مطالب فلسفه تحلیلی و فلسفه علم این کانال تلاشی برای عمومی کردن علم در جامعه ایرانی است. برای ارتباط با Admin با آیدی @mmasiha و درج تبلیغات میتوانید با کانال @adsphilosophy در ارتباط باشید.
چکیده سخنرانی دوشنبه پژوهشکده فلسفه تحلیلی
سخنران: علی برزگر، دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ
عنوان: رئالیسم و مکانیک کوانتومی
زمان: دوشنبه ۳۰ مهر ساعت ۱۶ تا ۱۸
مکان: سالن شماره ۱، پژوهشگاه دانش های بنیادی، میدان نیاوران
حضور برای عموم آزاد است.
@philosophyofscience
▫️ نطقیات برگزار میکند:
📢 دوره منطق جدید ۱ ( منطق گزارهها)
👤 دکتر حمید علایینژاد
🗓 یکشنبهها از ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰
👤 آشنایی با استاد:
- دکترای فلسفهٔ منطق از دانشگاه تربیت مدرس
- پژوهشگر پسادکتری دانشگاه اصفهان
- مدرس دانشگاه اصفهان و دانشگاه صنعتی اصفهان
- مدیر گروه مطالعات منطق خانهٔ حکمت اصفهان
🖍 درسگفتارهای دکتر حمید علایینژاد در نطقیات:
۱) درسگفتار معرفتشناسی
۲) درسگفتار فلسفه تحلیلی
📱 کانال تلگرامی دکتر حمید علایینژاد:
t.me/myexternalmind
🟢 معرفی اجمالی دوره:
منطقْ دانشِ بررسی اعتبار استدلالهاست و بهکارگیری آن مانع از وقوع خطا در تفکّر استدلالی ما میشود. مدوِّن دانش منطق ارسطو است؛ امّا این دانش پس از او با تحوّلات و پیشرفتهای بسیاری همراه بوده است. شاید مهمّترین این تحوّلاتْ تدوین و معرّفی منطق جدید یا منطق نمادین باشد که در اواخر قرن نوزدهم و در اثر تلاشهایی که در طیّ بیش از دو قرن انجام گرفت، توسّط فرگه صورت گرفت.
منطق جدید از جهات بسیاری با منطق ارسطویی متفاوت است. این منطق دارای زبانی صوری است، و تعیین اعتبار استدلالهایی که در زبان طبیعی بیان میشوند، پس از ترجمه به زبان صوریِ منطق و به وسیلۀ شیوههای مختلف نحوی و معنایی انجام میشود. منطق جدید پس از آن تا به امروز با پیشرفتها و توسعههای چشمگیری همراه بوده است..
در این دوره قصد داریم اوّلاً به بیان مفاهیم مبنایی دانش منطق بپردازیم و بهاجمال با اجزاء و ساختار کلّی منطق ارسطویی آشنا شویم؛ ثانیاً با بیان برخی از تحوّلات تاریخی تدوین منطق جدید، با منطق نمادین مرتبه اوّل آشنا شویم و شیوههای مختلف نحوی و معنایی اعتبارسنجی استدلالها در منطق گزارهها را بیان نماییم. در ضمن مباحث تلاش میکنیم که به تفاوتها و شباهتهای منطق نمادین و منطق ارسطویی نیز اشاره شود.
📘 برخی از منابع مفید:
۱) اردشیر، محمد، (۱۳۹۰)، منطق ریاضی، ویراست دوم، تهران: هرمس
۲) تیدمن، پُل، کهین، هاوارد، (۱۳۸۳)، منطق جملهها، ترجمه رضا اکبری، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق
۳) تیدمن، پُل، کهین، هاوارد، (۱۳۸۳)، منطق محمولها، ترجمه رضا اکبری، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق
۴) حاجحسینی، مرتضی، (۱۳۸۱)، آشنایی با منطق گزارهها، اصفهان: انتشارات نقش مانا
۵) مصاحب، غلامحسین، (۱۳۸۵)، مدخل منطق صورت؛ منطق ریاضی، چاپ سوم، تهران: حکمت
۶) موحد، ضیاء، (۱۳۷۳)، درآمدی به منطق جدید، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
۷) موحد، ضیاء، (۱۳۸۱)، منطق موجهات، تهران: هرمس
۸) نبوی، لطفا...، (۱۳۸۹)، مبانی منطق جدید، تهران: سمت
9) Copi, I. M., Carl C., McMahon, K., (2014), Introduction to Logic, USA: Pearson
10) Van Dalen, Dirk, (2013), Logic and Stucture, 5th ed., London: Springer.
📞 برای ثبتنام و مشاوره در خصوص دوره لطفا با آیدی زیر تماس بگیرید:
t.me/nutqiyyat_admin
♦️♦️♦️
🔮 t.me/nutqiyyat
🔮 Instagram.com/nutqiyyat
🔮 nutqiyyat" rel="nofollow">https://youtube.com/@nutqiyyat
متن پیادهشده اپیزود ۲۰ پادکست فلسفه علم:
تکامل – گفتوگو با هادی صمدی – بخش اول، از منظر فنی
سپاس از خانم زهرا جعفری برای پیادهسازی این اپیزود
https://cheraghprize.com/pos-ep20/
@philosophyofscience
نقشی جدید برای تغییرات تصادفی در رصد کردن تکامل
نمونهای دیگر از کاربست ریاضیات در اصلاح نظری رایج، اما نادرست، در تکامل
برای دههها، زیستشناسان تکاملی، بر اساس مشاهدات، باور داشتند سرعت تکامل در دورههای زمانی کوتاه افزایش مییابد؛ الگویی که در دادههای مختلف، از ژنومها گرفته تا دادههای فسیلی دیده میشود. مثلاً وقتی سهرهها وارد یکی از جزایر گالاپاگوس شوند در سالهای نخست شاهد تغییرات شدیدی هستیم اما پس از آنکه این بازهی زمانی کوتاه و با تغییرات سریع طی شد و پرنده با محیط سازگاری یافت ثبات نسبی را شاهدیم. علت چیست؟ تا کنون توضیح این بوده که مکانیسمهایی درون بدن پرنده فعال میشوند که امکان ایجاد تنوعهای جدید را میدهند. و تا به حال پرسش اصلی زیستشناسان تکاملی این بوده که این مکانیسمها چیستند و چگونه با تغییر در شرایط فعال میشوند تا تنوعهای جدیدی آفریده و به آزمون گذاشته شوند.
حالا رقیبی بسیار جدی برای این الگوی استدلالی آشنا منتشر شده است.
ابتدا با یک تمثیل آغاز کنیم. فرض کنید تیلهای شیشهای را بر روی یک میز میاندازیم و صحنه را فیلمبرداری کرده و فیلم را در دور کُند به نمایش میگذاریم. تیله به میز برخورد کرده و بلند میشود و باز مجدد با میز برخورد میکند. بارهای بعدی هر بار کمتر بلند میشود تا جاییکه در نهایت تیله بر روی میز ساکن میشود. با اینکه در ابتدا تغییرات زیادی را تجربه میکند اما ضریب بازگشت ثابت است.
هم در تغییرات در حرکات تیله و هم در تغییرات در تبار سهرهها، در بازههای زمانی کوتاه دامنهی تغییرات اولیه بیشتر است.
نویز تکاملی چیست؟
نویز تکاملی ایجاد تنوع در ویژگیها به دلیل «نوسانات تصادفی» در سیستمهای زیستی است. به عبارتی همه تغییراتی که در سطح ویژگیهای ظاهری میبینیم ناشی از تفاوتهای ژنتیکی نبوده بلکه گاه ناشی از عوامل محیطی یا فرآیندهای تصادفیِ طی رشداند.
نکتهی مهم مقالهی جدید آن است که این نویزها به زمان وابسته نیستند به این معنا که در بازههای زمانی کوتاه اولیهی ورود پرنده به جزیره بیشتر باشند و در زمانهای طولانیتر ثبات بعدی کمتر. در واقع همیشه با یک نرخ ثابتی رخ میدهند. در این پژوهش با به کارگیری یک رویکرد آماری جدید، متوجه شدند که این نویزِ مستقلاززمان، که اغلب با زدن برچسب "بیاهمیت"، نادیده گرفته میشود، یک الگوی هذلولی گمراهکننده ایجاد میکند و باعث میشود به نظر رسد که نرخهای تکاملی در بازههای زمانی کوتاهتر افزایش مییابند؛ در حالی که در واقع چنین نیستند. به عبارت دیگر، یافتههای پژوهش نشان میدهد که تبارشاخههای کوچکتر و جوانتر، از جمله دستهی کوچک سهرههایی که وارد جزیرهای جدید شدهاند، نه به دلیل ویژگیهای ذاتی بلکه به دلیل نویز آماری سریعتر تکامل مییابند.
این یافته دردسرهایی برای پژوهشگران حوزهی تکامل ایجاد میکند: از این به بعد عاملی را که تاکنون با برچسب «کماهمیت» کنار میگذاشتند باید لحاظ کنند زیرا الگوهای هذلولیشکلی میآفریند شبیه الگوی پرتاب تیله بر روی میز. نویز به عنوان فرایندی تصادفی الگوهایی میآفریند که تمییز قائل شدن میان آن و فرایند انتخاب طبیعی ناممکن به نظر میرسد. به عبارتی تصادف نقشی بس پررنگتر از آنچه تا کنون در نظر داشتیم در تکامل بازی میکند.
