#تاریخ_باشکوه
#دین_حق
تنها در قرطبه، ۱۷۰ زن بودند که مصحفهای قرآن را با خط کوفی مینوشتند
در حالی که
قرنها در اروپا برای زن جایز نبود انجیل را لمس کند زیرا زن را پلید و شیطانی قلمداد میکردند!
@Rehmetkhoda
سعی کنیم یک " اتفاق خوب"
در زندگی دیگران باشیم
مهربان باشیم و رئوف
بی شک هزاران مهربانی
به ما باز خواهد گشت....
اگر کسی برای یافتن سخنی که او را به سوی هدایت راهنمایی میکند از شام به دورترین جای یمن برود، به نظرم سفرش بیهوده نبوده است.
ـ امام شعبی رحمه الله
(قوت القلوب)
کسی که دوست دارد مردم او را بشناسند، شیرینی [تلاش برای] آخرت را نخواهد چشید.
ـ بِشر بن حارث رحمه الله
(المورد العذب المعين من آثار أعلام التابعین: ۳۷)
@Rehmetkhoda
حسن بصری رحمه الله فرمودند
قومی دنیاداری کردند
و دنیا آنها را بدار آویخت
پس دنیا را بی ارزش بدانید
که اگر چنین کردید زیباترین خواهید بود
الزُّهْد لابن أبي الدنيا
@Rehmetkhoda
هواپیمای تکامل و توسعهی انسانی هیچگاه با یک بال، قادر به حرکت نخواهد بود بلکه میباید هر دو بال آن با هم به پیش رود که ارزشهای اخلاقی و معنوی، یک بال آن است و عنصر مادی نیز بال دیگرش را شکل میدهد و از دست رفتن یکی از آن دو بال، لزوما به بیتعادلی شدید هواپیمای پیشرفت و سقوط آن میانجامد و تمام اینها هم خبر از نابودی بشریت میدهد.
سنجه و معیار حقیقی انسانیت، تنها متکی به ساختههای انسان از قبیل دستگاههای رفاهی یا نوع وسایل نقلیه و خانههای زیبا و آرامشبخشی نیست که انسان توانسته بدانها برسد و نیز متکی به انواع خوردنیها و نوشیدنیها نیست و یا حتی سلاحهای کشندهای که ملتهایی را بطور کامل، نیست و نابود میکند بلکه میباید همراه با تمام اینها، تمایز میان انسان و حیوان را حفظ کرد و کوشید که انسان در اخلاق و عقلش به ترقی و تعالی برسد و روح و قلبش را به اوج بلندیها ببرد و رفتار و کردارهای زندگی خویش را بپالاید و آن را هر چه بیشتر به زیور اخلاقیات والا بیاراید و رفتارهایش را با مستلزمات فطرت و عقل سازگاری دهد.
بنابراین هر دعوتی که بر مدار تنها یکی از دو ضابطهی یادشده بچرخد دعوتی ناقص و ناتوان از تحقق ضابطهمند انسانیت قلمداد میشود لذا هر کس ادعا کند که انسانیت به صرف دستیابی به ارزشها تحقق مییابد اما در قبال مفاهیم و وسیلههایی که سلامت زندگی انسان را تضمین میکند و آن را از مصیبتها دور میسازد کوتاهی و بیتفاوتی به خرج دهد مطمئنا ادعایش باطل و نافرجام است، همچنین هر کس ادعا نماید که انسانیت صرفا با تحقق سلامت مادی انسان و رسیدن به والاترین درجات رفاهِ محسوس محقق میشود اما نسبت به حفظ ارزشها و مبانی او، کوتاهی و بیتفاوتی به خرج دهد حتما ادعایش ناقص و نافرجام است.
ـ سلطان العمیری
(ظاهرة نقد الدین في الفکر الغربي الحدیث)
🌹محبت امام ابوبکر و عمر نسبت به امام علی و فاطمه زهرا🌹
⬅️بیهقی در سننالكبری (4/129) آورده و نیز علی متقی هندی در كنزالعمال از امام محمّدباقر روایت كرده است:
🎀امام جعفر صادق از امام محمّدباقر روایت كرده است:
💥وقتی فاطمه دختر رسولالله صلّیاللهعلیهوسلّم وفات كرد، ابوبكر و عمر برای شركت در نماز جنازه حاضر شدند و به علیبن ابیطالب گفتند:
✅بفرمایید امامت كنید. علی (خطاب به ابوبكر) گفت: هرگز جلو نمیشوم، درحالیكه تو خلیفهی رسولالله هستید (باید تو جلو بروی)
🍃آنگاه ابوبكر جلو رفت و نماز خواند🍃
📚(كنزالعمال:5299)
@Rehmetkhoda
#منقول
✔️سیدقطب و افتراءات جاهلان!
بسیار شنیده بودم که سیدقطب به وحدت الوجود معتقد بوده...
من مطمئن بودم که ایشان چنین عقیده ای ندارد( و الا چطور با "طاغوت" مبارزه میکند در حالی که همه چیز را عین الله بداند..غیرخدایی نمی ماند که طاغوتش حساب کند!!!)
و فکر میکردم که شاید سیدقطب برخی جاها حرفایی چندپهلو زده که مخالفان را بدبین کرده...
تا اینکه تفسیر ایشان را مفصلا خواندم!!!...می دانید چه دیدم؟؟؟؟
دیدم که ایشان چندین جا در تفسیرش صراحتا عقیده وحدت الوجود را نام برده و آن را کاملا رد می کند و به صوفیه و..نسبت میدهد!!!!!!
اینجا بود که فهمیدم مخالفان سید قطب اصلا کتبش را نمی خوانند!!!
برای همین هرکس با ایشان مخالفت میکند ابتدا به او میگویم :کتابش را بخوان
نمونه ای دیگر:
در تفسیر سوره نمل..مطلبی بسیار جالب در تحلیل شخصیت فوق العاده نبی الله موسی علیه السلام می گوید..
می گوید:در قرآن بارها می بینیم که موسی علیه السلام"سریع الواکنش"بوده است...
مثلا
وقتی از کوه و مناجات چهل روزه برگشت و دید بنی اسراییل گوساله پرستی میکنند:
...شدیدا خشمگین شد...الواح را به زمین انداخت(که کلام الله در آن بود)...ریش هارون علیه السلام را گرفت و به سوی خود کشید
و مثلا
وقتی دعوای قبطی و بنی اسراییلی را دید فورا مشتی به قبطی کوبید که درجا کشته شد
و مثلا
وقتی اولین بار در سفر بازگشت به مصر عصایش را دید که به ماری تبدیل شد..فورا برگشته و پا به فرار گذاشت..
یا موسی اقبل و لاتخف انک من الآمنین
همه اینها دلالت دارد بر یک صفت ثابت در آن پیامبر والا مقام: سریع الواکنش بودن و زود متاثر شدن
چرا چنین بود...چرا به الله تعالی پیامبر بنی اسراییل چنین صفتی داده بود؟
سیدقطب رحمه الله بعد از بیان این نکته در شخصیت ایشان و طرح این سوال چنین پاسخ می دهد که:
بنی اسراییل در پی سالها و دهه ها مظلومیت و توسری خوردن و برده وار کار کردن..به ذلت و سستی خو گرفته بودند به طوری که به هیچ خطری..به هیچ ظلمی..به هیچ خطایی...به هیچ نقص و مشکلی..به هیچ جنایتی کوچکترین واکنشی نشان نمیدادند و سر تسلیم فرود می آوردند و دم بر نمی آوردند حتی به بریده شدن سر کودکانشان در آغوش مادرانشان!!
بدین خاطر..الله تعالی پیامبر را این قوم را طوری تربیت کرده بود که کاملا بالعکس بنی اسراییل، بسیار سریع الواکنش بوده و سریعا متاثر گشته و در برابر هر اشتباه یا خطر یا ظلم فورا لکس العمل نشان میداد..
تا قومش را نیز چنین تربیت کند..
و قومش از او اسوه بگیرند..
چون بنی اسراییل عمیقا ذلت پذیر و بی بخار و بی غیرت و بی احساس و مرده و بی تحرک بود،برای اصلاح آنان الله تعالی پیامبرشان را فردی برگزید که در نقطه مقابل قومش، بسیار حساس و ظلم ستیز و پرتحرک و غیور و عزت طلب بود.
وقتی این نکته در تحلیل روان شناختی شخصیت ممتاز و فوق العاده موسی علیه السلام را خواندم بی اختیار به سید قطب آفرین گفتم و از نوع فهم عمیق قرآن و شناخت انبیاء و تدبیر الهی در تربیت انبیاء و اقوامشان ،بسیار لذت بردم و به تدبر در قرآن و قصص انبیاء و کشف نکات این گنج و دریایی پرمروارید کتاب لله بیشتر مشتاق شدم.
تا اینکه مدتی بعد...در مقاله ای تلگرامی! دیدم که نوشته: سید قطب کافر! به موسی علیه السلام توهین کرده است!!!
خودتان تصور کنید چه حالی شدم!
منظور مقاله از توهین سید قطب به موسی علیه السلام،سریع و شدید الواکنش دانستن ایشان و این نکته گویی حاصل از تدبر عمیق در قرآن درباره صفات شخصیتی موسی علیه السلام بود!
من تا حال ندیده ام در تفاسیر گذشتگان که این دریافت عمیق و استادانه را از قصه موسی ارایه کرده باشند، هرچند به سریع و شدید خشمگین شدنشان اشاره کرده اند اما از چرایی و از علل و ریشه های اجتماعی و تاریخی و تحلیل روانشناسانه و جامعه شناختی آن چیزی نگفته اند.
و اگر قبل از مطالعه تفسیر سیدقطب، یک پرسشگر یا محقق یا ملحد از من می پرسید که چرا موسی علیه السلام این چنین زود خشمگین میشده من هیچ جواب قوی نداشتم و ای بسا فقط می توانستم به توجیه و تاویل روی بیاورم.
الله تعالی شهید قرآن سید قطب را رحمت کرده و امثالش را در امت فراوان گرداند.
@Rehmetkhoda
علی ـ رضی الله عنه ـ میفرمود:
«آه از کمیِ توشه و سفرِ طولانی و ترس [و دلتنگی] راه»!
ابن جوزی رحمه الله در تعلیق بر این سخن میگوید:
شگفتا که با آن تقوایشان چنین میترسیدند، و تو با این همه گناه خود را در امان میبینی!
(التبصره: ۲/ ۵۷۹)
#علمای_ربانی
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در تاریخ مشهور شده است و افزون بر علم سرشار خویش، بخاطر موضعگیریهایش به الگویی برجسته بدل گردیده است.
تقی الدین سبکی یکی از معاصران وی بوده است که برخی، او را از لحاظ علمی، بالاتر از شیخ الاسلام قلمداد کردهاند
اما
ابن تیمیه به ظلم تن نداد و با طائفههای مرتد و در رأس آنها: مغولها با زبان و قلم و شمشیر خود جنگید لذا شیخ الاسلام شد
بر عکس سبکی که در برج شیشهای خود و به دور از مشکلات امت زیست از همین روی، شاید تا پیش از این حتی اسمش را هم نشنیده بودی!
امام احمد بن حنبل رحمه الله نیز فقط عالمی در حدیث بود تا اینکه فتنه باور به مخلوق بودن قرآن سربرآورد و امام احمد به لطف الله متعال، تنها در آن فتنه ثبات ورزید و بدین دلیل هم امام اهل سنت و جماعت شد و نه فقط یک امام در حدیث.
براستی که علم و عمل صالح بیارزش است مگر اینکه در قالب موضعگیریهایی نمود یابد که بیانگر اخلاص، ثبات و پیشوایی شخص بر مردم باشد
زیرا
حفظ متون و اسانید نیز از عهده یک کارت حافظه چندگیگابایتی، بهتر برمیآید!
@Rehmetkhoda