5941
مطالب فلسفه تحلیلی و فلسفه علم این کانال تلاشی برای عمومی کردن علم در جامعه ایرانی است. برای ارتباط با Admin با آیدی @mmasiha و درج تبلیغات میتوانید با کانال @adsphilosophy در ارتباط باشید.
☑️ لیست کانال های پیشنهادی/ جهت تبادل و تبلیغات :
فلسفه تحلیلی و علم @philosophyofscience
علوم شناختی @cognitive_science_iran
روشنفکری ایرانی @roshanfekriirani
روشنفکری دینی @roshanfekrdini
فراموشخانه @faramoshkhaneh
اطلاعیه سخنرانی
سخنران: دکتر حميد وحيد دستجردی، پژوهشگاه دانشهای بنیادی
عنوان: Ontology in Mathematics
📅زمان: چهارشنبه 28 آبان، ساعت 12:30 تا 13:30
📍مکان: پژوهشگاه دانشهای بنیادی، ساختمان لارك، سالن سمينار پژوهشكده ذرات و شتابگرها.
🟩شركت به صورت حضوري و مجازي امكانپذير است.
🌐 لينك شركت مجازي:
https://www.skyroom.online/ch/ipm-particles/special-seminar
📢گروه و انجمن علمی-دانشجویی فلسفه دانشگاه تربیت مدرس برگزار میکنند:
🟠 دوازدهمین همایش بینالمللی دانشجویی فلسفه
به اطلاع میرساند که دوازدهمین دوره همایش دانشجویی به صورت حضوری مطابق برنامه پیوست شده به پیام بعد برگزار میشود.
✍️جهت ثبتنام در این همایش به این لینک
مراجعه کنید.
هزینه ثبت نام (پذیراییهای طول روز + ناهار از بین دو گزینه گیاهی و معمولی)
عموم شرکتکنندگان: ۱۵۰ هزار تومان
دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس: ۱۰۰ هزارتومان
هزینه ثبتنام بدون ناهار:
عموم شرکتکنندگان: ۵۰ هزار تومان
دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس: رایگان
مهلت ثبتنام تا پایان روز دوشنبه ۰۴/۰۸/۱۹ میباشد.
⏰زمان: پنجشنبه، ۲۲ آبان
📍مکان: دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس
..
«جمهوری فلسفه و ادبیات» با حمایت «مؤسسهٔ حامی علوم انسانی» برگزار میکند:
🔹 کارگاه چهارجلسهای
چالشهای اخلاقی هوش مصنوعی
مدرس:
هادی صفایی
🔹 پنجشنبهها، ساعت ۱۴ الی ۱۶
شروع از ۲۲ آبان ۱۴۰۴
شهریه: ۴۰۰ هزار تومان
دانشجویان: ۳۰۰ هزار تومان
تهران، خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچهٔ نایبی، پلاک ۲۳
*لینک ورود به جلسات برای شرکتکنندگان آنلاین ارسال خواهد شد.
🔹 برای دریافت اطلاعات کامل و ثبتنام به این لینک مراجعه کنید:
https://jomhourifalsafe.com/academy/ai-ethics/
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
چگونگی آغاز حیات
و تولد همانندسازها
داوکینز در فصل دوم کتاب ژن خودخواه، روایتی بسیار جذاب از منشأ حیات را بیان میکند که مطابق آن تکامل داروینی، حالت خاصی از یک قانون کلیتر است: بقای پایدارها. (با چنین فهمی از تکامل داروینی میتوان مفهوم داروینیسم را به فراتر از زیستشناسی نیز تسری داد.)
از سادگی تا پایداری
داوکینز فصل را با این ایده آغاز میکند که جهان در ابتدا ساده بوده است. به جای تلاش برای توضیح پیدایش ناگهانی موجودات پیچیده، نظریه داروین راهی را نشان میدهد که چگونه سادگی میتواند به پیچیدگی تبدیل شود. این فرآیند با یک قانون بنیادینتر آغاز میشود:
جهان مملو از چیزهای پایدار است.
یک «چیز پایدار» مجموعهای از اتمهاست که به اندازهای دوام دارد، یا به قدری رایج است که شایستهی یک نام باشد؛ مانند کوهها، قطرات باران یا کریستالهای نمک.