با این توضیحات چکیدهی مقاله را بخوانیم:
«در مجموعه دادههای مختلف زیستی، از ژنومها گرفته تا فسیلها، به نظر میرسد که نرخهای تکامل در مقیاسهای زمانی کوتاه افزایش مییابد. تاکنون چنین پدیدهای بهعنوان نشانهای از عملکرد متفاوت فرآیندها در مقیاسهای زمانی مختلف دیده میشد، که حتی به طور بالقوه میتواند به عنوان مبنای نظریهی جدیدی باشد که تکاملکلان و تکاملخرد را به هم مرتبط میکند. در اینجا مجموعهای از مدلها را معرفی میکنیم که رابطهی بین نرخ تغییرات و زمان را ارزیابی میکنند و نشان میدهند که این الگوها، مصنوعاتِ آماریِ خطاهایِ مستقلاززمانِ موجود در مجموعه دادههای اکولوژیکی و تکاملی هستند که الگوهای هذلولی از نرخها را طی زمان تولید میکنند. نشان میدهیم که وقتی نموداری برای بررسی نسبت «نویز به زمان» با «زمان» رسم میشود الگوی هذلولی ظاهر میشود. در واقع، تصادفی کردن مقدار تغییر طی زمان، الگوهایی میآفریند که عملکردی مشابه با الگوهای مشاهدهشده دارند. نادیده گرفتن خطاها فقط الگوهای واقعی را پنهان نمیکند، بلکه درنظر گرفتن آنها الگوهای جدیدی را ایجاد میکند که مدتهاست دانشمندان را گمراه کرده است.»
دو نکته
یک. بیتردید این یافته مدلهای ریاضیاتی تکامل فرهنگی را تغییر خواهد داد.
دو. از منظر فلسفه علم نیز این پژوهش مثالی جالب است از اینکه چرا گاه باید در دادههای مشاهدتی بسیار بدیهی نیز تردید کرد. برچه مبنایی؟ بر مبنای ریاضیات که نوعی فعالیت غیرتجربی است!
هادی صمدی
@evophilosophy
فراخوان پذیرش دانشجویان استعداد درخشان در دوره دکتری
تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۷/۰۷
به گزارش روابط عمومی مؤسسه تحقیقات سیاست علمی کشور، این مؤسسه برای نیمسال اول سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ در رشته “مطالعات نوآوری و توسعه فناوریهای راهبردی” از طریق فراخوان استعدادهای درخشان، دانشجوی دکتری میپذیرد.
«مطالعات نوآوری و توسعه فناوریهای راهبردی» حوزهای میان رشتهای و از تلاقی چندرشته علمی مختلف از جمله علوم اجتماعی، علوم انسانی، علوم فنی و مهندسی تشکیل شده است. تمرکز مطالعات در این حوزه عمدتا بر این است تا دریابد در یک جامعه چگونه میتوان از نوآوری، به بیشترین میزان بهره مند شد و برای تحقق این هدف چه نیازهایی وجود دارد. در این مسیر الزاما باید حوزه های متنوعی از جمله رشته های فنی مرتبط با فناوری های راهبردی، رشته های علوم اقتصادی- اجتماعی، مدیریت فناوری، سیاستگذاری علم و فناوری و آینده پژوهی در کنار هم فعالیت کنند. به این ترتیب پژوهشگران در حوزه مطالعات نوآوری و توسعه مطالعات راهبردی اغلب با همتایان خود در حوزه هایی فراتر از علوم اجتماعی و علوم انسانی، از جمله علوم فنی و مهندسی همکاری می کنند.
شروط اولیه متقاضیان به شرح ذیل می باشد:
داشتن سوابق پژوهشی و حداقل معدل کل ۱۶ در دوره کارشناسی و معدل کل ۱۷ در دوره کارشناسی ارشد مرتبط یا معدل همتراز شده هریک از دوره های یاد شده (معدل دوره کارشناسی ارشد بدون احتساب نمره پایان نامه).
تاریخ دانش آموختگی از مقطع کارشناسی ارشد، بعد از تاریخ ۱۴۰۰/۰۶/۳۱ باشد.
نکات مهم:
تحصیل دانشجویان پذیرفته شده در این فراخوان، به صورت تمام وقت، روزانه و آموزشی-پژوهشی خواهد بود.
اولویت پذیرش با دانش آموختگان رشته های فنی مرتبط با فناوری های راهبردی، اقتصاد، مدیریت به ویژه مدیریت فناوری، سیاستگذاری علم و فناوری و آیندهپژوهی است.
متقاضیان حایز شروط اولیه، میتوانند با تکمیل فرم تقاضای پذیرش دکتری استعداد درخشان موسسه تحقیقات سیاست علمی کشور ثبت نام خود را انجام دهند. مهلت ثبت نام در این فراخوان تا تاریخ ۱۴۰۳/۷/۱۵ میباشد.
https://nrisp.ac.ir/فراخوان-پذیرش-دانشجویان-استعداد-درخش/
❇️🗓 جدول زمانبندی کلاسهای پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری.
☑️ترم پاییز سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴
@philosophyofscience
چکیده سخنرانی دوشنبه پژوهشکده فلسفه تحلیلی
سخنران: علیرضا کاظمی، پژوهشگاه دانش های بنیادی
عنوان: فهم شرط اخذ در استنتاج
زمان: دوشنبه ۱۶ مهر ساعت ۱۶ تا ۱۸
مکان: سالن شماره ۱، پژوهشگاه دانش های بنیادی، میدان نیاوران
حضور برای عموم آزاد است.
@philosophyofscience
.
هدف از کارگاه «آشنایی با فلسفهٔ تحلیلی» آشنایی شرکتکنندگان با مسائل و موضوعات اصلی، مفاهیم کلیدی، و آثار کلاسیک مهمترین شاخههای فلسفهٔ تحلیلی است. مخاطبان کارگاه علاقهمندان به فلسفهاند که مایلاند درکی بهتر از کلیت فلسفهٔ تحلیلی و حوزههای مختلف آن بهدست آورند. در این کارگاه آشنایی پیشین با مباحث مفروض نیست.
این کارگاه در دو روز (شش جلسه) برگزار خواهد شد. در جلسهٔ اول شرحی تاریخی از زمینههای پیدایش فلسفهٔ تحلیلی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ارائه خواهد شد. هریک از پنج جلسهٔ دیگر به معرفی یکی از حوزههای اصلی فلسفهٔ تحلیلی اختصاص دارد. در این جلسات مروری خواهد شد بر مهمترین موضوعات و مسائل فلسفی و آشنایی با آثار کلاسیک شکلدهندهٔ وضعیت فعلی پژوهش در آن حوزه.
https://jomhourifalsafe.com/academy/workshop-isfahan2024/
* ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر:۳-۰۳۱۳۶۶۳۶۶۷۲
** «جمهوری فلسفه و ادبیات» این کارگاه را با همکاری «گروه مطالعات منطق خانهٔ حکمت» و با حمایت «مؤسسهٔ حامی علوم انسانی» برگزار میکند.
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
https://www.lrb.co.uk/the-paper/v46/n18/t.j.-clark/knife-at-the-throat
Читать полностью…🔴 صوت سخنرانی دکتر سید حسن حسینی
✅ غایت در زیست شناسی تکاملی, سازگاری یا ناسازگاری
@jorateandishidan
@philosophyofscience
🔴 آشنایی با موضوعات مورد بحث در چهارمین مدرسه بینالمللی خداباوری شریف
5⃣ بخش پنجم: آیا تکامل، نظریهای بر پایه شانس است؟
🟠 به طور کلی، نظریه تکامل که توسط چارلز داروین مطرح شده است، توضیح میدهد که چگونه انواع گونهها در طول زمان تغییر میکنند. این نظریه بر این اساس است که تغییرات ژنتیکی تصادفی در موجودات زنده رخ میدهد، و سپس انتخاب طبیعی تعیین میکند که کدام یک از این تغییرات در محیط، بهتر بقا پیدا میکنند و تولیدمثل میکنند.
بنابراین، برخی عقیده دارند که نظریه تکامل بر پایه «شانس» است، چون تغییرات ژنتیکی (جهشها) به صورت تصادفی رخ میدهند. اما نکته مهم این است که انتخاب طبیعی، یک فرآیند غیرتصادفی است یعنی، تغییراتی که برای بقا و تولیدمثل مفید هستند، شانس بیشتری برای بقا دارند.
🔸🔸🔸 سه مبحث مهم در این باره وجود دارد:
🟠 نقش شانس در جهشهای ژنتیکی
جهشهای ژنتیکی تغییرات تصادفی در (DNA) هستند که میتوانند به دلیل عوامل مختلفی مانند خطاهایی در فرآیند تکثیر DNA، تابشهای یونیزه، مواد شیمیایی، و غیره رخ دهند. این جهشها به خودی خود تصادفیاند؛ یعنی، هیچ قانونی وجود ندارد که تعیین کند یک جهش خاص در یک مکان خاص از ژنوم رخ دهد.
با این حال، این جهشها منبع اصلی تنوع ژنتیکی هستند که پایهای برای انتخاب طبیعی فراهم میکنند. به عبارت دیگر، جهشها تصادفیاند، اما تنوعی که ایجاد میکنند، فرصتهایی برای انتخاب طبیعی فراهم میآورند تا برخی از ویژگیها را ترجیح دهد و دیگران را رد کند.
🟠 نقش انتخاب طبیعی
انتخاب طبیعی، فرآیندی است که از طریق آن، ویژگیهایی که موجودات زنده با آن بهتر بقا پیدا کنند و تولیدمثل کنند، ترجیح داده میشوند. این فرآیند غیرتصادفی است.
برای مثال، در یک محیط سرد، حیواناتی که خز ضخیمتری دارند شانس بیشتری برای زنده ماندن و تولیدمثل دارند. در نتیجه، ژنهایی که برای خز ضخیم کدگذاری شدهاند، در جمعیت، شایعتر میشوند. این انتخاب به دلیل مزیت بقا و تولیدمثل رخ میدهد، نه به دلیل شانس.
بنابراین، تکامل یک فرآیند ترکیبی از جهشهای تصادفی و انتخاب طبیعی غیرتصادفی است. جهشها تنوع را ایجاد میکنند، اما انتخاب طبیعی تعیین میکند که کدام تغییرات ژنتیکی به بقا و تولیدمثل بیشتر کمک میکنند.
🟠 سوءتفاهمها و تصورات غلط
یکی از رایجترین سوءتفاهمها این است که نظریه تکامل کاملاً «تصادفی» است. این باور ناشی از درک نادرست از نقش شانس در فرآیند جهشهای ژنتیکی است. در واقع، اگرچه جهشهای ژنتیکی تصادفیاند، اما انتخاب طبیعی که باعث بقای موجودات زنده با ویژگیهای مفیدتر میشود، تصادفی نیست.
به همین دلیل، تکامل نمیتواند به سادگی به عنوان «نظریهای بر پایه شانس» توصیف شود. تکامل یک فرآیند بسیار پیچیده است که شامل تعامل بین تصادف و فرآیندهای غیرتصادفی است.
#مدرسهبینالمللیخداباوریشریف
#دانشگاهصنعتیشریف
🆔 @theismschool
🔴 آشنایی با موضوعات مورد بحث در چهارمین مدرسه بینالمللی خداباوری شریف
3⃣ بخش سوم: مبانی نظریه طراحی هوشمند و نقدها
🟠 مبانی نظریه طراحی هوشمند:
🔸 اصل طراحی: ایدهی اصلی این نظریه این است که ساختارها و سیستمهای زیستی به قدری پیچیده هستند که نمیتوانند بهطور تصادفی و از طریق فرآیندهای طبیعی (مانند انتخاب طبیعی یا جهشهای ژنتیکی) به وجود آمده باشند. طرفداران طراحی هوشمند استدلال میکنند که این پیچیدگیها نشاندهنده دخالت یک طراح هوشمند است.
🔸 پیچیدگی تقلیلناپذیر: (Irreducible Complexity) این ایده از این فرضیه ناشی میشود که برخی سیستمهای زیستی برای عملکرد خود به تمام اجزای فعلی خود نیاز دارند و اگر حتی یکی از این اجزا از بین برود یا تغییر کند، کل سیستم کارایی خود را از دست میدهد. بهعنوان مثال، به سیستمهای پیچیدهای مثل چشم، پرچم باکتری، یا سازوکارهای خونی اشاره میشود. طراحان هوشمند ادعا میکنند که این سیستمها نمیتوانند به تدریج، گام به گام تکامل یافته باشند، زیرا هر مرحله میانی کارکردی نداشته است.
🔸 پیچیدگیهای تعینیافته (Specified Complexity): این ایده میگوید که برخی الگوها و ساختارها در طبیعت به گونهای هستند که نهتنها پیچیدهاند، بلکه شکل و ساختار مشخص و معین دارند. بهعنوان مثال، ساختار DNA به عنوان یک مولکول اطلاعاتی در نظر گرفته میشود که حاوی اطلاعات دقیق و مشخص برای ساخت پروتئینها است. طرفداران طراحی هوشمند ادعا میکنند که چنین الگوهای مشخصهداری نمیتوانند بهطور تصادفی ایجاد شوند و نیازمند وجود یک طراح هوشمند هستند.
🟠 نقدها و مخالفتها با نظریه طراحی هوشمند:
🔸 نظریه تکامل و شواهد علمی: بسیاری از دانشمندان، نظریه تکامل را به عنوان بهترین توضیح برای تنوع زیستی و پیچیدگی ساختارهای زیستی قبول دارند. شواهدی از فسیلها، ژنتیک، بیوشیمی و مشاهدات تجربی، همگی از نظریه تکامل پشتیبانی میکنند. انتخاب طبیعی و جهشهای ژنتیکی به عنوان فرآیندهایی که به تدریج ویژگیهای موجودات زنده را تغییر میدهند، به خوبی مستند شدهاند.
🔸 پیچیدگی تقلیلناپذیر و تکامل تدریجی: مخالفان طراحی هوشمند استدلال میکنند که حتی سیستمهایی که به نظر میرسد "پیچیدگی تقلیلناپذیر" دارند، میتوانند از طریق تغییرات تدریجی و سازگاریهای موقت تکامل یافته باشند. مثلاً برخی ویژگیها ممکن است در ابتدا برای کارکردی متفاوت تکامل یافته باشند و سپس برای استفاده در کارکردهای جدید بهینه شوند.
🔸 کمبود پیشبینیها و آزمایشپذیری: طراحی هوشمند به عنوان یک نظریه علمی اغلب به دلیل عدم قابلیت پیشبینی و آزمایشپذیری مورد انتقاد قرار میگیرد. نظریههای علمی باید بتوانند پیشبینیهایی قابل آزمون ارائه دهند، اما طراحی هوشمند معمولاً به دلیل کلی و مبهم بودن، از این ویژگی بیبهره است.
#مدرسهبینالمللیخداباوریشریف
#دانشگاهصنعتیشریف
🆔 @theismschool
برنامه سخنرانی های پژوهشکده فلسفه تحلیلی برای پاییز ۱۴۰۳.
چکیده هر سخنرانی دو روز پیش از برگزاری در کانال پژوهشکده قرار می گیرد.
حضور برای عموم آزاد است.
مکان: میدان نیاوران، پژوهشگاه دانش های بنیادی، سالن شماره ۱
@philosophyofscience
🔴 آشنایی با موضوعات مورد بحث در چهارمین مدرسه بینالمللی خداباوری شریف
1️⃣ بخش اول: رابطه بین طراحی و تکامل
🔸 در دنیای علم و فلسفه، «طراحی» و «تکامل» دو مفهوم مهم هستند که به روشهای مختلف به بررسی و توضیح ساختار و عملکرد موجودات زنده میپردازند. «طراحی» بهطور کلی به مفهوم ایجاد و ساختاردهی به شیء یا سیستم از طریق یک فرایند #هدفمند و #آگاهانه اشاره دارد.
در مقابل، «تکامل» به تغییرات تدریجی و مستمر در موجودات زنده و ویژگیهای آنها در طول زمان اشاره میکند. این تغییرات بهطور معمول نتیجه انتخاب طبیعی و سازگاری با محیط زیست هستند و بهصورت #تصادفی و #بدونهدف مشخصی پیش میروند. به عبارت دیگر، تکامل یک فرایند طبیعی است که بر اساس وراثت، تغییرات ژنتیکی و عوامل محیطی شکل میگیرد.
🔸 بحث «طراحی» و «تکامل» بهویژه در زمینههای فلسفی و دینی با مفهوم «خداباوری» پیوند عمیقی دارد. خداباوری به اعتقاد به وجود یک یا چند موجود برتر، اشاره دارد که جهان و موجودات آن را خلق، طراحی و تنظیم کرده است. در بسیاری از نظامهای دینی، جهان و موجودات زنده به عنوان نتیجه طراحی دقیق و هدفمند از سوی خداوند در نظر گرفته میشود. در این دیدگاه، همه چیز با هدف خاصی خلق شده است. این باور بهویژه در نظریه «طراحی هوشمند» به چشم میخورد که معتقد است پیچیدگیهای بیولوژیکی و ساختارهای موجودات زنده نمیتواند تصادفی و بدون هدف باشد، بلکه نیازمند یک طراح هوشمند است.
🔸 از سوی دیگر، نظریه تکامل معتقد است که موجودات زنده از طریق فرایندهای طبیعی و تدریجی مانند انتخاب طبیعی تغییر کرده و بهتدریج به فرمهای پیچیدهتر تبدیل شدهاند. این نظریه بهطور عمومی، با اعتقادات دینی و خداباوری در تناقض است، زیرا بهجای وجود یک طراح هوشمند، بر تغییرات طبیعی و تصادفی تأکید دارد.
🔸 با این حال، برخی از فلاسفه و دانشمندان تلاش کردهاند تا این سه مفهوم را (طراحی، تکامل، خداباوری) بهطور تلفیقی در نظر بگیرند. بهعنوان مثال، برخی از خداباوران عقیده دارند که خداوند قوانین و اصول طبیعی را ایجاد کرده است که فرایند تکامل تحت آن قوانین پیش میرود. به این ترتیب، تکامل بهعنوان وسیلهای برای تحقق طرح الهی و به نحوی هدفمند در نظر گرفته میشود.
#مدرسهبینالمللیخداباوریشریف
#دانشگاهصنعتیشریف
🆔 @theismschool
چگونه آغاز کشاورزی بر تکامل انسان اثر گذاشت؟
درسی برای فیلسوفان
پژوهشی که اخیراً در نشریهی نیچر چاپ شده بسیار بصیرتبخش است: از اینکه چگونه با آغاز کشاورزی از ۱۲هزارسالپیش انسانها تغییر کردند سخن میگوید. این پژوهش ما را به تأملی دربارهی آیندهی انسان در سایهی تکنولوژیهای جدید وا میدارد.
امروزه درصد قابلتوجهی از انسانها گیاهخوارند. درحالیکه گوشتخواری در اجداد شکارچیگردآور ما پدیدهای رایج بود. مقالهی تازهنشریافته میگوید چگونه با گسترش تکنولوژیهای کشاورزی زیستشناسی انسان به نحوی تغییر کرد که قابلیت هضم نشاسته در او افزایش یافت.
پژوهشگران نشان میدهند که انسانهای امروزی نسبت به اجداد شکارچیشان، ژنهای بیشتری برای هضم نشاسته دارند. در پژوهش کنونی با معرفی روشهای جدید دریافتند که تعداد ژن آمیلاز از ۸ به ۱۱ افزایش یافته است.
این مثالی بسیار جالب است از اینکه چگونه تکنولوژیها هدایت ژنوم را بر عهده میگیرند. با کمک بهبود در تکنیکهای کشاورزی، تولید غلات افزایش یافت و این نیاز به هضم نشاسته را بیشتر میکرد. در مقابل افزایش توانایی هضم هیدراتهای کربن انگیزهای بود برای ارتقای تکنیکهای کشاورزی در پرورش غلات. چرخهی همتکاملی آغاز شد و طی زمان ۱۲هزارساله قابلیت انسان امروز برای هضم نان، بسیار بیش از نیاکان شکارچیگردآورش شد.
این روایت و روایتهای مشابه، از جمله در قابلیت هضم شیر پس از آغاز دامداری، جدید نیستند. اما اینبار شواهد ژنتیکی موثقی در تکمیل روایتها در اختیار داریم.
پژوهش همچنین نشان میدهد شامپانزهها، بونوبوها و حتی انسان نئاندرتال صرفاً یک ژن برای این منظور دارند. به عبارتی تغییرات تکنولوژیکی باعث شده که انسانهای امروز تفاوتهای اساسی با خویشاوندان نزدیکش پیدا کند. این مثالی عینی است از اینکه چگونه تکنولوژیها ابتدا عادات رفتاری ما و در صورت ادامه یافتن سرشت انسان را تغییر میدهند.
نیاز به نوعی جدید از فلسفهورزی
مطالعهی نمونههایی از همتکاملی ژن-فرهنگ در گذشته راهنمایی است برای مطالعهی تأثیرات تکنولوژیهای نوین بر تغییرات گسترده در عادات رفتاری و سپس در سرشت انسان.
مطالعهی چیستی سرشت انسان، روابط انسانی، و روابط متقابل انسان با محیط در کلیترین حالت ممکن از جمله وظایف فلسفه است تا ضمن این مطالعه تجویزهایی برای بهتر زيستن عرضه کند. همتای آن تغییرات بزرگی که با آغاز کشاورزی ایجاد شد به این چند مورد، صرفاً به عنوان نمونه، نگاهی کنيم:
اتومبیل و هواپیما تغییرات اساسی در نحوهی جابهجایی انسان ایجاد کردند. الکتریسیته و لامپ ساعات خواب و بیداری را گاه کاملاً دگرگون کردند. تأثیر تکنولوژیهایی مانند رایانه و موبایل بر تغییر عادات در زندگی روزمره آنقدر زیاد بوده که هر روزه دهها پژوهش علمی اثرات آن را گزارش میکنند. گسترش فضای مجازی، اتوماسیون، و هوش مصنوعی تغییرات بزرگتری را به همراه دارند. متاورس، سایبورگها، و عادی شدن ویرایش ژنتیکی امروزه دیگر داستانهای علمی تخیلی نیستند هرچند ما منفعلانه به نظاره نشستهایم.
وقتی تغییرات شدید و پایا در زمانهای طولانی در عادات رفتاری یک گونه را شاهد باشیم به معنای آن است که سرشت آن گونه با سرعت بالایی در حال تغییر است. این درحالیست که برخی فیلسوفان سنتی بر تمامی این تغییرات چشم میبندند و حتی در امکانِ تغییرِ سرشت انسان تردید دارند و عقلاً آن را ناممکن ارزیابی میکنند. برخی دیگر گامی پیش رفته، البته بدون آگاهی از جزئيات، در کل تغییرات را میپذیرند اما با ابزارهای مفهومی برگرفته از سنت فلسفی که هیچ سنخیتی با موضوع مورد تحلیل ندارد خواهان تحلیل آن کلیتِ مفروضِ خود هستند. این کار همانند جستوجو در مکانی، غیر از مکان گم شدن کلید است.
فلسفه باید به موضوعاتی از این دست بپردازد و برای اینکار نیازمند ابزارهای مفهومی نوین است. فلسفه باید روندهای جهانی را، که علم در شاخههای مختلف خود معرفی میکند رصد کند و طرح کلی از نحوهی مواجهه با شرایط را عرضه کند. زمان گیرافتادن در افلاطون و صدرا سپری شده است. بزرگترین فیلسوفان تاریخ، ناظر به شرایط زمانهی خود نظریهپردازی میکردند.
برای دانشجوی فلسفه در جهان امروز آگاهی از مکانیسمهای همتکاملی تکنولوژی-بیولوژی، نظریههای نوین سرشت انسان، سازوکار زنجیرههای بلوکی، بدنمندی و جایمندی شناخت، سوگیریهای شناختی، تلنگر، و دهها موضوع دیگر بسیار مهمتر از آگاهی از جزئیات اندیشههای فیلسوفان گذشته است. خود ارسطو و صدرا نیز اگر امروزه میزیستند این مطالب را پیگیری میکردند.
در چنین شرایطی دروس دانشگاهی فلسفه نیازمند بازبینی اساسی بر اساس اولویتهای زمانه است. این بهمعنای طرد کامل فلسفهورزی در شیوههای رایج نیست، بلکه به معنای ایجاد تغییرات اساسی در اولویتبندیها و آگاهی از شیوههای نوین است.
هادی صمدی
@evophilosophy
📣 موسسهی حامی علوم انسانی برگزار میکند:
🔹 چهارمین همایش معرفی رشتههای علوم انسانی و اجتماعی برای دانشجویان
➖ فلسفه: دکتر حمید وحید، استاد پژوهشکده فلسفه تحلیلی پژوهشگاه دانشهای بنیادی
➖اقتصاد: دکتر مسعود نیلی، استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف
➖مردمشناسی: دکتر نعمتالله فاضلی، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
➖مدیریت: دکتر محمدرضا آراستی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف
➖حقوق: دکتر محمد جلالی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
➖علوم ارتباطات: دکتر زهره علیخانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
➖تاریخ: دکتر یاسر قزوینی، عضو هئیت علمی دانشگاه تهران
⏰ چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۰ تا ۲۰
📪 سالن همایش مولوی دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران (طبقهی سوم دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران)
✅ مخاطب این همایش دانشجویان فنی مهندسی و علوم پزشکی و پیراپزشکی است.
📌برای ثبتنام QR code پوستر را اسکن کنید یا از طریق لینک اقدام بفرمایید:
https://evnd.co/KpS5l
متن پیادهشده اپیزود ۲۱ پادکست فلسفه علم:
تکامل – گفتوگو با هادی صمدی – بخش دوم، از منظر فلسفی
سپاس از آقای امید اعظمی برای پیادهسازی و استخراج ارجاعهای اپیزود
https://cheraghprize.com/pos-ep21/
@philosophyofscience
خانهٔ اخلاقپژوهان جوان برگزار میکند؛
#مدرسه_پاییزه 🍂
«تقاطع اخلاق و سایر علوم»
همراه با ویژهبرنامهٔ «زندگی بازیافته در زمان ازدسترفته»
📆 ۲ و ۳ آبانماه ۱۴۰۳
📍 قم، خانهٔ اخلاقپژوهان جوان
🔶 حضوری و مجازی
🌐 توضیحات بیشتر
🔗 همین الان در سایت ثبتنام کنید:
ethicshouse.ir/madares-al-akhlaq
✅ یا به ادمین کانال خانهٔ اخلاق پیام بدهید:
🆔 @AdEthicsHouse
اینجا چراغی روشن است...
@EthicsHouse
.
🔹 پنجشنبهها ساعت ۱۰الی ۱۲ صبح، شروع از ۳ آبان ۱۴۰۳
🔹 شهریه: ۶۰۰ هزار تومان (دانشجویان ۴۰۰ هزار تومان)
ادراک حسی نوعی گشودگی نسبت به عالم خارج است. هنگامیکه ما عالم خارج را ادراک میکنیم، گویی بهنحو مستقیم از محیط اطرافمان آگاهی داریم. به نظر میآید که ادراکات حسی ازیکطرف از هویاتی مستقل از ما حکایت میکنند و ازطرفدیگر حصولِ تجربهٔ حسی همراه با حالتی پدیدارشناسانهاند. مباحثِ ادراکِ حسی به دو بخشِ متافیزیک و معرفتشناسی ادراکِ حسی تقسیم میشود:
در بخشِ متافیزیک، پرسشِ اصلی این است که باوجود وابستگی به تحرکاتِ مغزی، تجربهٔ حسی چگونه از عالمِ خارج حکایت میکند؟ در بخشِ معرفتشناسی، پرسشِ اصلی این است که تجربهٔ حسی چگونه باورهای مربوط را موجّه میکند.
