persianpolitics | Unsorted

Telegram-канал persianpolitics - درفش

-

برگزیده‌ی یادداشت‌ها و تحلیل‌های سیاسی - اجتماعی - فرهنگی. نوشتارها از خبرگزاری‌های درونِ کشور یا کانال‌های تلگرامی‌ای برداشته شده‌اند که نویسندگان یا گردانندگان‌شان شناخته‌شده و ساکن درون کشور هستند.

Subscribe to a channel

درفش

[درباره‌ی روایت بحث‌برانگیز صدیقی از کالبد مصباح]
غلو سیاسی در خدمت حفظ وضع موجود

محسن‌حسام مظاهری
پژوهشگر دینی


... تشیع به دلیل آن‌که افراد مقدس در آن هم پرتعدادند و هم جایگاه بسیار رفیع و محوری دارند و نیز به دلایل دیگری که به زمینه و موقعیت و پدیدار این مذهب برمی‌گردد (نظیر موقعیت انشعابی و اقلیتی بودن آن) از جمله مذاهبی است که استعداد بالایی برای ظهور و رشد گرایش‌ها و باورهای غالیانه داشته است.

در تشیع ایرانی معاصر حاکمیت دینی خود یکی از بسترهای رشد و ترویج غلوگرایی بوده است. نکته‌ی جالب توجه این است که یکی از مؤلفه‌های تشیع سیاسی پیش از استقرار در نهاد دولت تقابل با غلو بود؛ اما پس از پیروزی انقلاب و حاکم‌ شدن این گفتمان به عنوان دین رسمی، در اجزای این گفتمان دگردیسی‌هایی رخ داد که گرایش به غلو یکی از آن‌هاست.

غلو در تشیع سیاسی البته با نمونه‌های سنتی تفاوت‌هایی دارد. یکی از این تفاوت‌ها بسط دایره‌ی قدسیت از تعریف تاریخی و ماضی آن به زمان حاضر و پوشاندن ردای قدیس بر قامت شخصیت‌های سیاسی ـ مذهبی معاصر است؛ به‌عنوان یکی از سازوکارهای استفاده از پتانسیل مذهب برای مشروعیت‌بخشی نهاد قدرت.

در سال‌های اخیر که به‌سبب بروز ناکارآمدی در عرصه‌های مختلف، نظام با چالش مقبولیت حتی در بدنه‌ی حامیان مواجه شده، غلو به ابزاری برای ارایه‌ی روایت‌های فرازمینی از وقایع روز کشور تبدیل شده است.

فصل مشترک این گزاره‌ها‌ القای این روایت به مخاطب مذهبیِ معتقد به مشروعیت جمهوری اسلامی است که نظام مورد توجه و حمایت‌های خاص غیبی و مشخصاً از جانب امام زمان است و رخدادها و پیشامدها حتی اگر در "ظاهر" شکست‌ و فاجعه و ناکارآمدی‌ باشند، اما در "باطن" الطاف خفیه اند و صورتی در عالم غیب دارند که عامه مردم را توان فهمش نیست.

با توسعه‌ی رسانه‌ها و ظهور شبکه‌های اجتماعی، روایت‌های غالیانه از تاریکخانه به اتاق‌های شیشه‌ای آمده‌اند و هرازگاهی در رسانه‌ انتشار انبوه پیدا می‌کنند و توسط کاربران به چالش کشیده می‌شوند.

نکته قابل تأمل اینست که با وجود این چالش‌ها و واکنش منفی افکار عمومی، اما از جانب نظام نوعاً کوچکترین واکنش منفی یا تلاش برای برائت از روایت‌های غالیانه دیده نمی‌شود. بلکه برعکس در بسیاری موارد این قبیل اشخاص بیشتر قدر می‌بینند و بر صدر می‌نشینند؛ از تولیت حرم حضرت معصومه (که چند سال پیش سخنان سخیفی درباره تولد رهبری به زبان آورد و بعدتر به امامت جمعه قم ارتقا یافت و یک ماه و چند روز پیش هم حکم تولیت‌اش تمدید شد) گرفته تا همین منبری سابق هیئت‌های تهران و رییس حوزه‌ی علمیه‌ی مجلل امام خمینی در ازگل و امام جمعه موقت پایتخت که ید طولایی در داستان‌پردازی‌های غالیانه در مسایل سیاسی کشور دارد و این سخنان را درباره‌ی دوستش مرحوم مصباح به زبان آورده است. که البته خود آن مرحوم هم در این روایت‌پردازی‌ها دستی داشت و نمونه‌ی مشهورش را همه به یاد داریم: رأی‌دادن امام زمان به کسی که تنها چند سال بعد خود آن مرحوم بزرگترین خطر تاریخ اسلام توصیفش کرد.

کوتاه شده از: دین l فرهنگ l جامعه


عذرخواهی و عقب‌نشینی امام‌جمعه موقت تهران از سخنان جنجالی تلویزیونی‌اش را مصداقی از قدرت‌نمایی رسانه‌ها باید دانست. اگر موج وسیع انتقادات و واکنش‌های منفی کاربران شبکه‌های اجتماعی نبود (که تذکر همفکران و دوستان ذی‌نفوذ وی را به دنبال داشت) بسیار بعید بود چنین سخنانی بر زبان آورده شود. همچنان‌که در موارد پرشمار قبلی که بازتاب رسانه‌ای چندانی نیافتند، خبری از عقب‌نشینی و عذرخواهی نبود.

در دنیای امروز، رسانه‌‌ها (چه رسمی و چه غیررسمی) قدرت پنهان اما بسیار مؤثری دارند. این را روحانیت شیعه که به‌تبع تشکیل حکومت دینی ساکنِ اتاق شیشه‌ای شده‌ است باید خوب درک کند.

دین l فرهنگ l جامعه


انتخاب آقای صدیقی به عنوان سخنران شب اول روضه فاطمیه بیت رهبری پیام روشنی به افکار عمومی است و مصداق سیاستی آشنا که گویا قرار نیست تغییر کند.

از حسن تصادف دقیقا همین روزها زمزمه استیضاح مجدد ترامپ در آخرین روزهای ریاست جمهوری اش مطرح است. این دو وضعیت علیرغم تفاوت‌هایی که دارند اما مثال‌های مناسبی برای دو الگوی حکمرانی اند: نظامی که افراد را ولو در بالاترین سطوح حاکمیت قربانی می‌کند تا کلیت سیستم به خطر نیفتد؛ و نظامی که افراد خودی و در مدار را ولو در سطوح میانی و پایین به هر قیمت حفظ می‌کند، حتی با گزافترین هزینه‌ها و بالاترین خطرات برای کلیت سیستم؛ نظامی که خط قرمزش مصلحت جمعی و بقای جامعه است و نظامی که خط قرمزش مصلحت فردی است و بقای افراد.

دین l فرهنگ l جامعه


در همین باره:
«چرا تبیین اخلاقی از ماجرای دعوت آقای صدیقی قابل قبول نیست»
دین l فرهنگ l جامعه

«چشم‌های نگران به رهبری» - علی صارمیان

«رویکردهای گوناگون در مواجهه با گزارشی از آقای صدیقی» - عدالتخانه


#فرمانروایی

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

دوم بهمن‌ماه، بهمنگان؛ جشن پاسداشت جانوران و روز ملی حمایت از حیوانات، فرخنده باد!


جشن بهمن‌گان

شاهین سپنتا
پژوهشگر و کنشگر فرهنگی


در فرهنگ ایرانی، دومین روز هر ماه و یازدهمین ماه سال را به نام امشاسپند بهمن، به معنی «منش‌ خوب»، نام نهاده‌اند. از این روی، در بهمن روز (دومین روز) از بهمن‌ماه جشن بهمنگان برگزار می‌شود.

از میان گل‌ها یاسمن سپید، گل ویژه «بهمن» و در میان جانوران نیز «خروس سپید» نماد بهمنگان است. در این جشن بیش از هر جشن دیگری به رعایت حقوق حیوانات و پرهیز از خوردن گوشت آنها توجه می‌شود.

پوشیدن تن‌پوش سپید و خوردن غذاهای گیاهی همچون آش‌بهمنگان (آش‌سبزیجات) از سنت‌های این جشن است. به همین خاطر چند سال است که به ابتکار حامیان محیط زیست و حیوانات، جشن بهمنگان به عنوان روز ملی حمایت از حیوانات در ایران نامیده می‌شود.


نمادها و خوراکی‌های پیشنهادی برای سفره‌ی بهمن‌گان
یک. شمع و آیینه و آب به نشانه روشنایی
دو. شیر، تخم‌مرغ، ماست و کشک.
سه. نان و پنیر و سبزی خوردن
چهار. آش سبزیجات یا شله قلمکار و یا شیربرنج
پنج. شیرینی پشمک.
شش. گل‌های یاسمن سپید یا هر گل سفید
هفت. ریشه گیاه بهمن (سرخ یا سپید/زرد) که از عطاری‌ها می‌توان تهیه کرد.
هشت. عود و کندر و بخورهای خوشبوی گیاهی.

- پرهیز از خوردن گوشت و غذاهای گوشتی و خوردن غذاهای گیاهی همچون آش بهمنگان (آش سبزیجات یا شله قلمکار) یا غذاهایی که با شیر درست می‌شوند، همچون شیربرنج.

- پوشیدن تن‌پوش سپید به نشانه صلح و دوستی و پاکی و پرهیز از کشتار جانوران در جشن بهمنگان.

- پیشکش تندیسک‌های خروس سپید (پیک‌ مهر و بیدارکننده مردمان) یا یادبودهایی با نماد خروس سپید و گل یاسمن سفید.


🐓 بهمن‌گان
سروده: شاهین سپنتا

به فرخندگی جشن بهمن رسید
به هر بوستان یاسمن نودمید

بُوَد تا در این جشن باشی به هوش
نیوشنده باشی پیام سروش

خروس سپید است پیک سروش
که هر بامدادان برآرد خروش

که یزدان به جاندار داده است جان
مبادا به جانش رسانی زیان

«چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد:

«میازار موری که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است»

«سیاه اندرون باشد و سنگ دل
که خواهد که موری شود تنگ دل»

مکن با سگ پیر آواره، جنگ
مبندش به زنجیر و قلاده، تنگ

مکش بیش از اندازه از باره کار
مکن روز حیوان بیچاره تار

مزن لانه‌ی مرغکان را به سنگ
مشو پشتوان خروسان به جنگ

مکن صید ماهی به وقت خوشی
مکن پیشه‌ات کار ماهی کشی

منه بار بر اسب بیمار و لنگ
مکش در پی‌اش چوب و الوار و سنگ

چنان بسته‌ای تنگ راه نفس
که بلبل دهد جان به کنج قفس؟

چرا می‌کنی دشمنی با ددان؟
چرا می‌کنی کار نابخردان؟

ز نامهربانی بهرام گور
تهی‌شد همه دشت میهن ز گور

کنون پند گیر از سرانجام او
نشد جز دل خاک انجام او

گر ایران‌ستایی مزن تیر کین
به قرقاول و کبک ایران‌زمین

تو بر شیر ایران ستم کرده‌ای
دل مام میهن دژم کرده‌ای

چو خالی شده بیشه از نره شیر
شده این وطن مُلک کفتار پیر

بسی ببر کشتند پتیارگان
که ناهست شد ببر مازندران

نباشد جز این پند و پیغام دین
ز پیغام دین پند نیکو گزین

همه دام و دد را ز ریز و درشت
نباید شکار و نباید بکشت

همه جیره‌خوارند از مور و شیر
بر این خوان گسترده بی‌نظیر

نخواهد چنین خوار و خرد و نزار
سرانجام مخلوق، پروردگار

نگهدار، گنجینه‌ زیست بوم
گران پایه سرمایه‌ مرز و بوم

مبادا ز کف مفت و آسان دهی
ز خودکرده نالان و پژمان شوی

حمایت ز حیوان کسی پیشه کرد
که در زندگی، سبز اندیشه کرد

جشن‌های ایرانی


یاسمن سفید؛ نماد جشن بهمنگان

تصویر خروس پارسی در موزه واتیکان؛ ۶۰۰ پیش از میلاد.

خروس سپید (پرنده پارسی)؛ یار مهر و ایزد سروش و نماد جشن بهمنگان، که به باورهای اسلامی نیز راه یافت.
برگی از کتاب نهج الفراديس


#فرهنگی
#مناسبت

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

[نگاهی به رفتار دوگانه نسبت به واکسن کرونا]
قالیباف: ممنوعیت ارسال واکسن برای اسرا و زندانیان فلسطینی وجدان هر انسانی را به درد می‌آورد

رییس مجلس شورای اسلامی ایجاد ممنوعیت و تحریم ارسال واکسن برای اسرا و زندانیان فلسطینی را از سوی صهیونیست‌ها را محکوم کرد.

محمد باقر قالیباف در نشست مجازی روسای کمیسیون‌های امنیت ملی و سیاست خارجی مجالس کشورهای حامی فلسطین اظهار کرد: اینکه صهیونیست‌های اشغالگر و تروریست در شرایط بحرانی ناشی از شیوع ویروس کووید ۱۹، ارسال واکسن برای اسرا و زندانیان فلسطینی را ممنوع و تحریم می­‌کنند، فاجعه­ مضاعفی است که وجدان هر انسانی را با هر دین، مذهب و آئینی به درد می‌آورد./ ایسنا

عجبا❗️

این همان واکسن‌هایی نیست که ۲۰۰ نماینده مجلس در بیانیه‌ای خواستار ممنوعیت ورودشان به کشور شدند (این‌جا) زیرا هم سرطان‌زاست و هم عقیم می‌کند (این‌جا

این همان واکسن‌هایی نیست که هیچ متخصص عاقلی تجویزشان نمی‌کند (این‌جا) زیرا در بدن GPS کار می‌گذارند تا کنترل ما را در دست خودشان بگیرند (این‌جا

و این همان واکسن‌هایی نیست که ابهامات جدی در سیر تاییدشان وجود دارد (این‌جا) و بهترین فرصت برای انتقام امریکا، انگلیس و فرانسه از ژن ایرانی است (این‌جا) و کشور‌های منطقه که تزریق‌شان را شروع کرده‌اند، مزدور و جیره‌خوار آمریکا هستند (این‌جا

پزشکان گیل

#اجتماعی
#کرونا
#واکسن_کرونا

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

بازرگان؛ مَرد خدا

اکبر دانش سرارودی

محقق دینی و کنشگر سیاسی


امروز ۳۰ دی‌ماه سالروز درگذشت بزرگمرد خداباور، سیاست‌مدار و مصلح مردمدار، مرحوم مهندس مهدی بارزگانِ متعهد و عزیزی است که حقیر نیز به تبعیت از نظرات امام خمینی، او و تمام ملّی مذهبی های هم حزبی اش را مطرودین بدتر از منافقینی می‌دانستم که به حسب تکلیف شرعی باید از آنها نفرت داشت و فاصله گرفت! دیدگاه‌هایی که بدون هیچ بنیان منطقی و بینّه محکمه پسندِ شرعی از موضع مرجعیت دینی صادر می‌شد و ما نیز به‌صورت چشم و گوش بسته از موضع یک مقلد محض تبعیت کور می‌کرديم!

لذا ضمن توصیه به مطالعه مطلب «تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه»، که از طرف مهندس بازرگان و دوستانش در اعتراض به طرح ولایت مطلقه فقیه نوشته شده و می‌آید، فرازهایی از نظرات ایشان در نامه به امام خمینی را ذیلاً تقدیمتان می‌کنم.

افسوس که فکر و منش متعادل و راهگشای امثال او با عناوین مختلف سریعاً تخطئه گردید و هر کس را که نقدی به سیاستگذاری های نادرست حاکمیت مطلقه داشت با انواع تهمت ها از سر راه برداشتند و نتیجه این شد که می‌بینیم.

روحش شاد و یادش گرامی باد!


▪️ولایت فقیه قبایی است که فقط به قد و قواره شما دوخته اند و برازنده شخص شماست.

▪️تمرکز قدرتی نامحدود در دست کسی که معلوم نیست با چه مکانیزمی به مردم پاسخگوست به استبداد منجر میشود.

▪️بسیار بعید است که بگذارند آیت الله منتظری جانشین شما شود، ولو با تهمت های دورغین و دسیسه ها و شاید با یک حادثه دیگر او را از سر راه برمی‌دارند و آن وقت ولایت فقیه تبدیل می‌شود به ابزاری برای سرکوب و خفه کردن همه آنهایی که به ولی فقیه تمکین نمی کنند.

▪️شرط ما و شما این نبود که بعد از انقلاب به بهانه اسلام، آزادی‌های مشروع را از ملت دریغ کنیم.

▪️قرار نبود به نام اسلام همه روزنه های آزادیخواهی را کور کنیم. بگذارید خیلی صریح بگویم:

▪️با همه مصائبی که در این هشت سال بر من و دوستانم در نهضت آزادی ایران گذشته به اندازه یک هشتم دوران پهلوی حرف نزده ام، چون می‌دانم که شما در ضمیر باطن خود انسان آزاده ای هستید.

▪️من و دوستانم هرگز شما را سلطانی مستبد فرض نکرده ایم.

▪️مگر می‌شود یک مجتهد شیعه که امام علی و امام حسین را پیشوای خود میداند از مسیر عدالت منحرف شود؟

▪️از شما خواهش می کنم که نگذارید تشیّع به دست کسانی بیفتد که هیچ درکی از این مذهب ندارند و مثل آب خوردن افراد بی گناه را دستگیر و زندانی می‌کنند و متأسفانه اغلب آنها را سر به نیست می کنند.

▪️فقط شما و تنها شما هستید که می‌توانید این جنگ بی حاصل را خاتمه دهید و انقلاب را به مسیر واقعی آن، که تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی مردم است، برگردانید.

▪️خداوند به شما عمر طولانی بدهد اما یقین دارم که بعد از شما جانشینان شما استبدادی بدتر از دوران رضاشاه و سازمان‌هایی مخوف‌تر از ساواک را بر جان و مال مردم حاکم خواهند کرد و این بدنامی اگرچه شما در‌ آن نقشی نخواهید داشت ولی به نام شما نیز نوشته خواهد شد.

