این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
💢 #روز_وصل
📽 نماهنگی زیبا و دیدنی به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسین_یوسف_اللهی
🌹شهید والامقامی که #سردار_شهید_قاسم_سلیمانی وصیت کرده بود که کنار قبر او دفن شود.
👌 بسیار عالی #حتما_ببینید
#محور_مقاومت
#سرباز_وطن
#حاج_قاسم_سلیمانی
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #ترسوها
⭕️ خاطره ای زیبا و شنیدنی از دوران دفاع مقدس
🔸🔹 داشتم از درب دژبانی لشگر واسه مرخصی ساعتی خارج می شدم که دیدم برادر چراغی چندتا بسیجی دور خودش جمع کرده و مثل همیشه با جوک و حرف های خنده دار دارد آنها را شاد و خندان میکند .
برادر چراغی پیرمرد شصت یا هفتاد ساله ای بود که بصورت داوطلب بسیجی به جبهه آمده و آدم بسیار بانمک و خوش رویی هم بود . همواره شوخی کرده و با حرف ها و حکایت های شیرین خود بر لب رزمندگان خنده می کاشت .
به جمع آنها پیوسته و همینکه سلام دادم . چندتا ماشین پاترول زرد رنگ مدیریتی وارد محوطه لشگر شده و سرنشینان با گرمی خاصی برایمان دست تکان داده و لبخند زده و به سمت ستاد لشگر رفتند .
آقای چراغی خنده نازی کرده و گفت : آقایان مسئول هستند که برای دیدن زیردستان شأن آمدند و هنوز حرفش کامل نشده بود که یکدفعه سر و کله چند هواپیمای عراقی بالای سر مقر پیدا شد و پدافندهای لشگر و منطقه شروع به تیراندازی های متوالی کردند .
ماشین های پاترول با شنیدن صدای رعب آور تیراندازی ها از ادامه مسیر منصرف و خیلی شتابان دور زده و با سرعت تمام به سمت دژبانی برگشته و با وضعیتی بسیار دست پاچه و هراسان از محوطه لشگر خارج و با سرعت تمام به سمت شهر دزفول حرکت کردند .
برادر چراغی در میان غرش هواپیماها و صدای متوالی تیراندازی ها شروع به خندیدن کرده و با انگشت پاتروهای در حال فرار را نشان داده و گفت : بچه ها ! باور کنید . این ترسوها و فراریان میدان نبرد ، فردای پایان جنگ ، مدعیان سینه چاک جنگ خواهند شد و فرماندهان و رزمندگان زحمت کشیده جنگ را به خاطر کارهایی کرده یا نکرده اند . باز خواست کرده و به پای میز محاکمه خواهند کشید .
و اینک بعد از حدود سی سال از جنگ ، فردی که حتی توفیق و جسارت حضور در یک عملیات که خیر ! لیاقت حضور در یک ماموریت پدافندیی گردان های خط شکن استان زنجان را هم در طول هشت سال دفاع مقدس ندارد و فقط با لباس مقدس پاسداری در پستوهای تبلیغات سپاه و ... پنهان شده با کمال وقاحت حماسه خونین سردار شهید حسن باقری و یاران پاکبازش در جزیره مجنون را زیر سوال برده و بی محابا در منزلت و شجاعت این دلاورمردان شبهه افکنی و ایجاد شک و تردید میکند ، حماسه ای که در طول هشت سال جنگ همواره الهام بخش رزمندگان زنجان و زبان زد محافل فرماندهان سایر لشگرها بود . نبرد دلیرانه و جسورانه ای که یکی از اصلی ترین عوامل معروفیت و زبان زدشدن رزمندگان باغیرت زنجانی در طول جنگ تحمیلی شد .
آری برادرم ! نمی گویم بلکه با صدای بلند فریاد میزنم که سردار شهید حسن باقری و نیروهای پاکباز گردان حضرت ولیعصر عج زنجان بودند که با نثار خون و هستی خود از سقوط جزایر مجنون در عملیات خیبر جلوگیری کردند و این حقیقت مسلم را از زبان سردار شهید مهدی زین الدین فرمانده دلاور لشگر ۱۷ چندین بار شخصاً شنیده و به آن بالیده ام .
💔 در کجا بودید وقتی جنگ بود؟
عرصه بر شیران حیدر تنگ بود
همچو گل پر پر شدن ، یاران عشق
راستی آن زمان ها در کجاها بودید...
جنگ زد نعره ولی پنجره ها را بستید
به غنایم که رسیدیم به ما پیوستید ..
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
⭕️ خاطره زیبا و شنیدنی از #سردار_شهید_حسن_باقری فرمانده دلاور #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #لشگر_۱۷_علی_ابن_ابیطالب_ع و نیروهای پاکبازش در #عملیات_خیبر از زبان فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها #سردار_حاج_منصور_عزتی :
💠 #قسمت_اول
🔹🔸 تعداد قایق ها کم بود و به همین خاطر گردان به دو گروه تقسیم شد . گروه اول شامل گروهان دوم به علاوه نصف گروهان اول و گروه دوم شامل گروهان سوم و باقی مانده گروهان اول بود . من هم به همراه سردار حسن باقری و گروه اول در مرحله اول سوار قایق ها شده و به سمت جزیره مجنون راهی شویم .
نیزارها و آبره ها را پشت سرگذاشته و حوالی ساعت دو و نیم بعدازظهر به جزیره رسیده و پیاده شدیم . جزیره ، به سان کوره ای داغ و مشتعلی شده بود که هنوز توانسته بود زیر آتش سنگین عراقی ها ، قدم گاه رزمندگان باشد . در همان ساعات اولیه ورود به جزیره ، شاهد اصابت موشک یک فروند جنگنده عراقی به بالگرد حامل مهمات و نیروهای خودی بودیم و این از جنگی سخت ، خبر می داد .
مجروحین هم در شرایط نامناسبی بی آنکه امیدی به رسیدن به بیمارستان داشته باشند در کنار سنگرها و مواضع اولیه ی دشمن که به دست نیروهای ایرانی فتح شده بود و بعضاً جنازه ی نیروهای عراقی هم در کنارشان دیده می شد ، قرار گرفته بودند . قرار بود که در اولین فرصت با قایق هایی که جزیره را ترک می کنند ، به عقب منتقل شوند .
