”باید برایت شعر می شدم اما ببخش که قافیه را باخته ام..“ 📝 : مهسا طلوع Gp: @ArtMagazinoGp @ChehrAzism
پنجره را بستم
تا تنها صدای فریاد
صدای سکوت آن شب من باشد
… خونآبه
| مهسا طلوع |
روزی یقین تو بودم ولی گذشت
امروز فاجعهای احتمالیام
| افشین یداللهی |
کودک
از باطن حزن پرسید :
تا غروب عروسک ،
چه اندازه راه است ؟
هجرت برگی از شاخه
او را تکان داد ... !
| سهراب سپهری |
Ne vous appuyez sur aucun mur
Même si ce mur
Cela devrait provenir du mur de la maison de ton père
#MahsaTolou
@mindofmiine
به هیچ دیواری تکیه نکن
حتی اگر آن دیوار
از جنس دیوار خانه ی پدری ات باشد
#مهسا_طلوع
#FRENCH
ماه نو
تک خالش را در آستین پنهان می کند میبینی ش؟
خنجری ست.
| یانیس ریتسوس |
جامعه بیماری کسر موازنه ی "توجه" دارد.
| استیو تولتز |
… جز از کل
برای اینکه پاکت زود به مقصد برسد رویش مینویسند ۸۶۴۲ ؛
(٢ب۴د۶و٨ح) (بدوح) و این نام فرشتهای است که مراسلات را میرساند.
| صادق هدایت |
… فرهنگ عاميانه مردم ايران
صداها رفت
واژهها رفتهاند
لبها رفتهاند
و در ذائقهام
طعمی شور مانده
از آنچه، دمی پیش
شیرین بود...
| منوچهر آتشی |
از این دوندگی آخر چه میرسد به جماعت
جز آخوری و طنابی ...
| حسین صفا |
از هیچ به قدرِ هیچ باید خواست، نه بیشتر ...
… ابن مشغله
| نادر ابراهیمی |
امیدوار بودم امروز روز خوبی باشه.
امید چیز خطرناکیه.
… هزار و نهصد و هفده | 1917
| سام مندس |
Life is a Moment and Moment is now …
painting by Mahsa Tolou 1400
🌟 @punkymoon
By Pawe Pawlikowski/Ida,2013.
👤@phobicool
صبح
زن کرکرهها را گشود. شمدها را
فراز درگاه آویخت.
روز را دید.
یک پرنده یکراست توی چشمش نگریست.
«تنهام»، زیر لب چنین گفت.
«زندهام.» توی اتاق آمد.
آینه هم پنجرهییست
اگر از آن بپرم در آغوش خودم میافتم.
| یانیس ریتسوس |
ترجمهی بیژن الهی
بله، ما بزرگ نشدیم اما کودک هم نماندیم
ما فقط آواریم ..
| باریش بیچاکچی |
مسیح میگوید " برای رسیدن به ملکوت اعلا باید کودک بود"
... جهان زیر سیگاری من است
| حسین پناهی |
در شطرنج، بهش میگن زوگزوانگ، وقتیه که تنها حرکتی که میتونی بکنی حرکت نکردنه، اما شما باید حرکت کنید چون نوبت حرکت شماست.
| 📽 Mr Nobody | 2009
ما آویختهها، به کجای این شبِ تیره بیاویزیم قبای ژنده و کپک زدهی خود را؟
… هامون
| داریوش مهرجویی |
من نمیتوانم مُردن را بخواهم؛ مرگ اُبژهی خواست نیست.
| موریس بلانشو |
و امروز ، جز دود سیگارم ، تنپوشی برایتان ندارم.
| ولادیمیر مایاکوفسکی |
صدای تبر می آید؛ گویا درختها را تابوت می كنند.
| هوشنگ صهبا |
لماذا لا يشتاقون مثلنا...ألا يوجد في مدينتهم ليل؟
چرا مثل ما [دلتنگ] نمیشوند
مگر شهرشان شب ندارد؟
| محمود درویش |
کفارهٔ شرابخوریهای بیحساب
هشیار در میانهٔ مستان نشستن است
| صائب تبریزی |
حسی به نهفت زیبا در این موسیقی خفته
با چشمان بسته بیدارش کنید ☕️🍂
@phobicool