▪️بگذارید این مردم در حافظه تاریخی خود به یاد داشته باشند که آزادی را یک مجتهد شیعه به آنها ارزانی داشت نه این که در آینده به خود بگویند، نهضتی که به نام امام حسین در این کشور شکل گرفت، بدترین استبدادها را به کار بست.

▪️امروز وقتی جوان‌ها از من می پرسند که چرا در این حرکت پشت شما حرکت کردم، هر چه می‌گویم که من دنبال آن آیت الله خمینی راه افتادم که از متون فقهی و آیات قرآنی جز آزادی‌خواهی و حفظ حقوق انسان‌ها و سعادت مسلمین چیز دیگری استنباط نمی‌کرد، اما با این عملکردی که از انقلاب دیده‌اند به ساده‌لوحی من می‌خندند.

نگاهی دیگر

#تاریخی
#مهدی_بازرگان
#ولایت_فقیه
#انقلاب

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

نقدی بر سخنان دبیرکل نهضت آزادی ایران
آیا حکومت شاه اصلاح‌پذیر نبود؟

علیرضا افشاری

کنشگر فرهنگی


به گمانِ من در پاسخ به پرسشِ عنوان، می‌توان یا به پشتوانه‌ی تجربه‌ای که امروز اندوخته‌ایم سخن گفت و کوشید این تجربه را، در عینِ نقدِ عملکردِ خودمان در آن برهه از زمان، منتقل کرد یا این که تلاش کرد رفتارِ آن هنگامِ خویش را توجیه نمود. به نظر می‌رسد که جناب توسلی راه دوم را برگزیده باشد.

سخن او هنگامی اهمیتی بیشتر می‌یابد که ایشان در مقامِ دبیرکل حزب قدیمی نهضت آزادی ایران باشد؛ حزبی که احتمالاً بیشترین هماهنگی را میانِ نیروهای براندازِ نظامِ پیشین داشت ــ هم به خاطر منشِ دبیرکل و بنیادگذارش و هم به خاطر آن‌که محتوای نظام انقلابی (جمهوری اسلامی) بیش از همه‌ی احزابِ مخالفِ رژیم پهلوی با خواست‌ها و آرمان‌های این حزب نزدیکی داشت و از این رو، از سوی رهبرِ انقلاب نقشِ مهمِ بر دوش گرفتنِ برپاییِ دولتِ گذار یا موقت نیز به همان دبیرکل واگذار شد.

سخنِ‌ آقای توسلی، دبیرکل حزب نهضت آزادی ایران، در پاسخ به پرسشی از هموندان انجمن دانشجویی سپاس که به‌گونه‌ای «پیش داشت دارانه» تیتر شده است؛ چرا حکومت شاه اصلاح‌پذیر نبود؟، دو بخشِ کاملاً مجزا دارد که بخشِ دومِ آن هر چند در برگیرنده‌ی تجربه‌ی سال‌ها کنشِ سیاسیِ این حزب است و سخنی درست می‌نمایاند اما از آن‌جا که بخش نخستِ سخن ایشان، که پاسخ به پرسش باشد، به نظر صادقانه نمی‌آید آن بخش نیز به دل نمی‌نشیند.

ایشان پرسش را پاسخ نمی‌دهد بلکه رفتارِ مخالفانِ نظامِ پیشین را توجیه می‌کند: ۱. در سطح جهانی گفتمان انقلاب مطرح بود و پس از پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ همه‌ی گروه‌های سیاسی آن را پذیرفته بودند؛ ۲. شاه بسیار دیر پیام ملت را گرفت.

این دو دلیل تنها شرایط را توضیح می‌دهند، به‌ویژه در قیاس با زمان حال که در سؤالِ پرسشگر هم مشهود بود.

نخست آن‌که گفتمان انقلابی‌ای که جناب توسلی در سطح جهان می‌دیدند گفتمانی چپ بود که هیچ سنخیتی با نظام برآمده از انقلاب ندارد؛ هم‌چنان که خودِ نهضت آزادی، و باز به‌ویژه شخصیتِ رهبرِ این حزب (شخصی که تا پایانِ عمر دبیرکلِ یک حزب باشد طبیعتاً جایگاهی بسیار فراتر از دبیرکل دارد)، هیچ تمایل و سنخیتی با انقلاب و رفتارهای تروریستی که نمودِ آن گفتمانِ جهانیِ مورد نظر است نداشته‌ و نیز بسیاری از حزب‌ها و کنشگرانِ سیاسی و حتا روحانی. نمونه‌اش همین آیت‌الله مصباح یزدی که همگان قبول دارند ایشان از تئوریسین‌های جناح اسلامی بوده و به‌خاطر نداشتنِ منش انقلابی همواره مورد سرزنشِ بسیار از انقلابیون بوده است.

در مورد دوم می‌بایست از ایشان پرسید که آیا اصلاحات زمانِ محدودی دارد که دیر بشود؟ این زمان چیزی علمی و قابلِ اندازه‌گیری است، و اندازه‌گیرنده کیست؟ اگر چنین است سقفِ آن زمان کجاست؟ چرا کنشگر سیاسی و تاوان‌داده‌ای هم‌چون دکتر بختیار چنین زمانی را تشخیص نداد؟ این که یارانِ پیشینِ دکتر بختیار او را تنها گذاشتند واقعاً پاسخ به پرسش است؟ اصلا برای اصلاحاتِ آن نظام چه اندازه تلاش شد؟ این پیام ملتی را که شاه بسیار دیر گرفت، دقیقاً چه بود؟ دعوت می‌کنم دوستانِ پژوهشگر را که فهرستی از زندانیان سیاسی و مخالفانِ نظام پیشین تهیه کنند و جلوی آنها دلایلِ دستگیری یا مخالفت و اعتراض‌شان را بنویسند. آیا واقعاً ملت ایران (همگیِ مردمِ ایران) با دلایلِ راه‌پیمایی و اعتراضِ پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ مؤافق بودند که آن‌گاه بگوییم آن نظام پیامِ ملت را زودتر از این متوجه نشد (برای نمونه، آیا می‌شود آن کنش را با کنشِ اصلاحی و کاملاً مدنیِ برآمدنِ دولتِ خاتمی مقایسه نمود)؟ و آیا اصولاً برای پیش بردنِ یک ملت و توانمندسازی‌اش معیار آرای مردم است (نمونه‌ی مدرسه‌سازیِ شادروان رشدیه را می‌توان در نظر گرفت)؟

نکته‌ی اصلی که جناب توسلی اصلاً به آن اشاره نمی‌کنند این است که مخالفانِ رژیم بدیلی برای نظام داشته‌اند: مخالفانِ چپ‌گرا ایده‌آلی شوروی‌گرایانه، که جدا از واپس‌گرا بودن ــ‌ که در سرزمین‌های اشغالی ایران در برابرِ‌ چشم‌های‌مان بود ــ آشکارا در تضاد با منافعِ ملی و نگاه‌داشتِ استقلال‌مان بود؛ و مخالفانِ اسلامی آرمانی اسلامی که چون تجربه نشده بود و درباره‌اش وفاقی میانِ کنشگران اسلامی وجود نداشت عملاً میدان را برای تنها تئوریِ واقعاً موجود، که اتفاقاً متعلق به رهبرِ مورد توافق برای انقلاب بود، باز می‌کرد. پس، اصلاً نیازی به اصلاحات نمی‌دیدند.

نقدِ بخش دوم سخنِ دکتر توسلی را ‌به وقتی دیگر می‌اندازم، و با این پرسش از ایشان نوشتار را به پایان می‌برم که آیا نهضت آزادی ایران، که زمانی به خاطر نقدهایش از زاویه‌ی اسلام‌گرایی از جبهه‌ی ملی ایران گسست، هم‌چنان مدافعِ نظامِ ایدئولوژیکِ اسلامی است؟! به نظرم پاسخ به این پرسش می‌تواند ذهنِ مخاطبان را نسبت به بسیاری از موضوع‌ها روشن کند.

نگاه ملی

#تاریخی
#انقلاب

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

نقدی بر طرح پيش‌نويس قانون سامان‌دهی اتباع خارجی

امیرحسین نوربخش

حقوق‌دان و مدرس دانشگاه


[طرح ساماندهی اتباع خارجی غیرمجاز - PDF]

پيش از هر چيز عنوان «سامان‌دهی اتباع خارجی غیرمجاز» حكايت از بی سر و سامانی وضعيت این اتباع به شكلی توهين‌آميز و غيرانسانی دارد؛ گويا كه آنان عامل اين نابه‌سامانی بوده‌‌‌‌اند كه، برابر اصل سوم قانون اساسی، فراهم كردن محيط مناسب جهت شكوفايی اجتماعی و فرهنگی جامعه وظيفه دولت است. لذا استفاده از عناوين شايسته می‌تواند به جامعه مهاجرين و پناهندگان، که عموما از کشورهای همسایه و در نتیجه هم فرهنگ و تاریخ ما هستند، نقشی فاعل‌گونه ببخشد و اسباب از خودبيگانگی و خودباختگی و افسردگی اجتماعی آنان را فراهم نكند. لذا عنوان «طرح تحول وضعيت جامعه اتباع و مهاجرين خارجی» يا عناوين مشابه آن پيشنهاد می‌شود.

در ماده اول، پيش از ارائه تعريفات يا نگارش مقدمه بلافاصله جرم‌انگاری صورت گرفته است. ادب قانون‌نويسی حكم می‌كند متن قانون از طبقه‌بندی خاصی برخوردار باشد؛ تصويب هر گونه كيفر و جرم‌انگاری جديد با استدلال صحيح و در خور حقوقی و نيز جامعه‌شناختی صورت گيرد. محكوميت به مجازات درجه ٦ كه در متن ماده يك مورد اشاره قرار گرفته ميزان نسبتا بالايی است که شامل بسياری از موارد تعليق، تخفيف، نظام آزادی مشروط و نيمه آزادی، بخشش و معافيت‌‌‌های قانونی نمی‌شود. اين شکل از قانون‌گذاری می‌تواند بخش مهمی از نيروی كار و اشتغال انسانی اتباع خارجی را معطل گذاشته و با اجرای اين مجازات‌‌‌ها جامعه را از حضور و اثرگذاری مثبت آنان محروم کند.

در ماده دوم، رسيدگی به اين جرايم در صلاحيت دادگاه انقلاب قرار گرفته است؛ نهادی كه برابر آيين دادرسی كيفری تنها به جرايم سنگين امنيتی و مواد مخدر و افساد فی‌الارض برابر اصل ٤٩ قانون اساسی می‌تواند بپردازد. در حالی كه اين جرايم هم از جهت ماهيت امنيتی نيستند و نيز از جهت درجه نيز آن قدر شديد نیستند، لذا پيشنهاد می‌شود از صلاحيت محاكم انقلاب خارج و در صلاحيت دادگاه عادی قرار گيرد.

در ماده سوم كاركنان اداره اتباع هم رديف ضابطين دادگستری قرار گرفته‌‌‌‌اند كه امری نامناسب به نظر می‌رسد، چرا كه وظايف اداری آنان اساساً ارائه خدمت به جامعه مهاجر بوده و ماهيت امنيتی ندارد و در تعريف قانون آيين دادرسی كيفری و در هيچ قانون ديگری هم از آنان تحت عنوان ضابط خاص ذكری نيامده و آموزش خاصی هم در اين خصوص نديده‌‌‌‌‌‌‌‌اند.

در ماده ٤ برای معاونت در جرم و تسهيل ارتكاب آن مجازات درجه ٥ در نظر گرفته شده كه از خود مجازات اصلی يك درجه شديد‌‌‌‌‌‌‌تر است! در ادبيات حقوقی چگونه ممكن است كه جزای معاون از مرتكب بيش‌‌‌‌‌‌‌تر باشد؟ اصولا منطق جرم‌شناسانه و كيفرشناسانه چنين امری را نمی‌پذیرد و معمولا معاون و تشويق‌كننده جرم را به مجازات يك يا دو درجه خفيف‌‌‌‌‌‌‌تری محكوم می‌کنند. لذا به نظر می‌رسد كه مجازات معاون بهتر است به درجه ٧ يا ٨ تقليل پيدا كند.

در تبصره ماده ٤ چنين اشاره شده كه ماشين و وسيله نقليه تردد اتباع تحت نظر كميسيونی در استانداری با حضور قاضی دادگاه انقلاب قابل توقيف طولانی و حتی مصادره است. اولا جايگاه دقيق اين كميسيون و اعضای آن هنوز در متن قوانين و نه آيين‌نامه‌‌‌ها روشن نيست. آيا يك كميسيون اداری شبه قضايی و نه قضايی حق اعمال مجازات را دارد؟! اين صلاحيت از كجا به آن اعطا شده است؟ ضمن اين كه نهاد مصادره مخصوص جرايم سنگين است و در جايی معمولا كاربرد دارد كه مال، اصولا، در نتيجه جرم حاصل شده باشد و نه اين كه لزوماً وسيله ارتكاب آن در هر سطحی و به دفعات يا حتی يك بار باشد! اين موضوع می‌تواند موجبات بزه‌ديدگی ثانويه و سوءاستفاده از وضعيت اتباع را فراهم کند و اصولا نظم زندگی اتباع را با توجه به سطح زندگی اقتصادی عمدتاً پايين آنان، كه وابسته به وسيله حمل و نقل به عنوان عامل امرار معاش آنان بوده، بر هم زده و حتی سبب فروپاشی نهاد خانواده آنان خواهد شد. باز در همين ماده تبيين وظايف كميسيون فراقانونی در استانداری به رئيس قوه قضائيه محول شده تا در قالب بخشنامه تنظيم شود، در صورتی كه اين امر فراتر از بحث‌‌‌های دولت تنظيمی بوده و در صلاحيت نهادهای قضايی است.

در ماده ٥ اخراج همسر و فرزندان در صورت ارتكاب جرم توسط همسر، مصداق بارز نقض اصل «شخصی بودن جرايم و مجازات‌‌‌ها» است. چگونه به خاطر جرم يك نفر همسر و فرزند او بايد مجازات شوند؟! اين آشكارا خلاف عدالت كيفری و قضايی و حتی ناقض حقوق بشر است! اين مسئله نيز در تنافی با تئوری پنجره واحد در خصوص لغو انحصارات از بازار و سازوكارهای تنظيمی آن است كه صريحاً مورد اشاره مقام رهبری برای بحث اشتغال‌زايی قرار گرفته است!


سخن یک هم فرهنگ افغانستانی؛ «تأملی پیرامون طرح ساماندهی اتباع خارجی غیرمجاز» - احمد مسعود باختری
ایران دیپلماسی


#یادداشت_اختصاصی
#حقوقی
#اجتماعی

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

گفتگوی تصویری دیدار با سعید مدنی (جامعه‌شناس و کنشگر مدنی)
تعلیق و طغیان


سعید مدنی در گفتگو با دیدار اعتراضات آبان ۹۸ و دی ۹۶ را تحلیل کرده است. مدنی تعلیق تصمیمات دشوار و اصلاحات ساختاری را عامل طغیان اجتماعی می‌داند؛ طغیانی که فعلا تعلیق شده است...

اعتراضات دی ۱۳۹۶ یکی از گسترده‌ترین اعتراضات در نوع خودش بود. با این حال، آبان سال گذشته بود که گران شدن یک شبه بنزین، اعتراضات گسترده در سطح کشور را رقم زد و به نوعی رکورد اعتراضات دی ۱۳۹۶ را از حیث گسترده و فراگیری و میزان خشونت شکست، اعتراضاتی که چند روز طول کشید و بسیار خشن و خون بار بود. بعد از پایان این اعتراض‌ها در شرایطی که خیلی از فعالین هنوز در شوک واقعه‌ای بودند که رخ داده بود، دکتر مدنی و همکارانشان در مجموعه رحمان طی چند ماه بعد از این حوادث یک پژوهش مفصلی را در قالب یک مجلد به اسم آتش خاموش جمع آوری کردند و به رایگان در اینترنت عرضه کردند.

میهمان امروز برنامه ما جناب دکتر سعید مدنی هستند. بنا داریم در این گفتگو با ایشان در رابطه با آتش خاموش و وقایع آبان و ۱۳۹۸ و نیز دی ۱۳۹۶ صحبت کنیم. بی تردید وقایع مورد اشاره جزو تلخ‌ترین تجارب عمومی طی دهه‌های اخیر بوده است و «دیدار» پرداختن به این وقایع و آسیب‌شناسی و تحلیل عوامل و ریشه‌های این اعتراضات و به طور کلی اعتراض در جامعه ایران، یکی از مسئولیت‌های خود می‌داند و آماده است که دیدگاه‌های مختلف در این مورد را بازتاب دهد. قطعاً با برگزاری یک جلسه گفتگو و بررسی یکی از آثار منتشره در رابطه با این حوادث، نمی‌توان تمام زوایای اعتراضات را بررسی کرد و سعی ما بر این است که بعد از این گفتگو باز هم به سراغ دی ۹۶ و آبان ۹۸ برویم و از مناظر دیگر به بررسی آن بپردازیم.

گفت‌وگوکننده: حامد سیاسی راد

متن گفتگو

دیدارنیوز

فیلم گفت‌وگو در آپارات

#سعید_مدنی
#اجتماعی
#آبان_۹۸

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

سهم ایران از بازار ۱۱۰۰ میلیارد دلاری همسایگان فقط ۲/۲ درصد است/ چرا به فکر ظرفیت‌های جدید نیستیم؟


به واسطه جایگاه کم‌نظیر جغرافیایی و واقع شدن ایران در مسیر کریدورهای بین‌المللی، کشورمان با ۱۵ کشور از طریق مرزهای آبی و خاکی مرز مشترک دارد. کارشناسان اقتصادی و پژوهشگران روابط بین‌الملل معتقدند این موقعیت فرصت بی‌نظیری را برای تجارت خارجی ایران فراهم کرده که تاکنون کشورمان نتوانسته به‌طور کامل از آن استفاده کند.

بررسی‌های آماری هم نشان می‌دهد ۱۵ کشور همسایه ایران طی سال ۲۰۱۹ در مجموع هزار و ۱۲۹ میلیارد دلار کالا از کشورهای مختلف جهان وارد کرده‌اند که در این میان، حدود ۲۴ میلیارد و ۳۰۹ میلیون دلار آن نیز از کالای ایرانی بوده است.

قابل به ذکر است با صادرات ۲۴ میلیارد و ۳۰۹ میلیون دلاری ایران به این کشورها سهم کشورمان از بازار ۱۱۰۰ میلیارد دلاری همسایگان به ۲/۲ درصد می‌رسد. طی سال گذشته در بین همسایگان، از لحاظ ارزش ارزی، ایران بیشترین صادرات را به کشورهای عراق، ترکیه، امارت و افغانستان داشته است.

در مورد سهم از بازار این کشورها نیز ایران با سهم ۳۳ درصدی از بازار افغانستان، بیشترین حضور را در بازار کالایی این کشور دارد. پس از افغانستان، سهم ایران از بازار عراق نزدیک به ۱۹ درصد، از بازار ترکمنستان نزدیک به ۱۴ درصد و از بازار ارمنستان نیز حدود ۶/۴ درصد بوده است. همچنین کشورهای قزاقستان، روسیه، بحرین و عربستان چهار کشوری هستند که طی سال‌های اخیر کالاهای ایران حضور حداقلی در این بازارها داشته است. در مورد بازار روسیه گفتنی است طی یک‌سال اخیر وضعیت کمی بهبود یافته اما در سه کشور دیگر همچنان حضور کالای ایرانی بسیار ناچیز است.

لازم به یادآوری است به جهت سرعت تحولات سیاسی در منطقه (جنگ‌های داخلی، منازعات داخلی و خارجی)، گرچه منطقی نیست همه ظرفیت تجارت خارجی ایران در کشورهای همسایه متمرکز شود، اما با ظرفیت‌هایی که کشورهای همسایه دارند، می‌توان با افزایش توان صادراتی کشور، همچنین با صادرات خدمات (گردشگری، ترانزیت و ایجاد هاب‌های انرژی و ...) بیشترین سود را از همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه عاید کشورمان کرد.

‌[جدول صادرات به کشورهای همسایه در سال ۲۰۱۹ پیوست اصل خبر است]
نود اقتصادی

#اقتصادی
#سیاست_منطقه‌ای

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

تشکیل جبهه‌ی نجات ملی

حسین رفیعی

کنشگر سیاسی ملی - مذهبی


شهید مطهری گفته است که: «این جمهوری، این انقلاب رفتنی است اگر ما به آزادی، عدالت، برابری، اخلاق و معنویت وفادار نباشیم… اگر انقلابی هم بماند، آن انقلاب دیگر این انقلاب نیست، چیز دیگری است». آلبرت انیشتاین هم گفته است که: «مذهب باید از انسان موجودی صبورتر، مهربان‌تر، آزادتر و دلیرتر بسازد. اگر مذهبی نتوانست این کار را انجام دهد، چیزی جز شرّ پلیدی و حقه‌بازی نیست». در منشور پارسوماس [سروده‌ی جناب سیدعلی صالحی]، از قول کوروش نقل شده که: «بگذارید هر کسی به آئین خویش باشد، زنان را گرامی دارید، تهی‌دستان را دریابید، بگذارید هر کس به زبان خود سخن گوید… هوادار دانایی و تندرستی باشید… فرمان‌روایی که همدل مردم خود نباشد، زودتر سرنگون خواهد شد… شهریاری که نداند شهروندانش چگونه شب را می‌گذرانند، گورکن گم‌نامی است». ملاحظه می‌شود که واقعیت حکومت دینی ایران نشانی از این تعاریف ندارد.

آیا با این همه بودجه و نیروی انسانی در نهادهای مذهبی، قدرت استدلال ما در دفاع از حقانیت اسلام و تشیع آن‌قدر ضعیف است که باید با زندان و محکومیت‌های طولانی با دگراندیشان مقابله کنیم؟! پس از انتخابات ۱۳۸۴، به ابتکار آقای دکتر معین و تعدادی از احزاب اصلاح‌طلب، کوششی شد برای تشکیل «جبهه دموکراسی و حقوق بشر» و در یک دوره دو ساله اصول و اساسنامه آن تدوین گردید. متأسفانه به دلایل متعدد، از جمله فشارهای اطلاعاتی ـ امنیتی، و کناره‌گیری دوم خردادی‌ها، تحقق عینی آن میسر نشد. هم‌اکنون که شرایط جامعه، حاکمیت، مردم، روابط خارجی و… تغییر کرده، ضرورت جبهه اخیر بیش از پیش حیاتی شده است.

حاکمیت دوگانه
در حاکمیت، به مفهوم علمی و اجتماعی آن، دوگانگی وجود دارد. این اختلاف در مورد آزادی‌های مردم، استراتژی سیاست خارجی، استراتژی اقتصادی، مذاکره با امریکا، سیاست‌های منطقه‌ای و… روشن است ولی به دلیل تفسیر ویژه از قانون اساسی و قدرت گسترش یافته‌ی فراقانونی ولایت فقیه‌ و بخش غالب حاکمیت، تاکنون بخش انتخابی حاکمیت، در موارد زیادی، مجبور به تمکین شده است. یعنی عملاً رئیس جمهور منتخب با ۲۴ میلیون رأی فاقد قدرت لازم است و در مواردی ناخودآگاه یا از روی اجبار تسلیم می‌شود.

به نظر نمی‌رسد که طیف‌های «اصلاح‌طلب» یا «اعتدال‌گرا» یا اصول‌گرای درون حاکمیت بتوانند در شرایط فعلی، بحران‌های کنونی جامعه را کنترل و تبدیل به فرصت کنند. روزبه‌روز با عملکرد حاکمیت غالب، بر شدت بحران‌ها افزوده می‌شود. به نظر می‌رسد بخش قابل توجهی از اصلاح‌طلبان، فقط، نگاه به قدرت دارند. دیگر از اصلاح‌طلبی فاصله گرفته‌اند و قدرت‌طلبی را در دستور کار قرار داده‌اند. آنها هم که هنوز اصلاح‌طلب هستند در اقلیت هستند. با شرایط انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده به احتمال زیاد میخ آخری بر تابوت اصلاح‌طلبی کوبیده خواهد شد.


طیف وسیع جبهه‌ی «رجا»
(رانده‌شدگان از جمهوری اسلامی)

اصلاح‌طلبان رانده شده از قدرت؛ سبزها، ملی ـ مذهبی‌ها، فعالان حقوق بشر، ملیون، وکلای دلسوز و ملّی دادگستری، کارشناسان مستقل و منتقد سیاست‌های حاکمیت، کارگران، معلمان، فعالان محیط‌زیست، پرستاران، پزشکان، دانشگاهیان (دانشجو و استاد)، هنرمندان و… که در نهادهای صنفی مستقل از حاکمیت فعال هستند، در این طیف قرار می‌گیرند. در حیطه‌ی کاری و فعالیت خود، اعتبار اجتماعی ـ مردمی، دارند. به فساد و رانت آلوده نیستند، اصلاح‌طلب، دموکرات و استقلال‌طلب هستند. با دخالت خارجی در سرنوشت مملکت مخالفند، به دموکراسی (عدم نفی هیچ‌کس) معتقدند. به لحاظ ذهنی؛ بالقوه، تمامی معترضان کنونی مردمی ـ صنفی، جامعه را پوشش می‌دهند ولی فاقد ارتباط تشکیلاتی با این معترضان هستند.

این طیف وسیع باید «جبهه‌ی نجات ملی» را تشکیل دهند و سعی کنند که رابطی دموکراتیک بین مردم و حاکمیت باشند. از یک طرف سعی کنند که حاکمیت را به اجرای قانون و عقلانیت وادار کنند و از سوی دیگر جنبش‌های اعتراضی مردم را کمک کنند که به خواست‌های صنفی ـ حقوقی و احیاناً سیاسی خود برسند و در راستای منافع و مصالح ملی حرکت کنند. اعتبار و ارزش این طیف، سرمایه‌ی اجتماعی آنهاست:
- پاکدست هستند و مال «شبهه‌ناک» ندارند، از رانت استفاده نکرده‌اند؛
- استقلال‌طلب هستند و به حکومت ملی معتقد و با هرگونه دخالت خارجی مخالفند؛
- دمکرات هستند، به دمکراسی معتقد و خواهان حذف هیچ‌کس و هیچ گروهی (مذهبی، قومی، صنفی، اعتقادی…) نیستند؛
- به اصول حقوق مردم در قانون اساسی و تحقق آنها پای‌بند هستند؛
- به حقوق بشر و حقوق شهروندی پای‌بند هستند؛
- مخالف خشونت و طرفدار فعالیت‌های مدنی صلح‌آمیز قانونی (در چارچوب قانون) هستند؛
- و…

متن کامل

ملی مذهبی

#حسین_رفیعی
#جبهه‌ی_نجات_ملی
#پیشنهاد_راهکار

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

[نمونه‌ای از مدیریت در کشور]
چه کسی مجوز تخریب تالاب خور بردستان را صادر کرد ؟
«دیر» دل نگران جنگل‌های حرا

زهرا کشوری
روزنامه‌نگار


مدتی است لودرها لرزه بر تن جنگل‌های حرای دیر انداخته اند برای جاده کشی. سایت پرورش میگو، پیش از این با تخریب بخشی از ساحل ماسه ای دیر زخم اول را به محیط زیست دیر زد. از وسعت ۸۰ کیلومتری ساحل شنی «بندر دیر» تنها ۱۸۰۰ متر باقی مانده است. سرمایه گذار، با وجود مخالفت محیط زیست، توانست ۴ هکتار از آن را بگیرد و در دو هکتار کار را شروع کند. خاک را در منطقه باتلاقی و جزر و مدی دریا ریخت و سایت پرورش میگو را کلید زد. اعتراض دیری ها و ورود رسانه ها هم کاری از پیش نبرد. این سایت نه تنها آخرین نقطه ساحل ماسه‌ای - شنی دیر را دفن کرد، بلکه جنگل‌های حرا را تهدید می‌کند. اما این داستان تلخ بی پایان به همین جا ختم نشد و داستان جاده دسترسی دیری ها را دلنگران کرد.

رضا پرتو سنگی، دبیر شبکه زیست‌محیطی مردم‌نهاد بوشهر در گفت‌وگو با «ایران»، خور دیر بین دیر - بردستان را یکی از مهم‌ترین خورهای دیر می داند که بیشتر درخت‌های حرای آن را مردم شهر کاشته اند. همین تلاش مردمی هم باعث شد تا دیر به عنوان شهر تالابی استان شناخته شود. اما خوشحالی شهروندان خیلی ادامه پیدا نکرد. یک سرمایه گذار محلی توانست مجوز ۴ هکتار از حریم تالاب دیر را برای پرورش میگو از کارگروه ماده ۱۱ استانداری بگیرد. داستان به همین جا ختم نشد. سرمایه گذار بولدوزر به جان خور انداخته تا جاده دسترسی را از سایت پرورش میگو به دیر ببرد. به گفته پرتوسنگی زیرساخت های جاده انجام گرفته است. اگر جاده آسفالت شود، مسیر ورود آب به جنگل‌های حرا قطع و درخت‌ها خشک می‌شود!

پرتو اعتقاد دارد وقتی جاده، مسیر عبور و مرور ماشین‌ها به خور و جنگل‌های حرا را باز کند، پرندگان تالابی و حرایی منطقه برای همیشه می‌کوچند. به گفته یکی دیگر از فعالان محیط زیست منطقه، سرمایه گذار سایت پرورش لارو میگو از هشت سال پیش به دنبال گرفتن مجوزهای سایت بود اما در سال های گذشته با او موافقت نشد. او در سال ۹۸ موفق می شود مجوز بخش های دولتی را بگیرد. منطقه‌ای که سایت پرورش میگو در آن ساخته شده باتلاقی است. حتی سرمایه‌گذار برای ساخت سایت مجبور به خاکریزی در ساحل شد. این اقدام هم خلاف قوانین محیط زیست و منابع طبیعی است! به گفته این فعال با وجود مخالفت محیط زیست، استانداری طرح را به کمیسیون کارگروه ماده ۱۱ هوای پاک برد و مجوز ساخت سایت را به سرمایه گذار داد. این اتفاق به ناراحتی دیری ها منجر شد. هم کاشته‌های خود در جنگل حرا را از دست رفته می‌بینند، هم با توجه به حرکت آب به سمت شهر، این ساخت‌وسازها را باعث هدایت سیلاب به سمت شهر برمی‌شمرند. آنها طغیان سال ۹۵ ساحل دیر به سمت شهر را از خاطر نبرده اند؛ پدیده ای که دیری ها به آن سونامی می گویند اما کارشناسان از آن به «فیش» یاد می کنند.

دیری ها در گفت و گو با «ایران» می‌گویند که مخالف توسعه شهر و سرمایه گذاری در ساحل نیستند. آنها حتی یادآوری می کنند که دیر ۷۰ کیلومتر خط ساحلی دارد، چرا باید سایت پرورش میگو در تنها تالاب شهری دیر ساخته شود؟ ۴ هکتار از این منطقه در حالی به پرورش لارو میگو اختصاص داده شد که با تبدیل این منطقه به تالاب از اسفند ۹۸ هرگونه واگذاری اراضی این منطقه خلاف قانون بوده است.

طرح دهکده گردشگری در تالاب خور بردستان شهرداری و شورای شهر هم نیم نگاهی به خوربردستان دارند. می‌خواهند طرح گردشگری دیر را در این منطقه اجرا کنند. اما سرمایه گذار پرورش لارو میگو، گوی رقابت را از مدیریت شهری ربود. قوانین محیط زیست هر دو طرح را مخالف حفاظت از ساحل می‌داند؛ هم دهکده گردشگری را، هم سایت پرورش لارو میگو را.

برخی کسانی که در این گزارش با آنها گفت‌وگو شده، مسئول مجوز ساخت سایت پرورش میگو و جاده دسترسی را استانداری می‌دانند. آنها از کارگروهی نام می برند که در استانداری تشکیل شده است، اما ستوده معاون استاندار بوشهر صدور مجوز جاده دسترسی از سوی استانداری را رد می‌کند. او البته می‌گوید: «اگر جاده‌ای احداث شده است حتما همه مجوز های لازم را دارد». حال این سوال پیش می آید چه کسی مسئول ناامیدی و دلنگرانی یک شهر از بابت جنگل های حرا است؟ آیا صادرکنندگان مجوز به این مساله توجه دارند که تخریب جنگل حرا چه لطمه‌ای به مشارکت‌های اجتماعی در بندر دیر می‌زند؟

متن کامل در روزنامه‌ی ایران

#اجتماعی
#محیطزیستی
#جنگل‌های_حرای

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

سپاسگزاری دبیرکل حزب ملت ایران


پاینده ایران!
دوستان عزیز، هم‌اندیشان گرامی و همراهان بزرگوارم!

با درودهای فراوان! فرصت را مغتنم شمرده از بیمارستان، مراتب سپاس خود را از پیام‌ها و تماس‌های تلفنی پر مهر و محبت شما سروران، به مناسبت زادروزم تقدیم‏تان می‌کنم.

سروران! در درازای سال‌ها مبارزه در کنار بزرگواران میهن‌پرستی، که بودن در کنارشان افتخار بزرگی بود و با اندوه ترک‏مان کرده‌اند، و شما دوستان گرامی و هم‌اندیشان بزرگوار، آموزه‌های فراوانی به تجربه آموخته‌ام، که هیچ دل نگرانی جز استقلال، آزادی و اجرای عدالت اجتماعی و رفع تبعیض‌های گونه‌گون در میهن‏مان نداشته و ندارم.

سروران عزیز! اکنون که در بستر بیماری هستم؛ بر این باورم مبارزه های ملی تنها با همبستگی ملی هم‌میهنان داخل و خارج - که به حاکمیت ملی، استقلال، آزادی، حقوق بشر و روابط دوستانه منطقی با دولت‌های دیگر بر اساس احترام متقابل باور دارند - امکان‌پذیر است. سیاست‌های نسنجیده کاربدستان در اثر سیاست تک صدایی و عدم درک درست از جهان امروز، گم کردن جای دوست و دشمن، نفع‏ پرستی های کاربدستان نالایق و تقسیم ملت به انسان‌های درجه اول (خودی) و درجه دوم (غیرخودی)، زندگی سخت و رنج آوری را به مردم تحمیل کرده است. امید که از تاریخ بیاموزیم!

ایرانیان باید در اثر همبستگی راستین ملی به دور از خودخواهی های فردی، گروهی و فکری، با مقاومت، به دور از خشونت، در برابر ناکارآمدی کاربدستان داخلی و تجاوز خارجی متجاوز، از استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی و حقوق بشر تا نیل به حاکمیت راستین ملی از پای ننشینند.

در پایان بار دیگر از اظهار مهر دوستان، نهایت سپاس خود را تقدیم می‌کنم. با آرزوی سربلندی ایران.
خسرو سیف
تهران - ۲۷ دی‏ماه ۱۳۹۹

حزب ملت ایران

#خسرو_سیف
#حزب_ملت_ایران
#پیام

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

انتخابات فدراسیون فوتبال آبستن حوادث عجیبی است
بازی خطرناک؛ حذف قریب‌الوقوع علی کریمی

یاشار سلطانی

روزنامه‌نگار و مدیر پایگاه خبری اسکان نیوز


هر چقدر به ۱۰ اسفند نزدیک می‌شویم، شرایط حساس‌تر، وضعیت پیچیده‌تر و رایزنی‌های پشت‌پرده، مبهم‌تر می‌شود.

در شرایطی که شیخ سلمان بحرینی در چند سال گذشته بارها فوتبال ایران را از حقوق بدیهی‌اش محروم کرده است، مدیران عالی ورزش باید حواس‌شان به آینده فدراسیون فوتبال ایران و اتفاقات انتخابات باشد.

