rezayaghoubipublic | Unsorted

Telegram-канал rezayaghoubipublic - رضا یعقوبی

848

رضا یعقوبی اینستاگرام رسمی: instagram.com/reza.yaghoubi.official وب سایت: rezayaghoubi.ir

Subscribe to a channel

رضا یعقوبی

گزارش تصویری نشست نقد و بررسی کتاب«مسائل اصلی فلسفه»

با حضور: حسین شیخ‌رضایی ، رضا یعقوبی ،
علی اصغرمحمدخانی وپیام تصویری الیوت سوبر

زمان: سه‌شنبه ۵ دی ۱۴۰۲

https://culture.bookcity.org/multimedia/10132/%da%af%d8%b2%d8%a7%d8%b1%d8%b4-%d8%aa%d8%b5%d9%88%db%8c%d8%b1%db%8c-%d9%86%d8%b4%d8%b3%d8%aa-%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%88-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d9%85%d8%b3%d8%a7/

Читать полностью…

رضا یعقوبی

پیام الیوت سوبر به مناسبت برگزاری رونمایی کتاب "مسائل اصلی فلسفه"

بسیار خوشحالم که کتاب من، مسائل اصلی فلسفه، در ایران منتشر شده است. از رضا یعقوبی برای ترجمه کتاب به فارسی و نشر کرگدن برای انتشار ترجمه رضا متشکرم. من خودم نمی‌توانم ترجمه رضا را بررسی کنم چون فارسی‌زبان نیستم، اما مکاتبه‌ام با رضا من را از تسلط عالی او بر زبان انگلیسی مطمئن کرده است و حساسیت او به نکات ظریف فلسفی او را قادر کرده کار ترجمه را به شکل فاخری انجام دهد. همکار و دوست من، فرید مسرور به من گفت که «Kargadan» به معنای کرگدن است. کنجکاوم که چرا این اسم برای یک شرکت انتشاراتی انتخاب شده است.

من نوشتن کتاب مسائل اصلی فلسفه را در اواخر دهه ۱۹۸۰ آغاز کردم. یعنی پس از آنکه دو کتاب در فلسفه زیست‌شناسی با عنوان‌های ماهیت انتخاب و بازسازی گذشته؟ منتشر کرده بودم. با خودم گفتم شاید فکر بدی نباشد که درس‌گفتارهایم را که سال‌ها در دوره مقدماتی کارشناسی تدریس کرده‌ام به کتاب تبدیل کنم. تا حدی به این دلیل این طرح را انتخاب کردم که نگران بودم طرح کتاب دیگری به ذهنم نرسد. اگر طرح کتاب جدیدی برای کار روی آن نمی‌داشتم باید با وقتم چه می‌کردم؟ مخاطب آن دوره و این کتاب دانشجویانی بودند که تا کنون هرگز فلسفه نخوانده بودند. نام آن دوره ۱۰۱ بود و هست. در مدیسون دوره‌ای با درجه‌ای پایین‌تر از این در فهرست دوره‌ها وجود ندارد.

در تدریس این دوره فهمیدم که فلسفه دین جای خوبی برای آغاز است. دانشجویان از قبل افکاری درباره این موضوع دارند و برخی استدلال‌های فلسفی له و علیه وجود خدا را شنیده‌اند. به علاوه، شروع کردن با موضوعی که برای دانشجویان هم جذاب بود هم آشنا، شروع کردن دوره با فلسفه دین، بستر مناسبی بود برای معرفی ایده‌هایی از منطق مقدماتی - مثل مفهوم اعتبار قیاسی، ایده اینکه جمله‌ها و استدلال‌ها ویژگی‌ای با نام «صورت منطقی» دارند، و چند ایده درباره استدلال غیرقیاسی. در زندگی روزانه واژه «بحث‌وجدل» (استدلال) از خشم و نزاع حکایت می‌کند؛ در فلسفه اما استدلال چیز جذابی است، چیزی است که درباره‌اش بحث می‌شود، ارزیابی و شاید هم از آن لذت برده می‌شود.

ایده دیگری که در تدریس دوره مقدماتی‌ام راهنمای من بود این بود که دانشجویان باید تشویق شوند که با آنچه در کتاب‌ها می‌خوانند مخالفت کنند و همچنین با آنچه از مدرس می‌شنوند مخالفت کنند. مدرس‌ها می‌توانند با به کار بردن این رهیافت انتقادی در کار تدریس آن را رواج دهند - یعنی با مخالفت با کتاب‌هایی که تدریس می‌کنند و نیز با مخالفت با همدیگر. سال‌ها پیش دوره‌ای را به همراه رونالد نامبرز تدریس کردم که مورخ علم و علاقه‌مند به رابطه علم و دین بود. نام آن دوره «داروین و داروین‌گرایی» بود. دانشجویان از اینکه می‌دیدند من و رونالد با هم مخالفت می‌کنیم تعجب می‌کردند! برای آن‌ها آموزنده بود ولی برای ما دو تا سرگرم‌کننده بود.

اجازه دهید به همان جایی ختم کنم که از آن آغاز کردم: باز هم از رضا و کرگدن ممنونم! امیدوارم کتابم برای آموزش فلسفه در ایران مفید باشد.

@rezayaghoubipublic
@kargadanpub

Читать полностью…

رضا یعقوبی

بحران نمایندگی سیاسی تمام تلاش‌ها و هزینه‌ها را ناکام خواهد گذاشت چون راه هرج و مرج و زوال تلاش‌ها برای جمع‌سازی و جامعه‌ی مدنی را با خود به همراه دارد. نمایندگی سیاسی همه چیز نیست اما تکیه‌گاهی است برای استقرار آنچه مردم برایش هزینه داده‌اند و فقدانش نتیجه‌ای جز هرج و مرج ندارد.

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

مرتضی مردیها ادعا دارد ۱۶ آذر مبدا مبارزات ضدامپریالی بوده! حالا مسئله اصلا این نیست که ۱۶ آذر مبدا چه بوده، اخیرا مد شده ببینیم چپ‌ها با شاه فقید! (منظور شاه مخلوع است) از چه نظر زاویه داشتند بعد مناسبت‌ها را ارزیابی کنیم، یعنی از منظر راست افراطی ارزیابی کنیم. البته که ایشان دوست ندارد اشاره کند دولت دست‌نشانده‌ی پس از کودتا و شاه وابسته بدون شک احساس حقارت و در نتیجه جنبش‌های ملی‌گرایانه را شعله‌ور می‌کرد. همچنین ایشان دوست ندارد اشاره کند که آن دانشجویان علیه استبداد و خودکامگی هم شوریده بودند و نیز دوست ندارد بگوید که کشتن دانشجوی غیرنظامی بی‌گناه و ریختن نظامیان در صحن دانشگاه و کشتار دانشجویان چقدر رفتار وحشیانه و کثیفی است. راست افراطی امروز ما دست و پایش را گم کرده و از هول حلیم داخل دیگ افتاده وگرنه لااقل مراقبت می‌کرد جان انسان‌های بی‌گناه را بر اساس ایدئولوژی دلخواه خودش ارزش‌گذاری نکند. این حرف‌ها چه فرقی دارد با اینکه بگوییم ریختن خون هر چپ‌گرایی رواست؟ ما دنبال لیبرال‌دموکراسی هستیم نه نئولیبرالیسم سرکوب‌گر مرام پینوشه. شانزده آذر روز حرمت دانشگاه و مبارزه با استبداد است و خواهد ماند. ارزش این روز بسته به ارزش حریم دانشگاه و آزادی اندیشه و جان انسان‌ها با هر عقیده‌ای است. خواه با منافع حزبی برخی همخوانی داشته باشد خواه نداشته باشد!

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

سلطنت

✍ رضا یعقوبی

درباره‌ی ماهیت سلطنت شرقی

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان

چه کسی به راستی اصلاح‌طلب است؟

✍رضا یعقوبی

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

با خودم فکر می کنم شاید امیدواری همیشه هم چیز خوبی نباشد. گاه هست که ناامیدی نیروی خروشان‌تری از عصیان فرد را رها می‌کند. کسی که امیدوار است تا وقتی که امیدوار است می‌جنگد و پیش می‌رود و وقتی انتظارهایش برآورده نشود، دلسرد می‌شود و عقب می‌نشیند، به انفعال میل می‌کند و حتی تسلیم می‌شود. اما کسی که خودش را با ناامیدی سازش داده منتظر رویدادهای خوشایند نمی‌ماند. ادامه می‌دهد و حتی به عکس، توقع و انتظار چیزهای بدتر را دارد. پس در مقابله با وضع موجود قوی‌تر است چون خودش را برای بدترین چیزها آماده کرده است. مبارزات آزادی‌خواهانه از این گونه‌اند. تنها تضمینی که وجود دارد، رنج، داغ، مرگ و اسارت است. هیچ تضمین دیگری وجود ندارد. کسی که برای آزادی می‌جنگد باید خودش را برای همه چیز آماده کرده باشد. برای شیون مادران، پیکر فرزندان، خون عزیزان، داغ جگر گوشه‌ها. به راستی که هیچ ملتی بدون تاوان سنگین به آزادی نرسیده است. حتی شیوه‌های مدنی و خشونت‌پرهیز تضمینی برای در امان ماندن کسی به دست نمی‌دهند. شیوه‌های مدنی صرفا شیوه‌های انفعالی نیستند بلکه شیوه‌های همگانی برای فراگیری عمل‌اند. برای بسط و تعمیم آن و برای فراهم کردن حضور همگان. و اگر شیوه‌ی مدنی به خشونت دست نمی‌زند دلیل و هدفش آرمان‌های مدنی و دموکراسی و آزادی است، دلیلش هراس از ظهور نظام خشونت‌گرای جدید است. هدفش اثبات حقانیت و اخلاقی بودن آرمانش است و اثبات مترقی بودن و انسانی بودنش. مبارزه‌ی مدنی ربطی به انفعال و بی‌عملی ندارد، تضمینی هم برای بی‌هزینه بودن ندارد. ابزارش «حضور» و «جمعیت» است و ابتکار عمل نقشی حیاتی در آن دارد اما امیدواری عضو ذاتی آن نیست.

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

📝 لیبرالیسم
✍ رضا یعقوبی
🎙 مهسا بدیعی

@degar_goonesh

Читать полностью…

رضا یعقوبی

منتشر شد
@rezayaghoubipublic
@kargadanpub

Читать полностью…

رضا یعقوبی

مسائل اصلی فلسفه
الیوت سوبر
ترجمۀ رضا یعقوبی
۶۱۶ صفحه/ ۴۹۵۰۰۰ تومان
قیمت کتاب در ایام پیش‌خرید: ۴۲۰۰۰۰ تومان
پیش‌خرید کتاب و استفاده از تخفیف ویژه در ایام پیش‌خرید:
www.kargadanpub.com

🔶 مسائل اصلی فلسفه درآمدی حقیقتاً عالی است بر فلسفه که در قالب جذاب درس‌گفتار همراه با کادرهایی شامل خواندنی‌های بیشتر، پرسش‌های پایان هر فصل و فهرستی از مسائل برای بیشتر اندیشیدن نوشته شده است. نویسندۀ کتاب، الیوت سوبر، فیلسوفی حرفه‌ای و نام‌آشنا است که تحقیقاتش در فلسفۀ علم و فلسفۀ زیست‌شناسی شهرت جهانی دارد. کتاب به دانشجویان و خوانندگان علاقه‌مند نشان می‌دهد چگونه می‌توان از فلسفه برای ارزیابی انواع استدلال‌ها و شکل دادن به نظریه‌های معقول استفاده کرد. در لابه‌لای فصول کتاب بخش‌هایی از متون کلاسیک فلسفه نیز آمده است، اما نه برای مرور آنچه فیلسوفان گفته‌اند، بلکه برای درگیر شدن با ایده‌های آنان و سپس نقادی کردن و بهبود بخشیدن به آنها. از سوی دیگر، از آنجا که فلسفه نمی‌تواند جدا از تعامل با جامعه به حیات خود ادامه دهد، ربط و نسبت مسائل سنتی و معاصر فلسفه با علوم فیزیکی، زیستی و اجتماعی به بحث گذاشته شده است.
🔶 کتاب مشتمل بر پنج بخش و سی‌وپنج فصل است و موضوعاتی مانند چیستی فلسفه و انواع استدلال، فلسفۀ دین، نظریۀ معرفت، فلسفۀ ذهن و اخلاق را پوشش می‌دهد. این کتاب سال‌ها است به‌عنوان متن درسی مورد استفادۀ دانشجویان دوره‌های کارشناسی و عموم علاقه‌مندان به فلسفه است و ویرایش‌های متعددش گواهی است بر موفقیت در جلب توجه مخاطبان.

🔶 علاقه‌مندانی که مایل به ثبت سفارش هستند می‌توانند برای پیش‌خرید کتاب به سایت نشر کرگدن مراجعه کنند.

@kargadanpub
@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

قدرت نظارت نشده و خودکامه چیزی به نام عقب‌نشینی نمی‌شناسد. قدرت خودکامه تا هر جایی که بتواند دستانش را دراز می‌کند و اگر امروز به حوزه‌هایی دست‌اندازی نکرده باشد، روزی که بتواند دست‌اندازی خواهد کرد. این در ذات قدرت خودکامه است که تا جایی که می‌تواند خود را گسترش و امتداد دهد و اگر شرایط یاری کند حتی نفس‌های آدمیان را هم در اختیار خود بگیرد. قدرت نظارت‌نشده هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. هر چه زمان بیشتری بگذرد، ریشه‌های استبداد و خودسری‌اش را محکم‌تر می‌کند و تمام امکانات را برای کنترل بدن و فکر و ذهن آدمیان به کار می‌گیرد تا جایی که شهروندان تبدیل به موجوداتی مطیع، بزدل، نومید و فرمانبر شوند. مبارزه‌ی مدام و نفس‌گیر با خودکامگی وقتی به پایان می‌رسد که نه تنها بازوانش را که تا تمام شئون زندگی شهروندان دراز کرده، بلکه سر آن را هم قطع کرد، چون نه با ضرب شست نشان دادن از قدرت وسیعش دست می‌کشد نه شهوتش به سلطه‌ی همه‌جانبه هرگز فروکش خواهد کرد که با عقب‌نشینی شهروندان عقب‌نشینی کند. خودکامگی گیاه مسمومی است که ریشه‌های انگل‌وارش را به ریشه‌های جامعه می‌رساند و با تغذیه از شریان‌های حیاتی زندگی اجتماعی، حیات تمام جامعه را به خطر می‌اندازد تا روزی که سرچشمه‌های حیات آن را بخشکاند و بعد از آنکه جامعه را تبدیل به جماعت مردگان کرد دستش را به سوی یکایک افراد دراز می‌کند و همه چیز آن‌ها را طلب می‌کند. وقتی جامعه عقب‌نشینی کند، قدرت خودکامه عقب‌نشینی نمی‌کند بلکه با شدت بیشتری حمله‌ور می‌شود تا باقیمانده‌های توان جامعه را نابود کند و خود را هر چه بیشتر از خطر شهروندان مصون کند. در ذات خودکامگی است که هیچ چیز را برای همه و همه چیز را برای خود بخواهد. این خاصیت خودکامگی است که سکوت را تبدیل به خفقان و خفقان را تبدیل به مرگ کند. خاصیت خودکامگی است که حیات خود را از مرگ جامعه به دست آورد. خاصیت خودکامگی است که کسی را در امان نگه ندارد جز آنان که تبدیل به اعضا و اجزای سرکوبگرش و تکه‌ای از بدن هیولا شده باشند. راه زنده ماندن از چنگ هیولای خودکامگی یا مبارزه‌ با آن است یا تجزیه و حل و هضم شدن در وجودش و تن دادن به زندگی در شکم و اجزای او. دختر دیگری از ما کشته شد و این هرگز پایان این ماجرا نیست.

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

پاسخ به چند پرسش درباره‌ی این مطلب:
درباره‌ی شرایط دموکراسی در ایران، ایران با هیچ‌یک از کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست. اولا قوم‌گرایی و قبیله‌گرایی و اسلام‌گرایی در کشورهای همسایه خیلی شدید و تند است و سواد عمومی مردم در این کشورها پایین است. ایران اولین کشوری بوده که در آسیا برای دموکراسی در زمان مشروطه انقلاب کرده و از آن زمان تا امروز روشنفکران و صاحبان قلم و فکر مدام در حال آگاهی‌بخشی بوده‌اند. نهاد دانشگاه و آموزش و پرورش در ایران هرقدر تضعیف شده اما نسبت افراد با سواد و تحصیلکرده نسبت به گذشته‌ی خود ما و نسبت‌ به کشورهای همسایه خیلی بالاتر است و مهم‌تر از همه اینکه فراز و نشیب‌های سیاسی چند دهه اخیر، راهپیمایی میلیونی سکوت، تمام اعتراضات مسالمت‌آمیز از اهواز تا تهران و کردستان و بلوچستان و همچنین گفتگوی گروه‌های سیاسی رقیب به جای خشونت و ترور همدیگر نشان می‌دهد راه زیادی تا مدنیت آمده‌ایم. و اگر تلاطم‌های دوران مشروطه نبود ما زودتر از تمام این کشورها دموکراتیک شده بودیم. ما تجربیاتی داریم که کشورهای منطقه ندارند. ما از کمونیسم و اسلام‌گرایی و قبیله‌گرایی عبور کرده‌ایم و جامعه‌ی مدنی رو به رشدی داریم. با جرات می‌توان گفت ما بسترهای لازم برای شکل‌گیری دموکراسی را داریم اما مسلما طول خواهد کشید تا «کیفیت» آن با گذر سال‌ها و دهه‌ها بیشتر شود و شبیه دموکراسی‌های مترقی جهان شود. الان مسئله امکان دموکراسی نیست، امکانش هست و به وجود خواهد آمد، مسئله تلاش برای ارتقای کیفیت آن و ارتقای "کیفیت بسترها" است.
@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

بحران‌زدگی ذهنیت رمانتیک

رمون آرون، فیلسوف لیبرال درباره‌ی خصوصیات روشنفکران فرانسوی می‌نویسد «هنر روشنفکران فرانسوی در آن است که مسائل و مشکلات واقعی کشور را با تظاهر به اینکه فکر و ذکرشان کل بشریت است نادیده می‌گیرند و اغلب آ‌نها را تشدید می‌کنند». این سخن او حقیقتی را درباره‌ی ملت‌هایی که پیشینه‌ی شاعرانه و احساساتی‌گری دارند بیان می‌کند: شکلی از رومانتیسم خود را در تمام جنبه‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی گسترش می‌دهد و به هیچ حد وسط و میانه‌ای و به هیچ شکلی از اعتدال تن نمی‌دهد. هر چیزی تا تبدیل به یک قطب افراطی و جنجالی نشود برای مردم جذابیت پیدا نمی‌کند. در این فضا خیلی کسل‌کننده است که کسی با زندگی واقعی سر کند و به شکل معقول و واقع‌بینانه‌ای به سامان امور روزانه و مشکلات واقعی و شیوه‌های منطقی بپردازد. او می‌خواهد آرمان‌های جهانی و مسائل بشریت را حل کند. این کار هیجان بالایی دارد. یک نفر در مقابل جهان ایستاده و با ظلمت عالم و ستم‌های جهانی می‌جنگد. تمام اقلیت‌های تحت ستم را نجات می‌دهد و وظیفه‌ی رهایی نوع بشر را به دوش می‌کشد. او برای خودش مسیحایی است! یکی از خاطرات کودکی خودم همین بود. آیه یا حدیثی خوانده بودم که هیچ انسان (یا مسلمانی) نباید آرام بگیرد تا روزی که به کسی در جایی دچار سختی است. از خودم مایوس شده بودم. مگر چقدر می‌شد وسعت همدردی زیاد شود؟ از خودم پرسیدم چطور می‌شود من آب بخورم اگر کسی در جایی از جهان تشنه است؟؟ و مگر یک کودک چقدر واقعیت را می‌فهمد؟ ما دچار نوعی از همین رمانتیسم شده‌ایم. ملتی که خودش هیچ حقی در سرنوشت خودش ندارد مسائل خود را فراموش کرده چون در گوشش می‌خوانند اگر انسان هستی باید هر جا مستکبران مشغول ستم‌اند آرامش را بر خودت حرام کنی. و می‌گویند اگر رنج مردمان دیگر برایت مهم نیست و رنج هم‌وطنت را (به صورت گزینشی!) مهم‌تر می‌دانی در انسانیت خودت شک کن! گویی تمام رمانتیسیسم در این جمله خلاصه شده است. و این زمانی معلوم‌تر می‌شود که عکس آن را بگوییم «اگر فکر می‌کنی تمام رنج‌های عالم بر عهده‌ی توست و باید درمانشان کنی، در عقل خودت شک کن». اگر نتوانسته‌ای رنج‌ها و ستم‌های هم‌وطنانت را از میان برداری، اگر نتوانسته‌ای دردهای سرزمین خودت را علاج کنی، اگر خودت هنوز تحت ستمی و سرنوشتت را خودکامگان به جای تو رقم می‌زنند، اگر هیچ نقشی در تعیین سیاست‌های داخلی و خارجی کشورت نداری اما سینه چاک می‌کنی که باید درد خودت را فراموش کنی و درد دیگری را درمان کنی، مبتلا به رمانتیسم و احساساتی‌گری شده‌ای.

همان مثلی است که هرچند تند است اما حقیقت دارد و مردم کوچه بازار هر روز به هم می‌گویند «آدم نباید گنده‌تر از دهانش حرف بزند»(بلندپرواز و خیال‌پرداز نباشد). گویا فراموش کرده‌ایم که آن هیجان‌های رومانتیک برای رهانیدن مستضعفان «جهان» از چنگ مستکبران ملتی را به روزی انداخته که از زندگی فقط نامش را شنیده است. زندگی را شعار کرده و فریاد می‌زند تا شاید جرعه‌ای از آن نصیبش شود! ولی زن زندگی آزادی مدتی است تکراری شده و برای ذهن‌های شاعرانه‌ی ما دیگر هیجانی ندارد. تا زمانی که تازه بود جذاب بود. تکرار برای ما ملال می‌آورد. کارهای حساب‌شده و مشمول زمان و نیازمند برنامه‌ریزی خسته‌کننده‌اند، هیجانی ندارند. (و این توضیح خوبی برای فراموش کردن و رها کردن جنبش‌های قبلی ماست). ولی رسانه هست، با یک عالمه هیجان‌های راست و دروغ، با مطالب بزک‌شده، با وقایع «تازه» و «جذاب» و چاشنی فراوان. اما این ذهن هیجان‌زده متوجه نیست که دیدن کودکان قربانی جنگ البته که دلخراش است و ترحم و خشم آدمی را برمی‌انگیزد ولی می‌شود این ترحم و رنجیدن به فراموشی جان دخترانی که در کشور خودش زنده و سالم در خیابان راه می‌روند و بعد از لحظاتی تبدیل به هشتگ می‌شوند منتهی نشود. متوجه نیست که آتشی که امروز برپا شده و مداخله‌هایی که ملت‌مان را خسته کرده محصول همین ذهنیت رمانتیک بوده که امروز به شکل دیگری بروز یافته است. گویا فراموش کرده‌ایم هر کنشی، شعاعی دارد و هر عمل و چاره‌ای باید با منطق و واقعیت‌ها و میزان توانایی و اولویت‌بندی و خرد همراه باشد، هر اقدامی باید حد و اندازه‌ی خودش را بشناسد و در "محدوده‌ی امکان‌ها"یش انجام بگیرد. هر عملی باید با امکاناتش متناسب باشد و بر اساس واقعیت و آینده‌نگری و سنجش پیامدها استوار باشد تا به بلندپروازی و احساساتی‌گری مبتلا نشود.

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

هدف بزرگ ما پیروزی جهانی کمونیسم بود و به خاطر آن هدف هر کاری مجاز بود. دروغگویی، دزدی، نابود کردن صدها هزار و حتی میلیون‌ها نفر و هر آنکس که مانع کار ما بود یا می‌توانست باشد، و هر کسی که راهمان را سد می‌کرد. هر گونه شک و تردیدی در این زمینه به معنای تسلیم در برابر "نازکدلی‌های روشنفکرانه" و "لیبرالیسم احمقانه" بود... همراه با دیگران، صندوق پس‌انداز افراد سالخورده را خالی کردم و گوشم را بر گریه‌های کودکان و ناله و شیون زنان بستم".
مقامات، آگاهانه این سنگدلی‌ها را تشویق می‌کردند. به اعضای حزب گفته بودند بدون آه و ناله و ادا و اطوارهای متعفن لیبرال‌ها عمل کنند. "انسان‌دوستی بورژوایی‌تان را از پنجره بیندازید بیرون و مثل بلشویک‌هایی عمل کنید که لیاقت رفیق استالین را دارند... از شدت عمل نترسید. حزب طرفدار مبارزه‌ی صریح است. زیاده‌روی کردن بهتر از دست روی دست گذاشتن است".

-انسانیت: تاریخ اخلاقی سده‌ی بیستم، جاناتان گلاور، ترجمه افشین خاکباز، نشر آگه، ص۴۳۵
.
پ. ن. جای دریغ و افسوس دارد که هرچند حقوق بشر و سازمان‌های حقوق بشری در قرن بیستم و پس از جنایت‌های هولناک این قرن و برای جلوگیری از تکرار آن مستقر شدند، ایده‌ی حقوق بشر در میان ما هنوز جا نیفتاده و برای یک حق ساده و اساسی که همان حفاظت از جان غیرنظامیان باشد، باید این همه بحث و جدل راه بیفتد و چند خروار استدلال آورد. هنوز هستند چپ‌های افراط‌گرایی که هدف برایشان وسیله را توجیه می‌کند و هنوز هستند اسلام‌گرایانی که تعداد کشته‌های حریف را "به عدد" حساب می‌کنند و جشن می‌گیرند.
اگر می‌خواهید بدانید ایدئولوژی چگونه روان آدم‌ها را تسخیر می‌کند که کشتار و وحشی‌گری برایشان موجه و عادی می‌شود ، چگونه از دشمن ایدئولوژی انسانیت‌زدایی می‌شود، چگونه خشونت تبدیل به امری عادی می‌شود، چگونه در جنگ‌ها منابع اخلاقی جامعه تحلیل می‌رود و کشتار و سلاخی تبدیل به قاعده می‌شود، این کتاب را بخوانید. البته این کتاب صرفا درباره‌ی جنایت‌های چپ‌ها نیست، درباره‌ی خشونت‌های بی‌سابقه‌ی کشورهای غربی در برخی از جنگ‌ها مثل ویتنام و غیره هم هست. می‌توانید با اطمینان از اینکه این کتاب بی‌طرفانه نوشته شده آن را بخوانید و از خطرهایی که در کمین جامعه‌های درگیر جنگ و انقلاب است و رفتارهایی که انسان‌های عادی را مستعد ارتکاب و همراهی با جنایت‌های بزرگ می‌کند آگاه شوید. وظیفه‌ی ماست که همیشه و همه جا مراقب باشیم در سراشیبی سبعیت و وحشی‌گری‌هایی گرفتار نشویم که محصول ایدئولوژی، پروپاگاندا، رفتارهای گله‌ای، و فقدان عقلانیت و غلبه‌ی هیجان و جنون جمعی‌اند.

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

خاتمى: حمله به اسرائیل دستاورد بزرگ فلسطینیان است، تدبير سياسى ایران ضروری است

زیتون - محمد خاتمى حمله حماس به اسرائیل را دستاوردی بزرگ برای فلسطینیان دانست و بر ضرورت تدبير سياسی و توجه به منافع ملی در ایران تاکید کرد.

رییس جمهور پیشین ایران همچنین موضع گيری‌های شتاب‌زده و تحریک کننده، دخالت دادن قطب بندى‌هاى سیاسی در موضع گيری‌های خارجی را برای ایرانیان، فلسطینیان و مسلمانان مضر دانست.

خاتمی افزود:«دستگاههاي تبليغاتی طرفدار اسرائيل می‌کوشند این دستاورد بزرگ را به بعضی قدرت‌ها و کشورها منتسب کنند و قدرت و استقلال فلسطینی‌ها را نادیده بگيرند كه اشتباه است. آنچه حاصل شده است تعلق به مردم فلسطين دارد.

Читать полностью…

رضا یعقوبی

سخنرانی رضا یعقوبی در مراسم رونمایی کتاب "مسائل اصلی فلسفه" با عنوان "فلسفه و پیشرفت تمدنی"

مرکز فرهنگی شهر کتاب

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

نشست نقد و بررسی کتاب «مسائل اصلی فلسفه» در روز سه‌شنبه پنجم دی ساعت ۱۶ با حضور حسین شیخ رضایی و رضایعقوبی و همراه با پیام تصویری الیوت سوبر در مرکز فرهنگی شهر کتاب واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمد قصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم برگزار می‌شود و ورود برای علاقه‌مندان آزاد است.
@rezayaghoubipublic
@Bookcitycc

Читать полностью…

رضا یعقوبی

بحران نمایندگی سیاسی

قرن‌ها طول کشید تا اروپای قرون وسطی پس از تلاش‌های فراوان برای مهار قدرت خودکامه توانست به چیزی برسد که امروز نامش را «دموکراسی نمایندگی» می‌نامند. در دموکراسی نمایندگی (به جای دموکراسی مستقیم که دموکراسی رادیکال هم نامیده می‌شود) نمایندگان مردم به عنوان کسانی که قرار است خواست و اراده‌ی مردم را به اجرا بگذارند و به شکل قانون درآورند، عهده‌دار نمایندگی مردم می‌شوند. در کشور ما هم تلاش‌های زیادی برای استقرار این شیوه از دموکراسی انجام شده ولی تا کنون همگی شکست‌خورده و ناموفق بوده‌اند. فراز و نشیب‌های تقلا برای استقرار دموکراسی از دل جنبش زن زندگی آزادی سر برآورد و اکنون با یک مسئله‌ی مهم روبروست: چه کسانی قرار است نمایندگان سیاسی این جنبش باشند و خواسته‌های مردم برای استقرار دموکراسی را نهایی کنند و جامعه را در زمان «انتقال» نگه دارند و ساختار نوین را به همراه نمایندگان مردم نهایی کنند. پاسخ اپوزیسیون راست افراطی در سال گذشته تعریف رهبر مقتدر به جای نماینده بود و هر بحث و انتقادی درباره‌ی شکل حکومت و جزئیات فنی آن را نوعی خیانت می‌دانست و برای تحمیل خود به جامعه از سرکوب درونی استفاده می‌کرد (از نظر آن‌ها هر منتقدی عضو لشکر سایبری بود). روشنفکران آزادی‌خواه که به جای شخص به سیستم فکر می‌کردند نوشتند و نوشتند تا مشخص کنند که هر حکومت دموکراتیکی بدون ساز و کارهای مهار قدرت از طرف جامعه و بدون جامعه‌ی مدنی و تنظیمات سیاسی مثل تفکیک قوا و غیره امکان‌پذیر نیست. در نتیجه بحث رهبری فردی از چنان اهمیتی برخوردار نیست که بحث ساز و کار و چینش ساختاری برخوردار است. ولی این نکته هم بسیار مهم است که به جای رهبر مقتدر سیاسی، نیاز بی چون و چرایی به «نمایندگی سیاسی» وجود دارد که باید از میان نیروهای متعهد به دموکراسی و جمهوریت باشد و در محافل بین‌المللی از مشروعیت و اعتبار برخوردار باشند. در نتیجه وقتی از نمایندگی حرف می‌زنیم در واقع از نمایندگان حرف می‌زنیم. لازم نیست این نمایندگان یک نفر باشند بلکه مطلوب‌تر است چند نفر باشند که همگی به اصول دموکراتیک جمهوریت و آزادی‌ها و حقوق اساسی متعهد باشند و نه تنها از مردم اطاعت نخواهند بلکه تجلی اراده و خواست مردم باشند تا از آنارشی و خلا سیاسی در زمان انتقالی جلوگیری کنند. از این رو نام کسانی مثل نرگس محمدی و نسرین ستوده برجسته می‌شود که با از جان گذشتگی تمام در راه آرمان‌ها و خواسته‌های مردم با دانش و زبدگی کافی سال‌ها مقاومت کرده‌اند و با فنون و پیچ و خم راه آشنایی یافته‌اند در عین حال آرزومند حکمرانی و سروری نبوده‌اند بلکه پیگیر «حقوق اساسی» مردم بوده‌اند. چهره‌های دیگری هم هستند که ممکن است به مرور زمان شناسایی شوند و توجه و اعتماد مردم را جلب کنند، چون بحث بر سر نمایندگی است و جمع نمایندگان نه رهبران مقتدر.

در این زمینه با چند معضل اساسی روبرو هستیم. مهم‌ترین آن‌ها نگرش‌های فردمحور است. ویژگی هر انقلاب و جنبش سیاسی این است که افرادی که تا کنون ناشناخته بودند به واسطه‌ی تلاش یا مبارزه یا هزینه‌ای که داده‌اند برای مردم محبوب می‌شوند و شهرت و توجه زیادی را جلب می‌کنند. اما از آنجا که هر انسانی انسان است و تمایلات و غرایز خودش را دارد از فضای جمع‌محور اولیه‌ای که او را به عمل مبارزاتی سوق داده فاصله می‌گیرد و خودمحوری بر روان و فکر او حاکم می‌شود. در نتیجه شیوه‌ی تقسیم وظایف فراموش می‌شود و حسادت و خودبرتربینی دست در دست هم او را به کوبیدن هر رقیب دیگری که بخواهد محبوبیت بیشتری کسب کند سوق می‌دهند. فالور بالا و لایک بالا که از محبت و دلسوزی مردم سرچشمه می‌گیرد برخی را به این سمت و سو می‌کشاند که جایگاه برتر و بی‌رقیبی برای خود تصور کنند و دیگران را شبیه لشکر خود ببینند و به روزی فکر کنند که برای همیشه بالاتر و برتر از همه باقی بمانند. در حالی که هدف اولیه این بود که با «جمع‌سازی» و در کنار هم بودن به پیشبرد هدف مشترکی فکر کنیم که به تحکیم جامعه‌ی مدنی ختم شود نه جمع افراد منزوی و رقیب. ما همیشه باید خود را عضو یک جمع بزرگ‌تر ببینیم و امکانات و محبوبیت‌مان را برای پیشبرد اهداف جمعی اساسی به کار بگیریم نه نگرش‌های شخص‌محور و یکه‌تازانه. نباید سلیبریتی‌سازی از کسانی که هزینه داده‌اند به فردمحوری و خودرایی ختم شود که نهایتش پراکندگی و زدن خودی و غیرخودی باشد. این تاثیر دقیقا بر خلاف هدف اصلی جمع‌سازی و تکثر و ایجاد جامعه‌ی مدنی است. جایزه‌ی صلح نوبل کمک بزرگی به احیای جنبش و دمیدن نیروی تازه‌ای در رگ‌های آن بود و به امیدهای آزادی‌خواهان جان تازه‌ای بخشید چرا که نشان داد هنوز زنده‌ایم و هنوز می‌توانیم دوباره با هم و در کنار هم باشیم. درست است که ما از ظهور رهبران اقتدارگرا می‌ترسیم اما نباید در انتقادها آن‌قدر تند برویم که جنبش را دچار «بحران نمایندگی سیاسی» کنیم.

Читать полностью…

رضا یعقوبی

جامعه‌ی شرقی، جامعه‌ی بی‌آرمان

✍رضا یعقوبی

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

توضیحاتی درباره‌ی کتاب "مسائل اصلی فلسفه" و طرح فلسفی من

فعالیت‌های من در چند سال اخیر کوششی بوده برای روزآمد کردن و در دسترس قرار دادن منابع جدید آموزش فلسفه‌. منابع پایه‌ی آموزش فلسفه در ایران مدت‌ها بود که کهنه شده بودند و نیاز مخاطبان و دانشجویان را برآورده نمی‌کردند. این منابع گاهی ثقیل و گاهی با ادبیاتی نامانوس برای نسل جدید و گاهی ساده اما بسیار خلاصه و سطحی به تاریخ فلسفه و مسائل فلسفه پرداخته بودند. مخاطب علاقه‌مند و خودآموز فلسفه و همچنین دانشجویان این خلا را احساس می‌کردند و من تلاش کردم با ترجمه‌ی تاریخ فلسفه‌ی آنتونی کنی و نیز مسائل اصلی فلسفه‌ی الیوت سوبر به سهم خودم در پر کردن این خلا شریک شوم. پیش از این مرسوم بود برای مطالعه‌ی تاریخ فلسفه اثر حجیم و قدیمی کاپلستون و برای مطالعه‌ی مسائل فلسفه، کتاب کلیات فلسفه نوشته‌ی اروم استرول را بخوانند که البته تالیف مستقلی نبود و گلچینی بود که مترجم کتاب فراهم کرده بود. در جستجوی کتابی برای جایگزینی با کتاب استرول بودم که آقای دکتر حسین شیخ‌رضایی این کتاب را برای ترجمه پیشنهاد کرد. کتاب مسائل اصلی فلسفه الیوت سوبر برای جایگزینی با این منبع ترجمه شد و از نظر محتوا بسیار روزآمدتر و فنی‌تر از آن کتاب است. کتاب کلیات فلسفه مسائل فلسفه را همچنان به صورت تاریخی اما موضوعی دنبال می‌کرد و تقریبا اکثر مکاتب و مسائل جدید در آن نیامده است ولی اثر الیوت سوبر مسائل فلسفه را به شیوه‌ای نو و آموزشی برای یادگیری نحوه‌ی حل مسائل و تشریح مسائل اصلی کنونی و همچنین آموزش شیوه‌ی به کار بردن انواع استدلال‌ها و سنجش اعتبار اثبات‌ها و نظریه‌ها و نیز آموزش شکل دادن به نظریه‌ها نوشته شده است. او به شیوه‌ای جذاب ابتدا خواننده را با اصطلاحات و شیوه‌های استدلال آشنا می‌کند و سپس در فصل‌های مربوط به هر موضوع از فلسفه‌ی دین گرفته تا معرفت‌شناسی و اخلاق و فلسفه‌ی ذهن، برجسته‌ترین و اصلی‌ترین نظریه‌ها را تشریح می‌کند، و به شیوه‌ای آموزشی مقدمات استدلال‌ها و نحوه‌ی نتیجه‌گیری‌ها و ادعای هر نظریه و شیوه‌ی رهیافت مخاطب نوآموز به مسئله را توضیح می‌دهد و قدم به قدم مخاطب را تا سطحی حرفه‌ای برای فهم و حل مسائل فلسفی راهنمایی می‌کند. این تفاوت مهم این کتاب با تاریخ فلسفه است. یادگیری تاریخ فلسفه با یادگیری مسائل فلسفه تفاوت دارد. در تاریخ فلسفه مخاطب با سیر تاریخی مکاتب فلسفی و زمینه‌ها و نقدهای آن مکاتب روبرو می‌شود اما در آموزش مسائل فلسفه، مخاطب نحوه‌ی فلسفه‌ورزی و استدلال و سنجش نظریه‌ها و گزاره‌ها و مسائل برجسته‌ی فلسفی را یاد می‌گیرد. به همین دلیل این کتاب در کنار تاریخ فلسفه دو کتاب برای آموزش پایه‌ها و مبانی فلسفه است تا دانشجو و مخاطب خودآموز برای یادگیری و ورود به جهان فلسفه به منابع کافی و معتبر دسترسی داشته باشد و آموزش فلسفه در ایران گامی رو به جلو برداشته باشد.
کتاب هیچ سانسوری نداشته بجز دو مورد که واژه‌ی همجنسگرایان حذف شد اما تاثیری در معنای جمله نداشت. (یکی در صفحه‌ی ۵۰۹ که سوزاندن کولی‌ها و همجنس‌گرایان در آلمان نازی بود و دیگری در صفحه‌ی ۵۳۳ که درباره‌ی اقلیت‌ها سخن رفته است). امیدوارم این کتاب در کنار آثار دیگر در بهبود کیفیت آموزش فلسفه در ایران سهمی داشته باشد.

@rezayaghoubipublic
@kargadanpub

Читать полностью…

رضا یعقوبی

از راست افراطی تا چپ افراطی

در روزهای آغازین زن،‌ زندگی، آزادی، که شور و همبستگی بالایی در میان اقشار جامعه به وجود آمده بود، از دانشجویان گرفته تا بازاریان و اصناف معلمان و پزشکان و وکلا و.. برای نقش‌آفرینی پا به میدان گذاشتند، پس از مدت‌ها پراکندگی و افتراق و جدایی، جامعه داشت خودش را پیدا می‌کرد و به نیروی خودش و توانایی همبستگی‌اش ایمان می‌آورد. اما هنوز خبری از جریان‌های سیاسی و ایدئولوژیک نبود. مردم در حرکت‌های انسانی همدیگر را پیدا کرده بودند و فهمیده بودند که راهشان از هم جدا نیست و پیوند و با هم بودن و در راه آزادی و حقوق پشت همدیگر را گرفتن هزاران بار زیباتر از تفرقه و دشمنی و رقابت‌های حقیرانه است. اما یک جریان سیاسی که پول و رسانه را در دست داشت، حرکت برای مصادره‌ی این همبستگی را آغاز کرد که همان راست افراطی بود. پوپولیسم رسانه‌ای و رهبر تراشی مصنوعی و التماس مذبوحانه‌ی کشورهای خارجی جای عمل شجاعانه و همبستگی و خلاقیت میدانی را گرفت و مردمی که با آن حرارت برای گرفتن حقش در حال مبارزه بودند، تبدیل شدند به موجودات ترسویی که زیر پست این نماینده‌ی پارلمان و آن سفیر در حال التماس و ضجه بودند و منتظر «اتحاد اپوزیسیون»! بودند تا خون جوانان کمتر ریخته شود!! کمی بعد معلوم شد این شوی رسانه‌ای آن‌قدر سست بوده که آن اپوزیسیون ساختگی حتی توان گفتگو با همدیگر را ندارند. ماجرا زمانی مضحک‌تر از این شد که ولیعهد معزول به درگاه احزاب راست افراطی مشغول گدایی کودتا و ترور شد. هر چه بود این جریان راست افراطی از چشم افتاد.

همزمان با از چشم افتادن جریان، و درست در زمانی که وقت آن رسیده بود که مردم متوجه شوند باید به خودشان تکیه کنند و جز همبستگی و با هم بودن و جز قدرت جمعی خودشان پناهی و چاره‌ای ندارند، جریان چپ افراطی از راه رسید و اکنون تا حد زیادی توانسته فضا را در دست بگیرد. برخلاف جریان راست افراطی، چپ افراطی با جمهوری اسلامی همزاد و همجنس است و بسیاری از روشنفکران چپ رادیکال بعد از انقلاب در مدح جمهوری اسلامی و مبارزه با غرب سرمایه‌داری و امپریالیست سنگ تمام گذاشتند و سنگ بنای ماجراجویی‌های چند دهه‌ی بعدی را گذاشتند. حالا هم این جریان همصدا و همراه با پروپاگاندای جمهوری اسلامی مردم ایران را قربانی غرب‌ستیزی و مبارزه‌ی توهمی‌اش با امپریالیسمی کرده که دیگر وجود ندارد. اشک تمساح می‌ریزد که انسانیتش اجازه نمی‌دهد کودک فلسطینی را فراموش کند اما زیرکانه پنهان می‌کند که در حال پیگیری ایدئولوژی نخ‌نماشده‌ی پیشین است و دلش به حال فلسطین نمی‌سوزد. این جریان که با تمام توان جنبش حق‌خواهی ایرانی را قربانی جنگ فلسطین کرده که حواسش نیست ریاکاری‌اش برای کودک فلسطینی آنجایی فاش می‌شود که هر کند ذهنی می‌تواند بفهمد ملتی که نمی‌تواند از حق کیان پیرفلک دفاع کند چطور می‌تواند با قدرت‌های جهانی مبارزه کند و حق کودک فلسطینی را احیا کند؟ وانگهی فعالان این گروه با تب و تاب هر روزه در شبکه‌های مجازی فارسی‌زبان چطور می‌خواهند بر افکار عمومی جهان تاثیر بگذارند اگر این نقاب ایدئولوژی غرب‌ستیزی نیست و صرفا بحث انسانیت است؟

این گروه چپ رادیکال روی دیگر سکه‌ی راست افراطی است و همان‌قدر که در خور بود با جریان راست افراطی مبارزه کنیم باید با چپ رادیکال هم مبارزه کنیم. اگر از لفظ «مبارزه» استفاده می‌کنم دلیل مشخصی دارد. دلیلش این است که اگر قرار باشد در آینده هر یک از این گروه‌ها به صورت یکجانبه صاحب قدرت شوند شکی نیست که با یک دیکتاتوری راست‌گرا یا چپ‌گرا مواجه خواهیم شد. جریان اعتدالی غیر افراطی و دموکراسی‌خواه باید با این هر دو جریان مبارزه کند تا فردا روز، در یک چارچوب کلی و دموکراتیک جریان‌های چپ و راست دموکراتیک در قالب احزاب با هم رقابت کنند و همدیگر را کنترل کنند و در نتیجه هیچکدامشان تمام قدرت را تصاحب نکند. مبارزه‌ی امروز ما با جریان‌های افراطی از چپ گرفته تا راست و همچنین با اسلام‌گرایان، ضامن دموکراسی لیبرال فرداست که با تکثر و اصول آزادی، حداکثر امکان مشارکت و همکاری را فراهم می‌کند.

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

بنیاد دموکراسی، ایمان به استعدادهای طبیعت آدمی است; [یعنی] ایمان به هوشمندی آدمی و به قدرت تجربه‌ی یک‌کاسه‌شده و از تعاون برآمده است. باور بر این نیست که این چیزها در حد کمالند، بلکه عقیده بر این است که اگر فرصت تجلی داشته باشند رشد خواهند کرد و خواهند توانست به‌نحوی پیشرونده دانش و خرد لازم را برای راهبرد کنش جمعی فراآورند. هر طرح خودکامه و مستبدانه‌ی کنش اجتماعی بر این عقیده استوار است که هوشمندی لازم به اندک افراد ممتاز منحصر است که به حکم استعدادهای ذاتی و طبیعی از قدرت و حق حاکمیت بر اعمال دیگران برخوردارند.

هرچند آنچه ما هوشمندی [یا عقل] می‌نامیم ممکن است به صورت نامساوی توزیع شده باشد، اعتقاد دموکراتیک مبتنی بر این است که هر کس به حدی از تقسیم کلی آن بهره می‌برد که در مشارکت عمومی سهمی داشته باشد و ارزش هر سهمی تنها هنگامی می‌تواند به‌سنجش درآید که در هوشمندی یک‌کاسه‌شده‌ی نهایی که برآمده از مشارکت همگان است، وارد شود.

جان دیویی

متن: خداوندان اندیشه‌ی سیاسی، لین و. لنکستر

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

📝 لیبرالیسم
✍ رضا یعقوبی
🎙 مهسا بدیعی

@degar_goonesh

Читать полностью…

رضا یعقوبی

فهرست و مقدمه‌ی کتاب "مسائل اصلی فلسفه" الیوت سوبر برای آشنایی با محتویات کتاب و کسانی که علاقه‌مند به شرکت در پیش‌خرید کتاب یا تهیه‌ی آن پس از انتشار هستند.

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

🎉🎉 در دست انتشار
پیش‌خرید کتاب و استفاده از تخفیف ویژه:
www.kargadanpub.com

Читать полностью…

رضا یعقوبی

ترومای جمعی

معمولا در ادبیات روزمره از اصطلاح «تروما» برای اشاره به مشکلات فیزیولوژیکی استفاده می‌کنند اما اهالی علوم اجتماعی و سیاسی با اصطلاح ترومای جمعی و فردی به خوبی آشنا هستند. ترومای فردی در حالتی ایجاد می‌شود که شخص بر اثر حادثه‌ی ناگواری در زندگی مثل تجاوز، تصادف، قتل‌ و غیره دچار استرس و افسردگی و اختلال شده و توان هر روزه برای فعالیت و کار را ندارد و انگیزه و امیدش فروکش کرده است. ترومای جمعی حالتی است که فجایع طبیعی مثل زلزله، سیل و غیره جامعه را در شوک فرو می‌برد و در حالت غیرطبیعی مثل جنگ، سرکوب، استبداد، کشتار در صورتی که مردم توان مقابله را نداشته باشند یا شکست بخورند، گریبان جامعه را می‌گیرد. جامعه‌‌ای که دچار تروما شده در حسی از ناامیدی، تحقیر، حس ناتوانی و پوچی فرو می‌رود و خودکامه، فرصت بیشتری برای اعمال دیکتاتوری و خفقان پیدا می‌کند و از سکوت به دست آمده نهایت استفاده را می‌برد. به همین دلیل خودکامه حتی در زمانی که هیچ فعالیت و کنشی از جانب مردم انجام نمی‌گیرد برای نابودی توان جامعه و محو انگیزه‌ها و امیدهایشان به بحران‌های عمدی دامن می‌زند تا به حس استیصال جمعی دامن بزند و انرژی روانی مردم را نابود کند و به ترومای جمعی دچارشان کند تا از شدت یاس و ناتوانی دیگر نایی برای مقاومت نداشته باشند و هر کس با روح زخمی خودش تنها بماند تا شاید مرهمی برای افسردگی خودش پیدا کند. خودکامه از این حس افسردگی نهایت استفاده را می‌برد و فضای جامعه را منجمد و توان‌ها را مضمحل می‌کند. شکستن این فضا نیازمند یک عمل قهرمانانه است. کسانی که در چنین شرایطی دوام می‌آورند و زیر بار این زخم‌ها کمر خم نمی‌کنند و حتی به‌عکس فضای خفقان را می‌شکنند قهرمانانی راستین‌اند که زخم‌ها آن‌ها را از پا درنیاورده و با فریاد خود صدای وجدان افسرده‌ی مردم را بلند می‌کنند و قلب‌های دیگران را احیا کرده و شور زندگی و مبارزه را زنده می‌کنند.

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

از آزادی تا قانون

شاید کسی تصور کند آزادی یعنی رها بودن از همه چیز و آن را خودسری افراد معنا کند. نه آزادی این معنا را دارد نه کسانی که برای تبدیل شدن به کشور آزاد جنگیدند چنین خواسته‌ای و مفهومی داشتند. وقتی دو تکویل به آمریکا رسید همه جا سخن از آزادی می‌شنید و البته می‌دانست آمریکایی‌ها دقیقا به چه چیزی می‌گویند آزادی. «آن‌ها "حقوق برابر" را آزادی نامیده بودند». مجموعه‌ای از «حق‌»های برابری که مردم در دموکراسی آمریکایی برقرار کرده بودند به آن‌ها آزادی‌های مشخصی داده بود و این آزادی‌های را می‌توان با حقوق یکی گرفت: آزادی بیان = حق ابراز عقیده. آزادی تعیین سرنوشت = حق تعیین نمایندگان و مسئولان و مشارکت در سیاست. آزادی انجمن = حق پیگیری منافع و جلوگیری از خودسری دولت. آزادی فردی = حق تعیین سبک زندگی و حق انتخاب‌های شخصی و خصوصی و همچنین سایر آزادی‌ها. البته این چیزی نبود که لیبرال‌های اولیه درکی از آن نداشته باشند. جان لاک می‌گوید هر جا قانون وجود نداشته باشد آزادی هم وجود ندارد. چرا که جان لاک می‌داند قانون و آزادی همزاد همدیگرند و قوانین‌اند که آزادی را ممکن کرده‌اند و آزادی است که قوانین را خلق را کرده است و قانون است که از آزادی مراقبت می‌کند و آزادی است که قانون را نگهبان خود قرار داده است. پس وقتی می‌گوییم ما آزادی می‌خواهیم یا می‌خواهیم یک کشور آزاد باشیم یعنی می‌خواهیم از این حقوق برخوردار شویم و با این حساب دیگر معنایی ندارد بگوییم مردم ما آمادگی یا شایستگی آزادی را ندارند. کدام مردم‌اند که شایسته‌ی «حقوق مدنی و انسانی» نباشند؟ کسانی می‌پرسند که آیا در حالی که مردم ما هنوز تفکر انتقادی نخوانده‌اند و از آموزش‌های خاص برخوردار نبوده‌اند می‌توانند به دموکراسی برسند؟ هیچ جایی از جهان وجود ندارد که در آن تمام مردم تفکر انتقادی یاد گرفته باشند و برای دموکراسی علوم خاصی فرا گرفته باشند. مخصوصا دموکراسی‌های اولیه که هنوز نظام آموزش و پرورش به شکل امروزین را نداشتند. جان استوارت میل به اندازه‌ی کافی در این باره نوشته است که چگونه دموکراسی و مشارکت خودش یک فرایند آموزشی است. مردم با مشارکت در انتخاب نمایندگان و بحث و گفتگو درباره‌ی سیاست‌ها و هیئت‌های منصفه و انجمن‌ها، قوه‌ی قضاوت و سنجش خود را رشد می‌دهند، و باعث می‌شود بجز منافع شخصی مصلحت جامعه و انسان‌های دیگر را هم در نظر بگیرند. تاثیر رای آزاد بر خرد جمعی منجر به آموزش مدنی همگانی و همبستگی و رشد احساس مسئولیت می‌شود. این یک توهم است که فکر کنیم باید همه‌ی ما از فرهنگ و دانش شهروندان اروپایی برخوردار باشیم تا دموکراسی برقرار شود بلکه خود دموکراسی است که آن فرهنگ و آموزش و پرورش و آگاهی عمومی را به بار می‌آورد. برخی این روند را وارونه درک کرده‌اند. هیچ قدرتی عهده‌دار آموزش و تعلیم شهروندان نیک برای ایجاد دموکراسی نمی‌شود. این خود مردم‌اند که با پی بردن به حقوق (آزادی‌های) خود یک نظام دموکراتیک ایجاد می‌کنند و فرهنگ دموکراتیک را به وجود می‌آورند. بنابراین مغالطه‌ی برخی از آکادمیسین‌ها آشکار می‌شود که می‌گویند مسئله اینجاست که ما فرهنگ دموکراتیک نداریم! در پاسخ باید گفت چطور می‌توان انتظار محصولی را داشت که مکانیسم آن وجود ندارد؟ برای ایجاد فرهنگ دموکراتیک باید دموکراسی وجود داشته باشد. و این نکته مهم است که مردم برای شکل دادن به سیاست‌های دولت نیازی ندارند که از علوم سیاسی و جامعه‌شناسی و غیره برخوردار باشند. به گفته‌ی دیویی کشاورز آمریکایی در زمانی که هنوز وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت، هرچند اطلاعات کمی درباره‌ی مسائل جهانی و کلی داشت اما از نیازها و منافع و موانع خودش به خوبی آگاه بود. او می‌دانست که در شورای محلی باید از چه چیزی دفاع کند که به زیان روستانشینان نباشد. می‌دانست که وقتی دولت مانع کارش شده است باید با هم‌صنفی‌های خودش کمپین ایجاد کند و دولت را وادار به عقب‌نشینی کند. می‌دانست که اگر به دولت‌ها اجازه‌ی دست‌درازی بدهد به خودکامگی میل می‌کنند. آن‌ها از کشورهای خودکامه به سرزمین مهاجرنشینی آمده بودند که آزادی و برابری بر آن حاکم بود و با اینکه حتی یک نظام آموزش و پرورش همگانی وجود نداشت به خوبی می‌دانستند که چرا باید از آزادی و برابری دست نکشند و چرا باید همیشه مراقب باشند دولت تبدیل به قدرتی نیرومندتر از جامعه نشود و از این راه به توسعه و پیشرفت رسیدند. این‌ محصول دموکراسی بود.

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

چاپ دوم منتشر شد.

          1. قانون اساسی هر کشوری باید جمهوری باشد.
          2. حقوق ملت‌ها باید مبتنی بر فدرالیسم ایالت‌های آزاد باشد.
          3. شهروند هر ایالتی حق دارد از تمام ایالت‌های دیگر دیدن کند.
کانت توضیح می‌دهد که جمهوری‌خواهی غیر از مردم‌سالاری است: جوهر آن، جدایی قوه‌ی مجریه از قوه‌ی مقننه است. نقطه‌ی مقابل جمهوری‌خواهی، حکومت استبدادی است. خود مردم‌سالاری می‌تواند استبدادی باشد مگر اینکه مبتنی بر نظام انتخابی باشد.
ولی دلیلی که کانت برای پیوند جمهوری‌خواهی و صلح می‌آورد ظاهرا مبتنی بر جمهوری‌ای است که مردم‌سالاریِ انتخابی باشد.
چه ضمانتی هست که صلح پایدار اصلا محقق شود؟ کانت که معمولا بدبین است، اینجا به این اندیشه‌ی خوش‌بینانه باور دارد که طبیعت در درازمدت، از ملت‌ها در برابر زورگویی و جنگ از طریق حب‌نفس‌شان محافظت خواهد کرد: «این روح تجارت است که نمی‌تواند همزمان با جنگ وجود داشته باشد و دیر یا زود ملت‌ها را فرا می‌گیرد».

ایمانوئل کانت، آنتونی کنی، ترجمه رضا یعقوبی، نشر کتاب پارسه، ص۹۴

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

پاسخی به توجیه‌کنندگان خشونت‌طلب

رادیکالِ ضدخشونت

عده‌ای این روزها فکر می‌کنند موضع ضد خشونت گرفتن و علیه خشونت نوشتن، نوعی میانه‌روی و بی‌موضع بودن و بی‌طرفی است. در حالی که کاملا برعکس است. موضع ضد خشونت اغلب یک موضع رادیکال است. بیشتر انقلاب‌های جهان محصول انزجار از خشونت خودکامگان بوده‌اند و جرقه‌ی درگرفتن آن انقلاب‌ها خشونت وحشیانه‌ی خودکامه‌ی وقت بوده است. نمونه‌اش را سال گذشته در کشورمان شاهد بودیم و نمونه‌های دیگر در طول تاریخ فراوان‌اند. خشونت هم همیشه فیزیکی نیست. گاهی تبعیض شدید، گاهی فقر مردم و فساد دستگاه حکومتی، گاهی مالیات‌های سنگین و هر شکل دیگری از ستم، مصداق خشونت‌اند و وقتی از حد تحمل مردم بگذرند اغلب به انقلاب منتهی می‌شوند. در این میان کسانی که دست به انقلاب می‌زنند همان کسانی‌اند که از خشونت موجود به «خشم» آمده‌اند و می‌خواهند خشم خود را به مسیری هدایت کنند که بر خشونت موجود غلبه کند و این کار هرگز میانه‌‌روی و بی‌طرفی نیست. اما در هر انقلاب موفقی هنر انقلابیون این است که خشم خود را بی‌افسار و بی‌مهار در کار نمی‌کنند و در هنگام مبارزه با هیولا خود به هیولا تبدیل نمی‌شوند. از اینجاست که موضع آن‌ها صرفا سلبی نیست بلکه ایجابی و سازنده هم هست. یعنی نه فقط به دنبال ویرانی بلکه به دنبال سازندگی هم هستند و به همین دلیل ارتباط خود با مدنیت را حفظ می‌کنند و از رفتارهای وحشیانه و غیرمدنی دوری می‌کنند. چون توحش، تمدن نمی‌سازد و ما در مسیر تمدن گام برمی‌داریم تا با کسانی که در مسیر توحش گام برمی‌دارند «متفاوت» باشیم.

درست به همین دلیل، هیچ چیزی حتی ظلم‌هایی که خودکامگان بر مظلومان کرده‌اند، توجیه و جواز خشونت را به دست نمی‌دهند و کسانی که قتل و کشتار غیرنظامیان و زنان و بی‌گناهان را «دستاورد» می‌نامند یا توجیه می‌کنند در موقعیت‌های دیگری که لازم باشد همین توجیه‌ها را می‌آورند و همین توحش را به خرج می‌دهند فرقی ندارد فلسطین باشد یا ایران. بنابراین جنبش و انقلابی که سه نام انسانی و انسان‌گرایانه بر خود دارد یعنی «زن، زندگی، آزادی» یعنی یک انقلاب مدنی بنیادین در ساختارهای اجتماعی و سیاسی و حرکت به سوی توسعه‌ی اجتماعی و سیاسی و عقلانیت و دموکراسی. انقلابی که از ابتدا نتوانسته در مقابل خشونت، بی‌موضع و بی‌طرف باشد و کشتار بی‌گناهان و غیرنظامیان را همه جا و هر وقت جنایت دانسته و در راه غلبه بر خشونت مبارزه کرده و نسبتی با توجیه‌کنندگان جنایت و آدمکشی ندارد و فاصله‌اش را با این گروه‌های خطرناک حفظ می‌کند تا فردای ایران به جای منشا تمدن، مبدا توحش نباشد.

دقت کنید وقتی علیه خشونت موضع می‌گیریم، کار ما یک اقدام شیک و سنتیمنتال نیست. موضع گرفتن علیه خشونت یعنی جنگیدن با گروه‌های افراط‌گرا. یعنی فدا نکردن انسانیت و اخلاق که زیربنای جامعه‌ی انسانی است، یعنی ایستادگی در مقابل گرایش‌های ضدانسانی، یعنی برای رسیدن به هدف به هر وسیله‌ای متوسل نشدن. وقتی گروهی کشتار غیرنظامیان را با توسل به ایدئولوژی خودش روا بداند با توسل به همان ایدئولوژی کشتار بی‌گناهان کشور خودش را هم در مواقع لازم روا می‌داند! موضع شما علیه خشونت با غیرنظامیان یعنی «نه» گفتن به بنیادگرایی، نه گفتن به افراط‌گرایی، نه گفتن به خودکامگی، نه گفتن به تروریسم و انسانیت‌زدایی از مخالفان، نه گفتن به همان‌هایی که به آن‌ها «نه» گفته شد. چنین موضع گرفتنی حرکتی رادیکال و انقلابی است!

#زن_زندگی_آزادی

@rezayaghoubipublic

Читать полностью…

رضا یعقوبی

در نقد جنگ طلبی در لباس مقاومت و مخالفت

مجتبی نجفی

این ویدیوی قدیمی،معنادار است. دانشجویان از راه رفتن بر پرچمهای آمریکا و اسراییل خودداری می‌کنند. این کنش بارها تکرار شده. این مقدمه ای است بر گوشزد دو رویکرد خطرناک یکی در قلب حاکمیت و دیگری در قلب اپوزیسیون. یکی از فلسطینی ها کاسه داغ تر از آش میشود و دیگری نشسته در آن سوی آب،فرمان کشتن در فلسطین و بمباران تهران میدهد. یکی با لباس مقاومت و دیگری  با لباس مخالفت. این دو رویکرد به ظاهر مخالف، هر دو دشمن منافع ملی ایران اند. چرا که در جنگ جز سوختن یک سرزمین، تقویت استبداد و تضعیف دموکراسیخواهان هیچ منفعتی نیست. فراموش نکنیم اگر ما استبداد دینی را نمی‌خواهیم، چون ایران را آباد و آزاد و خانه همه ایرانیان میخواهیم. نمی‌خواهیم این خانه بسوزد، میخواهیم آباد شود برای اینکه ایران با جمهوری اسلامی تعریف نمی شود. جمهوری اسلامی نظامی است که قرارداد اجتماعی را نقض کرده و خانه صاحبخانه را تصرف کرده. اگر هدف جنبشی ها، بازپس گیری این خانه است، جنگ در تضاد با این هدف است.

آنها که در تهران برای جنگ بین حماس و اسراییل شیرینی پخش کردند، آنها که آن سوی آبها برای بمب‌های اسراییلی بر سر مردم ایران له له میزنند دو انحراف بزرگ از ایرانی بودن اصیل اند: ایرانی که سرزمین آباد و آزاد میخواهد اما جنگ نمیخواهد. برای همین دانشجویان در این تصویر بر پرچم کشوری پا نگذاشتند.این نشانه شعور و مدنیت است.
شما میتوانید با اشغالگری، کودک کشی، عدم تمکین به قطعنامه های سازمان ملل، شهرک سازی و حصر سرزمینی  از سوی طرف اسراییل مخالفت کنید، اما از کشتن شهروندان غیرنظامی اسراییلی و به خصوص استیلا بر بدن زنان و دختران در جنگ این روزهای غزه ابراز انزجار کنید؛چرا که مخالفت با خشونت نه صرفا یک گزینه اخلاقی که یک رویکرد سیاسی است. در شأن شهروند ایرانی نیست که ستایشگر جنگ و خونریزی باشد، شهروندی که سه کلمه معنادار زن؛ زندگی و آزادی را بر زبان راند و جهان را مبهوت مدنیت خود و نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی را در شوک شجاعت شهروندی اش فرو برد.
مسأله ما ایران است. اول و آخر و ظاهر و باطن. در پس این مسأله،میتوانیم برای صلح بین اسراییل و فلسطین تلاش کنیم. حمایت معنوی و دیپلماتیک کنیم اما برای هیچ طرفی نمیشود کاسه داغ تر از آش شد. چون نه مفید است و نه ضرورت. اسراییل ستیزی و فلسطین ستیزی دو صورت بندی از عدم تعادل است. چپ روی و راست روی دارد. آنها که با لباس مقاومت و مخالفت جنگ میخواهند،دموکراسی و آزادی نمیخواهند،چون آزادی و دموکراسی یک فرآیند است. محصول مقاومت مدنی شهروند ایرانی در برابر نظام تمامیت خواه است.
جمهوری اسلامی تا همین اکنون هم شکست خورده. تصویر شهر تغییر یافته، نظام ارزشی اش متلاشی شده، نتوانسته یکدستی را بر جامعه تحمیل کند. همیشه از تکان های سیاسی اجتماعی در اضطراب است. در برابر شهروندان عصیانگری است که نسل به نسل به روزتر میشوند. این روند تا حصول نتیجه، زمانبر است اما در نهایت خانه را پس می‌گیریم اما نه خانه سوخته که خانه ای زخم خورده و مانده برای ساخت دوباره. پس نیازی به جنگ و استمداد از بیگانه نداریم، چون در عصر شهروندان راوی کنشگر زندگی میکنیم که در برابر سیستم زور ایستاده اند و خواهند ایستاد. پس در جنبش زن، زندگی و آزادی با جنگ طلبانی که پز مقاومت می‌دهند و امکانات را برای خود و رنج را برای مردم میخواهند و با آنها که برای ریختن بمب بر مردم  سرزمین ایران به قدرت خارجی التماس می‌کنند، می‌توان مرزبندی کرد. چرا که وقتی میگوییم استبداد نمی‌خواهیم، یعنی خشونت و ویرانی نمی‌خواهیم، یعنی زن، زندگی و آزادی میخواهیم.
/channel/modjtabanajafifrance/2096

Читать полностью…
Subscribe to a channel