پیش از حیات، نوعی تکامل ابتدایی در سطح مولکولها رخ میداده است. اتمها تمایل داشتند به الگوهای پایدارتری تبدیل شوند و آنهایی که پایدارتر بودند، به سادگی بیشتر دوام میآوردند. این اولین شکل انتخاب طبیعی بود: انتخاب اشکال پایدار و حذف اشکال ناپایدار.
سوپ بنیادین و تولد همانندساز
داوکینز سپس به سراغ محیط زمین در حدود سه تا چهار میلیارد سال پیش میرود، زمانی که اقیانوسها «سوپ بنیادین» نامیده میشدند. این سوپ حاوی مولکولهای سادهای مانند آب، دیاکسید کربن، متان و آمونیاک بود. تحت تأثیر منابع انرژی مانند پرتو فرابنفش خورشید و رعد و برق، این مولکولهای ساده با هم ترکیب شده و مولکولهای پیچیدهتری را (از جمله بلوکهای سازنده حیات مانند اسیدهای آمینه، که سازنده پروتئینها هستند، و حتی پورینها و پیریمیدینها که سازندهی دیانای هستند) به وجود آوردند.
در مقطعی از این دوران، یک مولکول بسیار ویژه به طور تصادفی شکل گرفت که داوکینز آن را همانندساز مینامد. ویژگی خارقالعاده این مولکول، توانایی آن در ساختن نسخههایی از خودش بود. این رویداد بسیار نامحتمل بود، اما با توجه به صدها میلیون سال زمان، وقوع آن تقریباً اجتنابناپذیر میشد. همانندساز مانند یک قالب عمل میکرد؛ بلوکهای سازنده کوچکتر از سوپ اطراف، به بخشهای مکمل خود در زنجیره همانندساز جذب شده و به هم متصل میشدند و نسخهای جدید میساختند.
آغاز رقابت و تکامل
با ظهور اولین همانندساز، صحنه به سرعت تغییر کرد. این مولکول شروع به تکثیر سریع در سراسر اقیانوسها کرد تا جایی که بلوکهای سازنده کوچکتر که قبلاً فراوان بودند، به یک منبع کمیاب و ارزشمند تبدیل شدند. این کمبود، رقابت را به وجود آورد.
نکتهی حیاتی این بود که فرآیند نسخهبرداری کامل نبود و اشتباهاتی رخ میداد. این اشتباهات (جهشهای اولیه) باعث پیدایش انواع مختلفی از همانندسازها شدند که همگی از یک جد مشترک بودند. اکنون، انتخاب طبیعی میتوانست بر اساس سه معیار اصلی عمل کند.
یک. طول عمر
همانندسازهایی که از نظر شیمیایی پایدارتر بودند و دیرتر تجزیه میشدند، زمان بیشتری برای تکثیر خود داشتند و در نتیجه در سوپ فراوانتر میشدند.
دو. سرعت تکثیر
همانندسازهایی که با سرعت بیشتری از خود نسخه میساختند، حتی اگر طول عمر کمتری داشتند، به سرعت بر رقبای کندتر خود غلبه میکردند.
سه. دقت نسخهبرداری
همانندسازهایی که با دقت بیشتری تکثیر شده و اشتباهات کمتری داشتند، فرمول موفق خود را برای نسلهای بیشتری حفظ میکردند. داوکینز به یک پارادوکس ظریف نیز اشاره میکند: با اینکه تکامل به اشتباهات در نسخهبرداری وابسته است، انتخاب طبیعی به نفع دقت بالاتر عمل میکند.
جنگ همانندسازها و ظهور ماشینهای بقا
رقابت برای منابع محدود، به جنگی ناآگاهانه میان انواع مختلف همانندسازها منجر شد. این مبارزه برای بقا باعث تکامل استراتژیهای پیچیدهتر شد. برخی همانندسازها به گوشتخواران اولیه تبدیل شدند؛ یعنی یاد گرفتند چگونه مولکولهای رقیب را تجزیه کرده و از بلوکهای سازنده آنها برای تکثیر خود استفاده کنند. با این کار، هم غذا به دست میآوردند و هم رقبا را حذف میکردند.
