هایکلوژی! و مکتب اتریش
《جامعه ما تشنه آزادی است. شما جنبش اعتراضی ماههای گذشته را در نظر بگیرید که جزو معدود خیزشهایی است که مطالبه و خواسته بازتوزیعی از دولت نداشت و صرفاً میخواست که دولت رهایش کند و آزادش بگذارد و در مثلاً نوع پوشش فردیاش دخالت و اعمال نظر نکند. در حالی که اغلب اعتراضها زمینه مطالبهگری برای بازتوزیع دارند و از دولت میخواهند که وضع آنها را به هر شیوهای که میتواند بهتر کند. اما در جنبش اخیر مطالبه آزادی جدی بود و طبیعی است وقتی در جامعه آزادیخواهی زیاد میشود به قول آن دوستمان اهالی مکتب اتریش از خود اتریش بیشتر میشوند.
جامعه ما تشنه آزادی است، صد سال است که در حال تلاش برای برپایی کامل حاکمیت قانون و آزادی است. اکنون که در اقتصاد شرایط بد و بحرانی شده، رشد اقتصادی بسیار اندک است و چشمانداز روشنی وجود ندارد، به نظرم آزادی اهمیتی دوچندان پیدا میکند. اهمیت آزادی برای پایدار ماندن هر جامعه انسانی باید به رسمیت شناخته شود، آن موقع میتوان پنجرهای باز کرد برای حرفها و هوای تازه》.
گفتگوی کامل بنده مخلص با دکتر سرزعیم را اینجا بخوانید.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب تولید ثروت و فساد خوب
داگلاس نورث، اقتصاددان نهادگرای مشهور، در کتاب معروف خودش «در سایه خشونت» به مفهوم جالبی می پردازد که در نظر داشتن آن به ویژه برای ما ایرانی ها از نان شب هم واجبتر است! در آن کتاب ارزشمند به این اشاره می شود که درست است که راه رسیدن به ثروت از دموکراسی و رقابت و به اصطلاح اقتصاد آزاد می گذرد ولی این مسیر به هیچ رو هموار نیست. یکشبه نمی توان به ثروت و رفاه رسید و اوضاع در واقعیت و کف زمین هم مهم است. گروه های سیاسی ذینفع در کشورهای فقیر و در حال توسعه از دست زدن به خشونت ابایی ندارند؛ آنها به این آسانی نمی گذارند رشته کار از دستشان خارج شود.
در چنین کشورهایی اقتصاد خرج سیاست را می دهد و نمی توان دست گروه های ذینفع را یکشبه از همه منافع قدرت و ثروت کوتاه کرد. رقابت، شفافیت، حاکمیت قانون و آزادی اقتصادی البته عالی هستند و در تحلیل نهایی هم بدون آنها نمی توان به پیشرفت و ثروت رسید ولی تحقق آنها ساده نیست و زمان می برد. حتی اگر نیت اجرای آنها را داشته باشیم گروه های ذینفع مقاومت می کنند و جامعه به سمت خشونت می رود و با «جنگ همه علیه همه» روبه رو خواهیم شد.
پس چه باید کرد؟ پاسخ ساده نیست ولی باید تصویری واقع گرایانه از دشواری های کار داشت. یادمان نرود در کشورهای فقیر مسیرهای انتخاب و پیشرفت هم زیاد نیستند، ثروت چندانی وجود ندارد و همه بر سر کیکی کوچک رقابت می کنند. مهمترین چالش در چنین اوضاعی همان تولید حداکثری ثروت است؛ وقتی انباشت به حد کافی صورت گرفت و استانداردهای زندگی بالاتر رفت می توان به تفنن هایی! مثل دموکراسی هم فکر کرد. البته که دموکراسی، شفافیت و سلامت همگی عالی و حتی ضروری هستند ولی در واقع باید آنها را کالای لوکس تلقی کرد: کالاهایی که بعد از رسیدن به حدی از درآمد تقاضا برایشان پیدا می شود.
شوخی است فکر کنیم می توانیم در کشوری فقیر که افراد بر سر منابع محدود موجود همدیگر را می درند سراغ ساختار چندحزبی، انتخابات سالم و روزنامه های آزاد رفت. برای شهروندی معمولی که در جایی مثل سوییس زندگی می کند البته تجربه فساد علنی و گسترده چیزی غریب است ولی در بسیاری از کشورهای فقیرتر در واقع باید فساد را نوعی سبک زندگی به حساب آورد! در چنین کشورهایی می بینیم که کارکنان دولت را نه فرشتگانی برای خدمت به شهروندان بلکه بیشتر باید دزدان سر گردنه تصور کرد که در پی خالی کردن جیب بقیه هستند. تجار و صاحبان مال هم بسیاری از اوقات بیش از تولید و نوآوری به دنبال زدوبند و بستن با «از ما بهتران» هستند تا از مزایای انحصار و رفاقت استفاده کنند. این اوضاع را کم و بیش و به درجات مختلف در کشورهای فقیر و در حال توسعه می توان مشاهده کرد؛ این چیزی غریبی نیست و خیلی ها می دانند اما نکته اساسی اینست که این مصیبت ها را نمی توان یکشبه و به شکل سیاسی و با به اصطلاح «عزم ملی» درست کرد.
خام اندیشی است اگر تصور کنیم در چنین اوضاعی اگر آدم های فاسد قبلی را بیرون بریزیم و افراد پاکدست جدید (به فرض پیدا کردن آنها) را بیاوریم مشکل برای همیشه حل شده است. فقر و فساد همزاد یکدیگرند.
رویکرد مناسب شاید تلاش برای پیشرفت تدریجی و گشودن مسائل عملی پیش رو باشد؛ باید هرچه بیشتر موانع تولید ثروت را کم کرد. رانت ها را نمی توان یکباره حذف کرد ولی دستکم رانت های غیرمولد را شاید بتوان کاهش داد. اولویت اصلی چیزی جز ثروت آفرینی نیست و وقتی با فساد در کلیت آن نمی توان مبارزه موثر کرد فقط می توان روی فسادهای بد متمرکز شد (فسادهایی بد آنهایی هستند که تولید ثروت را در پی ندارند و فسادهای خوب با آنکه مطابق قانون و شفاف نیستند دستکم بر ثروت جامعه می افزایند).
نمی توان شب سیاه را یکباره روز کرد ولی دستکم می توان شمعی برافروخت. به تدریج باید نهادها به جای آدم ها بنشینند و مناسبات شخصی و غیررسمی به ساختارهای رسمی و سازمانی تبدیل شوند؛ ساختارهایی که در مورد آنها مفاهیمی نظیر شفافیت و منافع جمعی موضوعیت داشته باشد. با بیشتر شدن امکان های پیش روی انسان ها می توان امید به نزدیک شدن به جامعه سالم تر و پیشرفته تر داشت. وقتی آدم ها مسیرهای بیشتری برای دنبال کردن منافعشان داشته باشند کمتر به همدیگر آسیب می زنند و این امر جز در یک جامعه رو به رشد میسر نیست؛ جامعه ای که در حال تولید ثروت است. والله اعلم
https://bit.ly/41UYnqb
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
به مناسبت این روزها
به پیشنهاد دوست ارجمند دکتر سرزعیم بنا شد برخی از کتابهای سنت اقتصاد اتریشی را خدمت دوستان معرفی کنم؛ امیدوارم بپسندید، والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب دغدغه مهندس
پدیده انتخابات سال ۱۳۹۲ مهندس سید محمد غرضی بود؛ خاطرم هست مرد شوخ طبع در پاسخ به هر سوالی درباره اقتصاد پای تورم را وسط می کشید و کل سیاست اقتصادی وی در دو کلمه خلاصه می شد: مهار تورم. تورم البته مسئله مهمی بوده و هست ولی آن روزها به نظرم می رسید مهندس دارد زیاده روی می کند. بعدها به این نتیجه رسیدم که شاید تاکید بر تورم آنقدرها هم بیراه نباشد؛ وقتی به اثرات سوء آن در مختل کردن محاسبه اقتصادی، سوءتخصیص منابع و البته ترک برداشتن اقتدار اخلاقی جامعه توجه کنیم شاید وزن بیشتری به آن بدهیم.
از اینها که بگذریم بحث های بی پایان نظری در مورد درون زایی و برون زایی پول هم با شور بسیار در جریان است؛ یک طرف اعتقاد دارد که افزایش نقدینگی محرک اصلی در افزایش قیمت هاست و طرف دیگر افزایش قیمت ها به دلیل جهش قیمت ارز را علت خلق نقدینگی بیشتر تلقی می کند. یکی به طور عمده کنترل نقدینگی را از مسیر کاهش هزینه های دولت و تدبیر کردن ناترازی نظام بانکی پیش می برد و دیگر از دلارزدایی از اقتصاد و تثبیت دستوری نرخ ارز و مدیریت تقاضا سخن می گوید. البته می دانیم که اختلاف نظر در میان اهالی اقتصاد نمک کار است و مکاتب اقتصادی رقیب نگاه یکسانی به پدیده ها ندارند ولی در حال حاضر در ایران می بینیم که این بحث ها به شدت متاثر از رقابت های سیاسی نیز هست.
در چنین اوضاعی که انگار حتی بر سر تعریف تورم هم اجماعی وجود ندارد به نظر می رسد روشن کردن برخی پیش فرض ها بتواند به پیشبرد بحث ها کمک کند. نگارنده این سطور که خود را متاثر از مکتب اتریشی اقتصاد (یا همان اقتصاد اتریشی) می داند بنا دارد نگاه خود نسب به تورم و راه های مهار آن را در قالب 5 گزاره شاید بدیهی! شرح دهد.
۱. افزایش قیمت ها تعریف تورم نیست بلکه نشانه آن است. شاید دقیق ترین تعریف از تورم (چنانکه از نام آن هم بر می آید) افزایش حجم پول در اقتصاد است. پیامد تورم در بسیاری اوقات افزایش قیمت ها (سطح عمومی قیمت ها) است ولی همیشه چنین نیست. از این منظر و با این تعریف می توان تورم داشت ولی حتی قیمت ها به طور متوسط کاهش پیدا کنند! از دشواری تعریف دقیق خود پول که بگذریم در بحث های وطنی نیز گاهی اوقات این ابهام در تعریف تورم خود را نشان می دهد؛ روشن نیست بحث بر سر به اصطلاح تورم مصرفی (نرخ تغییر شاخص بهای مصرف کننده که سبدی از کالاهای منتخب با وزن های مشخص است) است یا داریم از تورم تولیدکننده سخن می گوییم یا تورم دارایی ها یا همین تورم پولی با تعریفی که آمد. بحث تفاوت «تغییر قیمت های نسبی» و «افزایش مستمر متوسط قیمت ها» هم که همیشه داغ بوده است.
۲. در استاندارد پول دستوری (پول دولتی یا همان فیات) گریزی از تورم نیست. واقعیت اینست در سیستم پولی کنونی رایج در جهان که انحصار انتشار پول در دستان دولت ها (به طور مستقیم و غیرمستقیم) است و امکان تبدیل پول به پشتوانه آن وجود ندارد تورم های مکرر نیز اجتناب ناپذیر است.
۳. تورم بالا با تورم بالای مزمن متفاوت است. به دلایلی متعددی مانند بحران های اجتماعی و طبیعی یا شوک های عرضه در هرجایی از دنیا شاید تورم رخ دهد ولی اگر در یک اقتصاد برای دوره ای طولانی شاهد تورم های بالا و رشد مستمر نقدینگی باشیم یعنی با یک مشکل ساختاری روبه رو هستیم. در چنین وضعیتی به نظر حتی قرارداد اجتماعی دولت و شهروندان باید بازنگری شود که البته به طور عمده راه حلی است که باید سیاستمداران (و نه اقتصاددانان) پی بگیرند.
۴. با کنترل قیمت ها و مالیات بیشتر نمی توان تورم را مهار کرد. تورم مسئله ای مرتبط با پول است و تثبیت دستوری قیمت ها پیامدهای مشخصی دارد که هر دانشجوی سال اول اقتصاد هم با آنها آشناست. کنترل قیمت راه حلی سیاسی (و نه اقتصادی) و البته موقت است. در مورد مالیات بیشتر هم قضیه متفاوت نیست. مالیات بیشتر را کسانی به اصطلاح جمع کردن پول از اقتصاد می دانند ولی پیامد آن مخدوش کردن ساختار مشوق ها در اقتصاد و دستوری کردن آن است. اگر بازی با ارقام را مهار تورم بدانیم شاید مالیات گرفتن گاهی موثر باشد ولی دوای تورم به معنای کاهش ثروت بالقوه و بالفعل افراد از مسیر پول سالم می گذرد.
۵. یک اقتصاد باز و در تعامل با دیگر کشورها بهتر می تواند تورم بالا را مهار کند. افزایش بدهی های خارجی را کسانی از دلایل بروز ابرتورم ها می دانند ولی به طور کلی اقتصادهای بازار و در شرایط غیرتحریمی بهتر می توانند از پس مهار تورم های بالا بربیایند. برای کشوری مثل ایران که بخش قابل توجهی از درآمد آن ناشی از فروش نفت است طبیعی است که سهولت دسترسی به ارز می تواند در مدیریت هزینه های دولت و کاهش ناترازی های مالی (بودجه ای) بسیار موثر باشد. والله اعلم.
متن کامل را اینجا در تجارت فردا بخوانید.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
بزرگواران این برنامه پخش نخواهد شد. توضیحات تکمیلی را به زودی عرض خواهم کرد.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب مناظره
نیچه لیبرال! زمانی گفته بود: «پختگی مرد، یعنی کشف دوباره همان جدیتی که در کودکی و هنگام بازی داشتیم.» شاید کشف دوباره «جدیت بازیهای دوران کودکی» هیجانانگیز به نظر برسد؛ ولی بعید میدانم تکرار رفتارهای کودکانه باعث شود آدم بالغ را جدی بگیرند. مناظره دو چهره پیشکسوت اقتصادی، دکتر موسی غنینژاد و دکتر مسعود درخشان، واکنشهای زیادی را برانگیخت.
میدانیم که مناظره در واقع کار اهل سیاست و بیشتر برای از میدان به در کردن حریف است تا جستوجوی حقیقت؛ ولی آن هم آداب خودش را دارد. دو نفر آدم که شاید از یکدیگر خوششان نیاید با هم گفتوگو میکنند تا حرف خود را به گوش مخاطب برسانند؛ کسی که خوشصحبتتر و جذابتر باشد و «هنر همیشه برحق بودن» و معرکهگیری را هم بداند، البته کارش راحتتر پیش میرود. ولی زدن حرف حساب هم شرط است. متاسفانه این مناظره ناامیدکننده بود. از اختلاف دیدگاهها بیخبر نبودم؛ بهویژه اینکه پیشتر هم مناظره ناتمامی بین دو بزرگوار برگزار شده بود. از متانت و شکیبایی ستودنی دکتر غنینژاد که بگذریم، رفتارهای پروفسور درخشان غریب بود. حملههای شخصی و توهین مستقیم چیزی نبود که دستکم در این حد از ایشان انتظار داشته باشیم.
هرچه باشد خوبیت ندارد که مناظره را با بازجویی یا دادگاه تفتیش عقاید اشتباه بگیریم؛ انگار به دنبال پروندهسازی برای طرف مقابل هستیم. میتوان با نظر دیگری مخالف بود؛ ولی نفرتپراکنی و تعمد در عصبانی کردن طرف مقابل، آن هم از طرف یکاستاد مورد احترام دانشگاه قبیح است. بحثهای نظری البته برای خیلیها جذابیت ندارد؛ ولی بهواقع لازم نیست که برای گرمشدن مجلس و اثبات نظر خودمان پای روابط خارج از ازدواج مادر برتراند راسل را وسط بکشیم. بیاطلاعی از مفاهیمی نظیر راه رشد غیرسرمایهداری و بدیهیات اندیشه هایک هم خیلی عجیب بود و بدجوری توی ذوق میزد. نقد البته بد نیست؛ ولی نباید غورهنشده مویز شد. بهعنوان نقد، نخست باید بدانیم چه چیزی را نقد میکنیم! توصیههای چندباره به خواندن کتابمان در نقد فون هایک بعید است آبرویی برای آدم بخرد؛ بهویژه اینکه خیلی هم متوجه نشده باشیم سوژه نقدمان چه گفته است. آن بخش منحط خواندن روزنامهنگاران هم که تیر خلاص بود. آدم بهتر است زدن برخی حرفها و انجام برخی کارها را حتی اگر هم لازم باشند به دیگری واگذار کند.
متاسفانه به دلیل این سوءرفتارها بحث جدی شکل نگرفت. حقیقت در جیب بغل هیچیک از ما نیست و دوست داشتم پروفسور درخشان را در نقش یک «دشمن قابل احترام» ببینم؛ از همانهایی که با آنها مخالفی ولی نمیتوانی تحسینشان نکنی. کاش ایشان بهجای انتقام از طرف مقابل، اندکی هم به دنبال اقناع مخاطبان غایب بود. برخی از فرهیختگان ایرانی طی این روزها که بازار مناظره گرم بود پیشنهاد میکردند که مناظرهها به صورت مکتوب انجام شوند تا مخاطبان بهتر با اندیشههای رقیب آشنا شوند. خاطرم هست که پیشتر یکنمونه مناظره مکتوب خوب بین دکتر موسی غنینژاد و دکتر یوسف اباذری هم داشتیم که هنوز هم میتواند برای علاقهمندان آموزنده باشد. والله اعلم.
این یادداشت دنیای اقتصاد را اینجا ببینید.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
ریشههای تجارت ستیزی در ایران
با بزرگواران فرهیخته آقایان بهکیش، رئیسینژاد، میرزاخانی، شریعتی و رازافزون اختلاط کردیم.
فیلم کامل را اینجا ببینید.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
زنده ماندنت توجیه اقتصادی دارد؟
بنا به محاسبات طبیعتا غیردقیق بنده مخلص با توجه به دیه ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومانی، شمایی که چهار ستون بدنت سالم است و میتوانی سی سال دیگر هم مستمر کار کنی، باید با تورم ۴۷ درصدی (نرخ تنزیل حدود ۳.۳ درصد ماهانه) ماهی حداقل حدود ۴۰ میلیون چوق درآمد داشته باشی تا زنده ماندنت توجیه اقتصادی داشته باشد و به درد وراثت بخوری؛ خلاصه اینکه اگر مردی بازماندگان فحشت ندهند هم ساده نیست. والله اعلم.
پ.ن: سوتیهای محاسباتی بنده تمامی ندارد نرخ ۳.۳ درصد ماهانه معادل سالیانه ۴۷ درصد است. با تورم ۳۰ درصدی عدد حدود ۲۷ میلیون چوق است.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
اقتصاد سیاسی میانهروی!
چرا ایران با اسکاندیناوی متفاوت است؟ چرا دنیا کارتون نیست؟
در اینجا به معرفی کتاب 《خشونت و نظمهای اجتماعی》 پرداختهایم، انشاءالله بپسندید، والله اعلم.
وبگاه اکوایران
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب یک هیولا: لویاتان (دولت)!
اینجا در پادکست زروان بنده مخلص سعی کردهام به این پرسشها بدهم:
• مدیریت دولتی دقیقا چه لباس گشادی هست که همه جا توصیه میشه تن جامعه رو بپوشونه؟
• خیلی وقت ها سوال اینکه واقعا حضور دولت کجا، کی و به چه مقدار مفیده و کجا اسراف منابع؟
این گفتگو در تابستان و وسط اعتراضات و در یکی از پراسترسترین دوران زندگی من ضبط شد؛ امیدوارم خیلی فحش نداده باشم، والله اعلم.
/channel/Zurvan_podcast/132
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
راه باریک آزادی
این برنامه به بررسی کتاب «راه باریک آزادی» اثر عجم اوغلو و رابینسون پرداخته ایم.
ایده کلی کتاب را گفتهام و پیشنهاد میکنم کل کتاب را هم بخوانید که در ان نکتههاست برای اهل دل. والله اعلم.
وبگاه اکوایران
در اینستاگرام اینجا ببینید.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
سرمایهداری در سرزمین اژدها
این برنامه به بررسی کتاب «چین چگونه سرمایهداری شد» اثر کوز و وانگ پرداخته ایم.
خلاصه کتاب را در چند دقیقه گفتهام؛ امیدوارم مقبول افتد.
در اینستاگرام اینجا ببینید.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
فعال اقتصادی عزیز اقتصادکلانزده نشوید!
سناریو ۱: فرض کنید جایی می خوانید که متوسط قد ایرانی ها 178 سانتیمتر است و بعد به طور متوالی پنج ایرانی می بینید که قدی بالاتر از 210 سانتیمتر دارند. آیا ادعای اولیه لزوما غلط بوده است؟
سناریو ۲: اعلام شده است که نرخ تورم 54 درصد است ولی شما متوجه می شوید که قیمت تمام کالاهایی که می خرید نسبت به سال گذشته دو برابر شده است، آیا لزوما نرخ تورم اعلام شده غلط است؟
سناریو ۳: اعلام شده است که صنعت رستوران داری در رکود شدیدی است و شاهد تعطیلی پی در پی آنها هستیم، رستوران شما اما بسیار رونق دارد و حتی سودآوری آن نسبت به گذشته افزایش داشته است. آیا لزوما خبرهای رکود دروغ است؟
از این مثال ها زیاد می شود آورد؛ جواب همه هم منفی است. اهل فن اسم خوبی برای این پدیده دارند: مغلطه بوم شناسانه یا خطای اکولوژیک. معنای آن به زبان ساده اینست که ادعایی که برای یک گروه و جمعیت صحیح است لزوما برای هر یک از اعضا یا گروه های کوچکتر آن جمعیت صحیح نیست. یک صنعت می تواند رو به فنا باشد ولی برای توصیف وضعیت فلان شرکت خاص فعال در آن صنعت درست نباشد. تورم می تواند بالا باشد ولی بعضی از کالاهای خاص در اقتصاد می توانند حتی کاهش قیمت نشان دهند.
وقتی سطح تحلیل را خیلی کلان می گیریم طبیعی است که جزئیات را از دست می دهیم. برای یک فرد یا سازمان فعال اقتصادی هم عمدتا همین جزئیات اهمیت دارند؛ او اساسا با جزئیات زندگی می کند و برای او شیطان در جزئیات است. خلاصه حواسمان باشد به عنوان یک فعال اقتصادی همه تحلیل های به اصطلاح کلان را بشنویم ولی تمام تصمیم های خود را بر آنها استوار نکنیم و اقتصادکلانزده نشویم، شیطان در جزئیات است و همه اطلاعات در دسترس ما نیست. یکی از کاربلدهای اقتصاد اتریشی از منظر روش شناسی البته حرفی عمیق دارد: شاید پرسشهای اقتصاد-کلانی داشته باشیم، ولی پاسخها فقط اقتصاد-خُردی هستند، در تحلیل نهایی است افراد هستند که به اصطلاح اقتصاد کلان را می سازند. والله اعلم.
پ.ن: سال نو را هم به همه همراهان راهبرد تبریک عرض می کنم. امسال قول می دهم که کتاب اصول اقتصاد اتریشی سیف الدین عموص هم بیرون بیاید که با چنین نگاهی به تحلیل پدیده های اقتصادی می پردازد و به کار خیلی ها خواهد آمد.
https://bit.ly/3nbeAJa
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
یاد ایام به مناسبت این روزها
《اما این در برابر رخدادهای ترسناک آینده چیزی نبود، فدائیان صدام حالا زنان متهم به "فحشا" را گردن می زدند و جنازه ها برای "عبرت" گاه روزها در معرض دید می ماند.
کم کم سرو کله چیزی پیدا شد که در تاریخ عراق سابقه نداشت: حمله مردان ریش دراز به مشروب فروشی ها و شکستن ویدئو و تلویزیون در وسط شهرها.وضع آنقدر وخیم شد که دستگاه استخبارات ناچار شد عملیات گسترده ای برای بازداشت این افراد و تعطیلی برخی مساجد و معلق کردن ائمه آن ها از خطبه انجام دهد.
نگرانی کم کم به سطح بالای حزب رسید. عدی، پسر ارشد صدام در حالی که از برخی جنبه های "جنبش ایمان" مانند قتل دختران و زنان به جرم "فحشا" لذت می برد، با نگرانی به کلیت قضیه می نگریست و نسبت به ادامه روند به پدرش هشدار می داد. روزنامه "بابل" که در مالکیت او بود در سال 1994 نسبت به تبدیل "بغداد هارون الرشید"به یک شهر شبیه شهرهای عربستان سعودی و "بازگشت برقع و نقاب" و رواج مکتب "وهابی" در عراق هشدار داد. "آن ها در حال شستشوی مغزی جوانان و حتی پیرسالان ما هستند"》.
پ.ن: متن کامل را در پستهای قبلی کانال جستجو کنید، منبع متن:
http://bit.ly/36bpfqu
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@Rahbordchannel
اقتصاد تحریمی بدون فساد محال است!
س: چندین مقطع شاهد آن بودیم که مجموعه حاکمیت تلاش کرد به شیوه خود به افرادی که در فساد ناشی از دور زدن تحریم ها حضور داشتند برخورد کند مثل بابک زنجانی. چه ارزیابی از این نوع برخورد حکومت دارید؟
پ: این نوع برخوردها بیشتر نوعی تسویه حساب سیاسی است تا چیز دیگر؛ گروه های ذینفع مختلف درگیر ماجرای تحریم هستند و مناسبات پیچیده ای بین آنها برقرار می شود؛ رقابت بر سر گرفتن سهم شیر زیاد است و هر گروهی سعی می کند بار خودش ببندد و کارش را پیش ببرد. رو کردن زیرآبی رفتن رقبا و مانورهای رسانه ای روی آن و استفاده از اسلحه قانون برای از میدان به در کردن رقیب در چنین اوضاعی چیز غریبی نیست. گاهی مناسبات قدرت و تعادل نیروها و مناسبات میان گروه های سیاسی به گونه ای پیش می رود که برخی قربانی می شوند.
در یک صنعت پرسود انحصاری رانتی مثل صنعت «دور زدن تحریم ها» وقتی یک بازیگر خارج می شود سهمش نصیب بقیه می شود! پس انگیزه زیادی برای بیرون کردن رقیب وجود دارد و گاهی یک گروه موفق می شود ضربه ای کاری به دیگری وارد کند. تا وقتی تحریم ها و وضعیت اضطراری برقرار است فساد هم وجود خواهد داشت. همانطور که نمی شود مربع سه ضلعی داشت اقتصاد تحریمی بدون فساد هم (دستکم روی زمین!) امر محالی است.
در شرایط تحریمی دغدغه بقا جای دغدغه رشد و توسعه را می گیرد؛ جریان کار و سرمایه و دانش و تکنولوژی بسیار کند می شود و اقتصاد بالندگی خود را از دست می دهد. دست مرئی دولت جانشین دست نامرئی بازار می شود و به جای انتروپرونرها و اهالی اقتصاد، حرف اهالی سیاست و دولت پیش می رود. این هم چیز خطرناکی است زیرا سیاست و سیاست ورزی در دوران بحران وصفی جز نزدیک بینی و آینده فروشی ندارند و حرف ها از منافع ملی و مانند آن را نمی توان جدی گرفت. ادامه شرایط تحریمی بسیار پرهزینه است و با توجه به افزایش فساد و کاهش مستمر رشد اقتصادی، مشروعیت نظام سیاسی بسیار کاهش پیدا می کند.
گذر زمان به زیان کشور ماست و باید هر چه زودتر راهی برای خروج از بحران پیدا کرد که البته ساده نیست. تجربه یک دهه رشد اقتصادی صفر پیش روی ماست که انبوهی از چالش ها را روی هم انباشته کرده است به طوریکه خیلی ها امروز نگران بقای ایران هستند. باور کنیم یا نکنیم تفاوتی نمی کند؛ ایران از اقتصاد جهانی کنار رفته است؛ در دنیای امروز، قدرت به معنای تنیدگی موثر در مناسبات اقتصادی و سیاسی بین المللی است؛ تک افتادگی بدترین انتخابی است که می تواند یک کشور داشته باشد.
بد نیست خلاصه کنم که فساد را باید سوخت ماشین دولت در دوران تحریم تلقی کرد که بدون آن چرخ کارها نمی چرخد و امورات رعیت نمی گذرد. اگر دنبال کاهش فاسد هستیم راهش افزودن بر تعداد ماده ها و تبصره های موجود و نظارت بیشتر نیست؛ اینها کمکی نمی کنند و البته ضمانتی هم برای اجرا ندارند فقط باعث می شوند گروه های سیاسی رقیب بهانه ای برای انتقام از هم پیدا کنند. راه حل اساسی در مورد این مشکل روشن است: خروج سریع از شرایط تحریمی. این هم البته از آن کارهایی است که گفتنش ساده تر از انجام آن است؛ برای این کار نیازمند رجال سیاسی کاربلد و هوشمندی همچون فروغی و قوام هستیم. امیدی نیست ولی ما همواره محکوم به غافلگیری در برابر آینده ایم؛ والله اعلم.
پ.ن: از مصاحبه بنده مخلص با جریده وزین تجارت فردا که کامل آن را می توانید در شماره این هفته مطالعه کنید.
https://bit.ly/3SDVqaQ
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
جباریت 《پسامدرن》: دیکتاتورهای قرن بیست و یکمی چه فرقی با قرن بیستمیها دارند؟
۱. از یونیفرم نظامی خبری نیست و لباس رسمی غیرنظامی میپوشند.
۲. به جای هراسافکنی بیشتر بر روی قابلیتهای مدیریتی و توانمندی خود تاکید میکنند.
۳. به جای تاکید بر یک ایدئولوژی خاص روی ترکیبی از ایدههای جذاب برای گروههای مختلف مخاطبان تمرکز میکنند.
۴. به جای نمایش فردی با کیش شخصیت سعی می کنند شبیه سلبریتیها رفتار کنند.
۵. به جای ایینهای رسمی از برنامههای سرگرمی و تفریح به عنوان سلاح برای جلب محبوبیت و کوبیدن مخالفان استفاده می کنند و از استخدام گسترده ترولهای فضای مجازی هم غافل نیستند.
۶. سانسور گسترده را کمتر استفاده میکنند و بیشتر به دنبال فریمینگ و تفسیر اخبار و رویدادها هستند. (مصادره به مطلوب بخشهای سودمند اخبار و تمرکز روی آنها؛ اخبار خوب و بد وجود دارند ولی شما فقط خوبها یا تفسیر خوب از آنها را می بینید و میشنوید و روی انها متمرکز میشوید).
کتاب جالبی است و در حال خواندن هستم، از دست ندهید، والله اعلم.
https://bit.ly/439ZN1B
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در تجارت فردا
در حال حاضر مساله ای که اتریشیها نسبت به آن هشدار میدهند مساله رمزریال است. بسیار گفته میشود که دولت باید وارد شود و چه معنی دارد که هر کس هر کاری دلش میخواهد بکند اما از هم اکنون باید هشدار داد چون رمزریال یا ابزاری شبیه به این به معنای کنترل بیشتر مبادلات در اقتصاد از سوی دولت است دولت است که میگوید از اینجا بخر این مقدار بخر این کیفیت بخر اگر هم پول نگه داشتی مالیات میگیرم تا بیشتر خرج کنی دولتها با در دست گرفتن پول که مضمون مهمی در اقتصاد اتریشی است آزادی را خفه کرده اند. تقریباً نیمی از معیشت جامعه با پول دستوری دولت کنترل می شود و در اختیار کارتل بانکهای مرکزی است که روی آن اثر گذاری دارند. ما اگر پول سالم نداشته باشیم آزادی نداریم من میگویم اگر در کشور ما قرار است واقعاً تغییر قانونی در سطح بالا اتفاق بیفتد این است که دولت حق نداشته باشد دائم موارد تازه ای برای اخذ مالیات وضع کند؛ اتفاقی که این روزها دائم میافتد و من میگویم باید بسیار مراقب باشیم چون خطر جدی است؛ از اینجا تا کره شمالی راه درازی نیست.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب فساد
کلیتون کریستینسن فقید، استاد نوآوری در هاروارد، در کتاب «معمای پیشرفت» خود خاطره بامزهای از کرهجنوبی چند دهه پیش نقل میکند که فساد زیادی در آن شیوع داشته است. تا جایی که حافظهام یاری میکند ماجرا مربوط به یک فروشنده بیمهنامه بود. وی برای فروش بیمه منزل به سراغ کریستینسن رفته و البته معامله هم سر گرفته بود. بعدها به استاد نوآوری گفته بودند خوب شد قبول کردی و بیمه را خریدی؛ اگر با زبان خوش بیمه نمیکردی چند روز بعد خانهات را دزد میزد. به عبارتی باید زورکی بیمه شوی؛ والا برایت تبعات دارد!
وی سپس اشاره میکند که الان وضعیت کرهجنوبی خیلی متفاوت است و دیگر از این نوع جیببریها خبری نیست. همچنین اشاره میکند که اوضاع آمریکا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم هم تفاوت زیادی نداشته است؛ ولی بعدها توانستهاند فساد را تا حد زیادی مهار کنند. استدلال وی این است که وقتی کشورها ثروتمند نیستند راهها و ابزارهای رسیدن به هدف زیاد نیست و افراد به دلیل محدودیتهای موجود انگیزه زیادی برای شکستن قواعد و دور زدن موانع دارند تا به هدف خود برسند. با ثروتمندتر شدن جامعه و بیشتر شدن امکانها میتوان امیدوار بود که آن قاعدهشکنیهای قبلی مهار شود و جامعه بتواند به این تعاملات نظم دهد و آنها را به شکل مناسب نهادینه کند.
شاید نزدیکترین مثالی که در اینباره به ذهنم میرسد لابیکردن برای دنبال کردن منافع صنفی و گروهی است. لابی کردن شاید در ابتدا مترادف با زد و بندهای غیرقانونی تلقی میشد؛ ولی اکنون یک صنعت قدرتمند است که فعالیتها و هزینههای آن تا اندازه زیادی برای عموم مردم در دسترس است. در کشورهای توسعهیافتهتر همچنان میشود از فساد شنید؛ ولی فسادهای بزرگ و آشکار بهندرت رخ میدهند. در چنین مواردی اهل فساد باید ظرافت بیشتری به خرج دهند و تلاش بیشتری کنند. خرده فسادهای روزمره کمتر دیده میشود و شفافیت کم و بیش مناسبی برقرار است.
باری، گفته میشود چرا سیاستهای ضدفساد در کشور ما موفق نبوده است؟ نگارنده این سطور معتقد است اگر جز این بود باید تعجب میکردیم! طبیعی است در کشوری در حال تحریم که اقتصاد آن طی دهه گذشته در عمل رشدی نداشته است چنین باشد. وقتی امکانهای پیشروی شهروندان ایرانی هر روز کمتر میشود و تورم بالای مزمن نیز اقتدار اخلاقی جامعه را سست کرده است خیلیها تمکین به قانون و زندگی سالم را جدی نمیگیرند. در چنین شرایطی آدمها نزدیکبینتر میشوند و «چوب درختان میوه را برای گرمکردن خود میسوزانند» که البته این رفتارها چیز غریبی نیست و شاید حتی عاقلانهترین کار باشد. در تورمهای بالا و عدمقطعیتهای شدید میتوان دید که قانون به امری تفننی تبدیل میشود و کسی آن را جدی نمیگیرد. وقتی به فردای خود مطمئن نیستیم، بعید است قانونمداری خیلی گزینه جذابی به حساب آید.
خلاصه کنم در ایران ما بدون رشد اقتصادی مستمر و مهار عدمقطعیتهای آتی نظیر تحریم و شوکهای سیاسی و اقتصادی، مبارزه با فساد به جایی نمیرسد. والله اعلم.
متن کامل این یادداشت بنده مخلص در دنیای اقتصاد را اینجا بخوانید
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
دوستان بزرگوار توضیح دستاندکاران برنامه شیوه که البته تمام سعی خود را برای برگزاری کردند.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
تجارت کبوتر صلح است!
صحبتهای بنده مخلص را با بزرگواران فرهیخته آقایان بهکیش، رئیسینژاد، میرزاخانی، شریعتی و رازافزون بشنوید تا یار چه پسندد. والله اعلم.
فیلم کامل را اینجا ببینید.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در ستایش یک "اصول گرای" واقعی (بازنشر)
یادم هست در انتخابات 84 از دوستی شنیدم امروز در تلویزیون کسی خواهد آمد که دست راست هاشمی رفسنجانی و مغز اقتصادی اوست! به او گفتم از چه کسی صحبت می کند، پاسخ داد دکتر موسی غنی نژاد! برایم جالب شد، آن شب مردی متین را دیدم که صحبت هایش را یادم نیست، ولی اثر اولیه خوبی گذاشت.
این اسم به خاطرم ماند و بعدها جسته گریخته نوشته هایش را دنبال می کردم، نقد او بر مصدق و هواداری اش از اقتصاد بازار آزاد را می خواندم و جسارتش همیشه برایم جذاب بود. اولین دیدار سال ها بعد با ایشان در نمایشگاه کتاب هم برایم امیدبخش بود و لطفی داشت که نوشته هایم را دیده و پسندیده است، متانت و دانش وی برایم تازگی داشت، در دانشگاه معمولا کمتر می شود آدمی دغدغه مند و مطلع و همچنان اهل مطالعه را دید. بعدها فهمیدم که اساسا پست دولتی نداشته و آگاهانه از این قبیل سمت های دهن پرکن فاصله می گرفته است، چه رسد که دست راست کسی باشد. بر خیلی ها اثر گذاشته و سالها بر اصولش ایستاده است، ولی داخل "سیاست" نشده است. اوایل فکر می کردم مثل خیلی ها مشمول کبر سن شده است و دیگر همان حرف های قبلی را تکرار می کند، کتاب هایش را بیشتر خواندم و فهمیدم که چقدر این تصور از واقعیت فاصله داشته است، کتاب های تازه اش معرفت شناسی علم اقتصاد و روش شناسی علم اقتصاد نشان داد، حالا حالاها باید از استاد آموخت. بماند که در هر دیدار با او جلسه درسی بود برای امثال من.
سال گذشته در مورد توقف خصوصی سازی مطلبی نوشته بود، چیزی که سال ها پیش از این هم گفته بود، مخالف او بودم و صریحا در جلسه ای عمومی ابراز کردم، با عتابی ملایم من را نواخت، ولی چه باک، بیش از اینها وامدار او بودم. بعدها که یکی دو باری ایشان را دیدم، همچنان مهری استادانه داشت و لطفش کم نشده بود. از کتاب در دست نگارشش گفت که نشان می داد جنگجوی کاربلد هنوز اسلحه را زمین نگذاشته است.
موسی غنی نژاد کسی است که جرات کرده با تمام هزینه های اجتماعی به دگم ها و خرافات حمله کند، شهامت زیادی می خواهد پدر پوپولیسم نفتی را نقد کنی و با فرقه مصدقیه در بیفتی. در این موارد حرف حساب هم داشته باشی باید فحش خورت خوب باشد، مرد فرزانه چنین کرده است و از حواریون بت های زنگ زده ای مثل مصدق و شریعتی نترسیده است، مصاحبه اخیرش با اکو ایران در مورد مصدق و غائله 28 مرداد و واکنش ها را می دیدم، فهمیدم که چقدر دست جای درستی گذاشته است.
سال هاست بر سر اصولش است و بدون وارد شدن در سیاسی بازی های معمول حرفش را زده است، حتی با او مخالف هم باشیم، همچنان قابل احترام است و اثر گذار بر اندیشه ایران. در مواجهه با لشکر تاریکی کار او ساده نبوده و نیست. اهل مرید بازی و مدح کسی نیستم ولی موسی غنی نژاد یک "اصول گرای" واقعی است. استاد ممنون که هستی، عمرت دراز.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
مصائب قیمتگذاری دستوری
فیلم کامل را ببینید:
https://bit.ly/3LvQMJK
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
اقتصاد کریدورها
امسال بناست بیشتر روی پادکستجماعت کار کنیم؛ این بار حدود ۸ دقیقه در مورد یک کلانروند جدی یعنی کریدورها صحبت کردهام که عمری باشد ادامه خواهد یافت. امیدوارم که بپسندید. والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
اقتصاد سیاسی تمامیتخواهی
این احتمالا سیاسیترین! معرفی کتاب بنده مخلص است. چطور دولتهای تمامیتخواه ما را به بند میکشند؟
فون هایک در کتاب 《راه بردگی》 اقتصادهای دستوری را نقد میکند و عملکرد دولتهای فاشیستی و کمونیستی را ذیل این استراتژی توضیح میدهد.
وبگاه اکوایران
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
در باب بیترمزترین هواداران اقتصاد بازار
در این برنامه به معرفی اقتصاد اتریشی به نقل از کتاب هورویتز پرداختهایم؛ خلاصه خوبی است و می پسندید. والله اعلم.
وبگاه اکوایران
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
۲۰ مغلطه اقتصادی
این برنامه به بررسی کتاب «۲۰ مغلطه اقتصادی» اثر تیم ورستال پرداخته ایم.
بخشهایی از کتاب را گفتهام و به نظرم جالب در آمده است. والله اعلم.
وبگاه اکوایران
در اینستاگرام اینجا ببینید.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
استاندارد دستوری؛ مادر تورم!
این برنامه به بررسی کتاب «استاندارد دستوری» اثر سیفالدین عموس پرداخته ایم.
هفت برنامه معرفی کتاب برای تعطیلات عید در اکوایران داریم که این اولی انهاست، تا یار چه پسندد، والله اعلم
در اینستاگرام اینجا ببینید.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
سال آینده اوضاع چطور خواهد بود؟
منطق سادهای دارد که میتوان چنین شرحش داد:
عدمثبات اقتصاد کلان---> مختل شدن محاسبه اقتصادی--->سوءسرمایهگذاری---> کاهش خروجی اقتصاد---> افزایش شدید قیمتها---> تشدید سفتهبازی ---> افزایش چشمگیر نوسان در قیمت کالاها و خدمات و دارایی ها---> برگشت به گام نخست
توصیه: مراقب ثروتتان باشید؛ داراییهای سخت حتی پشکل ماچهالاغ بهتر از وجه رایج مملکت است؛ والله اعلم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
کتاب جدید
فکر کردید ما گریبان سیف الدین عموص را رها می کنیم؟
به لطف جناب مقدم سلیمی بنا شد وارد ترجمه کتاب اصول اقتصاد هم بشویم. تمام شده ولی هنوز به بازار نیامده است. شاید اولین تکستبوک دانشگاهی اقتصاد اتریشی. دعا کنید زود پیش ببرم و تقدیم اتریشیدوستان وطنی کنم.
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
اقتصادِ ترسیده!
وقتی ترس بر رفتار آدمها حاکم میشود احتمال رفتارهای پرریسک آنها هم بیشتر میشود. معنایش در اقتصاد اینست که شاید سراغ سرمایهگذاریهایی بروند که در حالت عادی آنها را انتخاب نمیکنند؛ این هم به زبان اهالی اقتصاد یک اسم دارد: سوءسرمایهگذاری!
از نگاه مکتب اقتصاد اتریشی این همان چیزی است که باعث بروز ادوار تجاری یعنی رونقهای ظاهری و رکود (بخوانید اصلاح) پس از آن میشود؛: نیمهتمام ماندن پروژهها، اعسار و ورشکستیها، خشکی نقدینگی و مانند آن! در حالت معمول علت این پایین بودن نرخ بهره و فراوانی پول در اقتصاد بیان میشود.
در حال حاضر در ایران به دلیل عدمقطعیتهای شدید حاکم بر اقتصاد به نظر میرسد که سرمایهگذاری (به معنای درست این مفهوم) کاهش یافته و پسانداز (حفظ قدرت خرید) جای آن را گرفته است. ترس هم که به رفتارهای پرریسک دامنزده است. اگر در حالت معمول یعنی سوءسرمایهگذاری ابتدا رونقی بود و اشتغالی ایجاد میشد این بار دعوا بر سر به اصطلاح 《داراییهای پولیتر》 و نقدپذیرتر و امنتر است که آن رونق اولیه را هم نمیتوان از آنها انتظار داشت. نمیدانم واژه درستی است یا نه ولی انگار با 《سوءپسانداز》 روبهرو هستیم. بهمن مذابی از این بازار به آن بازار میرود و همه محاسبات را به هم میزند و همه چیز را آب میکند و چیزی هم در اقتصادی تولید نمیشود. سال آینده مشروط به ادامه وضعیت احتمالا بدتر از امسال خواهد بود.
راهش هم برگرداندن حداقلی از ثبات به فضای اقتصادی و کاهش ترس و عدمقطعیتهای غیرضروری است که با نزدیکتر شدن به کارزارهای انتخاباتی آمریکا و البته بحران جانشینی در داخل دشوارتر هم میشود. این هم نه کار اهالی اقتصاد بلکه سیاسیون است. از این حضرات سیاسی هم با این دستفرمان بعید است کاری بربیاید. این کشور دارد در مسیر اضمحلال حداکثری چهارنعل به پیش میتازد، امیدوارم حدسم غلط باشد، حیف ایران است؛ شانس بد! امثال من اینست که این کشور و مردمش را دوست داریم و سرنوشتشان برایمان مهم است. والله اعلم.
https://bit.ly/3IzM9gv
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY