استراتژی خوب برای این روزهای تلخ
از مارکس، انگلس و لنین می پرسند که آیا ترجیح می دهند همسری برای خود اختیار کنند یا معشوقه داشته باشند . مارکس که در مسائل خصوصی تا حدودی محافظه کار بود، همان گونه که از او انتظار می رود می گوید: 《همسر》.
انگلس که خوش گذران تر از او بود معشوقه داشتن را انتخاب می کند. لنین در کمال شگفتی می گوید: 《هر دو》.
چرا؟ آیا در پشت تصویر خشکی انقلابی که از او وجود دارد رگه ای از خوش گذرانی منحط پنهان است؟
نه!
او توضیح می دهد: 《زیرا بدین ترتیب می توانم به همسرم بگویم که پیش معشوقه ام می روم و به معشوقه ام بگویم باید پیش همسرم باشم ...》.
بقیه میپرسند:《و بعد چه می کنی؟》
لنین میگوید: 《یک گوشه خلوت پیدا می کنم و می آموزم و می آموزم و می آموزم》.
این لطیفه جدی را از کتاب 《خشونت؛ پنج نگاه زیرچشمی》نوشته اسلاوُی ژیژک گرفتم؛ در این واویلایی که درگیرش هستیم ایده خوبی است، خلاصه گوشه خلوت را گیر بیاورید و بیاموزید، والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب ضرورت استقلال از دولت
مصاحبه بنده مخلص با اتاق بازرگانی را ببینید؛ ته حرف اینست که حرمت امامزاده با متولی است، والله اعلم.
https://bit.ly/3xJKzDM
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
تولهسگهای بغداد!
«تا حالا اسم «توله سگ های بغداد» به گوشت خورده؟ نه؟ معلوم است که نخورده، این از آن کارهایی است که معمولا آمریکایی ها فقط از پسش بر می آیند. ماجرا درباره سگ های ولگرد افغانستان و عراق است و این که سربازان آمریکایی با این سگ ها دوست شدند. بعد خواستند این دوستان را با خودشان به ایالات متحده برگردانند، ولی معلوم شد این کار خلاف قانون است. ولی یکی از ناوبان یکم های آمریکایی آنقدر عاشق سگش، سینمن (دارچین)، (چه اسم احمقانه ای برای یک سگ است!) شده بود که بالاخره توانست ناممکن را ممکن کند.
به یکی پول داد و سینمن را به او سپرد و این یارو هم سگ را برد به بیشکک در قرقیزستان. اما نتوانست سگ را سوار هواپیمای مسافربری به ایالات متحده کند و آن را در فرودگاه گذاشت و رفت. یکی از کارمندان فرودگاه سگ را سپرد به خانواده ای محلی. بعد خواهر پیگیر این ناوبان یکم وارد عمل شد و با کمک فلان و بهمان سازمان جای سگ گم شده را پیدا کرد. حالا هم سینمن دارد با خوبی و خوشی در ایالت مریلند آمریکا کيف دنیا را می برد.
آمریکایی ها را هم که دیگر بهتر میشناسی، بلافاصله فهمیدند که فردا سربازهای دیگری پیدا می شوند که دوست دارند همین کار را بکنند، این بود که عملیات توله سگ های بغداد» را سازماندهی کردند. روزنامه های شان گزارش کردند که تا حالا بیشتر از سی حیوان خانگی که قبلا سگ ولگرد بودند به آمریکا آورده شده اند. حالا دیگر چطورش را نمی دانم. اصل حرفم این است که آمریکایی ها خودشان دست به کار می شوند، منتظر نمی شوند یکی دیگر تصمیم بگیرد و دلسردشان کند».
این بخشی از کتاب «گشتی در موزه کمونیسم» است؛ بدون آنکه بخواهیم تنوع فرهنگی مردم یک جامعه را ندیده بگیریم و جزء را به کل تعمیم دهیم و از نوع ایرانی یا امریکایی یا ... بگوییم یک نکته را باید در نظر داشت: مردمی که همواره منتظرند کسی برای آنها تصمیم بگیرد و برایشان کار و غذا و ... تامین کند و همه چیز را به حزب و دولت حواله می دهند احتمالا روی رستگاری نخواهند دید، شاید کمی تند باشد ولی «دولت گرایی» معجونی از بزرگترین رذایل بشری است. والله اعلم.
https://bit.ly/3KKS8gZ
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
مالکیت خصوصی سپری است در برابر اقتدار دولت!
تعریفی مورد توافق همگان از توسعه وجود ندارد ولی به نظرم اگر بخواهیم فقط یک پیش نیاز برای آن معرفی کنیم چیزی جز بهبود حقوق مالکیت نیست! شاخصی برای اندازه گیری آن هم وجود دارد که مثل همیشه در آن گل کاشته ایم: رتبه 114 در میان 129 کشور!
صدرنشین ها سوییس، سنگاپور و زلاندنو هستند و در انتها هم هاییتی، ونزوئلا و یمن جا خوش کرده اند. کشورهای روشن تر وضعیت بهتری در نقشه بالا دارند و تیره ها بدتر. راستی اگر کسی گفت «سرمایه داری» ایران را بیچاره کرد بفرمایید پایه و بنیان سرمایه داری همین مالکیت به ویژه نوع خصوصی آن است و وضع ایران در این زمینه کم از فاجعه ندارد، والله اعلم.
https://bit.ly/3jaLKn9
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
فاجعه بعدی ما هستیم؟
در جنگ اخیر در یک برآورد حداقلی حدود سه میلیون پناهنده اوکراینی به کشورهای دیگر گریخته اند و گفته می شود که تزار گازی شمالی هوشمندانه از این کارت برای فشار به اروپایی ها استفاده می کند. در جاهای دیگر پناهندگان سوری و ونزوئلایی همچنان مسائلی جدی اند که باید به آنها پرداخت. اما شاید بحران دیگری پیش باشد که ماجرای پناهندگان اوکراین و سوریه در برابر آن کوچک به نظر برسند!
