#داستانک
خدای روزی رسان
درویشی با شاگرد خود دو روز بود که در خانه گرسنه بودند.
شاگرد شبی زاری کرد و درویش گفت:
«صبور باش، فردا خداوند غذای چربی روزی ما خواهد کرد.»
فردا صبح به مسجد رفتند.
بازرگانی دیدند که در کاسههایی عسل و بادام ریخته و به درویشهای مسجد میداد.
به هر یک از آنها هم کاسهای داد.
🔹درویش از بازرگان پرسید:
«این هدیهها برای چیست؟»
بازرگان گفت :«هفت روز پیش مالالتجاره عظیم و پرسودی از هندوستان در دریا میآوردم.
به ناگاه طوفان عظیمی برخاست و ترسیدم.
کم مانده بود بادبانها بشکند و خودم با ثروتم طعمه ماهیهای دریا شویم.
دست به دعا برداشته از خدا خواستم باد را فرو نشاند تا من به سلامت به ساحل برسم و صد درویش را غذایی شاهانه بدهم.
🔸دعای من مستجاب شد و باد خاموش شد و این نذرِ آن روز طوفانی است.
درویش رو به شاگرد خود کرد و گفت:
"ای پسر! یقین کن خداوند اگر بخواهد شکم من و تو را سیر کند،
طوفانی چنین میفرستد بعد فرو مینشاند تا ما را شکم سیر کند.
بدان دست خدا روزی رساندن به خلایق اصلا سخت نیست ."
هرچه بیشتر به تختجمشید نگاه میکنیم، بیشتر شگفتزده میشویم! مثلا به این نگاره دقت کنید 👇🏻 طناب را به شاخ گاو بستهاند نه گردن، تا حیوان صدمه نبیند. ♥️🐮
Читать полностью…آرامش به معنای آن نيست که صدایی نباشد مشکلی وجود نداشته باشد، يا کار سختی پيش رو نباشد، آرامش يعنی در ميان صدا، مشکل و کار سخت، دلی آرام وجود داشته باشد.
صبحتون بخیر 💚
💫الهی
💜درهای لطف تو باز است
💫زیر باران رحمتت
💜دستمان را به آسمان
💫بلند میکنیم
💜تا میوه های اجابت
💫بچینیم
💜و میدانیم دست خالی
💫برنخواهیم گشت
💜شبتون بخیر
#داستانک
پیرمردی به نام مشهدی غفار ،حدود صد و بیست سال پیش ، در بالای مناره مسجد ملاحسن خان شهر خوی،سالها بود ڪه اذان می گفت. پسر جوانے داشت ڪه به پدرش می گفت: ای پدر صدای من از تو سوزناڪ تر و دلنشین تر و رساتر است، اجازه بده من نیز بالای مناره رفته و اذان بگویم.
پدر پیر مےگفت: فرزندم تو در پایین مناره بایست و اذان بگو. بدان در بالای مناره چیزی نیست . من مےترسم از آن بالا سقوط ڪنے ،مےخواهم همیشه زنده بمانے و اذان بگویے. بگذار تو جوان هستے عمری از تو بگذرد و سپس بالای مناره برو.
از پسر اصرار بود و از پدر انڪار. روزی نزدیڪ ظهر پدر پسر خود را بالای مناره برای گفتن اذان فرستاد. مشهدی غفار تیز بود و از پایین پسرش را ڪنترل مےڪرد. دید پسرش هنگام اذان گاهے چشمش خطا رفته و در خانه مردم نظر مےڪند.
وقتی پایین آمد مشهدی غفار به پسر جوانش گفت: فرزندم من می دانم صدای تو بلندتر از صدای پدر پیر توست، می دانم دلنشین تر از صدای من است. و هیچ پدری نیست بر ڪمالات و هنر فرزندش فخر نڪند. من امروز به خواسته تو تسلیم شدم تا بر خودت نیز ثابت شود، آن بالا جای جوانے چون تو نیست و برای تو خیلے زود است.
آن بالا فقط صدای خوش جواب نمی دهد، نفسے ڪشته و پیر مے خواهد ڪه رام موذن باشد . تو جوانے و نفست هنوز سرکش است و طغیان گر، برای تو زود است این بالا رفتن. به پایین مناره ڪفایت ڪن، و بدان همیشه همه بالا رفتن ها به سوی خدا نیست. چه بسا شیطان در بالاها ڪمین تو ڪرده است ڪه در پایین اگر باشے ڪاری با تو ندارد.
اینو آویزه گوشتون کنید🙏
همیشه تا لحظه ی آخر، تا اون لحظه ای که فکر میکنی رسیدن ناممکنه و از خواسته ات هنوزم دوری، تااون لحظه ای که تاریکه...
#تلاش_کن! 🦋🌹
تحقیقات نشان میدهد اگر دوست صمیمی شما شاد باشد، احتمال شاد بودن شما 15 درصد افزایش پیدا میکند !
دوستای شاد برای خودتون انتخاب کنید :))
#داستانک
میگن ملانصرالدین، برای اینکه بفهمه چقدر از رمضون گذشته و چقدر مونده، از روز اول ۳۰ تا کشمش میذاره تو جیب عباش و هر بار وقت افطار یه دونه کشمش میخورده،
زن ملا یه روز اتفاقی دستش به جیب عبای ملا میره و کشمشهارو میبینه،
میگه : بمیرم برات نمیدونستم اینقد کشمش دوست داری !
پس میره دو مشت حسابی کشمش میریزه تو جیبش !
بعد از چند روز تو مسجد مردم از ملانصرالدین میپرسن
ملا، چقدر مونده به عید فطر؟
اونم دست میکنه تو جیبش و بعد از کمی مکث و تعجب میگه :
والا اگه حساب با حساب کشمشها باشه
امسال عیدی در کار نیست !
حالا وضعیت ما هم همینه، معلوم نیست !
کی کرونا از بین میره
کی اختلاس تموم میشه
کی آب و برق مجانی میشه
کی آمریکا نابود میشه
کی اسرائیل محو میشه
کی قیمت خودرو پایین میاد
کی قیمت ارز و دلار پایین میاد
کی قیمت سکه پایین میاد
کی میتونیم نفت بفروشیم
کی برجام به سرانجام میرسه
و...........
تنها چیزی که معلومه اینکه عمر منو شماست که داره هر روز به آخر نزدیک میشه ولی رنگ آرامش واقعی و خوشی تو این عمر... ندیدیم !
میگن وضع کشمشیه همینه!!!
اگرمیدانستم دوستم نداری
شـبها پشت پنجرە نمی ماندم،
تا ماە بیاید و از تو برای او بگویم...
✍️ محمدقیصریان
📚برشی ازکتاب
#365روزبدونمهرانە
⚜چهار قانون کلیدی مغز
قانون اول؛
هرعملی که بصورت عادت وتکرار درآید کنترل عصبی آن عمل از بالای مغز یعنی ضمیر خودآگاه به پایین یعنی ضمیر ناخودآگاه می رود . به عبارت دیگر باتکرار یک عمل ارادی ، آن عمل تبدیل به یک عمل غیر ارادی میشود مثل تایپ کردن..
قانون دوم؛
هر پیامی که به مغز خطور می کند یا گفته می خشود در ضمیر ناخودآگاه تاثیر می گذارد و چنانچه تکرار شود ، اثر آن چندین برابر خواهد بود. روزانه 5 هزار اندیشه از مغز ما عبور می کند و متاسفانه اکثر این اندیشه ها منفی است.
بنابراین باید بسیار مراقب واژه هایی که به کار می بریم ، موسیقی هایی که گوش می دهیم ، حرفهای اطرافیانمان و ... باشیم ، چرا که همه ی واژه ها از نظر ضمیر ناخودآگاه بار معنایی مثبت یا منفی دارند.
مثلا وقتی می گوییم : من بدبختم ، ضمیرناخودآگاه این ورودی را پذیرفته و تکرار می کند
قانون سوم؛
گاهی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در زمینه ای باهم درتعارض قرار می گیرند مثل زمانی که می خواهید ازپلی معلق عبور کنید . ناخودآگاه به شما میگوید نرو ، دست و پا چلفتی و خودآگاه میگوید ، برو..ء
قانون چهارم؛
هرگاه ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه در انجام امری باهم به توافق برسند توانشان در هم ضرب میشود و توانایی فرد در انجام یک رفتار چندین برابر میشود.
من از درون سوختە ام
یا صـدای تو
گرم است...
م . قیصریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من لە دەرونەو سووتاوم
یان دەنگی تۆ
گەرمە؟!
م. قەیسەریان
«کاریکلماتورهای مالی»
* سقف بدهی فقیر همیشه چکه می کند.
* به خاطر بی پولی دلخور بود پولدار شد چشم خورد.
* از شدت گرسنگی، گول شیطان را خورد.
* کم کم باید اسم سکه «بهار آزادی» را به «خزان اسارت» تغییر بدهیم.
* آدم فضایی نبود اما حقوقش نجومی بود.
* شب با دلگرمی به گرمخانه رفت صبح با دلسردی خارج شد.
* سهام سقوط کرد مراسم ترحیمش در تالار بورس برگزار شد.
* اوراق وارد بورس شد، بها دار شد.
* تابلوی بورس، خیلی چیزها را تابلو نمی کند.
تشکر سپاسگذاری کاک مهدی قیصری از دعای خیرتک تک شما همراهان خوبم در کانال .
شکر خدا حالشان خوب خوب است و باپای خود امروز از بیمارستان ترخیص شدن. ممنون از تک تک شماخوبان ❤
🌟با سپردن🌹
زندگی و رویاهایت
به دستان مهربان خدا❤️
خودت را برای🌸
فردایی پراز برترینها🌺
آماده کن🌷
آن وقت امیدت به خدا❤️
بیشتر و نگاهت به
زندگی زیباتر میشه🌺
شبتـون بخیر همراهان عزیز ✨🙏
امروز از زندگى
از عطر صبح لذت ببر
گلايه و تلخى را بسپار به نسيم
تا با خودش ببرد
زندگى پُر است از شادىهاى كوچک
آنها را درياب...👌
✍🏻 #کانال_مردمی_رادێـوهەوەتوو
#داستانک
مناجات گنجشک با خدا
گنجشک با خدا قهر بود . روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه می دارد ...
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خداییِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت …
های های گریه هایش ، ملکوت خدا را پر کرد.
آرزو می کنم امروز چهارشنبه
بیستم تابستان و تیر ماه
همه خوبیهای
دنیا مال شما باشه
دلتون شاد باشه
غمی توی دلتون نشینه
خنده از لب قشنگتون
هیچ وقت پاک نشه
و دنیا به کامتون باشه...
☄️سلام مهربانان👍
🔼به سهشنبه نوزدهم
☄️تیر ماه خوش آمديد
🔼امروزتان🛍❗️🛍
☄️سرشارازخیروبرکت
🔼برایتان ازخدای مهربان
☄️آرزومیکنم وجودتان👍
🔼پرشودازعطر ورنگ خدا
☄️سهشنبه تون عالی وشاد💥
💚خدایا آغوش تو که باشد🌱
⭐️خواب دیگر بهانهای🫳
💜برای خستگی نیست🌿
💖تپش قلبت میشود🧡لالاییام
🏝کنارم باش تا روشن شود🌞
🩵شبهای تاریک این دل❤️
🌷شبـتون غرق در عطر🌷🌔
به نام خدای علیم و حکیم
رحیم و بسیط و شریف و نعیم
آغاز میکنیم یکشنبه، بیست
و هفتم خرداد ماهِ زیبا را...
" عیدقربان تان مملو از آرامش الهی "