صافی، بالاتر از صوفی است
بهنظر مولانا صافی در مرتبهای برتر و بالاتر
از صوفی قرار دارد
زیرا صوفی از حال و وقت نرهیده
اما صافی از کمند حال و وقت رهیده.
حال و وقت با آنکه واردیالهی است
اما در سالک دوامی ندارد
و سریعاً به زوال میرود
مسلماً کسی که موقوفِ حال است
و مغلوبِ آن
نمی تواند دائماً در حال قرب باشد
از این رو صوفی ابنالوقت است
اما صافی ابوالوقت.
بدین معنیکه حال در اختیار صوفی نیست بلکه صوفی در اختیار و تصرفِحال است
لیکن حال در تصرف صافیست
و صافی در آن مقام ساخته است.
بدین جهت صافی
هماره در حالِ قرب است
صوفی ابن الوقت باشد در مثال
لیک صافی فارغ است از وقت و حال
حال ها موقوف عزم و رای او
زنده از نفخ مسیح آسای او
برگرفته از کتاب #میناگر_عشق
(شرح موضوعی مثنویمعنوی)
#کریم_زمانی
@rawianhagh
تقسیم سه گانه عشق الهی :
عشق عموم مردم: از احسان و شفقت ورزی خداوند به آنان ناشی میشود. این گرایش فطری در انسان است که به ولی نعمت خود عشق می ورزد ...
شامل ذکر خداوند و اطاعت نسبت او و رسولش و لذت گفتگوی صمیمانه یا نیایش است.
عشق انسان های صادق و متحقق به حقایق روحانی;
که از نظر قلب به غنا، عظمت، قدرت و علم خداوند نشأت میگیرد.
شخص به خدا به خاطر صفاتش عشق میورزد نه به سبب افعالی که برای او انجام داده است.
این عشق به عنوان عشق بیشائبه، انسان را وا میدارد که از اسرار خداوند پرده برگیرد تا او را بشناسد.
عشق صادقان و عارفان: که حاصل معرفت آنان به عشق قدیم و نامعلل خداوند نسبت به ایشان است؛ در نتیجه عشق آنان به خداوند نیز نامعلل است. انسان چون در نظر به خداوند به شدت مستغرق است، از حالت عشق آگاهی ندارد .
یعنی شخص به مرحلهای فراتر از عشق برود و به رؤیت معشوق برسد به طوری که همه چیز در خداوند و به خاطر خدا باشد.
#شیخابونصر_سراج
اللمع فی التصوف
@rawianhagh
✨
#ذکر شریف #الله
✨
بدانکه ذکر بر چهار قسم است
اول ذکر مریدانست
دوم ذکر محبانست
سیم ذکر موحدانست
چهارم ذکر عاشقانست
ذکر مریدان " لا اله الا الله " است ،
ذکر محبان " الا الله " است ،
ذکر موحدان " هو "
و ذکر عاشقان " الله " است.
@rawianhagh
#_زیبایی پيامبر صلي الله تعالی عليه وآله وصلم
در ديدگاه عرفاني رازي، زيبايي مطلق ابتدا در آفتاب عالم گير پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله
رخ نمود و سلسله انبيا و اوليا مجذوب اين پادشاه زيباييها شدند:
چون شاه ستارگان جمال بنمايد سر ضياء ستارگان به تيغ اشعه بربايد... پس هر رسولي
به طرفي رفتند، و با هر قومي به زبان حال ايشان سخن گفتند و به تدريج احكام
سلطنت در پيش ايشان نهادند تا خلق خوي فرابندگي پادشاه كردند و ممتثل فرمان
شدند و مشتاق جمال پادشاه گشتند
(رازي، 1380 :143.)
تجلي اين زيبايي در كلام حافظ
در سجده آدم زمين بوس تونيت كرد كه در حسن تو چيزي يافت بيش از طور انساني
(946:1362 ،حافظ )
شاه محمد دارابي،
شارح عرفاني ابيات غامض حافظ در لطيفه غيبي مينويسد:
اين كلام خطاب با حضرت سيد كاينات و خلاصة موجودات است...
يعني ملائک در سجدة آدم زمين بوس تو كردند كه مظهر و مجالي حق سبحانه و تعالي به جميع
اسماء و صفاتي.
چرا كه در حسن تو معنايي مشاهده نمودند كه خارج از طور انساني و
بيرون از حوصلة ملائک و ملك بود. پس درحقيقت ملايك سجدة حق سبحانه و تعالي
از قبلة حقيقت محمديه نمودهاند
(دارابي، 1385 :66.
نجم الدين به ظهور نخستين زيبايي عالم چه از لحاظ خلقي و چه از لحاظ حقي، بدين سبب
است كه حضرت ختمي مرتبت👈 مظهر تجلي ذاتي است 👉و
👈انبياي ديگر، مظاهر تجليات اسمايي حق 👉
هستند و حقيقت ذات، مبدأ و تعين و ظهور جميع اسما و صفات حق است،
مراتب وجودي جميع
انبيا و اوصياي پيش از او از شئون و مراتب و فروع ذات آن حضرت است؛ بنابراين نخستين زيبايي
كه از هستي جدا شد و وجود صرف، بهواسطة آن زيبايي تكثر پيدا كرد، مقام خلافت تامة آن
حضرت است كه💚👑 اسم اعظم باشد.
مرصادالعباد
نجم الدین رازي
@rawianhagh
🎙 روشنگری های حضرت سلطان خلیفه محمدالمحمد کسنزان حسینی علیه الصلاة و السلام درخصوص جایگاه حضرت شیخ شمس الدین محمدنهرو کسنزان قادری حسینی قدس الله سره العزیز
====================
💎 ٱللّٰهُمَّ صَلِِّ عَلَىٰ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ ٱلْوَصْفِ وَ ٱلْوَحْيِ وَ ٱلرِّسَالَةِ وَ ٱلْحِكْمَةِ وَ عَلَىٰ آلِهِ وَ صَحبِهِ وَ سَلِّمْ تَسْلِيٖماً
====================
#لـبـيـك_يـا_شـمـس_الـديـن
#الطريقة_العلية_القادرية_الكسنزانية
/channel/Kasnazan_IranBot
/channel/tarighatkasnazani
حافظ شيراز در اين بيت، ديدگاه عرفاني شيخ نجم الدين رازي را تأييد ميكند و با دعوت
انسان به تهذيب نفس ميگويد: ((حق و حقيقت في نفسه حجاب ندارد و شناخت پذير و قابل
انكشاف است. هر قصوري كه هست از موانع مربوط به طريقت و طبيعت و كژي و كاستيهاي علم
و ايمان و عشق انساني است)) [خرمشاهي، 1385 ،ج1 :576.]
رازي با گشودن برخي از رازهاي دل، به اين پرسش هم پاسخ ميدهد كه چرا دل با وجود
مستحق شدن به عرش ا لله همچنان محملي براي 👈انكار👉و 👈حجاب👉 نيز هست:
(( دل، خالصة وجود شخص انساني است زيرا كه در دل آدمي محلي كه مظهر انوار روح است و جسمانيت دارد دل
است... آنچه لطافت روح انساني بود بستدند و از آن جان دل ساختند پس دل، خالصة هر دو عالم
جسماني و روحاني آمد لاجرم مظهر معرفت دل آمد)) ((رازي، 1380:145.!))
مرصادالعباد
نجمالدین رازي
@rawianhagh
رازی در اينجا براي عظمت بخشيدن به زيباييهاي درون دل،
به تأويل آية هفتادودوم سورة احزاب مي پردازد
كه به آيه #_امانت_الهي معروف است؛ زيرا خورشيد افعال و صفات او جز در زماني
كه جميع اعيان و صور عالم به سوي پروردگار روي آورند، در زمان ديگري پرتوافشاني نمي كند
يعني 👈امانتي كه اختصاص دارد به انسان كامل. 👉
همة انسانها نیز مستعد دريافت
اين معرفت نیستند: به انسان، نوع انسان است نه همه افراد انسان، و مراد به حمل استعداد و قابليت
اوست از براي حمل و اين آن معنايي است كه مطابق است امانت و عرض و حمل و
قبول و ابا كردن را اجمالًا نه غير آن. و الا امانت شيي محسوسي نبوده است كه عرضه
داشته است برهريك از موجودات حساً و شهادتاً و نبود ابا و امتناع آنها از آن امانت
از جهت گفتار و كردار چنانچه رسوخ دارد در اذهان محجوبين از آنها (آملي، .26:1377)
المرصادالعباد
نجم الدین رازي
@rawianhagh
حق تعالي كه قالب انسان را از زمين، و روح او را از آسمان برگرفته بود،
به ملائك فرمود براي
اينكه يك فروغ رخ خويش را در دل آدمي بيندازم
بايد خاصيت آيينگي به دل ببخشم تا از هرگونه
ظلمت زميني دور گردد: ((روزكي چند صبر كنيد تا من برين يك مشت خاك دستكاري قدرت
بنمايم و زنگار ظلمت خلقيت از چهرة آيينة فطرت او بزدايم))(( رازي، 1380 :71 .)
آنگاه فرشتگان به تماشاي انعكاس زيبايي حق در آيينة دل انسان پرداختند:
((و در هر آيينه كه در نهاد آدم بركار
مي نهادند در آن آيينة جمال نماي، ديدة جمال بين مي نهادند تا چون او در آيينه به هزارويك دريچه
خود را بيند آدم به هزارويك ديده او را بيند)((رازي، 1380 :73 .)
يعني هر آيينه، اسمايي از اسماي
الهي و صفاتي از صفات حق تعالي است كه به آدم عطا ميشد
تا مظهريت جميع صفات خداوندي
گردد. اگر جامع اسماي حسناي الهي قصد ظهور نمايند،
آيينهاي #_جز_انسان_كامل،
#_شايستگي_مظهر
بودن آن را نخواهد داشت.
مرصادالعباد نجم الدین رازي
@rawianhagh
مـــــــــــــــولانا
سیر نمیشوم ز تو نیست جز این گناه من
سیر مشو ز رحمتم ای دو جهان پناه من
@rawianhagh
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈•• •
معانی قدم
از نگاه رازي، قدم برداشتن به اميد رؤيت زيبايي عرفاني،
نه تنها شامل پشتِ سر گذاردن تدريجي و
با استقامت منزلي از منازل كوي دوست ميشود، كه به معني (( در عمل آوردن« آنچه او در نظر دارد
نيز هست. پس، از نگاه شيخ قدم برداشتن به دو معني است:
1.گام به گام و تدريجي بودن منازل سلوك
2 .عملي بودن و عملي ساختن انديشة سلوك
نجم الدين كه همواره در جست وجوي كمال، و به قول او ثمرگي انديشه ها و آرمانهاست، باور
دارد كه ثمرة اين انديشه گري، (( ايمان )) و عملي ساختن آن (( عرفان)) است:
و قدم به ذوق و شوق در راه سلوك نهد، تا آنچه در نظر آورد در قدم آورد،
كه ثمرة نظر، ايمان است، و ثمرة قدم، عرفان )) (( رازي، 1380 :31 .))
اين حركت گام به گام و البته استوار، نه تنها در مراحل آغازين و مياني
سلوك، كه در آستانة بارگاه معشوق، و در هنگامة ميهمان شدن بر خانة ملكوت نيز جريان دارد.
آنگونه كه در رساله عشق و عقل ميگويد:
(( چون عشق عاشق را به معشوق رسانيد عشق
دلاله صفت بر در بماند، عشق چون قدم در بارگاه وصال معشوق نهاد، پروانه صفت نقد هستي عاشق
نثار قدم شعلة جلال معشوقي كند تا معشوق به نور جمال خويش، عاشق سوخته را ميزباني كند ))
.(65:1386:رازي)
مرصادالعباد نجم الدین رازي
@rawianhagh
ادامه دارد 👇👇👇
راه های عبور از موانع زيبايي
نجم الدين رازي براي عبور از اين حجابها، راههايي پيشنهاد ميكند كه عبارتند از:
1 .حركت تدريجي و قدم به قدم برداشتن منازل سلوك؛
2 .صادق بودن در جادة طريقت؛
3 .مجاهدت و رياضت؛
4 .پيروي از خضرصفتان.
1 .قدم به قدم بودن سلوك
قدم به قدم بودن سلوك به اين معناست كه سالك با مجاهده و رياضت نفس، از يك وادي عبور
كند و پس از انجام شروط آن، به وادي ديگر پاي گذارد. هر قدم، او را به #_پايداري و #_استقامتي
#_جاودانه كه سبب تعالي روحي او در #_گامهاي_بعدي است فرا مي خواند.
در عرفان عملي و آيين
سلوك، هر ((قدم)) را (( منزل)) و (( مقام)) مي نامند:
[[ و مراد از مقام مرتبه هاي است از مراتب سلوك كه در
تحت قدم سالك آيد و محل استقامت او گردد و زوال نپذيرد«
((كاشاني،1376 :125.))
در كتاب صد ميدان كه از كتب گرانقدر عرفان عملي است، به هزار قدم يا هزار منزل براي
رسيدن طالب به مطلوب اشاره شده است: (( و آن هزار مقام منزلهاست كه روندگان به سوي حق
تا بنده را درجهدرجه مي گذرانند و به قبول و قرب حق تعالي مشرف ميشوند
((انصاري.)16:1376 ،
هروي موانع مقدمات قدم برداشتن
شيخ نجم الدين از سير و سلوكي #_عاشقانه صحبت ميكند كه قدم به قدم طي ميشود تا سالك،
منزل به منزل، در آئين عاشقي از ابتدا تا انتهاي آفرينش اظهار ارادت بنمايد. او مقدماتي نيز براي
آن ذكر ميكند:
1 .خارج شدن از زمرة
#_حيواني و رسيدن به مرتبة #_انساني؛
2 .بيرون آمدن از #_حجاب_غفلت.
آنگاه از زمرة »أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُُّ(( بيرون آيد و به مرتبة انساني رسد و از حجاب
غفلت (( يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مُِّنَ الْحَيَاةِ الدُُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ يعلمون (( خلاص يابد))
((رازي،30 1380 ))
مرصاد العباد نجم الدین رازی
@rawianhagh
زیبایی در كام اولياء
پس در حقيقت محمديه، اين شراب زيبايي در👈 كام اولياي حق ريخته شده است: [اين دُرد نوشان
ژنده پوش را و رندان خانه فروش را تجرع آن شراب شهود بس كه ساقي و سقيهم ربهم از جام
جمال در كام وجود ايشان ميريزد](رازي، 1380 :154 .)
اينان كه از نگاه رازي، در زير قباب غيرت
حق متواريانند، در كمال حسن و زيبايي عرفاني قرار دارند: ((اينها خلاصة آفرينش، و خليفة حق،
نايب و ميراث دار انبياءاند... . ديدة هركس برجمال كمال ايشان نيفتد، كه در زير قباب غيرت حق
متوارياند« )رازي، 1380 :496.
محروم شدگان از زيبايي
ابليس بر پيكرة انسان سجده نكرد از اين بابت بود كه پيام خداوندي به گوش انسانها
برسد و بدانند كه آدمي صفتان ميتوانند بارگاه دل خويش، به نور زيبايي و جمال حق روشن كنند
و ابليس صفتان از اين موهبت محرومند:
اين مخدرة غيب را پيش از اين هيچ مشاطة از انبياء و اولياء نقاب عزت از رخساره
برنينداخته اند و همواره او را در قباب غيرت و استار غبطت متواري داشته اند تا ديدة
نامحرمان اغيار بر كمال جمال او نيفتد و چشم زدة هر اهل و نااهل نگردد ((رازي، 1380:))
اما گروه ديگري هم هستند كه هرگز زيبايي عرفاني را رؤيت نخواهند كرد و جمال كعبة
وصال را نخواهند ديد:
آنها كه جاه و مال دنيا را كه وسيلت درجات بهشت و قربات حق است زاد و راحلة
سفر هندوستان هواي نفساني كنند و وسيلت شهوات و تمتعات حيواني سازند از راه
مقصد و مقصود پشتاپشت افتند و هرگز جمال كعبة وصال نبينند (رازي، 1380 :468.)
به قول حافظ:
تو به تقصير خود افتادي از اين در محروم
از كه مي نالي و فرياد چرا ميداري
(896:1362 ،حافظ )
مرصاد العباد نجم الدین رازي
@rawianhagh
ای دوستدار خدا !
با مقدرات حق ، به هر سویی که اراده اوست ،
هم سویی کن
قلبت را که مسکن قرب است
از آلودگیها پاک کن
ماسوای خدای را
از دل بروب
بر درگاهش با شمشیر توحید و اخلاص بنشین
و از ورود غیر بدان جلوگیری نما
و جز برای مهر خدا درِ دل را
به روی کس مگشا
حتی گوشه ای از زوایای آن را
به غیر خدا واگذار منما.
#شیخ_عبدالقادر_گیلانی
@rawianhagh
یکی از راههاي پيشنهادي شيخ نجم الدین رازی براي جلوگيري از زنگار ظلمت و تاريكي،
آيينگي مدام دل است: »و زنگار انكار از چهره آيينه اين كار برداريد« [رازي، 1380 : 96 .] يعني دل از
بهر خداست نه انكار او، و هر ذرهاي كه اين جايگاه مقدس را به زشتي و پستي سوق دهد، قدمي
در انكار حق تعالي برداشته است. ديگري، حجابهايي از نور و ظلمت است كه در فرهنگ
عرفاني، پردههاي غيب را روي دل ميبندد و مانع رؤيت زيبايي حق ميشوند. رازي هشدار ميدهد
كه انسان مستعد خير و شر است و چه بسا اين حجابها او را نه تنها به اعلي عليين نكشاند بلكه به
اسفل السافلين بيندازد:
او به هر چيز در هر عالم اگرچه سبب كمال او خواست بود، حال را هريك او
را حجابي شد تا بواسطه آن حجب از مطالعه ملكوت و مشاهده جمال احديت و ذوق
مخاطبه حق و شرف قربت محروم ماند و از اعلي عليين قربت به اسفل سافلين طبيعت
افتاد [رازي، 1380 :102.]
حافظ همين ديدگاه را در اين بيت آورده است:
جمال يار ندارد نقاب و پرده ولي غبار ره بنشان تا نظر تواني كرد
(290:1362 ،حافظ )
مرصادالعباد
نجم الدین رازي
@rawianhagh
دل بارگاه زيبايي
از آن زمان، حضرت خداوندي دل را جايگاه زيبايي خويش قرار داد تا اين جسم صنوبري جز به
آفتاب نظر او آرام نگيرد:[ فرمود كه آن را هيچ خزانه لايق نيست الا حضرت ما، يا دل آدم. آنچه
گوهر محبت بود كه در صدف امانت معرفت تعبيه كرده بودند و بر ملك و ملكوت عرضه
داشته، هيچكس استحقاق خزانگي و خزانه داري آن گوهر نيافته، خزانگي آن را دل آدم لايق بود
كه به آفتاب نظر پرورده بود و به خزانه داري آن جان آدم شايسته بود كه چندين هزار سال از پرتو
نور صفات جلال احديت پرورش يافته بود« (رازي، 1380 :74.)
مرصادالعباد
نجم الدین رازي
@rawianhagh
حزین لاهیجی
اگر به دامنِ وصلِ تو دست ما نرسد
کشیدهایم در آغوش آرزوی تو را
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
• @rawianhagh •
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••