارد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@payunn
.
وقتی دلتنگی زنگ می خورد
كوتاهی هيچ سيمِ تلفنی
به خالی شدنِ اندوه از شانه ات كمک نمی كند
و هيچ پرنده ای
تصويرِ بغض كرده ات را
از كابل ها تشخيص نمی دهد!
#بهرنگ_قاسمی
@payunn
.
رها بودنْ
در “بند غم نبودن” نیست.
رها بودن در آزادی و آزادگیست.
غم به رسم روزگار چیده شده.
گاهی هست و گاهی نیست.
رها بودن در بند فریب و نقاب دیگران
نبودن است.
#شیما_سبحانی
@payunn
.
پاییز و باران محترم اما
تنها نماد عشق آبان است
#علی_صفری
@payunn
.
میخواهم طلوع کنم
جایی میان شرق چشمانت
تو نگاهم کنی
من صبح میشوم
#سیما_امیرخانی
@payunn
.
کاش
خوب نگاهت می کردم
من اما از تمام تو
از تمام زیبایی تو رفتنت را به یاد دارم که هر
روز چمدانت را می بندی
اشکهایم را پاک می کنی
در را باز می کنی ،
برایم دست تکان میدهی
و می روی
و رفتنت هنوز هم آنقدر دلهره آوراست در من
که هر چه میروی ،
نمی روی از این خانه...!
#امید_آذر
@payunn
.
می توانی
بی اینکه بپرسی چرا،
دوستم داشته باشی؟
و موهایت را
به بادی که از لای انگشتانم عبور می کند
قرض بدهی؟
می توانی به نامم تکیه کرده
لباست را مرتب کنی
قبل از سلام
آب گلویت را قورت بدهی
و با صدایت
هزار نت به گلوی سه تار بریزی؟
عزیزم!
همه می دانند از دهانت
صدای بوسه می آید
و چشم هایت
سکوت را به دریا تحمیل می کند
خوش به حالت که زنی
و خوش به حال من
که دوستت دارم!
#بهرنگ_قاسمی
@payunn
.
جمعه مادربزرگ
گیس سفید روزهای
هفته است....!
آرام و مهربان و صبور......!
با پیراهن سرمه ای
گلدار بلندی که در جیبهایش
همیشه ی خدا
نقل و نبات و نان قندی دارد
که دل خسته ی زندگی را
با همین دلخوشی های ساده
خوش می کند.....!
جمعه ....
مادر بزرگ باتجربه ای ست
که در خانه ی باصفایش
به روی همه باز است
و خوب می داند چگونه
شش نوه ی نا آرام
دل نازکش را آرام کند و
بخنداند و راهی روزگار کند......!
جمعه ....
باوقار و اصیل و
جا افتاده است
مثل عکس روی طاقچه ی
تمام مادربزرگهای دنیا...!!!
مثل مادربزرگ رفته ی من
مثل حاجیه خانوم
" لیلا....! "
#مهین_رضوانی_فرد
@payunn
.
کودک که بودم
وقتی زمین میخوردم
مادرم مرا می بوسید،تمام دردهایم از یاد میرفت!
دیروز زمین خوردم
دردم نیامد
اما به جایش
تمام بوسههای مادرم به یادم آمد!
#بهرنگ_قاسمی
@payunn
.
در خیالم
هستی همیشه
باهم قدم می زنیم ،حرف می زنیم....
ڪَاهی قهر میڪنم..نازم میڪنم،
و تو در آغوشم میڪـشی...
ڪاش بودنت هم شیرین بود
مثل همین خیال ،
ا ے قصهے ناتمام...!!
#مژگان_بوربور
@payunn
.
أموت اشتياقا
أموت احتراقا
وشنقا أموت
وذبحا أموت
و لكنني لا أقول
مضى حبنا وانقضى
حبنا لا يموت...
مشتاقانه میمیرم
در آتش
یا آویخته به دار
یا به تیغی نشسته بر گلو
اما محال است بگویم:
عشقمان گذشت و پایان یافت
عشقمان نمیمیرد...
#محمود_درویش
از کتاب #تاریخ_دلتنگی
ترجمه: #سعید_هلیچی
@payunn
.
شب فرو می افتاد
به درون آمدم
و پنجره ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من درین خانه ی تنها…
تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان حس کردم
که کسی
آنجا بیرون در باغ
در پس پنجره ام می گرید
صبحگاهان
شبنم
می چکید از گل سیب
#هوشنگ_ابتهاج
@payunn