از تو
به شعر پناه میبرم
مثلِ وقتیکه از شیطان
به خدا
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
برایت روز میخواهم
و آسمانی که جای باران
سنگ نبارد.
خداحافظ!
شاید دوباره تو را نبینم
اینجا شب است
و آسمان سنگ میبارد
و زمین
پر از ستارههای سوخته!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
من فکر میکنم آن دستها
دروغ میگفتند وقتی سبز بودند
آن چشمها،وقتی زلال
آن گیسوان، وقتی رها در باد.
وگرنه چرا
از شاخههای آن درخت تنومند
روییده بود آنهمه طناب دار؟!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
هر پنجشنبه، به گورستان میروم
بر مزارت میگریم
به خانه بازمیگردم، اما
تو را میبینم
در خانهای وُ
میز را چیدهای
با دستهگلی میان آن
که برایت برده بودم!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
انتظار
تنهایی مکرر است،
هرچه بیشتر
عمیقتر.
ساعتت را زمین بزن بشکن!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
حضور دوستانی که میتوانند تشریف بیاورند باعث خوشنودیست
گروه داستان روناک برگزار می کند
نقد و بررسی داستان کوتاه پلاک پنجاه و هشت از #رضا_کاظمی (از کتاب روایتهای بیراوی)
چهارشنبه ساعت ۴:۳۰ دقیقه
آدرس:پارک لاله تهران درب بالا بازارچه خوداشتغالی لاله کافه قادری
http://telegram.me/rezakazemi1970
نقشیست در دلم پنهان
فاش نمیشود
مگر
به سوختهدلی و
از نهان آهی!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
آمدی. ماندی. رفتی.
درست مثل رعد و برق
که تا بخواهی از زیباییاَش لذت ببری
خانهات را سوخته باشد.
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
قول دادی بیایی
اما نیامدی،
و من عادتم شد کنار ساحل قدم بزنم
سنگ جمع کنم
برای پرندهها دانه بریزم
و خیال ببافم!
حالا
اندازهی خانهای که نداریم
سنگ جمع کردهام،
نمیآیی؟!
***
بەڵێنت دا
بێی؛ نەهاتی!
من ڕاهاتم
بەسەر کەناری دەریادا،
بەرد خڕکەمەوەو،پیاسەکەم!
دان بۆ باڵندەکان ڕۆکەم،
کاتێکی خۆش بەسەر ببەم!
ئێستا،
ئەوەندەی خانوویەک
کە..نیمانە،
من؛ کوچکم کۆ کردۆتەوە،
ئەی تۆ..نایەی؟!!
#رضا_کاظمی ترجمهی کردی از #خالیدباشبڵاخیی
http://telegram.me/rezakazemi1970
هر روز میبایست به #زندگی فکر کرد؛ از این مرگآورتر کاری نمیشناسم.
#بابک_بیات
http://telegram.me/rezakazemi1970
تنهایی
مثلِ خداست
بودناَش دلیل نمیخواهد!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
اینکه از شعرهای شاعران معاصرتر هم در کتابهای دانشگاهی استفاده شود جای خوشحالیست، و در این کتاب دانشگاهی نیز خانم دکتر #سمیه_شیخ _زاده چنین کرده، و بنده نیز سهمی در نمونه اشعاری که آورده دارم، و مسلما بابتش از ایشان متشکرم.
#فارسی_عمومی_ویژه_دانشگاه
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
بی دلیل نیست اگر
باز نمیشود دری که میکوبیم
یا کسی پشت آن نیست
یا هست و بازنمیکند
یا که اصلا در نیست
دیوار است!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
مجموعه داستان «روایتهای بیراوی» نوشتهی #رضا_کاظمی چاپ دوم «نشر شالگردن»
برای تهیه، علاوه، بر برخی کتابفروشیها، دایرکت به صفحهی ناشر در اینستاگرام 👇
https://www.instagram.com/shalgardan.pub?igsh=bnVqc20wYWVzazc1
آزادی
نه در خیابانهای شهر،
که در چشمهای تو بود
و چه غافل من
که ننگریسته در آنها
به قفس مانده بودم!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
جاییکه چشمها
طغیان میکنند
و دستها
پرواز،
بیهوده است گفتن از رهایی!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
نمایش تمام شد
پرده را کنار بزن!
خودت را میخواهم تماشا کنم حالا
#رضا_کاظمی ۸۷
http://telegram.me/rezakazemi1970
شعر «باغ من» از مجموعه شعر «زمستان»، #مهدی_اخوان_ثالث ، با صدای #رضا_کاظمی
تنظیم موسیقی و تصویر از دوست شاعرم #سامان_سپنتا
http://telegram.me/rezakazemi1970
مرا ببوس!
بگذار جهان
شعر تازهای بخواند.
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
سلام دوستانِ عزیز
کتابفروشیِ آنلاین و نشرِ سالینه بهخاطرِ انتشارِ کتابهایِ بدونِسانسور محکوم به پرداختِ جریمهیِ نقدی به دادگاه شده است، میتونید با خریدِ کتاب از کانالِ سالینه، در پرداختِ جریمه کمکاش کنید.
من در جریانِ دادگاه و محکومیتاش به پرداختِ ۳۳ میلیون تومان جریمه هستم.
با احترام
شروین پاشایی
کانالِ تلگرامِ سالینه
/channel/salinebook
اینستاگرامِ سالینه
https://www.instagram.com/salinebook
شعر: #رضا_کاظمی
صدا: #محسن_عظیمی
موسیقی: #امین_ناصری
صدایت
که پرندهها را به اتاقم میخواند، کجاست؟
و دستانت
که نان بود برایم، و بادبادک؟
و نگاهت
که خنده بود برایم، و آفتاب؟
دلم تنهاست پدر!
صدایت
که ترانه میخواند برایم، کجاست؟!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
چه فرق میکند
پُل باشی میانِ دو کوه، یا درّه
وقتی قرار است قطار
از تو بگذرد!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
صدایت
که پرندهها را به اتاقم میخواند، کجاست؟
و دستانت
که نان بود برایم، و بادبادک؟
و نگاهت
که خنده بود برایم، و آفتاب؟
دلم تنهاست پدر!
صدایت
که ترانه میخواند برایم، کجاست؟!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
مرا ببوس
روزهای سختی در راه است
بگذار تو را
کمی پسانداز کنم
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
دخترم نه لحظهای که زخم میخوری
آنگاه که زخمهایت را به کسی نشان دهی
نیازمند طبیب خواهی شد.
#ميخائيل_لومونوسوف
ترجمه: #داود_زهیری
http://telegram.me/rezakazemi1970
تهران، استانبول، پاریس؛ ...
چه فرق میکند کجا باشیم
وقتی در همهی شهرها
پلی برای به هم رسیدن هست.
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
ماشه را نچکان!
این شعرها
خودشان دارند مرا میکُشند!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
چمداناَت را بیهوده نبند!
هیچ قطاری
برای بُردنِ زنی که عاشق است هنوز
توقف نمیکند!
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970
زن گفت: این شهرْ تماشاییست؛ جایی نمیروی؟
مرد گفت: به تماشای تو آمدهام، کجا بروم!
#یک_سطری
#رضا_کاظمی
http://telegram.me/rezakazemi1970