-
🔗📌ادمین ارتباطی: @Proxyiranadmin
خشونت برای احقاق حق در شرایط جنگی و انقلابی کاملا مجاز، است.
Читать полностью…
پیشبینی پذیری رخداد خبر ناگوار برای شروع سقوط، خود نشانه‌ی معجزه‌ی حساب است (آیه ۲)
Читать полностью…
وقتی رخداد یک سقوط با خبر ناگواری گره خورده باشد، هر چه سقوط سریع‌تر، خبر باید هولناک‌تر باشد.
اگر سقوط را حتمی تصور کنیم و مدتش را هم کوتاه، نیاز به خبری هولناک است (آیه ۱۱)
صد قدم جلوترم از چیزی که حتی بتونی تصور کنی، ادعا میکنم و میکنم.
Читать полностью…
مشتری تضاد زمین
قُمری راه شیری
پشت کوه مریخی کویر
در عمق سیهی
چاله‌‌ای وزینم
موازی با خطی خمین
به سر زمینم
قمرم!
معلق
در مرز تعلق
با فاصله می‌چرخم
در فاصله می‌نشینم
گازانبر چیست؟
وضعیت حال حاضر وی در سوراخ موش را گازانبری می‌نامند.
پول یه موشک رو میگیرم به بیابون هر جایی خواستین حمله میکنم، بصرفه تره، نتیجه هم یکسانه.
Читать полностью…
به رهبری یک گراز شیاد پوست کلفت ناقص، ما خوک می‌شویم.
به رهبری یک خوک، ما گراز می‌شویم.
تو دنیایی که پاول دروف رو تو فرانسه بازدداشت میکنن... باید به زندگی عادیمون ادامه بدیم چون فردا کلی کار داریم.
Читать полностью…
درسته زمان شاه برقشون نمیرفت عرق نمیکردن ولی عرق میخوردن که افتضاحه، واقعا افتضاح بود!
تازه اون موقع ایران اصلا برقو هنوز کشف نکرده بود الان یه ۳ ۴ دهه هست که برق داریم... برقم داریم، خوبه، خداروشکر.... آره الان رفته خونه نیست.... رفته مدرسه، میاد یکی دو ساعت دیگه میاد....نه این در خلاف جهت شنا میکنه تابستونا میره.... آره.... نه دیگه بالاخره ما هم مقصریم، باید صرفه جویی کنیم... اصلا کلا تقصیر ماست، آره دیگه الان ما اگه کمتر مصرف کنیم اینا میتونن همینو بریزن تو باتری‌های کوچیک کوچیک ذخیره کنن.... آره دیگه برقو تو کارخونه تولید میکنن یه بخشیشو صادر میکنن به عراق یه بخشیش هم باتری میزنن تو انبار یجا که نم نگیره میذارن ۷ سال بمونه.
برقی که ۷ سال یه گوشه بمونه تازه جا میافته.... برق ۷ ساله دواس.
برق انرژی پاک نیست و تولید زیادش میتونه حتی نجس هم باشه... مثلا همین الکترون، الکترون از سگ نجس تره.
الان مصلحین دارن اصول انتقام رو به کمک اصلاحات از راه عقب نشینی اما ولی شاید به شرطی که مغضوب علیهم نشیم تمرین میکنن، چون اگه غیر تاکتیکی باشه خدا همه جا هست و آنی متوجه میشه عقب نشینی غیر تاکتیکی بود بعد بقیش چی بود؟ مشکل من از اینجا به بعدشه
اون قسمتی که زبون تکون تکون میخورد خدا زنگ زده بود دیکتاتور رو آیفون بود همه داشتن میشنیدن که خدا صدای زن میده یا مرد، بعدش چیشد این شیشه کشید ریشش درومد اون بالاها ریشه زد؟ یعنی مثلا میخوام بگم اگه بالاخره دیکتاتور بودن کم کاری نیست! بالاخره خره دیگه، خیلی زحمت میکشه.
الان اینا مهم نیست برای کسی... تلفن خدا رو هم شنود میکنن یا نه؟ سوالام تموم شد تا دو سه ساعت دیگه که برق بیاد.
هر ۳-۴ تلاش برای تغییرِ بدون نتیجه مساوی است با تصمیم انسان به اینکه اصلا راه تغییری وجود ندارد!
هر چه روش‌های ایجاد تغییر دقیق‌تر امکان شکست پایین‌تر
هر چه هدف سخت‌تر راه‌های تغییر هم سخت‌تر
هر چه فرد با تجربه‌تر امکان ایجاد تساوی بالا، پایین‌تر!
هر چه فرد محکم‌تر امکان تاب آوردن حتی پس از ایجاد تساوی بالا(در ذهن شخص)، بالاتر!!
فرد خسته، بی‌تجربه، نحیف، ضعیف حتی با تعداد دفعات شکست کمتر هم تساوی بالا را در ذهن شکل میدهد.
اجازه ندید که بهتون راه تغییر قلابی بفروشن، دارن سعی میکنن خستتون کنن تا تساوی بالا تو ذهنتون شکل بگیره.
فرق نداره دانشگاهی و غیر دانشگاهی، باسواد و بیسواد.
#رای_بی_رای
پاکش میکنم چون دوست ندارم کثافت و ناراحتی من باعث ترویج خشونت برای این همه آدمِ انسان بشه!
ولی من میدونم چیکار کنم...
میگن اگه به خود هیلترم فرصت میدادن ممکن بود واسه اینکه زنده بمونه یا جنایتشو انکار کنه و احتمالا انتظار داشتین حتی اون موقع هم هیچ خشمی نسبت به یه همچین شیطانی نداشته باشیم؟
عجیب بود اگر از همچین آدمی و فقط از خود همین آدم بخاطر تاثیرات افتضاحی که روی دنیا گذاشت انتقام بگیریم؟
من از جانی و جنایت کار، از شیاد دروغگو ولو اگر بخاطر بیمار بودن اون فرد باشه انتقام میگیرم. کوچیک یا بزرگ فرق نداره با انسان جنایت کار باید برخورد بشه چون در غیر اون صورت به جایی میرسه که همون آدم و یا امثال اون آدم میگن "این مردم حقشونه" که ما اذیتشون کنیم، ظلم کنیم، چپاول کنیم و...
تمام اینا رو به ساده‌ترین حالت ممکن و مستقیم گفتم که بدونیم اگر حرف از انتقام یا خشم داشتن نسبت به کسی، چیزی میزنیم منظور هر کسی نیست. منظور دیکتاتور شیاد هست، منظور آدم جنایت کار هست و نه صرفا هر "اشتباه کوچیک" یا قابل جبران رو با خشم و نفرت جواب بدیم(چرخه‌ی بی پایان خشونت)
پس اگه فکر کردی میتونی "جنایت" بکنی و بعد به هر شکلی توجیهش بکنی اشتباه میکنی.
از تلافی و انتقام استفاده نمیکنم چون یکم حماقت تو بار مفهومیش ممکنه باشه یعنی مثلا به همون میزان و عاقلانه جبران نشه و پا رو فراتر بذاریم ابعاد کار به جایی کشیده بشه که دخلی به موضوع نداشتن.
ولی خشم خواهیم داشت... و قطعا خشم خواهیم داشت
به هر چی جنایت و جنایتکار خشم و تنفر خواهیم داشت و هیچ جنایت کاری نباید بخاطر جنایتی که حتی هزار سال پیش کرده بی جواب بمونه.
مثلا من بجای استفاده از خشونت، اشاره میکنم به سابقه‌ی نسل ۵۷ که چه موجوداتی بودن... خیلیا پنجاهو هفتی بودن... بخش مرئی پیروز شد و بخش نامرئی هنوز در اشکال مختلف امیدوار به چپاول ایران
حالا باید با اسید سعی کنی برچسب انواع گله‌هایی که ۵۷ فعال بودنو از پیشونیت پاک کنی...
جنگ فردا جنگ ما نیست!
خواست ما سقوط است.
این بی نظام اصلاح نمی‌طلبد.
حق ما رفاه، آزادی، جوانان، کراوات، آینده است و نه مردن.
من فرزند امیدم
شوق آرزو
بارقه‌ی جنگ
دلیل غزل
معنای زندگی
دقیقا خودِ بودن
من دقیقا در زندگی حضور دارم.
من این جهان را با تو شریکم
تو عشق من نیستی
تو جانم نیستی
تو هیچمی
تو پیشمی
تو آدمی
و من هم.
من جوونم و مستعد، این خاک مال منه.
ریز دونه‌هاشو میگیرم.
الان من استادِ تمامِ پزشکی‌ام! فوق تخصصم، جراح قلبم....
Читать полностью…
دستور پرتاب موشک از سوراخ موشک، دل شیر می‌خواهد که تو داری.
Читать полностью…
من جای رژیم صهیونیست از شما عذر میخوام، داشتن شوخی میکردن این یکی زورش بیشتر بود، اومد شوخی کنه اون یکی افتاد مرد.
این چیزا واسه بزرگتر از اینم پیش میاد!
ما که بزرگتریم باید عقب نشینی تاکتیکی کنیم بینشون.
طویله‌ی کَلّه‌ی تو.
کَلّه‌ها تو طویله‌ی کَلّه‌ی تو هدایت نمیپذیره، هدایت میشینه با خودش فکر میکنه... من گاو بشم؟
قلم بزنم، قلم پام تو آبگوشت‌شونه، مغزمو جدا میخورن، زبونمو جدا. بالاخره زبون گاو ترجمه میخواد، کی انجام میده؟
مشتی حسن!
بعد مش حسن فقط خودمو سراغ دارم که همه‌ی امیدش به گاو باشه. میترسم از روزی که گاوم زبون آدمیزادی باز کنه و من تا اون روز خودم گاو شده باشم یا دیوانه.
از گاو شدن بیشتر میترسم، حریف دیوانگی میشم.
اون خدا بیامرز هم گاو شدن به کشتن دادش نه دیوانگی.
حس انتقام جمعی.
