مطالب فلسفه تحلیلی و فلسفه علم این کانال تلاشی برای عمومی کردن علم در جامعه ایرانی است. برای ارتباط با Admin با آیدی @mmasiha و درج تبلیغات میتوانید با کانال @adsphilosophy در ارتباط باشید.
جلسه نهم متافیزیک تحلیلی، دکتر مروارید
اسفند ۱۳۹۸
@philosophyofscience
📢چکیده سخنرانی دوشنبه پژوهشکده فلسفه تحلیلی
سخنران: هاشم مروارید، دانشگاه جانز هاپکینز
عنوان: Not so Fast; An Avicennian Defense of Necessitarianism
⏱️زمان: دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰ (به تغییر ساعت دقت نمایید)
👈برگزاری صرفا به صورت مجازی در لینک قرار گرفته در فایل چکیده
شرکت برای عموم آزاد است
جلسه هشتم متافیزیک تحلیلی، دکتر مروارید
بهمن ۱۳۹۸
@philosophyofscience
جلسه هفتم متافیزیک تحلیلی، دکتر مروارید
دی ۱۳۹۸
@philosophyofscience
يادآوري كارگاه فلسفه اسلامي با ارائه دكتر محمدصالح زارعپور.
@philosophyofscience
سخنرانی آنلاین امیر صائمی در دانشگاه اگزتر. ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰ به وقت لندن.
https://universityofexeter.zoom.us/meeting/register/mGibfkYEQoi82sm_vBynvw
@philosophyofscience
❇️ برنامه سخنرانی در پژوهشكده فلسفه تحليلی
🔹 عنوان: عليه تناقضپذيری در الهيّات
🔹 سخنران: محمدصالح زارعپور (دانشگاه منچستر، پژوهشگاه دانشهای بنیادی)
🗓 زمان: سهشنبه، ۱۶ اردیبهشت، ساعت ۱۶ تا ۱۸
🔹مکان: میدان شهید باهنر، پژوهشگاه دانشهای بنیادی، پژوهشکده فلسفه تحلیلی، سالن شماره ۱
چكيده پيوست شده است.
ورود برای عموم آزاد است.
جلسه ششم متافیزیک تحلیلی، دکتر مروارید
دی ۱۳۹۸
@philosophyofscience
👈 سخنرانی حميد وحيد دستجردی (پژوهشگاه دانشهای بنيادی) در پژوهشكده رياضيات
📕 عنوان: انتولوژی در رياضيات
چكيده:
This lecture is intended as an introduction to some of the metaphysical and epistemological issues that are usually raised in connection with mathematical thought. These issues include, among other things, the nature of abstract objects like numbers and sets, some of the well-known arguments for the existence of such objects as well as the epistemological problems that the existence of those objects incur. There will also be some brief discussions of certain anti-realist approaches to mathematical ontology.
🗓زمان: چهارشنبه 3 اردیبهشت، ساعت 16 تا 17
مکان: میدان شهید باهنر، پژوهشگاه دانش های بنیادی، سالن شماره ۱
شرکت برای عموم آزاد است.
@philosophyofscience
ارجحیت تنوع زبانی بر تکزبانی: دفاعی شناختی-تکاملی
نگریستن از منظری علمی به موضوعاتی که اساساً ایدئولوژیزده شدهاند، اگر نگوییم ناممکن، لااقل بسیار سخت است.
بهخلافِ این تصور نادرست که تکزبانی، بهویژه از طریق یک زبانِ رسمیِ واحد راه رسیدن به وحدت و کارایی است، شواهد و استدلالهای قوی نشان میدهند که تنوع زبانی، هم در سطح فردی و هم در سطح گروهی، نه تنها یک واقعیت طبیعی، بلکه یک مزیت و برتری انکارناپذیر است. این دفاعیه بر منافع شناختی فردی، قابلیتِ حل مسئله و نوآوریِ گروهی با تأکید بر نقش استعارهها، و اهمیت تکاملی تنوع استوار است.
در سطح فردی
شواهد علمی به روشنی نشان میدهند که افراد دو یا چندزبانه از مغزی ورزیدهتر بهرهمندند. مدیریت همزمان چند نظام زبانی، کارکردهای اجرایی مغز مانند انعطافپذیری شناختی و حافظهی کاری را تقویت میکند. اینها مهارتهایی بنیادینیاند که در تمام جنبههای یادگیری و حل مسئله کاربرد دارند. این افراد همچنین آگاهی فرازبانی عمیقتری دارند. از مجالده تقدم زبان و تفکر که در گذریم تردیدی نیست که زبان، هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ غنای استعاری، تفکر را قاببندی میکند. این انعطافپذیری شناختی بیشتر، به تفکر خلاق و یافتن راهحلهای بدیعتر برای مسائل میانجامد. علاوه بر این، استفاده از چند زبان، ذخیرهی شناختی ایجاد میکند که میتواند سلامت مغز را در دوران سالمندی بهبود بخشد و بروز علائم زوال عقل مانند آلزایمر را به تأخیر اندازد. در مقابل، تکزبانی، فرد را از این تمرینهای غنی شناختی و آگاهی نسبت به تنوع چارچوبهای مفهومی محروم، و به یک نظام زبانی-شناختی واحد محدود میسازد.
در سطح گروهی
این برتری فردی به سطح گروهی نیز تسری مییابد و در اینجا نقش استعارهها برجستهتر میشود. جوامع و گروههایی که تنوع زبانی را در خود جای دادهاند، به مخزن غنیتری از دانش، دیدگاهها و تجربیات دسترسی دارند. هر زبان، نه تنها حامل تاریخ و فرهنگ، بلکه حامل نظامهای استعاری منحصربهفردی است که شیوههای بنیادین نگریستن به جهان و صورتبندی مفاهیم انتزاعی را شکل میدهند. استعارهها صرفاً آرایههای ادبی نیستند، بلکه ابزارهای شناختی قدرتمندیاند که بر درک ما از مسائل، نحوهی استدلال و راهحلهایی که متصور میشویم، تأثیر میگذارند. تنوع زبانی به معنای دسترسی به مجموعهای وسیعتر از این ابزارهای استعاری است. یک مشکل واحد ممکن است در زبانهای مختلف، و به کمک استعارههای متفاوت، به انحاء متفاوتی صورتبندی شود و در هر صورتبندی مسیرهای متفاوتی برای راهحل و نظریهپردازی گشوده میشود. این غنای استعاری مستقیماً به غنا در راهحلها و تنوع نظریهها میانجامد، زیرا تلاقی این دیدگاههای مختلف، همانطور که مطالعات روی تیمهای چندفرهنگی نشان میدهند، پتانسیل نوآوری و خلاقیت گروه را به شدت افزایش میدهد. این تنوع به تحلیل عمیقتر مسائل و یافتن راهحلهای جامعتر کمک میکند و پایههای یک انسجام واقعی مبتنی بر احترام متقابل و احساس تعلق همهی گروهها را بنا مینهد.
از منظر تکاملی
اهمیت این تنوع از منظر تکاملی نیز قابل بررسی است. زبان یک سازگاری مهم برای انسان است و تنوع زبانی، محصول طبیعی فرآیندهای تکاملیست. این تنوع، نه فقط در سطح واژگان و دستور زبان، بلکه در سطح نظامهای مفهومی و استعاری که هر زبان برای درک جهان توسعه داده است وجود دارد. همانطور که تنوع زیستی برای سلامت و پایداری اکوسیستمها حیاتی است، تنوع زبانی نیز انعطافپذیری و مقاومت جامعهی انسانی را در برابر معضلات افزایش میدهد. هر زبان، با استعارهها و چارچوبهای مفهومی تکاملیافتهاش، مجموعهای از ابزارها برای بقا و پیشرفت است. از دست دادن زبانها، به معنای از دست دادن بخشی از این میراث تکاملی و کاهش زرادخانه مفهومی و استعاری ما برای مواجهه با ناشناختههای آینده است؛ در حالیکه به اندازهی کافی در مقابل تغییرات آینده آسیبپذیر هستیم. تلاش برای تحمیل تکزبانی، اقدامی علیه این تنوع تکاملیافته و بهمثابهی کاهش عامدانهی قابلیت سازگاری مفهومی و شناختی جامعه است.
خلاصه
بنابراین، تنوع زبانی مشکلی که نیازمند راهحل باشد نیست؛ بلکه سرمایهای ارزشمند و مزیتی انکارناپذیر برای افراد و جوامع محسوب میشود. چنین تنوعی اذهان را توانمندتر و فرهنگها را غنیتر، جعبهابزار استعاری ما را وسیعتر و جوامع را نوآورتر، و در نهایت، گونه انسان را از نظر شناختی و فرهنگی سازگارتر و مقاومتر میسازد. ارجحیت تنوع زبانی بر تکزبانی یک واقعیت شناختی، اجتماعی و تکاملی است و هر سیاستی که به جای پذیرش و مدیریت آن، به سمت سرکوب و یکسانسازی زبانی حرکت کند، در نهایت به زیان فرد، جامعه و آیندهی کشور تمام خواهد شد.
حفظ و ترویج تنوع زبانی، سرمایهگذاری در خلاقیت و پایداری جمعی ماست.
هادی صمدی
@evophilosophy
جلسه چهارم متافیزیک دکتر مروارید
#متافیزیک
#دکتر_مروارید
🔹شروع ثبتنام درسگفتار هشتجلسهای
روشهای فلسفه؛ فلسفهورزیدن چگونه چیزی است؟
دکتر محسن زمانی
🔹چهارشنبهها، ساعت ۱۸:۳۰ الی ۲۰:۳۰
شروع از ۲۰ فروردین ۱۴۰۴
شهریه (با حمایت مدرس):
۸۰۰ هزار تومان (دانشجویان ۶۵۰ هزار تومان)
برای دریافت اطلاعات کامل مربوط به این درس و ثبتنام به این آدرس مراجعه کنید:
https://jomhourifalsafe.com/academy/doingphilosophy-spring2025/
«جمهوری فلسفه و ادبیات»
با سلام و احترام
به اطلاع میرساند که سمینارهای گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس در ترم جاری، مطابق روال سابق در روزهای دوشنبه ساعت ١٠ الی ١٢، از تاریخ ٢۵ فروردین ماه برگزار خواهد شد.
@philosophyofscience
جلسه سوم متافیزیک تحلیلی، دکتر مروارید
آذر ۱۳۹۸
@philosophyofscience
... ادامهی پست قبل
جنبههای تاریک هوش مصنوعی
با این حال، این همتکاملی سویههای تاریک و چالشبرانگیز جدیای نیز برای بهزیستی انسان دارد که بسیاری از آنها ریشههای عمیقتری در همان پدیدهی «عدم تطابق» دارند یا آن را تشدید میکنند. اضطراب و ناامنی شغلی ناشی از اتوماسیون گسترده میتواند به منبع مهمی برای استرس مزمن تبدیل شود و نابرابریهای اقتصادی را دامن بزند. در حوزهی سلامت روان، الگوریتمهای هوش مصنوعی که موتور محرک رسانههای اجتماعی هستند، میتوانند مقایسه اجتماعی مضر، اعتیاد دیجیتال، انتشار ویروسوار اطلاعات نادرست، و نفرتپراکنی را تقویت کرده و به قطبیشدن جوامع و فرسایش سلامت روان دامن زنند. جایگزینیِ فزایندهی تعاملات انسانی عمیق با تعاملات الگوریتمی یا رباتیک، چه در خدمات مشتری و چه در همراهی، میتواند مهارتهای اجتماعی ما را تضعیف کرده و احساس تنهایی را، بهرغم اتصال ظاهری، عمیقتر سازد؛ این مستقیماً با نیاز تکاملی ما به ارتباطات چهره به چهره و تعلق واقعی در تضاد است. سرعت بالای تغییرات و پیچیدگی روزافزون سیستمهای هوش مصنوعی نیز میتواند فشار شناختی و احساس عدم کنترل را افزایش دهد. تهدیدات برای خودمختاری فردی نیز جدیست؛ الگوریتمها میتوانند با ایجاد حبابهای فیلتر، دید ما به جهان را محدود کنند و حتی به صورت نامحسوس رفتار و افکار ما را از طریق تبلیغات هدفمند یا پروپاگاندای سیاسی دستکاری کنند. استفاده از سیستمهای تصمیمگیری الگوریتمی غیرشفاف در حوزههای حیاتی مانند استخدام، اعتباردهی یا عدالت کیفری، بدون وجود سازوکارهای پاسخگویی کافی، خطر بیعدالتی سیستماتیک و تضعیف عاملیت فردی را به همراه دارد. وابستگی بیش از حد به هوش مصنوعی برای انجام وظایف فکری یا عملی میتواند منجر به کاهش مهارتهای شناختی و عملی انسان و تضعیف توانایی تفکر مستقل شود. نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی نیز با تمرکز قدرت محاسباتی و دادهها در دست تعداد محدودی از شرکتها و کشورها، و توزیع نامتوازن منافع حاصل از هوش مصنوعی، در معرض تشدید قرار دارند. خطرات ایمنی و امنیتی نیز قابل توجهاند؛ از توسعه سلاحهای خودمختار گرفته تا سوءاستفاده از هوش مصنوعی برای حملات سایبری پیشرفته، نظارت گسترده و نقض حریم خصوصی. خطاهای پیشبینینشده در سیستمهای پیچیده یا شکست در همراستاسازی اهداف هوش مصنوعی با ارزشهای انسانی نیز میتواند عواقب فاجعهباری در پی داشته باشد. در نهایت، در افقهای دورتر، پیشرفت هوش مصنوعی سؤالات وجودی عمیقی را در مورد جایگاه و معنای نقش انسان در جهانی که ممکن است ماشینها در بسیاری از تواناییهای شناختی و خلاقانه از ما پیشی بگیرند، مطرح میکند و حتی سناریوهای مربوط به خطرات وجودی ناشی از ابرهوش کنترلنشده نیز قابلتأملاند؛ هر چند شخصاً مشکات یاد شده را جدیتر میبینم.
چه کنیم؟!
در نهایت، همتکاملی انسان و هوش مصنوعی، بهزیستی ما را در یک دوراهی سرنوشتساز قرار داده است. این رابطه هم قابلیتهایی برای ارتقای بیسابقهی کیفیت زندگی، سلامت، دانش و توانمندیهای ما دارد، و همزمان میتواند مشکلاتِ موجود را تشدید کرده و مخاطرات جدیدی در حوزهی سلامت روان، خودمختاری، عدالت اجتماعی، امنیت و حتی معنای وجودی انسان ایجاد کند. مسیر آینده به صورت خودکار به سمت بهبود یا وخامت حرکت نمیکند؛ بلکه محصول انتخابها، اولویتبندیها و تلاشهای آگاهانه ما خواهد بود. هدایت این همتکاملی قدرتمند نیازمند تعهد جمعی به اصول اخلاقی، تضمین ایمنی، تلاش جدی برای همراستاسازی اهداف هوش مصنوعی با ارزشهای بنیادین انسانی، توزیع عادلانهی منافع و تمرکز بر تقویت و تکمیل توانمندیهای انسانی به جای جایگزینی صرف آنهاست. تنها از این طریق میتوان امیدوار بود که هوش مصنوعی در نهایت به نیرویی برای شکوفایی پایدار بهزیستی انسان تبدیل شود.
حالا اگر فردی صرفاً در جهت کاهش جنبههای منفیِ پیش رو هشدار دهد کاری غیرعلمی کرده است؟ خیر. چنین رویکردی همنوا با معرفتشناسی تکاملیست. مطابق معرفتشناسی تکاملی ما باید در جهت حذف خطا و کاستن از ناکارآمدیها پیش برویم. به وضوح جنبههای مثبت تغییرات نیاز به هشدار ندارد. اما آیا این نگاهی یکسونگرانه نیست؟ خیر. زیرا در آنچه جنبههای مثبت مینامیم، به مرور زمان عوارض منفی پدیدار میشود. چه کسی فکرش را میکرد که با شروع خط تولید اتومبیلهای بنز و فورد روند آلودگی کرهی زمین آغاز شود؟ و صدالبته کنار نهادن اتومبیل ناممکن است و باید درصدد رفع مشکلات جانبی آن باشیم.
عموم مردم نسبت به آینده خوشبینیِ غیرواقعبینانه دارند. در این میان نیازمند افرادی هستیم که نسبت به خطرات پیش رو هشدار دهند. و البته چنین فردی کمتر مورد توجه خواهد بود و به احتمال زیاد به بدبینی نیز متهم میشود.
هادی صمدی
@evophilosophy
جلسه نهم متافیزیک دکتر مروارید
مبحث:
وضعیتهای امور
موجهات و جهانهای ممکن (جلسه اول)
#متافیزیک
#دکتر_مروارید
@drmorvarid
انواع شناخت، و آیندهی انسان
فرایند تکامل، روایتی از گوناگونی و انشعاب در درخت حیات است. به موازات گسترش حیات، تواناییهای شناختی نیز در شاخههای مختلف این درخت، مسیرهای متفاوتی را طی کردهاند.
امروزه در آستانهی رویداد تکاملی متفاوت، و با سرعتی بیشتری هستیم. گونهزایی شناختی نوین، دیگر تنها تحت هدایت انتخاب طبیعی نیست، بلکه تحت تأثیر پیشرفتهای فناورانه و توانایی ما در دستکاری مستقیم زیستشناسی و اطلاعات است. در آیندهای نه چندان دور، شاهد همزیستی انواع گوناگونی از ذهنها یا سیستمهای شناختی خواهیم بود که در بنیادیترین ویژگیهایشان با یکدیگر متفاوتاند.
مطابق روندهای کنونی انواع شناخت در آینده به شرح زیر است:
۱. شناخت بدنمند انسان متعارف در اکثریت جمعیت بشر ادامه مییابد: شناختی که طی میلیونها سال تکامل یافته و عمیقاً با ساختار زیستی، حواس پنجگانه، چرخههای هورمونی، نیازهای اجتماعی و محدودیتهای فیزیکی بدن انسان مرتبط است.
۲. شاهد شناخت بدنمند انسانهای اصلاحشدهی ژنتیکی خواهیم بود. با پیشرفت مهندسی ژنتیک، میتوان آیندهای را تصور کرد که در آن انسانها برای تقویت قابلیتهای شناختی نظیر حافظه، سرعت پردازش، تمرکز، خلاقیت یا مقاومت در برابر زوال عقل، دستخوش تغییرات ژنتیکی هدفمند میشوند. این افراد همچنان شناختی بدنمند خواهند داشت، اما بدن و مغزی که این شناخت را پشتیبانی میکند با حالت پایه تفاوت خواهد داشت و این تفاوتهای زیستی تجربیات ذهنی و الگوهای فکری متفاوتی را شکل میدهد.
۳. مسیر دیگر به سوی شناخت سایبورگی میرود که در آن انسانها به رابطهای مغز-کامپیوتر مجهز میشوند. نصب این تراشهها پتانسیل دگرگونی عمیقی در شناخت دارد. افراد ممکن است به اطلاعات دیجیتال دسترسی مستقیم پیدا کنند، حواس جدیدی کسب کنند، با ماشینها مستقیماً ارتباط برقرار کنند یا بخشی از پردازشهای شناختی خود را به واحدهای خارجی بسپارند.
۴. ترکیب دو رویکرد پیشین، شناخت هیبریدی پیشرفته را پدید میآورد. در این حالت، انسانها همزمان از طریق مهندسی ژنتیک برای پذیرش و کارایی بهتر تراشههای مغزی بهینهسازی شدهاند و این تراشهها نیز در مغزشان نصب شده است. میتوان ژنهایی را طراحی کرد که رشد عصبی را برای اتصال بهتر با الکترودها تسهیل میکنند یا مدارهای مغزی که برای پردازش حجم عظیمی از دادههای دریافتی از تراشه تقویت شدهاند. این همافزایی میتواند به جهشهای شناختی منجر شود که بسیار فراتر از تواناییهای هر یک از این فناوریها به تنهایی است و گونهی شناختی کاملاً جدیدی را ایجاد کند. این افراد نخستین کاندیداهای حکمرانی بر جمعیتهای انسانی خواهند بود.
۵. در شاخهای متفاوت، شناخت هوش مصنوعی مبتنی بر مدلهای زبانی بزرگ قرار دارد. این نوع شناخت، اساساً فاقد بدن به معنای زیستیست. مدلهایی مانند چتجیپیتی بر روی حجم بزرگی از دادههای متنی آموزش دیدهاند، تواناییهای شگفتانگیزی در پردازش زبان طبیعی، استدلال مبتنی بر الگو، تولید محتوا و حل مسئله را دارند.
۶. در روباتهای هوشمند شناخت روباتیک یا هوش مصنوعی بدنمند تجلی مییابد. این روباتها، چه انساننما و چه صنعتی پیشرفته، دارای بدن فیزیکی هستند و از طریق حسگرها با محیط تعامل داشته و از طریق عملگرها بر آن تأثیر میگذارند. شناخت آنها، هرچند مبتنی بر سیلیکون، نوعی بدنمندی دارد و یادگیریشان شامل حلقههای حسگر-حرکتی و درک فضایی است.
۷. مرز بین ماشین و زیستشناسی در شناخت بیو-روباتیک کمرنگتر نیز میشود. در این دسته، روباتهایی را مییابیم که بدنشان نه از فلز و پلاستیک، بلکه از بافتهای مهندسیشده، سلولهای عضلانی مصنوعی یا حتی شبکههای عصبی زیستی باشد، که اگر از نوعی حس یا آگاهی برخوردار شوند رقابت، و شاید همکاری میان این موجودات، و انسانهای هیبریدی در کنترل جهان ایجاد میشود.
۸. شاید رادیکالترین شکل، ذهنهای دیجیتال یا آگاهیهای آپلود شده باشند؛ موجودات شناختی که کاملاً در بسترهای دیجیتال زندگی میکنند، چه حاصل اسکن و شبیهسازی مغز انسان باشند و چه کاملاً مصنوعی.
۹. فراتر از سیستمهای فردی، هوشهای جمعی یا ذهنهای کندویی قرار دارند. اینها شبکههایی از انسانها، هوشهای مصنوعی یا ترکیبی از هر دو هستند که به گونهای به هم متصل شدهاند که یک سیستم شناختی واحد و توزیعشده را تشکیل میدهند و میتوانند تواناییهای حل مسئله و خلاقیتی فراتر از مجموع اجزای خود داشته باشند.
۱۰. از محاسبات کوانتومی برای مدلسازی یا اجرای فرآیندهای شناختی استفاده میشود و شاهد ظهور نوعی شناخت مبتنی بر محاسبات کوانتومی خواهیم بود با قابلیتهای پردازشی و الگوهای فکری کاملاً متفاوت.
این گونهزایی شناختی نوظهور، پیامدهای عمیق و بیسابقهای را به همراه دارد که فلسفهی روز باید به آنها بپردازد.
هادی صمدی
@evophilosophy
جلسه هشتم متافیزیک دکتر مروارید
مبحث:
شروع مبحث گزارهها (propositions)
#متافیزیک
#دکتر_مروارید
@drmorvarid
جلسه هفتم متافیزیک دکتر مروارید
مباحث:
۱. پایان بحث جوهر (نزاع میان substratum theory و bundle theory)
۲. شروع مبحث گزارهها (propositions)
#متافیزیک
#دکتر_مروارید
@drmorvarid
تبریک به صفاریان پور عزیز برای پادکست خوب و رو به رشد «فلسفه علم» و تقدیر و تشکر فراوان از امیر حسن موسوی بابت پشتکار بالا در ادامه مسیر.
برای شنیدن اپیزود ۳۹ پادکست «فلسفه علم» به لینک زیر مراجعه کنید:
https://t.co/7qv4k3wTZG
@philosophyofscience
❇️ به اطلاع میرساند کارگاه فلسفه اسلامی در پژوهشكده فلسفه تحليلی برگزار میشود.
🔹 مسئله امكان استقبالی در فلسفه اسلامی: فارابی، ابنسينا، و ابوالبركات بغدادی
🔹 سخنران: محمدصالح زارعپور (دانشگاه منچستر، پژوهشگاه دانشهای بنیادی)
🗓 زمان:
- يكشنبه، ۱۴ اردیبهشت، ساعت ۱۰ تا ۱۲
- يكشنبه، ۱۴ اردیبهشت، ساعت ۱۶ تا ۱۸
- سهشنبه، ۱۶ اردیبهشت، ساعت ۱۰ تا ۱۲
🔹مکان: میدان شهید باهنر، پژوهشگاه دانشهای بنیادی، پژوهشکده فلسفه تحلیلی، سالن شماره ۱
ورود برای عموم آزاد است.
@philosophyofscience
نوسانات محیطی و راز همکاری انسان: نگاهی نو به پژوهشی جدید در پرتو اندیشههای روسو
از معماهای بزرگ در مطالعهی تکامل انسان، چرایی و چگونگی شکلگیری همکاریهای گسترده و پیچیده در میان گونهی ماست. انسانها در مقایسه با دیگر پستانداران، توانایی شگفتانگیزی در همکاری با افراد غیرخویشاوند، حتی در گروههای بسیار بزرگ، از خود نشان میدهند. پژوهشی نوین با استفاده از شبیهسازیهای کامپیوتری، نوری تازه بر این مسئله افکنده و نشان میدهد که چگونه تغییرات محیطی میتوانسته نقشی اساسی در تقویت رفتارهای اجتماعی ایفا کند.
پژوهشگران دانشگاه تسوکوبا در ژاپن با بهکارگیری مدلهای مبتنی بر نظریه بازیهای تکاملی، به این نتیجه رسیدند که افزایش تغییرپذیری محیطی، یعنی نوسانات شدید و غیرقابل پیشبینی در شرایط محیطی مانند آبوهوا و دسترسی به منابع میتواند به مرور زمان، تکامل همکاری را در میان گروههای انسانی تقویت کند.
این پژوهش، فرضیه معروف «انتخاب بر اساس تغییرپذیری» را که پیشتر عمدتاً برای توضیح تکامل تواناییهای شناختی پیشرفته انسان، از جمله انعطافپذیری و حل مسئله، در پاسخ به محیطهای پرنوسان آفریقای عصرحجر میانی به کار میرفت، گسترش داده و نشان میدهد که همین نظریه میتواند در توضیح تکامل اجتماعی بودن و بهطور خاص، همکاری نیز نقش داشته باشد.
تغییرپذیری منطقهای و جهانی
در نتایج این پژوهش، میان دو نوع تغییرپذیری تمایز قائل میشوند. زمانی که تغییرات محیطی منجر به توزیع نابرابر منابع در مناطق مختلف شود (مثلاً یک منطقه دچار خشکسالی شود و منطقه دیگر پرآب بماند)، در اینصورت فرصتهای جدیدی برای همکاری میانگروهی ایجاد میشود (مثلاً مبادله منابع بین گروههای خوششانس و بدشانس).
پژوهش نشان داد که این نوع تغییرپذیری، به شدتمشوق تکامل همکاری است. اما زمانی که تغییرات محیطی همهی مناطق را بهطور یکسان تحت تأثیر قرار میدهد، تأثیر بر افزایش همکاری بسیار ضعیف است.
بنابراین، صرفاً تغییر محیط کافی نیست؛ بلکه تغییر در توزیع فضایی منابع که ناشی از این نوسانات است میتواند فشار تکاملی لازم برای سودمند شدن همکاری را فراهم کند.
بازخوانی روسو در پرتو یافتههای جدید:
ژان ژاک روسو در اثر مشهور خود، گفتاری در باب نابرابری، روایتی فلسفی از گذار انسان از «وضعیت طبیعی» به «جامعه مدنی» ارائه میدهد. اگرچه نگاه کلی روسو به این گذار، عمدتاً بدبینانه و معطوف به پیدایش نابرابری و فساد بود، اما برخی عناصر تحلیل او با نتایج پژوهش جدید، نقاط تلاقی یا حداقل زمینههایی برای مقایسه فراهم میکنند.
روسو نیز معتقد بود که چالشهای محیطی اولیه، مانند بلایای طبیعی یا کمبود منابع، انسانهای منزوی اولیه را وادار به نزدیک شدن به یکدیگر و تشکیل اجتماعات ابتدایی کرده است. هرچند او این نزدیکی را سرآغاز چشموهمچشمی، غرور و نهایتاً نابرابری میدانست، اما اصلِ اینکه محیط به عنوان یک عامل خارجی، محرک تغییرات اجتماعی اولیه بوده است، با یافتهی پژوهش جدید که بر نقش تغییرپذیری محیطی تأکید دارد همراستاست. هر دو دیدگاه، محیط را نیرویی میدانند که انسان را از وضعیت پیشین خود خارج کرده و به سمت تعاملات اجتماعی سوق داده است.
همچنین روسو توضیح میدهد که با زندگی گروهی و پیدایش زبان و عقل ابتدایی، تعاملات انسانی پیچیدهتر شد. اگرچه او بر جنبههای منفی این پیچیدگی، مانند حسادت و خودپسندی تمرکز داشت، اما به این نکته اشاره میکند که تعاملات اجتماعی تحت شرایط خاصی شکل میگیرند و تکامل مییابند. پژوهش جدید نیز دقیقاً نشان میدهد که نوع خاصی از شرایط محیطی (تغییرپذیری منطقهای و نابرابری منابع ناشی از آن) میتواند شرایط لازم برای سودمند شدن و در نتیجه، تکامل یک رفتار اجتماعی خاص (همکاری) را فراهم کند.
البته نباید از تفاوتهای اساسی غافل شد. روسو تکامل اجتماعی را مسیری به سوی انحطاط از وضعیت طبیعی آرمانی (صلحآمیز و برابر) میدید که با ظهور مالکیت خصوصی به اوج نابرابری رسید. در مقابل، پژوهش جدید، تکامل همکاری (حداقل در این مدل) را یک سازگاری مثبت و موفق تکاملی میداند که بخت بقای گروههای انسانی را در محیطهای پرمسأله افزایش داده است. هرچند برای روسو، همکاری پیچیده میتوانست در خدمت منافع نابرابر باشد؛ اما در نظریهی تکاملی مدرن، همکاری استراتژیای است که تحت فشارهای انتخابی خاصی، مزیت دارد.
خلاصه
پژوهش اخیر با ارائهی شواهد شبیهسازیشده، نقش مهم تغییرات محیطی در شکلدهی به یکی از بارزترین ویژگیهای انسانی، یعنی همکاری را برجسته میکند. بازنگری این یافته در کنار اندیشههای روسو یادآور آن است که متفکران گذشته نیز به درستی بر اهمیت تعامل میان انسان و محیط در شکلدهی به سرنوشت اجتماعی او تأکید داشتهاند.
گفتوگو میان علم مدرن و فلسفه کلاسیک فهم ما از انسان را غنا میبخشد.
هادی صمدی
@evophilosophy
اطلاعیه: پنجمین کنفرانس بینالمللی فلسفه ذهن
📢 پنجمین کنفرانس بینالمللی فلسفه ذهن با موضوع هوش طبیعی و مصنوعی از ۱۵ تا ۲۱ می ۲۰۲۵ به میزبانی دانشگاه پورتو، پرتغال برگزار میشود.
🔹 مهلت ارسال چکیده: ۱۰ آوریل ۲۰۲۵ (۲۰ فروردین ۱۴۰۴)
🏆 جایزه فلسفه ذهن ۲۰۲۵ نیز به بهترین پژوهش اهدا خواهد شد.
🌐 برای اطلاعات بیشتر و ارسال چکیده، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://ifilosofia.up.pt/activities/5-international-conference-philosophy-mind
@philosophyofscience
جلسه پنجم متافیزیک تحلیلی، دکتر مروارید
آذر ۱۳۹۸
@philosophyofscience
جلسه چهارم متافیزیک تحلیلی، دکتر مروارید
آذر ۱۳۹۸
@philosophyofscience
🔵نخستین مدرسهٔ بهاری انعکاس (حضوری و آنلاین) | اردیبهشت ۱۴۰۴
🔵«عینیت و بیطرفی در مطالعات اسلامی»
👥 با مشارکت گروه فلسفه علم دانشگاه شریف
➕ ۲۰ ساعت ارائۀ آموزشی به همراه کارگاه
➕ چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه ، ۳، ۴ و ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | از ساعت ۸ تا ۱۸ به وقت تهران در دانشگاه صنعتی شریف
➕با ارائه ۱۱ استاد و پژوهشگر برجسته داخلی و بینالمللی
📄 محورهای اصلی برنامه:
◀️عینیت و هنجارمندی
◀️عینیت و قدرت
◀️عینیت و تاریخ
🎓 تخفیف ویژۀ دانشجویی
📄 اعطای گواهی
🌐 برگزاری جلسات مجازی در Zoom
👥 شبکهسازی و تعامل علمی
📍 امکان نگهداری از کودکان
🗓 مهلت ثبتنام: تا ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
👥توضیح درباره چرایی تفکیک مدارس بهاری و تابستانی انعکاس و رویکرد هر رویداد
🌐 برای کسب اطلاعات بیشتر به کتابچه راهنما و برای ثبتنام به وبسایت مدرسه مراجعه کنید یا به @Inekas_admin پیام بدهید.
#رویداد_انعکاس
🔵@Inekas
📣 آغاز ثبتنام دورهٔ معرفتشناسی (بهار ۱۴۰۴)
👤 مدرس: دکتر عبدالرسول کشفی (استاد فلسفه - دانشگاه تهران)
🟢 لینک رزومه دکتر کشفی در سایت دانشگاه تهران
🚮 آشنایی با استاد:
✍️ در مقام مولف:
📚 معرفت، یقین و احتمال (جستاری در معرفتشناسی فلسفی)
📚 چیستی و امکان معرفت
🗒 لینک مقالات دکتر عبدالرسول کشفی
▫️ درسگفتار معرفتشناسی در نطقیات
📨 کانال تلگرامی تأملات فلسفی (دکتر عبدالرسول کشفی)
🔮 صفحهٔ اینستاگرامی درسگفتارهای فلسفهٔ دکتر عبدالرسول کشفی
🟢 معرفی دوره:
فلسفه، در کماشکالترین تعریفش، دانشی است که با روشِ پیشین به پرسشهای بنیادین انسان میپردازد. فلسفه سه شاخهٔ اصلی دارد: معرفتشناسی (اپیستمولوژی) ، وجودشناسی (انتولوژی) و ارزششناسی (آکسیولوژی). این سه شاخه، به ترتیب، به پرسشهایِ بنیادینِ انسان در باب «معرفت» و «وجود» و «ارزش» میپردازند.
این دوره به مهمترین شاخهٔ فلسفه، یعنی، «معرفتشناسی» یا «نظریهٔ معرفت» اختصاص دارد. اهمیت این شاخه از آن جهت است که نه تنها اعتبار معرفتی همه دانشهای بشری بلکه اعتبارِ دو شاخهٔ دیگر فلسفه (وجود شناسی و ارزششناسی) نیز بر آن مبتنی است.
🗂 عناوین سرفصلهای دوره:
. معانی سهگانهٔ معرفت
. معرفت گزارهای (تعریف سهجزئی: باور صادق موجه)
. چیستی باور
. ربط و نسبت باور با یقین و احتمال
. تناقض بختآزمایی (لاتاری)
. چیستی توجیه
. نظریههای توجیه (درونگروی و برونگروی)
. مبناگروی و شاخههای آن
. مثالهای نقضی گتیه
. شکاکیت دربارهٔ عالم خارج
📞 برای ثبتنام و مشاوره در خصوص دوره لطفا با آیدی زیر تماس بگیرید:
t.me/nutqiyyat_admin
🔴
🔮 t.me/nutqiyyat
🔮 t.me/nutqiyyat_classes
🔮 Instagram.com/Nutqiyyat
🔮 nutqiyyat" rel="nofollow">https://youtube.com/@nutqiyyat
🟠یادآوری برنامه سخنرانی های پژوهشکده فلسفه تحلیلی در بهار ۱۴۰۴
👈لطفا به اضافه شدن سخنرانی آقای دکتر شیخ جباری در روز دوشنبه ۲۵ فروردین توجه بفرمایید.
@philosophyofscience
بهزیستی انسان در سایهی گسترش هوش مصنوعی
جهان پیش رو برای انسان بهتر است یا بدتر؟ میتوان محافظهکارانه گفت «ما صرفاً شاهد تغییرات هستیم». این سخن هر چند صادق است اما کممحتواست و حدسی جسورانه نیست زیرا هیچ اطلاعی برای سازگار کردن خود با تغییرات نمیدهد. با اتخاذِ رویکردی علمی ما باید مدلهایی ابطالپذیر و اصلاحپذیر معرفی کنیم و آن مدل را مبنایی بر هدایت رفتار خود قرار دهیم. از منظر آیندهپژوهی تکاملی خواهم گفت که چرا نگاهی نقادانه به آیندهی تکنولوژی، ارجح است بر دو نگاه رقیبِ خنثی و تأییدگرایانه.
تکنولوژی و بهزیستی
مسیر بهزیستی انسان در طول تاریخ، داستانی پیچیده و چندوجهی بوده است. اگر موفقیت تکاملی را صرفاً با معیارهای زیستی بقا و تولید مثل بسنجیم، گونهی انسان به موفقیتی خیرهکننده دست یافته است. جمعیت ما به شکلی انفجاری افزایش یافته، بر سراسر کره زمین تسلط یافتهایم و به لطف پیشرفتهایی بهویژه در حوزه بهداشت و کنترل بیماریهای عفونی، میانگین طول عمرمان به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده است.
اما هنگامی که مفهوم بهزیستی را در معنای جامع آن که شامل سلامت جسمی و روانی، شادی، رضایت از زندگی، روابط اجتماعی معنادار، احساس هدفمندی، امنیت و دسترسی به منابع است در نظر بگیریم، تصویر دیگر به این سرراستی نیست. پیشرفتهای تکنولوژیک و فرهنگی، ضمن افزایش طول عمر و کاهش برخی خطرات مانند مرگومیر ناشی از خشونت (در مقیاس تاریخی) و رفع بسیاری از سختیهای فیزیکی، مشکلات نوینی را نیز به همراه آوردهاند. بسیاری از این مشکلها ریشه در پدیدهای دارند که میتوان آن را «عدم تطابق» نامید؛ عدم تطابق میان محیط مدرنی که با سرعت توسط تکنولوژی تغییر شکل یافته و زیستشناسی و روانشناسی ما که طی میلیونها سال برای شرایطی بسیار متفاوت تکامل یافته است. ظهور بیماریهای قلبی-عروقی، دیابت و چاقی، همگی محصول سبک زندگی مدرن و رژیمهای غذایی نامتناسب با متابولیسم تکاملیافتهی ما هستند. به همین ترتیب، شیوع مشکلات سلامت روان نظیر اضطراب، افسردگی و احساس تنهایی، میتواند بازتابی از عدم تطابق اجتماعی باشد. زندگی در جوامع بزرگ و گمنام، در تضاد با نیاز تکاملی ما به تعلق به گروههای کوچک و منسجم قرار دارد. فشار ناشی از مقایسهی اجتماعی که توسط رسانهها و فرهنگ مصرفگرایی تشدید میشود، سرعت سرسامآور تغییرات و عدم قطعیت ناشی از آن، و بحرانهای زیستمحیطی که خود محصول جانبی موفقیت تکنولوژیک و جمعیتی ما هستند، همگی به این تصویر پیچیده دامن میزنند. در جوامعی که نیازهای اولیه تا حد زیادی برآورده شده، حتی یافتن معنا و هدف در زندگی میتواند به چالشی برای بهزیستی تبدیل شود. بنابراین، تاریخ بهزیستی انسان، داستان یک معاملهی مداوم است؛ رفع برخی رنجها و خطرات قدیمی به قیمت ظهور چالشها و آسیبپذیریهای جدید.
ورود هوش مصنوعی
حال، هوش مصنوعی به عنوان قدرتمندترین ابزار تکنولوژیکی که بشر تاکنون آفریده، وارد این صحنه میشود و در بطن همتکاملی جدیدی با انسان قرار میگیرد. این همتکاملی قابلیت آن را دارد که هم جنبههای مثبت و هم جنبههای منفی بهزیستی انسان را به شکلی بیسابقه تشدید کند. در سوی مثبت، هوش مصنوعی نویدبخش پیشرفتهای چشمگیری است. در حوزه سلامت جسمی، توانایی آن در تحلیل دقیق دادههای پزشکی، تشخیص زودهنگام و دقیقتر بیماریها، تسریع روند کشف و توسعه داروهای جدید، افزایش دقت جراحیهای رباتیک و توسعه ابزارهای توانبخشی هوشمند، میتواند به افزایش بیشتر طول عمر و کیفیت زندگی کمک کند. سیستمهای پایش سلامت مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند به پیشگیری فعالانه از بیماریها یاری دهند. در قلمرو دانش و آموزش، هوش مصنوعی با فراهم آوردن امکان آموزش شخصیسازی شده متناسب با نیاز هر فرد، عمل کردن به عنوان دستیار پژوهش و یادگیری قدرتمند، و شکستن موانع زبانی از طریق ترجمههای پیشرفته، دسترسی به دانش و فرصتهای یادگیری را دموکراتیکتر و کارآمدتر میسازد. هوش مصنوعی همچنین میتواند با اتوماسیون کارهای تکراری، خستهکننده یا خطرناک، انسانها را از بار این وظایف رها کرده و زمان و انرژی آنها را برای فعالیتهای خلاقانهتر، معنادارتر یا صرفاً استراحت و روابط انسانی آزاد کند. بهینهسازی سیستمهای پیچیده در مدیریت منابع، انرژی و حملونقل نیز میتواند به رفاه عمومی کمک کند. علاوه بر این، هوش مصنوعی میتواند به عنوان ابزاری برای تقویت خلاقیت انسانی در هنر، موسیقی و طراحی عمل کند و در حل مسائل پیچیده علمی و اجتماعی، مانند مدلسازی تغییرات اقلیمی یا تحلیل روندهای اقتصادی، به انسان یاری رساند.
حتی در حوزه ارتباطات، پتانسیلهایی برای تسهیل ارتباط افراد دارای معلولیت یا فراهم آوردن نوعی همراهی برای افراد تنها وجود دارد.
اما داستان پیچیدهتر از صرفِ این وجوه خوشبینانه است!
ادامه در پست بعد...