امروز را به باد سپردم،
امشب كنار پنجره بيدار مانده ام!
دانم كه بامداد امروز ديگرى را
باخود مى آورد تا من دوباره آنرا بسپارمش به باد...
زیر مجموعه ی خودم هستم
مثل مجموعه ای که سخت تهی ست
در سرم فکر کاشتن دارم
گرچه باغ من از درخت تهی ست
عشق آهوی تیزپا شد و من
ببر بی حرکت پتوهایم
خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم
نرسیدن رسیدن محض است
آبزی آب را نمی بیند
هرکه در ماه زندگی بکند
رنگ مهتاب را نمی بیند
دوری و دوستی حکایت ماست
غیر از این هرچه هست در هوس است
پای احساس در میان باشد
انتخاب پرنده ها قفس است
وسعت کوچک رهایی را
از نگاه اسیر باید دید
کوه در رشته کوه بسیار است
کوه را در کویر باید دید
گرچه باغ من از درخت تهی ست
در سرم فکر کاشتن دارم
شعر را، عشق را، مکاشفه را
همه را از نداشتن دارم...
یاسر قنبرلو
نه دوری که منتظرت باشم
و نه نزدیک که به آغوشت کشم
نه از
آنِ منی که قلبم تسکین گیرد
و نه از تو بی نصیبم که فراموشت کنم
تو در میانِ همه چیزی...
محمود درويش
Life is a waterfall
زندگی مثل یه آبشاره
We’re one in the river
و ما تک و تنها در این رودخانه هستیم
And one again after the fall
و بعد از سقوطمان از آبشار، باز تنها هستیم
Swimming through the void
در خلا و پوچی شنا می کنیم
We hear the word
ما آن جملات را می شنویم
We lose ourselves
خود را گم می کنیم
But we find it all….
ولی باز آن را میابیم. . .
Cause we are the ones that want to play
چون تنها ما هستیم که می خواهیم بازی کنیم
Always want to go
همیشه می خواهیم برویم
But you never want to stay
ولی هرگز نمی خواهی بایستی
And we are the ones that want to choose
و تنها ما هستیم که می خواهیم انتخاب کنیم
Always want to play
همیشه می خواهیم بازی کنیم
But you never want to lose
اما نمی خواهی ببازی
Aerials, in the sky
(انسانهای) آسمانی، در آسمان
When you lose small mind
وقتی ذهن بی اهمیتت را از دست بدهی
You free your life
زندگیت را آزاد خواهی کرد
Life is a waterfall
زندگی مثل یه آبشاره
We drink from the river
ما از این رود خانه می نوشیم
Then we turn around and put up our walls
سپس این اطراف می چرخیم و دیوارهایمان را بالا خواهیم برد
Swimming through the void
در خلا و پوچی شنا می کنیم
We hear the word
ما آن جملات را می شنویم
We lose ourselves
خود را گم می کنیم
But we find it all….
ولی باز آن را میابیم. . .
Cause we are the ones that want to play
چون تنها ما هستیم که می خواهیم بازی کنیم
Always want to go
همیشه می خواهیم برویم
But you never want to stay
ولی هرگز نمی خواهی بایستی
And we are the ones that want to choose
و تنها ما هستیم که می خواهیم انتخاب کنیم
Always want to play
همیشه می خواهیم بازی کنیم
But you never want to lose
اما نمی خواهی ببازی
Aerials, in the sky
(انسانهای) آسمانی، در آسمان
When you lose small mind
وقتی ذهن بی اهمیتت را از دست بدهی
You free your life
زندگیت را آزاد خواهی کرد
Aerials, so up high
(انسانهای) آسمانی، آن بالای بالا
When you free your eyes eternal prize
وقتی چشمانت را از قید و بند در می آوری، شایستگی ابدی (از آن توست)
Aerials, in the sky
(انسانهای) آسمانی، در آسمان
When you lose small mind
وقتی ذهن بی اهمیتت را از دست بدهی
You free your life
زندگیت را آزاد خواهی کرد
Aerials, so up high
(انسانهای) آسمانی، آن بالای بالا
When you free your eyes eternal prize
وقتی چشمانت را از قید و بند در می آوری، شایستگی ابدی (از آن توست)
رضا يزداني
كارن همايونفر
@radiobonbast129 🦋
شايد كه برگردي ؛ شايد كه پيداشي ؛شايد كه اغازي در انتها باشي🌀
ميخواهم طورى زندگى كنم كه از زندگى لذت ببرم؛اگر موفقيتى حاصل شد چه بهتر،ولى اگر نشد لااقل خوب زندكى كرده ام و همين كافى ست...من موفقيت را به خودى خود هدف نميدانم.خيلى از مردم اينرا نميفهمند...
برايان مگى
ما مردمان خاورمیانه ایم
بعضی هایمان درجنگ
کشته میشویم
بعضی در زندان
بعضی در جاده می میریم
و بعضی در دریا
حتی بلندترین کوه ها هم
از ما انتقام می گیرند
چراکه ما شغلمان مردن است
نشاط حمدان
در چنین وحشت نما پاییز
کارغوان از بیم هرگز گل نیاوردن
در فراق رفتهی امیدهایش خسته میماند
میشکافد او بهار خندهی امید را ز امید
و اندر او گل میدواند
نيما يوشيج
چَتری خاموش بر گُلِ ميخ
چشم به راهِ مسافری دور است،
يک جفت کفش زنانه در پاگَردِ پلکان
چشم به راهِ تو.
کتابی کُهنه در پستوی احتياط
چشم به راه چراغی دور اَست،
پيراهنِ تابستانیِ تو بر بندِ رخت
چشم به راهِ تو.
باغچهی کوچکِ ريحان در خوابِ آب
چشم به راه نَمنَمِ آسمانی دور است،
بسترِ بیگفت،بیبالش،بیگيسو ...
چشم به راه تو.
ماه، ماهِ پردهپوش در عَقدِ ابر
چشم به راهِ روزنی روشن،
روزنی دور است،
خُرد و ريزِ هزار ستاره
بر سنگفرشِ کوچه
چشم به راه تو.
پَس کـــــی میآيی
مسافرِ غمگينِ پاييز پنجاهوهفت !
سید علی صالحی
امشب دلم بدجور اشوبه/دستای تو 100 سال ازم دورن /توی دلم یه پادگان سرباز انگار رختاشونو میشورن
من میزنم بیرون از این خونه/وقتی چراغا همه خاموشه/وقتی نباشی دیگه هیچ عشقی پیراهن تورو نمیپوشه
خونه دلتنگه صندلی خستس/كوچه لج كرده بی تو بن بسته/رادیو دق كرد قبض رو طاقچه صداتو روی تلفن بسته/قرصا كم میشن ساعتا خوابن /خود نویس از تو گریه میسازه /خندتو بردی اینه تب كرده راهو برگردون در هنوز بازه....
هومن حسن پور