My mother said I'm too romantic
She said, "You're dancing in the movies"
I almost started to believe her
Then I saw you and I knew
Maybe it's 'cause I got a little bit older
Maybe it's all that I've been through
I'd like to think it's how you lean on my shoulder
And how I see myself with you
I don't say a word
But still, you take my breath and steal the things I know
There you go, saving me from out of the cold
Fire on fire would normally kill us
With this much desire, together, we're winners
They say that we're out of control and some say we're sinners
But don't let them ruin our beautiful rhythms
'Cause when you unfold me and tell me you love me
And look in my eyes
You are perfection, my only direction
It's fire on fire, mm
It's fire on fire
When we fight, we fight like lions
But then we love and feel the truth
We lose our minds in a city of roses
We won't abide by any rules
I don't say a word
But still, you take my breath and steal the things I know
There you go, saving me from out of the cold
Fire on fire would normally kill us
With this much desire, together, we're winners
They say that we're out of control and some say we're sinners
But don't let them ruin our beautiful rhythms
'Cause when you unfold me and tell me you love me
And look in my eyes
You are perfection, my only direction
It's fire on fire, oh, oh
It's fire on fire
Fire on fire would normally kill us
But this much desire, together, we're winners
They say that we're out of control and some say we're sinners
But don't let them ruin our beautiful rhythms
Fire on fire would normally kill us
With this much desire, together, we're winners
They say that we're out of control and some say we're sinners
But don't let them ruin our beautiful rhythms
'Cause when you unfold me and tell me you love me
And look in my eyes
You are perfection, my only direction
It's fire on fire
You are perfection, my only direction
It's fire on fire
Sam Smith / Steve Mac
هیچ چیز راحتم نمیکند. نه دریا، نه آفتاب، نه درختها، نه آدمها، نه فیلمها، نه لباسهایی که تازه خریدهام. نمیدانم چه کار کنم. بروم و سرم را به درختها بکوبم. داد بزنم. گریه کنم. نمیدانم.
فروغ فرخزاد
از هر ليواني كه آب نوشيدم
طعم لبان تو و پاييزي
كه تو در آن به جا ماندي به يادم بود
فراموشي پس از فراموشي
اما
چرا طعم لبان تو و پاييري كه تو در آن
گم شدي در خانه مانده بود
ما سرانجام توانستيم
پاييز را از تقويم جدا كنيم
اما
طعم لبان تو بر همه ي ليوان ها و بشقاب ها
حك شده بود
ليوان ها و بشقاب ها را از خانه بيرون بردم
كنار گندم ها دفن كردم
زود به خانه آمدم
تو در آستانه ي در ايستاده بودي
تو در محاصره ي ليوان ها و بشقاب ها مانده بودي
گيسوان تو سفيد
اما
لبان تو هنوز جوان بود
احمدرضا احمدى
اولین برف زمستانی تنها یک رویداد نیست بلکه یک اتفاق جادویی است. تو به رختخواب می روی و در جهانی کاملا متفاوت از خواب بیدار می شوی...
Читать полностью…گمان ميكردم انكه دوستم دارد،حتى اگر غرق در تاريكى ام باشم دوستم خواهد داشت،حتى اگر پر از زخمهاى روانى باشم؛حتى اگر قادر به دوست داشتن خودم نباشم؛او با وجود همه ى اينها دوستم خواهد داشت.
اما نه!
هيچكس خود راه به مخاطره نمي اندازد و دستش را داخل چاه نميبرد،
تاريكى تنها براى ماست ...
محمود درويش
ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم.
با صدایی ناتوانتر زانکه بیرون آید از سینه،
راویان قصههای رفته از یادیم.
اخوان ثالث
ما در دلتنگی دستی نداشتیم
و در فاصلهای که داشتیم ،
هزار دست داشتیم !
سلام بر تو
که حقیقتاً دلتنگِ تواَم
و سلام بر من
برای آنکه دلتنگم...
محمود درويش
من سهم خودم را انجام دادهام، زمان آن رسیده است که بروم.
من در تمام طول زندگیام فکر میکردم که پرده از راز اين جهان برمیدارم. اما آنچه رخ داد کاملا برعکس است زیرا هر چه
بیشتر در هستی عمیق میشدم، رمز و رازها عمیقتر میشدند.
من در شگفتی کامل میمیرم. در حیرت میمیرم.
این نادر است، حالتی از نبوغ است.
نابغه کسی است که به
محیط اجتماعی اجازه نمیدهد تا او را مانند یک ربات تقلیل دهد؛ این تعریف من از نبوغ است.
همهی انسانها نابغه به دنیا میآیند اما خیلی سریع با محیط پیرامونشان شروع به سازش میکنند. و هنگامی که سازش میکنند، استعدادهایشان از بین میرود، هوششان میمیرد. آنها برای چیزهای بیفایده، برای چیزهای بیهوده، روح خود را میفروشند...
آلبرت انيشتين