⇦انجمن علمی تحقیقی راه حقیقت زیر نظر علمای احناف می باشد . https://t.me/joinchat/QEFDv6pVLkPXX4Fd ✍هدف انجمن مافقط دفاع از مذاهب اربعه اهل سنت وجماعت درمقابل دیگر فرق می باشد
*نشود کس به کنج خانه فقیه/کم بود مرغ خانگی را پیه*
❌گستاخی وکفر گویی اسماعیل طویل(غیرمقلد) نسبت به ذات باری تعالی
🚫سخنان غیرمقلد: می گوید؛ کان به معنای کائن هست اگر شما بگویید که الله از قبل وجود داشت در مکان نبود، پس معدوم می شود. پس اگر هر کس اقرار کند الله قبل از خلقش در مکانی نبود، پس اون که نیست معدوم است؛ یعنی کسی مکان نداشته باشد معدوم است. قبل از اینکه الله این مکان را خلق کند ذاتش یک جایی بوده و معنای کان در حدیث اینست که جایی داشته و بعد از خلق در همون جایی که بوده باقی است.
✅ پاسخ اهل سنت و جماعت :
اهل سنت و جماعت بهطور اصولی معتقدند که الله سبحانه و تعالی موجود است بینیاز از مکان و زمان و هیچگاه در مکان خاصی نبوده و نیست.
این باور برگرفته از اصول توحید و صفات الهی در عقیده اهل سنت وجماعت است.
👈🏻ادعای غیرمقلد یا برداشت نادرست از «کان» که منجر به تشبیه و تجسیم می شود (یعنی خدا را شبیه مخلوقات در مکان یا زمان تصور کنند)، خلاف عقیده اهل سنت و جماعت است.
علمای اهل سنت و جماعت تصریح کردهاند که الله نه در آسمان است، نه در زمین و نه در هیچ جهتی؛ بلکه وجودش فراتر از مخلوقات و مکان و زمان است
اما درباره حدیث صحیح بخاری: «کان الله و لم یکن معه شیء» باید دانست:
👌🏼کان» در عربی الزاماً به معنای گذشته زمانی نیست. گاهی برای بیان حقیقت ثابت و همیشگی به کار میرود.
- بنابراین معنای این حدیث در عقیده اهل سنت و جماعت این است: «الله ازلی است، و چیزی همراه او نبود» نه اینکه الله در جایی یا زمانی بوده و بعد مکان یا زمان به وجود آمده.
*پس این برداشت غلط که «کان» یعنی قبلاً الله در مکان بوده، ناشی از عدم درک دقیق زبان عربی و عقیده صحیح اسلامی است*
کان» در زبان عربی یک فعل ناقص (فعل ناسخ) است که معمولاً به معنی "بود" یا "هست" (در گذشته) میآید و یکی از مهمترین افعال در ساختار جملات اسمیه است. در ادامه نکات کلیدی درباره «کان» آورده شده:
♦️. کارکرد گرامری:
- «کان» جمله اسمیه را از حالت اسمی به فعلی تبدیل میکند.
- مبتدا را نگه میدارد و به آن «اسم کان» میگویند.
- خبر را نیز حفظ میکند اما به آن «خبر کان» میگویند.
- اسم کان مرفوع (نقش فاعلی دارد) و خبر کان منصوب (نقش مفعولی دارد) میشود
مثال:
کانَ اللهُ غفورًا
(خداوند آمرزنده بود.)
- اللهُ ← اسم کان (مرفوع)
- غفورًا ← خبر کان (منصوب
*این سخن که «اگر کسی در مکانی نباشد، معدوم است» از نظر نقلی و عقلی اشتباه و نادرست است.*
🔴 اشکال نقلی:
- حدیث «کان الله و لم یکن شيء غيره»: . معنای «کان» در اینجا به معنای «وجود داشت» است نه «در مکان بود». اهل علم اتفاق دارند که خداوند قبل از خلق مکان، بدون مکان بوده و پس از خلق مکان نیز بر همان حال باقی است؛ چون تغییر از حالت بیمکان به مکان، مستلزم حدوث (نوپدید بودن) است، و خداوند قدیم است نه حادث.
◾ اشکال در فهم حدیث:
- «کان الله ولم یکن شيء غیره» یعنی: فقط خدا بود و چیزی دیگری نبود. نه زمان، نه مکان، نه مخلوقی. اگر مکان قبل از خلق موجود باشد، لازمهاش این است که مکان نیز قدیم باشد، و این شرک است.
🔸ادعای "نعوذبالله" بر خلاف توحید:
- اینکه کسی بگوید خداوند در مکان بود و هست، در واقع قائل به جسمانیت خداوند شده و این یکی از انواع تشبیه (شباهت دادن خدا به مخلوق) است که اهل سنت و جماعت، به شدت از آن پرهیز دارند
حدیث شریف «کان الله ولم یکن شیء غیره» به روشنی میگوید که فقط خدا بود و هیچ چیز دیگری وجود نداشت؛ نه مکان، نه زمان، نه آسمان و نه زمین. اگر بگوییم مکان ازلی است و خدا در آن بوده، لازمهاش آن است که مکان نیز قدیم باشد؛ و این با توحید در خالقيت در تضاد و شرک است.
🔷 انحراف از توحید:
ادعای اینکه خداوند در مکان خاصی قرار داشته یا دارد، به نوعی تشبیه ذات خداوند به مخلوقات است و این برخلاف عقیده اهل سنت و جماعت است که معتقدند «لیس کمثله شیء»؛ خداوند شبیه هیچ چیزی نیست.
🔹اشتباه در مفهوم «کان»:
فعل «کان» در زبان عربی به معنای وجود در گذشته است، اما در متون دینی و درباره خداوند، به معنای ازلیت و بقاء است، نه به معنای حضور در زمان یا مکان. بنابراین، استدلال به اینکه «کان» به معنای داشتن مکان است، مغالطه و سوء فهم است
🔴 رد نقلی:
قوله تعالی:
«اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ» (بقره، 255)
خداوند زنده و قائم به ذات است، نه نیازمند به مکان
در صحیح بخاری آمده است:
پیامبر فرمود: «الله کان و لم یکن شیء قبله»
یعنی مکان، زمان، ماده و هر چیزی از خداوند متأخر است
*اذان در گوش نوزاد؛ سنت یا بدعت؟*
💢شبههی متسلفه: اذان دادن در گوش نوزاد هیچ گونه اصلی ندارد و بدعت است.
🔰جواب:
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
🌱الحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله، وعلى آله وصحبه، أما بعد:
🔹️روایتی درباره اذان گفتن در گوش نوزاد پس از تولد، از حضرت ابو رافع رضیالله عنه نقل شده است که فرمود: هنگامی که حضرت فاطمه رضی الله عنها حضرت حسن رضی الله عنه را به دنیا آورد، دیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم در گوش او اذان (اذان نماز) گفتند.
🌱"روى الحاكم، وابو داؤد، والترمذي واللفظ للترمذي:حدثنا محمد بن بشار، قال: حدثنا يحيى بن سعيد، وعبد الرحمن بن مهدي، قالا: أخبرنا سفيان، عن عاصم بن عبيد الله، عن عبيد الله بن أبي رافع، عن أبيه قال: رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم أذن في أذن الحسن بن علي حين ولدته فاطمة بالصلاة"
👈امام ترمذی رحمه الله (۲۷۹ھ) بر این حدیث حکم «حسن صحیح» دادهاند، علاوه بر آن، عمل امت نیز بر این حدیث بوده است؛ چنانکه امام صاحب فرمودهاند:
✔️هذا حديث حسن صحيح والعمل عليه.
📕(سنن الترمذي، أبواب الأضاحي، باب الأذان في أذن المولود، رقم الحديث: 1514، 3: 149، دار الغرب الإسلامي بيروت)
◀️همچنین این روایت را امام ابوداود رحمه الله تعالی (۲۷۵هـ) در «السنن» خود، و امام حاکم رحمة الله تعالی (۴۰۵هـ) در «المستدرک»، و علامه بیهقی رحمة الله تعالی (۴۵۸هـ) در «السنن الکبری» نقل کردهاند.
🟢و امام حاکم این روایت را «صحیح الإسناد» قرار داده است، و امام ابو داود بر آن سکوت اختیار کرده است.
📘(كتاب الأدب باب في الصبي يولد فيؤذن في أذنه، رقم الحديث: 5105، المكتبة العصرية، بيروت)
📗(المستدرک للحاكم، أول فضائل أبي عبد الله الحسين بن علي، الرقم: 4827، 3: 179، دار الكتب العلمية، ط: الأولى، 1411ھ)
📙(السنن الكبری للبیهقی، باب ما جاء في التأذين في أذن الصبي حين يولد، الرقم: 19303، 9: 513،دار الكتب العلمية، ط: الثالثة، 1424ھ)
👈در سند این روایت، راویی به نام «عاصم بن عبیدالله» وجود دارد که ضعیف است، اما به وجوه متعددی این روایت تقویت شده است. به همین وجوه، برخی از ائمه حدیث این روایت را «حسن» دانستهاند، و در هر دور، چه در گذشته و چه در زمانه معاصر، عمل امت بر طبق این روایت بوده است.
🔰دلایل تقویت این روایت به شرح زیر است:
*🔹️تقویت از طریق شواهد:*
🌸علامه ابن قیم رحمة الله تعالی (۷۵۱ھ) در رسالهٔ خود به نام تحفة المودود بأحکام المولود، علاوه بر این روایت، دو روایت دیگر نیز از حضرت ابن عباس و حضرت حسین رضی الله عنهما نقل کردهاند. اگرچه در سند آن دو روایت ضعفی وجود دارد، اما نزد محدث بزرگی همچون ابن قیم رحمة الله تعالی، این روایات موجب تقویت روایت مورد نظر هستند.
📕(تحفة المودود بأحکام المولود، الباب الرابع: في استحباب التأذين في أذنه اليمنى والإقامة في أذنه اليسرى، ص: 30-33، مکتبۃ دار البیان، دمشق، ط: الأولى، 1391)
👌و این اصل نزد محدثین پذیرفته شده است که اگر چه شواهد، ضعیف هم باشند، اما به سبب کثرت شواهد، روایت از درجهٔ «منکر» بالا رفته و به مرتبهٔ «ضعفِ خفیف» میرسد، و در امور مربوط به فضایل و مستحبات، عمل بر اساس آن روا و صحیح میگردد.
◀️چنانکه حافظ سخاوی رحمة اللہ تعالی( ۹۰۲ھ) نوشته است:
🌱ولكن بكثرة طرقه - القاصرة عن درجة الاعتبار ; بحيث لا يجبر بعضها ببعض - يرتقي عن مرتبة المردود المنكر الذي لا يجوز العمل به بحال، إلى رتبة الضعيف الذي يجوز العمل به في الفضائل.
📘(فتح المغيث للسخاوي، أمثلة الحديث الحسن، 1: 97، مكتبة السنة مصر، ط: الأولى، 1424ه)
💯و در این مسئله هیچ شکی نیست که گفتن اذان در گوش نوزاد از روايات متعددی نقل شده است.
👈علاوه بر ابن قیم، دیگر بزرگان نیز بر اساس شواهد، به تقویت این روایت اشاره کردهاند.
◀️چنانکه عبدالرحمن مبارکپوری (۱۳۵۳ھ) در "تحفة الأحوذي" نوشته است:
🌱قلت نعم هو ضعيف لكنه يعتضد بحديث الحسين بن علي رضي الله عنهما الذي رواه أبو يعلي الموصلي وابن السني.
📗(تحفة الأحوذي للمباركفوري، باب الأذان في أذن المولود، 5: 90، دار الكتب العلمية)
◀️و حافظ ابن الملقن رحمة الله تعالی ( ۸۰۴ھ) بعد از نقل تصحیح امام ترمذی، و امام حاکم و سکوت امام ابو داؤد و عبد الحق فرمودند:
🌱فلعله اعتضد عندهما - الإمام الترمذي والإمام حاكم - بطريق آخر فصار صحيحا على أني لم أجد له طريقا غير الطريق المذكورة.
📙(البدر المنير لابن الملقن، کتاب العقیقة، الحديث العاشر، 9: 348، دار الهجرة، الرياض، ط: الأولى، 1425ه)
👈یعنی در اینجا این احتمال نیز وجود دارد که آن ائمهای که این حدیث را صحیح دانستهاند، نزد ایشان مؤیدی با سند صحیح موجود بوده که به دست ما نرسیده است.
👌به هر حال، خود محدثین تصریح کردهاند که این حدیث بر اساس شواهد و مؤیدات ذکر شده، تقویت شده است.
المتين في الفقه الحنفی
المجلد الثاني (قسم المعاشرات)طبعة جديدة منقحة
🌱ترجمه: آزاد شده یک قوم ( غلامی که آنها آزاد کردهاند) از خود آن قوم به شمار میآید.
👈فائده: در این حدیث، غلام آزاد شده را «مولیٰ» گفتهاند.
🔹️دلیل هفتم:
🌸در صحیح بخاری از حضرت ابن عمر رضی الله عنه روایت شده است که: كان سالم مولى أبي حذيفة يؤم المهاجرين الأولين وأصحاب النَّبيِّ عليه السلام
🌱ترجمه: سالم مولى أبى حذيفه، امامت نماز جماعت نخستين مهاجرين و اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را (در مسجد قباء) به عهده داشت.
👈فائده: در این حدیث، حضرت سالم رضی الله عنه «مولیٰ ابیحذیفه» گفته شده است.
🔹️دلیل هشتم:
🌸در صحیح بخاری، یک باب چنین قائم شده است: «مناقب بلال بن رباح مولى أبی بکر»(صحیح بخاری، ج ۱، ص ۵۳۰)
👈فائده: در این باب، حضرت بلال رضی الله عنه، با لفظ «مولیٰ» یاد شدهاند.
🔹️دلیل نهم:
🌸در بخاری چنین آمده که رسول الله صلی الله علیه وسلم به حضرت زید بن حارثه فرمودند: «أنت أخونا و مولانا» یعنی تو برادر ما و مولای ما هستی یعنی غلام آزاد شدهی ما. (صحیح بخاری، جلد ۱، صفحه ۵۲۸)
🔹️دلیل دهم:
🌸در ترمذی، سخن گهر بار رسول الله صلی الله علیه وسلم موجود است که: عن النبی صلى الله عليه وسلم قال: من کنت مولاه فعلي مولاه.(هذا الحديث حسن صحیح غریب ؛ ترمذی ج ۲ ص ۲۱۳)
🌱ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند هر کسی که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست.
👌💯پس ثابت شد که مولای حقیقی فقط ذات الله تعالی است و اوست که مولای کامل و بی نقص است، و در این معنای خاص، هیچ کس شریک او نیست؛ همانطور که سیادت کامل فقط حق اوست، ولایت کامل نیز فقط شایستهٔ اوست. اما با این حال، در قرآن و حدیث، لفظ «مولیٰ» برای دیگران نیز به کار رفته است. لذا، این سخن و ادعای فرقهٔ متسلفه که میگویند: «غیر از الله تعالی نباید کسی را مولیٰ گفت» برخلاف قرآن و حدیث است.
⚠️یک تذکرهٔ ضروری: در لغت عرب، لفظ «مولیٰ» میتواند برای ادنی و اعلیٰ به کار رود، اما در عرف ما، لفظ مولانا آنقدر برای علماء دین به کار رفته که مختص به آنها شده است. طوری که وقتی دربارهٔ کسی لفظ «مولانا» به کار میرود، ذهن سریع متوجه این میشود که او عالم دین است. همانطور که «علیه السلام» برای انبیاء کرام علیهم السلام و «رضی الله عنه» برای صحابه کرام، و «رحمة الله علیه» برای بزرگان دین خاص شده است. لذا، از نظر شرعی و لغوی، هیچ گونه ممنوعیتی و ممانعتی در به کار بردن لفظ «مولانا» برای عالم دین وجود ندارد.
🔰کلام آخر:
✔️پس اگر اطلاق لفظ "مولانا" بر غیر الله شرک و خرافه است، نخست باید رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابه کرام رضی الله عنهم و خود امام بخاری را متهم به خرافه سازی و شرک کنید؛ زیرا همهٔ آنها این لفظ را برای غیر خدا نیز به کار بردهاند. بدانید ما تابع قرآن و سنتیم، نه برداشتی سطحی و خشک از لغت.
🌸وصلى الله على نبينا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين.
✍️خادم منهج السلف: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
[أبو حنيفة صاحب حديث]
«وحدَّثني أحمدُ بنُ عيسى: سمعتُ بِشرًا يقول: كان أصحابُ الرأي ثلاثة: مالكَ بنَ أنس، وربيعةَ الرأي، وعثمانَ البَتِّيّ. فأمّا أبو حنيفةَ رحمه الله، فكان صاحبَ حديث، وكان لا يقولُ إلّا بالكتابِ والسنَّةِ أو الحديث، وهؤلاءِ يقولون بآرائِهم، انظروا إلى كلامِهم وقياسِهم.» اهـ.
مناقب إمام الأئمة أبي حنيفة للدينوري (ت. ٤٦٨ هـ)
/channel/madrasahanafiyya
#دکتر اسرار احمد
بدترین شکل فرقه گرایی و نهایت تنگ نظری در سلفیت وجود دارد
📕 کتاب جدید؛ فضایل سیدنا امیر معاویه رضی الله عنه ، با ضمیمه مقام صحابه رضوان الله علیهم اجمعین
✏️بقلم: مولانا ظهیرالدین نعمانی حفظه الله
📝 فارسی PDF
telegram.me/rahehaqiqat
*📌عنوان: بسیاری از مسائل به وضوح مخالف حدیثاند، پس چرا در این مسائل از ائمه تقلید میکنید؟*
*❓️سؤال: برخی از مسائل مخالفِ حدیثاند؛ در چنین مواردی چرا تقلید میکنید؟*
🔰جواب: (از افاداتِ حکیم الامّت حضرت مولانا محمد اشرف علی تھانوی رحمه الله)
👌نسبت دادنِ یک مسئله به مخالفت با حدیث، موقوف بر تحقق سه امر است:
🔹️اول: معرفتِ تام و دقیق نسبت به مرادِ صحیح آن مسئله حاصل شده باشد.
🔹️دوم: اطّلاع بر دلیل آن مسئله وجود داشته باشد.
🔹️سوم: وجهِ استدلال و چگونگی استخراج حکم از دلیل، روشن و معلوم گردد.
⤴️زیرا اگر از این سه امر حتی یکی هم مخفی بماند، حکم به مخالفت، نادرست خواهد بود.
👈مثلاً قولِ مشهور امام صاحب رحمه الله این است که نمازِ استسقاء سنت نیست، و ظاهرِ این قول در نگاه نخست مخالف حدیث به نظر میرسد، زیرا در احادیث، اقامهی نمازِ استسقاء از رسول الله صلی الله علیه وسلم نقل شده است؛ اما مراد از این قول آن است که نمازِ استسقاء از جملهٔ سنن مؤکده نمیباشد.
💯چنانکه رسول الله صلی الله علیه وسلم گاهی نماز خوانده و دعای باران میفرمودند، و گاه بدون نماز فقط دعا میکردند؛ همانطور که در حدیث صحیح بخاری آمده است:
🌸عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: أَصَابَتِ النَّاسَ سَنَةٌ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ ﷺ، فَبَيْنَا النَّبِيُّ ﷺ يَخْطُبُ فِي يَوْمِ جُمُعَةٍ، قَامَ أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلَكَ الْمَالُ وَجَاعَ الْعِيَالُ، فَادْعُ اللَّهَ لَنَا. فَرَفَعَ يَدَيْهِ، ....
📕(بخارى:933)
🌱ترجمه: حضرت انس ابن مالك رضی الله عنه میگويد: در زمان رسول الله ﷺ مردم دچار قحط سالی شدند. در يكی از روزهای جمعه كه رسول الله ﷺ مشغول ايراد خطبه بود، يكی از اعراب باديه نشين برخاست و گفت: يا رسول الله! دامها هلاك شدند و اهل و عيال گرسنه اند. برای ما ازخدا طلب باران كن . آنحضرت ﷺ دستهايش را بلند كرد،...
✔️چنانکه مرادِ امام صاحب رحمه الله از عبارتِ هدایه به وضوح چنین معلوم میشود: قلنا: فعله مرۃ و ترکه اخری، فلم یکن سنة (هدایه اولین، صفحه ۱۵۶)
💢پس هنگامی که مرادِ صحیح واضح شود، دیگر هیچ گونه شکی در مخالفت باقی نخواهد ماند.
👈به همین نحو، اگر دلیل مخفی باشد، مثلاً در یک مسئله احادیث مختلفی وارد شده است، کسی به استناد به یک حدیث حکم به مخالفت دهد، در حالی که مجتهد از حدیث دیگری استدلال کرده و در این حدیث تأویل کرده است؛ چنانکه در مسئله قرائتِ سوره فاتحه پشت سر امام، احادیثِ مختلفی وارد شده است، یا آنکه یک حدیث، گنجایش وجوهِ مختلف را دارد، و مجتهد با قوتِ اجتهادیه خود برخی از آن وجوه را راجح دانسته و بر همان اساس استدلال کرده است، در چنین حالتی این امر مخالفت به شمار نمیآید. یا چنانکه در حدیث آمده است: هر که در نماز از پیش روی شما عبور کند، با او قتل و قتال کنید، این حدیث دو احتمال را در بر دارد: یکی آنکه بر حقیقت حمل شود، و دیگر آنکه به سببِ ادلّه کلی و اصول عامه، بر نهی و تنبیه (زجر و سیاست) حمل گردد.
⤴️اگر مجتهدی این حدیث را بر احتمال ثانی حمل کرده باشد، پس دیگر مخالفتی با حدیث در میان نیست؛ چرا که عمل او بر یکی از وجوه خودِ حدیث مبتنی بوده است.
👈همچنین، اگر شیوهٔ استدلال مخفی مانده باشد، در این صورت نیز حکم به مخالفت ناصواب خواهد بود. چنانکه قول امام صاحب رحمه الله این است که مدت رضاعت دو سال و نیم است، و در استدلال به این حکم، آیهٔ "حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ" مشهور است. اما تقریر استدلالی که شهرت یافته، به غایت مخدوش است. در "مدارک"، از امام صاحب تفسیر "حَمْلُهُ" به معنای "بالأکف" نقل شده است، که در پرتو آن، تمام اشکالات بر طرف میگردد. لذا، معنای آیه چنین خواهد بود که پس از تولد، این کودک به مدت سی ماه در آغوش گرفته میشود و شیر از او باز گرفته میشود. در این صورت، بدون هیچ تکلفی، مدعا به اثبات میرسد.
*❓️این گفته که فلان مسئله مخالفِ حدیث است، منصب و صلاحیتِ چه کسی است؟*
✔️حاصل این است که حکم به مخالفت حدیث فقط از عهدهٔ کسی بر میآید که در روایات ماهر باشد، در درایت حاذق و مبصر باشد؛ و حکم به مخالفت از سوی کسی که برخی از این صفات را داراست و برخی دیگر را ندارد، معتبر نخواهد بود.
👈همانطور که در مقصد سوم ثابت شده است که هر حافظِ حدیث نمیتواند مجتهد باشد، لذا برای منصف واضح میشود که وقتی حفاظِ حدیث از وجوه استنباط آگاه نیستند، چطور جهلاء امروزی قادر به احاطه بر آن خواهند بود؟ پس چگونه است که آنان به راحتی به مخالفت حدیث حکم میدهند، در حالی که این خود یک جسارت بزرگ است! الله تعالی اصلاح فرماید.
📕[اجتهاد اور تقلید کا آخری فیصله صفحهٔ ۲۳۷]
✍️ترجمه: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
👈این شرط نه برای تسلط طبقهای خاص، بلکه به این دلیل است که هر کاری نیاز به متخصص خود دارد؛ کسی که راه را بشناسد و از پیچیدگیهای آن آگاه باشد.
👌اگر حق اجتهاد به کسی داده شود که با روشها و علوم آن نا آشناست، این همچون آن خواهد بود که بمبهای خطرناک را به کودکی بدهند که آنها را اسباب بازی سادهای تصور کند و با آنها بازی کند.
📕(مقالات وبحوث، منهجية الاجتهاد في العصر الحاضر، جلد اول)
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
*سؤال از متسلفه دربارۀ صفت «ید» برای ذات باری تعالی:*
❓️آیا «ید» جزئی از ذات باری تعالی است یا کل ذات باری تعالی؟
👌اگر میگویید: «کلّ ذات است»، پس وجه، ساق، جنب و... کجا هستند؟
👈و اگر میگویید: «جزئی از ذات است»، پس به تجسیم اقرار کردهاید؛ زیرا جسم آن است که مرکّب از اجزاء باشد.
‼️و اگر به تجسیم اذعان میکنید، پس سؤال میشود: آیا سفلِ ذاتِ او تعالی، فاقد صفت علوّ در مقایسه با اعلا و فوق ذات است؟
👈اگر بگویید «بله»، جزئی از ذات باری تعالی را به نقص وصف کرده و فقدان صفت علو مطلق را برای ذات کامل باری تعالی پذیرفتهاید.
👌اگر بگویبد «نه برای او تعالی أسفل است و نه أعلی»، جسمانیت را نفی کرده و سخنتان ساقط میشود.
‼️و اگر بگویید «اسفل و اعلاه او تعالی در علو واحد است»، برای هر دو، صفت علو مطلق قائل شدهاید. در این صورت، جمع بین نقیضین کرده و بر خود حکم به حماقت یا جنون دادهاید، پس سخنی با شما نیست.
👈و اگر از ابتدا بگویید نه آن جزئی از ذات است و نه تمام ذات، پس نفی کردهاید که ید، حقیقی باشد به معنای شناخته شده در لغت و آنچه در ذهن به طور طبیعی متبادر میشود.
✔️پس جز تسلیم به تنزیه و تفویض معنای ید یا تأویل آن و نفی معنی ظاهری جسمانی از آن، راهی نیست و این حقیقتی است که هیچ گاه از آن گریزی نیست.
👌و اگر بر این اصرار بورزید که ید، حقیقی است به معنای متعارف و نه جزئی از ذات است و نه تمام آن، و نه پایین آن پایین تر است از بالای آن، در این صورت جمع بین نقیضین کرده و بر خود حکمی جز حماقت یا جنون نخواهید داد، پس سخنی با شما نیست.
🌸والله وحده هو الهادي إلى سواء السبيل
✍️برگردان: أبوأُمامه دیوبندی
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸قصيدهای در وصف حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه
⌨️همراه با زیر نویس فارسی..
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
سؤال للوهابي في صفة اليد لله عز وجل:
هل اليد "جزء" من كل الذات أم هي "كل" الذات ؟
1/ إن قال "كل": فأين الوجه والساق والجنب ..الخ ؟
2/ وإن قال "جزء": أقر بالتجسيم لأن الجسم ما كان مركبا من أجزاء.
- وإن أقر بالتجسيم: فهل أسفله مفتقد لصفة العلو بالنسبة لأعلاه؟
أ) إن قال "نعم": وصف جزءا من ربه بالنقص وبفقد صفة العلو المطلق لكامل الذات.
ب) وإن قال "لا أسفل ولا أعلى له": نفى الجسمية وسقط كلامه.
ج) وإن قال "أسفله وأعلاه في علو واحد" فلكله صفة العلو المطلق جمع بين النقيضين وحكم على نفسه بالحمق أو الجنون فلا كلام معه.
3/ وإن قال من البداية لا هي جزء من الذات ولا هي كل الذات نفى أن تكون اليد حقيقية بالمعنى المعروف في اللغة المتبادر للذهن.
فليس له إلا التسليم بالتنزيه وتفويض معنى اليد أو تأويله ونفي المعنى الظاهري التجسيمي عنها وهو الحق الذي لا محيد عنه.
4/ فإن أصر أنها يد حقيقية بالمعنى المعروف وليست جزءا ولا كلا ولا أسفلها أدنى من أعلاها فقد جمع بين النقيضين وحكم على نفسه بالحمق أو الجنون فلا كلام معه.
والله وحده هو الهادي إلى سواء السبيل
ملاحظة:
✍️ قال الإمام أبو جعفر الطحاوي الحنفي الحافظ الحجة الثقة الثبت (321ه) في عقيدته المشهورة "العقيدة الطحاوية" التي قرر فيها عقيدة الإمام الأعظم أبي حنيفة وصاحبيه:
(ﻓﺈﻥ ﺭﺑﻨﺎ ﺟﻞ ﻭﻋﻼ ﻣﻮﺻﻮﻑ ﺑﺼﻔﺎﺕ اﻟﻮﺣﺪاﻧﻴﺔ، ﻣﻨﻌﻮﺕ ﺑﻨﻌﻮﺕ اﻟﻔﺮﺩاﻧﻴﺔ، ﻟﻴﺲ ﻓﻲ ﻣﻌﻨﺎﻩ ﺃﺣﺪ ﻣﻦ اﻟﺒﺮﻳﺔ.
ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻋﻦ اﻟﺤﺪﻭﺩ ﻭاﻟﻐﺎﻳﺎﺕ، ﻭاﻷﺭﻛﺎﻥ ﻭاﻷﻋﻀﺎء ﻭاﻷﺩﻭاﺕ، ﻻ ﺗﺤﻮﻳﻪ اﻟﺠﻬﺎﺕ اﻟﺴﺖ ﻛﺴﺎﺋﺮ اﻟﻤﺒﺘﺪﻋﺎﺕ).
🌹🌹🌹 فهذا إمام من أئمة الفقه والحديث معا المتفق على جلالته فقها وحديثا ذهب إلى تنزيه الله تعالى عن الأجزاء والأعضاء والأدوات والجوارح مقررا بهذا عقيدة أهل الفقه.
وقد وصفه الحافظ الذهبي في سير أعلام النبلاء (15 / 27) بقوله: (اﻹﻣﺎﻡ، اﻟﻌﻼﻣﺔ، اﻟﺤﺎﻓﻆ اﻟﻜﺒﻴﺮ، ﻣﺤﺪﺙ اﻟﺪﻳﺎﺭ اﻟﻤﺼﺮﻳﺔ ﻭﻓﻘﻴﻬﻬﺎ). اه.
ومما جاء في ترجمته في كتاب الثقات للحافظ ابن قطلوبغا:
(ﻭﻗﺎﻝ اﺑﻦ ﻳﻮﻧﺲ: ﻛﺎﻥ ﺛﻘﺔ ﺛﺒﺘﺎ ﻓﻘﻴﻬﺎ ﻋﺎﻗﻼ، ﻭﻟﻢ ﻳﺨﻠﻒ ﻣﺜﻠﻪ.
ﻭﻗﺎﻝ اﻟﺨﻠﻴﻠﻲ ﻓﻲ «اﻹﺭﺷﺎﺩ»: ﻟﻪ ﻛﺘﺐ ﻣﺼﻨﻔﺎﺕ ﻓﻲ اﻟﺤﺪﻳﺚ، ﻭﻛﺎﻥ ﻋﺎﻟﻤﺎ ﺑﺎﻟﺤﺪﻳﺚ.
ﻭﻗﺎﻝ اﻟﺴﻤﻌﺎﻧﻲ ﻓﻲ «اﻷﻧﺴﺎﺏ»: ﻛﺎﻥ ﺛﻘﺔ ﺛﺒﺘﺎ.
ﻭﻗﺎﻝ ﻣﺴﻠﻤﺔ ﻓﻲ ﻛﺘﺎﺏ «اﻟﺼﻠﺔ»: ﻛﺎﻥ ﺛﻘﺔ ﺟﻠﻴﻞ اﻟﻘﺪﺭ ﻓﻘﻴﻪ اﻟﺒﺪﻥ، ﻋﺎﻟﻤﺎ ﺑﺎﺧﺘﻼﻑ اﻟﻌﻠﻤﺎء، ﺑﺼﻴﺮا ﺑﺎﻟﺘﺼﻨﻴﻒ.
ﻭﻗﺎﻝ اﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ: ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺎﻟﺔ اﺑﻦ ﻳﻮﻧﺲ.
ﻭﻗﺎﻝ اﺑﻦ ﻋﺒﺪ اﻟﺒﺮ ﻓﻲ ﻛﺘﺎﺏ «اﻟﻌﻠﻢ»: ﻛﺎﻥ ﻣﻦ ﺃﻋﻠﻢ اﻟﻨﺎﺱ ﺑﺴﻴﺮ اﻟﻜﻮﻓﻴﻴﻦ ﻭﺃﺧﺒﺎﺭﻫﻢ ﻭﻓﻘﻬﻬﻢ ﻣﻊ ﻣﺸﺎﺭﻛﺘﻪ ﻓﻲ ﺟﻤﻴﻊ ﻣﺬاﻫﺐ اﻟﻔﻘﻬﺎء.
ﻭﻗﺎﻝ اﺑﻦ اﻟﺠﻮﺯﻱ ﻓﻲ «اﻟﻤﻨﺘﻈﻢ»: ﻛﺎﻥ ﺛﺒﺘﺎ ﻓﻬﻤﺎ ﻓﻘﻴﻬﺎ ﻋﺎﻗﻼ.
ﻭﻗﺎﻝ اﺑﻦ اﻟﺬﻫﺒﻲ: ﻛﺎﻥ ﺛﻘﺔ ﺩﻳﻨﺎ ﻋﺎﻟﻤﺎ ﻋﺎﻗﻼ.
ﻭﻗﺎﻝ اﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﻓﻲ «اﻟﺒﺪاﻳﺔ ﻭاﻟﻨﻬﺎﻳﺔ»: ﻫﻮ ﺃﺣﺪ اﻟﺜﻘﺎﺕ اﻷﺛﺒﺎﺕ، ﻭاﻟﺤﻔﺎﻅ اﻟﺠﻬﺎﺑﺬﺓ). اه.
✍️ وقال الإمام أبو بكر الإسماعيلي الشافعي الحافظ الثبت شيخ الإسلام (371ه) في كتابه "إعتقاد أهل الحديث":
(ﻭﺧﻠﻖ ﺁﺩﻡ ﻋﻠﻴﻪ اﻟﺴﻼﻡ ﺑﻴﺪﻩ، ﻭﻳﺪاﻩ ﻣﺒﺴﻮﻃﺘﺎﻥ ﻳﻨﻔﻖ ﻛﻴﻒ ﻳﺸﺎء.
ﺑﻼ اﻋﺘﻘﺎﺩ ﻛﻴﻒ ﻳﺪاﻩ ، ﺇﺫ ﻟﻢ ﻳﻨﻄﻖ ﻛﺘﺎﺏ اﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻓﻴﻪ ﺑﻜﻴﻒ.
ﻭﻻ ﻳﻌﺘﻘﺪ ﻓﻴﻪ اﻷﻋﻀﺎء ﻭاﻟﺠﻮاﺭﺡ، ﻭﻻ اﻟﻄﻮﻝ ﻭاﻟﻌﺮﺽ، ﻭاﻟﻐﻠﻆ ﻭاﻟﺪﻗﺔ، ﻭﻧﺤﻮ ﻫﺬا ﻣﻤﺎ ﻳﻜﻮﻥ ﻣﺜﻠﻪ ﻓﻲ اﻟﺨﻠﻖ.
ﻓﺈﻧﻪ ﻟﻴﺲ ﻛﻤﺜﻠﻪ ﺷﻲء ﺗﺒﺎﺭﻙ ﻭﺟﻪ ﺭﺑﻨﺎ ﺫﻭ اﻟﺠﻼﻝ ﻭاﻹﻛﺮاﻡ). اه.
🌹🌹🌹 فهذا إمام آخر من أئمة الفقه والحديث معا المتفق على جلالته فقها وحديثا ذهب إلى تنزيه الله تعالى عن الأجزاء والأعضاء والجوارح مقررا بهذا عقيدة أهل الحديث.
ومما قيل في ترجمته في ملحق كتابه المذكور:
(ﻗﺎﻝ اﻟﺤﺎﻛﻢ ﻋﻦ اﻹﻣﺎﻡ اﻹﺳﻤﺎﻋﻴﻠﻲ : ( ﻛﺎﻥ اﻹﺳﻤﺎﻋﻴﻠﻲ ﻭاﺣﺪ ﻋﺼﺮﻩ ﻭﺷﻴﺦ اﻟﻤﺤﺪﺛﻴﻦ ﻭاﻟﻔﻘﻬﺎء ﻭﺃﺟﻠﻬﻢ ﻓﻲ اﻟﺮﺋﺎﺳﺔ ﻭاﻟﻤﺮﻭءﺓ ﻭاﻟﺴﺨﺎء ) ( ﺳﻴﺮ ﺃﻋﻼﻡ اﻟﻨﺒﻼء 16/294 ) .
ﻭﻗﺎﻝ ﻋﻨﻪ اﻟﺴﻤﻌﺎﻧﻲ : ( ﺇﻣﺎﻡ ﺃﻫﻞ ﺟﺮﺟﺎﻥ ﻭاﻟﻤﺮﺟﻮﻉ ﺇﻟﻴﻪ ﻓﻲ اﻟﺤﺪﻳﺚ ﻭاﻟﻔﻘﻪ . . . ﻭﻫﻮ ﺃﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺃﻥ ﻳﺬﻛﺮ ) ( اﻷﻧﺴﺎﺏ 1/139 ) .
ﻭﻗﺎﻝ ﻋﻨﻪ اﻟﺬﻫﺒﻲ : ( اﻹﻣﺎﻡ اﻟﺤﺎﻓﻆ اﻟﻔﻘﻴﻪ ﺷﻴﺦ اﻹﺳﻼﻡ ) ( ﺳﻴﺮ ﺃﻋﻼﻡ اﻟﻨﺒﻼء 16/292 ).
ﻭﻗﺎﻝ ﻓﻲ ﻣﻮﺿﻊ ﺁﺧﺮ : ( اﻹﻣﺎﻡ اﻟﺤﺎﻓﻆ اﻟﺜﺒﺖ ﺷﻴﺦ اﻹﺳﻼﻡ ) (ﺗﺬﻛﺮﺓ اﻟﺤﻔﺎﻅ 3/947 )). اه.
👈 فمن أثبت بعد ذلك صفة اليد على سبيل الجزء والعضو والجارحة [لفظا أو معنى] فلا هو من أهل الفقه ولا هو من أهل الحديث ولا هو من أهل السنة والجماعة من الأساس فليبحث له عن نسبة أخرى ينتسب إليها فهو لقيط في العلم.
👌نکته: اگر خودشان قائل به خلق قرآن بودند، چنین فتوایی صادر نمیکردند.
📘( الكتاب: عمدة القاري شرح صحيح البخاري جلد 5 ص 2329 المؤلف: أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد بن حسين الغيتابى الحنفى بدر الدين العينى (المتوفى: 855هـ)
الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت)
🔹️۶- وأمَّا المخلوقُ، فقد نُقِلَ عن أبي حنيفة وصاحبَيْهِ: أن من قال بخلق القرآن فقد كَفَرَ، هكذا نقله البيهقُّ في كتاب «الأسماء والصفات». فالمُحْدَثُ وَرَد في القرآن، وإطلاقُ المخلوق أفضى إلى الكفر.
👈امام کشمیری رحمه الله در شرح صحیح بخاری مینويسد: اطلاق مخلوق به قرآن، منجر به کفر می شود.
📙(الكتاب : فيض الباري شرح البخاري
المؤلف : محمد أنور شاه بن معظم شاه الكشميري الهندي (المتوفى : 1353هـ (1292-1352)المصدر : مكتبة مشكاة الإسلامية)
🔹️۷- وفي الأصل الاقتداء بأهل الأهواء جائز إلا الجهمية والقدرية والروافض الغالي ومن يقول بخلق القرآن والخطابية والمشبهة وجملته أن من كان من أهل قبلتنا.
👈 شارح کنز علامه زیلعی رحمه الله مینویسد: اقتدا به کسیکه قائل به خلق قرآن است جایز نیست.
📕(الكتاب: البحر الرائق شرح كنز الدقائق
المؤلف: زين الدين بن إبراهيم بن محمد، المعروف بابن نجيم المصري (المتوفى: 970هـ)ووفي آخره: تكملة البحر الرائق لمحمد بن حسين بن علي الطوري الحنفي القادري (ت بعد 1138 هـ)
وبالحاشية: منحة الخالق لابن عابدين الناشر: دار الكتاب الإسلامي) جلد 1 ص 370)
🔹️۸- قال المرغيناني: تجوز الصلاة خلف صاحب هوى إلا أنه لا تجوز خلف الرافضي والجهني والقدري والمشبهة، ومن يقول: بخلق القرآن.
👈صاحب کتاب مجمع الانهر به نقل از امام مرغینانی رحمه الله صاحب کتاب هدایه مینویسد: : اقتدا به کسيکه قایل به خلق قرآن است جایز نیست.
📘(الكتاب: مجمع الأنهر في شرح ملتقى الأبحر المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن سليمان المدعو بشيخي زاده, يعرف بداماد أفندي (المتوفى: 1078هـ) الناشر: دار إحياء التراث العربی)
🔹️۹- ولذا قالوا: من قال بخلق القرآن فهو كافر.
👈علامه ابن عابدین رحمه الله، قائل به خلق قرآن را در زمره کفار میشمارد.
📍فائده: آیا هیچ عاقلِ متشرعی را میتوان تصور کرد که خود، فتوای کفر خویش را صادر نماید؟! سبحانک هذا بهتان عظیم!
📙(الكتاب: رد المحتار على الدر المختار
المؤلف: ابن عابدين، محمد أمين بن عمر بن عبد العزيز عابدين الدمشقي الحنفي (المتوفى: 1252هـ) الناشر: دار الفكر-بيروت، الطبعة: الثانية، 1412هـ - 1992م عدد الأجزاء: 6 کتاب الایمان جلد 3 ص 713)
🔹️۱۰- والقائلين بخلق القرآن لا تقبل شهادتهم على المسلمين.
👈صاحب تکمله رد المختار شهادت خلق به قرآن را مردود می داند.
📕(الاسم: قره عين الأخيار لتكملة رد المحتار علي «الدر المختار شرح تنوير الأبصار» (مطبوع بآخر رد المحتار) المؤلف: علاء الدين محمد بن (محمد أمين المعروف بابن عابدين) بن عمر بن عبد العزيز عابدين الحسيني الدمشقي (المتوفى: 1306هـ)
✔️و در پایان، عبارتی از الفتاوی الهندیة کتابی که به امر سلطان اورنگ زیب رحمه الله، به دست جمعی از علمای برجسته ماتریدی، به زعامت علامه نظام الدین بلخی رحمه الله تدوین گردید تقدیم میدارم که در آن، قائل به خلق قرآن را به صراحت در زمره کفار دانستهاند:
🌱«ومن قال بخلق القرآن، فهو كافر، وكذا من قال بخلق الإيمان فهو كافر ومن اعتقد أن الإيمان والكفر واحد فهو كافر ومن لا يرضى بالإيمان فهو كافر كذا في الذخيرة».
📘( الكتاب: الفتاوى الهندية المؤلف: لجنة علماء برئاسة نظام الدين البلخي)
🍀و عاجزانه، از شیخ مجهول الهویه، که شمشیر تکفیر را بی محابا بر گردن علمای احناف و ماتریدی میزند، استدعا دارم که از این منهج منحرف بازگردد؛ چرا که عاقبت این راه، سوء خاتمه و خذلان الهی است.
🌸وما علینا إلا البلاغ المبین
👈ترجمه: … ابن حجر رحمه الله (مکی شافعی) در فتاوی فقهیه نقل کرده است که حافظ ابن تیمیه رحمه الله بر این عقیده است که هدیه کردن ثوابِ تلاوت قرآن به رسول اکرم صلی الله علیه وسلم جایز نیست؛ زیرا در بارگاه بلند مرتبهی آنحضرت صلی الله علیه وسلم تنها کاری را میتوان انجام داد که در آن اجازه و نصی وارد شده باشد، و آن عبارت است از: فرستادن صلوات و سلام بر آن حضرت، و دعا برای مقام وسیله برای ایشان.
👈ابن حجر رحمه الله میفرمایند که: امام سبکی رحمه الله و دیگران به شدت بر ابن تیمیه رحمه الله رد کردهاند، زیرا چنین عملی به اذن خاص نیاز ندارد. آیا نمیبینید که ابن عمر رضي الله عنه بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم، از طرف آنحضرت عمره انجام میدادند، در حالی او صلی الله علیه وسلم به ایشان در این مورد وصیتی نکرده بودند؟ همچنین، ابن الموفق، که هم طبقه جنید رحمه الله است، از طرف آنحضرت ۷۰ حج به جا آورده است، و ابن السراج نیز از طرف آنحضرت صلی الله علیه وسلم ده هزار ختم قرآن انجام دادهاند، و به همین تعداد قربانی نیز کردهاند.
👈من میگویم که همین گونه سخنی را در نوشتهی مفتی حنفی، شیخ شهاب الدین احمد بن شلبی که استادِ صاحبِ بحر الرائق هستند نیز دیدهام؛ ایشان این مطلب را از علامه نویری رحمه الله در شرحِ الطیبه نقل کردهاند. در آنجا همچنین این را نیز نقل کردهاند که از میان حنابله، ابن عقیل بر این رأی است که تقدیمِ هدیهی ثواب به محضرِ رسول اکرم صلی الله علیه وسلم مستحب است.
👈من میگویم که سخن علمای ما که فرمودهاند: «شایسته است انسان ثوابِ عمل خود را به دیگران اهدا کند»، شامل حالِ رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز میشود، بلکه آنحضرت صلی الله علیه وسلم از دیگران بیشتر شایستگی این هدیه را دارند؛ زیرا آنحضرت صلی الله علیه وسلم بودند که ما را از گمراهی نجات دادند. پس، اهدا کردن ثواب به محضر آنحضرت، در حقیقت نوعی اظهار شکر و اعتراف به احسانات رسول الله صلی الله علیه وسلم است. و هر چند آنحضرت صلی الله علیه وسلم از هر جهت کاملاند، اما «کامل» نیز شایستهی افزایشِ کمال است.
👈و برخی از کسانی که در این مسئله منع کردهاند، چنین استدلال کردهاند که این کار «تحصیل حاصل» است، زیرا تمامی اعمال امت، خود به خود در نامهی اعمال آنحضرت صلی الله علیه وسلم ثبت میشود. پاسخ این استدلال آن است که این امر، مانع از ایصالِ ثواب نیست؛ چنانکه الله تعالی ما را آگاه ساخته که خود او بر پیامبر محبوبش صلی الله علیه وسلم رحمت میفرستد، با این حال به ما فرمان داده که ما نیز برای آنحضرت، طلب رحمت کنیم و بگوییم: «اللهم صل علی محمد».
📚(ماخذ :آپ کے مسائل اور ان کا حل جلد ۳)
🔰کلام آخر:
✋️ای عبدالقدوس دهقان! ایصالِ ثواب به رسول الله صلی الله علیه وسلم، نشانهٔ محبت، شکر نعمت هدایت، و پیروی از راه صحابه و علماست. انکار آن، بی نصیب شدن از فیض ادب با ساحت نبوی است. آنچه از محبت سرچشمه گیرد، بدعت نیست، بلکه افتخار مؤمن است. بازگرد از این انکار، که ادب با رسول، سعادت دنیا و آخرت است.
🌹و صلی الله علی نبینا محمد و علی آله و صحبه أجمعین.
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❓️سؤال: آیا ایصال ثواب به ساحت مقدس رسول الله صلی الله علیه وسلم جایز است؟
‼️پاسخ عبدالقدوس دهقان (مدعی): رسول الله صلی الله علیه وسلم نیازی به ایصال ثواب ما و شما ندارد، و این عمل بدعت است.
🔰رد و پاسخ علمی أبوأُمامه دیوبندی به فتوای اشتباه عبدالقدوس دهقان:
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
🌱الحمد لله رب العالمین، و الصلاة و السلام علی سید المرسلین، سیدنا محمد و علی آله و أصحابه أجمعین، أما بعد:
👌ابتدا باید دانست که یکی از صورت های ایصال ثواب این است که انسان دیگری را نیازمند بداند و برای او ثواب بفرستد. این صورت، دربارهی رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم صدق نمیکند، و مقصود از شبههی عبدالقدوس دهقان نیز همین است. اما صورت دیگر این است که آنحضرت صلی الله علیه وسلم بر امت خود احسانات بیشماری دارند، و شایستهی قدردانی آن است که امت ایشان هدیهای در خدمتشان پیش کنند. روشن است که جز ایصال ثواب و دعا برای بلندی درجات، هدیهای مناسبتر برای رسول الله صلی الله علیه وسلم وجود ندارد. لذا، ایصال ثواب ما به این معنا نیست که معاذ الله، آن ذات اقدس محتاج ایصال ثواب ما باشد، بلکه این از فضل و عنایت الله تعالی است که از راه ایصال ثواب، درِ پیشکش هدیه به بارگاه نبوی صلی الله علیه وسلم را بر ما گشوده است. در نتیجه هم حق شکرگزاری ما ادا میشود، و هم محبت و پیوند ما با آن حضرت صلی الله علیه وسلم افزایش مییابد. از سوی دیگر، به برکت آن، گناهان ما پاک میگردد، و بهرهای عظیم از رحمت الهی نصیب ما میشود.
👈برای فهم بهتر، این مثال را در نظر بگیرید: کارگری فقیر از جانب پادشاهی بزرگ، نعمتهای بسیاری دریافت کرده و به خاطر محبتی که به او دارد، میخواهد هدیهای پیشکش کند. پادشاه نیز از روی بزرگواری آن هدیه را میپذیرد و او را مشمول لطف بیشتر خود میگرداند. در اینجا هیچ کس گمان نمیکند که پادشاه به این هدیه نیاز دارد؛ بلکه روشن است که این هدیه دادن، نیازی از سوی آن فقیر بوده است.
💯ثانیاً: ایصال ثواب از جانب امت به رسول الله صلی الله علیه وسلم بر اساس نصوص شرعی ثابت است، چنانکه یکی از مصادیق ایصال ثواب، دعا برای ارتقاء درجات و طلب مقام وسیله میباشد. در حدیث صحیح مسلم وارد است که:
🌱إذا سَمِعْتُمُ المُؤَذِّنَ، فَقُولوا مِثْلَ ما يقولُ ثُمَّ صَلُّوا عَلَيَّ، فإنَّه مَن صَلَّى عَلَيَّ صَلاةً صَلَّى اللَّهُ عليه بها عَشْرًا، ثُمَّ سَلُوا اللَّهَ لِيَ الوَسِيلَةَ، فإنَّها مَنْزِلَةٌ في الجَنَّةِ، لا تَنْبَغِي إلَّا لِعَبْدٍ مِن عِبادِ اللهِ، وأَرْجُو أنْ أكُونَ أنا هُوَ، فمَن سَأَلَ لي الوَسِيلَةَ حَلَّتْ له الشَّفاعَةُ.
📕[صحيح مسلم الصفحة أو الرقم: 384]
🌱ترجمه: چون شما اذان را میشنوید کلماتی را که مؤذّن میگوید: شما هم بگویید، پس بر من درود بفرستید؛ زیرا هر کس بر من یک بار درود بفرستد الله تعالی بر او ده بار درود میفرستد. پس از آن از الله تعالی برای من «وسیله» را درخواست کنید. وسیله یک درجه است در بهشت که صرفاً برای یک شخص شایسته است و من امیدوارم که آن یک شخص من باشم. لذا هر کس برای من از الله تعالی دعای وسیله را بکند بر وی شفاعت من فرود خواهد آمد».
🔰و در صحیح بخاری آماده است:
🌱مَن قال حينَ يسمعُ النِّداءَ : الَّلهمَّ ربَّ هذه الدعوةِ التَّامةِ ، و الصَّلاةِ القائمةِ آتِ محمَّدًا الوسيلةَ و الفَضيلةَ ، و ابعثه مقامًا محمودًا الَّذي وعدته إلَّا حلَّت لهُ الشَّفاعةُ يومَ القيامةِ.
📘[صحيح البخاري الصفحة أو الرقم: 614]
🌱ترجمه: هركس بعد از شنيدن اذان، اين دعا را بخواند: «اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ، وَالصَّلاةِ الْقَائِمَةِ، آتِ مُحَمَّدًا الْوَسِيلَةَ وَالْفَضِيلَةَ، وَابْعَثهُ مَقَامًا مَحْمُودًا الَّذِي وَعَدْتَهُ» شفاعت من در روز قیامت برای او حلال خواهد شد»
🌱ترجمه ی دعا: پروردگارا، ای صاحب اين دعوت كامل (اذان) و نمازی كه هم اكنون برگزار می شود، به محمد صلى الله عليه وسلم وسيله (درجه ای است در بهشت) و فضيلت عنايت فرما و او را طبق وعده ات به مقام محمود (شفاعت) برسان.
👈و نیز حضرت عمر رضی الله عنه قصد عمره داشتند و برای گرفتن اجازه خدمتِ رسول الله صلی الله علیه وسلم حاضر شدند. آنحضرت صلی الله علیه وسلم در هنگام مرخص کردن ایشان فرمودند:
🌱لا تنسنا یا اخی من دعائک۔ وفی روایة: اشرکنا یا اخی فی دعائک.
📙(ابوداوٴد ج:۱ ص:۲۱۰، ترمذی ج:۲ ص:۱۹۵)
🌱ترجمه: ای برادر! ما را در دعای خویش فراموش مکن. و در روایتی دیگر آمده است: ای برادر! ما را نیز در دعای خویش شریک گردان.
⤴️از این احادیث معلوم میشود که همانگونه که در دوران حیاتِ طیبه، دعا برای رسول الله صلی الله علیه وسلم مطلوب و مشروع بود، پس از وصال شریف آن حضرت نیز دعا برای ایشان امری مطلوب و مورد طلب است.
*🔹️تقویت از طریق تعامل امت و تلقی بالقبول:*
🌸امام ترمذی رحمه الله پس از نقل این روایت میفرمایند: «والعمل علیه»؛ یعنی عمل امت بر این روایت است.
◀️محدث شعیب الارنوؤط بر این چنین نوشته است که:
🌱"ومع ضعف الحديث فقد عمل به جمهور الأمة قديمـا وحديثا وهو ما أشار اليه المصنف بقوله والعمل عليه ولعله صححه لذلك وقد اورده أهل العلم في كتبهم وبوبوا عليه واستحبوه".
📕(تعليقات سنن الترمذي 3/339)
⤴️یعنی با وجود ضعف این روایت، اکثریت امت چه در گذشته و چه در حال بر اساس آن عمل کردهاند، و امام ترمذی نیز با عبارت «والعمل علیه» به همین نکته اشاره کردهاند. و شاید به همین سبب، این روایت را صحیح دانستهاند. همچنین اهل علم این مسئله را در کتب خود مطرح کرده، بر آن باقاعده ابوابی قائم کردهاند و آن را مستحب شمردهاند.
⬇️همچنین نزد شوافع و حنابله این عمل مسنون است.
◀️چنانکه علامه نووی الشافعی رحمة اللہ تعالی (۶۷۶ھ) در ’’ المجموع شرح المهذب‘‘ فرمودند:
🌱"السنة أن يؤذن في أذن المولود عند ولادته ذكرا كان أو أنثى، ويكون الأذان بلفظ أذان الصلاة لحديث أبي رافع الذي ذكره المصنف، قال: جماعة من أصحابنا يستحب أن يؤذن في أذنه اليمنى ويقيم الصلاة في أذنه اليسرى".
📘(المجموع شرح المهذب للنووي، باب العقيقة، 8: 442، دار الفكر)
◀️و شیخ بهوتی حنبلي رحمة الله تعالی( ۱۰۵۱ھ) در "كشاف القناع" فرمودهاند:
🌱"وسن أن يؤذن في أذن المولود اليمني ذكرا كان أو أنثى حين يولد وأن يقيم في اليسري لحديث أبي رافع".
📗(كشاف القناع للبهوتي، 6: 449، وزارة العدل في المملكة العربية السعودية، ط: الأولى، 1435
⤴️(برگرفته از فتوای دارالافتاء جامعة العلوم الاسلامیة بنوری ٹاؤن)
◀️و در الموسوعة الفقهیه آمده است:
🌱ذهب جمهور الفقهاء إلى أنه يسن الأذان في الأذن اليمنى للمولود، والإقامة في اليسرى.
📙(الموسوعة الفقهیه الکویتیه ، جلد ۴۵، ص ۲۹۵)
✔️ترجمه: جمهور فقهاء بر این نظرند که گفتن اذان در گوش راست نوزاد و اقامه در گوش چپ او، سنت است.
*🔹️تصحیح و تصریح برخی از علماء متسلفه:*
◀️ناصر الدین آلبانی این روایت حضرت ابو رافع رضی الله عنه را "حسن" گفته است:
🌱(١١٧٣) - (قول أبى رافع: " رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم , أذن فى أذن الحسن حين ولدته فاطمة بالصلاة " رواه أحمد وغيره (ص ٢٧٩) .
👈حسن إن شاء الله. أخرجه أحمد (٦/٩ , ٣٩١ , ٣٩٢) وأبو داود.
📕(ارواء الغلیل فی تخریج احادیث منار السبیل للالبانی ، جلد۴ ، ص ۴۰۰ ، رقم الحدیث ۱۱۷۳)
◀️مفتی اعظم متسلفه شیخ عبدالعزیز ابن باز نوشته است:
🌱ويشرع الأذان في أذن الصبي عند تسميته يوم السابع أو قبل أو بعد في اليمنى والإقامة في اليسرى.
📘( فتاوی نور علی الدرب لابن باز، جلد ۶، باب الاذان والإقامة، ص ۳۵۱)
✔️ترجمه: اذان گفتن در گوش نوزاد، هنگام نامگذاری او در روز هفتم یا قبل یا بعد از آن، در گوش راست، و اقامه در گوش چپ، مشروع (جایز) است.
◀️همچنین عالم مشهور متسلفه شمس الحق عظیم آبادی نوشته است:
🌱ولادت کے بعد مستحب ہے کہ نومولود کے دائیں کان میں آذان اور بائیں کان میں اقامت کہی جائے .
📗( فتاوی مولانا شمس الحق عظیم آبادی ، ص ۳۴۷ )
✔️ترجمه: پس از ولادت، مستحب است که در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپ او اقامه گفته شود.
◀️و حافظ ثناء اللہ مدنی غیرمقلد نوشته است:
🌱نومولود بچے یا بچی کے دائیں کان میں آذان اور بائیں کان میں اقامت کہنا حدیث و سنت سے ثابت ہے.
📙( فتاوی نثائیه ، جلد ۳ ، ص ۴۳۷ )
✔️ترجمه: گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ نوزاد از حدیث و سنت ثابت است.
*🔰کلام آخر:*
👌اذان در گوش نوزاد را حدیث تأیید کرده، فقهاء پذیرفتهاند، امت عمل کرده؛ حال برخی از متسلفه گمراه و نوظهور آمدهاند و آن را بدعت مینامند! بدانید که بدعت گزار، کسی است که با حدیث و سنت مخالفت کند، نه آنکه به آن عمل کند. بدعت، ترک سنت است نه اقامه آن.
✍️مجیب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓 ٢٧ ذوالقعده ١٤٤٦
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
*حنفیه با اصول؛ متسلفه بی اصول.*
🌸رئیس المناظرین حضرت مولانا محمد امین صفدر اوکاڑوی رحمه اللہ فرمودند:
👌غیرمقلدیت یک فرقه بی اصول است، در حالیکه احناف جماعتی با اصول هستند، چنانکه کتب زیادی در علم اصول دارند، از جمله:
🔹️ اصول الشاشی
🔹️ اصول کرخی
🔹️ اصول از جصاص رازی
🔹️ تأسیس النظر
🔹️ اصول بزدوی
🔹️ اصول سرخسی
🔹️ حسامی
🔹️ المغنی فی اصول الفقه
🔹️ المنار اثر ابوالبرکات نسفی
🔹️ التنقیح مع التوضیح از صدرالشریعه
🔹️ تحریر الأصول از ابن همام
🔹️ مسلم الثبوت
🔹️ نور الأنوار
⤴️اینها فقط چند نمونه از کتب علم اصول احناف هستند. اگر فرقه غیرمقلدیت نیز واقعاً وجود و جایگاهی داشتند، میبایست آنها هم کتبی در اصول میداشتند؛ اما آنها تا قیامت هم نمیتوانند فهرستی از کتب معروف در علم اصول ارائه دهند. و این، همانند روشنایی ماه در نیمه شب و خورشید در نیمروز، دلیل آشکاری است بر اینکه این فرقه، فرقهای بی اصول است. اینان خود نه اصول دارند و نه با اهل اصول، یعنی احناف، رفتاری بر پایه اصول دارند!
📕(تجلیات صفدر، جلد ۴، صفحه ۴۲)
✍️ترجمه: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
*📌استفادهی لفظ «مولا» و «مولانا» برای غیر از الله تعالی*
💢شبهه: لفظ "مولانا" مخصوص الله تعالی است. شما خرافاتیها از عبدالحمید یک "مولانا" (یعنی الله) ساختهاید!
🔰جواب:
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
🌱الحمد لله رب العالمین، و الصلاة و السلام علی سید المرسلین، سیدنا محمد و علی آله و أصحابه أجمعین، أما بعد:
⬇️معنای لفظ «مولیٰ» و اطلاق آن:
⚡️فرقه و فتنه متسلفه اطلاق لفظ «مولیٰ» را برای غیر الله ناجایز و شرک میدانند. در حقیقت، این از نا آگاهی این افراد است. بدون شک «مولیٰ» حقیقی الله تعالی است و شایسته کمال ولایت تنها ذات اوست. و در آن معنایی که الله تعالی «مولیٰ» و «ولی» گفته شده، اطلاق این لفظ بر غیر الله جایز نیست؛ اما از حیث معانی دیگر، اطلاق این دو لفظ بر دیگران نیز جایز است. چرا که در قرآن و حدیث، این دو لفظ برای غیر الله نیز به کار رفتهاند. لذا اینکه گفته شود اطلاق واژه «مولیٰ» و «ولی» بر غیر الله جایز نیست، مخالف قرآن و حدیث و تصوری باطل است.
👈در قرآن، حدیث و لغت عرب، لفظ «مولیٰ» دارای معانی مختلفی است، از جمله: رب، مالک، مددگار، کارساز، سردار، آقا، آزاد کننده، غلام، غلام آزاد شده، و دوست.
✔️حال لفظ «مولیٰ» نیز، وقتی به معنای رب، مالک حقیقی و کارساز حقیقی باشد، فقط برای الله تعالی به کار میرود و در این معنا، اطلاق آن بر غیر الله جایز نیست. اما با در نظر گرفتن دیگر معانی این لفظ، استفاده آن برای غیر الله شده و لذا جایز است.
👌به هر حال، این نکته را به خاطر بسپارید که در آن معنایی که الله تعالی «مولیٰ» است، هیچ کس دیگر «مولیٰ» نیست؛ اما در معانی دیگر، میتوان همه را «مولیٰ» گفت و در این، نه اشکالی هست، نه ممنوعیتی، و نه تعریف شرک بر آن صادق میآید.
🌱بدون شک، در قرآن و حدیث، به وفور الله تعالی «مولیٰ» گفته شده، اما اینکه از این استفاده زیاد نتیجه گرفته شود که این لفظ را نمیتوان در هیچ معنای دیگری برای غیر الله به کار برد، نه فقط اشتباه است، بلکه نشان دهنده جهل و نادانی است.
🔰اکنون چند دلیل از قرآن و حدیث ملاحظه فرمایید که در آنها به غیر الله نیز «ولی» و «مولانا» گفته شده است.
🔹️دلیل اول:
🌸ارشاد باری تعالی است که: وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ. (سورة النساء آیه ۳۳)
🌱ترجمه: برای هر کس وارثانی قرار داده ایم که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث می برند.
👈فائده: در این آیه، الله تعالی وارثان میت را «موالی» نامیده است که جمعِ «مولیٰ» است. پس معلوم میشود که گفتنِ «مولیٰ» و «موالی» برای غیر الله نیز صحیح و جایز است.
🔹️دلیل دوم:
🌸ارشاد باری تعالی است که: وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَىٰ مَوْلَاهُ. (سورة النحل آیه ۷۶)
🌱ترجمه: و الله، مثال دو شخصی را بیان می کند که یکی از آنان گنگ است و هیچ قدرتی ندارد و سر بار صاحب و مالک خویش است.
👈فائده: در این آیه، به صاحب و مالک غلام «مولیٰ» گفته شده است که دلیلی بر جواز به کار بردن این لفظ است.
🔹️دلیل سوم:
🌸الله تعالی در قرآن مجید دعای حضرت زکریا عليه السلام را نقل فرمودهاند: وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي... (سورة مریم آیه ۵)
🌱ترجمه: و من پس از مرگم از ناحیه ی خویشانم نگرانم....
🔹️دلیل چهارم:
🌸ارشاد باری تعالی است که: فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ. (سورة الأحزاب آیه ۵)
🌱ترجمه: و اگر پدرانشان را نمی شناختید،(بدانید که ایشان) برادران دینی و دوستان شما هستند.
👈فائده: در این آیه، الله تعالی فرمود که کسانی را که میخواهید صدا بزنید، به پدرانشان نسبت دهید و به نام پدرانشان بخوانید؛ و اگر پدرانشان را نمیشناسید، پس ایشان را «برادر»، «دوست» و «مولیٰ» بخوانید. در اینجا نیز به ما تعلیم داده شده که میتوان «مولیٰ» را به معنای دوست برای غیر الله به کار برد.
🔹️دلیل پنجم:
🌸ارشاد باری تعالی است که: فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَٰلِكَ ظَهِيرٌ (سورة التحریم آیه ۴)
🌱ترجمه: بی گمان خداوند مولای اوست، و جبرئیل و مؤمنان شایسته نیز (یاران او هستند)، و فرشتگان پس از آن پشتیباناند.
👈فائده: در این آیه، الله تعالی، جبرئیل علیه السلام و مؤمنان نیک را «مولیٰ» یعنی دوست و یاور رسول الله صلی الله علیه وسلم معرفی فرموده است؛ و از این معلوم میشود که گفتن «مولیٰ» و «مولانا» برای جبرئیل علیه السلام و مؤمنان نیک، در کنار الله تعالی، صحیح و جایز است.
🔹️دلیل ششم:
🌸در صحیح بخاری، ارشاد گرامی رسول الله صلی الله علیه وسلم است که: عن النبی صلى الله عليه وسلم قال مولى القوم من انفسهم.(بخاری ج۲ ص ۱۰۲۴)
🎬 گفتار مولانا حافظ ملک محمد بم پشتی در
حکم گوشت کفتار
🗓️ تاریخ : ۱۴۰۴/۲/۱۷
🔴 زبان بلوچی
🎥 سخنران : مولانا حافظ ملک محمد بلوچزهی
تهیه و تنظیم : امور فرهنگی و مذهبی
دارالقرآن والسنة سیرکان بم پشت
ندایقرآنوسنت
*در ظلّ تقلید، سکینهی باطن و حراستِ شریعت است*
🌸از افادات حکیم الامت حضرت مولانا محمد اشرف علی تهانوی رحمه الله.
✍️ترجمه و شرح: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
✔️ما در باب تقلید شخصی، قائل به وجوب ذاتی و فرضیتِ عینی نیستیم، اما از جهت انسجام دین و انتظام امورِ شریعت، آن را لازم میدانیم. زیرا که در سایهی تقلید، دین مبین بر منهجِ واحد و صراطِ مستقیم ثابت میماند، و ترک تقلید مساوی است با هرج و مرج مذهبی، التباس در احکام، و گسیختگی در اصول عملیهی امت.
👌بله! ترک تقلید اگر با نیتِ التماس احتیاط و طلبِ أحوط الأقوال صورت گیرد، صاحِبِ آن در دائرهی مشقّت و تکلّف گرفتار میشود؛ و اگر از بابِ میل به سهولت و اخف الأحکام باشد، نفس پرستی، اتباعِ هویٰ، و تساهل در دین نتیجهی حتمی آن خواهد بود.
💯پس معلوم شد که تقلید، نه تنها حافظِ دیانت و مانعِ بدعت است، بلکه مایهی راحت ضمیر، حفظ عمل، و صیانت از افراط و تفریط نیز هست.
📘(۳۱۳ اشرفی جواهرات، صفحه ۲۴)
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
*جوابِ حجة الإسلام امام غزالی قدس اللہ سرہ به کسی که میخواهد حقیقتِ «استواء علی العرش» را بفهمد.*
🔹️قل لمن يفهم ما اقول / اترك البحث فذا شرح يطول.
🌱ترجمه: به کسی که میخواهد حقیقتِ «استواء علی العرش» را بفهمد، بگو: این تفتیش را رها کن، زیرا شرح آن بسیار طولانی است.
🔸️ثم سر غامض من دونه / قصرت والله اعناق الفحول.
🌱ترجمه: این رازیست سر بسته و ژرف، که در برابر آن گردنِ علماء بزرگ خم است.
🔹️انت لا تعرف ایاک ولم / تدر من انت ولا كيف الوصول.
🌱ترجمه: ای مخاطب، تو از حقیقت خویش ناآگاهی؛ نمیدانی که چه کسی هستی و چگونهای.
🔸️لا ولا تدرى صفات ركبت / فیک حارث في خفاياها العقول.
🌱ترجمه:و نه آن صفات را میشناسی که در تو آمیختهاند؛ در درک اسرار و دقایق آن، عقلها حیران و سرگرداناند.
🔹️این منک الروح في جوهرها / هل تراها او ترى كيف تجول
🌱ترجمه: بگو، روح کجا است و حقیقت آن چیست؟ آیا آن را میبینی؟ و چگونه حرکت میکند؟
🔸️وكذا الانفاس هل تحصرها / لا ولا تدري متى عنك تزول.
🌱ترجمه: و همین طور نفسها، آیا میتوانی آنها را شمار کنی؟ هرگز نه، و تو نمیدانی که چه زمانی از تو جدا خواهند شد.
🔹️این منک العقل والفهم اذا / غلب النوم فقل لي يا جهول.
🌱ترجمه: و هنگامی که خواب غالب میآید، عقل و فهم کجا میروند؟ بگو، ای نادان!
🔸️انت اكل الخبز لا تعرفه / كيف يجرى منک ام كيف تبول.
🌱ترجمه: تو حتی این را هم به درستی نمیدانی که غذا چگونه به درون میرسد، و ادرار چگونه میآید.
🔹️فاذا كانت طوایاک التی / بين جنبیک بها انت جهول.
🌱ترجمه: پس وقتی تو خود از حقیقت و کنه رودههایت که در درونت جای دارند بیخبری!
🔸️كيف تدرى من على العرش استوى / لا تقل كيف استوى كيف النزول.
🌱ترجمه: چگونه میتوانی کیفیت و حقیقتِ استواء علی العرش و نزول الی السماء الدنیا را درک کنی؟
🔹️كيف يحكى الرب ام كيف يرى / فلعمری لیس ذا الا فضول.
🌱ترجمه: کیفیت خداوند چگونه میتواند بیان شود؟ و چگونه میتوان او را دید؟ اینها همه سخنان و پرسشهای بیهوده و فضولاند.
🔸️فهو لا كيف ولا این له / وهو رب الكيف والكيف يحول.
🌱ترجمه: خدای تعالی از «کیف» و «أین» منزّه و پاک است، زیرا او خود آفریننده و پروردگارِ «أین» و «کیف» است.
🔹️وهو فوق الفوق لا فوق له / وهو في كل النواحى لا يزول.
🌱ترجمه: او فوق الفوق و وراء الوراء است هیچ چیز بر او برتری ندارد، او همه جا حاضر و ناظر است.
🔸️جل ذاتاً و صفات وعلا / وتعالی ربنا عما نقول.
🌱ترجمه: حق تعالی در ذات و صفات خود اعلیٰ و برتر است، و از هر آنچه که ما میگوییم، برتر است.
📕[مجافی الادب جلد ۴ صفحه ۴ و مشارق الانوار جلد ۲ صفحه ۳۷۔]
✍️مترجم: أبوأُمامه دیوبندی
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
آلبانی در کتاب فتاوی خود امام بخاری را تکفیر کرده و گفته این سخن مسلمان مومن نیست!!!
زیرا که امام بخاری آیه "كل شيء هالك إلا وجهه " را تاویل نموده و و لفظ وجه را به ملک خداوند تفسیر می کند
*آیا هر فردی حق اجتهاد دارد؟*
📝بقلم گهربار شیخ الإسلام حضرت مولانا مفتی محمد تقی عثمانی مدظله العالی.
✍️ترجمه: أبوأُمامه دیوبندی
‼️برخی از معاصرین به شرایط اجتهاد اعتراض کردهاند و میگویند: اجتهاد یک حق دینی است که خاص به یک عده از مسلمین نیست، بلکه برای همگان است؛ لذا، محدود کردن آن به گروه خاصی از علماء جایز نیست و هر مسلمان حق دارد که مستقیماً از مصادر اصلیه احکام را خود استخراج کند.
👈بزرگ ترین دلیل این جماعت این است که اسلام دینی جهانی است که به رنگ یا زبان خاصی اختصاص ندارد و پیام آن برای تمام بشریت است. در اسلام نه مانند مسیحیت پاپیسم وجود دارد و نه مانند آیین هندویی برهمنیسم. اگر حق اجتهاد را محدود به گروهی از علماء کنیم، در واقع نوعی پاپیسم و برهمنیسم در اسلام ایجاد کردهایم؛ بدین معنا که هیچ کس حق تفسیر نصوص شرعی را نخواهد داشت مگر آنکه عضو نظام خاصی باشد.
🌱این استدلال امروز چنان گسترش یافته که پژواک آن از محافل مختلف کشورهای گوناگون به گوش میرسد و مردم در سایه این استدلال هرگونه تحریف در معانی نصوص را جایز میشمارند؛ در حالی که بیشتر این افراد صلاحیت فهم قرآن و سنت را ندارند، بلکه بسیاری از آنان حتی یک واژه عربی را نیز نمیدانند و قادر به خواندن درست یک سطر از قرآن یا حدیث هم نیستند، اما با این وجود از ادعای این حق که «اجتهاد حق بنیادین ماست و کسی نمیتواند آن را انکار کند» باز نمیایستند.
👌حقیقت این است که این افراد نه با واقعیت اجتهاد آشنایی دارند و نه با واقعیت پاپیسم.
✔️نکته اصلی اینجاست که اجتهاد از حقوق طبیعی بشر نیست که هر کس بتواند به آن دست یابد، بلکه یک عمل علمی است که نیازمند شایستگیها و تواناییهای علمی خاصی میباشد؛ درست مانند طبابت که برای درمان بیماران شرط احراز صلاحیت علمی لازم است. پس وقتی در طبابت یا دیگر علوم و فنون، قرار دادن شرط صلاحیت علمی به معنای ایجاد پاپیسم محسوب نمیشود، چگونه در شریعت اسلامی تعیین معیار علمی برای اجتهاد را پاپیسم یا تضییق حقوق بشر میشمارند؟
💯واقعیت این است که در مسیحیت، پاپیسم یک نظام اداری خاص است که از مناصب مختلف تشکیل شده و مسئولیت این مناصب تنها به افرادی سپرده میشود که توسط متولیان این نظام انتخاب میشوند. در این نظام، ملاک عضویت، صرف علم، فضل، زهد یا تقوا نیست. و هیچ کس خارج از این نظام حق ندارد در امور دینی اظهار نظر یا کتب مقدس را تفسیر کند، حتی اگر از صاحبان این مناصب علم و برهان بیشتری داشته باشد.
👈اما در اسلام چنین نظام اداری وجود ندارد. هر کس که دارای معیارهای علمی لازم در علوم قرآن و سنت باشد، حق اجتهاد و تفسیر نصوص را دارد و نیازی به کسب اجازه از هیچ گروه یا فرد خاصی ندارد، و تأیید کسی نیز برای او شرط نیست.
💢علاوه بر این، در مسیحیت، حق بیان عقاید و تفسیر کتاب مقدس منحصر به یک فرد خاص به نام «پاپ» است، که توسط گروهی متشکل از هفتاد نفر به نام «کاردینالها» انتخاب میشود. مقام پاپ در تمام امور دینی، حجت نهایی به شمار میرود و پیروی از او بر همه مسیحیان واجب است؛ حتی اگر دیگری علم و معرفت بیشتری داشته باشد، باز هم کسی حق مخالفت با پاپ را ندارد.
🔰دایرة المعارف بریتانیکا در این باره مینویسد:
🌱پاپ به عنوان عالی ترین مرجع عقیده، حجیت و عصمت (مصونیت از خطا) برخوردار است که کلیسا به طور مجموعی داراست؛ و به عنوان قانون گذار و حاکم، همان اختیاری را دارد که کلیسا به طور مجموعی در خود میبیند.
⤴️از این توضیحات میتوان فهمید که تفاوت عمیقی میان پاپیسم مسیحی و نظام علمی علماء مسلمان وجود دارد. هیچ یک از علماء اسلام هرگز مدعی عصمت در فتوا یا اجتهاد خود نشدهاند و هیچ مجتهدی ادعا نکرده که اجتهاد فقط به خود او منحصر است. در تاریخ اسلام هیچ گاه اجتهاد به عضویت در یک ساختار رسمی یا سازمانی مشروط نبوده، بلکه تنها شرط آن علم گسترده، عمل صالح و تقوا بوده است. هرکه به این معیارها میرسید، مجتهدان او را با روی گشاده میپذیرفتند و مسلمانان در هر سرزمین و منطقهای به او احترام میگذاشتند.
به همین دلیل در تاریخ اسلام، تعداد مجتهدان بی شمار است و نه نسب، نه وطن، هیچ کدام شرط اجتهاد نبودهاند. بسیاری از بردگان بودهاند که علم و اجتهادشان موجب سر افکندگی آزادگان شده، و بسیاری از غیر عربها به سبب مقام علمی و تقوای خود مورد پذیرش عربهای خالص قرار گرفتهاند. این نمونههای درخشان تاریخی نیازی به توضیح بیشتر ندارند و برای همه آشکارند.
✔️این است تفاوت پاپیسم مسیحی و نظام علمی علماء در اسلام. اما این تفاوت به این معنا نیست که در اسلام برای اجتهاد هیچ شرط علمی وجود ندارد، بلکه شرط اجتهاد، علم فراوانی است که علمای اصول آن را به تفصیل بیان کردهاند.
💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎
•••﴿ حقوق العِباد - 5 - ﴾•••
💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎
(( حقوق مسلمان - 2 - ))
(21) - اگر عطسه زده الحمد لله بگويد در جوابش بايد «یَرْحَمُکَ اللهُ » بگوئید.
(22) - اگر چيز گمشدۀ او را پيدا کنيد بايد آن را به او پس بدهید.
(23) - جواب سلامش را بايد بدهید.
(24) - با نرمى و خوش خُلقى با او صحبت نمائيد.
(25) - با او نيکى کنيد.
(26) - اگر او با اعتماد بر شما قسمى خورده است، بکوشيد قَسَمَش را اداء کنيد.
(27) - اگر کسى بر او ظلم مى کند بايد او را مدد کنيد. اگر او بر کسى ظلم مى کند، مانع وی شويد.
(28) - با او محبت بورزيد، با او دشمنى نکنيد.
(29) - او را نبايد رسوا بگردانيد.
(30) - هر چيز خوبى را که براى خود مى پسنديد، آن را براى او نيز بپسنديد.
(31) - در وقت ملاقات او را سلام بدهيد. و اگر مرد با مرد و زن با زن مصافحه کنند يعنى دست بدهند، اين بهتر است.
(32) - اگر رنجشى با وی رخ داد، تا بيشتر از سه روز، ترک سلام نبايد کنید.
(33) - نبايد بر او بدگمانى کنید.
(34) - نبايد با او حَسَد و بغض نمائید.
(35) - او را به کار خوب و نيک راهنمائى کنيد و از کار زشت و بد، منعش نمائید.
(36) - بر خُردسال ها بايد شفقت نمائید و احترام و ادب بزرگسال ها را بايد نگاهدارید.
(37) - اگر دو مسلمان از هم برنجند، ميان ايشان صلح و آشتى نمائيد.
(38) - نبايد غيبت او را کنيد.
(39) - به هيچ شکلى نبايد به او ضرر برسانيد، نه در مالش و نه در آبرويش.
(40) - نبايد او را از جايش برخيستانده بر جايش بنشينيد.
محمد ابراهیم تیموری
3 رجب 1439 قمری
💎🎉🌸💞🌺💞🌸🎉💎
┈•••❈﴿ راه فلاح ﴾❈•••┈
نشر تعالیم اسلام مطابق مذهب اهل سنت و جماعت بر مبنای فقه شریف حنفی
❓️سؤال: آیا نگه داشتن ریشی که از مقدار مسنون (یعنی یک مشت) به وجه فاحش تجاوز نماید و اطاله اش از حدود اعتدال خارج گردد، از حیث شرعی جواز دارد؟ و آیا این عمل داخل در سنت است یا در دایرهٔ مخالفت با هیئت نبویه قرار میگیرد؟
🔰جواب:
✔️مقدار واجب و مسنون در طول ریش، یک قبضه یا مشت است، و زائد بر آن را میتوان کوتاه کرد. اطالهٔ بیش از حد، نه فقط خلاف سنت است، بلکه از سلف صالح نقل شده که ریش بسیار دراز از علامات حماقت شمرده شده است؛ لذا نگه داشتن ریش بلندتر از یک مشت، خارج از سنت است و مورد نکیر مشایخ و أکابر امت است.
🔰دلایل:
🌸عَنِ ابْنِ عُمَرَ،عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ: (خَالِفُوا الْمُشْرِكِينَ: وَفِّرُوا اللِّحَى، وَأَحْفُوا الشَّوَارِبَ). وَكَانَ ابْنُ عُمَرَ: إِذَا حَجَّ أَوِ اعْتَمَرَ قَبَضَ عَلَى لِحْيَتِهِ، فَمَا فَضَلَ أَخَذَهُ.
📕(صحیح البخاري ، کتاب اللباس، باب تقلیم الأظفار ۲/۸۷۵، رقم: ۵۶۶۳، ف:۵۸۹۲)
🌱ترجمه: حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه میفرمایند که رسول اللهﷺ فرمودند:با مشركین, مخالفت كنید. ریش هایتان را بگذارید وسبیل هایتان راكوتاه كنید. حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه هرگاه حج يا عمره مینمود، ريش خود را با دست میگرفت و آنچه را كه از يک قبضه (مشت) اضافه بود کوتاه میکرد.
🌸عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جده، أن رسول اﷲ صلی اﷲ علیه کان یأخذ من لحیته من طولها وعرضها.'
📘(سنن الترمذي، کتاب الأدب، باب ماجاء في الأخذ اللحیة، النسخة الهندیة ۲/۱۰۵، دار السلام رقم: ۲۷۶۲)
🌱ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از ریش مبارک خود هم از عرض و هم از طول آن میگرفتند.
🌸امام أعظم ابو حنیفه رحمه الله فرمودند:
✔️من كان طويل اللحية لم يكن له عقل.
🌱ترجمه: هر کسی که ریش بلندی داشته باشد، عقل ندارد.
📙(الثقات لابن حبان، جلد ۹، صفحه شماره ۱۶۲)
🌸دربارهی یک راوی به نام سالم بن ابی حفصه امام محمد بن ادریس الشافعی رحمه الله فرمودند:
✔️نعم رأيته طويل اللحية ، وكان أحمق
🌱ترجمه: بله، او را دیدم که ریش بلندی داشت و احمق بود.
📗(الضعفاء الكبير للعقيلي، جلد ۲، صفحه ۱۵۲)
🌸امام ابو داؤد رحمه الله یک راوی به نام ابو اسرائیل الملائی را جرح کرده و فرمودند:
✔️كان طويل اللحية أحمق.
🌱ترجمه: او ریش بلند احمقی بود.
📕(سؤالات أبي عبيد الآجري لأبي داود السجستاني، جلد ۱، صفحه ۱۲۲)
🌸امام خالد بن عبد اللہ الواسطی رحمه اللہ فرمودند:
✔️دخلت الكوفة وكتبت عن الكوفيين ولم تكتب عن مجالد قال لأنه كان طويل اللحية.
🌱ترجمه: وارد کوفه شدم و از اهل کوفه حدیث نوشتم، اما از مجالد حدیثی ننوشتم، چرا که ریش او بلند بود.
📘[الكامل في ضعفاء الرجال,، جلد ۸، صفحه ۱۶۸]
🌸امام معافی بن زکریا رحمه اللہ فرمودند:
✔️أَن عِظَمَ لحيته كَانَ عَلَى شكلٍ يدل عَلَى السّفاهة والحمق.
🌱ترجمه: بلندی ریش او به شکلی بود که دلالت بر سبک عقلی و حماقت میکرد.
📙(الجليس الصالح الكافي والأنيس الناصح الشافي، صفحه ۱۴۸)
🌸امام ابو منصور الثعالبی رحمه الله فرمودند:
✔️إذا طالت اللحية تكوسج العقل.
🌱ترجمه: هرگاه ریش بلند شود، عقل کج و معوج میگردد.
📗(التمثيل والمحاضرة، صفحه۴۲۳)
🌸امام ابن الجوزی رحمه الله فهرست و علامات احمقان را ذکر کرده و فرمودند:
✔️ومن العلامات التي لا تخطىء طول اللحية، فإن صاحبها لا يخلو من الحمق.
ترجمه: از علاماتی که اشتباه ناپذیر هستند (یعنی قطعی و یقینی)، داشتن ریش بلند است؛ بی گمان کسی که آن را میگذارد از حماقت دور نیست.
📕(أخبار الحمقى و المغفلين لابن الجوزي، صفحه ۲۹)
🌸رَوَى الطَّبَرَانِيُّ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَفَعَهُ «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِهِ» " وَاشْتُهِرَ أَنَّ طُولَ اللِّحْيَةِ دَلِيلٌ عَلَى خِفَّةِ الْعَقْلِ وَأَنْشَدَ بَعْضُهُمْ:
🌱ترجمه: طبرانی از حضرت ابن عباس رضی الله عنه نقل کرده است که فرمودهاند: از سعادت انسان، کوتاهی ریش اوست. و مشهور است که طول ریش دلیلی است بر کم عقلی، و برخی از آنها این شعر را نقل کردهاند:
مَا أَحَدٌ طَالَتْ لَهُ لِحْيَةٌ ... فَزَادَتْ اللِّحْيَةُ فِي هَيْئَتِهِ
إلَّا وَمَا يَنْقُصُ مِنْ عَقْلِهِ ... أَكْثَرُ مِمَّا زَادَ فِي لِحْيَتِهِ.
📘(حاشية ابن عابدين كتاب الحظر و الاباحة ج ۶ ص ۴۰۷)
🌹والله تعالی أعلم بالصواب
✍️ مُجيب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓 ٢٠ شوال ١٤٤٦
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🎞موضوع: غیرمقلدیت چیست؟
🎙️بیان: رئیس المناظرین حضرت مولانا محمد امین صفدر اوکاڑوی رحمه اللہ.
⌨️زیر نویس فارسی و انگلیسی.
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
*سلسله ردیههای قاصمه بر ترهات و افتراءات شیخ مجهول (قسمت دوم)*
✍️بقلم أبویاسر حنفی
👌از آن جایی که شیخِ مجهول الهوین ولعی عجیبی به تکفیر امت محمدی دارد، و از دیر باز در صدد است تا ماتریدیه که مراد او همان احنافاند، (چرا که غالب احناف در اعتقاد ماتریدی هستند،) را به بهتانِ قائل بودن به «خلق قرآن» متهم کند، بر آن شدیم تا در این نوشتار، پرده از این افتراء عظیم برداریم. این در حالیست که ما به صراحت و بیهیچ تردیدی از این عقیده فاسده اعلام برائت کردهایم، همان گونه که اکابر و اعاظم ما حکم به کفر قائلین به آن دادهاند، و خود نیز بر همین منوال، چنین اشخاصی را در دایره اسلام نمیدانیم.
❓️پس سؤال اینجاست که این شیخ مجهول چرا اصرار دارد که این مسلک منحرف را به اکابر احناف بچسباند؟ به نظر میرسد این اصرار جاهلانه و متعصبانه، او ریشه در چند عامل دارد:
1️⃣ این فرقه نو ظهور، از عطش دیرینه برای تکفیر و تضلیل علمای ربانی و جمهور امت اسلامی رنج می برد، و گویا آرامش خود را در ارتواء از خونریزی اعتقادی میجوید.
2️⃣ در پی تقلید کورکورانه از مشایخ خود است؛ همانانی که اشاعره و ماتریدیه را در گمراهی میدانند، حال آنکه قریب به ۹۸٪ امت، در زمره این دو طایفهاند.
3️⃣ مغرورِ عبارات قیچی شده، و مرعوب سایتهای ضدّ احناف گردیده و به شدت از آنها تأثیر پذیرفته است.
4️⃣ از فقر فاحش در زبان عربی رنج میبرد و از درک مفاهیم دقیق متون عاجز است.
5️⃣ گاهی می فهمد، اما به تجاهلِ مرکب پناه میبرد و تعصبِ کور، او را از رؤیت حقیقت محروم ساخته است.
✋️در این نوشتار، به اذن الله، با نقل اقوال دهها تن از اعلام حنفی ماتریدی، اساس این اتهام ناروا را در هم خواهیم کوبید.
⚠️یاد آور میشویم که پیش تر عبارتی از تاویلات اهل السنة منسوب به امام ابو منصور ماتریدی نقل کردیم و شیخ مجهول مدعی شد که آن عبارت از خود امام و اصل کتاب نیست. ما نیز بنابر انصاف آن را پذیرفتیم. اما گویا این مدعی بی خبر، حتی نمیداند که نویسنده مقدمه کتاب، خود از اعلام و محققان ماتریدیه است؟! سبحان الله، تا چه اندازه انسان میتواند در جهل مرکب غوطه ور شود!!
🔰دلایل:
🔹️۱- ولهذا قلنا: إن القرآن غير مخلوق على إرادة تلك الصفة دون العبارات العربية.
👈علامه کاسانی رحمه الله، از اعلام حنفی ماتریدی صاحب نام، مینویسد: قرآن، مخلوق نیست.
📕(الكتاب: بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع
المؤلف: علاء الدين، أبو بكر بن مسعود بن أحمد الكاساني الحنفي (المتوفى: 587هـ) الناشر: دار الكتب العلمية)
الطبعة: الثانية، 1406هـ - 1986م)
🔹️۲- القرآن كلام الله منزل غير مخلوق.
👈علامه ابن عابدین رحمه الله، از علمای معتبر حنفی ماتریدی، مینویسد: قرآن کلام الله است، نازل شده و مخلوق نیست.
📘(الكتاب: رد المحتار على الدر المختار
المؤلف: ابن عابدين، محمد أمين بن عمر بن عبد العزيز عابدين الدمشقي الحنفي (المتوفى: 1252هـ)الناشر: دار الفكر-بيروت، الطبعة: الثانية، 1412هـ - 1992م عدد الأجزاء: 6)
🔹️۳- والقرآن كلام الله - تعالى - غير مخلوق ولا محدث واللغات كلها محدثة.
👈علامه سرخسی رحمه الله مینویسد: قران کلام الله و غیر مخلوق و غیر محدث است.
📙(الكتاب: المبسوط المؤلف: محمد بن أحمد بن أبي سهل شمس الأئمة السرخسي (المتوفى: 483هـ) الناشر: دار المعرفة - بيروت، الطبعة: بدون طبعة، تاريخ النشر: 1414هـ - 1993م)
🔹️۴- «الفائدة الرابعة» في تحقيق معنى أن القرآن كلام الله تعالى غير مخلوق: «اعلم» أن هذه المسألة من أمهات المسائل الدينية والمباحث الكلامية كم زلت فيها أقدام وضلت عن الحق بها أقوام وهي وإن كانت مشروحة في كتب المتقدمين مبسوطة في زبر المتأخرين لكني بحول من عز حوله وفضل من غمرنا فضله أوردها في هذا الكتاب ليتذكر أولو الألباب بأسلوب عجيب وتحقيق غريب............ فالقرآن كلامه تعالى غير مخلوق وإن تنزل في هذه المراتب الحادثة.
👈صاحب تفسیر روح المعانی می نویسد: قران کلام الله و غیر مخلوق است.
📕((الكتاب: روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني المؤلف: شهاب الدين محمود بن عبد الله الحسيني الألوسي (المتوفى: 1270هـ) المحقق: علي عبد الباري عطية الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1415 هـ عدد الأجزاء: 16 (15 ومجلد فهارس)
🔹️۵- وَقَالَ أَصْحَابنَا تكره الصَّلَاة خلف صَاحب هوى وبدعة وَلَا تجوز خلف الرافضي والجهمي والقدري لأَنهم يَعْتَقِدُونَ أَن الله لَا يعلم الشَّيْء قبل حُدُوثه وَهُوَ كفر والمشبهة وَمن يَقُول بِخلق الْقُرْآن.
👈 علامه عینی رحمه الله، از علمای بنام حنفی ماتریدی و شارح صحیح بخاری، مینویسد: اصحاب ما نماز پشت سر صاحب هوی و بدعتی را مکروه میدانند؛ و نماز پشت سر رافضی، جهمی، قدری، مشبه و کسانی که قائل به خلق قرآن هستند را جایز نمیدانند.
🔹️و یکی از صورتهای ایصال ثواب آن است که از جانبِ رسول اکرم صلی الله علیه وسلم قربانی انجام گیرد. در حدیث شریف وارد شده که آنحضرت صلی الله علیه وسلم به حضرت امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه دستور فرمودند که از سوی ایشان قربانی کند.
🌱عَنْ حَنَشٍ قَالَ رَأَيْتُ عَلِيًّا يُضَحِّي بِكَبْشَيْنِ فَقُلْتُ لَهُ مَا هَذَا فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَوْصَانِي أَنْ أُضَحِّيَ عَنْهُ فَأَنَا أُضَحِّي عَنْهُ»
📕(سنن أبي داود (7/ 451) بَاب الْأُضْحِيَّةِ عَنْ الْمَيِّتِ)
🌱ترجمه: از حنش روایت است که حضرت علی را دیدم که دو قوچ فربانب می کرد، به او گفتم: این چه کاری است؟ فرمود: همانا رسول الله صلی الله علیه و سلم مرا وصیت نمود که از طرف وی قربانی کنم؛ لذا، من از طرف آنحضرت صلی الله علیه و سلم نیز قربانی می کنم.
🌱وفی روایة: امرنی رسول الله صلی الله علیه وسلم ان اضحی عنه فانا اضحی عنه ابدًا۔
📘(مسندِ احمد ج:۱ ص:۱۰۷)
“وفی روایة: فلا ادعه ابدًا۔” (ایضاً ج:۱ ص:۱۴۹)
🌱ترجمه: «در روایتی آمده است که: رسولالله صلی الله علیه وسلم به من امر فرمودند که از جانب ایشان قربانی کنم، پس من همیشه از طرف ایشان قربانی میکنم.»
🌱ترجمه: «در روایتی دیگر آمده است: من هرگز آن را ترک نمیکنم.»
👌فائده: امام ابوداود رحمهالله از این حدیثِ شریف، مشروعیت قربانی از جانب میّت را استنباط نموده و به همین جهت بابی مستقل در این باب گشوده است. در مضمون حدیث میبینیم که حضرت امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه پس از ارتحال حضرت سیدالمرسلین صلی الله علیه وسلم، دو رأس قوچ را به نیابت از آن حضرت قربانی مینمودند، و در بیان علت این عمل فرمودند که رسول الله صلی الله علیه وسلم ایشان را به انجام آن وصیت فرموده بودند. اکنون سؤال متوجه جناب عبدالقدوس دهقان است که آیا به زعم ایشان، حضرت علی رضی الله عنه مرتکب بدعت گردیدهاند؟ و آیا آن ذات اقدس، معاذالله، نیازمند قربانی از سوی غیر بودند؟!
👈علاوه بر این، ایصال ثواب از جانب زندگان به ارواح مردگان، در حقیقت نوعی ایصالِ ثواب و تقدیم هدیهای معنوی است. همچنانکه در میان مردم رایج است که دوستان و محبان، برای شخصیتهای بزرگ و مکرم، هدیهای تقدیم میدارند، بدون آنکه هدفشان رفع فقر یا احتیاج آن شخصیت باشد؛ بلکه غرض، اظهار محبت و تعظیم مقام اوست. هیچ کس در دل خود چنین گمان نمیبرد که این هدیه اندک، بر مال و دولت آن شخصیتِ عظیم الشان بیفزاید؛ بلکه این عمل صرفاً نشانهای از محبت و تودّد است.
⤴️به همین قیاس، تقدیم هدیهی معنوی از طریق ایصالِ ثواب به محضرِ اقدسِ رسولِ اکرم صلی الله علیه وسلم از جانب امتی گنهکار، نه به جهت حاجت آنحضرت به این اعمال ناقابل است. چرا که رسول الله صلی الله علیه وسلم کانونِ فیوضات و معدنِ انوارِ الهیهاند بلکه این عمل، مظهر محبت، بندگی و اظهار تعلق قلبی به ساحت مقدس آنحضرت است. و بی تردید این اظهار محبت سبب ارتقاء محبت متقابل و نزدیکی بیشتر می گردد، و در واقع سود و ثمرهی این عمل، به خود اهداکنندگان باز میگردد.
📝علامه ابن عابدین شامی رحمه الله در کتاب رد المحتار، در «باب الشهید» به این مسئله اشارهای مختصر فرمودهاند. برای تکمیلِ فایده، آن را نقل میکنم:
🌱“ذکر ابن حجر فی الفتاویٰ الفقهیة ان الحافظ ابن تیمیة زعم منع اھداء ثواب القرائة للنبی صلی الله علیه وسلم لان جنابه الرفیع لا یجرأ علیه الا بما اذن فیه وھو الصلٰوة علیه وسوال الوسیلة له.
🌱قال: وبالغ السبکی وغیرہ فی الردّ علیه بان مثل ذٰلک لا یحتاج لاذن خاص الا تری ان ابن عمر کان یعتمر عنہ صلی الله علیه وسلم عمرًا بعدہ موته من غیر وصیة وحج ابن الموفق وھو فی طبقة الجنید عنه سبعین حجة وختم ابن السراج عنه صلی الله علیه وسلم اکثر من عشرة اٰلاف ختمة وضحی عنه مثل ذٰلک۔ اھ۔
🌱قلت: رأیت نحو ذٰلک بخط مفتی الحنفیة الشهاب احمد بن الشلبی شیخ صاحب البحر نقلًا عن شرح الطیبة للنویری ومن جملة ما نقله ان ابن عقیل من الحنابلة قال: یستحب اهدائها له صلی الله علیه وسلم.
🌱قلت: وقول علمائنا له ان یجعل ثواب عمله لغیرہ، یدخل فیه النبی صلی الله علیه وسلم فانه احق بذٰلک حیث انقذنا من الضلالة ففی ذٰلک نوع شکر واسدأ جمیل له والکامل قابل لزیادة الکمال وما استدل به بعض المانعین من انه تحصیل الحاصل لان جمیع اعمال امته فی میزانه یجاب عنه بانه لا مانع من ذٰلک فان الله تعالیٰ اخبرنا بانه صلی علیه ثم امرنا بالصلٰوة علیه بان نقول اللّٰهم صل علی محمد، والله اعلم.
📙(شامی ج:۲ ص:۲۴۴، طبع مصر)
فَبَعْضُ الْحَاضِرِينَ قَالَ: لَيْسَ عَلَيْهِ فِي هَذَا شَيْءٌ."
✔️البرزالی میگوید: در شوال آن سال [یعنی در سال 707 هجری] صوفیه در قاهره از شیخ تقی الدین (ابن تیمیه) و کلام او درباره ابن عربی و غیر او، به دولت شکایت کردند، این موضوع را به نزد قاضی شافعی بردند و مجلسی برای آن منعقد گشت. ابن عطا درباره او (ابن تیمیه) ادعاهایی کرد که نتوانست چیزی از آنها را ثابت کند؛ منتها او (ابن تیمیه) گفت: جز به خداوند استغاثه نمیشود و به رسول الله صلی الله علیه وسلم هم استغاثه به معنای عبادت نمیشود، اما به او توسل میشود و از ایشان به درگاه الله درخواست شفاعت میشود. پس بعضی از حاضرین گفتند که در این باره ایرادی بر او نیست."
📙(البدایة والنهایة، ط دارهجر، ج۱۸، ص ۷۴، ۷۵)
👌پس با این بیانات روشن، هیچ شک و شبههای باقی نمیماند مگر برای اهل ضلال و معاندین با سنت متواتره اهل حق.
👈و در خاتمه، کلام را با تحدی و مبارز طلبی تاریخی و مزلزل کنندهای به پایان می برم، که تا یوم ینفخ فی الصور، پاسخ آن در قاموس جماعت متسلفه وجود نخواهد داشت؛ و این عجز دائم و سکوت خفّت بار خود برهانی است ساطع بر بطلان مسلک فاسد و اعتقاد منحرف آنان.
👌پس بگویید ای مدعیان دروغین توحید و وارثان شبهه و تأویل باطل! یک قول مستند از یکی از ائمه سلف، پیش از قرن هشتم هجری، بیاورید که در آن تصریح شده باشد: "استشفاع و توسل به ساحت اقدس نبی کریم صلی الله علیه وسلم نزد روضه مطهره، فعلی حرام یا شرک است.
💯اگر راست میگویید و اهل سند و آثار سلف هستید، این یک ادعا را با نصی از اسلاف پیش از قرن هشتم ثابت کنید؛ و آنگاه به عنوان جایزه و انعام، یک دستگاه خودروی پژو پارس خشک، بیقید و شرط، به این جماعت گمراه و مدعیان بی برهان تقدیم خواهد شد.
✔️و مادامی که دستتان از آوردن چنین قولی کوتاه است "که هست" بدانید که هر بانگ و فریادی که از حلقوم شما برآید، پژواکی از جهل، بدعت، و ستیزه با سنت است.
🌸والسلام
✍️العبد الفقیر: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
/channel/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q