•
در دوی امدادی، بعد از طی مسافتی، باید چوب رو به نفر بعدی تحویل بدی تا اون، مسیر مسابقه رو ادامه بده.
•
در دوی سرعت، باید در کمترین زمان ممکن، با بیشترین سرعت بدویی تا به خط پایان برسی.
•
در دوی ماراتن، باید استقامت خودت رو در طی یک مسیر مشخص، بسنجی.
•
هاروکی موراکامی، در یکی و شاید تنها کتاب خوبش اینطور نوشته است که:
«در حال حاضر فقط یک کار از من برمیآید: هر گونه قضاوتی را کنار بگذارم و پدیدهها را به همان صورتی که وجود دارند باور کنم.»
•
کمکم به این نتیجه رسیدهام که زندگی، همون دوییدن است و تو به شرط اختیار در انتخاب، فقط میتونی یکی از هزاران مدلش رو انتخاب کنی.
#از_دو_که_حرف_میزنم_از_چه_حرف_میزنم
https://www.instagram.com/p/DCcaOHxtct4/?igsh=MXM4bmxjZW04bGwwcQ==
من هیچوقت هیچ چیز نمیخواهم. همه چیز را پس میزنم. نه بوسه میخواهم، نه هیچ! فقط میخواهم ولم کنند! همین!
تنها چیزی که میخواهم، خاطرات! وضعیتها! هنوز بیشتر به نفرت زندهام تا به آب و نان! اما نفرت درست! نه نفرتِ «تقریبی»، «کم یا بیش»!
-سلین
بوسه
نوشتهی: سام گیوراد
خوانش: شبنم
موسیقی متن:
When I fall in love
Jack Jezzro
موسیقی پایانی: مرا ببوس
با صدای: حسن گلنراقی
@radioshaby
شیرین من
یک عاشقانهی آرام
نوشتهی: نادر ابراهیمی
خوانشگر: آرام بیانی
تصنیف: با من بخوان
با صدای: علیرضا قربانی
/channel/Araam_Bayaani
@radioshaby
زمستون
خوانشگر: مریم افشار
موسیقی: زمستون
با صدای افشین مقدم
نویسنده ی متن: ناشناس
@radioshaby
این شانزده سال
نوشتهای از: زهرا منصف عزیز
خوانشگر: مهشید عزیز
موسیقی: کرگدن
با صداهای: پوریا رحیمیسام، کاظم سیاح، بانیپال شومون، سارا بهرامی، هدی زینالعابدین، پانتهآ پناهیها
همخوانی بازیگران سریال کرگدن
@radioshaby
نباید فراموششان کنیم.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#بارون_اومد_و_یادم_داد_تو_زورت_بیشتره
حقیقت
شاعر: بهمن ساکی
خوانشگر: شبنم کریمدلاور
موسیقی:
Bach Marcello Adagio - Concerto In D Minor
@radioshaby
به شائول لوانا فارنهایت ۲
نوشتهی: سوگند
خوانشگر: شبنم کریمدلاور
موسیقی:
Longing
by: Ja-ssem
/channel/radioshaby/356
@radioshaby
آرام عزیزم، هدیهای دلنشینتر از صدایت نیافتم تا در زادروزت به رسم مهر و قدردانی به تو رفیق همراهم پیشکش کنم.
°
زادروزت خجسته باد و صدای مخملی و گرمت ماندگار.
/channel/Araam_Bayaani
#هالینا_پوشویاتوسکا
#مرجان_وفایی
#آرام_بياني
آه، ای شباهت دور!
ای چشم های مغرور!
این روزها که جرأت دیوانگی کم است
بگذار باز هم به تو برگردم!
بگذار دست کم
گاهی تو را به خواب ببینم!
بگذار در خیال تو باشم!
بگذار ...
بگذریم!
این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است!
#قیصر_امینپور
@radioshaby
عشق وقتی آغاز میشود
که نور مانندِ مُردهای نقابدار
بر تنهایی ناگزیر میتابد.
زیرا عشق به سادگی چنین است:
شکلی از آغاز
که پشتِ پایانها
سرسختانه پنهان شده است.
روبرتو خوارز
@radioshaby
شوری دریایی خاویار
تندی گزندهی ودکای روسی،
بهقدر همان شوری، گزندگی و سکرآوری
دوستت دارم،
بهوقت اولین دیدارمان
•
•
•
پینوشت۱: عاشقی در لحظهی ناب جوانی بنجامین باتن و دِیزی در میانهی راه پیری تا نوزادی، از قشنگترین عاشقانههای سینماست، آنزمان که مطلوبترین حال عاشقیست.
من پیش از اینکه بخوابم
گوسفند نمیشمرم
یارانی را میشمرم
که از آنان دوری گزیدهام:
چهرههایی که یکی پس از دیگری
از چراگاهها تا تبعیدگاهها
در برابرم ورق میخورند.
من آنان را
زخم زخم میشمرم و خوابم نمیبرد.
#غادةالسمان
هیچوقت به تهش فکر نکن،
چون ممکنه برسی به غم.
ته زندگی به این قشنگی، میرسی به مرگ!
ته یک روز خوب، ممکنه برسی به شبِ پر از فکر و خیال.
ته یک خاطره قشنگ،
ممکنه برسی به یک یادش بخیر.
از حس و حال الانت لذت ببر،
به تهش فکر نکن.
#عشق
آیا سراسر زندگانی تنها یک رویاست؟
شعری از ادگار آلنپو
خوانشگر: شبنم
موسیقی:
hier encore
وقتی بیستسالم بود
با صدای:
charlesaznavour
@radioshaby
غزلی از سعدی که در فیلم «شبهای روشن» بهطور کامل خوانده میشود:
«بیا که در غم عشقت مشوشم بیتو
بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بیتو
شب از فراق تو مینالم ای پریرخسار
چو روز گردد گویی در آتشم بیتو
دمی تو شربت وصلم ندادهی جانا
همیشه زهر فراقت همی چشم بیتو
اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا
دو پایم از دو جهان نیز درکشم بیتو
پیام دادم و گفتم بیا خوشم میدار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بیتو»
#سعدی_جان
پینوشت: خیلی جوان بودم که این فیلم را دیدم و هنوز هم برایم تماشاییست. پیشنهاد میکنم بعد از تماشای این فیلم درجهیک اپیزود شمارهی هشتم رادیوپایان را هم بشنوید.
🎵به سیاهی شب
🎹ژیوان گاسپاریان
"ژیوان گاسپاریان" نوازنده مشهور دودوک امروز درگذشت.
🆔@MusicKhaane
خواندن این کتاب را به همهی شما عزیزان پیشنهاد میکنم و متاسفم که در سنین نوجوانی این شاهکار را نخواندهم.
چند سطر از این اثر بینظیر:
"ما در ابتدا با مشاهده و مطالعه عشق را تجربه کردیم، بعد با مادر در این زمینه گفتگوی فراوان داشتیم. در بسیاری از خانوادهها به ویژه در آن زمان صحبت دربارهی عشق ممنوع بود. مادر در خانوادهی ما صحبت دربارهی عشق را به مقولهای تبدیل کرد که تکتک ما علاقمند شدیم دربارهاش بحث کنیم، نظرهای همدیگر را در این زمینه بشنویم و اَشکال مختلف عشق را بشناسیم. عشق در واقع فقط به شکل عاطفه بین زن و مرد بروز نمیکند. شکلهایی بسیار متنوع دارد. شناخت این تنوع، دید انسان را دربارهی عشق به مفهوم متعالیتر روشن میکند. مادر با ما به گفتگو مینشست و به طور مستقیم یا غیرمستقیم نظرش را مطرح میکرد.
دعای خیرش همیشه برای ما این بود: «آرزو میکنم تکتک شما عشق بزرگ را بشناسید. آن وقت خیلی تغییر خواهید کرد.» در آن زمان ما نمیفهمیدیم که او چه میگوید. فکر میکردیم چگونه ممکن است عشق بزرگ را بشناسیم و آن را تجربه کنیم. مادر، معتقد بود که عشق بزرگ یک بار به سراغ آدم میآید و تمامی هم ندارد. اگر آمد همیشه میماند. من امروز در این سن و سال منظور مادرم را بسیار خوب درک میکنم. او از عشق تصور یک شعله فروزان مداوم را در وجود انسان داشت. شعلهای که گرما و حرکتش دائمی است، تمامی ندارد و در هر لحظه از آدمی چیز بهتری میسازد. انسان را تشویق میکند تا از خودش تصویری بهتر بسازد و به واقعیت آن تصویر در درون خود برسد."
برای تهیهی این کتاب بینظیر در صفحهی زیر عضو شوید.
/channel/booki_no
*چراغ اگر بالاییای طلب کند، برای خود طلب نکند. غرض او منفعت دیگران باشد تا ایشان از نور او حظ یابند، و اگر نه، هر جا که چراغ باشد، خواه زیر، خواه بالا، او چراغ است که آفتاب ابدی است.*
(فیه ما فیه، مولانا )
@radioshaby
یک فنجان کتاب
"دوست دارم با تو باشم چون هیچوقت از با تو بودن خسته نمیشوم. حتی وقتی با هم حرف نمیزنیم، حتی وقتی نوازشم نمیکنی، حتی وقتی در یک اتاق نیستیم، باز هم خسته نمیشوم.
هرگز دلزده نمیشوم. فکر کنم بهخاطر این است که به تو اعتماد دارم، به افکارت اعتماد دارم. میتوانی بفهمی چه میگویم؟
همه آن چه در تو میبینم و هر آن چه نمیبینم را دوست دارم. با اینهمه، ضعفهایت را میدانم.
اما احساس میکنم همین نقاط ضعف تو و نقاط قوت من هستند که با هم سازگارند. ترسهای مشترک نداریم. حتی پلیدیهای ما هم، بههم میآیند!"
من او را دوست داشتم
#آنا_گاوالدا
@radioshaby