مایکل روبین که به قول دوستی نادیده «به طرز خطرناکی ما را خوب می شناسد» یک پیش بینی هراس آور دارد؛ بحران بعدی مربوط به ایران است که با توجه به جمعیت و گستردگی آن بسیار بزرگتر و دامنه دارتر از قبلی هاست. روبین معتقد است اصل ماجرا مسئله جانشینی آیت آلله خامنه ای است؛ پیامد آن با از کنترل خارج شدن رقابت های سیاسی داخلی و فعال شدن پروکسی های عربستان، اسرائیل، روسیه، پاکستان، کردستان و ترکیه می تواند بسیار خطرناک باشد.
به باور وی اقتصاد ایران عملا در آستانه فروپاشی اقتصادی شده است. سناریویی شبیه به نوعی جنگ داخلی را تصور کنید که با توجه به تمرکز قوای نظامی در مرکز ببشتر خود را در حاشیه های ایران نشان می دهد و البته کسی هم به کسی رحم نخواهد کرد. حدود ده میلیون پناهنده را تخمین می زنند که بعید است به سمت شرق بروند و البته اعراب هم میزبان آنها نخواهند بود. گفته می شود یحتمل بیشتر به سمت شمال (قفقار) و بعد ترکیه و سپس اروپا خواهند رفت.
هنوز ابتدای سال جدید هستیم و خوبیت ندارد آنقدر بدبینانه به اوضاع نگاه کنیم. با این همه بد نیست بدانیم که از اینجا تا خود فاجعه شاید راه درازی نباشد، هرچند شخصا آرزو می کنم همین این پیش بینی ها اشتباه باشند، والله اعلم.
https://bit.ly/3tQTtgs
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب خلقیات ما ایرانیان و ماجرای گوجه سبز!
چند روز پیش گوجه سبز کیلویی ۴ میلیون تومانی خبرساز شد یاد ماجرایی به نقل از مولانا محمد قائد شرفی افتادم:
《وقتی جمشید آموزگار، نخست وزیر، گفت مگر مردم مجبورند خیار را در اسفندماه نوبر کنند، در مطبوعات حمله های تندی به او شد. و باز ابتدای تابستان ۵۷ بر سر قیمت انگور یاقوتی نوبر کیلویی ۹۰ تومان (۱۳ دلار) صدای اعتراض برخاست. آموزگار بیشتر اقتصاددان بود تا اهل سیاست، و با مأموریت سفت کردن کمربندها مأمور تشکیل کابینه شد.
اما پاسخی سیاسی که جامعه شهر نشین ایران را خشنود کند این است: گشایش اعتبار شده و ان شاء الله با ورود محموله های خیار و انگور این کمبود هم رفع خواهد شد و ملت شریف و عزیزمان بیش از پیش در رفاه خواهد بود》.
میبینیم که هنوز از دوران اعلیحضرت به این طرف در بر همان پاشنه میچرخد، والله اعلم.
https://bit.ly/36m5K3l
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب نذر دولت
《از یکی از همولایتی های ما نقل می کنند که نذر کرده بود اگر مشکلش حل شد و کارش راه افتاد مادرش را پای پیاده بفرستد کربلا! فی الواقع برخی کار خیرشان هم زحمت برای بقیه است؛ ژست خیرخواهی میگیرند و منت می گذارند ولی دیگران را به دردسر می اندازند.
این ماجرا خیلی با قضیه حداقل حقوق برای سال 1401 متفاوت نیست؛ اعلام افزایش 57 درصدی حداقل حقوق برای خیلی ها غیرمنتظره بود. از یک طرف سروصدای خیلی از کارفرماها درآمده بود که هزینه پرداختی کارفرما برای نیروی کار خیلی بالا می رود و چاره ای جز تعدیل نیرو برای سال جاری نیست. از آن طرف کسانی هم می گفتند با این تورم افسارگسیخته حتی این حداقل حقوق جدید هم به جایی نمی رسد و طرف باید شانس بیاورد که پولش تا آخر برج برسد. بهتر است کارفرماها هم دندان طمع را بکنند و هوای کارگران و کارمندان را بیشتر داشته باشند. بیراه هم نمی گویند؛ اگر کسی در مملکت توریست نباشد به تجربه دریافته است که گذراندن امورات زندگی و تدبیر منزل برای اکثریتی از مردم بسیار دشوار شده است.
این وسط البته برنده اصلی دولت فخیمه است هم بهاصطلاح خیرخواهی و مردمداری خود را نشان داده و هم رعایا را به جان همدیگر انداخته است. اگر کمی به جنبه سیاسی پشت قضیه دقت کنیم، اهالی دولت اکنون می توانند ادعا کنند ما حواسمان به «اقشار آسیب پذیر» هست ولی سرمایه داران سودجوی زالوصفت نمی گذارند حق به حقدار برسد. توپخانه رسانه ای هم فعال است که نشان دهد گیر کار از حرص و طمع کارفرماهای بیوجدان است ...
پراندن نرخ تورم و آماربازی های مضحک برای تعیین «حقوق متناسب با هزینه های زندگی و منزلت مردم نجیب» هم بازار گرمی دارد؛ کسی هم نمیپرسد چطور برای این همه آدم با نیازها و خواسته های متفاوت یک عدد به عنوان «هزینه زندگی» تعیین کرده اید و این منزلتسنجتان چطور کار می کند؟!
اما دنیای واقعی با قصه جن و پری فرق دارد و ما همه محکوم به مواجهه با واقعیتایم. تعیین حداقل دستمزد شاید همیشه و در همه شرایط منجر به افزایش بیکاری در کوتاه مدت نشود ولی علیالاصول انتظار داریم حداقل دستمزد اجباری میزان اشتغال را متاثر کند.قضیه مربوط به دیروز و امروز هم نیست؛ در کتاب جالب «چهل قرن کنترل قیمت ها و حقوق/دستمزد: چطور با تورم مبارزه نکنیم؟» شرحی تاریخی از این داریم که کنترل قیمت ها و البته قیمت نیروی کار (حقوق/دستمزد) چه پیامدهایی خواهد داشت ...
کارفرماها برای روبه رو شدن با این محدودیت ممکن است رفتارهای متفاوتی را پی بگیرند که برخی از آنها عبارتند از: از سود خود کم می کنند، منطق تقسیم کار بنگاه خود را تغییر می دهند، در تکنولوژی بازنگری می کنند، نیروی انسانی مازاد! را تعدیل می کنند، سراغ دور زدن قانون می روند، در کوتاه مدت برای تامین منابع لازم از بانک ها استقراض می کنند، میزان و ترکیب تولید را تغییر می دهند و در نهایت شاید حتی کل بنگاه را تعطیل کنند و سراغ کاری دیگر بروند. با این حال به نظر می رسد که در سطح کل اقتصاد اغلب تعطیلی برخی بنگاه ها و تعدیل نیروها ناگزیر است؛ از آن پیامدهایی که کم و زیاد دارد ولی سوخت و سوز ندارد! دود این ماجراجویی ها هم به چشم ضعیف ترین ها در میان نیروی کار خواهد رفت》.
متن کامل این یادداشت بنده مخلص در دنیای اقتصاد را اینجا بخوانید؛ هرچند در روزنامه جوک اول متن حذف شده است که گند زده است به حس متن! والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
بصیرتی مهم در باب چین
یادمان نرود در تحلیل رفتارهای چین « با چینی های کمونیست روبه رو هستیم نه کمونیست های چینی»، والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
یک پیام، دو سبک متفاوت!
والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
پیشنهاد کتاب برای عید
https://bit.ly/35cjM76
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
خبر جعلی تولید می کنم، پس هستم!
«ویروس ایدز توسط دولت ایالاتمتحده بهصورت بیولوژیکی برای کشتن همجنسگرایان و سیاهپوستان تولیدشده است». خبری که اوایل دهه 1980 از یک روزنامه محلی هندی پایش به سراسر جهان باز شد و همچنان هم گاهی تکرار می شود؛ کار چه کسی بود؟ درست حدس زدید! پای یک سازمان امنیتی مخوف در میان بود: کا. گ. ب.
اما تولید اخبار جعلی یا فیک نیوز یک استراتژی موثر است که امروز هم خیلی از کشورها از آن به وفور استفاده می شود؛ دیدم دوستی نادیده فرایند تولید آن را شرح داده است که برای گرفتار نشدن در چنگ آن ضروری است:
1. در جامعه هدف خود به دنبال شکافها و اختلافاتی بگردید که میتوانید از آنها سو استفاده کنید و بر آن زخم نمک بپاشید؛ مسائل اقتصادی، اجتماعی، قومیتی، زبانی، منطقهای، دینی و غیره ازایندست هستند. حال فوت کوزهگری این است که بکوشید اعتماد افراد یا گروههای اجتماعی را نسبت به یکدیگر از بین ببرید؛ باید مثل یک پزشک، بیمار خود و نقطهضعفش را بشناسید، و دقیقاً تمام فشارتان را به همان نقطه وارد کنید؛ بهجای اینکه حال مریض را خوب کنید، باید بکوشید همهچیز را بدتر کنید.
2. یک دروغ بسیار بزرگ و جسورانه بسازید، دروغی که هیچکس نتواند باور کند واقعیت ندارد. دروغی که در صورت باور توسط عموم جامعه، بسیار مخرب خواهد بود.
3. آن دروغ را با لایهای از حقیقت بپوشانید. قدرتمندترین نوع پروپاگاندا، آنی است که با مقداری حقیقت نیز همراه باشد؛ این باعث میشود شما جزء را بهکل تعمیم دهید؛ "اگر این تکه درست است، پس حتماً همهاش درست است"؛ کسی برای صحت سنجی زمان صرف نمیکند.
4. ردپای خود را مخفی کنید، بهگونهای خبر را پخشکنید که انگار هیچ ارتباطی با شما نداشته است.
5. یک سادهلوح موجه پیدا کنید. در مورد شوروی اینگونه افراد باجان و دل پیام کرملین را (مستقیم یا غیرمستقیم) دریافت میکردند و (دانسته یا ندانسته) به ماهرانهترین روش ممکن به انتقال پیام به جامعه هدف میپرداختند.
6. انکار. حال اگر دراینبین کسی بهدروغ پی برد چه کنید؟ با تمام قوا و بدون ذرهای تردید همهچیز را از بیخ و بن انکار کنید، در چشمانشان نگاه کرده و دروغ بگوید و از هیچچیز خجالت نکشید. حتی اگر حقیقت مثل روز روشن بود، بازهم انکارش کنید. در صورت انکار، طرف مقابل خلع سلاح میشود، نه میتواند تأثیر دروغ اولیه را کاملاً خنثی کند، نه میتواند شمارا گیر بیندازد.
7. بلندمدت بیندیشید. روسیه انرژی بسیاری در موضوعاتی سرمایهگذاری میکرد که ممکن بود تا سالیان بسیار نتیجه ندهند. مجموع این پروژهها در یک مدتزمان طولانی میتوانند به ناگهان و با یکدیگر ظهور کنند و طرف مقابل را بیدفاع کنند.
خلاصه مراقب باشید رندان در کمین اند، والله اعلم.
https://bit.ly/3pbpn4l
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب توطئه اعظم دولتها
پول قدرتمندترین تکنولوژی است که انسانها ابداع کردهاند و تغییرات زیادی را طی تاریخ از سر گذرانده است.
ترکیب بحرانهایی نظیر کرونا و تکنولوژیهای جدید و البته ایدههای دولتپرستانه میتواند انسانها را دچار سرنوشت شومی کند که هایک در راهبردگی هشدار داده بود.
حضرت عموس در کتاب استاندارد دستوری میفرماید این پروژه جدید بانکهای مرکزی یعنی ارزهای دیجیتال بانک مرکزی CBDC خودِخودِ سوسیالیسم و نسخه ارتقایافته Gosbank تنها بانک اتحاد شوروی است.
بر شما باد لعن این قبیل پروژههای شیطانی، والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
«چین، روسیه و ایران شاید در مورد ناعادلانه بودن سیستم پولی دلاری ایالات متحده زیاد سروصدا کنند و از امتیازات آن برای امریکا در سطح بین المللی گلهمند باشند ولی کار آنها هم عیب و ایراد کم ندارد؛ در این دولت ها هم از اقتصاددانان معتقد به پول سالم خبری نیست که بخواهند به استاندارد طلای قرن نوزدهم برگردند. دهه ها نفوذ امپریالیسم فرهنگی غرب حتی در این کشورها هم مشتی چپ، سوسیالیست، کینزی و نظایر آنها را تولید کرده است که حاکم بر امورند و تورم را چاره درمان همه مشکلات زندگی تلقی می کنند. این دولت ها هم مخالفتی با پول دستوری ندارند بلکه از پول دستوری دیگر دولت ها متنفرند!
