فرقی نمیکند شب چگونه گذشت، هر صبح زندگی متولد میشود. صبح بزرگترین پاداش برای کسانیست ک زنده مانده اند!
صبح مثل معجزه میماند، آغاز یک زندگیست که به پایان رسیده بود.
صبحتون بخیر♥️
🔴🥝 بازیگر زندگی 🎉
باشیم نه بازیچه آن . . .
🕊🎋 یادت باشد➡️
قبل از پرواز در بیرون👈
در درون خودت پرواز کن . . .✅
🕊🎋 از یاد مبر⭐️
وقتی«چلچله ها»برایت آواز می خوانند
فرصتی به«کلاغ »نده تا برایت قار قارکند
🌙✨ شبتون بخیر💜🌟
● إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ●
🖤 هونەرمەند #فەتانە_وەلیدی کۆچی دوایی کرد
🖤 بە داخێکی گرانەوە ئەمڕۆ سێشەممە ھونەرمەندی ڕچەشکێن و نەریتبەزێن فەتانە وەلیدی، لە تەمەنی ٧١ ساڵیدا لە شاری سنەی رۆژهەڵاتی کوردستان، بەھۆی نەخۆشییەوە کۆچی دوایی کرد.
🖤 فتانه ولیدی درگذشت
🖤 هنرمند پیشگام فتانه ولیدی در سن ۷۱ سالگی در شهر سنندج درگذشت.
🥀 فتانه ولیدی با ترانه صبری گل فروش (سهبری گوڵ فرۆش) به دنیای موسیقی پا گذاشت. ترانههای این خوانندهٔ مطرح کورد اینک نیز بعد از گذشت سالها جزو بهیادماندنیترین ترانههای کوردی در همه شهرها و بخشهای کوردنشین است.
تسلیت واژه کوچکی است در این غم بزرگ
🥀روحش شاد🥀
#تندرستی
🔻چگونه سرماخوردگی، آنفلوآنزا یا کرونا را تشخیص دهیم؟
◽️دکتر «ویلیام برایان گلن»: چالش سرماخوردگی، آنفلوآنزا و کووید۱۹ این است که علائم این عفونتها، شباهت زیادی با هم دارند.
با این حال سرماخوردگی میتواند به صورت سرفه، عطسه، آبریزش بینی، گلودرد و خستگی ظاهر شود، در حالی که آنفلوآنزا میتواند شامل همه این علائم به همراه سردرد، تب، لرز، بدن درد و خستگی باشد.
◽️در عین حال، کووید میتواند با علائم سرماخوردگی و آنفلوآنزا، همراه با از دست دادن چشایی یا بویایی، اسهال، تهوع و استفراغ یا تنگی نفس ظاهر شود.
علائم سرماخوردگی به تدریج ظاهر میشوند، در حالی که علائم آنفلوآنزا به طور ناگهانی ظاهر میشوند.
علائم کووید بین دو تا ۱۴ روز پس از قرار گرفتن در معرض سطح طول میکشد - و در برخی افراد میتواند به علائم شدیدتر تبدیل شود.
هم آغوشی پنهان
مثل آبنبات دزدیدن
از بقالی است لذت بخش
طعم خوشمزهی آبنباتی
که نباید می دزدیدیم ته دهانمان
مرا ببخش پدر
مرا ببخش مادر
مرا ببخشید که گناه کردم
و خیال دارم
دوباره و دوباره گناه کنم!
#تندرستی
🔻بادام به دلیل سرشار بودن از ویتامین E، خاصیت ضد پیری دارد و از ایجاد چین و چروک پوست جلوگیری میکند.
هیچ کس برای همیشه، جوان باقی نمیماند اما خوردن غذاهای درست و صحیح، روند پیری را کند میکند.
غذاهای خاصی وجود دارد که باعث کاهش روند پيرى میشوند.
در میان آجیلهایی که مصرف میکنید، بادام، حاوی بالاترین مقدار پروتئین است.
این آجیل، سرشار از مس، بیوتین و ویتامین E است که از مو، ناخنها و پوست شما در برابر پیری محافظت میکند.
