عدس پلو غذای کامل و مقوی می باشد 🍚
▫️عدس سرشار از آهن، فسفر ،منگنز و پتاسیم می باشد و باعث تقویت حافظه، کاهش وزن و فشار خون میشود.
▫️همچنین در درمان کم خونی موثر است و عدسپلو میکروب های چسبنده دهان و دندان را از بین برده و ریشه دندان را تقویت میکند
+ مصرف عدس به علت داشتن آهن برای رفع کم خونی و افزایش شیر در مادران شیرده توصیه میشود
•°☆🌹 #داستان_شب🌹☆
زنی غمگین و افسرده نزد حکیمی آمد و از همسرش گله کرد و گفت: "همسر من خود را مرید و شاگرد مردی میداند که ادعا دارد با دنیاهای دیگر در ارتباط است و از آینده خبر دارد. این مرد که الان استاد شوهر من شده هر هفته سکهای طلا از شوهرم میستاند و به او گفته که هر چه زودتر با یک دختر جوان ازدواج کند و بخش زیادی از اموال خود را به این دختر ببخشد! و شوهرم قید همه سالهایی را که با هم بودهایم زده است و میگوید نمیتواند از حرف استادش سرپیچی کند و مجبور است طبق دستورات استاد سراغ زن دوم و جوان برود."
حکیم تبسمی کرد و به زن گفت: "چاره این کار بسیار ساده است. استاد تقلبی که میگویی بنده پول و سکه است. چند سکه طلا بردار و با واسطه به استاد قلابی برسان و به او بگو به شوهرت بگوید اوضاع آسمان قمر در عقرب شده و دیگر ازدواج با آن دختر جوان به صلاح او نیست و بهتر است شوهرت نصف ثروتش را به تو ببخشد تا از نفرین زمین و آسمان جان سالم به در برد! ببین چه اتفاقی میافتد!"
چند روز بعد زن با خوشحالی نزد حکیم آمد و گفت: "ظاهرا سکههای طلا کار خودش را کرد. چون شب گذشته شوهرم با عصبانیت نزد من آمد و شروع کرد به بد گفتن و دشنام دادن به استاد تقلبی و گفت که او عقلش را از دست داده و گفته است که اموالش را باید با من که همسرش هستم نصف کنم. بعد هم با قیافهای حقبهجانب گفت که از این به بعد دیگر حرف استاد تقلبی و بیخردش را گوش نمیکند!"
حکیم تبسمی کرد و گفت: "تا بوده همین بوده است. شوهر تو تا موقعی نصایح استاد تقلبی را اطاعت میکرد که به نفعش بود. وقتی فهمید اوضاع برگشته و دستورات جدید استاد تعهدآور و پرهزینه شده، بلافاصله از او رویگردان شد و دیگر به سراغش نرفت. همسرت استادش را به طور مشروط پذیرفته بود. این را باید از همان روز اول میفهمیدی!"
دلايل گرفتگي عضلات 👇🏻
▫️كم آبی
▫️كاهش سطح پتاسيم وسديم
▫️کاهش ذخایركربوهيدرات
▫️گردش خون ناكافی
▫️تنش عضلانی و فشار روحی
▫️تمرین نادرست
▫️عدم استراحت
چند جمله از این کتاب درخشان 👇
کله یکجور کارخانه است که به آن خوبی که آدم دلش میخواهد کار نمیکند...
چیزی که به احتضار آدمها لطمه میزند تظاهر است... بشر همیشه در هر حال، انگار روی صحنه است...
همه گذشتهند و رفتهند!... خاطرهها هم!...
بین واقعیها و اصیلها و مشنگها فقط یک تفاوت هست... آن تفاوت هم این است که کجا باشند!...
و جملهای که خیلی دوسش دارم 👇
اما زندگی جهشیست که باید وانمود کنی که باورش داری...
📚 قصر به قصر
✍️ لوئی فردینان سلین
شب بخـــیر
درخت خوشبختی ،
من یک عمو دارم
بنام طبیعت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#هایکۆ_کوردی
#هایکو
#هایکو_کودکان
#محمد_قیصریان
خاصيت دوش گرفتن با آب سرد
تحريك سيستم ايمني بدن
افزايش هوشياري بدن
جلوگيري از سرما خوردگي
تحريك هورمون ضد افسردگي
افزايش سوخت و ساز بدن
آرامش ذهن
سفت كردن پوست
كاهش ريزش مو
گلدانهای لبخند را در حیاط
چهره بگذارید چشم های
عاشقتان را آب بزنید
پلکهای خسته را جارو کنید
و صبح را با عشق آغاز کنید
سلام صبح زیباتون بخیر☕️
🍏 #بسته_سلامت_امروز؛
خطر استفاده مداوم از هدفون و هندزفری
🔻عفونت گوش
🔻کاهش شنوایی
🔻ایجاد سرگیجه
🔻سردردهای مزمن
🔻مشکلات حرکتی
🔻کاهش تمرکز روی کار
آن زمان که "آفتاب روز"
آرامش صبح را در هم میشکند
در مه صبحگاهی بال بگشا...