در مقابل، همانندسازهای دیگر برای محافظت از خود، دیوارههای فیزیکی از جنس پروتئین به دور خود ساختند. این لحظه، نقطه عطفی در تاریخ حیات بود: پیدایش اولین سلولهای زنده.
حالا دیگر همانندسازها آزادانه در سوپ شناور نبودند و برای خود ظرفها یا وسایل نقلیهای ساخته بودند تا در آنها زندگی کنند و بنابراین اولین ماشینهای بقا را خلق کرده بودند. این ماشینها با گذشت زمان بزرگتر و پیچیدهتر شدند و این فرآیند تجمعی و پیشرونده بود.
به نظر داوکینز همان همانندسازهای باستانی که امروزه آنها را ژن مینامیم از بین نرفتهاند و اکنون در کلنیهای عظیمی در درون رباتهای غولپیکر و متحرک زندگی میکنند و از راه دور جهان بیرون را کنترل میکنند.
هادی صمدی
@evophilosophy
🔵 معرفی «جایزه مقاله علوم انسانی حامی»
🗣این جایزه با هدف تقدیر از پژوهشگران برجسته ایرانی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی اعطا میگردد.
⏺جایزه: معادل ۳,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال به همراه تندیس و لوح تقدیر ویژه.
🍔 شرایط کلیدی متقاضیان:
🔽پژوهشگر با تابعیت ایرانی و ساکن ایران.
🔽انتشار مقاله در یکی از ۵ مجلهی برتر پایگاه SJR در هر رشته تخصصی.
🔽مقاله در دو سال منتهی به تاریخ برگزاری جایزه منتشر شده باشد
📁نحوه ارسال آثار: متقاضیان گرامی میتوانند پس از انتشار فراخوان رسمی در تاریخ ۱۵ آبان، آثار خود را از طریق وبسایت موسسه حامی ارسال نمایند. نتایج نهایی پس از بررسی در کمیتههای تخصصی اعلام خواهد شد.
💬@haameeorg
https://www.podbean.com/eas/pb-6dbb4-19a2377
@philosophyofscience
قسمت دوم #پادکست_فلسفه_علم با موضوع روانشناسی تکاملی انقلاب علمی؟
این پادکست توسط هوش مصنوعی تولید می شود و به همین جهت تلفظ برخی از الفاظ و اصطلاحات در آن اشتباه میباشد.
تلاش می کنیم هر ماه یک قسمت از این پادکست تولید شده و در اختیار علاقمندان قرار بگیرد.
@philosophyofscience
🎵صوت جلسه «میراث جان سرل در هوش مصنوعی»
🎤سخنران: دکتر ابوطالب صفدری
۱۴۰۴/۰۷/۱۳
🪩 لینک ورود به صفحه اینستاگرام
◆ انجمن علمی فلسفه علم شریف
🎓 دوره بینالمللی آکادمیک «گفتوگوی ادیان» بهزبان انگلیسی
مبانی نظری و مهارتهای عملی گفتوگو با پیروان ادیان مختلف
👨🏻💻 نوع دوره: آنلاین در پلتفرم زوم
💡 زبان دوره: انگلیسی (با زیرنویس فارسی)
📚 تعداد جلسات: ۱۳ جلسه | ۲۶+ ساعت
📆 زمان دوره: ۱۵ دی تا ۳ بهمن
🔖 همراه با گواهی مشترک با دانشگاه فردوسی
#گفتگو_ادیان
🔗 ثبتنام و ارسال رزومه:
https://hekmat.academy/interfaith-dialogue/
📲 با ما همراه باشید:
تلگرام I اینستاگرام I ایتا I آپارات
📣اطلاعیه سخنرانی پژوهشکده فلسفه تحلیلی
سخنران: دکتر ایوب شاهمرادی، دانشگاه Bochum آلمان
عنوان: آیا تفکر بدون ادراک ممکن است؟
چکیده:
آیا اندیشیدن نیازمند ادراک حسی است؟ بر اساس جریانی روبهگسترش در فلسفۀ هوش مصنوعی، اندیشیدن نیازی به ادراک حسی ندارد: علیالاصول ممکن است که سیستمی (مثلا ChatGPT) قادر به فکر کردن باشد حتی اگر این سیستم دارای هیچ قوای ادراکیای نباشد. برخلاف این دیدگاه، من باور دارم که اندیشیدن بدون ادراک حسی ناممکن است. در آغاز، توضیح خواهم داد منظورم از تفکر و ادراک حسی چیست؛ سپس نشان میدهم چرا تفکر به ادراک حسی وابسته است و به برخی از مهمترین استدلالهای مخالف پاسخ میدهم. در پایان نیز به برخی از پیامدهای این دیدگاه برای مناقشات فلسفی مرتبط دیگر اشاره خواهم کرد.
📅زمان: دوشنبه ۲۶ آبان، ساعت ۱۶ تا ۱۸
📍مکان: تالار شماره 1 (تالار دکتر خسروشاهی)، پژوهشگاه دانش های بنیادی، میدان نیاوران
🟩حضور برای عموم آزاد است.
اطلاعيه پذيرش دانشجوی دكتری فلسفه تحليلی براي نيمسال نخست سال تحصيلی ۱۴۰۵-۱۴۰۶
Читать полностью…
چرا مردم وجود دارند؟
داوکینز فصل نخست کتاب ژن خودخواه را با طرح پرسشی بنیادین آغاز میکند: چرا مردم (به عبارتی، موجودات زنده) وجود دارند؟ دعوی داوکینز آن است که پیش از سال ۱۸۵۹ و کتاب منشأ انواع، تمام تلاشها برای پاسخ به این پرسش بیارزش بودهاند. داروین نخستین کسی بود که توضیحی منسجم و قابل دفاع برای وجود ما عرضه کرد: تکامل از طریق انتخاب طبیعی. هدف اصلی داوکینز در این کتاب، دفاع عمومی از داروینیسم نیست، بلکه بررسی پیامدهای نظریه تکامل برای یک موضوع خاص، یعنی زیستشناسی خودخواهی و دگرخواهی است.
واحد اصلی انتخاب: ژن
داوکینز دعوی انقلابی خود را با صراحت معرفی میکند: واحد بنیادین انتخاب طبیعی و در نتیجه، واحد اصلی خودخواهی، نه گونه است، نه گروه، و نه حتی فرد؛ بلکه ژن، یعنی واحد وراثت، است. خیر گونه یا خیر گروه بیمعناست.
از دیدگاه ژنمحور، هر ژنِ موفقی باید یک ویژگی غالب داشته باشد: خودخواهی بیرحمانه. این خودخواهی ژنی معمولاً به رفتار خودخواهانه در سطح فردی منجر میشود. با این حال، داوکینز بلافاصله این ایده را تعدیل میکند و توضیح میدهد که در شرایطی خاص، یک ژن میتواند برای رسیدن به اهداف خودخواهانهاش، نوعی دگرخواهی محدود را در سطح فردی تقویت کند. اما مفاهیمی مانند عشق جهانی و رفاه کل گونه از منظر تکاملی بیمعنا هستند.
این کتاب چه چیزی نیست؟
داوکینز برای جلوگیری از سوءتفاهمهای رایج و بهرهبرداری سیاسی از کتاب، به سه نکته مهم اشاره میکند.
۱. این کتاب یک راهنمای اخلاقی نیست. داوکینز تأکید میکند که او از اخلاقیات مبتنی بر تکامل دفاع نمیکند. او صرفاً چگونگی تکامل یافتن پدیدهها را توصیف میکند، نه اینکه انسانها از نظر اخلاقی چگونه باید رفتار کنند. او میگوید جامعهای که صرفاً بر اساس قانون خودخواهی بیرحمانه ژنها بنا شود، جامعهای بسیار ناخوشایند خواهد بود. کتاب او یک هشدار است: اگر میخواهیم جامعهای مبتنی بر سخاوت و همکاری بسازیم، نباید از طبیعت بیولوژیکی خود انتظار کمک چندانی داشته باشیم. باید سخاوت و فداکاری را آموزش دهیم، زیرا خودخواه به دنیا آمدهایم.
۲. این کتاب در مورد بحث سرشت/تربیت نیز موضعگیری نمیکند. داوکینز تصریح میکند که صفات ژنتیکی ذاتاً ثابت و غیرقابل تغییر نیستند. ژنها ممکن است به ما دستور خودخواهی بدهند، اما ما مجبور به اطاعت همیشگی از آنها نیستیم. انسانها به طور منحصربهفردی تحت سلطه فرهنگ هستند، اما مطالعهی قانونِ ژنها، که ما اخیراً از آن مستثنی شدهایم، همچنان اهمیت دارد.
۳. این کتاب توصیف دقیقی از رفتار یک گونه خاص نیست. داوکینز از جزئیات واقعی صرفاً به عنوان مثال استفاده میکند. منطق او این نیست که چون رفتار بابونها خودخواهانه است، پس رفتار انسان نیز احتمالاً خودخواهانه است. در عوض استدلال او این است که انسانها و بابونها از طریق انتخاب طبیعی تکامل یافتهاند. اگر به نحوه عملکرد انتخاب طبیعی نگاه کنیم، به نظر میرسد هر چیزی که از این طریق تکامل یافته باشد، باید خودخواه باشد. بنابراین، باید انتظار داشته باشیم که وقتی به رفتار بابونها، انسانها و سایر موجودات زنده نگاه میکنیم، آن را خودخواهانه بیابیم. اگر خلاف این را مشاهده کنیم، یعنی با یک رفتار دگرخواهانهی واقعی روبرو شویم، با معمایی مواجه شدهایم که نیاز به توضیح دارد.
تعریف خودخواهی و دگرخواهی
داوکینز تعاریف خود را از این دو مفهوم مشخص میکند. این تعاریف، رفتاری هستند و نه ذهنی؛ یعنی به انگیزههای درونی فرد کاری ندارند.
رفتار دگرخواهانه: رفتاری که رفاه (شانس بقا) یک موجود دیگر را به قیمت کاهش رفاه خود افزایش دهد.
رفتار خودخواهانه: رفتاری که رفاه خود را ارجح بداریم.
داوکینز میگوید رفتارهایی مانند نیش زدن انتحاری زنبورهای کارگر و نمایشهای حواسپرتکن والدین پرندگان برای دور کردن شکارچیان از لانه در واقع خودخوانهاند.
نقد نظریهی انتخاب گروهی
داوکینز سپس به سراغ توضیح اشتباهی میرود که برای دگرخواهی ارائه شده و به طور گستردهای پذیرفته شده است: نظریهی انتخاب گروهی؛ که مطابق آن تکامل برای خیر گروه یا خیر گونه عمل میکند. طبق این دیدگاه، اگر اعضای یک گروه آماده فدا کردن خود برای گروه باشند، آن گروه کمتر از گروهی که اعضای آن منافع خودخواهانه خود را در اولویت قرار میدهند، در معرض انقراض خواهد بود.
داوکینز میگوید چنین گروهی از درون آسیبپذیر است. در گروه دگرخواهان، همیشه احتمال وجود اقلیتی وجود دارد که از فداکاری دیگران سوءاستفاده کند. این فرد خودخواه، بنا به تعریف، به احتمال زیاد زنده میماند و تولیدمثل میکند و صفات خودخواهانه خود را به نسل بعد منتقل میکند. پس از چند نسل، گروه دگرخواه مملو از افراد خودخواه شده و از گروه خودخواه قابل تشخیص نخواهد بود!
بنابراین، انتخاب گروهی استراتژی پایداری نیست.
هادی صمدی
@evophilosophy
ژن خودخواه ۵۰ ساله شد
در آستانهی پنجاهمین سالگرد انتشار کتاب ژن خودخواه، اثر ریچارد داوکینز که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد، کتاب همچنان تأثیرگذارتر و بحثبرانگیز است. کمتر کتاب علمی تا این حد توجه عمومی را جلب کرده است. کتاب نه فقط زیستشناسی را تکانی داد، بلکه نگاه عموم مردم به تکامل، سرشت انسان، و خودِ حیات را تغییر داد.
ایدهی اصلی کتاب بسیار ساده، و در عین حال انقلابی است: واحد اصلی انتخاب طبیعی، نه گونه است و نه فرد، بلکه «ژن» است. داوکینز در این کتاب میگوید که بدن موجودات زنده، از جمله انسان، صرفاً ماشینهای بقا یا حاملهایی هستند که توسط ژنها برای تکثیر و بقای خودِ ژنها ساخته شدهاند.
«خودخواه» استعارهای بود بسیار پر حاشیه؛ تا جاییکه خود داوکینز بعدها گفت شاید بهتر بود از استعارهی دیگری بهره میگرفت تا به این میزان بر اصل نظر او سایه نیاندازد. منظور داوکینز از این استعاره این نیست که ژنها دارای آگاهی، اراده یا انگیزه هستند؛ بلکه منظورش این است که رفتار ژنها به گونهای است که گویی تنها هدفشان افزایش تعداد نسخههای خود در خزانهی ژنی نسلهای آینده است. بر این اساس، حتی رفتارهای به ظاهر فداکارانه و دگردوستانه، مانند از خودگذشتگی مورچهی کارگر برای کلنی، یا مراقبت والدین از فرزندان، در نهایت راهبردهایی «خودخواهانه» از سوی ژنها برای تضمین بقای نسخههای مشترک خود در بدن خویشاوندان است.
کتاب مفهوم «مم» را نیز معرفی کرد: واحدی برای انتقال فرهنگی که همانند ژن، از مغزی به مغز دیگر تکثیر میشود و تکامل فرهنگی را شکل میدهد.
چرا کتاب تا این حد معروف شد؟
اهمیت ژن خودخواه را میتوان در سه بخش اصلی آورد.
نخست آنکه کتاب دیدگاه ژنمحور به تکامل را به طور گسترده عمومی کرد. پیش از آن، بسیاری از زیستشناسان از منظر آنچه به نفع گونه، یا به نفعِ بقای فردیست، تکامل خصیصههای زیستی را توضیح میدادند. داوکینز با تمرکز بر ژن، توانست بسیاری از معماهای رفتاری جانوران، بهویژه پدیدهی دگرخواهی را به شکلی منطقی و سازگار با نظریهی داروین تبیین کند.
دوم آنکه داوکینز با نثری شیوا، قدرتمند، و عاری از اصطلاحات پیچیده، مفاهیم عمیق علمی را برای مخاطب عام قابل فهم کرد. ژن خودخواه به کتابی فرهنگی تبدیل شد و میلیونها نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسید و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شد. در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۷، این کتاب حتی بالاتر از منشأ انواع داروین، به عنوان تأثیرگذارترین کتاب علمی تاریخ انتخاب شد که البته بیشتر بیانگر میزان علاقهی علاقمندان به کتاب و داوکینز است.
سوم آنکه کتاب پرسشهای عمیقی را در مورد سرشت انسان، اخلاق، اختیار و معنای زندگی مطرح کرد. جملهی مشهور داوکینز در کتاب، که توصیه میکند سعی کنیم سخاوت و دگردوستی را آموزش دهیم، زیرا ما خودخواه به دنیا آمدهایم، نشاندهندهی همین دغدغههای فلسفی است.
نقدهای وارد بر کتاب
با وجود تأثیرات زیاد، از همان ابتدا کتاب با نقدهای جدی روبرو شد.
منتقدان برجستهای مانند استیون جی گولد معتقد بودند که تمرکز انحصاری بر ژن، نقش ارگانیسم به عنوان یک کل منسجم و همچنین تأثیرات محیطی و تکامل فرهنگی را نادیده میگیرد و به نوعی جبرگرایی ژنی منجر میشود. حرف اصلی این منتقدان آن بود که انتخاب طبیعی بر روی فنوتیپ (صفات کلی جاندار) عمل میکند، نه مستقیماً بر روی ژن.
خارج از زیستشناسی نیز فیلسوفانی چون ماری میجلی، استفاده از واژهی خودخواه را به شدت نقد کردند و معتقد بودند که این انسانانگاری، به درک نادرست از فرآیندهای ناآگاهانه تکامل منجر میشود و به ژنها، نیت و عاملیت نسبت میدهد.
اما کماکان نقدهای اصلی از درون خود زیستشناسی بود. افرادی مانند دیوید اسلون ویلسون استدلال میکنند که انتخاب طبیعی فقط در سطح ژن رخ نمیدهد، بلکه میتواند در سطوح دیگر مانند گروهها نیز عمل کند (انتخاب گروهی). این دیدگاه معتقد است که نظریهی ژن خودخواه برای توضیح کامل همکاری و فداکاری در برخی گونهها کافی نیست. پیشرفتهای علم ژنتیک، بهویژه در حوزه اپیژنتیک، یعنی تغییرات وراثتی که به دیانای وابسته نیستند، نشان داده که وراثت و تکامل بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که در چارچوب ساده ژنمحور اولیه تصور میشد.
اما ژن خودخواه همچنان الهامبخش، محرک و کانون بحثهای داغ علمی و فلسفی است. اگرچه علم زیستشناسی از آن زمان تاکنون پیشرفتهای چشمگیری داشته و لایههای جدیدی از پیچیدگی را آشکار کرده، اما نگریستن از چشم ژن، که داوکینز به ما آموخت، همچنان ابزار فکری بسیار قدرتمند و از پایههای اصلی تفکر تکاملی مدرن باقی مانده است.
در چند پست بعدی کتاب بیشتر معرفی میشود و نقدهای وارد بر آن نیز عرضه میشوند تا خواننده، با نقادی و تحلیل، با یکی از مهمترین آثار علمی نیم قرن گذشته آشنا شود.
هادی صمدی
@evophilosophy
در تهیه این قسمت از پادکست از مقاله هایی که در ادامه آمده استفاده شده است.
مقاله اول
مقاله دوم
@philosophyofscience
📌سخنرانی هفته آینده گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس با عنوان:
در باب پیشرفت فلسفه
👤سخنران:
داود حسینی
(دانشگاه تربیت مدرس، گروه فلسفه)
🗓زمان:
دوشنبه ۱۴۰۴/۰۷/۲۸، ساعت ۱۰ الی ۱۲
📍مکان:
دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، سالن شکویی
@philosophyofscience
همهگیری بعدی در راه است؛ چگونه شبهعلم و خرافه آن را گسترش میدهد؟
(پستهای بسیار جالب را ارسال نکنید! به احتمال زیاد علت جذابیت آنها، نادرستی آنهاست!)
دانشمندان و متخصصان بهداشت عمومی در سراسر جهان همعقیدهاند که همهگیریهای آینده اجتنابناپذیرند. جهانیشدن، تغییرات اقلیمی، تجاوز گسترده به طبیعت وحش و مواجهه با ویروسهای ناشناخته، و سرعت بیسابقه سفرها، ترکیبی قدرتمند ساختهاند که میتواند ویروسی محلی را در عرض چند هفته به یک بحران جهانی تبدیل کند. در حالی که سرمایهگذاری در ساخت واکسن، دارو و تجهیزات پزشکی مهم است، اما تاریخ، به ویژه تجربه اخیر ما با کووید-۱۹، نشان داده که قدرتمندترین و در عین حال شکنندهترین خط دفاعی ما، آگاهی عمومی است.
جامعه آگاه، جامعهای تابآور است. هنگامی که مردم به اطلاعات دقیق و مبتنی بر شواهد دسترسی دارند، میتوانند به نهادهای علمی و بهداشتی اعتماد کنند و اقدامات پیشگیرانه را به درستی درک کرده و به کار ببندند و به صورت یکپارچه برای محافظت از خود و دیگران عمل کنند.
اما در عصر دیجیتال، ویروسها با یک اینفودمی، یا همهگیری اطلاعات نادرست، همراه میشوند که بیش از خود ویروس کشنده است
گسترش تئوریهای توطئه و درمانهای جعلی، و بیاعتمادی سازمانیافته به علم، بهترین تلاشهای پزشکی را بیاثر میکنند.
از این رو، افزایش آگاهی عمومی صرفاً به معنای دانستن علائم یک بیماری نیست، بلکه شامل درک چگونگی تأثیر کژاطلاعات، یااطلاعات نادرست، بر رفتار ما در هموار ساختن راه همهگیری نیز میشود.
درسی از علم: چگونه کژاطلاعات شیوع بیماری را تشدید میکند؟
نمونهای از دانشی که باید در اختیار همگان قرار گیرد، یافتههای مقالهای علمی با عنوان «ارزیابی تأثیر کژاطلاعات در شیوع بیماریهای عفونی» است که اخیراً در نیچر منتشر شده است. این پژوهش که با استفاده از مدلسازی کامپیوتری به بررسی شیوع بیماری ابولا پرداخته، دعاوی هشداردهندهای را بیان میکند که درک آنها برای هر شهروندی ضروری است.
۱. اطلاعات نادرست، حتی به مقدار کم، به شدت شیوع بیماری را تقویت میکند. پژوهش نشان میدهد که حتی اگر بخش کوچکی از جامعه تحت تأثیر کژاطلاعات قرار گیرند و رفتارهای پرخطری مانند نادیده گرفتن توصیههای بهداشتی را در پیش گیرند، این امر میتواند به طور قابل توجهی سرعت انتقال بیماری را در کل جمعیت افزایش دهد.
۲. اطلاعات نادرست ماندگارتر از اطلاعات واقعی است. این مطالعه بر یک واقعیت تلخ تأکید میکند؛ اینکه اطلاعات نادرست، به دلیل برخورداری از ماهیتی هیجانانگیز و احساسی، مدت زمان بیشتری در ذهن افراد باقی میماند و گستردهتر پخش میشود، در حالی که اطلاعات واقعی و علمی ممکن است سریعتر فراموش شوند.
۳. انتشار اطلاعات واقعی به تنهایی کافی نیست. شاید تکاندهندهترین یافته این باشد که حتی اگر ۱۰۰٪ جمعیت به اطلاعات صحیح و واقعی دسترسی داشته باشند، حضور همزمان اطلاعات نادرست میتواند تأثیر مثبت آن را به شدت کاهش دهد. این یعنی مبارزه با یک همهگیری، نبردی مستقیم بین علم و شبهعلم بر سر جلب اعتماد عمومی است.
۴. کاهش رفتارهای مضر، کلید مهار است. پژوهش نشان میدهد که برای مهار موفق یک اپیدمی، کاهش رفتارهای مضر ناشی از کژاطلاعات نقشی حیاتی و حتی مهمتر از صرف ترویج رفتارهای پیشگیرانه دارد.
آماده شدن برای همهگیری بعدی نیازمند رویکردی دوگانه است: تقویت زیرساختهای پزشکی، و مهمتر از آن تقویت آگاهی و تفکر انتقادی در جامعه. باید شهروندانی تربیت کنیم که نه فقط به علم اعتماد دارند، بلکه مکانیسمهای تأثیرگذاری کژاطلاعات را نیز میشناسند. مقالاتی مانند این به ما نشان میدهند که در نبرد آینده، هر یک از ما در خط مقدم قرار داریم و به اشتراک گذاشتن هر نوع اطلاعاتی که صرفاً آن را جالب میدانیم، حتی وقتی با حسن نیتی برای حفاظت از نزدیکان خود آنها را ارسال میکنیم، بازی با جان همهی مردم جامعه است.
آگاهی، واکسن اصلی ما در برابر اینفودمی است و باید از همین امروز برای تزریق آن به جامعه تلاش کنیم.
متأسفانه با شیوع گستردهی خرافه در جامعه، کار سختی پیش رو داریم. عادیسازی رفتارهای خرافی در جامعه توسط کسانی که تریبونی در اختیار دارند، راه را بر گسترش آن هموار میسازد و نتیجهی آن میتواند مرگ میلیونها انسان در همهگیری بعدی باشد.
وظیفهی شهروندان آن است که پستهایی را که ربطی به سلامت پیدا میکنند به سادگی برای دیگران نفرستید و صرفاً آنچه را در منابع کاملآ معتبر میبینند به اشتراک بگذارند. به ویژه اگر پستی را زیاد جالب یافتید آن را برای دیگری ارسال نکنید؛ زیرا احتمال آنکه کژاطلاعات باشد بیشتر است! اطلاعات درست کمتر جلب توجه میکنند.
هادی صمدی
@evophilosophy