اهالی سیاست در این کشورها هم به خوبی دریافته اند که دولت ها و بوروکراسی های عریض و طویلشان که زندگی شهروندان را زیر کنترل همهجانبه خود دارند و همچنین صنایع انحصاری که به آنها و نورچشمی هایشان نفع می رساند به شدت وابسته به یک چیز هستند: بتوانند همچنان پول خودشان را «چاپ» کنند».
این از «استاندارد دستوری» نوشته سیف الدین عموص است که کار ترجمه آن تقریبا تمام شده است و بعد از ویرایش احتمالا در نیمه اول سال آینده به چاپ خواهد رسید. والله اعلم.
حق تعیین سرنوشت!
در بخشی از کتاب لیبرالیسم میزس می خوانیم:
«بنابراین حق تعیین سرنوشت در مورد مسئله تعلق به کشور بدین معناست که وقتی ساکنان منطقهای، چه یک روستا باشد و چه یک منطقه یا مجموعهای از مناطق بهمپیوسته، در همهپرسیهایی بدون اعمال نفوذ بیرونی اعلام کرده باشند نمی خواهند متعلق به کشوری بمانند که هماکنون به آن تعلق دارند، بلکه میخواهند کشوری مستقل تشکیل دهند یا خواستار تعلق به کشور دیگری اند، باید این خواسته محترم شمرده شود. تنها این راه میتواند به شکل مؤثری از جنگهای داخلی، انقلابها و جنگها میان کشورها جلوگیری کند.
این حق تعیین سرنوشت اشتباه فهمیده میشود وقتی آن را «حق تعیین سرنوشت ملتها» مینامند. مسأله در اینجا حق تعیین سرنوشت یک واحد همبسته ملی نیست، بلکه ساکنان هر منطقهای میتوانند دراینباره تصمیمگیری کنند که تمایل دارند به کدام پیوند حکومتی تعلق داشته باشند».
ذکر چند نکته درباره دیدگاه وی ضروری است که فانتزی را بدل از واقعیت نگیریم و بدانیم از میزس آبی برای تجزیهطلبجماعت گرم نمی شود:
الف) حق تعیین سرنوشت بیشتر مفهومی مربوط به جغرافیاست تا «ملتها»، به عبارتی ساکنان یک «منطقه اداری مستقل» می توانند رژیم سیاسی خود را انتخاب کنند.
البته در متن واژه ای به نام حق تجزیه! نمی بینید. البته مشکلی با تبلیغ ایدئولوژی اتحاد ملی برای تغییر دیدگاه ها وجود ندارد.
ب) منطق کلی استدلال میزس اینست که اعطای حق تعیین سرنوشت در بلندمدت راه حل بهتری برای برقراری صلح و دوری از خشونت است، اگر کسانی نخواهد زیر سایه فلان حکومت باشند، جز با خشونت غیرضروری نمی توانید وی را حفظ کنید. این هم حرف حساب است. پیشنهاد وی در این فقره محدود کردن دولت و حفظ حقوق مالکیت و هوای اقلیت را داشتن است.
ج) در متن یک شرط غیرممکن! در جاهایی مثل صحاری خاورمیانه آمده است: «برای آنکه حق تعیین سرنوشت به لودگی بیهوده ای تبدیل نشود، نهادهای سیاسی را باید به گونه ای بنا نهاد که انتقال یک منطقه از یک حاکمیت به حاکمیت دیگر کمترین اهمیت و تاثیر را داشته باشد». تحرک آزاد کار و سرمایه از مهمترین تاکیدهای اوست.
د) «زمانی می توان از حق تعیین سرنوشت راستین سخن گفت که تصمیم هریک از افراد از اراده آزادانه نشات گرفته باشد نه ترسشان از زیان و امیدشان به سود» یا جایی دیگر اعمال حق تعیین سرنوشت منوط به نبود «نفوذ بیرونی» است و البته نیازمند تدابیری برای حفظ حقوق اقلیت ها.
ه) میزس یک ابله ساده دل نبود، خبر داشت اکثریت به بهانه هایی مثل نژاد می تواند چه بلایی سر اقلیت بیاورد، ولی باز در مواردی مثل افزایش تعداد مهاجران یا روابط اروپایی ها با روسیه می بینیم که خطر این قبیل مولفه های هویتی را جدی می گیرد، صرف تکرار شعار آزادی و حق بدون توجه به واقعیت ها شاید به درد میتینگ های سیاسی بخورد، کمکی به بهبود زندگی بشر نخواهد کرد.
《ایران》 و 《تمامیت ارضی》 آن مهم است، چون《ما》مهمایم. زمزمه تجزیه هم باز کردن در جعبه پاندوراست؛ مواظب باشیم نیروهای هوادار تاریکی منتظر تحقق بربریتاند؛ بسیار بدتر از وضعیت افتضاح فعلی و آنچه در تخیل ما میگنجد. والله اعلم.
https://bit.ly/3GPDjad
پ.ن: دوستان یک فصل از کتاب روانشناسی سیاسی کاتم مربوط به نسلکشی است، برای فهم دینامیسم ماجرا خواندنش بد نیست. حوصله کردید بخوانید.
https://bit.ly/3LIcj06
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
نئولیبرالیسم خاورمیانه و آسیای مرکزی در یک قاب!
گرجستان، امارات متحده و اسرائیل به ترتیب سه اقتصاد آزاد منطقه به شمار میآیند. اما ایران و ترکمنستان هیچ رقمه اقتصادی بازاری و نئولیبرال تلقی نمیشوند. عراق و یمن و سوریه هم که نَشُسته پاکاند! والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
سرطان سیاستگذاری!
《پس ما نمی توانیم در این شرایط از سیاستگذار توقع اصلاحات اقتصادی
برنامه ریزی شده را داشته باشیم؟
این تغییرات موضعی است چون تئوری و اعتمادی وجود ندارد. هر سیاستی نیاز به سیاستگذار قدرتمند و باور پذیری موجه دارد که اکنون شاهد آن نیستیم. جامعه هر روز پیچیده تر میشود و با شکاف های بیشتری روبه رو می شود. هیچ گروه و گفتمانی را که بتواند آن را سامان بدهد و جواب رضایت بخشی برای اکثریت بدهد شاهد نیستیم.》
خلاصه: وقتی سیاستورزی بلد نیستید طبیعی است که سیاستگذاری هم به مشکل بخورد!
بخشی از مصاحبه بنده مخلص با ماهنامه بازار و سرمایه، تا یار جه پسندد، والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
چطور از شر بیت کوین خلاص شویم؟
«تنها راه خاموش کردن بیت کوین، از بین بردن همه سرورهای میزبان آن است که البته کار سختی است زیرا تعداد بسیار زیادی سرور در کشورهای زیادی میزبان بیت کوین هستند. مردمان بسیاری خواهان استفاده از آن میباشند. در حقیقت، راه کشتن بیت کوین این است که خدماتی که بیت کوین ارائه میدهد آنقدر بی فایده و منسوخ شوند که هیچ کس خواهان استفاده از آن نباشد. آنقدر منسوخ یا از کار افتاده باشد که هیچ کسی خواهان پرداخت با آن و همچنین میزبانی اش نباشد. در اینصورت بیت کوین دیگر هیچ شأن پولی برای پرداخت به افراد را نخواهد داشت و از بین خواهد رفت. اما مادامی که مردم خواهان استفاده از آن باشند، کشتن، خراب کردن، متوقف کردن و قطع کردن آن کار بسیار سختی خواهد بود».
خوشبختانه این کار اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است، این هم خبر خوبی برای کسانی است که می خواهند از پول بیسَرخَر استفاده کنند پولی که افسارش دست دولت نیست، والله اعلم.
پ.ن: گفته دلچسب «هوش مصنوعی کمونیست است ولی کریپتوجات لیبرتارین اند».
https://bit.ly/3OiTOR4
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
مصیبت به روایت عدد
خدا را شکر شاخص فلاکت جز معدود شاخصهایی است که در آن در دنیا حرف داریم و میدرخشیم! امسال یک خبر داریم:
۹ کشور دنیا از ما مفلوکترند ونسبت به سال گذشته ۲ رتبه از فلاکتزدگی ما کمتر شده است.
کوبا، ونزوئلا و سودان صدرنشین این فهرستاند، خلاصه به قول خانوم هایده زندگی هنوز خوشگلیاشو داره، والله اعلم.
https://bit.ly/3rfL9VG
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
معرفی کتاب اقتصاد اتریشی در اندیشکده کاتو (کیتو)
کتاب مرحوم هورویتز یکی از بهترین کتابها برای معرفی اقتصاد اتریشی است که به زبان ساده به اموزههای اصلی این مکتب پرداخته است.
ناشر اصلی هم موسسه کاتو (کیتو) است و بنده مخلص با اجازه رسمی آن را ترجمه کردم.
از لینک زیر میتوانید بخرید و به دیگران هم توصیه کنید و هدیه بدهید؛ باشد که لذت ببرید و ببرند. والله اعلم.
لینک خرید
معرفی در اینستاگرام
معرفی در توییتر
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
چرا تعدیل؟
دوستی ارجمند پرسیده است کل پرداختی سال گذشته فلان شرکت به نیروی کار آن 28 میلیارد تومان است در حالیکه برای هزینه هایی نظیر تبلیغات محیطی و تلویزیونی چیزی نزدیک به 190 میلیارد تومان پرداخته است، چرا این کارفرماها فقط روی حداقل حقوق و پرداختی به کارکنان آنقدر سروصدا می کنند؟
اجازه دهید از جزئیات خاص هزینه هایی مثل تبلیغات و جنبه های حاکمیت شرکتی آنها بگذریم و به اصل مطلب بپردازیم. باید در نظر داشت ما نیروی کار نداریم بلکه آدم های متفاوت با توانمندی های متفاوت در صنایع و بنگاه های متفاوت داریم که هر کدام رابطه خاص خود را با ساختار تولید دارند؛ یک شخص خاص در یک بنگاه ارزش بیشتری از بنگاه دیگر ایجاد می کند حتی اگر عنوان شغلی اش تغییر نکند. وقتی از تعدیل در فلان بنگاه صحبت می کنیم باید متوجه باشیم منظورمان کدام شغل ها و افراد است. برخی افراد در بنگاه ها چنان کلیدی اند که کارفرما بخواهد هم نمی تواند خیلی سربه سرشان بگذارد و به اصطلاح قدرت چانه زنی بالایی دارند.
می دانیم که قیمت هزینه تولید را تعیین می کند و کار برعکس نیست؛ من کارآفرین حتی قبل از تاسیس شرکت حدس می زنم محصولم با چه قیمتی می تواند فروش رود و بعد متناسب با آن برآورد اولیه هزینه می کنم؛ از جمله سهم خاصی هم برای نیروی کار در نظر می گیرم که در کل باید فلان درصد را کنار بگذارم. می توانم برآورد اشتباهی داشته باشم و ورشکست بشوم ولی به هم زدن این نسبت ها با قانون و مقررات دولتی کل محاسبه اقتصادی من را مختل می کند.
راستی چرا اگر نان که قوت غالب مردم و بسیار ارزان است 50 درصد گران شود انقدر واکنش می بینیم ولی در مورد بقیه کالاها چنین حساسیتی وجود ندارد؟ چرا وقتی کرایه تاکسی گران می شود خیلی ها اعتراض می کنند ولی در مورد بقیه هزینه های درشت تر چنین نیست؟ خیلی ساده پاسخ این است که در تصمیم گیری های اقتصادی افزایش و کاهش نسبی هزینه ها بیشتر از مقدار مطلق آنها اهمیت دارد (10 درصد افزایش در هزینه تبلیغات بنگاه بالا بیشتر از 50 درصد افزایش هزینه های نیروی کار است ولی دومی تبدیل به مسئله مدیریت می شود). وانگهی اساسا اینجا دو بازار و عرضه و تقاضای متفاوت داریم که در آنها بحث کمیابی نسبی مهم است؛ بازار نیروی انسانی متفاوت از بازار تبلیغات است و کنار هم گذاشتن آنها نارواست. (شاید مرور مسئله معروف آب و الماس در این باره بد نباشد).
هدف اصلی بسیاری از بنگاه ها سود اقتصادی پایدار در بلندمدت است و اینکه کدام کار ضروری است را مدیران (مالکان) آن تعیین می کنند. می توانند اشتباهاتی مهلک کنند ولی دستکم پوست در بازی دارند؛ کسی چه می داند حفظ نیروی انسانی در بلندمدت می تواند به سود آنها باشد یا تبلیغات که بناست تقاضای آتی بنگاه را تامین کند و چرخ آن را به راه بیندازد؟ پاسخ ساده و بدیهی نیست. کسی با مال خودش ریسک کرده، کسب وکاری راه انداخته و زندگی اش را پای آن گذاشته است حالا جالب نیست امثال من بی خبر از همه جا پابرهنه بپریم وسط و در مورد مال طرف اظهار نظر کنیم. یک نکته مالی و «تامین نقدینگی» هم یادمان نرود بخش بزرگی از پرداختی حقوق و دستمزد یعنی سر هر ماه فلان مقدار «نقد» باید (تاکید می کنم باید) پرداخت شود، تاخیر و نسیه و قسط و ... هم ندارد و این با مثلا قرارداد بلندمدت برای تامین مواد اولیه متفاوت است. بزرگ ترین دوست نیروی کار رشد اقتصادی است و بس، والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در حال حاضر زنده ایم و بقیه اش هم خدا کریم است!
اقتصاد ایران سال 1400 را چگونه سپری کرد؟
در سال گاو نقدینگی حدود 40 درصدی افزایش یافت و به حدود 4500 هزار میلیارد تومان رسید و نرخ تورم را هم چیزی نزدیک به همین 40 درصد برآورد میکنند. باید منتظر نظر نهایی اهالی آمار ماند ولی رشد اقتصادی 1400 نیز یحتمل در حدود چهار درصد خواهد بود. از بازی های آماری در مورد نرخ مشارکت اقتصادی و جمعیت فعال که بگذریم نرخ بالای بیکاری به ویژه در جاهایی مثل کرمانشاه، آذربایجان غربی و خوزستان همچنان یک مشکل جدی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. اوضاع تشکیل سرمایه ثابت ناخالص (بخوانید اشتغال آتی) نگران کننده است و اوضاع بخش کشاورزی و ساختمان تعریفی ندارد.
با این اوصاف خیلی غریب نیست اگر در این وانفسا رعایا خیلی خوشحال نباشد؛ چند سالی است فشار تحریم های فلج کننده را تحمل کرده اند و هنوز زخم های کرونا تازه است. امورات مردم گره خورده و امید بسیاری از فعالان اقتصادی به احیای برجام یا چیزی شبیه آن است تا شاید در چند سال آینده اوضاع خیلی بدتر نشود. پدیده غم انگیز چند سال اخیر که از آن زیاد یاد شد «فرار کارآفرین ها» بود؛ به نظر می رسد موتورهای رشد اقتصادی واقعی هم دارند به تدریج کشور را ترک می کنند و این خبر خوبی نیست.
نقاط قوت و ضعف آن چه بود؟
تشدید مداخله های دولتی در بازارهای مختلف به بهانه های مختلف نظیر تحریم و کرونا شاید بزرگترین مشکل پیش روی فعالان اقتصادی باشد؛ در کشوری که داد همه فعالان اقتصادی از محیط کسب و کار آن بلند است اگر کار اهالی دولت به گیر دادن به درج قیمت تولید کننده و بگیر و ببند برسد وضعیت خوبی را شاهد نخواهیم بود. رشد سریع هزینه های دولت و البته تعریف از انواع و اقسام مالیات و عوارض هم از آن مواردی است که نگرانی زیادی را حتی در مورد سال های آینده و تورم بالا دامن زده است. اوضاع سیستم بانکی هم که داستانی است پر ز آب چشم و اهل فن مدتهاست در ضرورت تحولی جدی در آن سخن می گویند. نقطه قوت هم شاید این باشد که در حال حاضر زنده ایم و بقیه اش هم خدا کریم است!
چه درسهایی برای سال 1401 دارد؟
در مورد امپراتوری روم می گفتند که نباید پرسید چرا سقوط کرد شاید پرسش درست تر این باشد که چرا همینقدر هم دوام آورد! در مورد ایران هم ماجرا متفاوت نیست. فهرست مسائل و چالش های اقتصادی برای خیلی ها آشناست و آنقدر تکرار شده که دیگر ملال آور شده است. اما شرایط برای تحول و بهبود فراهم نیست؛ چنین اصطلاحات کلانی نیازمند نوعی بازتعریف قرارداد اجتماعی است و به سرمایه سیاسی و قابلیت فنی بالایی احتیاج دارد که به نظر نمی رسد دولت فعلی از آن برخوردار باشد. در سال آینده خیلی ها معتقدند گشایشی نسبی در روابط با دیگر کشورها حاصل می شود و دست دولت بازتر خواهد شد.
کسانی هم از انزوای جهانی بیشتر روسیه بعد از ماجرای اوکراین و قابلیت های نقش آفرینی ایران سخن می گویند که به زعم آنها می تواند نویدبخش آینده ای روشن باشد. در سال آینده از هدایت اعتبار و سیاست صنعتی بیشتر خواهیم شنید و از به اصطلاح مداخله هوشمند دولت (بخوانید فضولی دولت در اقتصاد) بسیار خواهند گفت. اما با تمام اینها اجازه دهید نسبت به آینده بدبین باشیم؛ بدون ایده مشخص هر تلاشی برای توسعه ایران محکوم به شکست است و مصیبت اصلی اینست که در حال حاضر ایده ای وجود ندارد! والله اعلم.
لینک یادداشت در جریده وزین دنیای اقتصاد:
https://bit.ly/3IBfDrb
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
کیک اقتصاد جهان و سهم ایران
بر مبنای برآوردهای صندوق بینالمللی پول کل تولید ناخالص جهان ۹۸ تریلیون دلار است؛ امریکا و چین رویهمرفته ۴۲ درصد کل تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهند. ایران چیزی نزدیک به یک درصد کل است. والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
پوتین «دیوانه» شده است؟
بعد از دوران جنگ سرد و تا چند ماه پیش کسی خطر حمله اتمی را جدی نمی گرفت ولی امروز خیلی ها به فکر افتاده اند که شاید سلاح اتمی بنا به گفته های رایج فقط برای «دفاع» نباشد. یک رهبر غیرقابل پیش بینی تهدید کرده است که اگر کار بالا بگیرد اراده استفاده از سلاح اتمی را هم دارد؛ چیزی که پیامدهای ناگوار آن مشخص نیست.
پوتین دیوانه شده و عقلش را از دست داده است؟ می خواهد به هر قیمتی ببرد و هزینه و فایده کردن را کنار گذاشته است؟ نه لزوما! شاید اهداف افرادی نظیر او برای بقیه خیلی عاقلانه به نظر نرسد ولی او از قضا آنها بسیار «عاقلانه» برای تحقق آن اهداف تلاش می کنند. برای اقتدارگرایانی امثال پوتین حفظ قدرت و جایگاه خودش به هر قیمتی «عاقلانه ترین» کار ممکن است حتی اگر ما آنها را عاقلانه تلقی نکنیم.
آدم هایی مثل او و رهبر مجنون کره شمالی که مدت ها در قدرت جا خوش کرده اند دور خود حصاری ایجاد می کنند که اطلاعات مضر! به آنها نمی رسد و باورهایشان به چالش کشیده نمی شود و از این رو تصمیم های فاجعه بار هم می گیرند؛ در فقره اوکراین او دچار سوءمحاسبه شد فکر می کرد خیلی سریع کار تمام می شود، اوکراینی ها به استقبال ارتش آزادی بخش! او می آیند و انتظار واکنش تند بقیه کشورها را هم نداشت ولی با این همه اشتباه باز به شدت بعید است عقب بنشیند.
پس چطور باید او را مهار کرد؟ انگار بازدارندگی برای او جواب نمی دهد وقتی با «دیوانه ای» که هزینه و فایده برایش مهم نیست روبه رو می شوی بعید است تحریم و تهدید کمکی کند. می توان به ماجرا این طور نگاه کرد که اقدامات بازدارنده معمول لازم است ولی کافی نیست. اینجا یک تفاوت جدی وجود دارد که باید به آن توجه داشت: شاید او «عاقل» نباشد ولی حتما برخی زیردستان او «عاقل» هستند! باید آنها را هدف قرار داد و ذهنیت آنها را در مورد هزینه و فایده اقدامات کنونی تغییر داد؛ شاید یک مصداق از آن همین تحریم شدید الیگارش های نزدیک به پوتین باشد. والله اعلم.
https://bit.ly/3t2JV1u
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب ایران و امپراتوری شر
با این ماجراهای اخیر روسیه و اوکراین میشود حدس زد زمانی که آن امپراتوری شر بالای سرمان بود (که تزار گازی فعلی به گردشان هم نمیرسد) چه معرکهای برقرار بود. به ویژه وقتی پیادهنظام مسلح و سازمانیافته آن هم در کشور جولان میداد. داریوش همایون فقید خیلی کوتاه به نکات خوبی از دوران پهلوی دوم اشاره می کند، والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
درس غائله اکراین برای ایران
متیو نیمیتس دیپلمات دموکرات امریکایی بعد از بررسی ماجرای اوکراین حدسهایی هم در مورد پیامدهای آن میزند. به نظر وی برنده اصلی ماجرا چین است و در مورد ایران هم معتقد است درسی که خواهند گرفت اینست که خیلی توافقها را جدی نگیرند و به دنبال سلاح هستهای برای حفظ امنیت خود باشند، والله اعلم.
https://bit.ly/3sjZ3qN
پ.ن: طبیعی است که این فقط حدس نویسنده در مورد انگیزههای احتمالی تهران است و نه تجویز اتمی شدن که پیامدهای غیرقابل پیشبینی زیادی دارد.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
فوبیای فولاد
آیا درست است که متهم ردیف نخست مشکلات زیست محیطی را توسعه صنعت بدانیم؟ یعنی آیا اگر صنعت و به ویژه فولاد در مرکز ایران و به ویژه اصفهان توسعه نمی یافت این شهر وضعیت بهتری نسبت به شرایط کنونی خود داشت؟
حقیقتش در مورد قضیه فولاد و محیط زیست خیلی نیاز به اطلاعات تکمیلی داریم و باید اهل فن بیشتر ما را با جنبه های مختلف ماجرا آشنا کنند. «فوبیای فولاد» که بهانه ای برای معرکه گیری سیاسی شده است نباید ما را از واقع بینی دور کند. حتی در سطح جهانی هم کسانی معتقدند در مورد محیط زیست و تغییر اقلیم و نقش انسان ها در آن خیلی زیاده روی شده است و نباید «پروپاگاندای سبز» را جدی گرفت. البته این موضوع بحث بازی میان دانشمندان دارد؛ اما در مورد اصفهان و به طور ویژه فولاد مبارکه دست کم یک چیز را می دانیم که جانمایی طرح اولیه در بندرعباس بود و بعد بنا به ملاحظات سیاسی و جنگ احتمالی با دشمن و ضرورت حفظ صنایع استراتژیک به مرکز کشور منتقل شد. از آغاز با یک پروژه سیاسی روبه رو بودیم؛ اما جواب اینکه وضع بهتر میشد را نمی دانیم. اگر فرض را بر صحت ادعاها در مورد شدت اثرگذاری صنایع فولاد بر محیط زیست بگذاریم. یک طرف زیان هایی است که به محیط زیست وارد شده است و به عدد و رقم درآوردن آن بسیار دشوار است. طرف دیگر یک ابر بنگاه اقتصادی پردرآمد است که زنجیره ای از مشاغل و ارزش افزوده اقتصادی را در جامعه محلی ایجاد کرده و توانسته سهمی چشمگیر در بهبود رفاه آن داشته باشد. با حفظ بقیه شرایط اگر فولادی در کار نبود شاید آسیب های وارد بر محیط زیست کمتر بود اما رفاه کلی اصفهانی ها هم پایین تر بود. در واقع با یک مسئله هزینه فایده اقتصادی روبه رو هستیم.
متن کامل مصاحبه بنده مخلص با نشریه کارخانه را اینجا بخوانید، والله اعلم.
http://bit.ly/3sLgaAA
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
لعنت به دانشگاههای دستوری (دولتی)!
«با پول دستوری (دولتی)، دانشگاهها و تمام خورههای شاغل در آنها هم انگار متحول میشوند و دنیایشان عوض میشود؛ دنیایی پر از فساد و بیمسئولیتی که در آن هیچکس دغدغه حقیقت ندارد. آشکارترین نمود این روند را می تواند در ظهور و رشد قارچگونه رشتهها و دانشکدههایی دید که جز در یاوهبافیهای نامعقول و نامربوط تخصص ندارند و البته در تبلیغات خود را به عنوان اندیشهورزی اصیل به بقیه قالب می کنند.
در دانشگاههای امروزی آنچه علوم انسانی خوانده میشود هم در واقع دریایی بیانتها از زنجمورهها و گِلههای خشمگینانه است که با نوعی «قربانیشناسی» پرشور همراه می شود؛ در کل همه ترهاتی بیمایه و مبتذلاند که فقط به درد سیاسیکاری یا بهتر بگوییم «طهارت سیاسی»کاری! می خورند».
مصداق این دانشکدهها با شما! والله اعلم.
Political correctness
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
وطنپرستی اسلحهای ضروری برای پاسداری از تمدن در برابر توحش است.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
یک اعلام موضع صریح: ایران باید بماند!
حال و هوای شبکههای اجتماعي را که میبینم اوضاع نگرانکننده شده است و بعضی تخیلات را زیادی جدی گرفتهاند، ناکارآمدی دولت باعث شده است که فضا برای هر نوع ترهات از جمله تجزیهطلبی باز شود. رعایت حقوق انسانی تکتک افراد فارغ از قومیت و زبانشان به جای خود و از نان شب هم واجبتر است ولی به عنوان یک فاشیست! عرض میکنم به بهانه《لیبرال》بازی ساز 《اجنبی》را کوک نکنید، توی این قبری که رویش گریه میکنید مرده نیست. ایران باید بماند به هر قیمتی! اول حفظ این گربه بزرگ بعد هر ایسم دیگر. والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
تربیت ملت!
یکی از چیزهایی که اخیرا ذهن مرا خیلی مشغول کرده است《تربیت ملت》 است، دیدم شادروان فروغی که از روشناندیشترین ایرانیانی است که میشناسم متنی اثرگذار نوشته بود که خواندنش خالی از لطف نیست:
《اما تربیت ملت قسمت مهمی از آن البته به نشر معارف است به وسایلی که دائماً گفته میشود: تکثیر و تأسیس مدارس و مؤسسات و مجامع و مجلات علمی و ادبی و صنعتی، ترجمه و تألیف و طبع کتب مفیده، طلبیدن معلمین خارجی، فرستادن جوانهای مستعد به خارجه، تشویق و تجلیل ارباب کمال و قس علی ذالک و یقین است که در این باب مسامحه جایز نیست اما امروزه این اقدامات هم کفایت نمیکند و مهمتر از اینها آنست که فکری برای تقویت مایۀ اخلاقی ملت بشود.
در این دوره وقتی که ما از اخلاق سخن میگوییم رندان در دل استهزا میکنند و حتی به زبان میآورند و اگر بخواهند به معقولیت حرف بزنند میگویند اینها صوفی و درویش یا موهومپرستاند و رضای خاطر خدا و پیغمبر را در نظر دارند، آخرت را میخواهند و از بهشت و دوزخ میترسند. لازم نمیدانم داخل این بحث شده توضیح کنم که چنین نیست رضای خاطر خدا و پیغمبر لازم باشد یا نباشد موضوع دیگری است و این حرفهای ما برای آخرت نیست صرف مصلحت دنیوی خود را در نظر داریم و در این باب هیچ کس از جهت فرنگیمآبی و تجدد به من نمیرسد الا این که من وقتی که به اوضاع فرنگستان نگاه میکنم آکادمی و مدارس عالیه و کارخانههای صنعتی و تأترهای اخلاقی و موزهها و لابراتوارها و حکما و علما و ادبا و هنرمندان را میبینم،
مدعیان من قهوهخانهها و فاحشهخانه و رقاصخانه را تماشا میکنند که نسبت به آن مؤسسات عالیه در اقلیت ضعیفی هستند و غالباً هم اهل فرنگستان در آنجا آمد ورفت نمیکنند و تلۀ پول برای خارجیهاست. طول نمیدهم مقصود انیست که امروز ملت ایران نه خداپرست است، نه وطندوست، نه آزادیخواه نه شرافتطلب، نه دنبال ناموس، نه طالب هنر، نه جویای معرفت، باید کاری کرد که مردم از شارلاتانی و هوچیگری و انتریکبازی مأیوس شوند و دست بردارند، در آن صورت ناچار متوجه کار و هنر و کمال میشوند، همت و غیرت پیدا میکنند، حقیقت طلب میشوند، دولت هم اگر نکند خودشان اسباب تحصیل معرفت را فراهم میکنند و با امنیت و عدالتی که دولت برقرار میکند دنبال اقتصادیات هم میروند و مثل سایر ملل ثروت و قدرت و شرافت مملکت خویش را ترقی میدهند. از حسن اتفاق این قسمت از تربیت ملت که از همه مشکلتر و مهمتر است وسیلهاش بدست ما آمده و باید مغتنم بشماریم و آن وجود مبارک شاهنشاه پهلوی است.
دوست عزیز….. مرا میشناسید و میدانید که متملّق و چاپلوس نیستم و اگر میخواستم مزاجگویی کنم در طهران میکردم آنچه میگویم از روی دلیل و برهان است. ممکن است اشتباه کرده باشم امّا صحیح یا غلط عقیدهام اینست. و بعلاوه میدانم که شما هم با من هم عقیدهاید و توضیح مطلب مهم است. مردم دنیا خاصه اهل ایران همیشه نظر به مقامات عالیه داشته و کلام معروف صحیح است که النّاس علی دین ملوکهم و البته چون مقام شخص پادشاه از سایر مقامات عالیتر است نظر توجه عامه به او از همه بیشتر است، همه از او تقلید میکنند، همه میخواهند خاطر او را خرسند سازند، کلامش مؤثر و رفتارش سرمشق است، و اگر هم در بدو امر متابعتشان از گفتار و کردار او از روی حقیقت و قلباً نباشد کم کم به مرور زمان حقیقت پیدا میکند و بهترین شاهد این مدعا هم گذشته از دلایل تاریخی اینست که ببینید وجود شاهنشاه پهلوی در همین چهار پنج سال اخیر با آن که دورۀ کشمکش و انقلاب بوده چه تأثیر خوشی داشته است》.
https://bit.ly/34PXYOg
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY