pegah_saniee | Unsorted

Telegram-канал pegah_saniee - |پگاهِ صنیعی|

10810

- آرام باش، می‌گُذرد. «قلب آبیِ مایل به سفید» - @pegahsaniee_Tb : تَبلیغات

Subscribe to a channel

|پگاهِ صنیعی|

- عَرض کرده بودم جناب؛ من خورشیدِ بیمارم، غروبم، در جنگِ تنهایی اسیرم، از من بپرهیز.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- اگر موزیکی، حَرفی، کاری چیزی بود.

/channel/BiChatBot?start=sc-b07da3058f

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

چه شبِ سراسر ناآرامی را گذراندم؛ آدم، فقط آخرهای شب، یعنی دو ساعتِ انتهایی را با تقلّا و پیچ و تاب، خوابی زورکی و از پیش اندیشیده را برای خودش دست و پا کند، که نه رؤیاهایش رؤیایِ واقعی است و نه حتّی خوابش به خواب طبیعی می‌ماند!

- فرانتس کافکا/ از نامه از فرانتس کافکا به فلیسه باوئر

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

مرا ترک نکن
باید فراموش کنی
هر آنچه گذشته ست را میتوان فراموش کرد
سوء تفاهم ها را فراموش کن
و زمانهای تلف شده ای را
که سعی میکردی بفهمی چطور باید فراموش کرد
آن ساعت هایی که پر از فریاد "چرا" هستند
چرا هایی که مانند خنجر های برنده
شادی قلب را میکشند
مرا ترک نکن
...
من به تو تقدیم خواهم کرد
مرواریدهایی از باران را
از سرزمینهایی که
هیچگاه باران نمیبارد
به اندازه ی تمام دنیا کار خواهم کرد
تا زمانی که بمیرم
تا بتوانم سراسر وجودت را
طلا بگیرم
من برایت امپراطوری خواهم ساخت
که پادشاهش عشق باشد
قانونش عشق باشد
و تو ملکه اش باشی
مرا ترک نکن
...
مرا ترک نکن
من برایت کلماتی اختراع خواهم کرد
که برای هیچ کس جز خودت معنا نخواهند داشت
من برایت قصه ی عاشق و معشوقی را خواهم گفت
که برای بار دوم
قلبهایشان به هم گره خورد
من به تو داستان پادشاهی را خواهم گفت
که از غم ندیدن تو جان سپرد
مرا ترک نکن
...
اغلب دیده ایم
فوران دوباره ی آتشفاشانهای قدمی و پیر را
ما شاید پیر باشیم اما
همه میدانند زمین سوخته از آتشفشانهای قدیمی
برای رویش گندمها
از یک ماه گرم و بهاری اپریل بهتر است
و وقتی شب فرا میرسد
و آسمان در آتش میسوزد
مگر سیاهی و سرخی
با هم در نمی آمیزند؟
مرا ترک نکن
...
مرا ترک نکن
دیگر نخواهم گریست
دیگر حرف نخواهم زد
فقط گوشه ای پنهان خواهم شد
و تو را تماشا خواهم کرد
که میرقصی و لبخند میزنی
و گوش خواهم سپرد
که میخوانی و میخندی
به من اجازه بده
که سایه ی سایه ات شوم
سایه ی دستت شوم
سایه ی سگت شوم
اما
مرا ترک نکن

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- برایِ شب، شبِ من.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- “Girl in Red Kimono” - George Hendrik Breitner

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- اما سَفر نیست علاجِ این درد، اسماعیل!

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- برایَم فرستاد و پایینَش نوشته بود: «مردی در نیمه‌هایِ شبی در دهه‌ی ۸۰ میلادی در حالِ عبور از عرض خیابان تصادف می‌کند؛ واکمنش به گوشه‌ی خیابان پَرت می‌شود و تا نزدیکِ صبح که باتری‌ش تمام شود، این آهنگ‌ را پخش می‌کند.»
همین کافی بود عاشقَش شوم. به قولی دنبالِ داستانم همیشه.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

دیشب با پَری صحبت کردم. فقط حال و احوال‌پرسی بود و کاری که با احمد داشت؛ نه هیچ‌چیز دیگر. صدایِ مأیوس و از دست رفته‌ای داشت، از فرط یأس از دست رفته بود و چنان از دست رفته بود که با خستگی، افتان و خیزان به گوش می‌رسید. گفت همه خوبَند! لابد منظورش این بود که نمُرده‌اند. این هم معنی «خوب بودن» در این روزگار.

- شاهرخ مسکوب/ روزها در راه

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- Lost memories.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- به یاد می‌آورم.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

مَنشین اما با من، منِشین
تکیه بر من مکن، ای پَرده طناز حریر
که شَراری شده‌ام
پوپکم! آهوکم
گرگِ هاری شده‌ام.

- مهدی اخوان ثالث

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

تاریکم اِسماعیل؛
‏اما مَگر نه اینکه زندگی، تقلایی طولانی
‏در تاریکی‌ست؟

‏- رضا براهنی

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- مثل فُکی بیرون از آب، آقا.

@dakke_enghelab

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- Édith Piaf, pour toujours.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

دیر وقت است. خسته‌اَم. تنهایی مثل خالیِ ورم کرده و تاریک تویِ خمره‌ای سربسته اتاق را پُر کرده.
خواب پناه‌گاهِ خوبی‌ست: خواب و فراموشی.

- شاهرخ مسکوب/ روزها در راه

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- موسیقی‌ای برایِ یک عُمر.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- چند شبِ پیش این موزیک را برای دوستم فرستادم که بگویم کینه یعنی این، چند شبِ پیش هم برای آن یکی دوستم خواندم که باز هم بگویم کینه یعنی این، خلاصه که کینه یعنی این.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- من برایَت کلماتی ..

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

دیگر سَرزنده نبود. بیشتر اوقاتش به دِل‌نگرانی می‌گذشت. انرژی‌ای که روزگاری صرفِ عشق‌ ورزیدن به زندگی می‌کرد، حالا داشت صرفِ دوام‌ آوردنش می‌شد.

- ویت تان نوئن

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- وای. دلم تنگه برایِ صبح‌ها کنارِ مادی راه رفتن و موزیک شنیدن. این موزیک از همان‌ها می‌شد، مثل ادیت پیاف‌هایی که صبح‌ها تویِ مسیر خانه تا کار گوش می‌کردم.مطمئنم.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- شبِ هول/ هرمز شهدادی

@Dakke_enghelab

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- فَرسایش [فَ یِ]: از میان رفتِگی، پوسیده شدن، فِساد تدریجی.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- یادِ من کن.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- “christina’s world” - Andrew Wyeth

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- لطفا موزیکِ خوب، عکس خوب، کتاب خوب، نقاشی خوب یا هر چیز دیگری که فکر می‌کنید برایم بفرستید. امشب هوسِ چیزهای خوب کرده‌ام.

/channel/BiChatBot?start=sc-b07da3058f

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- می‌پُرسی تقلا تا چند؟ بله، تقلایی طولانی.

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- برایِ دو سه روز پیش که صدایَش را شنیدم، و تمامِ مسیر خانه تا سرکار را برایش اشک ریختم. شنیدنِ صدایی که میترسیدم در حسرتَش بمانم. برایش نوشتم: «الهی قربونِ صدات بشم.»
زنده باد اشک شوقِ در خیابان.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- باز شَب شد، چه خوب که زود به زود شَب می‌آید.

@pegah_saniee

Читать полностью…

|پگاهِ صنیعی|

- گفت: «یه نفر میگفت صدای بنان مثل صدایِ باریدن باران میمونه»
گفتم:«چه زیبا، آخ آخ، مثل باز کردن پنجره، صبحِ زود، و حسِ اولین نسیم صبحم هست.»

Читать полностью…
Subscribe to a channel