✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌙 حلول شعبان المعظم،
ماه حضرت رسولُ اللّه صلى اللّه عليه وآله و ماه صلوات و برکات را به مؤمنان تبریک می گوییم.
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت میکنيم!
غافل از خود،دیگری را هم قضاوت میکنيم!
کودکی جان میدهد از درد فقر و ما هنوز…
چشم میبندیم و هرشب خواب راحت میکنيم!
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود…
ما به این دنیای فانی زود عادت میکنيم!
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا…
عشق را با واژههامان بیشرافت میکنيم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی…
با همیم اما چرا احساس غربت میکنيم؟
✍#جناب_شیخ_بهایی
🎤# پرستو شایان @parasp
مرا با خود به هرجا میبَرد پاییز
نمیدانم کجا، اما
مرا این خشخش موزون و وهمانگیز
رهایم میکند از خویشتن
از قید و بند زندگی آزاد
سوارم میکند با برگ ها بر باد
به سوی روزهای شاد
و شاید هم
به قصر آرزوهایم
به عصر کودکیهایم
نمیدانم کجا، حتی
اگر مقصد به جایی نیست
دلم این گونه میگردد
ز حس التهابِ یک سفر لبریز
مرا با خود ببر هرجا که میخواهی
مرا با خود ببر ای پادشاهِ فصل ها، پاییز۰۰
✍#استاد_حسین_منزوی
#🎤پرستو شایان @parasp
🎼# آهنگ از Dan Gibson
گاهی چه بی گناه ، دلت پیر میشود
اینجا همان دمی است که زود دیر میشود
گاهی به رغم تشنگی عشق ، عاقبت
با حسرتی فقط ، عطشت سیر میشود
گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود
بی رحم چون کمان کمانگیر میشود
گاهی همان گلی که به دل پروراندیش
خارش به سینه ات چه نفس گیر میشود
گاهی که آرزوست بغل سازیش به مهر
تنها سراب اوست که تصویر میشود
گاهی نیایشت که فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت ، به دلت تیر میشود
گاهی صدای بارش باران که دلربا ست
با چتر تک سواره چه دلگیر میشود
گاهی که ضرب و جمع به راهی نمی رسد
من کم شوم ز یار ، چه تفسیر میشود
گاهی مسیر عشق ، ز پیکار عقل و دل
از تیزی و خطر ، چو شمشیر میشود
گاهی که منطقت ندهد پاسخت به دل
باید نشست و دید ، چه تقدیر میشود . . .
✍#قیصرامین_پور
🎤: پرستو شایان @parasp
آتش_پنهان
گرمیِ آتش خورشید فسرد
مهرگان زد به جهان رنگِ دگر
پنجهی خستهی این چنگیِ پیر
ره دیگر زد و آهنگ ِ دگر
زندگی مرده به بیراه زمان
کرده افسانهی هستی کوتاه
جز به افسوس نمیخندد مهر
جز به اندوه نمیتابد ماه!
باز در دیدهی غمگین ِ سحر
روح بیمار طبیعت پیداست
باز در سردی لبخند غروب
رازها خفته ز ناکامیهاست
شاخهها مضطرب از جنبش باد
در هم آویخته، می پرهیزند
برگها سوخته از بوسهی مرگ
تک تک از شاخه فرو میریزند
میکند بادخزانی خاموش
شعلهی سرکش تابستان را
دست مرگ است و ز پا ننشیند.
تا به یغما نبرد بستان را
دلم از نام خزان می لرزد
زان که من زادهی تابستانم
شعر من آتش پنهان من است
روز و شب شعله کشد در جانم
میرسد سردی پاییز حیات
تاب این باد بلاخیزم نیست
غنچهام غنچهی نشکفته به کام
طاقت سیلی پاییزم نیست!
برگرفته از دفتر #گناه_دریا
✍#فریدون_مشیری
صدا : 🎤#پرستو شایان
بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است نه قیافهاش ...
اما حرفش هیچ وقت از یادم نمیرود، میگفت :
زندگی مثل یک کلاف کامواست !
از دستت که در برود میشود کلاف سردرگم، گره میخورد، میپیچد به هم، گرهگره میشود ...!
بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی، زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگتر میشود، کورتر میشود، یک جایی دیگر کاری نمیشود کرد، باید سر و ته کلاف را برید، یک گره ظریفِ کوچک زد !
بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد، محو کرد، یک جوری که معلوم نشود، یادت باشد گرههای توی کلاف همان دلخوریهای کوچک و بزرگند، همان کینههای چند ساله، باید یک جایی تمامش کرد، سر و تهش را برید ...
زندگی به بندی بند است به نام "حرمت " ؛
که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است ...!
✍#سیمین_بهبهانی
🎤: پرستو شایان @parasp
آمدی احساس شعرم را فراوان کرده ای
کوچه های شهر ِ جانم را چراغان کرده ای
در پس ِ هر پنجره یک من ، به رقص آورده ای !
بی تو بودن را از احساسم گریزان کرده ای
در حیاط ِخانه ام شور و شَری افکنده ای
باغ ِ زرد ِ خاطر ِ دل را ، گل افشان کرده ای
مقدمت را قاصدکها ، بارها روبیده اند
دل از آنان برده ای ، جانا چه با جان کرده ای !
فرش ِ سرخ ِ دل ، تمنای قدم های تو داشت
گام بر آن نِه ، که بنیادش ، تو لرزان کرده ای
بال می گیرد خیالم ، از کران تا بیکران
تا سپهر ِ آرزویم را ، نمایان کرده ای
عکس ِ من در قاب ِ جان گویی نمی گنجد دگر
جا به جا پیشانی اش را بوسه باران کرده ای
کاشکی این خواب ِ خوش ، پایان نگیرد تا ابد
وَهم ِ شیرینی که بر جانم ، تو مهمان کرده ای ...
#سیما_اسعدی
@delsoroudeh
آنلاینخوانی پرستو شایان در گروه آوای مهربانی
وقتی تو نیستی
خورشید نمی تابد
ماه دلتنگ و آسمان تاریک است
من از دنیای
بی احساس آدمها آمده ام
با دستانی پراز یاس و
چشمانی پراز عشق
زنانگی هایم را از یاد برده ام
ببار بر این دل تفتیده از داغ ها
و حسرت ها و آرزو ها
و در آغوش امن خودپناهم بده .
بگو که مرا قبل از من می شناسی...
خستگیهایم را درمان باش
بگو که نگاهم را میخوانی،
مرا در من نفس بکش
مرا قبل از رسیدن به ابدیت پیدا کن
به زندگی پیش از خود باز گردان
من لیلی سرگردان خوابهای توام ...
✍#مینو_پناهپور🖋
💌 @ashaghanayaaram
🎤#پرستو شایان @parasp
در حسن رخ خوبان پیدا همه او دیدم
در چشم نکورویان زیبا همه او دیدم
در دیدهٔ هر عاشق او بود همه لایق
وندر نظر وامق عذرا همه او دیدم
دلدار دل افگاران غمخوار جگرخواران
یاری ده بییاران، هرجا همه او دیدم
مطلوب دل در هم او یافتم از عالم
مقصود من پر غم ز اشیا همه او دیدم
دیدم همه پیش و پس، جز دوست ندیدم کس
او بود، همه او، بس، تنها همه او دیدم
آرام دل غمگین جز دوست کسی مگزین
فیالجمله همه او بین، زیرا همه او دیدم
دیدم گل بستان ها ، صحرا و بیابان ها
او بود گلستان ها ، صحرا همه او دیدم
هان! ای دل دیوانه، بخرام به میخانه
کاندر خم و پیمانه پیدا همه او دیدم
در میکده و گلشن، مینوش می روشن
میبوی گل و سوسن، کاینها همه او دیدم
در میکده ساقی شو، می در کش و باقی شو
جویای عراقی شو، کو را همه او دیدم
✍#فخرالدین_عراقی
🎤: پرستو شایان @parasp
محبوبم.....
تو خواهی ماند ...
در انتهای اعماق وجودم،
جائی دست نیافتنی،
در شاهرگهایم
آنجایی که، قطره های خونم،با نامت، در گردشند،
تو را پنهانت میکنم،
لابه لای امواج پریشان موهای طلائیم،
که نوید روشناییست،
پنهانت میکنم،
در قلبم، در هر دم نفسم...
جایی که نفسهای تو در قفسه سینه ام
نوید دم های دگریست،
و تو...تو...ای هدیه الهه عشق،
پنهانم کن،
جایی دست نیافتنی، در درونت،
جایی...
مملو از عشق و زیبایی،
ماورای، بودن لحظه های عاشقانه،
تا در واژه پنهان عشق،
عاشقانه با هم یکی شویم...
✍: شعله میر فتاح
🎙: پرستو شایان
🎹و🎞:هیوا
@hivamahmoudi
مرثیه ای ست
بر پیکره ی روزگار
و سالهاست
حکایت بیقرار عطش را
در غربتی عمیق
می نوشیم....
و چشمانمان
در ذکر مصیبتی
برگبرگ شقایقها را
عاشقانه میبوسد
و افسوس
در وسعت این همه شُکوه
فراموشمان می شود
حسین
تشنه ی دیدار بود
و آنگاه
که گلوگاه سپید کودکش
سرخی عشق را
می بوسد
باید به باور رسید
که گذشتن از خویش
مرز رهایی اوست
و آموختن از او
اوج دلدادگی ست....
حسین
کمال بی همتای ایمان است
اوج پروانگی حق...
و باید به جان
معرفتش را نقش بست
تا بیاموزیم
دستی که بر عزایش
سینه میکوبَد
و چشمی که در رثایش
نَم نَم عشق را
به نقش میزند
باید او را
به ادراک دل
ایمان آوَرَد....
و باید آموخت
حسین را
و باید آموخت
یارانش را
و باید آموخت
تمامیّت او را........
#🖊سمیه_خلج
@skhalaj823
صدا :🎤
پرستو شایان
خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخوان، ذوق کن.
به هر شکلی که میشود؛ زنده باش و دستان زمخت زندگی را محکم بگیر.
کسی را پیدا کن که پایهی دیوانگیهات باشد، با تو زیر باران خیس شود، با تو توی خیابان بلند بخندد، با تو موزیک گوش کند، برقصد، کتاب بخواند، فیلم ببیند. کسی را پیدا کن که سن و سال حالیش نباشد، که از قضاوتها نهراسد، که ساده، ذوق کند، که سبز باشد، بکر باشد، دیوانه باشد.
کسی را پیدا کن که با تو از طرح ناموزون ابرها، به دهکدههای خیال برسد، که سرکش باشد و با تو بدون آسمان و بال، پرواز کند، که با تو چای بنوشد و شعر بخواند و دیوانگی کند.
دنیا به قدر کافی، آدمِ بیذوق دارد، دنبال کسی باش که ذوق داشتهباشد و از تماشای ماه و شب و کهکشان، به وجد بیاید و حضور و حرفهاش، تو را ترغیب کند به زیستن ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
چَشمانَت را باز کُن و
به لبخندی ملیح، مهمانم کُن
از طلوع نمیگویم
چون که مِهرت غروبی ندارد
محبّتت را
هرگز از مَن دریغ نکُن
امّا
مَرا همیشه مُحتاج به
مِهر والایَت، نگهدار
چون که
غفلت از تو
ایمانم را سُست
عشقَم را به عِیش
وَ دُنیا و آخرتَم را
به تباهی میکشاند
خُدایا
به رویم لَبخند بِزن
که بیش از پیش
به آن محتاجم
#حمید_رضا_یگانه
@parasp
خنده ی اجباری
طومارِ خوش عمر مرا یکسره پیچید
وقتی که پرستوی دلم پر زد و کوچید
خورشید میان افقِ سرخ فرو رفت
خونِ دل من بود که بر واقعه پاشید
جز پاسخ بی مهری و رد هیچ ندیدست
موجی که سرِ صخره سرش را زد و کوبید
ای شوکت و ای مسند و آوازه ی مصری
صد بار دل از چاه حسدهای تو لرزید
از خنده ی اجباری من در پس هر غم
خندید به من آینه وقتی که مرا دید
تأویل تو سودی ندهد ، قحطی مهرست
صد نیل اگر یکسره پس رفته و خشکید
در پیش من از شرم ، رخش سرخ و سرش زیر
شد لاله ی وارونه ی من پیچک هر بید
✍#امیرابوالفضل_عباسیان_امیر
🎤: پرستو شایان @parasp
و جهان هنوز هم زیباست...
تا اندک فرصتی برای دیوانگی هست هنوز ...
و تنفس نرم و پیاپی نوزاد کوچکی، و گیاه سبز و امیدواری که به شوق پرواز، با نیستی و انهدام میجنگد.
تا عشق هست، امید هست، نور هست...
من زندهام به همین روزنههای نور در کشاکش این تاریکی.
من زندهام به این که متفاوتترین و زیباترین گلها، در مرداب میرویند و خارقالعادهترین ستارهها در تاریکترین شبها میدرخشند.
من زندهام به اینکه هستم، که عشق هست،
و زیباییهای زیادی در این سیارهی آشنا هست هنوز...
#نرگس_صرافیان_طوفان
Burhan CaCan Yag Yagmur
Yağmur yağar sessizce
Akar gider delice
Yağmur yağar sessizce
Akar gider delice
Dön gel artık sevdiğim
Dön gel artık sevdiğim
Hasret kaldım sesine
Hasret kaldım sesine
(Yağ yağmur yağ, yağ yağmur yağ)
Yağ ki günahlarım temizlensin
(Yağ yağmur yağ, yağ yağmur yağ)
Yağ ki gözyaşlarım yâre gelsin
Çisil çisil yağ, tane tane yağ
Yağ ki hıçkırığım duyulmasın
Çisil çisil yağ, tane tane yağ
Yağ ki ağladığım belli olmasın
Yağmur yağar sessizce
Dökülür gökten yere
Yağmur yağar sessizce
Dökülür gökten yere
Ağlamaktan kör oldum
Ağlamaktan kör oldum
Senin için her gece
Senin için her gece
(Yağ yağmur yağ, yağ yağmur yağ)
Yağ ki günahlarım temizlensin
(Yağ yağmur yağ, yağ yağmur yağ)
Yağ ki gözyaşlarım yâre gelsin
Çisil çisil yağ, tane tane yağ
Yağ ki hıçkırığım duyulmasın
Çisil çisil yağ, tane tane yağ
Yağ ki ağladığım belli olmasın
(Yağ yağmur yağ, yağ yağmur yağ)
Yağ ki günahlarım temizlensin
(Yağ yağmur yağ, yağ yağmur yağ)
Yağ ki gözyaşlarım yâre gelsin
ای جوانی. ............................غزل
ای جوانی اندکی در جان بیمار م بمان
اشک من جاری نشو ،در چشم خونبارم بمان
ای فروغ دیده ی چشمان خون افشان من
روزگارم تار شد در دیده ی تارم بمان
با تو ام ای غم ، تو بودی مونس تنهایی ام
در دل بشکسته و سیمای غمبارم بمان
ای نشاط نو جوانی از چه رو گردان شدی
شور وحال کودکی ، با ذوق سرشارم بمان
دست وجان می لرزد از نقصان پیری ای دریغ
زور و بازوی جوانی در تن زارم بمان
چون گلی پژمرده ام از هجمه ی باد خزان
رنگ سرخ گونه بر رخسار تبدارم بمان
همچو شمعی سوختم با شعله ی لرزان خود
کور سوی زندگانی بهر تیمارم بمان
(عارفا ) دلخسته ام از گردش مینای دون
رخ متاب از من تو با بخت نگونسارم بمان
شاعر :عباس انصاری (عارف )
آوایش:
پرستو شایان @parasp
.
شعر " پاییز " از کتاب "نشانی شعر" :
.
دوست دارم رد شدن از کوچه ی پاییز را
دوست دارم این دل انگیزِ ملال انگیز را
آسمان سرخ است چون جام شراب و ابرِ مست
بر زمین می ریزد این پیمانه ی لبریز را
خاطرات مرده سر از سینه بر می آورند
تا ببینی پیش چشمت روز رستاخیز را
برگ ها خود را می اندازند زیر پایمان
تا بفهمانند با خواهش به ما یک چیز را
وقت تنگ است و به روی عشق در باید گشود
دوست دارم با تو من پاییز را پاییز را
شعر : ✍#مه_زاد_رازی
@mahzadrazi
دکلمه : 🎤
پرستو شایان @parasp
تنظیم و میکس: 🎼🎹
زهرا میرزایی ( ارنواز)
در حسرت تو.............غزل
تو با جمال جمیلت نمی روی از یاد
تمام هستی ما را تو داده ای بر باد
سراغی از من بشکسته دل نمی گیری
ز بی وفایی ات ای گل بر آورم فریاد
از آن زمان که تو رفتی چو لاله پژمردم
مکن دگر به دلم ظلم و جور واستبداد
چه گریه ها که نکردم برای رفتن تو
چه ناله های مهیبی به جان من افتاد
چه سالها که خیالت انیس جانم بود
بدون روی گل تو نبوده ام دل شاد
قسم به چشم سیاهت که بی تو می میرم
تو کرده ای به دلم عشق آتشین بنیاد
حضور حضرت عشقی به جان غمزده ام
بکن به گوشه ی چشمی تو خانه ام آباد
بروی دیده ی ( عارف ) همیشه جا داری
بیا که درد و غم ام از دلم شود آزاد
شاعر : ✍ انصاری ( عارف)
@ansariaref1343
صدا: 🎤
پرستو شایان @parasp
اول مهر زاد روز خسرو آواز ایران
زنده یاد استاد #محمدرضا_شجریان
یکُم مهر ماه، سالروز تولد استاد محمدرضا شجریان، خسرو آواز موسیقی سنتی ایران گرامی باد. روحش شاد و نامش جاودان ♥️
۲۷ شهریور، روز ملی شعر و ادب پارسی و سالروز درگذشت استاد شهریار تبریزی
ابیاتی از استاد شهریار در ستایش فردوسی بزرگ:
چو از شهنامه فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تـن ايرانيـان را خـون مليت به جوش آمد
زبـان پـارسـی گويـا شـد و تـازی خمـوش آمد
ز كنج خلـوت دل اهرمـن رفـت و سروش آمد
در این هوای پر غبار پرنده پَر نمی زند
به شاخه های زتدگی ، جوانه سر نمی زند
نمی رسد به گوش جان نوای عشق وعاشقی
به دشت خشک آرزو، بهاردر نمی زند
نگاه ها خسته اند ، چراغ خانه سوت وکور!
به غم سرای خستگان ، چرا سحر نمی زند؟
آوار شدبر سینه ها، دردوغم و افسردگی
لب های خسته از سکوت،خنده دگر نمی زند
فریاد! از این ناله ها، ازغربتِ شب گریه ها
به آسمان شهر ما ستاره سَر نمی زند
نیست به لب ذوق سخن،شوری نمانده در چمن
آواز مرغ عشق هم ، چنگی دگر نمی زند........
#نسرین_جهاندیده
@Yalday_BARAN
آنلاینخوانی پرستو شایان در گروه آوای مهربانی
سحری دیگر و باز
چشم خیسی که به خورشید نظر دوخته است.
آسمان پنجره ی لطف خودش را گسترد.
و نسیم از سر شوق،
زلف دنیای پریشان شده را دست کشید.
سبزی باغچه تحسینش کرد.
باز از دامن کوه،
می رسد نغمه فرهاد که بر تیشه دلبستگی اش،
می بخشید.
و کبوتر آرام،
زیر امواج خدا پر می زد.
کودکی تشنه ی یک جرعه نگاه،
زنی افسرده از اندیشه و آه،
مردی اندوه به دست،
مردمی محو در این فاصله ها،
یادشان نیست صدای تپش تیشه ی عشق،
از کجا می آمد؟!
من در این حجم تحیر،
مدهوش
مرغکی را دیدم
سر به شکرانه ی یک دانه به بالا می برد.
خجل از حرص بزرگان شدم و
از سرافکندگی مردم درد!
گفتم اینجاست که باید به خدا،
قصه ای از لب خشکیده نوشت.
با مدادی که ندارد رنگی.
چون که دنیای خدا بیرنگی است!
لحظه ای هست که باید به وفا
دست خود را بسپاریم به دستان خدا
او خودش می داند
چه کند
با که کند !
بیدار است !
@ashkeghalb
@Tamanna_poem
✍:لیلا_رضاوند #تمنا
صدا 🎤: پرستو شایان @parasp
.
تا ابد تو را از دیدگان همه پنهان
خواهم کرد ..
چشمانت رازی است نخوانده
صدايت موسیقی زیبایی است نشنیده
نمیدانم چندسال دیگر هستم !؟
می ترسم این عمر كوتاهتر از آن باشد که بخواهم منتظرت بمانم
بودنت سرابی است سبز
و نبودنت عذابی است پر درد
خسته ام از بودنت
در رویاها و خواب هایم
خسته ام از نبودنت در بیداریهایم...
#✍؛ مینو_پناهپور
📘دمی برای خویش
💌 @ashaghanayaaram
صدا 🎤: پرستو شایان
با قرائت زیارت عاشورادرشب جمعه وشب عزاداری امام حسین ویاران باوفایش برای شفای همه مریضهاوبخصوص مریضهای کرونایی دعاکنیم
Читать полностью… گم_کرده_راه
باز هم تسبیح بسم الله را گم کرده ام
شمس من کی می رسد؟ من راه را گم کرده ام
طرّه از پیشانی ات بردار ای بالا بلند
در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده ام
در میان مردمان دنبال آدم گشته ام
در میان کوه سوزن، کاه را گم کرده ام
زندگی بی عشق شطرنجی است درخورد شکست
در صف مشتی پیاده شاه را گم کرده ام
خواستم با عقل راه خویش را پیدا کنم
حال می بینم که حتی چاه را گم کرده ام
زندگی آن قدر هم در هم نبود و من فقط
سرنخ این رشته ی کوتاه را گم کرده ام
✍#علیرضا_بدیع
آنلاینخوانی پرستو شایان در گروه آوای مهربانی
...
عشق لیلی
بار سنگینی به دوش افکنده دوست
می بَرم هرجا که خاطرخواه اوست
فارغ از دل یار و من در زیر بار
او همی خندان و من با چشم زار
گفتمش لیلی بگو منزل کجاست
گفتش ای مجنون سؤالت نارواست
هرکسی کو عشق لیلی در دل است
هم چو مجنون در بیابان منزل است
عاشقی در دام عشق افتادن است
جان خود در راه جانان دادن است
تا نکاری بَذر گندم را به خاک
کی خوری زان خوشه سُنبل نان پاک
گر به کنجی تا ابد خواهی نشست
گنج بی مِحنَت کجا آید به دست
✍️دکتر
#نادر_مسلمی ( ن م #قطره )
@nmghatre
🎤: پرستو شایان @parasp
وقتی گرسنه ای یه لقمه نون خوشبختیه . . .
وقتی تشنه ای یه قطره آب خوشبختیه . . .
وقتی خوابت میاد یه چرت کوچک خوشبختیه . . .
خوشبختی یه مشتی از لحظاته . . .
یه مشت از نقطه های ریز که وقتی کنار هم قرار می گیرن یه خط رو می سازن به اسم زندگی
قدر خوشبختی هاتونو بدونید . . .
@parasp
فرشته از شیطان پرسید:
قویترین سلاح تو برای فریفتن انسانها چیست؟
شیطان گفت: به آنها میگویم
«هنوز فرصت هست»
@parasp