rahmanifar_mohammad | Unsorted

Telegram-канал rahmanifar_mohammad - (محمد رحمانی‌فر) Bitik

1515

نویسنده، مترجم، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ آذربایجان تماس: @MRahmanifar

Subscribe to a channel

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

باتی آذربایجان‌دا شهر شورالاری سئچکی‌لرینه قاتیماغین بیر نه‌دنی....

#محمد_رحمانی_فر

فرقیلی فیکیرلر اورتایا قویان بوتون یولداش‌لارا سایقی دویاراق، آذربایجان تورک میللتینی، آذربایجانیمیزین باتی‌سینداکی بیر نئچه شهرده، شورالار سئچکی‌لرینه قاتیلماغا چاغیریرام...


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

بو گئجه، تبریز واقتی ایله ساعات 11ده، اییی پارتینین "تورک دونیاسی و یورد دیشی تورک‌لر باشقان‌لیغی"نین قوراجاغی زوم گؤروشمه‌سینده، #گونئی_آذربایجان-دان دانیشاجاغام.

Meeting ID: 924 1828 1122
Passcode: 924828

Join Zoom Meeting
https://zoom.us/j/92418281122?pwd=QjgyUGpkVUpqMkZubzVTOEtWQWI0QT09


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

مصاحبه جالب برنامه تلویزیونی بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در خصوص انتشار تک‌نگاری پروفسور براندا شافر با عنوان "ایران فقط سرزمین پارس‌ها نیست"!

رئول مارک گرکت، افسر سابق CIA: کارت ناشناخته بازی اقوام در ایران، تورک‌های آذربایجان هستند... اگر آن گروه برجسته روزی شعله‌ور شود، جمهوری اسلامی خود را در وضعیت دشواری خواهد یافت.

مترجم متن مصاحبه: #محمد_رحمانی_فر


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

سلیمانی: «ترک‌ها ایرانی نیستند»

«هفت‌صد سال ایران بدون تاریخ است. غیر ایرانیان مانند سلجوقیان آمدند و بر ایران حکومت کردند»


قابل توجه تورک‌هایی که تحت تأثیر دستگاه‌های تبلیغاتی حکومتی و غیر حکومتی و همصدا با پان‌فارسیست‌های داخل‌نشین و خارج‌نشین (مخصوصاٌ لندن‌نشین)، برای سلیمانی سینه چاک می‌کردند! بی‌خود نیست که نه تنها رسانه‌های جکومتی، بلکه حتی رسانه‌های به اصطلاح معاند و برانداز هم از سلیمانی "قهرمان ملی" ساختند!

ایران امروز مدیون و مرهون حکومت هزار ساله، نه هفتصد ساله، تورک‌هاست! حتی زبان فارسی و نام ایران هم به همت امپرتوری‌های تورک و مغول زنده ماند! شاید، بزرگترین اشتباه حاکمان تورک هم همین بود!


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

فضولی شاعری فراتر از تصور نژادپرستان پارس


🖊 #محمد_رحمانی_فر


چند سال پیش در یکی از نوشته‌هایم با اشاره به بایکوت و سانسور نام فضولی، شاعر نام‌آشنای آذربایجانی، در کتب درسی نوشته‌بودم:


"شکی ندارم که اگر نسیمی و فضولی به زبان ترکی شعر نمی‌گفتند و از آنها فقط همین دیوان‌های فارسی و عربی‌شان به جا می‌ماند، امروزه نه تنها نامشان و آثارشان در متون درسی وارد می‌شد، بلکه همچون بنیاد سعدی، اکنون بنیادهایی به نام‌ آنها تاسیس شده بود و حتی سایر نهادهای فرهنگی و حتی صدا و سیما شبانه‌روز به معرفی و تبلیغ آنها می‌پرداختند.


آری، تنگ‌نظران قوم‌گرا و نژادپرست نمی‌توانند بپذیرند که کسانی که آن دیوان‌های فارسی را ساخته و پرداخته‌اند، به همان صلابت و استواری دیوان‌هایی نیز به زبان مادریشان داشته‌اند. ننگ باد بر چنین نویسندگانی که دم از آزادگی می‌زنند ولی کتاب‌های درسی مدارس را از نام شاعرانی آکنده‌اند که نژادپرستی، زن‌ستیزی، چاپلوسی و مداحی‌هایشان گوش فلک را کر کرده است، اما شاعر آزاده‌ای همچون نسیمی که جانش را بر سر آرمانش نهاده، از سوی آنها مورد سانسور و بایکوت قرار می‌گیرد.


شرم باد بر آنهایی که شعار دین و مذهب سر می‌دهند ولی حتی آثار شیعی و عاشورایی فضولی هم نتوانسته از حصار تنگ سانسور و بایکوت آنها بگذرد و به کتاب‌های درسی و متون دانشگاهی راه پیدا کند، آن هم تنها و تنها به این دلیل که این شاعر گرانمایه که برخی او را بنیانگذار سبک هندی در ادبیات فارسی و ترکی می‌دانند، دیوان اشعاری هم به زبان ترکی دارد!"


جالب است که پس از 80 سال از تأسیس اولین فرستنده رادیویی در ایران، بالأخره این بایکوت 80 ساله شکسته شد و برای اولین بار نام فضولی از رسانه‌ای که مرکز پخش آن تهران است بر زبان آمد! لکن نه به بهانه معرفی این شاعر گرانمایه تورک، بلکه به منظور تخریب و تحقیر وی و نسبت دادن سرقت ادبی به وی! آن هم از سوی کسی که دکترای ادبیات فارسی دارد و هنوز نمی‌داند که صائب تبریزی قریب به چهل سال پس از وفات فضولی به دنیا آمده‌است و طبعاً اگر شباهت‌هایی هم در بین اشعار این دو شاعر بلندآوازه آذربایجانی مشاهده می‌شود، می‌تواند ناشی از تأثیرپذیری صائب تبریزی از اشعار فضولی باشد نه بالعکس (بماند که آنچه این استاد ادبیات نخوانده در خصوص تخلص فضولی بر زبان می‌آورد کذب محض است و سرشار از نفرت‌پراکنی به مقام شامخ اسطوره ادبیات تورک‌های آذربایجان)!


آری، فضولی شاعری است فراتر از تصور نژادپرستان پارس! شاعری که پیش از صائب تبریزی و بسیاری از شاعرانی که در ردیف شعرای "سبک هندی" معرفی می‌شوند (بماند که خود این نامگذاری محل اشکال است)، عناصر ادبی این سبک را در شعرهایش جلوه‌گر ساخته‌است ولی تنها به این خاطر که در کنار دیوان‌های شعر عربی و فارسی خود، دیوان و آثاری هم به زبان مادری خویش آفریده مغضوب اساتید نژادپرست ادبیات ایران واقع شده و هم نامش و هم آثارش مورد بایکوت و سانسور قرار گرفته‌است!


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

وقتی دشمنان آذربایجان سخنگوی آذربایجان می‌شوند!

🖊 #محمد_رحمانی_فر


آنهایی که در تمام این سال‌ها نه دلشان به حال زار #آذربایجان سوخته، نه حرفی از وضعیت غمبار #اورمو_گؤلو بر زبان آورده‌اند و نه در برابر معضلات اجتماعی همچون #بیکاری افسارگسیخته ، #فقر غیر قابل تحمل، #تبعیض_ملی، #مشکلات_معیشتی و... واکنشی از خود نشان داده‌اند، حالا با راه انداختن هشتگ‌های #آذربایجان_اویاخدی و #آذربایجان_دایاخدی در فضای مجازی می‌خواهند #تنور_انتخابات را گرم کنند!


آری #آذربایجان_اویاق‌دیر! لکن شما خودباخته‌ترین و خفته‌ترین فرزندان آذربایجان هستید! شما در تمام فجایعی که بر این ملت رفته و در به وجود آمدن اوضاع فلاکت‌بار کنونی، سهیم هستید! پس لطفاً خفه شوید!

(مخاطب این نوشته کسانی هستند که برای انتخابات ریاست‌جمهوری بازارگرمی می‌کنند! تلاش برخی از دوستان برای تاثیرگذاری در انتخابات شوراهای غرب آذربایجان را تایید و تحسین می‌کنم)
@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

استان #تبریز دیگر چه صیغه‌ایست؟


🖊 #محمد_رحمانی_فر



چرا رابطه‌تان با نام زیبای آذربایجان رابطه "جن و بسم‌الله" است؟! چرا از #آذربایجان_عزیز_ما این همه وحشت دارید؟! پس از زدودن نام #آذربایجان از استان‌های #زنجان، #قزوین و #اردبیل و الحاق شهرهای تاریخی آذربایجان همچون #آستارا، #بیجار، #سنقر... به سایر استان‌ها حالا دیگر نوبت به #آذربایجان_زدایی تمام‌عیار رسیده‌است؟


آذربایجان فقط یک نام نقش بسته بر تابلوهای اداری نیست که شیادان جن‌زده‌ای همچون شما بتوانند آن را پاک کنند! آذربایجان یک مفهوم تاریخی و سرزمینی است که بر لوح دل میلیون‌ها تورک آذربایجانی حک شده‌است و مداد پاک‌کن‌های شما قادر به پاک کردن آن نخواهد بود.


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

حرکتیمیزده "آکادمیک آراشدیرمالار" بوشلوغو

🖊#محمد_رحمانی_فر

هر بیر توپلومسال حرکت، بیلگی ایله دوشونجه تمل‌لرینه دایانمالی‌دیر. بیلگی‌‌سیز یاخود دوشونجه‌سیز بیر حرکتی دوشونمک اولماز. تاریخی، ادبی، فرهنگی، سیاسی ... بیلگی‌لره دایاناراق، عین حالدا میللی بیر دوشونجه‌یه آرخالاناراق، آذربایجان میللی حرکتی سون چاغ‌لاردا گونوگوندن داها آرتیق گلیشمکده، داها آرتیق گئنیشلنمکده‌دیر.

آذربایجان یازیچی‌لاری ایله آراشدیرماچی‌لاری، اؤزل‌لیک‌له سون 30 ایلده، گونئی آذربایجان قونوسوندا گؤزه‌گلیم بیر لیتراتور اولوشدورماغی باشارمیش‌دیرلار. بونا باخمایاراق، منجه حرکتیمیزده لاپ گؤزه چارپان بوشلوق‌لارین بیری "آکادمیک آراشدیرمالار بوشلوغو"دور. بو بوشلوغو دولدورماق دا آذربایجان اؤیرنجی‌لرینین هابئله آکادمیک اوزمان‌لارینین بوینونا دوشر.

سون گون‌لرده استانبولدا گونئی آذربایجانلی بیر دوقتورلوق اؤیرنجیسی ایله گؤروشدویومده، ایلک سوروشدوغوم سورغولارین بیری، هانسی قونودا تئز (پایان‌نامه) ایشله‌مک ایسته‌دییی اولدو. آلدیغیم یانیت هئچ ده اومدوغوم کیمی دئییلدی. آذربایجانی جاندان کؤنولدن سئودییینه باخمایاراق فیکرینده اولان تئز قونوسو آذربایجان‌لا هئچ ده ایلگیلی دئییلدی!

گونوموزده، آذربایجانچی‌لارین آذربایجان سئوگیسینی یالنیز دوستاق‌لاردا ساودیق‌لاری گون‌لرین ساییسی ایله اؤلچنلر وار. بو فیکره قاتیلا بیلمه‌سم ده، آذربایجان سئوگیسینی یالنیز کؤنول‌لرده یاشاتماغا تام قارشییام. منجه، بو سئوگی بیزیم یاشاییشمیزا، دوشونجه‌میزه، چالیشمالاریمیزا...یؤن وئرمه‌لی‌دیر.

بوگون، بوتون آذربایجان اؤیرنجی‌لری هابئله آکادمیک اوزمان‌لاری ایستر آذربایجانیمیزین گونئیینده اولسون ایستر قوزئیینده، ایستر تورکیه‌ده اولسون ایستر دونیانین هر هانسی بیر اؤلکه‌سینده، گونئی آذربایجان قونوسوندا اوزلشدیییمیز بو "آکادمیک آراشدیرمالار بوشلوغو"نو دولدورماغا چابا گؤسترمه‌لی‌دیر.

بیز گونئی آذربایجانین سیاسی، اقتصادی، حقوقی، تاریخی، ادبی، هنری، توپلومسال... مسأله‌لری حاققیندا آکادمیک بیر لیتراتور اولوشدورمالیییق. بئله‌لیک‌له ده یوخاریدا وورغولادیغیم بوشلوغو دولدوراراق، بیلگی ایله دوشونجه تمل‌لرینه دایانان بیر گله‌جه‌یی میللتمیزه هابئله میللی حرکتیمیزه قازاندیرمالیییق.

@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

قرارداد وثوق‌الدوله یا قرارداد ترکمن‌چای؟!


🖊 #محمد_رحمانی_فر


در نوشته پیشین خود با عنوان "عهدنامه تورکمن‌چای از منظری دیگر" با اشاره به شرایط و عوامل تاریخی که منجر به عقد عهدنامه مزبور گردید، تأکید نمودم که "آنهایی که "قرارداد 25 ساله با چین" را "تورکمن‌چای چینی" می‌نامند یا تاریخ نمی‌دانند یا به دنبال آن هستند که عقده‌های ناشی از ناکارآمدی دولتمردانشان را با تحقیر خاندان تورک قاجار تسکین ببخشند! حاصل عهدنامه تورکمن‌چای هم از دست رفتن سرزمین‌های شمال آراز نبود (چون آن سرزمین‌ها عملاً در نتیجه جنگ نابرابر از دست رفته‌بودند). حاصل آن قرارداد، بازگشت سرزمین‌های اشغال‌شده جنوب آراز از آستارا و اردبیل گرفته تا تبریز و قافلانکوه به قلمرو قاجار بود!"


به عنوان یک تاریخ‌پژوه، برایم عجیب است که چرا آنهایی که به دنبال یافتن مشابه "قرارداد چینی" در تاریخ این کشور هستند به سراغ "عهدنامه تورکمن‌چای" می‌روند و نه "قرارداد وثوق‌الدوله"!؟ هرچند جزئیات زیادی از محتوای قرارداد چینی منتشر نشده ولی همین اطلاعات کلی هم که در مورد آن به بیرون درز گردیده، مبین آن است که اگر بخواهیم در تاریخ این کشور مصداقی برای این قرارداد ننگین پیدا کنیم، جز "قرارداد ننگین وثوق‌الدوله"، مصداق دیگری برای آن نخواهیم یافت.


اگر "قرارداد ننگین چینی"، ایران را از لحاظ اقتصادی و حتی نظامی مستعمره و تحت‌الحمایه چین قرار می‌دهد، "قرارداد ننگین وثوق‌الدوله" هم ایران را از لحاظ اقتصادی و حتی نظامی مستعمره و تحت‌الحمایه انگلستان قرار می‌داد. با این تفاوت که در آن تاریخ، پادشاهی به نام احمدشاه قاجار بر این کشور فرمان می‌راند که هنوز هم تنها پادشاه دموکرات طول تاریخ این سرزمین محسوب می‌شود. پادشاهی که در برابر فشارهای بریتانیای کبیر ایستادگی کرد و حتی در مهمانی سلطنتی ملکه انگلستان هم حاضر نشد وعده‌ای در خصوص امضای آن قرارداد ننگین بدهد. وقتی هم که ناصرالملک به وی گوشزد نمود که با این وضع، بریتانیا اجازه نخواهد داد شما به سلطنت خویش ادامه بدهید، پاسخ داد که من از سلطنت کنار می‌کشم ولی حاضر نمی‌شوم به کشور و مردم خویش خیانت کنم!


تفاوت دیگر قرارداد وثوق‌الدوله با قرارداد چینی در نحوه بروز و ظهور اعتراضات مردمی بود. برخلاف قرارداد اخیر که اعتراضات علیه آن از هشتگ‌های فضای مجازی فراتر نمی‌رود، در آن تاریخ، آذربایجان به رهبری شیخ محمد خیابانی به پا خاست و خواهان لغو قرارداد مزبور شد.


البته، مخالفان قرارداد مزبور، تاوان سنگین مخالفت خویش با منافع انگلستان را پرداختند. احمدشاه به دست رضاخان که با کودتای انگلیسی بر سر کار آمده بود از سلطنت خلع شد. سلطنت قاجار به عنوان آخرین بازمانده امپراتوری‌های تورک این سرزمین جای خود را به حکومت دست‌نشانده پهلوی داد. شیخ محمد خیابانی کشته شد و جنبش آزادیستان سرکوب گردید و سال‌ها بعد، برادر وثوق‌الدوله یعنی قوام‌السلطنه با سرکوب "دولت ملی آذربایجان" که به رهبری پیشه‌وری نام حزب دموکرات خیابانی را در آذربایجان احیا کرده‌بود، ضمن انتقام مجدد از آذربایجان، انتقام برادرش را نیز گرفت!


اکنون برای ایران، نه احمدشاهی باقی مانده که سلطنت خویش و حق پادشاهی خاندان قاجار را فدای آن کند و نه آذربایجانی که برای حفظ ایران حتی از نام تاریخی خویش صرفنظر نماید و نام و جان خویش را به پای آن قربانی کند! بدون آذربایجان هم، هیچ کاری پیش نخواهد رفت!



@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

قوتلاماغی چتین اولان بایرام


🖊 #محمد_رحمانی_فر


بیر سیرالاری، بایراما نئچه گون قالاندان بری، بایرام تبریک‌لری گؤندرمکده‌دیرلر. بیر سیرالاری ایسه، میللتمیزین بو زور گون‌لرینی، دوستاق‌داکی یولداش‌لاریمیزین اؤزلمینی...آنیمسایاراق، بئله بیر بایرامی قوتلاماقدا چتین‌لیک چکیرلر. هله بو آرادا "بایرام کئفی‌سازلارین بایرامی‌دیر، کاسیبا نه بایرام؟!" دئین‌لر ده واردیر!


بایرامین ایلک ساعات‌لاریندا فیکرینیزی بو دارتیشمالاری آچیقلاماقلا یورماق ایسته‌میرم. آنجاق، بایرام ائلیمیزین بایرامی‌دیر. وارلی‌نین دا، یوخسولون دا، ائولرینده عاییله‌لرینین یانیندا اولان‌لارین دا، دوستاق‌دا یاخود سورگون‌ده عاییله‌لرین‌دن اوزاق دوشن‌لرین ده!


قبول ائدیرم کی اصیل بایرام، دئمک هامیمیزین جاندان اورکدن آرزولادیغیمیز بایرام، بوتون آجی‌لاریمیزین آرادان قالخدیغی گون‌دور. یوخسوللوغون سونا چاتدیغی گون‌دور. دوستاق‌لارین ائولرینه دؤندویویو گون‌دور. سورگون‌‌‌لرین وطنه قاییتدیغی گون‌دور. قیساجاسی؛ اصیل بایرام، میللتمیزین اؤزگورلویه قاووشدوغو گون‌دور!



بونا باخمایاراق، دئدیییم کیمی، بایرام ننه-بابالاریمیزدان بیزه یادگار قالان میللی بیر دَب‌دیر. بو دَبی قوتلاماق ایسه میللی بیر تؤره‌دیر. اونوتمایاق کی میللی حرکتیمیزین لاپ باشدا گئدن آماج‌لارینین بیری ده دب‌لریمیزی هابئله تؤره‌لریمیزی قوروماق‌دیر. بونا گؤره، من ده بو بایرامی، بوتون میللتمیزه، ایستر وارلیسینا، ایستر یوخسولونا، ایستر اؤز ائولرینده عاییله‌لرینین یانیندا اولانلارا، ایستر عاییله‌لریندن اوزاق دوشموش اولان دوستاق هابئله سورگون فیکیرداش‌لاریمیزا تبریک دئییرم.


آنجاق، سؤزومون سونوندا، اؤزل اولاراق، بایرامی، تئلفون آرخاسیندان دوستاقداکی یاخود سورگونده‌کی بالالارینین بایرام تبریکینی ائشیدرکن آغلاماقدان اؤزلرینی ساخلایا بیلمه‌یین آغ‌ بیرچک آنالاریمیزلا آغ ساققال آتالاریمیزا تبریک دئمه‌یی اؤزومه بورج بیلیرم.


اومورام، بو بایرام، قوتلاماغی چتین اولان بایرام‌لاریمیزین سونو اولسون!


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

چگونه می‌توان کشوری را با «بیش از یک زبان رسمی» اداره کرد؟

در حال حاضر در ۵۵ کشور جهان، بیش از یک زبان به عنوان «زبان رسمی» به رسمیت شناخته شده است. در مقابل، در برخی کشورها همچون ایالات متحده آمریکا و استرالیا هیچ زبانی به عنوان زبان رسمی به رسمیت شناخته نشده است.


معمولا در یک کشور، وقتی یک زبان به زبان رسمی تبدیل می‌شود که افرادی که به آن زبان سخن می‌گویند، از نفوذ سیاسی کافی برای رسمیت دادن به آن و محافظت از آن برخوردار باشند. به عنوان مثال در اسپانیا تنها یک زبان رسمی (یعنی زبان کاستیلی) وجود دارد؛ آنهم در حالی که بیش از ۱۷ درصد از شهروندانش به زبان کاتالان صحبت می‌کنند. به همین دلیل است که گاه زبان اصلی در یک کشور، زبان اشغالگران آن کشور است و نه ساکنان آن.



در میان ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا، ۶ کشور دست‌کم دارای دو زبان رسمی هستند .این کشورها عبارتند از: بلژیک با سه زبان رسمی (هلندی، آلمانی، فرانسوی(، لوکزامبورگ با سه زبان رسمی (لوکزامبورگی، فرانسوی، آلمانی)، مالت با دو زبان رسمی (مالتی، انگلیسی)، ایرلند با دو زبان رسمی (ایرلندی، انگلیسی(، فنلاند با دو زبان رسمی (فنلاندی و سوئدی) و در نهایت قبرس با دو زبان رسمی )ترک و یونان(. در سوئیس که عضو منطقه شنگن اما خارج از اتحادیه اروپا است نیز چهار زبان آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و رومانش، زبان‌های رسمی هستند.


در همه این کشورها، برای زبان‌های رسمی جایگاه، حقوق و امتیازات برابری در نظر گرفته شده است و خدمات اداری، اجتماعی توسط مقامات شهرداری و استانی در مناطقی که تعداد زیادی از مردم متعلق به اقلیت‌های زبانی زندگی می‌کنند، به زبان آنها ارائه می‌شود.


در حوزه آموزش نیز، معمولا دانش آموزان به یکی از زبان‌های رسمی تحصیل می‌کنند و در صورت تمایل می‌توانند به عنوان زبان دوم، آموختن یکی دیگر از زبان‌های رسمی کشور را نیز آغاز کنند؛ البته این موضوع از کشوری به کشور دیگر می‌تواند کمی متفاوت باشد.

منطق انتخاب چند زبان رسمی در این کشورها چیست؟
این جوامع در جریان فراز و نشیب‌های تاریخی و به گواه «نقشه زبانی» هر کشور به این نتیجه رسیده‌اند که «زبان مشترک» عامل اتحاد ملی آنها نیست.
نقشه زبانی این کشورها، در واقع سرزمینی متشکل از چند جامعه زبانی متفاوت را در چند منطقه جغرافیایی جداگانه نشان می‌دهد. اگرچه میان این جوامع رفت و آمد برقرار است و همه بر هویت ملی خود زیر یک پرچم و قانون تاکید دارند اما "زبان مشترک" عامل اتحاد ملی نیست. به همین دلیل است که این کشورها برای کاستن حداکثری از تنش‌های قومی، اقدام به اجرای سیاست «همزیستی مسالمت آمیز زبانی» کرده‌اند؛ سیاستی که بر سه اصل برابری زبان‌های رسمی، آزادی استفاده از زبان‌ها و اعطای قدرت اجرایی بیشتر به مناطق بر اساس اصل قلمرو استوار است.

مزایای داشتن بیش از یک زبان رسمی چیست؟
اولین مزیت داشتن بیش از یک زبان رسمی، برقراری روابط بهتر میان ساکنان مناطق مختلف کشور و افزایش سطح «تحمل زبانی و فرهنگی» در جامعه و کاستن از قطب بندی‌های اجتماعی است. این کار همچنین تلاشی از سوی دولت‌ها برای پاسخ به یک چالش اجتماعی پیچیده است؛ اینکه با ایجاد فرصت برابر برای جمعیت‌هایی با بیشترین گستره زبانی در کشور، بتوان تسهیلات قانونی و اجرایی را به میزانی عادلانه‌تر میان آنها تقسیم کرد.


داشتن بیش از یک زبان رسمی همچنین باعث می‌شود علاوه بر کمک به هر اقلیت زبانی برای حفظ و توسعۀ ویژگی‌های فرهنگی خود، آنها وجوه مشترک و به تبع آن اهداف مشترک بیشتری با مردمان دیگر بخش‌های کشور پیدا کنند؛ امری که باعث تقویت وحدت ملی می‌شود.

با رسمی کردن بیش از یک زبان در داخل مرزها، در واقع حکومت‌ها می‌پذیرند که اقلیت‌های زبانی با بیشترین گسترۀ جمعیتی در کشور، این حق را دارند تا زبان مادری خود را حفظ کنند و خدمات عمومی را نیز به زبان خودشان دریافت کنند.


این کار همچنین به معنای احترام به کثرت گرایی زبانی و فرهنگی در یک جامعه متنوع است. اجرای چنین سیاستی، همکاری بیشتر مقامات استانی با مرکز را نیز می‌طلبد که درنهایت باعث می‌شود به لطف تبادل اداری بیشتر مرکز با مناطق، احتمال حل و فصل مشکلات در مناطق دور افتاده نیز افزایش یابد.


اما بی‌شک داشتن بیش از یک زبان رسمی در کشور، باعث افزایش بوروکراسی و نهادهای اداری بیشتر به‌ویژه در سطح استان‌ها و ایالات می‌شود. با این وجود طرفداران سیاست داشتن «چند زبان رسمی» معتقدند که دولت‌ها می توانند با حذف یا ادغام بسیاری از ادارات یا بخش‌هایی که کارهای موازی انجام می‌دهند یا به مرور زمان کارکرد خود را از دست داده‌اند، ضعف افزایش بوروکراسی در سیستم‌های چند زبانه را برطرف کنند.


منبع: یورونیوز فارسی


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

آنا دیلیمیز، بیزیم واز کئچیلمز ایسته‌ییمیز


🖊 #محمد_رحمانی_فر


دیلسیزلیک آجیمیز یوز ایلینی دولدورماقدادیر. پهلوی رژیمی دئوریلدیکده، ایران‌دا یاشایان فارس اولمایان میللت‌لر آراسیندا بیر اومود دوغدو. یئنی آنا یاسانین 15.جی اصلی، یئترسیزلییینه باخمایاراق، بوتون دیل‌لرین قورونماسینی آز-چوخ تضمین ائدیردی. آنجاق، بو اصلین اونایلانماسیندان 42 ایل کئچسه ده، بوگونه‌دک اجرا اولونا بیلمه‌ییب‌دیر.


آذربایجان تورک میللتی، بو 42 ایلده، هر زامان بو اصلین اجرا اولونماسی حاققینداکی ایستک‌لرینی دیله گتیریب‌دیر. بیر چوخ آذربایجان تورکو یالنیز و یالنیز بو یئترسیز اصلین اجرا اولونماسینی ایسته‌دییینه گؤره، چئشیدلی سیاسی-امنیتی سوچلامالارا اوغراییب، دوستاق‌ یاخود سورگون ائدیلمیشدیر. دئمک، حوکومت آنا دیلی سورونوندا، بیر آددیم بئله، گئری چکیلمک ایسته‌مه‌میش و اؤزونون اونایلادیغی یاسالارین اجراسینی بئله گئرچکلشدیرمه‌میش‌دیر.


بو دورومو گؤرن بیر سیرا آذربایجانچی یولداش‌لار، حوکومت‌دن بوتون اومودلاریمیزی کسمه‌لی اولدوغوموزون گرکلی اولدوغونو دیله گتیرمکده‌دیرلر. گؤرونوشده بئله گؤرونسه ده، اونوتمایاق کی بیز بو حوکومت‌دن هئچ بیر شئی اومماساق دا بئله، اؤز ایستک‌لریمیزی هر زامان اورتایا قویمالیییق! آنا دیلیمیز قونوسونداکی حاق‌لاریمیزین گئرچکلشمه‌سی حوکومتین بوینونون بورجودور. یئترسیز اولسا دا بئله، 15.جی هابئله 19.جو اصل‌لر بو بورجو حوکومتین بوینونا قویماقدادیر. بیزیم اؤز ایستک‌لریمیزدن واز کئچمه‌ییمیز حوکومتین بوینوندان بو آغیر یوکو گؤتورمک آنلامینا گلر. بو دا حوکومتین تام ایسته‌دییی بیر دورومدور.


گؤروندویو کیمی، بو سؤزلر حوکومته بئل باغلاماق آنلامینا گلمز! بیز آنا دیلیمیزی یاشاتماق اوغروندا بوتون اولاناق‌لاریمیزدان یارارلانمالیییق. آنا دیلیمیزی اؤیرنمه‌لی و اؤیرتمه‌لیییک؛ آنا دیلیمیزده یازیب اوخومالیییق؛ آنا دیلمیزده یازیلمیش اولان بیتیک‌لری آلیب اوخویوب پایلاشمالیییق! اؤزل‌لیک‌له ده یئنی‌یئتمه‌لریمیزی هابئله گنج‎‌لریمیزی بو دیلده یازیب اوخوماغا یؤنلندیرمه‌لیییک. آنجاق، بوتون بونلارا باخمایاراق، آنا دیلیمیزین حاققینداکی ایستک‌لریمیزی ده هر زامان دیله گتیرمه‌لیییک. بئله‌لیک‌له، حوکومت هر زامان بو آغیر یوکو اؤز چییینینده، بو اؤده‌مه‌دییی بورجو اؤز بوینوندا، بیزیم آغیر باسقی‌لاریمیزی ایسه اؤز اوزه‌رینده حیس ائتمه‌لی‌دیر. سونوجدا ایسه، آنا دیلیمیزین بیزیم واز کئچیلمز ایستک‌لریمیزین لاپ باشدا گلن‌لرینین بیری اولدوغونو هر زامان بیلمه‌لی‌دیر.

@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

کودکان بدون شناسنامه آذربایجان


🖊 #محمد_رحمانی_فر


در اساطیر تورک‌های آذربایجان، نام کودک نه از طرف والدین او بلکه از سوی شخصیت فرزانه‌ای به نام "دده قورقود" انتخاب می‌شد؛ آن هم نه در لحظه تولد او، بلکه پس از آنکه کودک رشد می‌کرد و هنر و فضیلت خویش را عیان می‌نمود! در این صحنه بود که دده‌قورقود که در اساطیر تورک‌های آذربایجان شخصیتی پیامبرگونه داشته‌است، قوپوز یا همان ساز مشهور آذربایجانی را در دست می‌گرفت و ضمن تمجید از قهرمانی، هنر و یا فضیلت آن کودک، نامی، مناسب با همان هنر و یا فضیلت، برای وی انتخاب می‌نمود! شاید به همین خاطر است که هنوز هم در تُرکی آذربایجانی، برخلاف دیگر فرهنگ‌ها، روز تولد را "روز نام" (آد گونو) می‌نامند!


از دنیای اساطیری که عبور کنیم، معمولاً کودک به هنگام تولد، صاحب نام نیز می‌شود و به عبارتی روز تولد و روز نام کودک یکی می‌شود. ولی، انگار برای تورک‌های آذربایجان، دنیای اساطیری هنوز به پایان نرسیده‌است و هنوز هم برخی از کودکان آذربایجانی ماه‌ها پس از تولد باید همچنان "غم نام" داشته‌باشند! با این تفاوت که این بار، گره کار در دست خود کودک و هنرنمایی وی و ظهور شخصیتی بزرگوار و روشن‌بین همچون دده‌قورقود نیست، بلکه این بار والدین کودک که از یک طرف "غم نان" فرزند خویش را بر دوش می‌کشند، باید در عین حال به جنگ اهریمن تاریک اندیشی بروند که بر تمام نهادهای کشور، از جمله سازمان ثبت احوال، چنبره زده‌است و حق انتخاب "نام نیک" را از والدین کودک سلب می‌کند!



شاید هیجان روند انتخاب نام برای یک کودک درست به اندازه هیجان لحظه تولد آن کودک برای والدین، فراموش‌ناشدنی باشد، ولی سیاست‌های تورک‌ستیزانه در ایران لذت این هیجان را به تلخ‌کامی بدل می‌کند. وقتی دخترم به دنیا آمد به جای نامی در ذهن، با فهرستی از اسامی در جیب راهی اداره ثبت احوال شده‌بودم. با این نیت که اگر با نامی که انتخاب کرده‌بودیم مخالفت نمایند، از میان اسامی موجود در فهرستی که تهیه کرده‌بودیم به ترتیب اولویت یکی را برگزینیم...


این مشکل را وقتی که کتابسرای "بیتیک" را در تبریز راه‌انداختم نیز داشتم. اداره اماکن، با رد نامی که من انتخاب کرده‌بودم، از من می‌خواست از درون "کتاب مقدس"(!) قطوری که بر روی میز گذاشته‌بودند، یک نام را انتخاب کنم! هر قدر هم می‌گفتم که "بیتیک" در تُرکی به معنای کتاب می‎باشد و با موضوع پروانه کسب همخوانی دارد، سودی نداشت...


والدین "اونور" کودک تورک آذربایجانی، برای تأیید نام فرزندشان و اخذ شناسنامه، 42 ماه تمام انواع گرفتاری‌ها و مشقت‌ها را به جان خریدند! "آییل"، دیگر کودک تورک آذربایجانی، 7 ماه است که بدون شناسنامه است و سازمان ثبت احوال ایران می‌گوید: «آییل مفهومی سیاسی» است! "آنار" هم 70 روز است که بدون شناسنامه مانده‌است و کوچکترینشان یعنی" سئوگی" با یک ماه سن همچنان برای دریافت شناسنامه پشت سر آنها در صف ایستاده‌است!


مشکل انتخاب نام تُرکی برای کودکان آذربایجانی تنها مربوط به این موارد نمی‌شود! در ایران فرزند بدون شناسنامه یعنی کودک محروم از کلیه خدمات اجتماعی، آموزشی و درمانی همچون واکسیناسیون که کودک باید در همان ماه های نخست بنا به تشخیص پزشک دریافت نماید. چه بسیار خانواده‌هایی که برای پرهیز از چنین مشکلاتی و به منظور گریز از مشقات اداری و حقوقی روند طاقت‌فرسای اخذ تأییدیه نام مجبور می‌شوند، از نام دلخواه خویش صرف‌نظر نمایند و حق انتخاب نام برای فرزند خویش را به غیر واگذار نمایند! البته، برخلاف دوران اساطیری، این بار شخصیت پیامبرگونه‌ای چون دده‌قورقود در میان نیست که نامی در شأن هنر و فضیلت کودک برای وی انتخاب نماید، بلکه شخصیت اهریمن‌گونه‌ای چون "سازمان ثبت احوال ایران" در میان است که به دنبال هویت‌زدایی از فرزندان آذربایجان است!


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

خانه‌هایی که پس از زلزله سال گذشته ائل‌آزیغ (Elazığ) تورکیه، در عرض یک سال ساخته شدند و با شرایط و تسهیلات ویژه، آماده تحویل به زلزله‌زدگان هستند. از بازسازی مناطق زلزله‌زده #ورزقان، #میانه و #کرمانشاه چه خبر؟!


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

چقدر تلاش کاندیداها برای جذب رای اقلیت‌های قومی، بخصوص ترک‌ها موفقیت‌آمیز خواهد بود؟
گفت‌وگو با محمد رحمانی‌فر، فعال سیاسی
@iraninttlv

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

اصلاح‌طلبان و هیاهو برای هیچ!


🖊 #محمد_رحمانی_فر


در روزگاری که اصلاح‌طلبان، خود را در نقش منجی مردم ایران جلوه‌گر ساخته‌بودند، دانشگاه تبریز اولین کانونی بود که پس از سرکوب خونین تظاهرات مسالمت‌آمیز دانشجویان آن دانشگاه، 20 تیر آن 1378، پرونده اصلاح‌طلبان را برای همیشه بست؛ به نحوی که با آغاز سال تحصیلی جدید، در انتخابات شوراهای انجمن‌های اسلامی دانشکده‌های مختلف آن دانشگاه تقریباً تمامی شوراها به دست دانشجویان تورک‌گرا افتاد.


لکن، وداع کامل آذربایجان با اصلاح‌طلبان حکومتی در حوادث خرداد 1385 اتفاق افتاد. به نحوی که از آن تاریخ به بعد، اصلاح‌طلبان در سراسر آذربایجان، دیگر فاقد محبوبیت و پایگاه مردمی بودند و اگر هم چند صباحی، به نحو محدودی، دوام آوردند در نتیجه پشتیبانی مادی و معنوی مراکز مرکزنشین بود.


بیست سال طول کشید تا آنچه را که دانشجویان دانشگاه تبریز در دوران اوج اقتدار اصلاح‌طلبان محقق ساخته‌بودند، در سراسر ایران محقق شود. در واقع، تا حوادث خونین آبان 1398 هنوز پرونده اصلاح‌طلبان در بین مردم ایران به طور کامل بسته‌نشده‌بود.

با نزدیک شدن موسم انتخابات بار دیگر اصلاح‌طلبان به تکاپو افتاده‌اند تا بلکه حاکمیت در این نمایش مضحک سراسری برای آنها هم سهم و نقشی قائل شود. لکن، اصلاح‌طلبان مدت‌هاست که قافیه را باخته‌اند و کارگردان نمایش‌های حکومتی دیگر حاضر نیست آنها را حتی در نقش سیاهی لشکر نیز به کار بگیرد.


تقریباً یک سال و نیم پیش، وقتی قاسم سلیمانی در عراق کشته‌شد، نوشتم: "در واقع موشکی که از پهباد آمریکایی به خودروی حامل سردار سلیمانی شلیک شد، میخ آخری بود که بر تابوت جریان موسوم به اصلاح‌طلبی در این کشور کوبیده‌شد. مدعیان اصلاح‌طلبی که در تمام این سال‌ها به امید کسب رخصت مجدد برای ورود به گود سیاست، به پایگاه اجتماعی خویش پشت‌کرده‌بودند و چشم خویش را بر مطالبات و فریادهای اعتراضی طبقات فرودست جامعه بسته‌بودند، پس از این اتفاق، عبارت "از اینجا رانده، از آنجا مانده" را تحقق خواهد بخشید!"


سخن آخر؛ اصلاح‌طلبان دیگر نه پایگاه مردمی دارند که ورودشان در صحنه نمایش انتخابات برای حاکمیت جذاب باشد و نه جایگاهی در هرم قدرت دارند تا حاکمیت از سر ناچاری آنها را به بازی بگیرد. اگر اصلاح‌طلب‌نماهای کنونی به جای خوش‌رقصی‌های شرم‌آورشان، در دوران اوج اقتدار خویش گامی در راستای تحقق مطالبات مردمی، مخصوصاً در آذربایجان و سایر مناطق غیرفارس‌نشین، برمی‌داشتند شاید اکنون حداقل می‌توانستند با کارت پایگاه مردمی وارد بازی شوند. لکن در نبود پایگاه مردمی و جایگاه سیاسی، تقلاهای انتخاباتی آنها، چیزی جز "هیاهو برای هیچ" نخواهد بود (مخصوصاً که با فراگیری کرونا، حاکمیت نیازی به حضور پرشور مردمی در انتخابات ندارد و بهانه لازم برای توجیه مشارکت پایین مردمی را در دست دارد).


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

وقتی مطالبه زبان مادری بنیان استبداد را به لرزه در می‌آورد!


🖊#محمد_رحمانی_فر


طرح موضوع زبان مادری از سوی تورک‌های آذربایجان، در ابتدا چندان هم رنگ و بوی سیاسی نداشت. در واقع، بیشتر طرح یک مطالبه بود و تلاش برای احقاق یک حق انسانی پایمال‌شده! برای همین هم، فعالان فرهنگی آذربایجان، سال‌ها و بلکه دهه‌ها تلاش کردند تا این مطالبه فرهنگی رنگ و بوی سیاسی و امنیتی به خود نگیرد تا مخالفان "تدریس به زبان مادری" نتوانند با امنیتی کردن موضوع، مانع احقاق این حق شوند! (هنوز هم برخی از فعالان حوزه زبان مادری بر این باور هستند و از همین خط مشی پیروی می‌کنند.)


لکن، حکومت مرکزی که از همان ابتدا به تمام مطالبات شهروندان، حتی مطالبات صنفی اقشار مرکزنشین، به دید امنیتی می‌نگریست، نمی‌خواست و نمی‌توانست موضوع زبان مادری را فارغ از دغدغه‌های امنیتی مورد توجه قرار دهد. از سوی دیگر، با گسترش روزافزون تمایل به زبان مادری در بطن جوامع غیر فارس‌زبان و مخصوصاً آذربایجان، دیگر موضوع زبان مادری صرفاً یک مسأله امنیتی نبود، بلکه به یک مسأله سیاسی هم تبدیل شده‌بود! به نحوی که جناح‌های مختلف حکومت، مخصوصاً در ایام انتخابات، از این موضوع به عنوان ابزاری برای به دست آوردن قدرت سیاسی بهره‌برداری می‌کردند! به عبارت دیگر، این نهادهای امنیتی و بازیگران سیاسی مرکزگرا بودند که به "یک مطالبه عمومی فرهنگی" رنگ و بوی امنیتی و سیاسی دادند!


بی‌شک، برخورد امنیتی نهادهای امنیتی کشور با موضوع زبان مادری از یکسو و بهره‌برداری سیاسی و یا به عبارت دقیق‌تر سوء استفاده بازیگران سیاسی مرکزگرا از این امر، بزرگ‌ترین نقش را در تبدیل این "مسأله فرهنگی" به یک دغدغه امنیتی داشته‌است. تا جایی که به راحتی می‌توان ادعا نمود که اکنون موضوع زبان مادری در ایران به یکی از مهمترین دغدغه‌های امنیتی کشور تبدیل شده‌است.


جالب اینجاست که همان نهادها و بازیگرانی که مسبب وضع موجود هستند، به جای مرور اشتباهات گذشته و تلاش برای اتخاذ سیاست‌های متفاوت، همچنان بر مواضع نادرست خویش پافشاری می‌نمایند و گمان می‌کنند با اجرای پروژه‌هایی در راستای تقویت و تبلیغ زبان فارسی و سرکوب و تحقیر زبان‌های غیرفارسی، از نهاد ریاست‌جمهوری و وزارت آموزش و پرورش گرفته تا فرهنگستان زبان پارسی و صدا و سیما، می‌توانند جلوی سیل خروشان مطالبات زبان مادری در کشور را بگیرند! غافل از اینکه آنها بیش از چهل سال است در باتلاقی که یکصد سال پیش اربابان رضاخان برایش کندند دست و پا می‌زنند و هرچه بیشتر تقلا کنند بیشتر در این منجلاب فرو خواهند رفت و این سیل بنیان‌کن مطالبات مردمی است که بزودی نه تنها بنیان‌های استبداد زبانی، بلکه بنیان‌های استبداد حکومتی را نیز برخواهد کند و آنها را در همان باتلاق تاریخی به گور خواهد سپرد!



@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

این است حکایت جانسوز فرزندان #آذربایجان!
این است سهم آذربایجان از ثروت ملی!
این است سهم آذربایجان از آن همه منابع طبیعی و ثروت‌های زیرزمینی‌اش!
این است سهم آذربایجان از آن همه مالیات‌های مستقیم و غیرمستقیم که همه‌ساله به جیب #تهران می‌ریزد!
این است حکایت آذربایجان در کشوری که آذربایجان را می‌خواهند نه آذربایجانی را!
این است حکایت #آذربایجان_عزیز_ما و #آذربایجان_لذیذ_آنها!


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

جای خالی شعرای نام‌آور آذربایجان در کتاب‌های درسی

🖊#محمد_رحمانی_فر

در کشوری زندگی می‌کنیم که نه تنها تحصیل‌کردگان فارس، بلکه حتی بسیاری از تحصیل‌کرده‌های ترک هم هیچ‌گونه آگاهی درباره زندگی و آثار دو تن از نام‌آورترین شاعران آذربایجان یعنی سید عمادالدین نسیمی و مولانا محمد فضولی ندارند. این در حالی است که این شاعران سه‌زبانه آذربایجان، به هر سه زبان رایج روزگاران خویش یعنی ترکی، عربی و فارسی آثار جاودانه‌ای خلق کرده‌اند و آثار فارسی آنها هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت بسیار بالاتر از آثار بسیاری از شاعرانی است که زندگینامه و آثارشان در کتاب‌های درسی سطوح مختلف تحصیلی به خورد دانش‌آموزان داده می‌شود.


قبول دارم متونی که تحت عنوان تاریخ ادبیات ایران تدوین شده‌اند و برخی از آنها علاوه بر اینکه مستقیماً در دانشکده‌های ادبیات تدریس می‌شوند، منبع و مرجع تدوین کتب درسی مدارس هم محسوب می‌گردند، باید تحت عنوان تاریخ ادبیات فارسی گردآوری می‌شدند نه ادبیات ایران! ولی آیا آثار فارسی نسیمی و فضولی جزء ادبیات فارسی محسوب نمی‌شوند؟!


به راستی چگونه می‌توان دلیل عدم معرفی این شاعران و آثار آنها را در کتاب‌های درسی مدارس و حتی دانشگاه‌ها توجیه کرد؟ آیا جز این است که تنها جرم این شاعران، اهمیت دادنشان به زبان مادریشان و سرودن اشعاری به زبان ترکی بوده‌است؟


شکی ندارم که اگر نسیمی و فضولی به زبان ترکی شعر نمی‌گفتند و از آنها فقط همین دیوان‌های فارسی و عربی‌شان به جا می‌ماند، امروزه نه تنها نامشان و آثارشان در متون درسی وارد می‌شد، بلکه همچون بنیاد سعدی، اکنون بنیادهایی به نام‌ آنها تاسیس شده بود و حتی سایر نهادهای فرهنگی و حتی صدا و سیما شبانه‌روز به معرفی و تبلیغ آنها می‌پرداختند.


آری، تنگ‌نظران قوم‌گرا و نژادپرست نمی‌توانند بپذیرند که کسانی که آن دیوان‌های فارسی را ساخته و پرداخته‌اند، به همان صلابت و استواری دیوان‌هایی نیز به زبان مادریشان داشته‌اند. ننگ باد بر چنین نویسندگانی که دم از آزادگی می‌زنند ولی کتاب‌های درسی مدارس را از نام شاعرانی آکنده‌اند که نژادپرستی، زن‌ستیزی، چاپلوسی و مداحی‌هایشان گوش فلک را کر کرده است، اما شاعر آزاده‌ای همچون نسیمی که جانش را بر سر آرمانش نهاده، از سوی آنها مورد سانسور و بایکوت قرار می‌گیرد.


شرم باد بر آنهایی که شعار دین و مذهب سر می‌دهند ولی حتی آثار شیعی و عاشورایی فضولی هم نتوانسته از حصار تنگ سانسور و بایکوت آنها بگذرد و به کتاب‌های درسی و متون دانشگاهی راه پیدا کند، آن هم تنها و تنها به این دلیل که این شاعر گرانمایه که برخی او را بنیانگذار سبک هندی در ادبیات فارسی و ترکی می‌دانند، دیوان اشعاری هم به زبان ترکی دارد!



t.me/Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

اوچ پرده‌لیک سئچکی اویونو!


🖊 #محمد_رحمانی_فر


بیرینجی پرده: صحنه اؤرتویو قالدیریلینجا #استبداد_قورخولوق‌لاری بیربیر صحنه‌یه گیریرلر. بئله‌لیک‌له، گؤروجولری قورخونج، استبدادی حتی نظامی بیر دؤولتین ایش اوسته گلمه‌سیندن قورخودورلار!


ایکینجی پرده: صحنه اؤرتویو قالدیریلینجا، ماکیاژ اوتاغیندا دوداق‌لارینا یالانسی بیر گولومسه‌مه چکیلمیش اولان #استبداد_کوکلالاری، قورخودان ال-آیاق‌لارینی ایتیرن گؤروجولرین قارشیسینا چیخاراق، اونلارا آیدین بیر گله‌جه‌یین موشتوسونو وئریرلر!


اوچونجو پرده: گؤروجولرین چوخو بو "گولومسه‌مه‌" لرین یالان اولدوغونو آنلاییرلار! آرتیق، آلدیق‌لاری موشتولارین دا ساده‌جه بوش بیر سؤز اولدوغونو دفعه‌لرجه سیناییبلار. بونا باخمایاراق، بیرینجی پرده‌ده گؤردوک‌لری قورخونج چهره‌لرین قورخوسوندان بو بزنمیش کوکلالارین پئشینه دوشمک زوروندا قالیب اونلاری آیاق اوسته آلقیشلایاراق #سئچکی_اویونو-نون صحنه‌سینه گیریب، بو اویونون سون صحنه‌سینی تکمیل ائدیرلر!


پرده آرخاسی: استبداد قورخولوق‌لاری ایله استبداد کوکلالارینی ایسته‌دییی کیمی بزه‌ییب، صحنه‌یه چیخاردان #استبداد_یؤنتمنی، آرتیق اؤز ایسته‌دییینه چاتمیش‌دیر! صحنه‌یه چیخان ایستر قورخولوق اولسون ایستر کوکلا اولسون، هر حالدا ایپین اوجو اونون الینده‌دیر! بئله‌لیک‌له، ایکی اوچ ایل سونرا یئنه‌ده تکرار اولماق شرطی ایله، صحنه اؤرتوک‌لرینی ساللایاراق بو گولونج اویونا سون وئریر!


سؤزلوک:
سئچکی: انتخابات / اویون: نمایش، نمایشنامه/ قورخولوق: مترسک/ ماکیاژ اوتاغی: اتاق گریم/ کوکلا: اویونجاق، عروسک خیمه‌شب‌بازی، بازیچه/ موشتو: مژده (موشتولوق: مژدگانی)/ سیناییبلار: تجربه ائدیبلر/ یؤنَتمَن: کارگردان



@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

فردوسی، تنبل‌ترین شاگرد درس جغرافیا


🖊 #محمد_رحمانی_فر


سال‌هاست که شاهنامه، کتاب مقدس فرقه ایرانشهری است و فردوسی پیامبرشان! سال‌هاست که از فردوسی که به گواه شاهنامه جز مشتی افسانه و داستان اساطیری چیز دیگری بلد نبود، به عنوان "حکیم" یاد می‌کنند! با این حال، تعمقی هرچند اندک در کتاب شاهنامه مبین آن است که فردوسی نه تنها هیچ بهره‌ای از حکمت نداشته، بلکه بدیهی‌ترین مسائل تاریخی و جغرافیایی را هم نمی‌دانسته‌است! آن هم در عصری که جغرافیدانان و سیاحان جهان اسلام کتاب‌های متعددی در این زمینه نگاشته‌بودند!


فردوسی که در عصر سلطان محمود غزنوی و در جغرافیای نزدیک به هندوستان می‌زیسته، با وجود لشکرکشی‌های مکرر این سلطان مقتدر تورک به هندوستان و همراهی دانشمندانی همچون ابوریحان بیرونی با وی که حاصل آن تالیف کتب و رساله‌هایی در باب هندوستان بود، هیچگونه شناختی از هندوستان ندارد!


طنز ماجرا اینجاست که شاهنامه فردوسی بنیان اندیشه ایرانشهری را تشکیل می‌دهد و پیروان این اندیشه نژادپرستانه حتی مبانی جغرافیایی ایران و توران را در لابلای ابیات شاهنامه می‌جویند! آن هم در حالی که خود فردوسی، این مفاهیم را فقط در معنای اساطیری آنها به کار گرفته و شخصاً هیچگونه شناختی از موقعیت جغرافیایی و مرزهای احتمالی ایران و توران ندارد!


حمید آرش‌آزاد، طنزپردار مشهور آذربایجانی که اتفاقاً دانش‌آموخته ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز است، در یک مقاله طنزآمیز به بررسی گاف‌های فردوسی در شاهنامه، مخصوصاٌ در حوزه جغرافیا، پرداخته است. هرچند حمید آرش‌آزاد طبعاً یک طنزپرداز است ولی به زعم بنده، هر کس دیگری نیز در زمینه مفاهیم جغرافیایی در شاهنامه پژوهش نماید، نتیجه کارش چیزی جز طنز نخواهد بود!


در اینجا، به منظور خودداری از اطاله کلام، تنها به برخی از گاف‌های فردوسی اشاره می‌کنم و از علاقمندان می‌خواهم کل مقاله مزبور را بخوانند و بدانند آن کسی که جماعت ایرانشهری برای ترسیم جغرافیای سیاسی ایران و توران(!) به اشعار وی متوسل می‌شوند، در روزگار خویش تنبل‌ترین شاگرد درس جغرافیا بوده‌است!


مادر «فریدون» پسرش را به کوه «البرز» در «هندوستان» می‌برد! «زال»، پدر رستم مبتلا به آلبینیسم است، همان که در فارسی به آن "زالی" می‌گویند، پدرش سام که چندان هم اهل مهر و محبت پدر و فرزندی نیست می‌خواهد فرزندش را جایی بیندازد که جانورها و لاشخورها بخورند. او بچه را برمی‌دارد و در نزدیکی "البرز" می‌اندازد! یعنی طفل شیرخواره را از زابل به البرز می‌برد!

قباد که در «البرز» است، ادعا می‌کند که دو تا باز سفید از «ایران» برایش تاج آورده‌اند. راستی، این «ایران» کجا است که البرز، سیستان، مازندران و غیره جزو آن نیستند؟ چنانچه در ادامه کرمان را هم جدا از ایران می‌داند: "چو دارا از ایران به کرمان رسید"!



فریدون و سپاهیانش که می‌خواهند به ایران بیایند. از دجله رد می‌شوند و به بیت‌المقدس می‌روند که خودشان را به ایران برسانند!

«تور» و «سلم» همراه لشکریانشان به دیدار هم شتافتند! در حالیکه «تور» در «چین و توران» و «سلم» در «روم و خاور» بودند و «ایران» در وسط این دو قرار داشت و اینها برای پیوستن به هم باید از ایران عبور می‌کردند. بگذریم که فردوسی فکر می‌کند امپراتوری بزرگ روم که در زمان او همچنان شهره عالم بود نه در غرب بلکه در شرق قرار دارد!




کیکاووس و لشکریانش از ایران به توران و چین می‌‌روند و به «مکران» یعنی جنوب شرقی ایران کنونی می‌رسند (از ایران بشد تا به توران و چین)! افراسیاب و کاووس، پادشاه توران و شاه ایران، قرارداد تعیین مرزها را می‌بندند و رود جیحون را به عنوان مرز دو کشور تعیین می‌کنند. اما در ادامه داستان، معلوم می‌شود که شهر سرخس در داخل توران زمین و جزئی از خاک «توران» است!


رستم و سپاهیانش به توران هجوم می‌برند و در همان حال "روم" را هم ویران می‌کنند. مرحبا به رستم که از یک فاصله‌ی بیشتر از پنج هزار کیلومتری، می‌تواند روم را با خاک یکسان بکند!

@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

مصاحبه کوتاه تلویزیون #ایران_اینترنشنال با اینجانب، در خصوص حکم غیرعادلانه صادره علیه #علیرضا_فرشی

@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

عهدنامه تورکمنچای از منظری دیگر


🖊 #محمد_رحمانی_فر


سلسله قاجار آخرین امپراتوری سنتی بود که در پهنه سرزمینی که امروز ایران نامیده می‌شود شکل گرفت. برخلاف تصور عموم، امپراتوری‌های سنتی هیچگاه جغرافیای سیاسی کاملاً ثابتی نداشتند. باز برخلاف تصور عموم، امپراتوری‌های سنتی به یکباره به وجود نمی‌آمدند و به یکباره هم از صحنه روزگار محو نمی‌شدند. البته، مساله فقط این نیست که هسته اولیه امپراتوری‌های سنتی معمولاً در یک جغرافیای محدود شکل می‌گرفت و در دوران اوج امپراتوری‌ها، قلمرو فرمانروایی آنها گسترش می‌یافت و در نهایت قبل از اینکه کاملاً از بین بروند معمولاً برای مدتی در پهنه جغرافیایی محدودی همچنان به حاکمیت خویش ادامه می‌دادند. بلکه، مسأله‌ اصلی این است که امپراتوری‌های سنتی حتی در دوران اوج اقتدار خویش هم معمولاً نقشه ثابتی نداشتند و هر روز سرزمین‌های جدیدی را به قلمرو خویش می‌افزودند و در عین حال برخی از سرزمین‌ها را از دست می‌دادند. به عبارت دیگر، نقشه‌هایی که در کتاب‌های درسی در مورد قلمرو امپراتوری‌ها ارائه می‌شود چیزی بیش از نقاشی‌های کودکانه‌ نیستند!


قاجارها زمانی بر سر کار آمدند که زندیه چیزی بیشتر از دو سوم خاک ایران امروز را در اختیار نداشت. ولی جغرافیای سیاسی مد نظر مؤسس سلسله قاجار یعنی آقا محمدخان قاجار و جانشین وی یعنی فتحعلی‌شاه قاجار احیای قلمرو سرزمینی صفوی‌ها بود. لکن، شرایطی که بر دوران زمامداری این دو خاقان تورک حکمفرما بود، با شرایط حاکم بر دوران زمامداری صفوی‌ها کاملاً متفاوت بود.


درست در سال‌هایی که کریم خان زند با روحیه محافظه‌کارانه خویش دروازه‌های این کشور را به روی هرگونه تحول فکری، صنعتی، تجاری و سیاسی بسته بود، وقوع انقلاب صنعتی در اروپا و تأسی روسیه به اروپا موجب قدرت‌گیری خیره‌کننده این کشورها شده‌بود و دیگر نمی‌شد با اتکاء به نیروی جنگی سنتی بر این ابرقدرت‌های نوظهور غلبه نمود.


در واقع، عهدنامه تورکمن‌چای نقطه پایان سلسله جنگ‌هایی بود که در آغاز آنها سیسیانوف با پیشروی‌های برق‌آسای اردوی نسبتاً منظم، مدرن و مجهز خویش چنان سرمست غرور شده بود که به تزار روس نوشته بود بدون دریافت هیچگونه نیروی کمکی، تهران را فتح خواهد نمود! لکن، مقاومت دلیرمردان آذربایجان و درایت خاقان قاجار (که معمولاً هیچ اشاره‌ای به آن نمی‌شود)، سال‌های متمادی آنها را زمین‌گیر نمود.


عهدنامه تورکمن‌چای در شرایطی بسته شد که پس از قریب به سیزده سال رویایی مستقیم، در یک بازه زمانی بیست و پنج ساله، روس‌ها با تکیه بر موتور جنگی مجهز و کارآمد خویش که حاصل همراهی آنها با مدرنیزاسیون اروپایی بود نه تنها شمال رود آراز بلکه از آستارا و اردبیل گرفته تا تبریز و قافلانکوه را در اختیار گرفته بودند و ژنرال آریستوف روسی در قافلانکوه میانه اردو زده‌بود و بی‌صبرانه به انتظار وصول دستور حمله به تهران نشسته‌بود.


در تمام این سال‌ها دلاورمردان آذربایجان و دولتمردان قاجار از هیچ تلاشی برای جلوگیری از این پایان تلخ کوتاهی نکرده‌بودند. خبر سقوط گنجه زمانی به فتحعلی شاه قاجار رسیده‌بود که وی تازه به فتح قلعه مشهد نائل آمده بود و هنوز به تهران مراجعت نکرده بود. به همین خاطر هم برای جلوگیری از فوت وقت، عباس‌میرزا را با سپاهی گران روانه آذربایجان ساخته‌بود و البته خودش هم در اسرع وقت با اردوی خویش راهی صحنه نبرد شده‌بود و با تدابیر خویش مانع سقوط ایروان گردیده‌بود...


اسناد تاریخی حاکی از آن است که فتحعلی‌شاه قاجار با درک صحیح شرایط حاکم بر صحنه نبرد و تفاوت فاحش توان نظامی و اقتصادی طرفین جنگ، به شدت مخالف از سرگیری دور دوم جنگ‌ها بود ولی در برابر فشار روحانیون به ویژه سید محمد مجاهد و ملا احمد نراقی که از پشتیبانی وسیع مردمی در جامعه سنتی و مذهبی آن روز کشور برخوردار بودند چاره‌ای جز آغاز جنگی که سرنوشتش چندان هم نامعلوم نبود نداشت.


کوتاه سخن اینکه، آنهایی که "قرارداد 25 ساله با چین" را "تورکمن‌چای چینی" می‌نامند یا تاریخ نمی‌دانند یا به دنبال آن هستند که عقده‌های ناشی از ناکارآمدی دولتمردانشان را با تحقیر خاندان تورک قاجار تسکین ببخشند! عهدنامه تورکمن‌چای را ابرقدرتی بر قاجار تحمیل کرده‌بود که ناپلئون بناپارت را به زانو درآورده‌بود و ابرقدرتی همچون بریتانیای کبیر را به تشویش انداخته‌بود. حاصل آن قرارداد هم از دست رفتن سرزمین‌های شمال آراز نبود (چون آن سرزمین‌ها عملاً در نتیجه جنگ نابرابر از دست رفته‌بودند). حاصل آن قرارداد، بازگشت سرزمین‌های اشغال‌شده جنوب آراز از آستارا گرفته تا تبریز و قافلانکوه به قلمرو قاجار بود!


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

آیا در دوره قاجار اقتصاد ایران دچار پسرفت شد؟


🖊#محمد_رحمانی_فر


فردی با خودروی پرشتاب خود در اتوبانی با محدوده سرعت 180 کیلومتر بر ساعت متوجه حضور موتورسیکلت پلیس در پشت سر خود می‌شود. مدتی با همان سرعت رانندگی می‌کند ولی در نهایت حوصله‌اش سر می‌رود و یک دفعه سرعت خود را به 350 کیلومتر بر ساعت می‌رساند. پلیس در جا نقش زمین می‌شود و وقتی در بیمارستان چشم باز می‌کند، می‌گوید: من با سرعت 180 کیلومتر بر ساعت، پشت سر یک ماشین، سوار موتورسیکلت بودم که یک دفعه احساس کردم موتورسیکلتم از حرکت باز ایستاد (نظریه نسبیت انشتین)! پیاده شدم و خودم را اینجا یافتم!


واقعیت این است که برخلاف ادعای تاریخ‌نگاران پان‌فارسیست، موتور اقتصاد ممالک محروسه ایران در دوره قاجار از حرکت باز نیاستاد، بلکه این اقتصاد اروپا بود که با وقوع انقلاب صنعتی در نیمه دوم قرن هیجده، یعنی درست در سالهایی که فرد محافظه‌کاری همچون کریم خان زند بر این سرزمین حکم می‌راند، به یکباره شتاب گرفت و اقتصادهای سنتی همچون عثمانی، قاجار، روس، ژاپن... را پشت سر نهاد (البته، روسیه و ژاپن با کمی تأخیر راه اروپا را در پیش گرفتند و توانستند به نتایج قابل قبولی برسند).



قاجارها زمانی بر سر کار آمده‌بودند که کریم خان زند با محافظه‌کاری بیش از اندازه خویش، برخلاف صفویه، تقریباً تمام درهای این کشور را به روی دیپلمات‌ها و بازرگانان جهانی بسته بود و سعی می‌کرد با رویکرد "اقتصاد مقاومتی" کشور خویش را از گزند نیروهای قدرتمند خارجی حفظ نماید (امری که برای خواننده امروزی آشناست)!


لکن، قاجارها برخلاف زندیه می‌دانستند که نمی‌توان با بستن دروازه‌های کشور به روی بازرگانان و دیپلمات‌های خارجی، مشکل را حل نمود. بنابراین از همان اوائل کار خویش، با فرستادن سفرا و بازرگانان خویش به دیگر نقاط جهان و پذیرش سفرا و بازرگانان آنها سعی نمودند خود را با تحولات جهانی همراه سازند (هرچند اثرات جبران‌ناپذیر جنگ‌های طولانی مدت قاجار و روس تأثیر بسیار مخربی بر این امر نهاد).


بی‌دلیل نیست که اولین جرقه‌های مدرنیته در این کشور نه در محافل روشنفکری، بلکه در دربار قاجار و به دست رجالی همچون عباس‌‌میرزا و امیرکبیر پدیدار شد و پادشاهی همچون ناصرالدین شاه سردمدار ورود مدرنیته به کشور گردید. هرچند، نهادهای محافظه‌کاری که دارای قدرت عظیمی در کشور بودند، همچون نهاد روحانیت، مانع بزرگی در برابر همراهی با تحولات جهانی بودند و نقش انکارناپذیری در عدم موفقیت پروژه مودرنیزاسیون ایفا نمودند. با این حال نباید فراموش نمود که قاجارها تا اواخر دوران سلطنت ناصرالدین‌شاه و حتی تا حدودی می‌توان گفت تا زمان وقوع انقلاب مشروطه و بی‌ثباتی‌های ناشی از آن، توانستند با همان شیوه تولید سنتی و غیرصنعتی اقتصاد کشور را اداره نمایند. به نحوی که در تمام دوران مزبور، پول ملی کشور توانست برتری خود را در برابر ارزهای خارجی تا حدود زیادی حفظ نماید.

بنابراین سخن گفتن از پسرفت اقتصادی در دوره قاجار نادرست است. بلکه می‌توان گفت که اقتصاد کشور در دوره قاجار نتوانست با همان شتابی پیش برود که اقتصادهای اروپایی پیش‌رفتند و این امر هم ریشه در دلایل متعدد دارد که در این نوشته کوتاه فقط اشاره اندکی به برخی از آنها شد.


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

https://iranglobal.info/node/85152

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

آنهایی که جملاتی همچون "زبان، فقط وسیله ارتباط است"، "مهم انسانیت است نه زبان"، "چه فرقی می‌کند به چه زبانی صحبت کنی؟"... را در بین ما رواج می‌دهند، اگر خودشان به این حرف‌ها باور داشتند، زبان ما را ممنوع نمی‌کردند! آنها خوب می‌دانند که #زبان_مادری بنیان #هویت_ملی را تشکیل می‌دهد...


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

علی‌رضا فرشی، سند مظلومیت زبان مادری در آذربایجان


🖊#محمد_رحمانی_فر


وقتی از "مظلومیت آذربایجان" می‌نویسیم متهم به "مظلوم‌نمایی" در باب آذربایجان می‌شویم! اتهامی که بسیاری از فعالان تورک آذربایجانی مخصوصاً فعالان حوزه قلم و اندیشه حتماً با آن مواجه شده‌اند. استدلال دستگاه‌های امنیتی و قضایی این است که هیچ ظلمی بر آذربایجان وارد نشده و هرکس که چنین ادعایی داشته‌باشد قطعاً دستش با دشمنان این آب و خاک در یک کاسه است و هدفش چیزی نیست جز "تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی"!


دستگاه‌های امنیتی و قضایی خوب می‌دانند که یکی از دلایل رشد روزافزون هویت ملی در آذربایجان، آگاهی تورک‌های آذربایجان از ظلم‌هایی است که در یکصد سال اخیر بر آنها روا داشته‌شده‌است. از همین روست که نه تنها منکر ظلم‌های وارده بر آذربایجان در دوره جمهوری اسلامی می‌شوند، بلکه در اقدامی عجیب و متناقض با رویکرد کلی نظام جمهوری اسلامی، حتی منکر ستم‌ها و جنایاتی می‌شوند که در دوران پهلوی بر آذربایجان رفته است (در یکی از بازجویی‌ها، بازجو با اصرار تمام سعی در انکار نقش رژیم شاه در کشتار طرفداران فرقه دموکرات آذربایجان و سوزاندن کتب تُرکی داشت)!


لکن "مظلومیت آذربایجان" واضح‌تر از آن است که دستگاه‌های امنیتی و قضایی بتوانند با تمسک به ابزارهایی همچون تهدید و پرونده‌سازی، مانع از افشای آن شوند. به عبارت دیگر، سال‌هاست که ملت تورک آذربایجان، این درد جانکاه را با عمق وجودشان حس می‌کنند. آن چنان که دیگر نیازی به افشاگری در این خصوص احساس نمی‌شود.


در کنار ستم‌هایی همچون تبعیض اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، یکی از مواردی که همچنان لاینحل باقی مانده است "ستم زبانی" و محروم کردن تورک‌های ساکن در اقصا نقاط ایران و از جمله آذربایجان از زبان مادری‌شان می‌باشد و به نظر من، "علی‌رضا فرشی" نماد مظلومیت زبان مادری در آذربایجان است. تمام فعالیت‌های علی‌رضا فرشی جلوی چشم ماست. در تمام دوران فعالیت خویش از چارچوب‌های قانونی و حتی عقیدتی و سیاسی جمهوری اسلامی خارج نشده‌است. حتی بسیاری از خط قرمزهای غیرقانونی حاکمیتی را نیز رعایت نموده‌است و در تمام این مدت تنها و تنها خواستار اجرای اصل 15 قانون اساسی و فراهم آوردن شرایط لازم برای "تدریس ادبیات تُرکی" شده‌است.


شکی ندارم که علی‌رضا فرشی، لااقل به اندازه ما، از نارسایی‌های اصل مزبور آگاه است ولی حتی یک بار هم حاضر نشده ادعایی خارج از چارچوب قوانین مصوب و قواعد نامصوب جمهوری اسلامی بر زبان بیاورد. لکن، ثمره این همه حساسیت نسبت به "فعالیت در چارچوب قانون" چیزی نبوده جز احکام سنگین قضایی و دادگاه‌های فرمایشی! نهادهایی که برای علی‌رضا فرشی پرونده‌سازی می‌نمایند و حتی امکان دسترسی به وکیل و دفاع مؤثر را از وی سلب می‌نمایند، بهتر از من با ماهیت فعالیت‌های وی آشنا هستند و بهتر از من می‌دانند که این استاد سابق دانشگاه و فرزند شهید، انگشت روی نکته‌ای گذاشته که بی آنکه چیزی بر زبان بیاورد، مظلومیت آذربایجان را برملا می‌کند و این همان چیزی است که آنها نمی‌خواهند.


طنز تلخ ماجرا آنجاست که این بار، این علی‌رضا فرشی نیست که "مظلومیت آذربایجان" را فریاد می‌زند، بلکه درست همان‌هایی که فرزندان آذربایجان را متهم به مظلوم‌نمایی می‌کنند با برخوردهای غیرقانونی و اقدامات سرکوبگرانه خود "سند مظلومیت آذربایجان" را امضا می‌نمایند!

@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

سیاست فارسی‌سازی، از طریق آسیمیلاسیون و الیناسیون، یکصد سال است که اعمال می‌شود. غفلت از مجریان این سیاست غیرانسانی و تمرکز بر انتقاد صرف از قربانیان آن، کار درستی نیست. راه نجات ما از راه انداختن دعواهای بین شهری و متهم کردن یکدیگر نمی‌گذرد، بلکه باید دست همدیگر را بگیریم و بر علیه این سیاست مبارزه کنیم. سعادت #آذربایجان سعادت همه ما و ناکامی آذربایجان ناکامی همه ماست.


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…

(محمد رحمانی‌فر) Bitik

همان نماینده‌ای که به صورت سرباز سیلی می‌زند، با سکوت خود در مجلس و عدم انجام وظایف نمایندگی خویش موجب می‌شود سرباز دیگری در نواحی مرزی آذربایجان غربی گلوله بخورد. واکنش گسترده افکار عمومی به سیلی خوردن سرباز و سکوت در قبال گلوله خوردن سرباز، در واقع چراغ سبز نشان دادن به تروریست‌هاست.


@Rahmanifar_Mohammad

Читать полностью…
Subscribe to a channel