دست جهان را در دستهایت بفشار
و "گل لبخند" بر لبان بنشان
چه با شکوه است زنده بودن...
سلام صبحِ یکشنبه بخیر☕️
تو تمام نمیشوی
مثل آسمان ..
زیبایی مثل رویا ..
و می درخشی مثل
سیاهی ِ چشمان ِ دخترکان ِ شرقی ..
مثل شب ....
🧡💫ســـــــــلام
🍁💫آخرین چهارشنبه مهرماه تون با نشاط
🧡💫لحظه هاتون با یاد خدا
🍁💫زیــبـــا و زیــبـــاتـــــــر
🧡💫امــــــیــــــدوارم
🍁💫کــولــه بــار زنــدگــیــتــون
🧡💫پر باشه از احساس خوشبختی،
🧡💫پر از عـشـق و لـبخـنـد
🍁💫پر از سلامتی و آرامش
🧡💫و پراز روزی حلال باشه
🧡💫تقدیم به دوستان مهربانم
🍁💫دلـــــتـــــون شـــــاد
به تو قول میدهم ؛
در زندگیات شبی خواهد بود
که از شدتِ خوشحالی خوابت نمیبرد :)🌱✨
#شب_بخیر
دست از زنده بودن بردار و زندگی کن!
نفس بکش بوی جنگل و زمین خیس و خاک و برگ را نفس بکش...
صبحتون بخیر و شادی🌱
خنجرمی باغلارام
داغلارنە داغلارام
یارم یادوم دوشوندە
اوشاق کیمین آغلارم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم یەشعرتورکی از مدیر...😂
خدا جبران میکنه اون روزایی رو که
اصلا صبر کردن آسون نبود اما تو صبر کردی...
شب بخیر عزیزان ✨
#داستانک
رشوه
وﻗﺘﯽ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺣﺎﮐﻢ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﺷﺪ، ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﺑﻠﻮﭺ که از بزرگان شهر بود را دستگیر ﻭ بهمراه ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان بلوچ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ شد.
حسین خان ﺑﻪ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ، وزیر فرمانفرما ﮔﻔﺖ :
ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﮕﻮ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ می دهم و بجای آن فقط ﭘﺴﺮ خردسالم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ و نمیرد.
ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وقتی پیشنهاد حسین خان را شنید ﮔﻔﺖ:
من که ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ هستم ، نظم و ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺷﻮﻩ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻭشم.
ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ، جلوی پدر جان داد.
اتفاقا سال بعد ، ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ.
فرمانفرما ﺑﺮﺍﯼ شفای پسرش ۵۰۰ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ
ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ فرزندش ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ
ﻭﻟﯽ سودی نبخشید ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ وی ﻫﻢ ، جلوی چشمان پدر جان داد.
ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وزیرش ، ﺃﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ و ﮔﻔﺖ:
ﻋﺠﺐ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ در کار ﻧﯿﺴﺖ ، ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ و گرسنه ای ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﺎ ﺍﻃﻌﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭽﻪ ﺍﻡ ﺧﻮﺏ میﺷﺪ ﻭ زنده ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ.
ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ﮔﻔﺖ :
ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ،
ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﻞ ﻋﺎﻟﻢ ، ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ و نظم ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ گوﺳﻔﻨﺪ ﺭﺷﻮﻩ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻭﺷﺪ.
نشو در حساب جهان ، سخت گیر
که هر سخت گیری بود ، سخت میر
تو با خلق آسان بگیر ، نیک بخت
که فردا نگیرد خدا ، بر تو سخت
⭐️ الهی که 🌷
💥هیچ وقت غم نبینید
🌼و نور خدا همیشه🌷
💥زینت بخش زندگیتون باشه
🌼آرزو میکنم وجودتون❤️
💥پر شه از عـ🩷ـشق به خــــدا
🌼پر شه از خوشبختی❤️
💥و پر شه از خیر و برکت الهی
⭐️ شبتون زیبا 🌷
شعر معروف «روباه و زاغ» کتاب درسی دوران مدرسه واقعاً سرودهی چه کسی است؟
به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، تصویر زاغی که با یک قالب پنیر به دهان، بالای درختی نشسته و روباهی پای درخت در حال صحبت با او و در واقع گول زدن اوست، شاید برای همهی ما آشنا باشد. بله این تصویر درس «روباه و زاغ» کتاب درسی فارسی است و شعر معروفی که سرایندهاش حبیب یغمایی معرفی شده است.
اما این شعر در واقع ترجمهی منظوم حبیب یغمایی است از شعر شاعر فرانسوی قرن هفدهم یعنی «ژان دو لافونتن»، که البته در کتاب درسی به نام شاعر اصلی آن اشارهای نشده است.
این در حالی است که دو ترجمهی آزاد دیگر هم از این شعر در زبان فارسی منتشر شده است. آنطور که در کتاب «اصول فن ترجمهی فرانسه به فارسی» (انتشارات سمت) آمده، ایرج میرزا و نیر سعیدی هم این شعر را ترجمه کردهاند.
متن سه ترجمهی موجود از این شعر در زبان فارسی در پی میآید:
«روباه و زاغ» / ترجمهی حبیب یغمایی
زاغکی قالب پنیری دید
به دهان برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست در راهی
که از آن میگذشت روباهی
روبه پرفریب و حیلتساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت به به چقدر زیبایی
چه سری چه دُمی عجب پایی
پر و بالت سیاهرنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوشآواز بودی و خوشخوان
نبودی بهتر از تو در مرغان
زاغ میخواست قار قار کند
تا که آوازش آشکار کند
طعمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه را بربود
***
«روباه و زاغ» / ترجمهی ایرج میرزا
کلاغی به شاخی جایگیر
به منقار بگرفته قدری پنیر
یکی روبهی بوی طعمه شنید
به پیش آمد و مدح او برگزید
بگفتا: «سلام ای کلاغ قشنگ!
که آیی مرا در نظر شوخ و شنگ!
اگر راستی بود آوای تو
به مانند پرهای زیبای تو!
در این جنگل اکنون سمندر بودی
بر این مرغها جمله سرور بودی!»
ز تعریف روباه شد زاغ، شاد
ز شادی بیاورد خود را به یاد
به آواز خواندن دهان چون گشود
شکارش بیافتاد و روبه ربود
بگفتا که: «ای زاغ این را بدان
که هر کس بود چرب و شیرینزبان
خورد نعمت از دولت آن کسی
که بر گفت او گوش دارد بسی
هماکنون به چربی نطق و بیان
گرفتم پنیر تو را از دهان
***
«روباه و زاغ» / ترجمهی نیر سعیدی
بامدادان رفت روباهی به باغ
دید بنشسته است بر بامی کلاغ
نشئه و شادی بیاندازه داشت
زیر منقارش پنیری تازه داشت
گفت در دل روبه پرمکر و فن
کاش بود این لقمه اندر کام من
با زبانی چرب و با صد آب و تاب
گفت پس با وی که: ای عالیجناب
از همه مرغان این بستان سری
وه! چه مهرویی چه شوخ و دلبری
اینچنین زیبا ندیدم بال و پر
پر و بال توست این یا مشک تر!
خود تو دانی من نیَم اهل گزاف
گر بُرندم سر نمیگویم خلاف
گر تو با این بال و این پرواز خوش
داشتی بانگ خوش و آواز خوش
شهره چون سیمرغ و عنقا میشدی
ساکن اقلیم بالا میشدی
غره شد بر خود کلاغ خودپسند
خودپسند آسان فتد در دام و بند
تا که منقار از پی خواندن گشاد
لقمهی چرب از دهانش اوفتاد
نغمه چون سر داد در شور و حجاز
کرد شیرین کام رند حیلهساز
شد نصیب آن محیل نابکار
طعمهای آنسان لذیذ و آبدار
گشت روبه چون ز حیلت کامکار
داد اندرزی چو درّ شاهوار
گفت هر جا خودپسندی ساده است
چاپلوسی بر درش استاده است
آن تملقپیشهی رند هوشمند
نان خورد از خوان مرد خودپسند
همه گفتن بخشش ازبزرگان است
من بخشیدم
هیچ کس نگفت چقدر بزرگ شدی
همه گفتن (بلد نبودی حقت رو بگیری)
شبتون بخیر