بلافاصله به سمت جزیره ی جنوبی حرکت کردیم . در میانه ی مسیر ، سردار حسن باقری از نیروها جدا شده و با پای پیاده خودش را به سنگر سردار مهدی زین الدین فرمانده لشگر که در تقاطع دو جزیره شمالی و جنوبی واقع شده بود رساند ، تا آمادگی گردان حضرت ولیعصر عج را برای شرکت در عملیات اعلام نماید .
در همین اثنا ، برادر محمدتقی اوصانلو هم به ما پیوست . ما اولین گردان از نیروهای زنجان بودیم که پایمان به جزیره رسیده بود . قرار بود شب اول را در جزیره مانده و بعد از آشنایی بیشتر با منطقه عملیاتی ، در شب بعد جهت انهدام مواضع ارتش عراق از پل شطاطه و کانال سویب گذشته و به منطقه ای در پشت پاسگاه طلاییه برسیم .
هوا ، کمی تاریک شده بود و آماده می شدیم که نماز مغرب و عشا را بخوانیم . بعد از نماز ، غذای کنسرو شده ای را خوردیم و در حالی که هنوز از آتش سنگین دشمن کاسته نشده بود ، تلاش کردیم که موقعیت خودمان را بیشتر بشناسیم .
سردار حسن باقری دغدغه ی نیروهای باقی مانده گردان را داشت ، همان گروه دومی که هنوز خودشان را به ما نرسانده بودند . خبرها هم حاکی از آن بود که در تعدادی از محورها ، عملیات زیاد موفقیت آمیز نبوده است .
خیلی خسته شده بودیم ، برای در امان ماندن از ترکش های ریز و درشت توپ و خمپاره ها ، در کنار دست مسیر تردد نیروها برای خود چاله ای انفرادی کنده و آماده ی استراحت شدیم . من هم با برادر اوصانلو با هم داخل یک چاله و پشت به پشت هم خوابیدیم .
هنوز از نیروهای گروه دوم خبری نبود . ساعتی را استراحت کرده بودیم که با صدای برادر عروج که از نیروهای اصلی طرح و عملیات لشگر ۱۷ بود ، بیدار شدم . همدیگر را می شناختیم . ابتدا سراغ حسن باقری را گرفت . وقتی گفتم که رفته سراغ نیروهای باقی مانده ، گفت که نیروها را بیدار کن تا به خط برویم . آن لحظه سردار مهدی زین الدین را هم دیدم که کنار موتوری در طول جاده ایستاده است .
از صبحت های برادر عروج فهمیدم که محمدحسین ساعدی ، فرمانده گردان روح الله و جمع کثیری از نیروهایش که در شرق پل شطاطه از مواضع خودی دفاع می کردند ، به شهادت رسیده اند . استعداد نیروهای باقی مانده هم حدود چهل نفر است . دیگر قادر به مقاومت نیستند . احتمال زیاد می رود که عراقی ها از این نقطه عبور کرده و وارد جزیره شوند .
سریع آماده ی حرکت شدیم . مسیر یکسره زیر آتش توپ خانه های عراق بود . همه ی نگرانی من این بود که قبل از رسیدن به محل مورد نظر تلفات زیادی بدهیم . ولی به لطف الهی بدون هیچ حادثه ی تلخی به خط پدافندی رسیدیم . عرض کانال سویب حدود پنجاه متر بود که در طرفین آن مواضع نیروهای خودی و عراقی قرار گرفته بود . عراقی ها فشار زیادی را به این خط وارد می کردند تا شاید خط را شکسته و وارد جزیره شوند...
🌀 #ادامه_دارد
.
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
⭕️ خاطره زیبا و شنیدنی #سردار_شهید_احمد_یوسفی از عملیات #خیبر و #سردار_شهید_حسن_باقری فرمانده دلاور #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #لشگر_۱۷_علی_ابن_ابیطالب_ع :
🔸🔹 رزمندگان ما در جزاير چهها کردند . اميدوارم خاطره جزاير از يادها نرود .
رزمندگان با شور و حال عجيب و روحيه شهادت طلبی سوار قايقها میشدند و به سمت جزاير میرفتند.
گردان ما که #گردان_حضرت_ولیعصر_عج به فرماندهی #سردار_شهید_حسن_باقری بود ، به سوی جزاير مجنون حرکت کرديم.
ساعت ۹ شب به جزيره رسيديم. ما به جزيره جنوبی رفتيم و آقاي باقری به جزيره شمالی که بعداً میخواستيم الحاق شويم.
برادر باقری با موتور سيکلت برای الحاق آمدند که من ديدم پايشان را بسته اند.
پرسیدم چه شده !؟
گفتند : هواپيمای عراقی مسیر را بمباران کردند و ترکشی به پايم اصابت کرده .
گفتم : چرا برای مداوا عقب نرفتيد.
گفتند : امشب ادامه عمليات بر عهده ماست لازم است که من خود باشم.
🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
📸 #پنج_شهید در یک قاب
🔸🔹 به راستی راز آن همه عشق چیست؟ دلیل از جان گذشتن !؟ جبهه با شما چه کرد !؟ جنگ چه به روز دلتان آورد !؟ جبهه شما را عاشق کرد یا شما جبهه را !؟
جبهه نیاز شما بود یا شما نیاز جبهه !؟ اصلا ، مگر جبهه کجاست؟ این واژه ، این چهار حرف ساده ، چقدر وسعت دارد ؟ قلمرو جبهه تا کجاست؟ جبهه ، عاشق پرور است ، یا عاشقان جبهه میسازند؟
چه رازی در این کلمه نهان است که هنوز در خاطره های بسیاری جریان دارد ، در قلبهای بسیاری خانه دارد و هنوز نگاههای بسیاری را به دنبال میکشد!
شاید جبهه ، دروازه بهشت است!...
ولی از یک چیز مطمئنم ! که جبهه شهید نمیسازد ! جبهه ، همیشه شهید نمیسازد ! جبهه باید پر از هوای شهادت باشد تا دل را هوایی کند...
جبهه باید حریم خدا باشد تا جان را عاشق کند....
🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #شهید_مرتضی_آوینی خطاب به #سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی :
🔸آن آستین خالی که با باد این سوی و آن سوی می شود ، نشان مردانگیست .
گاهی باد فقط باید به افتخار حسین خرازی بوزد تا نامردهای روزگار رسوا شوند .
💐 نامشان جاوید و یادشان گرامی
#کلام_شهید
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
🌸 از روشنی طلعت رخشنده باقر
شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر
در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز
گردید عیان ماه تمام از رخ باقر
🌹حلول ماه رجب و میلاد امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد.
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
⭕️ #حلقه_محاصره
💠 #قسمت_دوم
💢 رزمندگان #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان ، در حلقه محاصره نیروهای عراقی ( اسفند ماه ۱۳۶۲ ـ #عملیات_خیبر ـ #جزایر_مجنون_عراق #طلاییه)
🔸🔹 حلقة محاصره دشمن رفته رفته تنگ تر می شود ، فرمانده دلاور و بی ادعای گردان #سردار_حسن_باقری خسته و تشنه ولی با ایمانی راسخ و با شجاعتی مثال زدنی همچنان در حال جنگ و گریز است ، ناگهان فریاد بچه ها برمی خیزد که نیروهای بعثی از یک سمت خود را به چند متری خط رسانیده و در حال ورود به کانال هستند ، سرادر حسن باقری با مشاهده اوضاع رزمندگان و وضعیت خطرناگ خط ، سریع تیرباری را از دست یکی از بچه ها گرفته و با سرعت تمام به طرف آن سمت از خط می رود ، درگیری در آن قسمت بسیار شدید و تن به تن است ، چندنفری از برادران رزمنده در آن ناحیه به شهادت رسیده اند و سنگرهایشان به تصرف عراقها درآمده ، سردار باقری به هر طریقی که بود خود را به نزدیکی محل نبرد رسانیده و تیربار را روی خاکریز مستقر کرده و شتابان شروع به تیراندازی به سمت نیروهای عراقی میکند .
بچه های باغیرت و سربدار گردان حضرت ولیعصر (عج) با دیدن آن همه ایثار و شهامت و جسارت فرمانده پاکباز گردان ، به شور و شوق آمده و جانی تازه می گیرند ، برادران رزمنده یکپارچه با فریادهای بلند ( الله اکبر ) از جای برخاسته و در یک چشم به هم زدن بارانی از گلوله و موشک آر پی جی را روانه میدان نبرد می کنند ، دیگر احدی از سلحشوران دلیر گردان به خود اجازه پنهان شدن از ترس ترکش و گلوله را نمی داد و همگی عاشقانه و دل باخته با قلبی مملو از یاد و نام خدواند تعالی به پاخاسته و پاکبازانه و مظلومانه پیکاری به یادماندنی و افتخارآمیز را در تاریخ خونبار هشت سال دفاع مقدس به یادگار می گذارند . ( یادشان گرامی )
تعداد زیادی از همرزمان یکی پس از دیگری به شهادت رسیده و در اکثر سنگرها پیکرهای پاک و مطهر و غرقه بخون آن سربداران پروانه صفت به چشم می خورد ، آمار همسنگران زخمی در حال افزایش است و متاسفانه نه امکان تخلیه مجروحان وجود دارد و نه وقت رسیدگی به وضعیت زخم های آنان برای کسی مهیا می شود ، بعضی از آن عشاق زخم خورده آخرین لحظات زندگی پر از رشادت و ایثار خود را سپری می کردند و اگر خوب دقت می کردی می دیدی که دارند آرام ، آرام با معشوق ازلی خود راز و نیاز می کنند ، بعضی از آن عزیزان از چند ناحیه مختلف بدن زخمی شده اند و معلوم است که دارند درد و رنج زیادی را متحمل می شوند و صدای ناله دردآمیز و جانخراش آنها ، داشت جان و قلب دیگر همرزمان را به آتش می کشید .
سردار حسن باقری این بسیجی مخلص و این سردار دلیر و بی ادعای سپاه توحید ، بدون کوچکترین استراحتی همچنان در حال پیکار با مزدوران بعثی می باشد و صدای شلیک تیربارش لحظه ای قطع نمی شود ، صدای فریادهای رسا و بلند ( الله اکبر ) او ، در میان آن همه صدای گلوله و انفجار کاملأ بگوش می رسد و باعث ایجاد روحیه و شجاعت در همسنگران دیگر می شود ، او در چند روز عملیات چندبار زخم برداشته و بهترین دوستان و یاران خود را از دست داده و غم هجر همسنگران و غصه تنهائی و جا ماندن از غافله پروانه صفتان عاشق ، داشت جان مالامال دردش را به آتش می کشید ، رزمندگان دلاور و پاکباز گردانش داشتند جانانه و مخلصانه با قشون عظیم و تا بن دندان مسلح دشمن می جنگیدند و آرام و بی صدا در کمال مظلومیت زخم برمی داشتند و یک به یک از جمع جنگجویان دلیر گردان کمتر و کمتر می شدند .
🌀 #ادامه_دارد
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار سردار دلاور #شهید_حسن_باقری :
🔹🔸مادرجان ! دعا کن ، دعا کن ! تا #صاحب_زمان_عج مرا براى نوکرى قبول کرده و در لحظه هاى آخر عمر پیشواى این نهضت را ، #حسین_ابن_على_ع را در بالاى سر ملاقات کنم .
🔸مادرجان ! آرزو دارم در این دنیا فقط یک بار خدا به من عنایت کرده و مدال نوکرى اسلام را در راه خودش به من عطا کند..
🌺 روحش شاد و نامش جاوید
📸🌹شیر مرد زنجانی ، فرمانده بی ادعا ، سردار دلاور #شهید_حسن_باقری از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در اسفند ماه ۱۳۶۲ در عملیات #خیبر در منطقه عملیاتی #جزایر_مجنون_عراق ( #طلاییه ) در کسوت فرمانده #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #لشگر_۱۷_علی_ابن_ابیطالب_ع به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار بسیجی غواص #شهید_منصور_الماسی :
🔹🔸معبودم الله ، مكتبم اسلام ، كتابم قرآن ، حزبم حزب الله و رهبرم روح الله است.
🔸امام ( خمینی ) را درود می فرستم و او را از صميم قلب دوست دارم ، زيرا مرا آن چنان رهبری نمود تا به معبودم الله برسم .
🌺 روحش شاد و نامش جاوید
📸🌹شیر مرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهید_منصور_الماسی از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #اروند_رود در کسوت غواص خط شکن #گردان_حضرت_علی_اصغر_ع #لشگر_۳۱_عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
✒️ #خاطره_ای زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور زنجانی در #گردان_حضرت_امام_سجاد_ع #لشگر_۸_نجف در شب آغازین عملیات #والفجر_هشت
⭕️ #نبرد_سخت
💠 #قسمت_دوم
🔹🔸دیدن حمید در آن وضعیت ناراحتم می کرد.هر طور بود حمید را به بیرون از مقر کشیدیم و خودمان هم برگشتیم.تمام شب برای ثانیه ای صدای گلوله ها قطع نمی شد.هوا که روشن شد خبر رسید که بقیه مواضع تصرف و پاکسازی شده اند.دست حق با ما بود و صبح پیروزی طلوع کرد.
چون بی سیم چی بودم برای رصد حال بچه ها به بقیه مواضع رفت و آمد می کردم.در مسیر چشمم به مجید کلانتری افتاد.مجید یکی دیگر از معاون گروهان ها و از بچه های مخلص و باصفای سلطانیه بود.زخمی شده بود و توان عقب نشینی هم نداشت.از سرما به خود می لرزید.لب هایش از بی آبی و عطش خشک بود اما همچنان با روحیه بالایی که داشت خنده از لبانش محو نمی شد. یک پتو پیدا کردم رویش انداختم شاید کمی گرم شود.خیلی تشنه بود آب می خواست .رفتم برایش آبی بیاورم که لب هایش را تر کند.خیلی زود برگشتم.همین که بالای سرش رسیدم مجید را دیدم که از عطش عشق سیراب شده و با خنده ای که روی لبانش نقش بسته به شهادت رسیده .
بسیجی ها تا کنار جاده فاو-البهار پیشروی کرده بودند اما هنوز مرکز فرماندهی عراق سقوط نکرده بود. برای وضعیت حال بچه ها دوباره به سمت مقر برگشتیم .جهانبخش کرمی به داخل مقر رفت که اوضاع را ببیند اما یکدفعه عراقی ها او را به رگبار بستند. کرمی به شدت زخمی شد.مجبور شدم خودم به تنهایی به سمت خاکریز بچه ها بروم.محمد سراجی وطن با ۴ یا ۵ نفری که برایش مانده بود مقر را به محاصره درآورده بود. بچه های بسیجی ۱۸ ساله ای که جلوی دیواره محکم عراقی ها ایستاده بوند.
محمد هم از شب گذشته به پایش تیر خورده و زخمی بود..تمام شب تلاش می کردند که مقر را تصرف کنند. بچه ها از نفس افتاده بودند و رمقی نداشتند . سرمای هوا و گرسنگی ، تشنگی ، بی خوابی و لجاجت عراقی ها برای تسلیم نشدن همه را خسته کرده بود.
فقط جمال حبیبی که دیده بان بود سمت چپ خاکریز نشسته بود و به بچه های ادوات گرا می داد که مقر را بزنند. درگیری سختی بود.بچه ها سمت راست خاکریز پناه گرفته بودند از آن همه نیرو فقط جمشید بیگدلی و سید علی موسوی ، یدالله نصیری و یک بسیجی دیگر بود که به همراه محمد مقاومت می کردند. سید علی هم سن و سالی نداشت. ۱۶ ساله بود.نوجوان شلوغ و پرجنب و جوشی که بعد از مفقودی برادرش سید رسول به جبهه آمده بود.روزهای قبل از عملیات خیلی با هم شوخی داشتیم و رفیق بودیم.خودم را پیش یدالله و سید علی رساندم.سه نفری کنار هم قرار گرفتیم
جان پناهی نداشتیم ..
کاملا در تیررس عراقی ها بودیم.
جمشید آرپی چی زن بود و با نفر کمکی اش سمت چپم نشسته بودند.
با بی سیم به فرمانده گردان رسول وزیری خبر دادم که اکثر نیروها زخمی و شهید شده اند و اینجا به کمک نیاز داریم.
تمام ذهنم درگیر حرفهای سید علی بود. پیکر قاسم تقیلو غرق در خون وسط مقر درست مقابل دیدگان ما افتاده بود. فقط به بچه ها تاکید می کردم که مواظب سرشان باشند. هدف تک تیراندازهای عراقی سر و چشم بچه ها بود . در همین لحظه ناگهان تیری به سر سیدعلی خورد و مغزش فرو پاشید و گلوله خارج شده از جلوی صورتم رد شد و به یدالله اصابت کرد. هر دو روی زمین افتادند. گرمی رد گلوله را روی صورتم حس می کردم. به سمت چپم نگاه کردم تا بگویم بچه ها شما رو بخدا مواظب سرتان باشید الان نیروهای کمکی میرسند. جمشید سریع بلند شد آرپی جی بزند که ناگهان تیر به چشمش خورد و درجا افتاد. نفر کمکی اش خواست آر پی جی را بردارد . اما گلوله عراقی ها امانش نداد و هر دو با سر و روی خونین به زمین افتادند.
تمام این حوادث مثل پرده ای به سرعت از جلوی چشمانم رد شد و کاری از دستم بر نمی آمد . داغ بچه ها روی دلم سنگینی می کرد. بهترین دوستانم را جلوی چشمم پرپر شده می دیدم. خاک از خون دوستانم گلگون بود.فقط من و محمد مانده بودیم که او هم حال خوبی نداشت.صحنه های کربلا همچون پرده ای از جلوی چشمانم رد می شدند.هوا بوی نم باران داشت.نگاهم به گودالی افتاد که پیکر شهدا در آن روی زمین مانده بود. آفتاب همچون خورشید روز عاشورا به وسط آسمان می رسید.
شهدا مست و شیدای از وصل خوش بی سر و جان روی زمین افتاده بودند.و باز عاشورا تکرار شده بود .
من حقیقت را پاره پاره در خون می دیدم
از گودال قتلگاه بوی سیب می آمد .
زمان به زمین کربلا رسیده بود
مجال درنگ نبود
به پاهایم قوت دادم که بایستم
من رسالت مقدسی داشتم باید شکوهِ این همه عظمت و زیبایی را
و لبیک هل من ناصر حسین را به همه مردم شهر می رساندم..
خدایا به پاهایم توان ایستادن بده ..
🌀 #پایان
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #ببینید / کلیپی کوتاه ولی بسیار زیبا از رزمایش پیامبر اعظم ۱۶ نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
👌فقط تماشا کنید و لذت ببرید
#محور_مقاومت
#سپاه_مقتدر
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 MP-155 Ultima
📽 #ببینید / اولین سلاح هوشمند رسمی روسیه معرفی شد.
🔸قابلیت ضبط و پخش فیلم
🔸مسیر یابی
🔸عیب یابی سلاح
🔸ارسال اطلاعات
🔸کنترل از راه دور
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
⭕️ #مردان_بی_ادعا
📽 مصاحبه زیبا و دیدنی سردار پاسدار #شهید_حمید_گیلک و پاسدار #شهید_منصور_مراد_خانی در دوران دفاع مقدس ( #هورالعظیم )
🌺 روحشان شاد و نامشان جاوید
📸🌹شیر مردان زنجانی ، سردار پاسدار #شهید_حمید_گیلک و پاسدار #شهید_منصور_مراد_خانی از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بودند که در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #فاو_عراق در کسوت کادر فرماندهی #گردان_حضرت_امام_سجاد_ع #لشگر_۸_نجف به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کردند .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
✒️ #خاطره_ای زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور زنجانی در #گردان_حضرت_امام_سجاد_ع #لشگر_۸_نجف در شب آغازین عملیات #والفجر_هشت
⭕️ #نبرد_سخت
💠 #قسمت_اول
🔹🔸در غروب روز بیستم بهمن ماه ۱۳۶۴ که خورشید آسمان را به زمین دوخته بود.. و زیبایی خود را در کنار نخلستان های اروند ، به رخ میکشید...
بچه ها در حاشیه اروند مهیای جنگ می شدند.
جنگ !! مفهومی ناآشنا و غریب ! گمشده در هیاهوی عاشقانه ی این دلیرمردان بود .. طنین قهقه های مستانه شان نشان از عشق و وصال داشت. دل های بیقرار شان که گویا تاب ماندن ندارند از انتظاری خوش لبریز بود. به هر طرف که نگاهت می افتاد تصویری عاشقانه از حضورشان دیده می شد . کنار سنگری دو رزمنده با صوت خوش به تلاوت قرآن مشغول بودند ؛ در گوشه ای ، دو دوست قدیمی در آغوش هم ، اشک را شرمنده کرده بودند . گریه تجلی اشتیاق تمام نشدنی آنهاست که روح را به جاودانگی و به دیدار خدا پیوند می زد. این نخلستان ها .. سال هاست که صدای مناجات و دعای رزمندگان را فراموش نکرده ..همان ها که صدای قدم هایشان هراس به دل دشمن انداخته بود ..
شب بیستم از ماه بهمن ، عملیات با رمز
#یا_فاطمه_الزهرا_س شروع شد . قرار بود اینبار تقدیری دیگر از کنار اروند رقم بخورد. غواص ها خط اول دشمن را شکستند ؛ و بعد ما به عنوان نیروهای ساحل شکن با قایق به آن طرف اروند رفتیم . برای تصرف شهر بندری #فاو باید اسکله چهارچراغ را رد می کردیم و به درون خاک عراق نفوذ می کردیم. جهانبخش کرمی فرمانده گروهان مان بود و حدس می زد که در این منطقه یک مقر فرماندهی باشد.. با وجود کار زیاد بچه های اطلاعات وجود این مقر برای لشگر و فرماندهان ثابت نشده بود و ما با احتمال وجود یک مقر وارد عمل می شدیم. دشمن فریب خورده بود و فکر می کرد ما حمله ایذایی داریم و عملیات اصلی از طرف هورالعظیم است. بچه ها در همان ساعات اولیه خط دشمن را شکستند و ما بعد از پاکسازی روستا باید مقرفرماندهی عراقی ها در منطقه فاو را تصرف می کردیم.
حمید گیلک معاون گروهان مان بود و من هم بی سیم چی.. حساسیت کار بالا بود. برای رسیدن به جاده فاو-البهار باید مقر فرماندهی تصرف می شد تا نیروهای بعدی بتوانند از آنجا عبور کنند..تصرف مقر فرماندهی کار آسانی نبود. دسته منصور مرادخانی و محمد سراجی وطن برای تصرف مرکز فرماندهی به راه افتادند. مرکز فرماندهی از ساختمان بتون آرمه و دوطبقه ساخته شده بود که پر از تجهیزات و مهمات بود و چندین دیده بان هم در سنگرهای بتونی گذاشته بودند تابه منطقه تسلط کامل داشته باشند
منصور مرادخانی مسئول دسته بود. درگیری ها شدت گرفته گرفت. حمید برای اطلاع از وضعیت بچه ها از من جدا شد و پیش آنها رفت.
بچه ها با تمام توان می جنگیدند. تمام شب تا صبح را رزمنده ها درگیر بودند اما هنوز مقر سقوط نکرده بود. خستگی توان بچه ها را گرفته بود. ارتباط مان با نیروهای حمید و منصور قطع شده بود. به همراه جهانبخش کرمی به سمت مقر به راه افتادیم. نفوذ به داخل ساختمان مرکز فرماندهی کار سختی بود و حدودا ۴۰ نفر عراقی آنجا مقاومت می کردند حمید هم زخمی بود و روی زمین افتاده از درد به خود می پیچید. چهار یا پنج تا گلوله به شکمش خورده بود و حال خوبی نداشت. و کاری از دست من برنمیآمد ..
🌀 #ادامه_دارد
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
🙏 شادی روح پرفتوح شیرمردان #زنجانی #شهید_حمید_گیلک ، #شهید_محمد_سراجی_وطن #شهید_منصور_مرادخانی
#صلواتی ذکر بفرمائید .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #جنگ_ایران_و_آمریکا
⭕️ این ویدیو رو ببینید و به ایرانی بودنتان افتخار کنید👌
📽 در جنگ احتمالی میان ایران و آمریکا کدام یک از طرفها پیروز میدان هستند؟
🔸اسکات ریتر مسئول سابق اطلاعات تفنگداران دریایی آمریکا در این مورد بیشتر توضیح میدهد....
👌 بسیار عالی ، ️تا میتونید این ویدیو رو مابین دوستان و گروهها نشر دهید.
#ایران_مقتدر
#محور_مقاومت
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
⭕️ فرماندهان حماسه ساز و رزمندگان سلحشور #استان_زنجان در عملیات عاشورایی #خیبر ، اسفند ماه ۱۳۶۲ ، منطقه عملیاتی #جزایر_مجنون_عراق
📸 شیرمردان زنجانی ، نفرات ایستاده از سمت راست :
سردار شهید محمدناصر اشتری
سردار شهید علیرضا مولایی
سردار شهید حسن باقری
سردار جانباز حاج منصور عزتی
نفرات نشسته از راست :
ناشناس
رزمنده بسیجی علی قاضی لو
🌸 یادشان گرامی و نامشان جاوید
💔 کاش می شد بچه ها را جمع کرد
سنگر آن روزها را گرم کرد
کاش می شد بار دیگر جبهه رفت
جنگ عشقی کرد و تیری خورد و رفت
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
🏴 امشب که زمین و آسمان می گرید
🏴 از بهر غریب سامرا می گرید
🏴 جا دارد اگر که شیعه خون گریه کند
🏴 چون مهدی صاحب الزمان می گرید
🖤 سالروز شهادت جانسوز امام هادی(ع) تسلیت باد
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📽 آلبوم تصویری از عکس های زیبا و خاطره انگیز رزمندگان #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس با سرود زیبای گلبرگ سرخ لاله ها
💢 دلم را نذر کرده ام تا در جادهای که شما رفته اید ، بماند و قصه گوی غربت فرزندان خمینی (ره) باشد .
دلم را نذر کرده ام تا زمانی که زنده ام راوی فتح های خونین شما باشد و تا ابد، جز شما نگوید و نشنود .
دلم را نذر کرده ام برای رهایی از بند حسادتها و حماقتها...
نذر کرده ام دلم را ، که روزی در مسابقه نام و نشان ، سکوی پرتاب خود را و در سبقت گاه زندگی ، خویش را فراموش نکند.
من با شماها خودم را شناختم و خدا را و جاده هایی را که به سمت نگاه حسین علیه السلام میرود.
🌸 روحتان شاد و یادتان گرامی
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
⭕️ #حلقه_محاصره
💠 #قسمت_سوم
💢 رزمندگان #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان ، در حلقه محاصره نیروهای عراقی ( اسفند ماه ۱۳۶۲ ـ #عملیات_خیبر ـ #جزایر_مجنون_عراق #طلاییه)
🔸🔹عاشورائی دیگر درصحنه پرآشوب گیتی درحال شکل گیری بود و کربلایی خونبار آرام آرام داشت پدیدار می گشت ، دگرباره جبهه حق و حقیقت با نفرات اندکی در مقابل سپاهیان انبوه و مسلح باطل ایستاده و باز پیروزی خون بر شمشیر نزدیک است ، آری اینک در این برهه از زمان و در این مکان مقدس که مجنون نامگذاری شده ، مجنون صفتانی عاشق پیشه بعداز ۱۴ قرن مردانه و صادقانه به ندای هل من ناصر ینصرنی مولا و آقای آزادمردان عالم خلقت حضرت امام حسین (ع) لبیک گفته و با ایمانی راسخ و استوار ، همچون کوههای سر به فلک کشیده ، تمام هستی و زندگی خود را فدای عقیده و اعتقادشان کرده و چون سربازی کوچک از خیل سربداران آیین سرخ تشیع با نثار مظلومانه جان خود صداقت و راستی کردارشان را به اثبات رسانیده و برای نسل های آینده راه و رسم آزادزیستی و آزادمردی را
باسرخی خون خود ترسیم و تدوین می نمودند .
آری ! آن دل که صادق نیست ، عاشق نیست و در حقیقت دل های صدیق و راست قرارگاه عاشقی ست !
سردار حسن باقری در این لحظات پرتنش حس غریبی را در اعماق وجودش احساس می کند ، او تاکنون چنین حالت عجیبی را در خود ندیده بود ، قلبش داشت تند تند می زد و زبان و دهانش خشک و خشک شده بود ، او آنقدر فریاد ( الله آکبر ) سر داده بود که دیگر صداش از گلویش درنمی آمد و آنقدر با تیربار تیراندازی کرده بود که گوش هایش دیگر صدائی را نمی شنید ، سردار باقری داشت در این دقایق مرگ بار و ترسناک که تنها چند قدمی با مرگ و نیستی فاصله نداشت از حسرت پرواز و اشتیاق وصال می سوخت و از برای عروج به بارگاه معشوق عاشق پرور بال بال می زد و همچون مرغکی بال و پر بسته ، شیدا و عاشق خود را به در و دیوار این جهان خاکی می زد ، که به ناگاه از کمینگاه غیب ، کمند توفیق و سعادت بجانب او انداختند و باب شهادت بکلید عنایت و مرحمت بر وی بگشادند . گلوله ائی مستقیم صفیرکشان آمده ، درست بر گلوی زیباش می نشیند و روح پاکش را از جسم خاکی بیرون کشیده ، تا عرش علا و محضر مبارک دوست پروازش می دهد و اینگونه می شود که فرمانده پاکباز و دل باخته #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #لشگر_۱۷_علی_ابن_ابیطالب_ع پس از حضوری موثر و حماسه ساز در حدود ۹۹ عملیات کوچگ و بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تاریخ هفتم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات اقتداربخش خیبر ، در خاک نمناک جزیره مجنون به شهادت می رسد .
با تنگ تر شدن حقله محاصره دشمن و نفوذ نیروهای پیاده و کماندو های گارد ریاست جمهوری عراق ، به داخل خطوط دفاعی گردان ، خط پدافندی گردان شکسته می شود و این محور از منطقه عملیاتی باردیگر به تصرف عراقها درمی آید ، نیروی های مزدور عراقی وقتی وارد خطوط دفاعی گردان می شوند در کمال تعجب و حیرت آدم سالم و سرپائی را در پشت خاکریز و داخل سنگرها نمی یابند و هر چه به چشمان می خورد تنها پیکرهای پاک و غرقه به خونی شهدایی بود که تا آخرین نفس هاشان جنگیده بودند و بدن های زخم خورده و پاره ، پاره رزمندگان مجروح بود که تا آخرین رمق هایشان دست از نبرد برنداشته بودند ، بچه های با غیرت و با اخلاص گردان حضرت ولیعصر (عج) با شجاعتی مثال زدنی و با مظلومیتی دردآور ، سربلند و پرافتخار تا آخرین قطره های خون خود مقاومت و پایداری کرده بودند و از تصرف دوباره جزایر جلوگیری کرده بودند . اجساد معطر و مطهرشان تا سال ۱۳۷۶ در همان منطقه بجاماند.
🌸یاد باد آن روزگاران یاد باد
🌀 #پایان
🖍 بازنویسی خاطره از
#بسیجی_جانباز_عباس_لشگری
🌹شیر مرد زنجانی ، فرمانده بی ادعا ، سردار دلاور #شهید_حسن_باقری از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در اسفند ماه ۱۳۶۲ در عملیات #خیبر در منطقه عملیاتی #جزایر_مجنون_عراق ( #طلاییه ) در کسوت فرمانده #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #لشگر_۱۷_علی_ابن_ابیطالب_ع به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
🌺 روحش شاد و یادش گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
📸 #هفت_شهید در یک قاب
🔸🔹 یقینا میان دل شما و عشق او ، سر و سرّی بود.
برگزیده عشق بودید...
که عشق انتخاب میکند ، عشق گلچین میکند ، عشق هر کس را سزاوار نمیداند و شما ، سزاوار بودید که رفتید ؛ که رفتن را بهترین ماندن دیدید ، که رفتن ، همیشه به معنای «رفتن» نیست.
گاهی مرگ ، جاودانه ترین زیستن است!
و شما ، چه خوب ، این راز را فهمیدید...
خوشا به سعادت تان ...
🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
⭕️ #آخرین_تماس
🔸🔹در عملیات عاشورایی #خیبر #سردار_شهید_حسن_باقری فرمانده دلاور #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #لشگر_۱۷_علی_ابن_ابیطالب_ع اینچنین با #سردار_شهید_احمد_یوسفی سخن می گوید :
نيروهای ما يک عده شهيد و يک عده زخمی شدهاند...
لحظات آخر است ...
دشمن نزديک میشود و ما هم مقاومت میکنيم ...
اگر دشمن بخواهد جزاير ( مجنون عراق ) را بگيرد ...
بايد از روی #نعش ما بگذرد...
خداحافظ ...
ديدار ما انشاءالله در آن دنيا...
و بی سيم قطع می شود.
🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📽 #ببینید / تیراندازی #سردار_پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تیربار ساخت ایران #ثعبان
💢حضور #تیربار_ثعبان در رزمایش پیامبر اعظم ۱۶ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
این تیربار نمونه داخلی و بهبود یافته تیربار RPD روسی است .
کالیبر تیربار ثعبان همانند کالیبر سلاح کلاشنیکف است .
#محور_مقاومت
#سپاه_مقتدر
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر
⭕️ #حلقه_محاصره
💠 #قسمت_اول
💢 رزمندگان #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان ، در حلقه محاصره نیروهای عراقی ( اسفند ماه ۱۳۶۲ ـ #عملیات_خیبر ـ #جزایر_مجنون_عراق #طلاییه)
🔸🔹 بچه های غیرتمند و از جان گذشته گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) ، در محور پل طلاییه جزیره مجنون با دشمن بعثی درگیر هستند و نبردی شدید و نزدیکی با نیروهای عراقی دارند ، حملات دشمن سنگین و همه جانبه است و هرازگاهی بچه ها جسورانه با نبرد تن به تن از پیشروی تانک ها و نیروهای دشمن جلوگیری می کنند ، از آسمان جزیره یکسره و بدون وقفه آتش می بارد و زمین زیر پای رزمندگان عاشق پیشه اسلام می لرزد ، صدای انفجارهای متوالی لحظه ای قطع نمی شود و ترکش های ریز و درشت به مانند نقل و نبات به روی سنگرها فرو می ریزند ، دود و خاکستر ، بوی باروت فضا را پر کرده و آسمان بالای سر بچه ها کاملأ تیره و تاریک شده است .
#سردار_حسن_باقری فرمانده غیور و پاکباز گردان حضرت ولیعصرعج ، به همراه ۱۶۰ نفر از دلاورمردان از جان گذشته گردان خود ، بعد از چندین روز جنگ نابرابر و مظلومانه با خیل نیروهای دشمن و مقاومت طاقت فرسا و جانانه در مقابل تک های سنگین مزدوران بعثی ، اینک در روز چهارم عملیات خیبر ، در محاصره نیروهای عراقی قرار گرفته و مردانه با غیرتی مثال زدنی نبردی سنگین و نابرابر را با قشون تا بن دندان مسلح دشمن آغاز نموده اند .
حلقة محاصره دشمن دقیقه به دقیقه تنگ و تنگ تر می شود و نیروهای پیاده و کماندوهای گارد ریاست جمهوری عراق در پناه تانک های پیشرفته خود لحظه به لحظه به خطوط دفاعی گردان نزدیک و نزدیکتر می شوند.حجم آتش تهیه دشمن چندین برابر شده و آنچنان خط گردان را می کوبند که همه رزمندگان مجبور به پناه گرفتن شده اند ، آتشباری بعثی ها آنقدر شدید و بی امان است که به کسی اجازه بلند کردن سر و نگاه کردن به جلو را هم نمی دهد. همه رزمندگان در داخل کانال کوچکی که خود با دست خود بر روی جاده خاکی جزیره حفر کرده اند پناه گرفته اند ، گلوله مستقیم تانک ها بطور یکسره به اطراف سنگرها اصابت کرده و با صدای مهیبی منفجر می شوند ، گلوله های توپ و خمپاره و کاتیوشا به مانند سیل بر سر بچه ها ریخته میشود و ترکش های داغ و سوزان همه جا را فرا گرفته اند ، دهها فروند هواپیمای عراقی بصورت متوالی خط گردان را زیر بمب باران دارند و با موشک ها و راکت های خود سنگرها را هدف قرار می دهند ، بمب های خوشه ای یکی پس دیگری در بالای سر بچه ها باز شده و صدها بمب کوچک و خطرناک مثل باران بر روی سنگرها فرو می ریزد ، بالگردهای عراقی هم وارد صحنه درگیری شده و با موشک سنگرها را هدف قرار میدهند ، رگبار بی امان تیربار سنگین بالگردها از آسمان نفر به نفر نیروهای گردان را هدف قرار داده و گلوله های دوزمانه آنها بصورت متوالی با زمین برخورد کرده و زمین را سوراخ و سوراخ می کنند .
