I’m so tired of being here من از اینجا بودن خیلی خسته شدم Suppressed by all my childish fears به خاطر ترس های دوران کودکی نميتونم کاری رو انجام بدم And if you have to leave اگه تو واقعا باید اینجارو ترک کنی I wish that you would just leave اميدوارم که فقط این کارو انجام بدی ‘Cause your presence still lingers here چون هنوز وجود تو اینجا احساس میشه And it won’t leave me alone و این قضیه من رو راحت نمیذاره
When you cried, I’d wipe away all of your tears وقتی که گریه کردی، من همه اشکات رو پاک کردم When you’d scream, I’d fight away all of your fears وقتی که تو جیغ زدی من با تمام ترس هات جنگیدم And I held your hand through all of these years و همه ی این سالها من دستتو تو دستم نگه داشته بودم But you still have all of me ولی تو هنوز… من رو در احاطه ی خودت
I’ve tried so hard to tell myself that you’re gone من خیلی تلاش کردم که خودم رو متقاعد کنم که تو رفتی But though you’re still with me ولی با اینکه تو هنوز با منی I’ve been alone all along من تمام مدت (همیشه) تنها بودم
When you cried, I’d wipe away all of your tears وقتی که گریه کردی، من همه اشکات رو پاک کردم When you’d scream, I’d fight away all of your fears وقتی که تو جیغ زدی من با تمام ترس هات جنگیدم I held your hand through all of these years همه ی این سالها من دستتو تو دستم نگه داشته بودم But you still have all of me ولی تو هنوز…من رو در احاطه ی خودت داری Me, me من رو، من