چه کسی میگوید
خوشبختی فروشی نیست ؟!
من هر روز در "پیادەرو فردوسی" خوشبختی بساط میکنم!
ماموران سدمعبر میآیند میبرند...
#محمد_قیصریان
#داستانک
میخ های روی دیوار
پسربچه ای بود که اخلاق خوبی نداشت.
پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هر بار عصبانی می شوی باید یک میخ به دیوار بکوبی.
روز اول، پسر بچه 37 میخ به دیوار کوبید.
طی چند هفته بعد،همان طور که یاد می گرفت چگونه عصبانیتش را کنترل کند،تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر می شد.او فهمید که کنترل کردن عصبانیتش آسان تر از کوبیدن میخ ها بر دیوار است…
بالاخره روزی رسید که پسر بچه دیگه عصبانی نمی شد.او این مسئله را به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر بار که عصبانیتش را کنترل کند،یکی از میخ های را از دیوار در آورد.
روزها گذشت و بالاخره پسر بچه توانست به پدرش بگوید که تمام میخ ها را از دیوار بیرون آورده است.
پدر دست پسر بچه را گرفت و به کنار دیوار برد و گفت:پسرم!تو کار خوبی انجام دادی و توانستی بر خشم پیروز شوی.اما به سوراخ های دیوار نگاه کن،دیوار دیگر مثل گذشته اش نمی شود.
وقتی تو در هنگام عصبانیت حرف هایی میزنی آن حرف ها هم چنین آثاری به جای می گذارند.
تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون آوری.اما هزاران بار عذر خواهی هم فایده ندارد” آن زخم سر جایش است.
زخم زبان هم به اندازه چاقو دردناک است…
گاهی وقتها بايد
رفت، رفت، رفت
يک خيابان دراز را گرفت
تا آخرين نفس رفت
پيچيد به يک كوچهی باريک
و ناپديد شد...
#عباس_معروفی
۲۰ تمرین ساده برای تقویت حافظه و جلوگیری از آلزایمر
۱- با دست مخالف مسواک، شانه، بزنید و بنویسید.
۲- ساعت را در دست راست ببندید.
۳- کلمات را وارونه بگویید.
۴- از مسیر جدیدی به سر کار بروید.
۵- پاتوقتان را عوض کنید.
۶- درباره باورهایتان با تردید فکر کنید.
۷- جملات یک صفحه از کتاب را از آخر به اول بخوانید.
۸- کار جدیدی انجام دهید.
۹- موبایلتان را همراه خود نبرید.
۱۰- یک یا چند بیت شعر حفظ کنید.
۱۱- در جایی امن عقب عقب یا چشم بسته راه بروید.
۱۲- با افرادی که مدتهاست ندیدهاید تماس بگیرید.
۱۳- لباسهایی با رنگبندی جدید بپوشید.
۱۴- جدول حل کنید.
۱۵- بدون ماشین حساب محاسبه کنید.
۱۶- حدسهای شمارشی متنوع و قابل راستی آزمایی بزنید.
۱۷- قبل از پایان فیلم ویدیویی آن را متوقف کنید و درباره پایانش تخیل سازی کنید.
۱۸- نقاشی یا رنگ آمیزی کنید.
۱۹- چیز تازه ای مثل آشپزی یاد بگیرید.
۲۰- آلبوم عکسهای قدیمی را ورق بزنید و درباره عکسهایش با کسی صحبت کنید.
صبح که از خواب بیدار می شوید، به این
فکر کنید که زنده بودن، اندیشیدن، لذت
بردن، عشق ورزیدن چه امتیاز بزرگیست...
سلام صبح دوشنبه تون به شادی☕️
⭐️✨در اولین شب مهرماه📺
🍁براتون دعا می ڪنم
✨شروع پاییز سرآغاز بهترین ها 💗
🍁براتون باشــد🔛
✨و هرآنچـه ازخوبی هایی🌹
🍁ڪه آرزو دارید،بدست بیاورید
✨اميدوارم فصلِ برگ ريزان🍁
🍁فصلِ غم ريزان تون باشه👾
✨لحظه هاتـون آرام🌷
🍁شب پاییزی تون بخیــــر🧬
🔴کدام بیماری ، کدام صبحانه
✅بيماران دیابتی : فرنی
✅بیماران کلیوی : عســل
✅بيماران قلبی : عسل و دارچین
✅کم خون ها : تخم مرغ و آب پرتقال
#داستانک
امتحان 📃🖊
چهارشنبه بود که استاد ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ:
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺷﻔﺎﻫﯽ!
ﻫﻤﺎﻥ لحظه ﮔﻔﺖ:
ﺍﺻﻼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﮐﺘﺒﯽ!
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ
اما استاد ﮔﻔﺖ: همین ﮐﻪ ﻫﺴﺖ!!
ﻫﺮﮐﺲ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﯿﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ!
ﺍﺯ ۵۰ ﻧﻔﺮ فقط ۳ ﻧﻔﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻭ استاد ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ!
ﺑﻌﺪ از امتحان رو ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻤﺎ ۱۰ ﻧﻤﺮﻩ ﮐﻢ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ...
استاد ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: ﻧﻤﺮﻩ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﯾﻦ ۳ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ۲۰ ﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﺷﺪﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ که چرا ...
استاد ﮔﻔﺖ:
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﻇﻠﻢ ﺭﻓﺘﯿﺪ ... ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭﺱ ﻇﻠﻢ ﺳﺘﯿﺰﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ؛
یاد بگیرید هیچ وقت زیر بار حرف زور نروید. 👌
آن استاد کسی جز دکتر محمود حسابی نبود!
🔴فوری
صدای دیار آبیدر و معروفترین خانم آوازخوان سنندجی عصر خودش،
بانو فتانه ولیدی
در سن ۷۱ سالگی خاموش شد.🥀
روحش قرین رحمت الهی❤️
و تنها خداست که هر روز صبح از نشان
دادن خورشیدش به آنها که اهل دیدن
هم نیستند، هرگز خسته نمی شود !
سلام صبح چهارشنبه بخیر ☕️
*«گذشته چراغ راه آیندگان است».*
*به کوچه ای وارد شدم پیری از کوچه درآمد او گفت: نرو بن بست است.*
*گوش نکردم رفتم بن بست بود، برگشتم سرکوچه که رسیدم پیر شده بودم ! قدر تجربه بزرگترها رو بدونید پس بیایم با هم هر شب داستانی یا حکایتی بخوانیم*
📗📗📗📗📗📗📗📗
#داستان_شب 💫
پادشاهی با نوکرش در کشتی نشست تا سفر کند ، از آنجا که آن نوکر نخستین بار بود که دریا را می دید و تا آن وقت رنجهای دریانوردی را ندیده بود ، از ترس به گریه و زاری و لرزه افتاد و بی تابی کرد ، هرچه او را دلداری دادند آرام نگرفت ، ناآرامی او باعث شد که آسایش شاه را بر هم زد ، اطرافیان شاه در فکر چاره جویی بودند ، تا اینکه حکیمی به شاه گفت : اگر فرمان دهی من او را به طریقی آرام و خاموش می کنم .
شاه گفت :" اگر چنین کنی نهایت لطف را به من نموده ای."
حکیم گفت : "فرمان بده نوکر را به دریا بیندازند. "شاه چنین فرمانی را صادر کرد. او را به دریا افکندند. او پس از چندبار غوطه خوردن در دریا سرانجام موی سرش را گرفتند و به داخل کشتی کشیدند. او در گوشه ای از کشتی خاموش نشست و دیگر چیزی نگفت .
شاه از این دستور حکیم تعجب کرد و از او پرسید : "حکمت این کار چه بود که موجب آرامش غلام گردید ؟ "
حکیم جواب داد : "او اول رنج غرق شدن را نچشیده بود و قدر سلامت کشتی را نمی دانست ، همچنین قدر عافیت را آن کس داند که قبلا گرفتار مصیبت گردد."
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است
فرقاستمیانآنکهیارشدربر.
تا آنکهدوچشمانتظارشبردر.
مــدتــهاســت
بــه هوای صــبــح بــخــیــر گــفــتــنــهایــت ،
ســحــر خــیــز شــدهام
صبح بخیـر ...🌸
قيبلـەم تاسـەمـەن، قيبلـەم تاسـەمـەن
من پـەی تـۆ قيبلـەم، خەيلێ تاسەمەن
چوون كورەی ئاهێر دووی هەناسەمەن
هــەرسات نـه دڵـدا سـەد وسواسەمەن
گا شــەيـدا، گا شێـت، گا سەرسامەنان
بــێ تـاقــەت، بـێ سەبر، بێ ئارامەنان
گامەشۆ چوون سەيلئەسرين نەچەمدا
گا غــەرقــم نـه گـێــج بەحـری ماتەمدا
گا ئــەيامــی وەسـڵ مــەگـنـۆ وه يادم
هـيـجـــران مـــەكــەرۆ خـاتــر ناشادم
جەدووريت نەوەخت نه بێ وەختمەن
دايـم ئـێـشـی دەرد زامـــی سەختمەن
هـــەردەم بـــێ دەماخ خـاتـــر زويــرم
هـــەرگـيــز نـمــەشــی تاوێ جـه ويرم
قيبلـەم جـه هەر شار تۆ مەكەری جێت
چــوون قيبلـه نما ڕوو مـەكــەران لێت
تا گــەردوون گــەردی مـن نـەدۆ به باد
قيبلــەم نـمــەشـۆ هەرگيز تـۆم جه ياد
سەیدی
#داستانک
مردی پس از یک روز پرتلاشِ کاری، خسته و کوفته به خانه برگشت.
هنگام اذان شب با اینکه بسيار خسته و هوا سرد و بارانی بود حاضر شد تا به مسجد برود.
او در یکی از کوچه ها که هیچ نوری نبود سُر خورد و زمين افتاد؛ به خانه برگشت لباسهای کثیفش را عوض کرد و دوباره به سمت مسجد به راه افتاد.
دو مرتبه در یکی از کوچه ها زمین خورد؛ باز به خانه بازگشت، ظاهرش را آراسته کرد و به سمت مسجد حرکت کرد.
این بار از همان نزدیک خانه اش مَردی که چراغی در دست داشت به سمت او آمد و گفت اگر به مسجد ميروی با هم تا آنجا برویم؛ او نیز قبول کرد و در حالی که تمام مسیر با نورِ چراغ روشن بود به مسجد رسیدند.
به مسجد که رسیدند مرد چراغ به دست داخل نشد!
مرد اول چندبار به او گفت چرا داخل نمیایی؟!
تا اینکه مردِ چراغ به دست سرانجام گفت: من شيطان هستم! و ادامه داد:
هنگامی که مرتبه اول زمین خوردی، من خندیدم؛ اما هنگامی که لباسهایت را عوض کردی و به سمت مسجد بازگشتی خدا تمام گناهانت را بخشید!
مرتبه دوم که زمین خوردی و باز همان کار را کردی، خدا گناهان اهل خانه ات را هم بخشید!
من ترسیدم دفعه سوم زمین بخوری و خدا تمام مردم شهر را ببخشد به همین خاطر چراغی آوردم كه مسیر را برایت روشن کنم تا زمین نخوری!!!
در زندگی و برای انسانها گاهی زمین خوردنهایی است که اگر انسان بعد از آن بايستد، خداوند او را به اندازه آسمانها بالا میبرد.
یه مهرماهی برای دوست داشتنت
برای لمس دستانت
برای نگاه در چشمانت
برای بوسیدنت
برای زندگی باخیالت
برای نفس نفس زدن در دلتنگی هایت
برای زندگی با نامت
برای نجواهای عاشقانه در گوش ات
از هیچ کسی اجازه نمی گیرد
حتی از خودت
یه مهرماهی خود خود عشقه
خودعشق
تولدت مبارک مهرماهی مهربان
😘😘💋💋🙏🏼🥰😍😍💖💖❤️🔥❤️🔥❤️❤️🎂🎂💐💐🌹🌹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سپاس عزیز جان . مهربانم عزیزی برام