این روزها در مجمع فدراسیون فوتبال شایعه عجیبی نقل می‌شود: انتخابات فقط با دو گزینه برگزار می‌شود. این در حالی‌ست که پنج گزینه برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام کرده‌اند و باتوجه به اساسنامه جدید فدراسیون که راه را برای انتخابات و حضور فوتبالی‌ها آسان کرده است، بعید به‌نظر می‌رسد هیچ‌کدام از گزینه‌ها مشکلی برای حضور و تایید نهایی با چارچوب اساسنامه داشته باشند.

نکته مهم این دوره، حضور علی کریمی و ثبت‌نامش است که به‌نظر می‌رسد شگفتی‌ساز بزرگ انتخابات باشد؛ هم برای فوتبال‌دوستان، هم برای اعضای مجمع، هم برای رقیبان و هم برای آن‌ها که می‌خواستند گزینه خود را به‌عنوان رییس آینده فوتبال معرفی کنند.

ثبت‌نام علی کریمی با چراغ سبز AFC همراه بود چراکه آن‌ها با تغییر اساسنامه و اصرار به بند معروف شرایط ریاست فدراسیون، کار را برای تایید آسان کردند.

از سویی فیفا هم از حضور فوتبالی‌ها استقبال می‌کند و تایید نهایی اساسنامه با شرط تغییر بخش‌هایی از اساسنامه ظرف یک‌سال همین را نشان می‌دهد.

پیش از ثبت‌نام و آغاز فرآیند انتخابات احمدرضا براتی، رئیس کمیته تدوین مقررات فدراسیون فوتبال، درباره حضور اهالی فوتبال و ورزشکاران در انتخابات فدراسیون فوتبال گفته بود: ما بر اساس اساسنامه جدید شرایط حضور برای اکثر اهالی فوتبال را فراهم کردیم.

بیست و نهم آذرماه علی کریمی موضعش را برای حضور در انتخابات گفت: با آیین نامه جدید خیلی‌ها می‌توانند در انتخابات شرکت کنند اما این خیلی کار دارد و اگر انتخابات واقعاً آزاد باشد، شخصاً بدم نمی‌آید بیایم.

علی کریمی آمد و برای پست ریاست ثبت‌نام هم کرد. مهدی مهدوی‌کیا را به‌عنوان نایب‌رییس اول برگزید و از حضورش تا پایان پروسه انتخابات خبر داد. اما این روزها اخبار عجیبی منتشر می‌شود، اینکه می‌خواهند برخی از کاندایداها را حذف کنند و شرایط را برای انتخاب «یک گزینه خاص» فراهم کنند.

گزینه‌ای که حتی از سوی وزارت ورزش هم حمایت می‌شود و بیست‌وپنجم دی‌ماه ۱۳۹۶ مسعود سلطانی‌فر، وزیر ورزش و جوانان، در جمله‌ای معروف در خصوص او گفته بود امیدوار است به‌زودی از این گزینه در یک «پست کلیدی» استفاده کند.

نکته جالب سکوت سیدرضا صالحی‌امیری، رییس کمیته ملی المپیک ایران، است که نمی‌خواهد در خصوص فدراسیون فوتبال قدمی بردارد و اتفاقا به‌خاطر عدم حضور کمیته در مجمع از فدراسیون فوتبال دل‌چرکین است.

بازی خطرناک اما حذف علی کریمی است. او به هر بهانه‌ای حذف شود، توجه عمومی داخل و خارج از ایران جلب خواهد شد و همین می‌تواند فوتبال ایران را آبستن حوادث تازه‌ای کند. بازی خطرناک، حذف علی کریمی است و فوتبال ایران نباید هزینه این آتشبازی را بدهد. حضور کریمی موجب گرم‌تر شدن تنور انتخابات خواهد شد، حضور فوتبالی‌ها را جدی‌تر می‌کند و از همه مهم‌تر اعتماد عمومی را به فوتبال ایران بازخواهد گرداند.

این فرصتی تاریخی برای فوتبال ایران است که برخی در حال تبدیلش به تهدید هستند. تهدید برای اینکه «گزینه خاص» روی صندلی چهارسال آینده فوتبال ایران بنشیند.

کانال شخصی یاشار سلطانی

[ هر چند بر این باوریم فساد در نظام اداری ما نهادینه شده است و جناب کریمی به فرض حضور و رای آوری در انتخابات هم نمی‌تواند چنین ساختاری را دگرگون کند، اما با این حال از بروز چنین تغییراتی، ولو کوچک، آن‌هم در جایگاهی که ظاهرا محل حضور مقامات سطح عالی نظام نیست استقبال می‌کنیم و امیدواریم که حضور فردی باتجربه، محبوب و شجاع چون جناب کریمی دست‌کم در این سطح پذیرفته شود - درفش]

#یاشار_سلطانی
#ورزشی
#فساد
#علی_کریمی

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

سؤال‌های بی‌جواب پرونده‌ی عیسی شریفی

کامبیز نوروزی

حقوقدان


پرونده قضائی عیسی شریفی، معاون شهرداری تهران در دوره قالیباف، در چه وضعیتی است؟ اتهام‌های او چیست‌؟ آیا اتهام‌ها فقط مالی‌اند یا عناوین دیگری نیز دارند؟ چه مقدار از پرونده او مربوط به شهرداری است و چه مقدار از آنها بی‌ارتباط با شهرداری است؟ آیا در پرونده وی کسانی از شهرداری به‌عنوان شریک جرم یا معاون جرم نیز وجود دارند؟ در آن مقدار از پرونده او که به شهرداری تهران و سمت معاونتش در شهرداری مربوط است، آیا مقام مافوق او‌ یعنی شهردار وقت تهران‌ نیز دخالت داشته است یا نه؟

قاعدتاً شهردار وقت نمی‌تواند به‌طور کامل از کارهای فرد زیردستش که حالا یک پرونده اتهامی بزرگ دارد، مطلقا بی‌خبر بوده باشد. اگر با‌خبر بوده چرا نسبت به آنها واکنشی نداشته؟ چه مدیریت و تدبیری است که بر اثر آن معاون شهردار مجموعه‌ای از کارهای بسیار بزرگ را انجام می‌دهد که اینک از نظر دستگاه قضائی شایسته مدت‌ها بازداشت و محاکمه و مجازات است و مقام مافوقش از آنها بی‌خبر بوده؟ اگر شهردار وقت‌، بی‌خبر بوده، این چه مدیریتی است که نمی‌داند قائم‌مقامش چه می‌کند؟ اگر باخبر بوده مسئولیتش چه می‌شود؟

آقای سخنگوی قوه قضائیه گفته است محاکمه عیسی شریفی انجام و رأی او نیز صادر شده است. در‌حالی‌که در برخی پرونده‌ها اخباری مانند موارد اتهامی و کیفرخواست و سخنان نماینده دادستان در دادگاه به تفصیل منتشر می‌شود، از پرونده قائم‌مقام شهردار پیشین تهران هیچ خبری نیست؛ نه اتهام‌ها معلوم است، نه از کیفرخواست چیری منتشر شده است، نه معلوم است در دادگاه چه گذشته و نه پیداست که دادگاه در پایان او را مبرا دانسته یا مجرم؟ و اگر محکومش کرده‌اند، مجازات چیست؟

قانونا محاکمات اگر مربوط به امنیت ملی یا امور خلاف عفت عمومی باشند، دادگاه‌ها می‌توانند محاکمه را غیرعلنی برگزار کنند. اخبار غیر‌رسمی حکایت از این ندارند که موارد اتهامی عیسی شریفی از جرائم علیه امنیت ملی‌ یا از جرائم خلاف عفت عمومی باشند. اطلاعات معتبر اندکی که تاکنون از این پرونده منتشر شده است، حکایت از آن دارد که موضوع این پرونده صرفا یا عمدتا مالی است. در این صورت هیچ دلیلی نمی‌ماند که این پرونده چنین بی‌خبر و پنهان رسیدگی شود.

ظاهرا اتهام‌ها ناشی از قرارداد، یا قراردادهای شهرداری تهران با یک هلدینگ بزرگ است. گفته می‌شود ارقامی که در جریان این پرونده مطرح‌اند، بالغ بر چندین هزار میلیارد تومان است. اگر شریفی به‌عنوان معاون شهردار این قراردادها را امضا کرده است، آیا او بدون اطلاع مقام مافوق چنین عملی انجام داده است؟ آیا او در جریان اجرای قراردادها شخصی و بدون اطلاع سازمان اداری شهرداری و مافوقش عمل کرده است؟

بی‌آنکه قصد کمترین قضاوتی درباره شخص عیسی شریفی در میان باشد، این نکته حائز اهمیت فراوان است که خصوصیات پرونده او نشان می‌دهد این پرونده از مهم‌ترین پرونده‌های مقامات اداری است. چرا برخی پرونده‌ها به شرح و تفصیل به صدر اخبار می‌آیند ولی این یکی در نهان باقی می‌ماند و خبری از روند دادسرا و محاکمه بیرون نمی‌آیند. این تبعیض خبری چه معنایی دارد؟

بسیاری از اخبار و پرسش‌های دوره ۱۴‌ساله شهرداری ناگفته مانده‌اند.

در دوره کوتاه شهرداری محمدعلی نجفی، از قرائت گزارش کامل نجفی از این دوران ممانعت شد. این گزارش به قوه قضا ارسال شد‌ اما همچنان خبری از نتیجه آن گزارش نیست.

شرق (به نقل از انصاف نیوز)


واکنش سیدمحمود میرلوحی، عضو شورای شهر تهران، به صدور حکم عیسی شریفی: چرا شهرداری که یک طرف این پرونده بوده، باید از جوانب کار بی‌اطلاع باشد؟ - امتداد


سعید شریعتی، کنشگر اصلاح‌طلب:
انتشار ناقص کیفرخواست و رای دادگاه طبری و هم‌دستانش توهین به شعور عمومی است. این پرونده فساد در کنار پرونده فساد عیسی شریفی «مهم‌ترین پرونده‌های فساد تاریخ سیاسی معاصر» است. هزار و یک سؤال در مورد این شبکه وجود دارد. با این نوع اطلاع‌رسانی افکار عمومی قانع نخواهد شد.
توئیت
۴۰ جلسه دادگاه عیسی شریفی
۴۰ کلمه توضیح!
به نظر شما چرا اعترافات عیسی شریفی را از تلویزیون پخش نمی‌کنند؟
دقیقا ۳ سال از تشکیل پرونده بزرگترین فساد تاریخ در شهرداری و بنیاد تعاون سپاه می‌گذرد و مردم نامحرم‌ند.
توئیت


#کامبیز_نوروزی
#حقوقی
#شهرداری_تهران
#فساد
#عیسی_شریفی
#باقر_قالیباف

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

نامه جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری، خطاب به شیخ الاسلام مولوی عبدالحمید در دفاع از حقوق شهروندی جامعه اهل سنت ایران


حضرت شیخ الاسلام مولوی عبدالحمید
با سلام و آرزوی سلامتی شما

نامه اعتراضی و سراسر خیرخواهی جناب‌عالی درباره نقض مکرر حقوق شهروندیِ هموطنان اهل سنت که نشان‌دهنده رنج و سختی و تبعیض ناروا بر خواهران و برادران اهل سنت در طول چهل ساله اخیر است، مایه تاسف عمیق ما بود. همه آنچه ما از خلال مبانی و یافته های دینی، انسانی و حقوق بشری دریافته ایم پیامی جز برابریِ حقوق همه انسان‌ها فارغ از عقیده، دین، مذهب و قومیت نداشته است. انسانی که ما می‌شناسیم کلمه را آموخت تا کرامت ببیند و عزت و شأن او در برابر همه دیگر مخلوقات فارغ از هر گونه تبعیض و نابرابری حفظ شود.

از این گذشته انقلاب ۱۳۵۷ که اینک در آستانه چهل و سومین سال وقوع آن قرار داریم آرمان رهایی، آزادگی و انسانیت را جستجو می‌کرد و حقوق شهروندی را سر لوحه خود قرار داده بود و البته امروز صادق­ترین انقلابیون آن زمان نیز نسبت به انحراف از آرمان‌های بلند و انسانی آن انقلاب معترض اند و روند تغییرات را تأیید نمی‌کنند.

برخورداری همه اقوام ایرانی ‌از حقوق شهروندی و همه ایرانیان اعم از زرتشتی، مسیحی، یهودی ، مسلمان اعم از شیعه، سنی، درویش و پیروان آیین بهایی، و اعم از موافق ، مخالف و منتقدِ حاکمیت، در ردیف بدیهی‌ترین اصول دینی، ملی و انسانی است که متأسفانه امروزه بشدّت نقض می‌شود.

ما امید داریم که به واسطه انسان‌های شریف، مؤمن، ایرانی و آزاده‌ای چون شما دیر یا زود ملت ایران بار دیگر در مسیر آرمان‌های بزرگ آزادی، عدالت و توسعه و رفاه برای همه ایرانیان فارغ از عقیده، دین، مذهب و قومیت و امثال آن حرکت خواهد کرد و بساط ظلم و تبعیض علیه هموطنان اهل سنت برچیده خواهد شد.

ما تردیدی نداریم که به رغم همه بیدادها و مظالم، به یمن نقش مصلحانه و مؤثر شما در میان جماعت اهل سنت، بویژه اهالی خطه بزرگ سیستان و بلوچستان، عشق به ایران و تلاش برای حفظ تمامیت ارضی در روح و دل مردم پایدار خواهد ماند.

از همین رو ضمن همدردی با شما و خواهران و برادران اهل سنت از حضرت حق می‌خواهیم تا شما را نه فقط برای جماعت اهل سنت که برای ایران و ایرانیان حفظ کند.

امضاکنندگان:
هاشم آقاجری، محمد ابراهیم زاده، هادی احتظاظی، مجید الهامی، بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، ابوالفضل بازرگان، محمد حسین بنی‌اسدی، قربان بهزادیان نژاد، علیرضا بهشتی حسینی، علیرضا بهشتی شیرازی، مصطفی تاجزاده، محمد توسلی، جلال جلالی زاده، بهزاد حق پناه، ابوالفضل حکیمی، ابراهیم خوش سیرت، محمد داوری، محمود دردشان، خسرو دلیرثانی، معصومه دهقان، صادق قربانی، علیرضا رجایی، بهمن رضاخانی، احد رضایی، حسین رفیعی، رضا رئیس طوسی، حامد سحابی، فریدون سحابی، پروانه سلحشوری، سیدمحمد سیف زاده، تقی شامخی، احسان شریعتی، فیروزه صابر، هاشم صباغیان، طاهره طالقانی، علیرضا علوی‌تبار، محمدعلی عمویی، علی اصغر غروی، غفار فرزدی، علی فرید یحیایی، ابوالفضل قدیانی، نظام الدین قهاری، محمدرضا کارخانه چین، رحمان کارگشا، علی گرجی، فاطمه گوارایی، فخرالسادات محتشمی پور، محسن محققی، محمد محمدی اردهال، نرگس محمدی، مهدی محمودیان، سعید مدنی، احمد معصومی، احمد منتظری، آذر منصوری، خسرو منصوریان، عباس منوچهری، عبدالله مومنی، نسرین نافعی، صدیقه وسمقی، هادی هادی‌زاده یزدی.

ملی مذهبی


«تأملی در آزادی مذهبی اهل سنت» - یادداشتی از سلمان کدیور، دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی


#اجتماعی
#دینی
#اهل_سنت
#اقوام_ایرانی

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

به بهانه‌ی نقدها بر اظهارات اخیر فائزه هاشمی؛
چرا طیفی از مردم ایران خواهان ماندن ترامپ در قدرت بودند؟!

کوروش برارپور

دکترای مدیریت سیستم و کنشگر مدنی


پاسخ پرسش بالا را می‌توان با استناد به نظریه‌های مدیریت تغییر در موضوع حکمرانی و در مقیاس کشورداری داد.

بر این اساس، می‌توان پنج مدل مدیریت تغییر را در حوزه حکمرانی برای ایجاد تغییر در حکومت‌هایی که به بن‌بست‌های استراتژیک می‌رسند، ارایه کرد. این مدل‌ها عبارتند از: ۱. تغییر از بالا به پایین (واژگونی در ایدئولوژی): مدل چین؛ ۲. تغییر از پایین به‌بالا (فروپاشی ساختاری و جایگزینی ارزش‌ها): مدل لهستان؛ ۳. تغییر ترکیبیِ از پایین به ‌بالا و از بالا به‌پایین (فروپاشی ساختاری و جابجایی ارزش‌ها): مدل شوروی کمونیستی؛ ۴. تغییر از بیرون به داخل (سرنگونی نوع ۱): مدل عراق با رهبری صدام؛ ۵. تغییر ترکیبیِ از پایین به‌ بالا و از بیرون به‌داخل (سرنگونی نوع ۲): مدل لیبی با رهبری قذافی.

با این مقدمه، به نظر می‌رسد آنها که کمابیش سه دهه در تلاشند تا به تغییرات سیاسی - اجتماعی دلخواه در کشورشان دست‌ یابند به نتایج جمعیِ زیر دست‌ یافته باشند:

۱. تغییر از بالا به‌پایین اساسا ممکن نیست، یا دست‌کم در دوره‌ی فعلی ممکن نیست و شاید در آینده فرجی حاصل شود.

۲. تغییر از پایین به‌بالا ممکن است ولی به‌سختی و با پرداخت هزینه‌های بسیار سنگین! باورمندان این رویکرد را نیز می‌توان به دو گروه دسته‌بندی کرد:

گروه امیدوارها؛ این گروه برغم تحمل فشارهای کمرشکن اقتصادی ناشی از تحریم‌ها ترجیح می‌دهد از طریق اعتراضات خشونت‌پرهیز خیابانی، فشارهای دریافتی را به‌گونه‌ای به بدنه حاکمیت منتقل کند که کمترین هزینه را برای خود (مردم و جامعه مدنی) و بیشترین هزینه را برای حاکمیت در پی داشته باشد! یعنی این طیف به‌دنبال تحقق مدل تغییر از پایین به ‌بالا یا همان مدل فروپاشی ساختاری همراه با جایگزینی ارزش‌ها (با حمایت از راه دور ترامپ) است! به باور این گروه، با توجه به این‌که سیاست فشار حداکثری ترامپ بر جمهوری اسلامی کارساز بوده، به‌رغم تحمل فشارها و هزینه‌های بسیارسنگین ناشی از آن، خواستار تدام چنین روندی است تا در ادامه، به تغییر دلخواه خود دست یابد!