از مباحثِ متافیزیکی، رویکردهای دادۀ حسی، فیزیکالیسمِ درونگرایانه، بازنمایی، و رئالیسم خام بررسی میشود و از مباحث معرفتشناختی ساختارِ توجیه حسی، نقشِ معرفتی فنومنولوژی ادراکِ حسی در این توجیه، و همچنین ساختار تجربهٔ حسی بررسی خواهد شد.
🔹برای دریافت اطلاعات کامل و ثبتنام به این آدرس مراجعه کنید.
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
🚨 رایگان شرکت کنید 🚨
🥇 تضمینی ترین روش کسب درآمد از فروش طلای سفارشی بدون سرمایه اولیه!
⚪️ کلاس رایگان بصورت آنلاین
📆 یکشنبه 15 مهر ساعت 20
☯️ ثبت نام وبینار با لینک زیر:
🤖 @aramehacademybot ⬅️
🔥 با موضوع: آموزش راه اندازی گالری آنلاین طلا در ۱۳ گام عملی 🔥
☯️ روی لینک بزنید و ربات را start کنید :
🤖 @aramehacademybot ⬅️
⚠️ ظرفیت وبینار فقط 200 نفر
✔️ صفر تا صد نقشه راه شروع طلافروشی آنلاین به سبک آکادمی آرامه
.
الوین گلدمن، فیلسوف و دانشمند علوم شناختی، از مهمترین معرفتشناسان معاصر بود. اعتقادِ او به مدخلیتِ یافتههای علوم شناختی، روانشناسی، و جامعهشناسی در حوزههای مختلفِ فلسفی (ازجمله اخلاق، متافیزیک، و فلسفهٔ ذهن) از مهمترین مشخصههای فلسفهورزی اوست. بهعلاوه، او از پیشگامان معرفتشناسی اجتماعی بود، و بهواسطهٔ آثاری که منتشر کرد و همچنین سردبیری مجلهٔ Episteme نقشِ مهمی در توسعهٔ این شاخه از معرفتشناسی معاصر داشت.
«جمهوری فلسفه و ادبیات» بهبهانهٔ درگذشت او در ۸۵ سالگی (در ۴ اوت ۲۰۲۴) نشستی با عنوان «نگاهی به آرای الوین گلدمن» برگزار میکند. در این نشست محسن زمانی، امید کریمزاده، و امیر صائمی به معرفی و بررسی آرای او در سه حوزهٔ معرفتشناسی، ارتباط اخلاق و علوم شناختی، و معرفتشناسی اجتماعی میپردازند.
🔹 زمان: ۱۲ مهر ۱۴۰۳ (پنجشنبه)، ساعت ۱۷ الی ۱۹.
🔹 مکان: تهران، خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچهٔ نایبی، پلاک ۲۳، سالن شبستان اندیشه.
🔹 حضور برای عموم علاقهمندان رایگان و آزاد است.
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
ریشههای تکاملی فعل اخلاقی
اگر رفتاری را، مشابه آنچه در این ویدئو شاهدیم، در انسان ببینیم آن را اخلاقی در نظر میگیریم؛ زیرا شاهد نوعی دگرخواهی بدون چشمداشت هستیم. عموماً وقتی جانداری به یکی از اعضای گونهی خود کمک میکند میتوانیم در سطح زیستی پدیدهی یاریرسانی را شرح دهیم. مثلاً هر چه به لحاظ ژنتیکی دو فرد به هم نزدیکتر باشند احتمال یاری افزایش مییابد زیرا این کمک، کمکی به انتشار ژنهای خودیست. یا اگر فرد به ازای کمکی که انجام میدهد اکنون یا در آینده، انتظار دریافت کمک داشته باشد رفتار او با فایدههایی که برایش به همراه خواهد داشت قابل تبیین زیستیست.
هرچند فهم عرفی رفتارهایی از این جنس را نیز اخلاقی ارزیابی میکند اما بیتردید کمک بدون چشمداشت عملی اخلاقی است. کار میمون نمونهای از کمک بدون چشمداشت است و بنابراین اخلاقیست و ما انسانها را به بازاندیشی در مفهوم «فعل اخلاقی» دعوت میکند. کمک به دیگری ریشههای تکاملی دارد.
(گرچه این مثالها نشان میدهند که استدلال لزوماً مقوم اخلاق نیست اما در ساحت تصمیمهای اجتماعی، شهود اخلاقی کفایت نمیکند و برهانآوری اخلاقی ضروری است.)
هادی صمدی
@evophilosophy
ژنهای جدید از کجا میآیند؟
ماهیهایی که در آبهای زیرصفردرجه زندگی میکنند دارای پروتئینهایی هستند که نقش ضدیخ را دارد. فرض کنید سه گونهی متفاوت از ماهیهای دارای ضدیخ داشته باشیم. دو حالت متفاوت را در نظر بگیریم.
حالت نخست:
اگر سه پروتئین ضدیخ یافتشده در بدن ماهیها ساختارهای متفاوتی داشته باشند در تبیین خاستگاه این سه پروتئین با یک دو راهی مواجه هستیم.
الف. ممکن است که سه ژن متفاوت، که ریشه در یک ژن مشترک نیایی داشتهاند، به مرور زمان آنقدر تغییر کرده باشند که اکنون سه پروتئین ضدیخ متفاوت اما با کارکرد مشابه را تولید کنند.
ب. همچنین ممکن است با تکامل همگرا مواجه باشیم به این معنا که بهطور مستقل، سه ژن متفاوت با سه منشاء متفاوت با کارکردهایی مشابه تکامل یافته باشد. (همانطور که پژواکیابی در دولفینها و خفاشها محصول تکامل همگراست.)
از معماهایی که هر روزه متخصصان ردهبندی با آن مواجهاند همین است که دریابند آیا وقتی ژنها، پروتئینها، و خصیصههایی با کارکرد مشابه را در چند گونه رصد میکنیم باید در جستجوی ریشههای مشترکی برای آنها، و به دنبال رصد کردن آن خصیصه در نیای مشترکی باشیم، یا باید وارد تبیینهای موسوم به تکامل همگرا شویم. زیستشناسان با این دسته از معضلات آشنا هستند.
حالت دوم:
اما آنچه به تازگی در نشریهی زیستشناسی مولکولی و تکامل منتشر شده و به تغییر نگرش مهمی میانجامد به حالت دوم مربوط میشود. در حالت دوم سه پروتئین ضدیخی که در بدن سه گونه یافت شده به لحاظ ساختاری مشابه است. تا کنون در چنین مواردی خیلی سریع اینگونه نتیجه میگرفتیم که این پروتئین حداقل از آخرین نیای مشترک سه گونه وجود داشته زیرا احتمال اینکه به نحوی مستقل سه ژن مشابه، با کارکرد تقریباً یکسان، سه بار به نحوی مشابه و مستقل تکامل یافته باشد بسیار پایین است. (رخداد این پدیده به سان آن است که به نحوی مستقل، سه بار رادیوهای مشابه و بدون آگاهی مختراعان از اختراع یکدیگر، اختراع شده باشند.)
پژوهش جدید از این لحاظ عجیب است که نشان میدهد با اینکه ساختار ژنهای تولیدکنندهی این پروتئین در سه گونهی ماهی بسیار مشابه است اما این شباهت برآمده از نیای مشترکی نیست و هر کدام جداگانه ایجاد شدهاند. (به سان آنکه سه رادیوی مشابه بیابیم و متوجه شویم سه مخترع هیچ اطلاعی از کار یکدیگر نداشتهاند و به نحوی مجزا رادیوها را اختراع کردهاند!)
مسأله دقیقاً چیست؟
این ژنهای مشابه، اگر از نیای مشترکی به ارث نرسیدهاند پس از کجا آمدهاند؟ چطور میتوان پدیدهای تا این حد عجیب را تبیین کرد؟ هرچند در مقاله تبیینی برای آن عرضه شده، اما حتی اگر تبیین مورداشاره در آینده نقد شده و کنار نهاده شود، باز هم صرف آگاهی از خود این پدیده معضل بزرگی را پیشِ روی روششناسی تکامل و سیستماتیک قرار میدهد زیرا دیگر نمیتوان مانند گذشته با صرف ردیابی شباهتهای ژنتیکی برای دو خصیصه، برآمدن آنها از یک نیای مشترک را نتیجه گرفت.
اما تبیین عرضهشده چیست؟
شاید ژنهای جدید آنگونه که میپنداریم جدید نیستند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که ژنهای جدید میتوانند با استفادهی مجدد از قطعات ژنهای اجدادیِ غیرکارکردی تشکیل شوند. (به عبارتی مانند آن میماند که هر سه مخترع رادیو به سراغ برخی متون کهنتر رفته باشند و رمز و راز ساخت رادیو را آموخته باشند و با توجه به امکانات و نیازهای موجود در عمل آن را پیاده کنند.)
بخشهای زیادی از ژنوم موجودات زنده غیرکارکردی است به این معنا که به پروتئینی ترجمه نمیشود که آن پروتئین کارکرد خاصی داشته باشد (و به همین دلیل گاهی به آن «دی.ان.ای آشغال» نیز گفته میشود که حالا مشخص است آشغال نامیدن آن نیز بیوجه است). بخشهایی نیز به شبهژن موسوم است: ژنهایی که در گذشتههای دور کارکردهایی داشتهاند اما با تغییرات در بدن موجود زنده دیگر نیازی به آن کارکرد نبوده است. این بخشهای ژنوم میتوانند نقش مادهی خام برای معرفی ژنهای جدید را بازی کنند. (این بخشها نقش آن متون قدیمی را برای سه مخترع فرضی ما بازی میکنند.)
این پژوهش این معمای جدید را پیش روی پژوهشگران میگذارد: با سرد شدن محیط ماهیها نیاز به ضدیخ پیدا کردهاند. قبول. اما درون سیستم مولکولی بدن ماهی، آگاهی به اینکه در فلان بخش دی.ان.ای آشغال یا شبهژنها میتوان ژنی که بتواند نقش ضدیخ را بازی کند از کجا حاصل شده است؟! چطور در هر سه ماهی سیستم به سراغ همان بخش خاص ژنوم رفته که در صورت بهروزرسانی میتوانسته ضدیخ تولید کند؟! پاسخ اجمالی آن است که احتمالاً با افزایش استرس محیطی به بخشهای زیادی از دی.ان.ای آشغال اجازهی تکثیر داده میشود تا پروتئینی که نقش مفیدی برای خود مییابد بخت انتخاب بیابد و سایرین حذف شوند. اما این راهکار پرهزینه است و شاید باید منتظر راهکاری اقتصادیتر بود.
هادی صمدی
@evophilosophy
و بالاخره: چتجیپیتی چیست، کجاست، و آیا دارای معرفت است؟
برای تحلیل نهایی به تمایز مرتبط دیگری نیاز داریم که باز هم آن را از پوپر وام میگیریم.
معرفت ذهنی و معرفت عینی
پوپر در کتاب معرفت عینی: رویکرد تکاملی میگوید دو معنی متفاوت از معرفت وجود دارد: ۱. معرفت ذهنی، که شامل حالات ذهنی یا آگاهی یا تمایل به رفتار یا واکنش است، و ۲. معرفت عینی که متشکل از مسائل، نظریهها و استدلالها است. معرفت عینی کاملاً مستقل از ادعای هر کسی برای دانستن است. همچنین مستقل از اعتقاد یا تمایل هر کسی به موافقت، یا ادعا کردن، یا عمل کردن است. معرفت به معنای عینی، معرفت بدون داننده (شناسنده) است: معرفتِ بدون فاعل شناسا است.
برداشت یک. چتجیپیتی یک سیستم استدلالی در حال تحول است. بار دیگر به مثالهایی که پوپر برای معرفت عینی آورده بود نگاهی کنیم. پوپر میگفت که معرفت عینی علاوه بر نظریههای علمی شامل «مسائل» و «استدلالها» نیز هست. به عبارتی استدلالها و الگوهای استدلالی نیز از جنس معرفت عینیاند. پس در این معنا چتجیپیتی خودش از جنس معرفت جهان ۳ است و نباید بپرسیم آیا واجد معرفت است یا نه! شخصاً میپندارم که این خوانش بازنمای خوبی از پیچیدگی ماجرا نیست و نیازمند برداشت جایگزینی هستیم.
برداشت دو. پوپر میگوید نظریهی سه جهان یک پیشنهاد برای نظم دادن به گفتوگوهاست و میتوان لایههای دیگری نیز به آن افزود. اجازه دهید متناسب با بحث کنونی دو جهان دیگر را به آن بیافزایم. جهان ۴ جهانی است که برخی موجودات واجد عاملیت مانند اشخاص حقوقی از جمله بانک جهانی در آنجا قرار دارند. و جهان ۵ محل باورها، خواستها، و اهداف این عاملهای مقولهسومی (که در پست قبل دیدیم نه کاملاً انتزاعیاند و نه انضمامی) است.
پرسشها، گزارهها، و حتی خود الگوهای استدلالی که مقوم چتجیپیتیاند در یک فرایند بازخوردی با کاربران دارای یادگیری هستند و در حال تحولاند. این ویژگیها آنها را مشابه انسانها میکند اما با بدنمندی سیلیکونی و جایمندی متفاوت. این میتواند معنای دومی را برای چتجیپیتی ایجاد کند که در آن معنا بتوان آن را واجد باور دانست. خود چتجیپیتی، عاملی مشابه بانک جهانی، در جهان ۴، و از جنس مقولهسومیهاست. باورهای آن، همانند تکنوآگاهی که نوستا از آن سخن میگوید، اگر وجود داشته باشند، در جهان ۵ قرار دارند. (چرا نمیدانیم وجود دارند یا نه؟ چون در صورت وجود داشتن ذهنیاند و خارج از دسترس عمومی. دقیقاً به همان معنا که نمیدانیم آيا جانوران باور دارند یا نه.)
برای روشن شدن موضوع بار دیگر به مثال بانک جهانی توجه کنیم. مجموعهی قوانین و مقررات این بانک موجودات انتزاعی جهان سومیاند. اما وقتی به مجموعهی آنها، از راه قصدمندی جمعی، عاملیت نسبت میدهیم تا جاییکه به راحتی آن را موجودی انسانوار و واجد نظر و هدف میدانیم و برایش شخصیت حقوقی قائل میشویم موجودیت جدیدی به عنوان عامل در جهان ۴ ظهور میکند که مقولهسومی است و واجد ویژگیهایی مشابه عوامل انسانی. اما وقتی به این اشخاص یا نهادهای حقوقی ویژگیهای ذهنی را نسبت میدهیم و مثلاً میگوییم به نظر بانک جهانی...، بانک جهانی میخواهد که...، یا هدف بانک جهانی آن است که... آنگاه محل این نظرها و خواستها جهان ۵ است.
شخصانگاری برخی موجودات جهان ۳ پدیدهای جدید نیست. بومیانی را که معتقدند جنگل واجد روحی است که در صورت بیاحترامی به جنگل آنها را تنبیه خواهد کرد نمونهای باستانی از این پدیده است.
خلاصه
چتجیپیتی چیست؟ یک مدل زبانی در حال تحول از آلگوریتمهای پردازش، به همراه مجموعهای از گزارهها و پرسشهای برگرفته از زبان معمولیست که در مکالمه با کاربران مستمرآ درحال بهروز شدن است.
انتزاعی است یا انضمامی؟ چون محدود به فضا و زمان است، توان علّی دارد، و تغییر میکند انتزاعی نیست با این حال چون از ماده و انرژی نیز ساخته نشده، همانند یک میز انضمامی نیست.
آیا دارای معرفت است؟ به یک معنا خود از جنس معرفت عینی پوپر است و در جهان ۳ قرار دارد. اما از آنجا که موجودات جهان سوم پوپری انتزاعی هستند و چتجیپیتی مقولهسومیست، بنابراین آن را در جهان ۴ قرار دادیم که محل عاملهایی است که برساختههای انسانیاند اما مستقل از انسان واجد ویژگیهای عاملیت هستند. اگر معرفت ذهنی داشته باشند برای همیشه خارج از دسترس ماست. هر نظری در این باره، صرفاً بیانگر اعتقاد گوینده است. اما مولد معرفت عینی نیز هست که جایگاه آن جهان ۳ است. این معرفت، همانند سایر معارف عینی، معرفت بدون داننده است وبنابراین معرفت متعلق به هیچ عاملی، از جمله چتجیپیتی نیست. کار ما نشان دادن نادرستی آن است.
معرفت عینی، به خوانش پوپر، ضرورتاً صادق نیست، که اتفاقاً این وجه آن نیز همنواست با کژاطلاعات و اطلاعاتجعلی نشریافته توسط الالامها.
هادی صمدی
@evophilosophy
🔴 آشنایی با موضوعات مورد بحث در چهارمین مدرسه بینالمللی خداباوری شریف
6⃣ بخش ششم: با ایدههای سارا واکر، اختر زیستشناس و فیزیکدان ناسا، سخنران چهارمین مدرسه بینالمللی خداباوری شریف، آشنا شوید.
ایدههای سارا واکر به دنبال ایجاد چارچوب جدیدی برای درک مفهوم حیات و هدفمندی در علم است. او میخواهد نشان دهد که شاید لازم باشد علم خود را گسترش دهیم تا بتوانیم مفاهیمی مانند «هدفمندی» را درک کنیم و بفهمیم که چگونه این مفاهیم از قوانین طبیعی پدید میآیند.
🟠 منشأ حیات و پیچیدگیهای زیستی
سوال از منشأ حیات به این برمیگردد که چگونه موادی چون مولکولهای ساده شیمیایی، توانستند به تدریج به سیستمهای زنده و پیچیده حیات تبدیل شوند. این فرآیند که به آن آبیوژنز (abiogenesis) گفته میشود، یکی از سوالات بنیادی در علم است.
واکر و دیگر دانشمندان در این حوزه بر این باورند که در محیطهای خاصی، مانند دریاهای اولیه زمین یا منافذ گرمایی زیر آب، شرایطی مهیا شده که مولکولهای ساده توانستند با یکدیگر ترکیب شوند و ساختارهای پیچیدهتری مانند پروتئینها، چربیها و نهایتاً سلولهای اولیه را شکل دهند. سارا واکر در این زمینه به دنبال یافتن قوانین یا اصولی است که بتواند توضیح دهد چگونه این ترکیبات شیمیایی به سیستمهایی خودتکاملی و خودسازماندهنده تبدیل شدهاند.
او به این ایده علاقهمند است که درک چگونگی پیدایش حیات میتواند به یافتن الگوهای عمومیتر در طبیعت کمک کند. الگوهایی که نشان میدهند چگونه سیستمهای پیچیده از شرایط سادهتر به وجود میآیند و چگونه این فرآیندها ممکن است در سراسر کیهان اتفاق بیفتند.
🟠 علم و «هدفمندی»
واکر معتقد است که زندگی نشاندهنده نوعی هدفمندی یا «جهتگیری» است که در سیستمهای غیر زنده مشاهده نمیشود. اما برای درک این مفهوم، باید تعریف کنیم که «هدف» در علم به چه معناست.
در زیستشناسی، هدف معمولاً به فعالیتها یا رفتارهایی اشاره دارد که به نظر میرسد به سمت یک نتیجه خاص هدایت شدهاند، مثل بقا، تولید مثل، یا رشد. واکر تلاش میکند بفهمد آیا این هدفمندی میتواند به عنوان یک ویژگی بنیادین در سیستمهای فیزیکی تعریف شود؟
یکی از مفاهیم کلیدی در این حوزه «سامانههای خودسازمانده» (self-organizing systems) است. این سامانهها بدون دخالت مستقیم یا برنامهریزی از بیرون، به شکلی هماهنگ و منظم به وجود میآیند. واکر عقیده دارد که «هدفمندی» یک ویژگی طبیعی است که در این گونه سامانهها ظهور میکند، و او به دنبال کشف قوانینی است که این هدفمندی را توضیح دهد.
🟠 ظهور هدفمندی در حیات
واکر بر این باور است که زندگی به دلیل ماهیت خود، پیچیده و هدفمند است. اما چگونه این هدفمندی از فرآیندهای سادهتر و غیر زنده به وجود آمده است؟ این پرسش به قلب تلاشهای واکر برای تعریف علمی هدفمندی مربوط میشود.
او ممکن است به دنبال پاسخهایی در حوزههای فیزیک، شیمی و نظریه اطلاعات باشد. برای مثال، در فیزیک کلاسیک، هیچ چیزی مانند «هدف» وجود ندارد. قوانین فیزیک، مانند قانون دوم ترمودینامیک (افزایش بینظمی یا آنتروپی)، به طور کلی توضیح میدهند که چگونه سیستمها به مرور زمان به سمت بینظمی بیشتر پیش میروند. اما در حیات، ما سیستمهایی را میبینیم که به نظر میرسد به شکل معکوس عمل میکنند، یعنی به سمت نظم بیشتر حرکت میکنند و ساختارهای پیچیدهتری ایجاد میکنند.
یکی از سوالات کلیدی برای واکر این است که چگونه چنین چیزی ممکن است؟ آیا قوانین فیزیکی خاصی وجود دارند که باعث میشوند سیستمهای زیستی به سمت نظم و پیچیدگی بیشتر پیش بروند؟ یا آیا «هدفمندی» نتیجه برخی شرایط اولیه خاص در تاریخ جهان است که به صورت خاص در محیطهای خاصی (مانند زمین اولیه) رخ دادهاند؟
💢 ادامه دارد ...
#مدرسهبینالمللیخداباوریشریف
#دانشگاهصنعتیشریف
🆔 @theismschool
🔴 آشنایی با موضوعات مورد بحث در چهارمین مدرسه بینالمللی خداباوری شریف
4⃣ بخش چهارم: مروری بر استدلالهای مایکل بیهی (بیوشیمیدان امریکایی) در دفاع از نظریه طراحی هوشمند (وی سخنران چهارمین مدرسه بینالمللی خداباوری شریف است)
مایکل بیهی استدلالهای خود را در دفاع از نظریه طراحی هوشمند به چند دسته کلی تقسیم میکند که هر کدام بر جنبههای مختلفی از زیستشناسی و بیوشیمی تمرکز دارند:
🟠 پیچیدگی تقلیلناپذیر (Irreducible Complexity)
این استدلال اصلی بیهی است و بر این اساس است که برخی از ساختارها و سیستمهای زیستی به قدری پیچیده هستند که نمیتوانند از طریق فرآیندهای تکاملی تدریجی (مانند انتخاب طبیعی) شکل گرفته باشند. بیهی ادعا میکند که این سیستمها فقط در صورتی کار میکنند که تمام اجزای آنها بهطور همزمان و کامل وجود داشته باشند. به عنوان مثال، او به سیستم انعقاد خون انسان اشاره میکند که بدون حضور تمام اجزای خود، عملکردشان متوقف میشود.
🟠 عدم امکان شبیهسازی تکاملی (Impossibility of Evolutionary Simulations)
بیهی معتقد است که تلاشهای موجود برای شبیهسازی رایانهای فرآیندهای تکاملی پیچیده (مانند الگوریتمهای ژنتیکی) نمیتوانند پیچیدگیهای تقلیلناپذیر زیستشناسی را بهطور کامل بازتولید کنند. او ادعا میکند که این شبیهسازیها، حتی با پیچیدهترین الگوریتمها، نمیتوانند نشان دهند که سیستمهای زیستی پیچیده چگونه میتوانند از طریق تغییرات تصادفی و انتخاب طبیعی ایجاد شوند.
🟠 محدودیتهای انتخاب طبیعی (Limitations of Natural Selection)
بیهی استدلال میکند که انتخاب طبیعی، به عنوان یک فرآیند تدریجی، نمیتواند بهتنهایی سازوکارهایی را ایجاد کند که نیازمند تغییرات هماهنگ و همزمان در چندین نقطه هستند. او بر این باور است که تغییرات کوچک و تدریجی نمیتوانند منجر به تشکیل ساختارهای پیچیدهای شوند که برای عملکرد صحیح خود به یکپارچگی کامل و همزمان اجزای خود نیاز دارند.
🟠 انتقاد از شواهد ژنتیکی و مولکولی (Critique of Genetic and Molecular Evidence)
بیهی به شواهد ژنتیکی و مولکولی که در حمایت از نظریه تکامل ارائه شدهاند انتقاد میکند. او معتقد است که بسیاری از دادههای ژنتیکی و مولکولی موجود نمیتوانند بهطور قاطعانه نشان دهند که تمامی ساختارهای پیچیده زیستی از طریق تکامل داروینی ایجاد شدهاند. او استدلال میکند که بسیاری از مطالعات ژنتیکی هنوز نتوانستهاند به طور کامل توضیح دهند که چگونه تغییرات ژنتیکی تصادفی میتوانند منجر به ایجاد سیستمهای پیچیده تقلیلناپذیر شوند.
🟠 شواهد تاریخی و فسیلی (Historical and Fossil Evidence)
بیهی همچنین به شواهد فسیلی بهعنوان دلیلی برای وجود "شکافهای" تکاملی اشاره میکند. او ادعا میکند که در سوابق فسیلی، گاهی اوقات جهشهای ناگهانی در پیچیدگی موجودات زنده دیده میشود که نمیتوانند بهطور کامل توسط تغییرات تدریجی و تکاملی توضیح داده شوند. این امر بهعنوان مدرکی برای نیاز به یک "طراح هوشمند" در نظر گرفته میشود.
🟠 استدلالهای فلسفی و متافیزیکی (Philosophical and Metaphysical Arguments)
بیهی گاهی به استدلالهای فلسفی و متافیزیکی برای حمایت از دیدگاه خود متوسل میشود. او ادعا میکند که علم باید بهعنوان یک حوزه باز برای بررسی تمام احتمالات، از جمله امکان دخالت یک طراح هوشمند، در نظر گرفته شود. او استدلال میکند که پذیرش نظریه طراحی هوشمند لزوماً به معنای پذیرش مفاهیم مذهبی نیست، بلکه میتواند بهعنوان یک نظریه علمی بررسی شود.
🟠 استدلالهای احتمالاتی (Probabilistic Arguments)
بیهی از ریاضیات و تئوری احتمالات برای استدلال استفاده میکند که نشان میدهد تشکیل ساختارهای پیچیده زیستی از طریق تغییرات تصادفی بسیار نامحتمل است. او معتقد است که احتمال وقوع تغییرات تصادفی که منجر به شکلگیری ساختارهای پیچیده مانند سیستم ایمنی شود، به قدری پایین است که دخالت یک طراح هوشمند را محتملتر میکند.
#مدرسهبینالمللیخداباوریشریف
#دانشگاهصنعتیشریف
🆔 @theismschool
فلسفه در جهانی یکسره در حال تغییر:
هوش مصنوعی و تکامل شناخت
در پست قبلی از اینکه فلسفه باید توجهش به موضوعات روز جلب شود سخنی گفته شد. در این پست، و در چند پست آینده، صرفاً به عنوان نمونه، به چند پژوهش و گزارش جدید در حوزهی «هوش مصنوعی» اشاره میشود.
اولین گزارش دعوی آن دارد که هوش مصنوعی در حال ایجاد یک جهش تکاملی است.
مدلهای زبانی بزرگ (ال.ال.ام)، که مشهورترین آنها چتجیبیتی است، سامانههای هوش مصنوعیاند که میتوانند با انسان مکالمه کنند (این مدلهای "یادگیری ماشین" پیام ما را درک میکنند و پاسخی مشابه پاسخ انسانها عرضه میکنند).
دعوی افرادی مانند جان نوستا، که رئیس یکی از مهمترین آزمایشگاههای هوش مصنوعی است که نقش اتاقفکر نوآوری در حوزهی هوش مصنوعی و شناخت را بازی میکند، این است که این ال.ال.امها (مدلهای بزرگ زبانی) نقطهی عطفی در عملکرد شناخت انساناند و یک تعادل منقطع را در تکامل شناختی انسان نشان میدهند. به عقیدهی او این جهش سریع در تفکرِ مبتنی بر هوش مصنوعی فراتر از پیشرفت تدریجی فناوریهای رایج است و شناخت انسان را تغییر میدهد. این ال.ال.امها تغییری ناگهانی را تسریع میکنند و بیانگر انفجاری تکاملیاند و حدود شناختی ممکن را بازتعریف میکنند.
از یک منظر ال.ال.امها ابزار و تکنولوژی هستند و میتوان با ابزارهای مفهومی موجود در نظریهی تکامل فرایند تکامل آنها را شرح داد. این عملی است که در سیر تحول تکنولوژیها ذیل مباحث تاریخ تکنولوژی با آن آشنایی داریم. برخی از انواع تاریخ تحول را میتواند تدریجیگرایانه توضیح داد و برخی انقلابهای تکنولوژیکی نیز با نظریهی تعادل منقطع گولد بهتر قابل تبییناند. اما این بحث به کنار. از منظری دیگر به جریان بنگریم.
در پست قبلی دیدیم که تکنولوژیها میتوانند سرشت انسان، و از جمله شناخت او را دگرگون کنند. به عنوان نمونه تکنولوژی خط و نوشتن تغییرات بنیادین در معرفت بشر ایجاد کرد به نحوی که شناخت انسان از جهان طی ۵ هزار سال گذشته قابل قیاس با قبل از پیدایی خط نبوده است. با استفاده از تکنولوژیهایی مانند کتاب، حافظهای که معرفتگزارهای را نگهداری میکرد، برونسپاری شد.
تکنولوژیها عادات رفتاری ما را تغییر میدهند و از جملهی آن عادات رفتاری برخی عادات مرتبط با شناخت است که در مباحث همتکاملی ژن-فرهنگ مطالعه میشود.
حال پرسش این است که مدلهای زبانی بزرگ چگونه بر شناخت انسان، که تابعی از قابلیتهای بدنمند و جایمند انسانها، اثر میگذارند. دعوی نوستا آن است که این تغییری تدریجی از جنس تغییراتی که با اختراع خط ایجاد شد نیست بلکه تغییری جهشی است. در مستدل کردن این دعوی خود به این نکته اشاره دارد که به خلاف تصور رایج، مدلهای زبانی بزرگ از جنس ابزار نیستند بلکه از جنس الگوهای تفکراند. همانطور که بلندگو میتواند صدای ما را تقویت کند، این مدلهای بزرگ زبانی با افزایش ظرفیت انسان در کاوش، تکرار، و تأمل، به تقویت تفکر انسان میانجامند.
پرسشهای فلسفی
پرسش نوستا این است همانطور که وارد این حوزهی تفکری جدید میشویم، واضح است که ال.ال.امها بسیار فراتر از پیشرفتهای تکنولوژیکی قبلی هستند زیرا تسهیلکنندهی "عصر شناختی" جدیدیاند. وارد دورانی شدهایم با مشارکت بیسابقهای بین انسان و ماشین؛ جایی که ذهن ما دیگر محدود به محدودیتهای سنتی نیست. چشمانداز شناختی در حال تغییرات اساسست. در چنین شرایطی، بهخلاف نگاه سنتی در تکامل، پرسش این نیست که آیا ما با این واقعیت جدید سازگار خواهیم شد یا خیر، بلکه این است که چگونه از قابلیت عظیم ال.ال.امها برای شکل دادن به آیندهی تفکر بشری استفاده میکنیم.
نوستا به عنوان کسی که در بطن این تغییرات نقش دارد نمیتواند نگرانیهای خود را پنهان کند (که البته این نگرانی فلسفه باید باشد) و میگوید با این گسترش شناختی، گسترش مسئولیت نیز به وجود میآید. پیامدهای اخلاقی، از نگرانیهای حفظ حریم خصوصی گرفته تا سوگیریهای احتمالی را نمیتوان نادیده گرفت. قدرت این مدلها مستلزم سطحی از حکمرانی است تا اطمینان حاصل شود که توانایی آنها به گونهای به کار گرفته میشود که به نفع بشریت باشد، بدون اینکه خطرات جدیدی ایجاد کند.
تکنولوژیها به ازاء فایدههایی که دارند گاه محصولات فرعی ناخواستهای نیز دارند. اتومبیل فقط سرعت رفتوآمد را تسهیل نکرد؛ جو زمین را نیز آلوده کرد. لامپها شهرها را روشن کردند اما بیخوابی را هم به ارمغان آوردند. در جهان امروز خرید دیجیتال، استفاده از ماشین حساب، و استفاده از حافظهی گوشی برای به خاطر سپردن شماره تلفنها به ضعیف شدن تواناییهای ریاضیاتی بسیاری از ما انجامیده است.
ال.ال.امها به ازاء گسترش شناخت چه هزینههایی برایمان دارند؟ به ویژه که پژوهش نشان میدهد این افزایش شناخت با افزایش فهم همراه نیست.
هادی صمدی
@evophilosophy
🔴 آشنایی با موضوعات مورد بحث در چهارمین مدرسه بینالمللی خداباوری شریف
2⃣ بخش دوم: طبیعتگرایی و انواع آن
🟠 طبیعتگرایی (Naturalism):
طبیعتگرایی یک دیدگاه فلسفی است که معتقد است جهان و تمام پدیدههای آن صرفاً توسط قوانین طبیعی و فرآیندهای قابل مشاهده و فیزیکی قابل توضیح هستند. در طبیعتگرایی، فرض بر این است که:
♻️ جهان طبیعی تمام آن چیزی است که وجود دارد، و هیچ چیزی فراتر از آن وجود ندارد.
♻️ پدیدههای طبیعی (مثل باران، زلزله، یا حتی حیات) همگی بهطور کامل توسط علل طبیعی قابل توضیح هستند.
♻️ ماوراءالطبیعه یا هر گونه نیروی فوق طبیعی (مثل خدا، ارواح، یا موجودات ماورایی) یا وجود ندارند یا برای تبیین پدیدههای طبیعی ضروری نیستند.
🟠 طبیعتگرایی به دو شاخه تقسیم میشود:
♻️ طبیعتگرایی متافیزیکی (Metaphysical Naturalism): این دیدگاه میگوید که تنها جهان طبیعی وجود دارد و هیچ موجود یا نیروهای ماوراءطبیعی وجود ندارند.
♻️ طبیعتگرایی روششناختی (Methodological Naturalism):
معتقد است در انجام تحقیقات علمی، باید فقط از دلایل و توضیحات طبیعی استفاده کرد. این مفهوم به چند نکته اشاره دارد:
🔸 تمرکز بر دلایل طبیعی: در تحقیقات علمی، فرض میشود که همه پدیدهها به دلایل طبیعی رخ میدهند و این دلایل باید از طریق مشاهده و آزمایشهای تجربی بررسی شوند نه چیزی دیگر.
🔸 عدم استفاده از توضیحات ماوراءطبیعی: طبیعتگرایی روششناختی به معنای این نیست که پدیدههای ماورایی وجود ندارند، بلکه به این معناست که در تحقیقات علمی، توضیحات ماورایی مورد استفاده قرار نمیگیرند. مثلاً اگر دانشمندان بخواهند دلیل وقوع زلزلهای را بررسی کنند، به دنبال دلایل فیزیکی و ژئوفیزیکی خواهند بود، نه علل ماورایی.
🔸 ابزار عملی: طبیعتگرایی روششناختی صرفاً یک ابزار برای انجام تحقیقات علمی است و درباره واقعیتهای عمیقتر جهان اظهارنظر نمیکند. یعنی اگر کسی به موجودات ماوراءالطبیعه باور داشته باشد، همچنان میتواند از طبیعتگرایی روششناختی در تحقیقات علمی استفاده کند.
🟠 تفاوت این دو رویکرد
طبیعتگرایی متافیزیکی دیدگاهی جامع درباره کل واقعیت است و ادعا میکند که هیچ چیزی جز طبیعت وجود ندارد.
طبیعتگرایی روششناختی تنها یک روش کار برای علم است و به ما میگوید که در چارچوب تحقیقات علمی، باید به دنبال تبیینهای طبیعی باشیم. این رویکرد به دنبال این نیست که وجود یا عدم وجود ماوراءالطبیعه را تبیین کند.
#مدرسهبینالمللیخداباوریشریف
#دانشگاهصنعتیشریف
🆔 @theismschool
🔴 ضمن سپاس از مشارکت ارزشمند شرکتکنندگان گرامی در چهارمین مدرسه بینالمللی خداباوری شریف، به اطلاع میرساند مهلت #پیشثبتنام پایان یافته است.
📌مرحله دوم ثبت نام، از تاریخ ۱ مهرماه ۱۴۰۳ آغاز خواهد شد.
#مدرسهبینالمللیخداباوریشریف
#دانشگاهصنعتیشریف
🆔 @theismschool
🔴اخلاق فمینیستی
#فایل_جلسه_آخر
#درس_فلسفه_اخلاق
#دکتر_ابراهیم_آزادگان
#خرداد_99
اسلاید جلسه آخر را از لینک زیر دریافت کنید:
📎 https://zaya.io/trmj7
-------------------------------------
@jorateandishidan
@philosophyofscience