هر چی بلند پرواز‌تر، محسوس‌تر
هر چی فرصت طلب‌تر، بی‌رحم‌تر
هر چی حساس‌تر، بی‌حس‌تر.
حالا کدوم؟!
سوال هوشه و صرفا برای زنده کردن حس حیوانی و بهم ریختن نظم نوین طرح شده.
هوشیاری نسبت به انتخاب جایگاه در یک شرایط نامتعادل اما عدم هوشیاری نسبت به نامتعادل بودن شرایط!
هوشی سطحی برای زنده ماندن اما با چه هزینه و هدفی؟ عدم هوشیاری.
هر ۳ خطا
هر ۳ نامتعادل
هر ۳ در جستجوی بقا
هر ۳ وابسته به ۶ وجه تاس
برق میاد آب میره، سیل میاد... بعدش خواب میچسبه. همینجوری تیکه تیکه، تیکه‌ها رو میچسبوندم که باز برق رفت.
گرم بود عرق کردم تیکه‌ها خیس شد انقدر خیس شد که باز سیل اومد. تعدادمون زیاده دیگه! بایدم سیل بشه.
گفتن: ایناهاش!!
ما نگاه کردیم، گفتن: بالاتر
ما هنوز برقمون نیومد بود گرمم بود ولی بالاخره رسم مسلمونی حکم میکرد ما نگاه کردیم
گفتن: پایین‌تر!
نگاه کردیم.
گفتن آب اومد! تا اومدیم بگیم زش... گفتن یعنی بحران آب ندارین خودتون عرق کنید سیل درست کنید جلوش توربین بزنید برقم دارید.
من نفهمیدم عرقمون تا این لحظه چند درصده اما قانع شده بودم. اما یه ولی داره! ولی چون گرم بود دستم خورد دستش رفت تو پریز همون لحظه برق اومد، ایدز گرفت و مرد.
منم نیستم آن مظلوم جهان
منم آن وطنی
تاریخ جهنمی
یک دم ننشست
ایستاده هم که بود، شکست
دلم روستا
دانه‌ای فقط فتاده از دست
ناخواسته، بی‌تلاش
یک سر و گردن آسمان خراش
این بار را هم میروید؟ چه میروید؟
گل هم که داد، گلش را که میبوید؟
مفرد گلبرگش، پرچم صلحش
گرده‌ها، شانس رو کرده‌ها
زنده ماندن، سر سنگ شکاندن‌ها
نوشیدن، شیره‌ی جان جوشیدن
ندزدد کلاغ، فراق آب
نعلین گوسفند، گاو، الاغ
نباشد سرد خاک داغ!
ندارد دست آدمی سویش چراغ
نیاید باد! نبارد تند باران!
که شاید گل بروید از گل و در دل غنی
نشود از فرط آفتاب به ابر ریشه بند زنی.
ناخدا چهار دهه سرگردان آب
از سر گذشته کرد دستور جواب
که ای خدای ناخدا گشتم بی خدا
یا که من خود خدای خلقم بخدا
از ادعای آن هر چه بود کردم
این چهل و اندی سال نبود مرحم دردم
هر چه میگویم به این خلق مظلوم
ظلمم حکمت نشد برای خلق نمک به حروم
حالا دیگر ساحل هم آب شد
اعلام خدایی هم بی جواب شد
پنجاه سال که شد یا من خدایم یا که تو
دریا را حکومت میکنم خشکی مال تو
نه! بگذار بیشتر فکر کنم
من هم بیکلام میتوان به خدایی سر کنم
خشکی و دریا رو هم چند قران؟
خدایی چون تو مفتش هم گران!
خدا منم که حق از دم منم
من از منم من من تَرم
انالحق! قتل دژمن صادر است
اعدام برای تو، صابر قاتل است
انالحق غافر قاتل است
انالحق صابر قاتل است
آره ژنتیکیه مثل حیوونا!
ما مثل حیوونیم و نسبت به گونه جانوری اروپایی پست تریم!!
پس حقمونه که بدبخت باشیم!!!
پس آموزش پذیر نیستیم!!!
پس تغییر غیر ممکنه!!
پس گور بابای ایران!!!
پس تا میتونی از مردم ایران که ژنتیکی دون مایه تر هستن باید چاپید و تو سرش زد!!!
تمام مشخصات و خواسته‌های روشنفکرا رو بیان کردم یا روشنفکرای دست چندم به ظاهر ایرانی انتقاد دیگه‌ای هم دارن؟
ببخشید که افکار پلید پنهانیتون رو آشکار میکنیم تا آماده‌ی یه ایران خالی از شما بشیم.
آره ما ایرانیا پستیم و هیچ وقت نمیتونیم تغییر ایجاد کنیم و قراره بدیم روسیه برامون شتر بسازه.
فقط یه سوال، تغییر، آموزش مکرر و گسترده تلویزیونی و کار هنری آزاد و رسانه‌ی آزاد و انسان‌های دلسوز و قانون و رفاه نسبی میخواد یا اونم ژنتیکیه و شما فقط کلید ترجمه‌ی توالیشو داری و به ما هم نمیدی؟