وضعیت خط دفاعی گردان بسیار بحرانی و خطرناک است و با گذشت هر دقیقه بر احتمال سقوط خط افزوده می گردد ، از یک طرف ثانیه به ثانیه بر حجم آتش تهیه ، بی امان و سنگین دشمن افزوده می گردد و از طرف دیگر دقیقه به دقیقه از توان رزمی گردان کاسته میشود ، به هر طرف که نگاه میکنی صدها دستگاه تانک و نفربر زرهی و هزاران نیروی کماندو و پیاده دشمن در حال نزدیک شدن به خطوط دفاعی بچه ها هستند ، دلاورمردان رزمنده گردان بدلیل حجم شدید آتش تهیه دشمن ، نه تنها که نمی توانند گلوله ای به سمت قشون عظیم دشمن شلیک کنند حتی اجازه و فرصت تکان خوردن و جابجائی نیز به آنان داده نمی شود ، هرازگاهی با هدف قرار گرفتن سنگری ، همرزمی عاشق با پیکری خونین و زخم دار از جمع یاران جدا شده و خونین بال به کاروان سینه سرخان مهاجر پیوسته و خشنود تا بارگاه معشوق ازلی به پرواز درآمده و با نثار جان و هستی خود به نفر به نفر همسنگران درس عاشقی و ایثار و مقاومت می دهد .
تنها کسی که در کانال مشغول جنب و جوش است و لحظه ای آرامش و سکون ندارد ، سردار دلاور حسن باقری می باشد که از این سو به آن سوی کانال رفته و به نیروهای گردان روحیه می دهد .
او بخوبی میدانست و آگاه بود که هیچ امیدی برای خروج از این میدان آتش و خون برای نفرات گردانش وجود ندارد و تنها راه باقی مانده برای جان برکفان رزمنده ، شهادت است یا اسارت ، ولی با این وجود باز با چهره خندان به بچه ها امید می داد و پشت سرهم فریاد می زد : آهای بچه های دلیر و غیرت مند زنجانی ، نباید بگذاریم این خط شکسته شود ، با توکل به خدای متعال ، جانانه استقامت کنید تا نیروهای کمکی برسند، گردان ما به این راحتی تسلیم نمی شود. ما بچه های زنجان تا آخرین قطره خون مقاومت و بعثی ها را به زانو در خواهیم آورد ...
🌀 #ادامه_دارد
#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #شهید_عماد_مغنیه
📽فیلمی جدید از حاج عماد مغنیه در جلسهای با حضور سید حسن نصرالله که شبکه المیادین به مناسبت سالگرد شهادتش منتشر کرد .
🌸 روحش شاد و یادش گرامی
#محور_مقاومت
#حزب_الله
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢📽 #ببینید / تیزر تبلیغاتی رزمایش پیامبر اعظم ۱۶ نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
👌 واقعاً زیبا و حرفه ای ساخته شده
#محور_مقاومت
#سپاه_مقتدر
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
📽 غواصان خط شکن #والفجر_۸ را تماشا کنید..!
🔸🔹 #ببینید چه تیپ و قیافه جالبی داشتند شیر بچه های #خمینی_ره ...!
تیپ خاکی!
تیپ غیرت !
تیپ مردانگی !
تیپ ایمان ...!
چقدر ما از شما عقب افتادیم...
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
🙏 شادی روح شهدای عملیات افتخار آفرین والفجر هشت صلواتی هدیه فرمایید .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار پاسدار #شهید_منصور_مرادخانی :
🔹🔸خدا را شاهد مى گیرم و مى خواهم بدانید که من جز به رضاى خدا به این راه نرفتم و مى روم تا به نداى امام خود لبیک گفته باشم و مى خواهم چون على اکبر و قاسم ، جان را به جانان تسلیم کنم و از خدا طلب مغفرت مى کنم و از شما مى خواهم که دعا کنید که خدا شهادتم را قبول کند.
🔸خدایا ! از دنیا و تمام زرق و برق آن بریده ام و به تو پناه آورده ام ، مرا در جوار رحمت خویش سکنا ده و جان ناقابل من را قبول بفرما.
🌺 روحش شاد و نامش جاوید
📸🌹شیر مرد زنجانی ، پاسدار #شهید_منصور_مرادخانی از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #فاو_عراق در کسوت فرمانده دسته #گردان_حضرت_امام_سجاد_ع #لشگر_۸_نجف به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار سردار پاسدار #شهید_حمید_گیلک :
🔹🔸بدانند ! این راه ، راه حسین (ع) است و من نیز آگاهانه این راه را انتخاب کردم ، تا شاید ، توانسته باشم به حسین زمان لبیک گفته باشم...
🔸وصیتى که به برادران حزب الله دارم ، این است که سعى کنند ، تا آخرین قطره خون خود ، راه حسین را ادامه دهند و به سخنان رهبر که حسین زمان است ، گوش کرده و به تک تک آنها عمل کنند..
🌺 روحش شاد و نامش جاوید
📸🌹شیر مرد زنجانی ، سردار پاسدار #شهید_حمید_گیلک از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #فاو_عراق در کسوت معاونت گروهان #گردان_حضرت_امام_سجاد_ع #لشگر_۸_نجف به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
📽 کلیپ پرمحتوا و دیدنی #عملیات_والفجر۸ ، بهمن ماه ۱۳۶۴ ، #اروند_رود ، شهر بندری #فاو_عراق کاری زیبا از برادر عزیزمان آقای محمدعلی صفری خواهرزاده بسیجی غواص #شهید_سعید_شمس از غواصان خط شکن #گردان_حضرت_علی_اصغر_ع #استان_زنجان در عملیات شکوه مند #والفجر_هشت
🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد
👌بسیار عالی و دیدنی #حتما_ببینید
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab