2579
راه ارتباطی با ادمین کانال @sedayemighatt لینک سرویس اشتراک ویدئو رادیو صدای میقات در آپارات https://www.aparat.com/radiomighat رادیو میقات در ایتا @radiomighat
♦️ شاید تو بندگی نکرده باشی...
♦️ ولی او خوب بلده خدایی کنه
زیر چتر خدا باش
با اجرای هنرمند خردسال نازنین زهرا
🎧 ( دوستيهاي شما لفظيست )
♦️ مردم: دکتر اینا که میگن دوست ما هستن! میگن ملت و کشور ما را دوست دارن.پس چرا میگی بهشون اعتماد نکنیم ؟!
♦️ دکتر: این دوستیهاشون همه لفظیست!! در مورد ما به مردمشون گفتن: ( اینها ملتی وحشی و جنایتکار هسن!!! )...عمل اونها خلاف ادعایی هست که در مورد دوستی با ما دارن...
👑🎀
دختر‌که‌باشی‌میدانی
امن‌ترین‌پناهگاه‌دنیا
تنهاآغوش‌پدراست
و‌دیگرهیچ......💔
شهیدمهدی‌زین‌الدین و دخترش
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
🎼نماهنگ هوای گنبد
ویژه ولادت امام رضا علیه السلام
خواننده: احسان پاشا
آهنگساز و تنظیم کننده: هادی روهنده
تدوین: محمدرضا گودرزی
مجری طرح: گروه تولیدات رسانه ای میقات
ساده نگذر از کنار پوتین های بی پا
که پاهایشان بدن ها را بردند
تا تو آسوده قدم برداری...
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
🎧 ( اعتقاد را نمي شود تحميل کرد... )
♦️ مردم: دکتر بالاخره ما چیکار کنیم؟! آزادی عقیده داریم یا نه؟!
♦️ دکتر: اعتقاد را نميشود تحميل کرد،بايد خود بفهميم...
باید سلام کرد
بر لب‌های سیـراب
از عطشِ عشـق ...
رفتند تا ایران سربلند بماند
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
🎧 ( بازی تاج و تخت است؟!... )
♦️ مردم: دکتر پس چرا نشد اونی که میگفتن میشه؟؟!!
♦️ دکتر: چون تاج و عمامه یکی شد! وقتی روحانیت به سبک طاغوت زندگی کرد!!....
چه انتظار عظیمی نشسته در دل او
همیشه منتظراست ولی کسی نمی‌آید!
مادران انتظار
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
🎧 داستان_کوتاه ( گرگی که تو آن را نمی بینی )
♦️ ای موسی ،مگر نمیگفتی که خداوند از هر چیز بی نیاز است؟! آیا این اصرار او به عبادتش توسط انسانها خود یک دلیل بر ضعف خداوند و نیاز او به بشر نیست؟!
🎧 ( شما دیگه چرا؟! )
♦️ تا حالا از خودت پرسیدی چرا نمازخوانها دزدی و فساد میکنن ؟!!!...
نَفَس حق
یا رَب
اغنیا جمله قرنطینه ز آفات شدند
این میان از فقرا رفع گرفتاری کن
تا سر دشمن چون گرگ خورد باز به سنگ
خواب خرگوشی ما را ختم به هشیاری کن
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
کاری از خانم فاطمه شجاعی
🎧 ( صدتا دروغ تاکتیکی!!!! )
♦️ مردم: دکتر اینا چی میگن؟! چیه این دروغ مصلحتی؟؟؟؟!!...
♦️ دکتر: دروغ مصلحتی یکی....نه ساعتی صدتا دروغ تاکتیکی!!!!
نَفَس حق
پا بر زمین بکوب
ای اسماعیـل زمان
شاید خداوند راهِ نجاتی بگشاید..
اللّهم عجل لولیک الفرج
دختران افغانستان...
🎧 داستان_کوتاه ( سلطان پرندگان )
♦️ کلاغ: این عقاب احمق را می بینی؟! بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟!
♦️ کرکس: اگر بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند، هه ..حال و روزش را ببین؟!
🎧 داستان صوتی ( فرمانده ای از بهشت )
♦️ حسن : برادرها شما واسه نگهبانی باید امشب را اینجا بمونین،چون خرمشهر سقوط کرده ممکنه دشمن شبانه پیشروی کنه!!!
♦️ اکبر: پسر جون تو نمی خواد به ما بگی چیکار کنیم!! اون موقع که شماها به سیب زمینی میگفتین دیبدمینی ما داشتیم تو خوفناکترین منطقه کوهستانهای کردستان با تروریستهای آدم خوار میجنگیدیم...
🎧 داستان کوتاه ( آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ )
♦️ مردم: پس دیدم که روز حساب است و بر روی ترازوی عدالت اعمالم قرار دارد.فریاد زدم چرا خوبیهایم را برمی دارید و فقط بدیها می ماند؟؟! این چه عدالتیست؟؟!!
♦️ فرشته ای از دیگری پرسید: آیا چیزی برایش باقی نمانده؟....
داستان صوتی ( خط شکن ) 🎧
محسن: این کانال زوجی بعثی های عراق پُر از سنگرهای نونی شکله، اینا رو تو دل دِژ ساختن، همش بتونیه با این انفجارا تکان هم نمیخوره چه برسه منهدم بشه...
رضا: محسن بچه های لشکر ۲۷ تو دشتن! دشت بازه!!! کل پناهشون چند تا خاکریز کوتاهه که تیر کلاشینکف هم ازش رد میشه چه برسه گلوله دوشکا و تانک!...
داستان کوتاه ( برای دیدن مردم )🎧
استاد: خوب حالا دراین آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی
جوان: خودم را می بینم
استاد: اما دیگر دیگران را نمی بینی! آینه و پنجره هردو از یک ماده‌ي اولیه ساخته شده‌اند، اما در آینه لایه‌ي نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته ودر آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی...
🎧 داستان صوتی ( ناجی عروسکها )
♦️ حسین: آقا ابراهیم اینجور که معلومه تمام شهر پر از تله های انفجاریه! بچه ها میگن داخل حیاط خانه ها زیر درختها و آشپزخانه و حتی تخته خوابهاشون هم تله انفجاری کار گذاشتن!!!
♦️ ابراهیم: بیخود نیست این همه بچه های دست و پا قطع شده اینجا میبینیم!
♦️ رحیم: بچه هاشون مثل عروسکهایی هستن که یا دست و پا ندارن یا کور شدن ...
داستان کوتاه ( به این میگن سفسطه ) 🎧
♦️ شاگردان با اعتراض به استاد گفتند : بله درسته، ولی ما چطور می‌توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می‌گویید و هر دفعه هم درست است!!!
داستان صوتی ( وقتی همه خسته شدیم ) 🎧
♦️ حسن باقری: آقا مصطفی من خیلی تلاش کردم ولی ممکنه هلیکوپترها نرسن ! مهمات هم نداریم!!
♦️ مصطفی ردانی پور: یعنی چی نرسن؟! حسین و احمد که نمی تونن با دسته بیل جلوی پیشروی دشمنوبگیرن! مهمات لازمه!! ،اینجوری فایده نداره حسن، یه موتور آماده کن باید با هم بریم خط...
🎧 داستان کوتاه ( حتی یک جفت جوراب!! )
♦️ مادر:پسرم این وصیت نامه ی پدرت است که به من سپرد تا در این لحظه آن را برای تو و همه ی این جماعت بخوانم...حالا همه ی شما خوب گوش کنید که این وصیت نامه ی ثروتمند ترین مرد شهر شماست
🎧 داستان صوتی ( دانشجوسکوت کن...! )
♦️ گفتم: مهدی چرا انقدر نگرانی؟!... شنیدم داخل دانشگاه کتکت زدن!!!
♦️ گفت: جواب حرف حق شده مشت و لگد!!.تازه تهدیدم کردن که این دفعه بین دانشجوها بحث راه بندازی با گلوله میزنیمت!!
گلهای یاس
🎧 داستان صوتی ( رنجهای چمران )
♦️ تیمسارملک زاده : نظر من اینه که باید عراقیها را با بمب ناپالم بزنیم...
♦️ دکترچمران : تیمسار شما دانش نظامی ندارید! که اگر داشتید همچین پیشنها خطرناکی نمیدادید!
♦️ رئیس جمهور: این آقا تیمسار و مشاور نظامی بنده هستن، اون وقت تو میگی دانش نظامی نداره...
گلهای یاس
🎧داستان کوتاه ( پادشاهی که به حمام راه ندادند!!! )
پادشاه: میخواهم این قصر را ترک کنم... برای همیشه
ملکه: چه میگویی مرد؟! دیوانه شدی؟! تو پادشاه این سرزمینی...تو...
پادشاه: این سلطنت و مملکت ارزانی خودتان... میروم به دنبال آن لقمه نانی بگردم که آن مرد فقیر خورد...شُکر کرد.... و آسوده خوابید!!!
🎧 داستان صوتی ( میدان مین )
♦️ علی : نگران شایعه پایان جنگم! نمیدونم چی قراره بشه؟! از طرفی میدونم این بعثیهای عراق به هیچ عهدی پایبند نیستن...
♦️ حسین :اگه قراره تمومش کنن پس چرا باز باید عملیات کنیم؟! الان باز کلی از بچه های مردم شهید میشن! من شنیدم ابراهیم همت و مهدی باکری هم مخالف این عملیاتن !!
گلهای یاس
🎧 داستان کوتاه ( بگندد نمک !!! )
♦️ معاون حقوقی بانک: آقای رئیس اینا بدجوری موی دماغ شدن هر روز از دادستانی داره نامه میاد، ستاد امر به معروف نامه میزنه، حراست بانک مرکزی پیگیره، موضوع داره بیخ پیدا میکنه . اگه کاری نکنیم برامون بد میشه...
♦️ رئیس بانک: مگه منکرات کارش گیر دادن به حجاب و موی مردم نیست ؟ سود بانکی به اینا چه مربوطه ؟! زنگ بزن شرشو کم کن
🎧 داستان صوتی ( عملیات اچ3 )
♦️ سرهنگ خلبان هوشیار:سرهنگ فکوری ما یه طرح عملیاتی داریم که یه مقدار پیچیده است ولی قابل اجراست اسمش را گذاشتیم اچ 3
♦️ سرهنگ خلبان فکوری: چه طرحی سرهنگ هوشیار؟عزیز من، ما با معجزه هم نمی تونیم به اون نقطه از عراق برسیم سوخت هیچ فانتومی به اون نقطه نمیرسه! واسه همین میگم یه همچین نقشه ای کار بعثی ها نیست! صد در صد بهشون کمک فکری شده!!!
گلهای یاس
🎧 کانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
♦️ تمام تاریخ انسان پٌر از داستانها و قصه ها است...
و زندگی امروز ما، خود داستانیست برای آیندگان...
این قصه ها هستند که میمانند📚📖
@radiomighat
@radiomighat
@radiomighat