گروه کم‌امیدها؛ این گروه معتقد است؛ با توجه به اینکه هرگونه اعتراضی سرکوب می‌شود، تغییر از پایین به‌بالا اساسا بدون دخالت خارجی ممکن نیست. بنابراین، این طیف به تغییر ترکیبیِ از پایین به‌بالا و از بیرون به‌داخل باور دارد تا کمترین هزینه را بر خود مترتب بداند!

جمع‌بندی
این یادداشت را می‌توان با طرح چالش‌های زیر به جمع‌بندی رساند:

۱. با توجه به این‌که مسئولان نظام اعلام کرده‌اند: “انتخاب ترامپ یا بایدن تفاوتی برای آنها ندارد”، پرسش آن است‌که: “اگر تفاوتی ندارد، پس چرا ترامپ را بعنوان متهم اصلی ورشکستگی اقتصادی ایران معرفی می‌کنند؟!”

۲. توجه بیش از اندازه مردم، حاکمان و جامعه مدنی ایران به انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا سبب شده تا دو نوع امید متضاد همراه با انتظارات خیالی، در جامعه کنونی ایران به یکدیگر پیوند بخورد: امید نخست، بر ماندن ترامپ تاکید دارد تا سبب شود «کار حکومت را برای همیشه یکسره کند»؛ امید دوم، نیز به آمدن بایدن دل بسته است تا شاید شرایط جدید را به‌گونه‌ای رقم بزند که «بقای جمهوری اسلامی را تضمین کند»!

۳. نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا برغم حواشی که به‌همراه داشت هر چه باشد، نوعی مدنیت مدرن را به نظام بین‌الملل بازخواهد گرداند به‌گونه‌ای که چه ترامپ رییس‌جمهور آمریکا شود و چه بایدن، این مدنیت فشار فزاینده‌تری وارد خواهد کرد تا تغییرات مورد نظر مردم رخ دهد.

۴. مردم ایران برای ایجاد هرگونه تغییر درون‌زایی در کشورشان باید به نیروی خود متکی باشند نه نیرویی بیرونی، هرچند برای تحقق اهداف‌شان می‌توانند از دیگر اهرم‌ها بهره ببرند.

انصاف نیوز


- نامه‌ی سرگشاده‌ی محسن هاشمی به فائزه هاشمی درباره‌ی سخنش - راهبرد

- بخش‌هایی از پاسخ فائزه هاشمی به برادرش:

... افرادی خطرناک‌تر از ترامپ در قلدری و عدم پایبندی به اصول و قواعد و مقررات با عملکرد و بعضا سیاست‌های نادرست، کشور را در سراشیبی ناکارآمدی‌ها، سوءمدیریت‌ها، بی‌کفایتی‌ها، دگم‌اندیشی‌ها و حتی گاهی تا مرز تلاشی پیش برده‌اند، به مطالبات عمومی نه‌تنها توجهی ندارند، بلکه در خاموش کردن آن از هم سبقت می‌گیرند.

... کسانی بایستی عذرخواهی کنند که کم یا زیاد، مستقیم یا غیرمستقیم، بامنافع یا بی‌منافع، با درک و یا از روی ناآگاهی، همراه جریانی می‌شوند که به بن‌بست رساندن مطالبات عمومی و اصلاحات، نابود کردن منافع‌ ملی، تضییع حقوق مردم، انحراف جدی از اهداف انقلاب، فاصله گرفتن از اسلام واقعی را برای حفظ خود به جای حفظ نظام سال‌هاست دنبال می‌کنند.

متن کامل در راهبرد


#کوروش_برارپور
#فائزه_هاشمی
#محسن_هاشمی
#ترامپ

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

توسعه‌ی ناپایدار؛ ۴ سال بعد از [آتش‌سوزی] پلاسکو

مهدی زارع

استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی


چهار سال از حادثه ۳۰ دی‌ماه ۱۳۹۵ پلاسکو گذشت. آتش‌سوزی‌ای که با ۲۲ کشته همراه شد که ۱۶ تن از آنها شهیدان ایثارگر آتش‌نشان بودند که در هنگام فروریختن بنا در زیر آوار به دام افتادند. با حادثه پلاسکو که گردآوری آوار و بیرون‌کشیدن اجساد جان‌باختگانش ۹ روز طول کشید، توجهی عمومی به مسئله آتش‌نشانان و ایمنی در تهران برانگیخته شد.

تهران روی گسل‌های متعدد فعال ساخته‌ شده و بیشتر شهر روی رسوبات جوان بنا شده است که هنگام لرزش زمین تکان‌های شدیدتری تحمل خواهند کرد. علاوه بر همه اینها، شهر به‌سرعت رشد کرده و آمادگی برای زلزله در ساخت بیشتر خانه‌های جدید، به‌ویژه مجتمع‌ها، لحاظ نشده است. به امید کاهش ریسک زلزله، رئیس‌جمهور وقت در سال ۱۳۸۹ طرحی را مطرح کرد که با ایجاد انگیزه‌های مالی و شغلی پنج میلیون نفر را به ترک تهران ترغیب کند. ولی این طرح مانند طرحهای متعدد دیگر دولت‌های نهم و دهم مطالعه‌شده نبود و عملا جز تغییرات جزئی در محل خدمت بعضی کارمندان دولت، اثری در وضع تهران نگذاشت.

تهران همچنان بزرگ‌تر شد. بر اساس بعضی مدل‌های آماری و برآوردها تا ۸۰ درصد احتمال وقوع زمین‌لرزه‌ای به بزرگی ۶ ریشتر یا بیشتر در دهه آینده در محدوده جنوب البرز و پیرامون تهران وجود دارد و به‌دلیل موقعیت شهر و استانداردهای ضعیف ساخت‌وساز، حتی زمین‌لرزه‌ای به همین بزرگی یا کوچک‌تر از آن ویرانگر خواهد بود. شش روز بعد از حادثه پلاسکو و همچنین شش ماه بعد پروانه ساختمان و پروانه تغییر نقشه برای ملکی واقع در شمال شرق دریاچه شهدای خلیج فارس چیتگر در منطقه ۲۲ تهران صادر شد که در آن اجازه ساخت مجتمع تجاری - اداری در ۳۱ طبقه (۲۱ طبقه روی همکف و ۹ طبقه زیر زمین) داده شد.

این در حالی است که در آن تاریخ بر اساس مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی، صدور مجوز بلندمرتبه‌سازی (یعنی صدور پروانه ساختمان ۱۲ طبقه به بالا) ممنوع شده بود. از طرف دیگر در همین استان تهران ساخت مسکن مهر به‌ویژه در محدوده شهر جدید پردیس ادامه دارد. در زلزله‌ای که ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ با بزرگای پنج در شهرک مشای دماوند رخ داد، حتی خانه‌های ساخته‌شده در شهرک مشا (مجاور کانون زلزله) و شهر دماوند (در ۵ کیلومتری کانون) آسیب چندانی ندیدند، ولی آسیب‌های مختلف و بعضاً شدیدی در مسکن‌های مهر شهر پردیس گزارش شد.

پردیس در حدود ۲۰ کیلومتری غرب کانون قرار داشت. باز باید یادآور شویم که در خود شهر پردیس خسارت مهمی در این زلزله به ساختمان‌های دیگر وارد نشد. تا بهمن ۱۳۹۹ مجموع افتتاح‌های مسکن مهر در این شهر جدید، به ۷۰ هزار واحد خواهد رسید. ۱۴ هزار واحد مسکن مهر در آبان‌ماه افتتاح شد. از مجموع ۸۲ هزار واحد تعهدشده برای ساخت مسکن مهر در شهر جدید پردیس، ۱۲ هزار واحد برای سال بعد باقی می‌ماند.

استاندار تهران در دوم بهمن ۹۷ گفت: بیشترین تعداد مسکن مهر کشور به تناسب جمعیت در استان تهران وجود دارد که بر این اساس ۹۵ هزار واحد مسکن مهر در پرند، ۸۵ هزار واحد در پردیس و سه هزار واحد در شهر اندیشه است (۱۸۳ هزار واحد).

این تعداد واحدهای مسکن مهر که به‌تدریج تکمیل و تحویل میشوند، محل زندگی حدود ۷۰۰ هزار نفر از هم‌وطنان (مهاجرت‌کرده از بخش‌های داخلی و حاشیه شهرها به این ساختمان‌ها و همچنین مهاجران از روستاها و شهرستانهای کوچک دیگر) خواهد بود.

ساخت و افتتاح برج‌های بلندمرتبه روی گسل‌های شمال تهران نیز همچنان در چهار سال گذشته ادامه یافت. این کار علاوه بر توسعه مناطق آسیب‌پذیر و در معرض گسیختگی مستقیم گسلش و تکان‌های شدید در حوزه نزدیک گسل، با از بین‌ رفتن فضای سبز تهران همراه شده است.

در سال ۱۳۹۹ تبدیل ۲۰۰ باغ در پایتخت به دلیل کرونا و شرایط بد اقتصادی به برج مسکونی و تجاری با ارسال لایحه‌ای از شهرداری به شورای شهر تهران پیگیری شد. برخی از این پرونده‌های شهرسازی قبلا در چارچوب «باغ» شناخته شده و درخواست صدور پروانه آنها برای قبل از اسفند سال ۹۶ بوده که مصوبه منع ساخت برج‌باغ تصویب شده است. گفتنی است اکثر این باغ‌ها در محدوده حریم گسل شمال تهران واقع است.

از کارهایی که در همین چهار سال بعد از آتش‌سوزی پلاسکو انجام شد، تکمیل برج‌های دوقلوی ولنجک در شمالی‌ترین بخش این ناحیه و در حریم رودخانه ولنجک نیز هست. در این محل دو ساختمان ۲۰ طبقه دقیقا روی گسل فعال شمال تهران احداث و تکمیل شد. این موارد نشان می‌دهد که حادثه پلاسکو گرچه مدتی به توجه عمومی به مسئله ایمنی انجامید و ایثارگری آتش‌نشانان توجهی به‌حق ستایش‌آمیز از همشهریان برانگیخت، ولی بر روند توسعه‌ی شهر تهران و استان تهران اثری نگذاشته و توسعه‌ای همچنان ناپایدار و ناایمن در این شهر ادامه یافته است.

شرق، ۱۳۹۹/۱۰/۳۰ (به نقل از پیشخوان)

#تهران
#توسعه‌ی_ناپایدار

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

ما و سازمان‌های بین‌المللی

محمد فاضلی

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی


نام ایران کنار سومالی، کومور، سائوتومه و پرنسیپ، لیبی، کنگو، زیمبابوه، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان جنوبی، و نیجر آمده است که چون حق عضویت خود در سازمان ملل متحد را نپرداخته‌ و حق رأی‌شان را از دست می‌دهند. آخرین کشور این مجموعه یعنی نیجر ۶,۷۳۳ دلار بدهی معوقه دارد. کشورهایی که سال ۲۰۱۹ همین وضعیت را داشتند عبارتند از: جمهوری آفریقای مرکزی، کومور، گامبیا، لبنان، لسوتو، سائو تومه و پرینسیپ، سومالی، تونگا، ونزوئلا و یمن. می‌خواهم از چند زاویه به این قضیه نگاه کنم.

یک. اگر مقوله‌ای به نام آبرو، قدرت نرم، شأن ملی یا حیثیت تمدنی معنا و ارزشی داشته باشد، و تصویر ایران در اذهان جهانیان یک پول سیاه ارزش داشته باشد، کنار مجموعه‌ای از کشورهای ورشکسته، جنگ‌زده یا کوچک و فقیر در دنیای امروز قرار گرفتن و در افکار عمومی جهان هم‌سطح با آن‌ها شدن باید برای ما درد بزرگی باشد. کشورهای جهان میلیون‌ها یا میلیاردها دلار برای تبلیغات یا گرفتن میزبانی مسابقات بین‌المللی خرج می‌کنند تا تصویر مناسبی از کشورشان در جهان بسازند و ما برای ۱۶ میلیون دلار (حدود چهارصد میلیارد تومان)، این گونه در جهان به تصویر درمی‌آییم.

دو. تصویب‌نامه منتشرشده در روزنامه رسمی مورخ ۷ آبان ۱۳۹۹ نشان می‌دهد دولت در  جلسه ۱۶ مهر ۱۳۹۹ پرداخت سهمیه حق عضویت ایران بابت مخارج سازمان ملل متحد و سایر سازمان‌های بین‌المللی را برای سال ۱۳۹۹ مصوب کرده است. جدول پیوست این مصوبه ۷۳ ردیف است (یعنی ایران عضو ۷۳ سازمان بین‌المللی است)‌ و وزارت امور خارجه باید به ترتیب اولویت ردیف‌های این جدول، حق عضویت‌ها را می‌پرداخته و سازمان برنامه و بودجه، و بانک مرکزی هم در تصویب‌نامه ذکر شده‌اند.

سه. جمع حق عضویت و کمک‌های داوطلبانه ایران برای پرداخت به این سازمان‌ها شامل ۲۹۸۸۰۸۴۶ دلار، ۳۵۸۳۱۱۰ یورو، ۱۳۲۷۴۹۲۸ فرانک سوئیس و ۱۶۰۰۰۰ دینار کویت است. این‌ها با نرخ ارز در روز سی دی ۱۳۹۹ معادل ۱۰۷۷ میلیارد تومان می‌شود.

چهار. تردید ندارم عضویت در سازمان‌های بین‌المللی، برای دست یافتن به تجربه، دانش، ارتباطات، روابط، فرصت‌ها، با خبر شدن از تهدیدها، تقویت منافع و امنیت ملی، و توسعه بهتر ضروری است. مبلغ ۱۰۷۷ میلیارد تومان معادل تقریباً ۵۰ میلیون دلار برای کل کشور یا ۱۲۸۲۱ تومان به ازای هر ایرانی است. این هزینه‌ای نیست که کشوری مثل ایران از پس آن برنیاید و نامش در کنار کشورهایی که نوشتم قرار گیرد.

پنج. کم بودن این رقم در مقیاس کشوری چون ایران، نباید ما را از یک مطالبه باز دارد. مطالبه ما باید پاسخ گفتن به چند سؤال باشد: دست‌آورد ما از عضویت در این سازمان‌ها چیست؟ نمایندگان ایران در این سازمان‌ها چگونه انتخاب می‌شوند؟ چه کیفیت‌ها و صلاحیت‌هایی دارند؟ آیا شایسته‌ترین‌ها برای نمایندگی در این سازمان‌ها انتخاب می‌شوند؟ گزارش کار عضویت ما در این سازمان‌ها و دست‌آوردمان از این عضویت کجا، با چه کیفیتی و چگونه منتشر شده و در اختیار مردم قرار می‌گیرد؟

شش. سازمان‌های ایرانی تا چه اندازه ظرفیت پشتیبانی از نمایندگان ایران در این سازمان‌ها را دارند؟ از فرصت‌های در اختیار سازمان‌های بین‌المللی برای منافع ایرانیان استفاده می‌کنند؟ به حساب نمایندگان ایران در این سازمان‌ها و عملکردشان چگونه رسیدگی می‌شود؟ عملکرد ما در بهره‌گیری از سازمان‌های بین‌المللی در مقایسه با سایر کشورها چیست؟

هفت. شفافیت در عرصه عضویت و فعالیت در سازمان‌های بین‌المللی چیست؟ چگونه محقق می‌شود؟ به یاد داشته باشیم ما در ۷۳ سازمان بین‌المللی عضو هستیم. اثر واقعی عضویت در این سازمان‌ها و در معرض تجربه بین‌المللی قرار گرفتن در کیفیت حکمرانی حکومت در ایران چیست؟

هشت. می‌توان با جهان از در تنش و درگیری درآمد و دست آخر در انزوا از جهان کناره گرفت؛ می‌توان هزینه عضویت در سازمان‌های بین‌المللی را داد، بهره‌ای نگرفت و دست آخر با قرار گرفتن در فهرست کشورهای بدهکار به سازمان ملل، تصویر بین‌المللی کشور را خراب کرد؛ و می‌توان هوشمندانه و شفاف هم عضو سازمان‌های بین‌المللی بود و با شایسته‌گزینی در انتخاب نمایندگان ایران در این سازمان‌ها و داشتن سیاست روشن و پشتیبانی کارآمد از سازوکارهای همکاری با سازمان‌های بین‌المللی و گزارش شفاف دست‌آوردها به مردم، از آن‌ها برای پیشبرد منافع ایران استفاده کرد. این سومی است که بخشی از معنای واقعی تعامل سازنده با جهان را می‌سازد.

دغدغه‌ی ایران

#محمد_فاضلی
#سیاست_خارجی
#سازمان_ملل_متحد

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

[به یاد خواننده‌ی سرشناس مردمی؛ هایده در سال‌روز مرگش]
پرده‌ی آخر

حسین دهباشی

پژوهشگر تاریخ و فیلمساز

سانفرانسیسکو، ۱۳۶۸، ۴۶ سالگی/ این آخرین اجرای خانم هایده است، یک‌روز قبل از مرگ/ و هربار که این قطعه را می‌بینی، از خودت می‌پرسی آدمی این‌قدر عصبانی از روزگار، این‌قدر ناامید از اطرافیان، که ببین چگونه انگار در میانه اجرا دست‌اش را معترضانه به سوی خودِ خدا دراز می‌کند و لحظه‌ای بعد انگار شانه‌های خسته‌اش تاب نمی‌آورند و دست را پایین می‌اندازند، که ببین چگونه انگار با ترانه دعوا دارد، که ببین انگار روی آتش پاگذاشته و مدام روی سرپنجه‌های پا رفته و بی‌تابی می‌کند و می‌خواهد قفس سینه‌اش را با دستان خودش بشکافد و بیرون بزند، که ببین انگار قلب‌اش را در مُشتی نامرئی فشار می‌دهند، که ببین انگار بگوید مرده‌شور همه‌تان را باهم ببرند، که انگار بگوید ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی، تو بمان و دگران، وای به حالِ دگران، که انگار زده به سیمِ آخر و سازی می‌زند که صدایش فردایش درمی‌آید، چگونه این چند ساعت آخر را تاب آورده و دیوانه نشده یا اصلا همان‌جا روی صحنه جان نداده و فی‌المجلس نزده زیر میزِ بازیِ بی‌مزه و ناعادلانه‌ی زندگی؟

خشت خام



نگاه تازه؛ برنامه‌ای رادیویی درباره‌ی هایده

بابک غفوری‌آذر
خبرنگار سینمایی

۳۰ دی، سالروز درگذشت هایده است. کسی که می‌توان او را در کنار نام‌هایی چون قمرالمولک وزیری، ملوک ضرابی، مرضیه و دلکش به عنوان یکی از چند خواننده زن مهم تاریخ معاصر ایران دانست. اهمیت و تاثیر هایده بویژه در دو دهه اخیر پس از مرگ خیلی زودش (هنگام مرگ تنها ۴۷ سال داشت) با بارها شنیده شدن کارهایش بیشتر شده است. او به تدریج در حال تبدیل شدن به راوی همه بغض‌ها و حسرت‌های چند نسل از ایرانیان است.

حالا بعید است شنیدن «روزای روشن»، «ای یار من»، «سوغاتی» و خیلی از کارهای دیگرش بدون بغض، بدون پر شدن چشم، بدون برانگیختگی ناشی از حس‌های مختلف برای همه ما ممکن باشد.

بهمن ماه سال ۸۸ به مناسبت ۲۰ سالگی درگذشت هایده در سری برنامه‌های نگاه تازه رادیو فردا ویژه برنامه‌ای به یاد او تهیه شد که در آن محمد حیدری، مهدی ذکایی و شهرام میریان به بیان خاطرات و نکاتی درباره هایده پرداختند. شنیدن دوباره این برنامه در سالروز درگذشت هایده خالی از لطف نیست. یادش گرامی.

ویژه‌برنامه رادیویی در بابک غفوری‌آذر



هنوز هم می‌گوئیم حیف شد!

احمد ابوالفتحی

روزنامه‌نگار و داستان‌نویس

روز سی‌ام دی سال شصت‌وهشت، منِ پنج ساله فارغ از اخبارِ مربوط به هایده، احتمالاً با نوارهای کاستِ برادر و خواهرهایم مشغولِ خانه‌سازی بوده‌ام. آن‌روز هایده مُرد و من متوجه مرگش نشدم.

اما یادم می‌آید در اوایل دهه‌ی هفتاد سخن از مرگِ هایده از جمله مباحث جذابِ مطرح در مهمانی‌های ایرانی بود. می‌گفتند حیف شد و می‌گفتند چه صدایی داشت و یکی می‌گفت حتی مرگش را پیش‌بینی کرده بود و بعد یکی دیگر که معمولاً میان‌سال بود و مطلع و سبیلش آنکادر بود می‌گفت: مگر خبر ندارید؟ بعد تُن صدا را پائین می‌آورد و می‌گفت آمریکا جسد هایده را با یک هواپیمای اختصاصی فرستاده که در تبریز خاک شود اما رژیم هواپیما را برگردانده و جسد را هم ضبط کرده. بعد یکی که فُکل داشت می‌پرسید این دو سه سال جسد کجا بوده؟ آنکادر محکم و قاطع و کمی دلخور این‌طور جواب می‌داد: مومیایی‌اش کرده‌ بودند!

بعد که ویدئو و همراه با آن تهاجم فرهنگی در خانه‌های ایرانی رواج یافت فیلم تشییع جنازه‌ی هایده و چند کلیپ ویدئویی از او از فیلم‌های محبوب شبکه‌ی خانگی زیرزمینی بود. فیلم‌ها را می‌دیدیم و بزرگ‌ترها دریغ‌گویان همراهش زمزمه می‌کردند و ما هم هم‌صدا با آنها می‌گفتیم: حیف شد.

آن دوره دوره‌ی خواننده‌های لس‌آنجلسی بود. "ابتذال و تهاجم فرهنگی" از سروکول خانه‌های ایرانی بالا می‌رفت و شاه‌بانوی "تهاجم فرهنگی" مرحوم هایده بود. حالا ویدئو رفته، تهاجم رفته، به‌روایتی حتی فرهنگ هم رفته. هایده اما هم‌چنان شاه‌بانوست و ما همچنان می‌گوئیم: حیف شد.

پُل‌ها



صدایِ زن

‏نظرات رهبر انقلاب و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی در باب موسیقی و حکم شنیدن صدای زن، در: خشت خام

متن کامل:
تارنمای رسمی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی


#هنری
#یاد
#هایده
#سال‌روز

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

سیاست ملی و برگزیده‌ی تحلیل‌ها و یادداشت‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را در درفش
پی بگیرید.

@PersianPolitics

▪️درفش را نقد کنید؛
▪️یادداشت‌های مورد نظرتان را برای درفش بفرستید؛
▪️درفش را به دوستان خود معرفی کنید.

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

محتوای دو هزار میلیارد تومانی
[و نگاهی به چند برنامه تلویزیونی]

محمد فاضلی
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی


نمایندگان مجلس تصویب کرده‌اند سال آینده مبلغ دو هزار میلیارد تومان در اختیار صداوسیما و چند سازمان دیگر قرار می‌گیرد تا برای تولید محتوا در فضای مجازی صرف شود.

این میزان اعتبار معادل حقوق ماهیانه پانزده میلیون تومان حقوق برای یازده هزار و یکصد نفر آدم است. تصور کنید یازده هزار نفر در فضای مجازی تولید محتوا کنند. این تعداد معادل کارکنان ستاد مرکزی چندین وزارتخانه است.

شما فکر می‌کنید کسی در این کشور حاضر است این میزان، نه!! یک دهم آن را برای بررسی دقیق مشکلات اقتصاد ایران، آلودگی هوا، اصلاح نظام مالیاتی یا هر موضوعی از این دست تخصیص دهد؟

کاش اقلا سال بعد هر ماه یک جدولی دست مردم بدهند از آن محتواهایی که این یازده هزار نفر با آن پول تولید می‌کنند.

دغدغه ایران


دوتا پیچ
[به‌همراه فیلم ۱، در: خشت خام]

۱. برادرمان مدعی است که دستکاری و تقلّب در مهندسی ژنتیک و پزشکیِ زایمان و غربالگری جنین که کاری ندارد، دوتا پیچ است! و ای بسا با پیچاندنِ عامدانه‌ی همین دوتاپیچ در ایران، جنین‌های باهوش‌تر و مرغوب‌تر ر عمدا معلول و عقب‌افتاده نشان می‌دهند!

۲. حالا اگر کسی ‐ از روی جهالت ‐ بگوید منبر رفتن که کاری ندارد و مایه‌اش قدری ریش بر چهره و چندمتر پارچه برسر پیچیدن است، خون‌اش گردنِ خودش است. نیست؟

۳. ‏آن‌که از فیزیک و شیمی و پزشکی، چند کلمه‌ی پراکنده‌ای بیشتر نشنیده، طبعا فیزیکدان و شیمیست و پزشک نمی‌شود اما امان از وقتی که متوهّم شود که می‌شود! و ‐ با همان چند حرف ‐ علامه‌ی همه علوم و از درس‌خوانده‌ها صاحب‌نظرتر است و از پرتاب ماهواره تا سوختِ مازوت و از سینما تا آشِ شُله‌قلمکار اصرار کند همه و حتی متخصصان به امر او فرمان برند!

۴. خطر کم‌سوادِ مدّعی، بسی بیشتر از بی‌سواد بی‌ادعا است و وای اگر میکروفن بیابد!

۵. از فاضلانه‌ترین کلمات عالم، واژه‌ی "نمی‌دانم" است. وقتی یکی زیاد بگوید که نمی‌داند، آدم به دانسته‌هایش اعتماد می‌کند و چون همه‌جا بگوید می‌داند، در دانسته‌هایش هم شک می‌کند!


ابتذال بیان در غیاب "همبستگی مستهجن"
[به‌همراه فیلم ۲، در‌: شارنامه]

مجری: این لباس چوپانی چیه پوشیده اید؟
مهمان برنامه: این یادگار کاوه آهنگر و نماد آزادی از چنگال استبداد است!

مشخص نیست منظور مجری لباس کردی است یا "بالاپوش" روی آن که در زبان کردی "پەستەک" نام دارد.

اسلاوی ژیژک می‌گوید در یوگسلاوی دوران تیتو، کرواتها، صربها، مسلمانان و اسلوونیها و آلبانیایی تبارها سخیف ترین جوکها و مطایبه ها را برای همدیگر ساخته و بدون ذره ای تکدر از هم می گفتند و می‌خندیدند.

وی این وضعیت را "همبستگی مستهجن خلقهای یوگسلاوی" می‌نامد. با این توضیح که واژه مستهجن بار منفی ندارد و در اینجا، روی دیگر صمیمیت و برادری است. بنا به گفته ژیژک نخستین قربانیان جنگ داخلی دهه ۱۹۹۰ این جوکها بودند.
هنگامی که اوضاع وخیم شد این لطیفه ها به سرعت ناپدید شدند و نقل آنها نشانه خصومت و تنفر قومی تلقی می‌شد.

آیا در ایران "همبستگی مستهجن" به مثابه قسمی سرمایه اجتماعی فرسوده نشده؟ توهین/شوخی رسانه ها به اقوام و عذرخواهیشان به یک چرخه بدل شده است. اما عذرخواهی احتمالی راه حل نیست، درد جایی دیگر است!

👈 درباره‌ی همین فیلم، در: کوروش صالحی


علوم انسانِ سفلگان
[به‌همراه فیلم ۳، در: علی نیک‌جو]

آقایان بعد از آن‌که از ابتدای انقلاب در پی نابودی علوم انسانی برآمدند و تا حدودی هم موفق شدند،حالا در پی این هستند تا علوم پزشکی را هم به همان نگون بختی برسانند.

جنایت این است که فردی با این درجه از جهالت (در خوش بینانه ترین حالت) در رسانه تریبون می‌گیرد و مهملات تحویل می دهد. دانشجوی ترم یک پزشکی هم از شنیدن این حرف ها می‌خندد، اما این کمدی به غایت تراژیک است. وقتی سفلگان بر مکسب می نشینند و فرهیختگان و فرزانگان یا جلای وطن می کنند یا کنج عزلت برمی گزینند جز این نمی شود انتظار داشت.

من مدت هاست درباره سرنوشت این ملک محزون به سخن حضرت امیر فکر می کنم، وقتی انذار داد از جامعه ای که "عالمها ملجم و جاهلها مکرم" هستند؛ سبک مغزان محبوب و انسان های شریف و عمیق مغضوب.

👈 درباره‌ی همین فیلم، در: خرمگس


«تو باید خجالت بکشی آقای مجری، نه دختری که پدرش راننده تاکسی است!»، مصطفی داننده [به‌همراه فیلم ۴، در عصر ایران]

#محمد_فاضلی
#حسین_دهباشی
#صلاح‌الدین_خدیو
#علی_نیک‌جو
#کوروش_صالحی
#فرهاد_قنبری
#مصطفی_داننده
#صدا_و_سیما
#فساد

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

«پیش‌بینی وضع آینده» در آخرین نطق مهدی بازرگان در مجلس اول، امرداد ۱۳۶۲؛ امروز ۲۶ سال از مرگ بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت انقلاب و دبیرکل پیشین نهضت‌ آزادی‌ ایران، می‌گذرد 🎧 - روزآروز



بازرگان؛ عبرت یا الگو

تقی رحمانی

کنشگر سیاسی ملی - مذهبی


بازرگان در دادگاه نهضت آزادی در دهه‌ی ۴۰ سخنانی به این مضمون گفت؛ ما آخرین کسانی هستیم که با زبان قانون با شما حرف می زنیم. این نقد مهمی بود البته پیش‌گویی نبود، در آن سال‌ها زمزمه‌ی کار مسلحانه باب شده بود؛ اما مشی چریکی، مشی غالب زمانه شد.

بازرگان در دهه‌ی ۵۰ در جواب نامه‌ای به دکتر یزدی به این مضمون می‌گوید ما در داخل هستیم و شرایط را بهتر از شما می‌دانیم. بازرگان به شاخه‌ی نهضت آزادی خارج از کشور به خاطر مشی رادیکال و مواضع سیاسی ضد امپریالیستی نقد داشت؛ اما مشی شاخه خارج از کشور نهضت باب شد، بعد رهبر این شاخه دبیرکل نهضت آزادی شد.

بازرگان در نوفل لوشاتو باور داشت که  اگر الان انقلاب پیروز شود ما چیز اثباتی نداریم که عرضه کنیم. در خاطرات یزدی به این نظر بازرگان اشاره شده اما یزدی معتقد است که باید تا تنور داغ است نان را چسباند. اما روش ‌‌[امام] خمینی عمل کرد و تا تنور داغ بود نان چسیبد منتها...

بازرگان در اوج روزهای سقوط پهلوی انتقال قدرت آرام انجام بگیرد، با شورای سلطنت و هم با قبول نخست‌وزیری بختیار از سوی [امام] خمینی، به شرط استعفای بختیار و انتصاب او از سوی [امام] خمینی. اما در عمل نظام اسقاط شد و ایده‌ی بازرگان پیش نرفت.

در روزهای ۱۹ تا ۲۲ بهمن روش ناکام بختیار باعث شد که سقوط نظام رخ دهد که با برنامه‌ی آمریکا و هم بازرگان و هم غرب و هم نیت بختیار متعارض بود. بازرگان در عمل با توجه به خطای بختیار در تصمیم روز ۲۱ بهمن برای انتقال آرام‌ قدرت شکست خورد.

بازرگان و سنجابی و بختیار انقلاب ایران را ضد دیکتاتوری می‌دانستند، نه ضد امپریالیستی. اما در عمل خمینی گفت انقلاب را به جهان صادر می کنیم و انقلاب شکل ضد شیطان بزرگ یافت.

بازرگان حکومت دینی را قبول نداشت، اما حکومت دینی مستقر شد.

بازرگان مواضع اش با نهضت آزادیِ آن زمان همخوان نبود، حتی کاندیدا شدن وی در نهضت آزادی در سال ۱۳۵۸ برای ریاست جمهوری رأی نیاورد.

در نهایت بازرگان از اهداف انبیا گفت که برای خدا و آخرت بوده است.

بازرگان در دهه ۱۳۵۰ عبرت بود تا الگو؛ در دهه ۱۳۶۰ هم عبرت بود تا الگو؛ در دوره اصلاحات هم عبرت بود تا الگو، اصلاح طلبان می‌گفتند ما مانند بازرگان نشویم و در نظام بمانیم و خاتمی را الگو می‌دانستند؛ الان هم عده‌ای با ستایش از دوره پهلوی باز بازرگان را عبرت می‌دانند تا الگو...

اما بازرگان شکست خورد. امروز اگر از او تجلیل می شود آیا قرار است او الگو شود یا نه فقط تجلیل است؟ به نظر می‌رسد فقط تجلیل است، چرا که بازرگان الگو در مشی سیاسی و فکریش درست نقد و بررسی نشده است تا الگویی قابل انتقاد و بررسی شود.  

این که من یا دیگری به موردی برسیم بعد بگوییم بازرگان هم این را می‌گفت این مصادره به مطلوب است. در نقد بررسی بازرگان باید هم به این نکته توجه کنیم او چرا میان چپ و شوروی، میان تفاوت مبارزه ضد امپریالیستی و چپ ایرانی تفاوتی نگذاشت؟ این مخالفت تا چه حد او را در برابر روحانیت ملاحظه‌کار می‌کرد.

ملی مذهبی


#مهدی_بازرگان
#نهضت_آزادی_ایران
#یاد
#سال‌روز
#انقلاب
#اصلاح‌طلبان

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

گزارش نشست علمی؛
مهاجرت نخبگان از منظر «فقه سیاسی» بررسی شد/ خروج از جامعه ولایی نوعی شرک است!

- شبکه اجتهاد


در کشف جدید؛ مهاجرت و خروج از ایران هم به مصادیق شرک افزوده شد!

اکبر اعلمی

نماینده‌ی پیشین مجلس شورای اسلامی

اگر تا پیش از این، به موجب فتوای مصباح یزدی؛ "مخالفت با ولایت فقیه، درحد شرک بالله"، طبق فتوای شیخ علم‌الهدی؛ «جریان‌های سیاسی سکولاری که می‌گویند ائمه را قبول داریم اما به خاطر مسائل سیاسی، ولایت فقیه را انکار می‌کنند، به سبب انکار ضروری دین، مرتد هستند» و همچنین «کسی که در انتخابات شرکت نکند مسلمان نیست» و نیز طبق فتوای شیخ پناهیان؛ «هر کس شورای نگهبان را قبول نداشته باشد، مفسد فی‌الارض محسوب می‌شود که حکمش اعدام است»، در نشست جدیدی که اخیرا در سومین کرسی ترویجی پژوهشگاه فقه نظام برگزار شد، شیخ مجید رجبی، معاون پژوهش پژوهشگاه فقه نظام، مهاجرت و خروج از جامعه ولایی (بخوانید ایران) را هم به عنوان «تعرب بعدالهجره»، به مصادیق شرک و گناه‌هان کبیره افزود!

حال آن دسته از نخبگان جامعه که تنها راه رهایی از این قبیل افکار و بدعت‌ها را در هجرت و ترک وطن می‌جستند، باید بدانند که پس از ترک وطن نیز، اتهام شرک و ارتداد، دست از سر آنها برنخواهد داشت!

خط آزادگی


قبل از حرام کردن، بپرس چرا می‌رود؟

مصطفی داننده

روزنامه‌نگار

نشستی با موضوع «مهاجرت» برگزار شده که خروجی‌اش این حکم است: «مهاجرت از ایران، خروج از جامعه ولایی است که جزو گناهان کبیره می‌باشد.»

چون این نشست برچسب فقهی داشت، نمی‌توانم نظری در باب این مسئله بدهم و قطعا هستند فقیهان که می‌توانند در این مورد اظهار نظر کنند. نکته‌ای که من می‌خواهم در این نوشتار به آن اشاره کنم، دلیل این مهاجرت است. کاش نشستی در کشور درباره این موضوع که چرا نخبگان ایران در حال مهاجرت هستند؟ برگزار شود.

واقعا چرا جوانان این سرزمین به ویژه آنهایی که دستی بر آتش علم دارند، به راحتی ترک وطن می‌کنند و در کشورهای دیگر مشغول کار می‌شوند.

این بچه‌ها، بخشی از زندگی خود را که جوانی می‌نامندش به درس خواندن گذراندن، به امید اینکه بعد از پایان درس به جایگاه اجتماعی مناسب و رفاه نسبی برسند. هدف آنها از ابتدا نه مهاجرت بلکه خدمت به سرزمین مادری‌شان بود.

بعد از پایان درس، آنها به هر دری زدند، با در بسته و سیستم بورکراتیک مسخره کشور برمی‌خوردند. البته بخشی هم موفق شدند و توانستند برنامه‌های خود را پیش ببرند.

آنها با بالاترین مدرک علمی از بهترین دانشگاه‌های کشور، مجبور به کار در مکان‌هایی شدند که کمترین حقوق را به آنها می‌دهند. هیچ استقبالی از طرح‌های آنها نمی‌کنند. به زبان ساده هیچ احترامی به درسی که خوانده شده گذاشته نمی‌شود. خیلی از آنهایی که می‌روند، فقط به دنبال یک زندگی معمولی و قدری احترام هستند، نه شق القمر!

جوان نخبه ایرانی آنقدر در اداره‌های دولتی، توسط کارمندان سنگ قلاب شده است که دیگر توان ادامه راه را ندارد. رفتن را به ماندن ترجیح می‌دهد.

او سعی می‌کند به جایی برود که نظرش را می‌شوند و برای پیچاندنش، ایرادهای بنی اسرائیلی نمی‌گیرند. نخبه دوست دارد، به جایی برود که برای تصویب یک پروژه احتیاج به هفت خوان رسم نباشد. جایی که محتاج هزار امضای این مدیر و آن مدیر نباشد.

کافی است کمی با آنها حرف بزنید و بفهمید، دلیل این رفتن چیست. متاسفانه نه نخبگان کشور که حتی آنهایی که هنری دارند در هر زمینه‌ای و حتی بی‌هنران هم به فکر رفتن هستند. از آنها بپرسی دلیل رفتن‌شان را می‌گویند به دنبال یک زندگی معمولی و یک جامعه عادی می‌رویم.

عادی در منظر این افراد یعنی جامعه‌ای که ثبات داشته باشد. هر روز شیر و مرغ را به یک قیمت نخرند. تورم و گرانی پدرشان را در نیاورد. ارزش پول‌شان حفظ شود. ‌داشتن یک زندگی عادی خواسته زیادی نیست.

دوباره به نشست برگزار شده برگردیم. حرف‌های این نشست به شدت مرا یاد «زینب ابوطالب» انداخت؛ مجری تلویزیون که گفته بود که اگر این شرایط را دوست ندارد، پاسپورت بگیرید و بروید. می‌شود با این دو تفکر شوخی کرد و به آنها گفت، ما چه کنیم برویم یا بمانیم؟ حلال است یا حرام؟

روزنومه چی


جایگزین

حسین دهباشی

پژوهشگر تاریخ

‏وقتی خبر از درگذشت یا بازنشستگیِ علمایی چون آقایان یزدی و مصباح ‐ یا خدای نکرده ‐ آقای جنتی می‌رسد مبادا و مبادا و مبادا که ‐ از باب اختلاف نظر و سلیقه ‐ شادمان شوی که جایگزین آن پیرانِ باری سرد و گرم چشیده در ش. نگهبان و خبرگان ‐ از روی ناچاری ‐ آخوندهای جوان و جویای نامی چون همین‌ها که مهاجرت را شرک و فائزه را کنیز داعش می‌کنند، می‌شوند نه احیاناً امثالِ بهشتی و مطهری و سیدموسی صدر.

خشت خام


#مجید_رجبی
#اکبر_اعلمی
#مصطفی_داننده
#حسین_دهباشی
#فرمانروایی

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

[نوشته‌ای از شیده لالمی، روزنامه‌نگار و دبیر گروه اجتماعی روزنامه همشهری، که ۲۸ دی‌ماه درگذشت]
داستان پرچم تا امروز؛
ایران در سه رنگ



ساختمان‌های بلند و فرورفته در قلب آسمان رقص پرچم‌ها در باد را پشت نمایی از سیمای یک شهر آشفته پنهان کرده‌اند. خیلی‌وقت نیست که تهران پرچم‌های بسیار بلندی دارد که زیر همین آسمان خاکستری طوری برافراشته و در اهتزازند که از این‌سو و آن‌سوی شهر دیده می‌شوند، با همان رنگ‌های آشنایشان: سبز و سفید و سرخ.

هشت‌سال پیش بود که یک روز در شورای سوم شهر تهران، طرحی در دستورکار قرار گرفت برای احترام به نماد ملی و این نماد چیزی نبود جز همان پرچم سه رنگ محبوب که آن روزها در آسمان پرغبار تهران با شکلی نه‌چندان مناسب لابه‌لای ازدحام و آشفتگی‌های یک پایتخت شلوغ از یاد رفته بود. گاه آنچنان غبار گرفته که تشخیص رنگ‌هایش دشوار می‌نمود و گاه آنچنان در دست باد پریشان و پاره‌پاره رها شده که هر رهگذری را به فکر می‌برد که چرا این‌چنین است روزگار پرچم‌ها؟

یک‌صد و چهارده ‌سال پیش در چنین روزی رنگ پرچم ایران به‌طور رسمی طبق متمم قانون اساسی مشروطه تغییر کرد و با سه رنگ سبز و سفید و سرخ تثبیت شد و تا همین امروز هم این سه رنگ با وجود تغییرات سیاسی با تغییراتی در نشان و طراحی نماد پرچم همچنان باقی مانده است، اما پرچم ایران در گذشته طیفی از رنگ‌های متنوع را به خود دیده است؛ از سیاهِ سیاه تا سفید و قرمز و زرد و بنفش.

... نه این‌که ایران تا پیش از این زمان پرچمی نداشته باشد بلکه بحث درفش و پرچم در ایران آن‌قدر دیرپاست که رد و نشانی در اسطوره‌های ایرانی دارد و تاریخ‌پژوهان سابقه نخستین پرچم ایران را تا پرچم کاوه آهنگر - همان پیش‌بند چرمی او که بر سر چوبی زد و علیه ضحاک قیام کرد - و روایت‌های آن در شاهنامه عقب می‌برند. پس از آن بود که با فرمان فریدون همان پاره چرم پیش‌بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش آراستند، دُر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواندند و بدین‌سان درفش کاویانی پدید آمد.

به نوشته بیشتر کتاب‌های تاریخی، درفش کاویانی در زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود و هر پادشاهی که به قدرت می‌رسید، جواهراتی بر آن می‌افزود. پس از حمله اعراب به ایران، این درفش به دست آنان افتاد و به نوشته فضل‌الله حسینی ‌قزوینی در کتاب المعجم: «... سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانیدند.»

پس از ورود اعراب به ایران... تنها ابومسلم خراسانی و بابک خرمدین دارای پرچم بودند. ابومسلم پرچمی یک‌سره سیاه‌رنگ داشت و بابک سرخ‌رنگ و به همین دلیل هم بود که طرفداران این دو را سیاه‌جامگان و سرخ‌جامگان می‌خواندند. از آن‌جایی که علمای اسلام تصویرپردازی و نگارگری را حرام می‌دانستند تا سال‌ها هیچ نقش و نگاری از جانداران روی درفش‌ها تصویر نمی‌شد، اما مجموعه‌ای وسیع از شواهد تاریخی، متون ادبی و باستان‌شناسی که احمد کسروی، مجتبی مینوی و سعید نفیسی گردآوری و بررسی کرده‌اند، نشان می‌دهد خورشید در صورت فلکیِ اسد در منطقه‌البروج از قرن هفتم هجری نقشی نمادین و رایج شد و تا سال‌ها با تغییراتی و افزوده شدن نمادهای دیگری چون شیر در پرچم ایران باقی ماند.

اگرچه طبق برخی از تصاویری که بر اساس مستندات در دوره‌های مختلف تاریخی شبیه‌سازی شده، نمادی مثل فروهر در دوران هخامنشیان با سه رنگ سبز و سفید و قرمز رنگ‌آمیزی شده بوده، اما معتبرترین روایت‌ها درباره این‌که پرچم ایران دقیقا از چه زمانی به شکل و شمایل امروزی‌اش درآمده به دوران قاجار بازمی‌گردد.

درباره چرایی انتخاب این رنگ‌ها این‌طور گفته شده که رنگ سبز یکی از رنگ‌های مورد توجه و محبوب و به کار رفته در پرچم‌های کشورهای اسلامی است و به نوعی اکثریت آنها این رنگ را به‌عنوان رنگی که می‌تواند نمادی برای اسلام باشد مورد توجه قرار داده‌اند. از رنگ سفید به‌عنوان نمادی برای صلح و آشتی یاد می‌کنند هرچند که در برخی منابع به این موضوع هم اشاره شده که سفید رنگ مورد علاقه زرتشتیان است؛ اقلیت دینی که هزاران ‌سال در ایران به صلح و صفا زندگی کرده‌ بودند و رنگ سرخ نیز با اشاره به ارزش خون شهدا در اسلام، به‌ویژه امام حسین(ع) و همچنین جان‌باختگان انقلاب مشروطیت، به ضرورت پاسداشت خون شهیدان، انتخاب شد.

برای ایرانیان در هر کجای دنیا که باشند، پرچم کشورشان با همه تاریخ و پیشینه‌ای که گذرانده همین سه رنگ را به خود می‌شناسد: سبز و سفید و سرخ. هر چند که ممکن است خیلی از آنها پیشینه و استدلال‌های اصلی این انتخاب رنگ‌ها را ندانند. از دید بسیاری از آنها سبزی پرچم به معنای آبادانی، سپیدی‌اش به معنای صلح و دوستی و رنگ قرمز آن نشانی از جنگاوری، شهادت و فدای جان برای وطن است...

متن کامل در روزنامه‌ی شهروند (۱۴ مهر ۱۳۹۵)

#شیده_لالمی
#تاریخی
#پرچم
#یاد

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

راه شیخ محمد یزدی!

احمد زیدآبادی

روزنامه‌نگار و کنشگر سیاسی


سید ابراهیم رئیسی گفته است؛ راه شیخ محمد یزدی را ادامه می‌دهیم! من نمی‌دانم چه بخشی از راه مرحوم یزدی برای آقای رئیسی جالب آمده که بر ادامۀ آن تأکید کرده است؟

این‌که از هر اظهارنظری مخالف میل خود عصبانی می‌شد و پرخاش می‌کرد؟ این‌که خود را صاحب اختیار علما می‌دانست و رأساً اقدام به خلع مرجعیت آنها می‌کرد؟این‌که به آیت‌الله شبیری زنجانی دستور می‌داد و تحکم می‌کرد که با چه کسانی نشست و برخاست نکند؟ این‌که حتی رئیس وقت مجلس خبرگان - مرحوم هاشمی رفسنجانی - را نیز نامحرم می‌دانست و او را در جریان فعالیت کمیسیونِ تحت هدایت خود برای شناسایی جانشینان رهبری قرار نمی‌داد؟این‌که سعید مرتضوی را از مقام دادیاری دادگاه شهربابک تا ریاست شعبۀ ۱۴۱۰ مجتمع قضایی کارکنان دولت ارتقاء مقام داد و به جان اهل قلم انداخت؟ این‌که قوۀ قضائیه را به وضعیتی دچار کرد که جانشین او علناً گفت؛ خرابه‌ای را تحویل گرفته است؟

خوب است آقای رئیسی توضیح دهد که میراث محمد یزدی در قوۀ قضائیه دقیقاً چه بود که وی تأکید کرده است با "اقتدار" آن را ادامه می‌دهد؟ اگر قرار به ادامۀ توأم با اقتدار راه شیخ محمد یزدی در قوۀ قضائیه است، دیگر این سندها و دستورالعمل‌های قضایی پی در پی به چه منظوری صادر می‌شود؟

نگاه متفاوت


مرگ طبیعیِ دو کاندیدا

امیر ترکاشوند

پژوهشگر دینی


حضرات آقایان محمد یزدی (زادهٔ ۱۰ تیر ۱۳۱۰) و محمدتقی مصباح یزدی (زادهٔ ۱۱ بهمن ۱۳۱۳) سال گذشته برای رقابت در انتخابات میاندوره‌ای مجلس خبرگان ثبت نام کردند. انتخابات در دوم اسفند برگزار شد و آن دو به آن مجلس راه یافتند. سنّ این دو در هنگام ثبت نام به ترتیب ۸۸ و ۸۵ سال بود. این هر دو داوطلبِ رقابت نمایندگی، در حالی‌ که فقط ده ماه از آن انتخابات گذشته بود به مرگ طبیعی و به خاطر کهولت سن درگذشتند (یکی دو هفته کمتر از ده ماه، دیگری دو هفته بیشتر).

آیا تقوا حکم نمی‌کرد که به خاطر محتمل بودنِ این رخداد، از ثبت نام خودداری می‌شد؟ آیا با آن کهولت و ضعف، امکان عمل به وظایف نمایندگی وجود داشت؟ آیا با خود نیندیشیدند که با مرگ قابل حدس‌شان هزینه‌های سنگین برگزاری دوبارۀ انتخابات بر کشور تحمیل می‌شود و بار سفرشان را سنگین خواهد کرد؟کرونا به آنان اجازه نداد در هیچ اجلاس خبرگان شرکت کنند و آنان نیز این فرصت را از دیگران گرفتند.

ما مذهبی‌ها به جوالدوز زدن به دیگران عادت داریم؛ بد نیست گه‌گاه به خودمان نیز سوزنی بزنیم. با تسلیت به خانواده‌های داغدار و محترمشان.

بازنگری


#احمد_زیدآبادی
#امیر_ترکاشوند
#دینی
#قوه_قضائیه
#مجلس_خبرگان
#ابراهیم_رئیسی
#محمد_یزدی
#محمدتقی_مصباح_یزدی

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

درنگی در یک نامه تاریخی، منتشر شده در ۲۵ دی ۱۳۵۷، به قلم مصطفی رحیمی:
چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟

اردشیر منصوری

کارشناس ارشد فلسفۀ علم و مدرس دانشگاه


روزگاری که این نامه به قلم آن مصطفی (رحیمی) نوشته می‌شد، بسیار کسان مانند این مصطفی (تاجزاده) دل گرو تأسیس بهترین حکومت روی زمین (جمهوری اسلامی) داشتند. اما چه شد که این مصطفی در نقد نظام مطلوب پس از ۴۲ سال نظرش به نظر آن مصطفی نزدیک شد؟

فشرده دیدگاه او، اینجا

بزرگان دیگری مانند مهندس بازرگان و بعدها دکتر سروش را گمان بر آن بود که با افزودن قید «دموکراتیک» به نظام موسوم به «جمهوری اسلامی»، مشکل مفروض رفع شدنی خواهد بود. اما مصطفی رحیمی با تخصیص جمهوری با اسلام، مشکلی را می‌دید که آن روز از بسیاری دیده‌ها پنهان بود، و حتی امروز نیز برخی نیک‌خواهان هنوز بدان وقوف نیافتند.

مروری بر دغدغه این دو مصطفی بهانه‌ای است برای دعوت به اندیشیدن در مدل حکومتی که در بادی نظر مستجمع جمیع مطلوب‌ها به نظر می‌رسید، اما در عمل ناکارآمدی‌ها و مشکلاتش پس از ۴۲ سال محل عبرت گرفتن‌ها و درس‌آموزی‌ها است.

گفتارها

#اردشیر_منصوری
#فرمانروایی
#سوسیال‌دمکراسی

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

[کلاه‌برداری به‌نام مجلس؛ آقای رئیسی! نتیجه؟]
یک سوال ساده از علی لاریجانی

اکبر اعلمی



در طول مدیریت ۱۲ ساله شما بر مجلس و با اطلاع و مجوز شما افراشته، معاون اجرایی مجلس، به اتفاق چند تن از اعضای هیات رئیسه در سال ۸۹ از صدها نفر پول دریافت کردند تا مجتمع مسکونی موسوم به نور و یاس را در سوهانک احداث و حداکثر تا سال ۹۴ آپارتمان‌ها را تحویل خریداران دهند.

اکنون ۵ سال از مهلت تعهدات آنان منقضی و به دلایلی که من و شما از آن آگاهیم، انحرافات زیادی در پروژه رخ داده و ساخت پروژه در مراحل اولیه متوقف شده است! در این فاصله بعضی از مالباختگان دق کردند، تعدادی گاه در مقابل مجلس گرد آمده و علیه دست‌اندرکاران مربوطه شعار می‌دهند و صدها تن نیز به هر نهاد و وسیله‌ای متوسل شده‌اند تا بلکه حقشان را استیفا کنند اما صدایشان به جایی نرسیده است!

این اتفاق در هریک از جوامع مدنی رخ می‌داد مسببانش را به صلابه می‌کشیدند، اما شما هم اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هستید و بقیه هم در مسئولیت‌های خود مشغول خدمتند! چگونه با وجدانتان کنار می‌آیید و چه کسی باید پاسخگوی صدها مالباخته موصوف باشد!؟

خط آزادگی

#فساد

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

[به بهانه‌ی ۲۶ دی و خروج بی بازگشت شاه از کشور]
آخرین سفر شاه

فرهاد قنبری

جامعه‌شناس


کتاب آخرین سفر شاه نوشتهٔ ویلیام شوکراس، خبرنگار انگلیسی، روایتی عبرت‌آموز و تلخ از هیجده ماه آخر زندگی محمدرضا شاه پهلوی پس از خروج از ایران است.

شوکراس در پیش‌گفتار کتاب می‌نویسد: "این کتاب سرگذشت یک سفر است، سفر توأم با سرگردانی شاه به‌سوی تبعید و مرگ. و نیز عوامل گوناگون حکومت او و مناسبات او با انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها، ساواک، سیا، نفت و خرید اسلحه. داستان سقوط و تبعید شاه از جمله داستان‌هایی است که ماهیت روابط بین دولت‌ها و رهبران‌شان را نشان می‌دهد. داستان وفاداری و عافیت‌طلبی است. به قول ژنرال دوگل: «دولت‌ها غول‌هایی هستند بی‌احساس»."

رسم است که می‌گویند در عالم سیاست دوستی وجود ندارد و هر سیاست‌مداری که به مقامات سایر کشورها به‌عنوان دوست خود نگاه کند، قافیه را باخته است؛ رسم است که می‌گویند سیاست‌مدار باهوش، سیاست‌مداری است که پس‌ از دست دادن با مقامات سایر کشورها انگشت‌های خود را می‌شمارد؛ رسم است که می‌گویند شاه بدون تاج تخت یک شاه مرده است... اما شاید به‌ندرت شخصی در تاریخ معاصر جهان به اندازهٔ محمدرضا شاه پهلوی تک‌تک این جملات و سخنان عامیانه را با جان خود تجربه و لمس کرده باشد.

شاه بلندپرواز و مغرور ایران که به‌دنبال رسیدن به دروازه‌های تمدن بزرگ بود و چند سال پیش از سقوط، مقامات هفتاد کشور جهان را برای جشن‌های دو‌ هزار و پانصد سالهٔ شاهنشاهی در ایران جمع کرده بود و در پاسارگاد در مقبرهٔ کورش با اعتماد به‌نفس فریاد سر می‌داد که‌: "کورش آرام بخواب ما بیداریم"، حالا دربه‌در به دنبال خانه و مأوایی بود تا در آن رنج و درد حاصل از بیماری جانکاهش را تحمل کند و اندکی به گذشتهٔ خود بیندیشد.

آخرین شاه ایران به چشم خود دید که رئیس‌جمهور آمریکایی که می‌گفت هیچ جایی بهتر از تهران و هیچ میزبانی بهتر از شاه و شهبانو برای برپایی جشن کریسمس سراغ نداشتیم، حالا چگونه از یک احوالپرسی ساده هم دریغ می‌کند؛ آخرین شاه ایران به چشم خود دید که چگونه کشورهای غربی یکی پس از دیگری چشم‌های خود را به روی او بستند و از پذیرش درخواست پناهندگی او سر باز زدند؛ آخرین شاه ایران به چشم خود دید که اگر انورسادات مصری و محبت خارج از عرف دیپلماتیکش نبود، معلوم نبود روزهای آخر زندگیش را در چه شرایطی سپری می‌کرد و یا در چه کشور و سرزمینی و چگونه به خاک سپرده می‌شد...

حکایت تلخ ماه‌های آخر زندگی محمدرضاشاه داستان آوارگی است، آوارگی از مصر و مراکش و باهاما تا مکزیک و آمریکا و پاناما؛ داستان ماه‌های آخر زندگی محمدرضا شاه داستان بی‌حرمتی‌ها و زخم‌زبان‌هاست (آن هم از سوی کسانی مانند عمر توریخوس، حاکم پاناما، که شاید شاه در طول حیاتش هیچ‌گاه او را در حد و اندازهٔ دیدار و ملاقات با خود نیز به رسمیت نمی‌شناخت).

فرح پهلوی در آن روزها می گوید: "دنیا طوری با ما رفتار می‌کند که گویی بزرگترین جنایت‌کاران روی زمین هستیم. رفتاری که با ما می‌شد و از محلی به محل دیگر پرتاب می‌شدیم وحشتناک بود."

کسی نمی‌داند که محمدرضاشاه در آخرین ماه‌ها و روزهای زندگی‌اش به چه می‌اندیشید و چه نگاهی به گذشتهٔ خود داشت، اما هر چه بود بیماری سرطان و مرگ زودهنگام او را باید از خوشبختی‌های آن روزهای او به شمار آورد.

خرمگس


روزنامه‌گردی در انتخاب؛ جزئیات گزارش «شاه رفت»ِ اطلاعات در ۴۱ سال پیش
- پایگاه خبری تحلیلی انتخاب


«۲۶ دی ۵۷ به زبان ساده»
مجيد تفرشی
سندپژوه و تحلیلگر تاریخ معاصر ایران
- روزنامه‌ی اعتماد (۲۶ دی ۱۳۹۸)


#فرهاد_قنبری
#تاریخی
#سال‌روز
#محمدرضاشاه


@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

حذف اجبار خانواده‌ها به غربال‌گری پیش‌ از زایمان


کبری خزعلی، رئيس شورای‌ اجتماعی زنان و دختر ابوالقاسم خزعلی، تبریک گفته که با تلاش «نمایندگان انقلابی مجلس»، اجبار مادران به غربال‌گری پیش ‌از زایمان برداشته شده چون از نظر او این کار اجبار مادران به کشتن جنین‌شان بوده/ توییتر خزعلی

👈 غربال‌گری یک‌سری آزمایش خون و سونوگرافی است که برای بررسی سلامت جنین و غربال‌ کردن گروه‌های پرخطر از لحاظ بیماری‌های عفونی، سندروم داون و برخی دیگر از نُقصان‌های ژنتیکی و ناهنجاری‌های فیزیکی در ماه‌های مختلف بارداری انجام می‌شود و وزارت‌ بهداشت برخی از آن‌ها را اجباری کرده‌ بود.

روزآروز


یک‌سال پیش:
‏ادعای مجری شبکه ولایت در برنامه بررسی «کنترل نسل در سند ۲۰۳۰» در مورد غربالگری های وزارت بهداشت:
- غربالگری سیاست دشمن است.
- پیچ دستگاه‌ها را چرخانده اند تا بچه های سالم را معیوب تشخیص دهد.
یک‌سال پس از ادعای مجری شبکه ولایت درمورد «ایرادات فنی غربالگری» و «توطئه دشمن در پیچاندن پیچ دستگاه»، با تلاش «نمایندگان انقلابی»، اجبار به غربالگری برداشته شد.

مکتوبات


غربال‌گری غیرعلمی که بله، دانشِ مزیّن به امثال روغن بنفشه‌تان را دیده‌ایم و مرحبا! و چه جالب که ابتدا به پرسنل خدوم بهداشت تبریک گفته و بلافاصله به آن‌ها توهین کرده و تلویحا بی‌سوادشان می‌خوانید!

باری، از حالا شما می‌دانید و وجدان‌تان و چشمان مبهوتِ انبوهِ کودکان عقب‌مانده‌ی ذهنی و معلول و درد و رنجِ بی‌نهایتِ خانواده‌هایشان در آینده.

خشت خام l حسین دهباشی


[دو نظر موافق این طرح (اینجا و اینجا)

برخی از موافقان این طرح بر روی برداشته شدن گزینه‌ی اجبار آن تاکید دارند در حالی که اصولا انسان‌ها کمتر همه‌ی موارد «تندرستی / بهداشتی» را رعایت می‌کنند (نگاهی به تاریخچه‌ی انجام واکسن)، به هر دلیلی؛ بی‌توجهی، نادانی، تنبلی، تشخیص‌های شخصی یا غیرعلمی دیگران... به ویژه که در این مورد اگر اجبار آن برداشته شود از شمول بیمه هم خارج و امکان انجام این آزمایش سخت‌تر خواهد شد.

اما پرسش این‌جاست که اگر غربالگری تشخیص می‌داد که جنینی معلولیت دارد - آن‌هم با چنین شرایطی - خانواده‌ای اگر می‌خواست می‌توانست او را حفظ کنند یا خیر؟ آیا در این مرحله اجباری قطعی قانون و اعمال حتمی آن وجود داشت!؟ - درفش]


وزارت بهداشت ارائه هرگونه وسایل پیش‌گیری راز بارداری را در مناطق عشایری ممنوع کرده - روزآروز


#مجلس_انقلابی
#غربالگری_بارداری
#وزارت_بهداشت
#پزشکی

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

غیرمتخصصان باستان‌ستیز

امیر هاشمی مقدم

کارشناس ارشد ایران‌شناسی و پژوهشگر


کانال تلگرامی اصلاحات‌نیوز عکس زیر را که در آن نوشته شده: «خبرگزاری سازمان تبلیغات اسلامی: هرچه به نام تمدن هخامنشی گفته می‌شود هیچ پایه علمی ندارد و تاریخ هخامنشیان چیزی جز فضاحت نیست» منتشر کرده است.
البته خبرگزاری مهر (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی) این جمله و تیتر را از میان گفتگوی دو سال پیش (آذر ۹۷) با مترجم یک کتاب برگزیده و در آغاز گفتگو هم به خوانندگان اطلاع داده آماده انتشار دیدگاه منتقدان نیز هست؛ با این همه، نمی‌توان کلیت ضد ایران باستان سازمان تبلیغات اسلامی را انکار کرد.

در این گفتگو، حسن شایگان (اقتصاددان)، درباره کتابی با نام نهادهای اجتماعی و ساختار اقتصادی امپراتوری هخامنشی از داندامایف، ایران‌شناس روس (اصالتا از مسلمانان داغستان) سخن می‌گوید. او در این گفتگو هخامنشیان را «متجاوز»، «جنگ‌افروز»، «جهان‌خوار»، «ناجوانمرد» و... می‌نامد.

نوشته‌ام را با بخشی از سخنان او در این مصاحبه آغاز می‌کنم که می‌گوید: «در تاریخ‌نگاری سه عامل عمده دانش، روش و بینش وجود دارد. بینش هدف است ولی دانش و روش وسیله برای رسیدن به بینش هستند. دانش و روش را ما داریم اما بینش در بین ما غایب است». بخش نخست سخن او درست، اما ادعای دوم‌اش نادرست است. یعنی مشکل اصلی دانش تاریخ و بسیاری از دیگر حوزه‌های انسانی در ایران اینست که عوام‌زده‌اند. هر کس گمان می‌کند با خواندن چند منبع گزینشی، صلاحیت لازم برای اظهار نظر در این باره را دارد. برای همین است که به جرأت می‌توان گفت کمتر کسی در ایران داریم که دانش‌آموخته تاریخ باشد و علیه تاریخ ایران باستان و هخامنشیان این‌گونه موضع بگیرد.

به جز خود آقای حسن شایگانِ اقتصاددان، چند نمونه در زیر می‌آید تا درستی این ادعا را به آزمون بگذاریم. یوسف اباذری، استادی توانمند در حوزه جامعه‌شناسی فرهنگ؛ مصطفی ملکیان، استاد برجسته اخلاق؛ محسن نامجو: موسیقی‌دان به نسبت جوان و شگفت‌انگیز ایرانی؛ شهریار زرشناس، کمی فلسفه و روانشناسی خواند و البته نتوانست به پایان برساند، اما به‌عنوان منتقد غرب‌گرایی شناخته می‌شود؛ و بسیاری از دیگر افراد را نیز می‌توان در این زمینه نام برد که مشکل اصلی‌شان همان نداشتن دانش و روش تاریخ‌نگاری و اتفاقا سخن گفتن بر پایه بینش ایدئولوژیک‌شان است؛ خواه بینش چپ، خواه جهان‌وطن، خواه امت‌گرا.

در نقد سخنان باستان‌ستیزانه اباذری، پیش از این در شماره ۱۴ ماهنامه قلمیاران مفصل نوشته‌ام. از ناآگاهی ملکیان درباره تاریخ باستان همین بس که تخت جمشید را ساخت رومیان می‌داند، در حالی‌که در دوره هخامنشیان امپراتوری روم هنوز تشکیل نشده بود. درباره شهریار زرشناس هم یادآوری می‌کنم که خواهر ایشان، دکتر زهره زرشناس که استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی است (و در دوره کارشناسی ارشد ایران‌شناسی، افتخار شاگردی‌شان را داشتم)، ادعاهای برادرش را کاملا رد می‌کند.

نکته دیگر، ادعای شایگان در اینکه نقاط ضعف و منفی هخامنشیان در ایران نادیده گرفته شده و هر آنچه درباره‌شان نوشته می‌شود، تکرار مکررات است. از قضا سخنان خود وی درباره خشونت و جنگ‌طلبی کوروش یا شیوه مرگ او و...، چیزهایی است که بسیاری از دیگر منتقدان ایران باستان (که همگی هم غیرمتخصص هستند و عموما خلاف یافته‌ها و نظریات متخصصان ایرانی و خارجی این حوزه سخن می‌گویند) بارها اشاره کرده‌اند. برای نمونه، همگی به گفته هرودوت درباره کشته شدن کوروش به دست ملکه تومریس در آسیای میانه استناد کرده و نتبجه می‌گیرند آرامگاه کوروش نمی‌تواند در پاسارگاد باشد. این در حالی است که هرودوت آشکارا می‌گوید از میان روایت‌های بسیار درباره مرگ کوروش، او یکی را بیان می‌کند. اما گزنفون که کتاب «کوروش‌نامه»اش از منابع اصلی در این زمینه است، مرگ او را در بستر بیماری در نزدیکی پایتخت و میان فرزندانش می‌داند.

نکته بعدی، گزینشی عمل کردن باستان‌ستیزان است. شایگان کتابی از داندامایف برگردان کرده؛ در حالی‌که هیچ اشاره‌ای نمی‌کند خود داندامایف چقدر به درخشش امپراتوری هخامنشی در کارهایش پرداخته است (تخصص داندامایف، هخامنشی‌شناس بود و هر دو بعد منفی و مثبت این امپراتوری را نشان داده است). زرشناس هم در سخنرانی‌هایش، تنها به منفی‌گزینی از منابع مربوط به هخامنشیان می‌پردازد. برای نمونه از انبوه نکات مثبتی که گزنفون درباره کوروش گفته چشم پوشیده و تنها یک نکته منفی که در آنها یافته (هرچند بعید است خود کوروش‌نامه را خوانده باشد، بلکه احتمالا از این ور و آن ور چیزهایی پیدا کرده) را بیان می‌دارد...

متن کامل

مقدمه


در همین رابطه - بهرام روشن‌ضمیر، پژوهشگر و کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان، در گفت‌وگو با ایلنا: «تاریخ‌نگاری ایدئولوژیک خطرناک است»


#تاریخی
#هخامنشیان
#ایران‌ستیزی

@PersianPolitics

Читать полностью…

درفش

بیانیه‌ی جبهه ملی ایران (سامان ششم) درباره‌ی خرید واکسن کرونا
ایران ما‌؛ جدال مرگ و زندگی


هنوز سوگ قتل‌عام معترضان به فساد و غارت و فقر تحمیل شده آبان ۹۸ پایان نیافته؛ و هنوز اشگ ما در سالروز سقوط هواپیمای مسافری و سوخته شدن ۱۷۶ مسافر بیگناه با شلیک متوالی موشک پدافند هوایی در اثر بی لیاقتی مسئولان دفاعی کشور خشک نشده، که قتل عام دیگری را برای ملت ایران تدارک دیده اند: ممنوعیت ورود واکسن‌های آزموده شده و مورد تأیید بهداشت جهانی برای جلوگیری از فراگیری بیشتر بیماری کرونا در ایران.

چرا به مردم راست نمی‌گویید که، به قول خودتان، ۱۵۰ هزار واکسن فایزر با پول ملت برای مصرف انحصاری خودتان وارد کرده‌اید. چرا به مردم راست نمی‌گویید که دارایی و بودجه کشور را آن‌چنان غارت و تهی کرده اید که پولی برای خرید واکسن باقی نمانده و باید با واکسن های تاییدنشده یا قلابی، که آن را هم به‌جای رایگان به مردم با بهای بازار سیاه خواهید فروخت، مردم را فریب بدهید؟ باید از شما پرسید تا کنون داروهای درمان بیماری‌های خودتان را از کدام کشورها خریداری می‌کرده‌اید؟

چگونه است که استفاده از دارو و درمان و بیمارستان‌های اروپا، به‌ویژه انگلستان، برای خانواده‌های بالای نظام مجاز است؟ اما اینک که ملت نیاز به یک واکسن مطمئن برای زنده ماند دارد، باید از این حق محروم بماند تا شما خودتان تولید کنید و بی اعتنا به کیفیت آن را با قیمت‌های بالا، همانند داستان ماسک‌ها، به ملت بفروشید؟ جان مردم برای خرید و فروش نیست!

در حالی‌که همه جهانیان می‌دانند که جمهوری اسلامی درباره ورود ویروس کووید-۱۹ به ایران دروغ گفته و با ادامه پروازها به چین آن را در سراسر ایران نشر داده و همیشه با ناکارآمدی در مدیریت بحران، درباره شمار مبتلایان و کشته شدگان هم دروغ گفته و می‌گوید، با توجه به فقر گسترده و تورم افسار گسیخته، در حالی‌که مردم توان خرید هیچ واکسنی را که باید رایگان باشد و درمان آن نیز رایگان باشد، به قیمت‌های بازار سیاه معمول در جمهوری اسلامی ندارند، ما نگران وقوع بحرانی مرگ‌ آور در کشور در مقیاس طاعون و قحطی صد سال پیش هستیم که حدود ده میلیون شهروند ایرانی را از دست دادیم.

تهران - ۲۱ دی ۱۳۹۹ خ.

تارنمای جبهه ملی ایران - سامان ششم

مهستان جبهه‌ی ملی ایران


#جبهه‌ی_ملی_ایران_سامان_ششم
#بیانیه
#فرمانروایی
#کرونا
#واکسن_کرونا

@PersianPolitics

Читать полностью…
Subscribe to a channel