تنگ شده پوستم
تنگ شده پوستم بر استخوان تنم
تنگ شده آفتاب ِ مهاجر بر ساقه های برنج
تنگ شده پارچه های کتان بر اندام مردگان ما
از ضبط صوت و صدای بنان و ری چارلز میترسم
نگاه می کنم به ویدئو
به گریه ی باشو، سوگواری زنان و دندان شکسته ی مادر
و بسیار می ترسم
روزنامه می خوانم
دلم به دلشوره می افتد
گوش می کنم به رادیو
اخبار بی بی سی
خدایا، جهان ِ زیبای تو و این همه ترس؟
بیژن نجدى
توان دوستداشتن ودوستداشتهشدن توان شنفتن توان ديدن و گفتن توان اندُهگين و شادمانشدن توان خنديدن به وسعت دل، توان گريستن از سُويدای جان توان گردن به غرور برافراشتن درارتفاع شُکوهناک فروتني توان جليل به دوش بردن بارامانت و توان غمناک تحمل تنهايي تنهايي تنهايي تنهايي عريان انسان دشواری وظيفه است
فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود اما يگانه بود و هيچ کم نداشت
شاملو
دلم روزهاى قشنگ و افتابى ارديبهشت ميخواد
دلم پشت بام شبهاى تابستون
دلم يه بغل گلهاى ياس رازقى
دلم هواى جنگلهاى شمال
و درياى زلال جنوب ميخواد
دلم يه جاى هميشه بهار
يه خونه با كلى پشتى و پتو
يه تاب وسط دوتا درخت خسته و كوتاه و هراس افتادن
دلم مادربزرگ و يه عالمه خوراكى به زور
پدر بزرگ و عيدى يواشكى و نگاه باقى نوه ها
دلم يه تعطيلى بعد از اخرين امتحان
يه پشمك بزرگ صورتى
يه قصه طولانى تا بهترين خواب
يه قلك پر از اميد خريد دوچرخه
يه نامه از يه ناشناس پر از قلب و شكلهاى رنگارنگ
يه سفره كه دور تا دورش ادماى قديم نشسته باشن زنده و خوشحال
يه عالمه كودكى
يه عالمه خنده هاى يواشكى
يه عالمه بغض
يه اغوش پر از بهانه و گريه
دلم خواب ميخواد
يه خواب پر از ارامش
يه خواب پر از خوابهاى خوب
دلم خواب ميخواد
آدم در نهایت تنهاست.در هر شرایطی مجبور است با مسائل خودش تنها و یکه رو در رو بشود. اما این تنهایی به معنی خود خواهی نیست. بلکه بر عکس با درک این"خود"تنهاست که تازه آدم دیگران را می شناسد.
عباس كيارستمي
امان از راه بی عابر
امان از شهر بی شاعر
امان از روز بی روزن
امان از این همه ره رهزن
امان از باد بی باده
امان از سرو افتاده
امان از تیغ بی دردان
به جای بوسه بر گردن
امان از سایه ی بی سر
بر این درگاه درد آور
امان از ناتمام تو
امان از ناتمام من
امان از شعله ی آخر
هجوم باد و خاکستر
که از پروانه ی پر پر
اجاق شب نشد روشن
امان از روز بی رویا
امان از شام مرگ آور
امان از جای صد دشنه
میان چین پیراهن
ببار ای خوب دیروزی
بر این بازار خود سوزی
که این غمخانه ی بی می
ندارد آب مرد افکن
برقصانم غزلبانو
بچرخانم غزلبانو
میان گفتن و خفتن
میان ماندن و رفتن
شهيار قنبري 🦋
این ابرها را
من در قاب پنچره نگذاشتهام
که بردارم
اگر آفتاب نمیتابد
تقصیر من نیست
با این همه شرمندهی توام
خانهام
در مرز خواب و بیداریست
زیر پلک کابوسها
مرا ببخش اگر دوستت دارم
و کاری از دستم برنمیآید...
هنگام روز
كجا می روی
در خانه بمان
غمگینم
گیلاس ها بر درختان نشسته اند
پرنده از تنهایی
پر نمی زند
هراس دارد
من
همواره در روز
زخم قلبم را به تو
نشان می دهم
در خانه بمان
آوازها
از خانه دور است
یك ستاره
هنوز در آسمان
مانده است
شب می شود
گلهای سرخ
در شب
در باغچه دیده نمی شوند
در باغچه یادبود تو است
كنار این بوته های گل سرخ
می خواستی بمیری
مردی
به تو بانگ زدیم
تو را صدا كردیم
تو مرده بودی
یار من
لحظه ای در بهشت
دوام آور
شب تمام می شود
كلید خانه را
گم كرده بودیم
در كوچه ماندیم
در كنار خانه
علف ها روییده بود
اما چه سود
سایه نداشتند
زاده شدم
كه لباس نو بپوشم
جمعه ها تعطیل باشد
در تابستان
آب سرد بنوشم
عشق را باور كنم
كلمات مرا به ستوه نمی آورد
انگشتانم
در میان برگهای درختان
تسلیم روز می شوم
لباسها بر تنم
كهنه است
من
در تابستان آب گرم
می نوشم
هنوز تشنه ام
احمدرضا احمدى
خواب و رویا اپیزود ۵ از پادکست رادیو بنبست:
اطلاعات اپیزود:
فیلم: خوابم میاد | رضا عطاران
موسیقی: خواب | محسن چاووشی
مصاحبه: برشی از گفت و گوی ایرج گرگین با عباس کیارستمی راجع به رویاپردازی
موسیقی: شبیه یک رویا | گروه دال
فیلم: ناگهان درخت | زهره عباسی، پیمان معادی
موسیقی: خواب | عارف
خوانش: دوستم داشته باش | شهیار قنبری
موسیقی: خواب سیاه | حمید حامی
فیلم: حکایت دریا | علی نصیریان، بهمن فرمان آرا
موسیقی: خواب | ابی
فیلم: سلطان | هدیه تهرانی، فریبرز عربنیا
موسیقی: خوابم یا بیدارم | گوگوش
فیلم: قاتل اهلی | پرویز پورحسینی، پرویز پرستویی
موسیقی: لب تیغ | احسان خواجه امیری
خوانش: داریوش اسدزاده
موسیقی: خواب ناز | ویگن
سریال: آواز مه | خسرو شکیبایی، فرخ نعمتی، حسین پناهی
موسیقی: انگشتر هزار نگین | حمید حامی
فیلم: ماهی | هدیه تهرانی، پژمان بازغی
خوانش: شاملو
موسیقی: خواب در بیداری | فرهاد
فیلم: دوزخ برزخ بهشت | علی مصفّا، مهتاب کرامتی
https://shenoto.com/album/68099/خواب-و-رویا
https://soundcloud.com/radio-bonbast/khab-o-roya
https://instagram.com/radio.bonbast129
@radiobonbast129
پشت نخستين ميزى كه برايم چيده بودى
همه چيز را باختم
دیگر، دوستت نخواهم داشت
مثل قصه ای که شنیده ام
شعری که گفته ام
فراموشت خواهم کرد
ترانه باشی
لال می شوم
و اگر نان
می میرم
با این همه
با این همه
امیدوارم تو هرگز این شعر را نخوانی.
"رسول يونان"