▫️ سالهای پیش هر گاه از گاهشمار کوردی مطلبی مینوشتیم بعضی عزیران با تردید به این موضوع نگاه میکردند و اینکه اول آبانماه آغاز زمستان کوردی است برایشان کمی سخت بود.
اما هوای زمستانی و سرد ابتدای آبان ماه امسال تاییدی بر منطقی بودن باورهای دیرین در این دیار گردید.
پس امسال هم باورمندانه به آیین نیاکانمان مینویسیم:
🔸ئەوەڵ زمسان کوردی بمارک
نکته: با توجه به بازنشر مطالب این کانال با حذف نام محقق و دستکاری ناشیانه یادداشتها، از تحلیل این موضوع صرفنظر میکنیم
🔸رضا موزونی
/channel/rezamouzooni
✅🔸جور دیگر باید بود.
روزجهانی کودک است، خانم طیبه گورانی(معلم کلاس اول) تکه پارچههایی را از پیش آماده میکند و آنها را به بچه ها میدهد که روی آن نقاشی بکشند. چند روز بعد به مدرسه میآید. کلاس از جیغ و فریاد شادی بچهها پر میشود. این معلم خلاق از تکهها پارچههای نقاشی شده، لباسی دوخته است و به کلاس آمده است.
خانم گورانی اهل هرمزگان است.
/channel/rezamouzooni
لە شووند چەنێ بگەردم
چەنێ؟
چەنێ؟
یەێ ڕووژ تەمام بووم جوور گوڵوڵەو بەنێ!
▫️ڕزا مەوزوونی
/channel/rezamouzooni
✅▫️بهشت دالاهو مجموعهی از ارادههای استوار برای کمک به زندگی پر مخاطرهی بلوط در این سالهای نامهربان است.
نام یافتن بلوطهای کوچک به اسم دوستداران بلوط کار فرهنگی شایستهای از این عزیزان است.
سپاستان
/channel/rezamouzooni
نبض من با لبخندهای تو میزند
بخند تا جهان تازه شود
تا سیبها برای رسیدن
شیرین شیرین بمیرند.
لبخندت جهانی است
پر از سفیرهای صلح
پر از عیساهای مسیح
پراز پرندگانی که از تن زیتون
برمیگردند.
ما خستهایم
دربازی بیبرندهی آفرینش!
ما خستهایم!
کوچههای جهان خستهاند
🔸رضا موزونی
از کتاب زیر چاپ
▫️به جای نامت نقطهچین میگذارم
/channel/rezamouzooni
✅🔸امشب با کفش بخوابید!...
🔸وقتی برای بردن وسیله ای از خانه عجله داشتیم، کفشها را از پا در نمی آوردیم. دزدکی روی زانو راه می رفتیم و وسیله را بر میداشتیم. مادرم که از راه می رسید فرار میکردیم !
🔸اما آن شب مادرم خودش گفت:"با کفش بروید تو جایتان و بخوابید!"
-چرا مادر؟
-روله اصلا امشب نخوابید، بیدار باشید، میگویند عراق به ایران حمله کرده!
بعد رویش را به سمت خورشید که در حال غروب است میکند، دستهایش را به سمت آسمان بلند میکند و میگوید: خدایا خودت رحم کن!
از غروب همهمه ای در شهر پیچیده بود .صدای انفجارهایی از دور !
چشمهایم را بستم و آخرین تصویری را که دیدم تیرهای چوبی سقف بود .
"ههلسین! ههلسین! "از خواب پریدیم !
نیمه های شب بود . مادر دبهی آبی دستم داد وگفت تو هم این را بردار !
گفتم کجا می رویم ؟! چرا می رویم ؟!
گفت: "عراقی ها آمدن! باید بریم کوه !"
دبهی آب را برداشتم .سنگین بود. اما گونی آرد را که بر دوش مادر دیدم خجالت میکشیدم از سنگینی دبه حرف بزنم ! سیم دسته ی دبه توی دستم فرو رفته بود و آب آن روی شلوارم می ریخت! به سمت کوه میرفتیم !
یک شهر به سمت کوه میرفت !
و این آغاز تنهایی و غربت ما بود !
و این آغاز فامیلی ما با زخم وآتش و جنگ بود.
✳️🔸رضا موزونی
#خاک_پر_داخ
/channel/rezamouzooni
شعر پهری
این پست را میتوانید در صفحهی من در اینستا ببینید و بشنوید👇
https://www.instagram.com/rezamozoniofficial/
نمد، نخستین و کهنترین فرش و زیرانداز بشر که بدون هیچ گره، یا دوخت و تنها با فشردن پشم گوسفندان ساخته میشود.
نقشهای نمد از طبیعت گرفته شده و عمدهترین این نقشها نگارهی بزکوهی(کهڵ)، کبک و گل میباشد.
تهیهی نمد بصورت سنتی بسیار سخت، دشوار و وقتگیر است.
تماس مداوم ساعد با پشم باعث نازکشدن پوست و زخم شدن آن میشود.
فەرەجی، کوڵەباڵ، کلاە از دیگر مواردی است که با نمد ساخته میشوند.
تعداد نمدمالان در استان کرمانشاه در این سالها بسیار کماند و این حرفهی کهن در هجوم صنعت در معرض نابودی است.
نمد علاوه بر کرمانشاه در بیشتر مناطق ایران مانند لرستان،ایلام، فارس، خراسان ، گلستان ، سمنان هم ساخته میشود.
چیستانی هم در مورد نمد در فرهنگ عامه کرماشان وجود دارد:
" مەلێ هاتێە وە هوو هوو
نە تار دێرێ، نە پوو"
🔸رضا موزونی
/channel/rezamouzooni
جەنگ نەرم تەیدوو
سەخت چوو
زۊ تەیدوو، دێر چوو
جوان تەیدوو، پیر چوو
جەنگ وە بێ داوات تەیید
ڕووژ نیمە روو
د کوت شەوار
گوڵنگاو سوو
جەنگ هناێ چو،
لە چنگەیلێ
خۊن ڕشیەێ
و لە گیرفانێ
جفت جفت چەو
کەفێدە زەۊ
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
جنگ، نرم میآید و سخت میرود.
زود میآید و دیر میرود!
جوان میآید و پیر میرود
جنگ بیدعوت میآید
روز روشن!
نیمههای شب!
سپیدهی صبح!
جنگ وقتی میرود
از چنگالش خون میچکد
و از جیبهایش جفتجفت چشم
بر زمین میافتد!
🔸ڕزا مەوزوونی
▫️وڕاوەێ ژنڕاڵ
/channel/rezamouzooni
✅♦️کتاب تازهای از رضا موزونی به بازار نشر رسید
تازه ترین مجموعه شعر کوردی رضا موزونی، شاعر و پژوهشگر کرماشانی، با نام «وڕاوهێ ژنڕاڵ» به اهتمام نشر دیباچه کرماشان چاپ و روانهی بازار نشر شد. این کتاب دربرگیرندهی شعرهای هایکوواری از این شاعر است و به نوعی ادامهی کتابهای «در سفارت آغوش تو » و «سان و سیف» و شاید پخته تر از آنهاست. مشتاقان فرهنگ و ادبیات کوردی می توانند با مراجعه به کتابفروشی های معتبر کرماشان این کتاب را تهیه نمایند. لحظاتی از این کتاب:
▫️یک
ئەسرەیل تیەڵ
مناڵ هۊرەیل شیرینن!
هۊر شیرین!
تیەڵم ئڕاد.
▫️دو
هەرچێ منەی کەم
لە ماڵ خوەم نیم!
ڕووژێ ک هاتمە لاد، مەنمە جێەو!
▫️سه
لە ئازادی شەکەت بۊمە!
کەێ وە ئەسیری بەیدەم؟
👈برای تهیه این اثر میتوانید با این شماره تماس بگیرید: 09029331033
و یا به این نشانی مراجعه نمایید:
کرماشان، دبیر اعظم. روبروی هتل بیستون، پاساژ اردیبهشت،نشر دیباچه
♦️/channel/wsedayeazadi
یە ئیمەیمن! لە چووڵی شەو، وە شوون کاروانێگەو
وە دیدەێ پڕ لە خۊنێگەو، وە سینەێ پڕ لە ژانێگەو
لە بان کوورە ڕێ دونیا، شەوێ تیەیمەو تەک و تەنیا
وە یەێ عمر وە شاڕوو چی، وە تەرم بان شانێگەو
چ فەرخێ کەێ، ک داخ دڵ، لە کوو لوو لوو وەرەق بەیمن
لە هوورەێ سەی قولی یا گەر، لە شمشاڵ شوانێگەو
لە بازی عاشقی هەرکەس، بەرەندە بوود، باخێدن
مەچیر عمر خوەد لوو لوو، بەسیدە بادەوانێگەۆ
چ ئمڕوو بوو، چ سوو بوودن، لە چەپوا دەرنیەوەێ گیانێ
چ فایدە ئەر کەپوو چەن رووژ، پشتێ بەێ لە سانێگەو
لە یەێ رووژێ لە یەێ ساڵێ، لە ئێ زندانە باید چێ
ت وە باخ رەنگینێگەو، م وە داخ گرانێگەو
🔸️له کتاو #جامهک
/channel/rezamouzooni
پدرم را خدا بیامرزد ،
مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را ،
کارگر بود ، اهل معدن بود
از میان زغال ها در کوه،
عصر ها رو سفید بر میگشت
سربلند از نبرد با صخره،
او که خود قله ای فروتن بود
پا به پای زغال ها میسوخت !
سرخ می شد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود ،
کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد ،
از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش،یکی دوتا که نبود!
دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوه های پابرجا ،
از درون مخوف تونل ها
هفت خوان را گذشت و نان آورد ،
پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته ،
از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود،
در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران،
مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد ،
کارگر بود ،اهل معدن بود
شاعر "موسی عصمتی" روشندل
#معدنچیان_طبس
/channel/rezamouzooni
"در سفارت آغوش تو "
مجموعهای از شعرهای کوتاه من است که چاپ دوم آن هم بهزودی به بازار نشر میرسد.
گاهی زمزمهی بعضی از این شعرها برای من سالروز تولد خاطرهای دور است
/channel/rezamouzooni
🔸چند روز پیش از داخل شهرک جنگزدگان(شهید رجایی) رد میشدم.این دیوار نوشته را دیدم. "بنیاد امور مهاجرین جنگ تحمیلی"
عمر این دیوار نوشته به حدود ۴۳ سال میرسد و به نوعی بخشی از میراث فرهنگی محسوب میشود. خوب که نگاه میکنیم هنوز نشان رنجهایمان را بر در و دیوارشهرها، حتی بر تن و جانمان میبینیم!
و اما بنیاد مهاجرینِ ما هم خرابهای در گیلانغرب بود. در زیر بارش خمپاره و توپها با مادرم میرفتیم. صفهای طولانی پر از رنجی داشت. گاهی صدای آژیر قرمز با همهمهی مردم و غرش هواپیما در هم میآمیخت و مادرم به آسمان نگاه میکرد و میگفت:" خدا خوهی شهڕ له لیمان بخهێده لا "
🔸رضا موزونی
/channel/rezamouzooni
✅گاهی بعضی دوستان میگویند: وقتی هوره گوش میدهیم متوجه بیتها نمیشویم! این ویدئو در همین مورده.
/channel/rezamouzooni
🔸 من کوڕ خەم بۊم
ترانهای با طعم غم از زنده یاد
🔸یدالله رحمانی
/channel/rezamouzooni
🔸علاء الدین باباشهابی
از خوانندگان محبوب کرد
متولد: ۱۳۱۸
غروب : ۱۳۹۳
یکی از آهنگ های دلنشین او
/channel/rezamouzooni
کتاب وڕاوەێ ژنڕاڵ
تازه ترین اثر رضا موزونی منتشر شد.
این اثر مجموعه ۱۰۰ شعر کوتاه آزاد کوردی است که توسط نشر دیباچه منتشر شد.
برای تهیه این اثر میتوانید با این شماره تماس حاصل نمایید
09029331033
نشر دیباچه
کرمانشاه، دبیر اعظم. روبروی هتل بیستون، پاساژ اردیبهشت
/channel/rezamouzooni